مقاله فارسی بيابان
بيابان
بيابان سرزمين وسيعي است که به خاطر بارندگي ساليانه کم داراي پوشش گياهي کمي است. در ايران قسمتهاي نسبتاً وسيع بيابان که به خاطر کمبود باران و نمکي بودن خاک به کلي بدون پوشش گياهي است کوير ناميده ميشود.
بيابان يکي از اکوسيستمهاي اصلي خشکي است که از زمينهاي بوتهزاري تشکيل شده است که در آنها گياهان بسيار پراکندهاند و بهوسيله خاک لخت و شني از هم جدا ماندهاند. بسياري از بيابانها در مجاورت رشته کوهها واقع هستند.
مشخصات بيابان از نظر آب و هوا
بيابانها، بيومهاي خشکي هستند که بارندگي سالانه آنها از 250 ميليمتر کمتر است. بسياري از بيابانها در مجاورت رشته کوههايي قرار دارند که هوا را روبه بالا ميراند و در آنجا، هواي سردتر، بخار آب را سرد کرده و باران ايجاد ميشود. سپس هوا رطوبت از دست داده به سوي منطقه مجاور حرکت کند و اقليم بيابانها را بوجود ميآْورد. مثلاً تودههاي هوا که از اقيانوس اطلس به کرانههاي باختري ايالات متحده ميرسد، غالبا مقدار زيادي بخار آب در خود دارد. همچنان که اين توده هوا از رشته کوه “سيئرا کازاکاد” بالا ميرود. بيشتر رطوبت آن به صورت باران فرو ميريزد.
بسياري از مناطق غربي اين رشته کوهها سالانه 200-150 ميليمتر، باران دريافت ميکنند، اما مناطق بياباني از شرق اين دو رشته کوه گسترش مييابد و بيشتر ايالات ايداهو ويتا را در برميگيرد. گاهي هواي مرطوب بطور غير معمول
به اين مناطق خشک ميرسد، اما معمولاً اين هوا فقط ميتواند رگباري ايجاد کند. نظير همين وضعيت را رشته کوههاي البرز در قسمت شمال ايران بوجود آوردهاند، که در نتيجه گيلان و مازندران مرطوب و بخش جنوبي البرز خشک مانده است.
جانوران و سازگاري آنها به خشکي
موجودات زنده بياباني سازگاري زيادي نسبت به کمبود آب، نشان ميدهند. مثلاً بسياري از جانوران تنها در شبها به جستجوي غذا ميروند و روزها را در سوراخهاي زيرزميني دور از نور مستقيم خورشيد به استراحت ميپردازند. روده و کليه بسياري حيوانات بياباني مقدار زيادي آب را دوباره جذب ميکند و در نتيجه مدفوع آنها کاملاً بدون آب دفع ميشود. جانوري مانند موش، کانگورو که جوندهاي در بيابانهاي غربي ايالات متحده است. ميتواند بطور نامعين بدون عرضه آشکار آب، زندگي کند. توان جذب و نگهداري آب اين جانور به حدي بالاست که ميتوانند آب مورد نياز خود را از دانههايي که غذاي اصليش را تشکيل ميدهند، دريافت کند. گربه وحشي، جانداري است که ويژه بسياري از بيابانهاست.آب از سه طريق به دست ميآيد آب، مواد غذايي حاوي آب و متابوليسم کربنها جانداران در بيابان مانند شتر از سوخت و ساز موادي که در چربيها ذخيره کردهاند آب را به دست ميآورند
گياهان و سازگاري آنها به خشکي
سازگاري به خشکي در بين گياهان بياباني هم ديده ميشود. بسياري از گياهان مانند کاکتوس مقدار زيادي آب را در هنگام بارندگي پراکنده ميگيرند و در خود ذخيره ميکنند. ديگر گياهان ريشههايي دارند که آب را از اعماق زيرزمين ميگيرند. بعضي از آنها برگهاي کوچک دارند، يا بهوسيله کوتيکول مومي از هدر رفتن آب جلوگيري ميکنند. برخي ديگر از گياهان نيز بعد از بارندگي رشد و نمو سريع حاصل ميکنند و دوره زندگيشان در چند روز کامل ميشود. اگر چه چنين گياهاني پس از پايان دوره باران به سرعت ميميرند، اما دانههايشان در حالت زندگي نهفته ميمانند و همين که شرايط دوباره براي رشد سريع مناسب شد، جوانه ميزنند.
خاک بيابان
خاکهاي بيابان غالبا داراي مقدار زيادي مواد معدني و نمک است، اما مواد آلي آن ناچيز است. بنابراين اگر براي تبديل بيابان به زمينهاي کشاورزي فقط آب به خاک اضافه شود، تلاشها با شکست روبرو ميشود. مثلاً در دهه 1950 ميليونها دلار براي افزايش محصولات غذايي، در آبياري بيابانهاي افغانستان، خرج شد. بيابان براي يک دوره 2 ساله شکوفا شد. اما مواد غذايي اندک خاک را گياهان رو به پايان رساندند و به سبب شوره گرفتن سطح خاک گياهان از بين رفتند و ديگر هم گياهي سبز نشد.
همچنان که در غرب ايالات متحده به اثبات رسيده ميتوان در آنجا که اتکا يکسره بر روشهاي تخصصي نگهداري خاک و انتقال آب با لوله از چاهها و رودهاي دور دست است، بيابانها را بارور ساخت. با اين همه، هزينه تغيير اکوسيستمها زياد است، اين کار خطرهاي بالقوهاي دارد و نيازمند بررسي دقيق علمي است.
اقليمهاي بياباني
اقليمهاي بياباني که داراي بارندگي نامنظم و احتمالاً گاهي بدون باران ساليانه هستند، شامل تقسيمات زير است:
اقليم بياباني استوايي: بطور کلي گرم و فاقد فصول حرارتي متمايز که در آن روزها و شبها در تمام ايام منظم و به توالي يکديگر هستند.
اقليم بياباني گرمسيري: عموماً گرم و داراي فصول حرارتي مشخص، داراي فتوپريوديسم نامنظم تر از اقليم بياباني استوايي است.
اقليم بياباني معتدل: داراي فصول حرارتي متمايز و فتوپريوديسم روزانه نامساوي و کاملاً متمايز است.
علل پيدايش بيابانها
بطور کلي عوامل مختلفي موجب پيدايش مناطق خشک و بياباني ميشود. سه عامل مهم در ايجاد بيابانها عبارتاند از:
گرم شدن زياد منطقه بر اثر تابش خورشيد در منطقه بينالمدارين (مدار راس السرطان و راس الجدي) به علت تابش عمود آفتاب بيشترين گرما دريافت
ميشود و بيشتر بيابانها نيز در اين عرضهاي جغرافيايي قرار دارند.ايمان جاوردي محمد غفاري
فشار زياد جنب حارهاي
فشار هوا در همه عرضهاي جغرافيايي يکسان نيست. وقتي در جايي فشار هوا کم باشد، هوا به علت سبکي بالا رفته و پس از سرد شدن در صورت وجود رطوبت کافي و ساير شرايط لازم موجب بارندگي ميشود. هواي گرم و مرطوب استوايي پس از ايجاد بارش به اطراف مدار راس السرطان و راس الجدي، حرکت ميکند. اما به علت سنگين شدن و تراکم در عرضهاي جغرافيايي مذکور فرو مينشيند و يک منطقه پر فشار بوجود ميآورد. اين توده هوا با از دست دادن رطوبت خود فرومينشيند (نشست هوا)، نتيجه اين امر، خشکي و گرمي هوا و صاف بودن آسمان در اين مناطق است.ايمان جاوردي و صميم صداقتي و نويد خوشبخت
جريانهاي آب سرد ساحلي اقيانوسها
جريانهاي سرد اقيانوسي که از قطب جنوب به سمت استوا حرکت ميکنند. در برخي نقاط ساحلي به علت ايجاد هواي سرد و نشست هوا، مانع ايجاد بارش در اين نواحي ميشوند. مانند بيابان “آتاکاما” و “اريکا” در امريکاي جنوبي و بيابان “ناميب” در افريقا.
تأثير انسان در گسترش بيابانها
هر سرزمين توازن و ظرفيت معيني دارد. حال اگر ميزان بهره وري بيشتر از توازن آن سرزمين باشد تعادل طبيعي به هم ميخورد و زندگي گياهي، جانوري و انساني در معرض خطر قرار ميگيرد. نواحي خشک و نيمه خشک از نظر توان
طبيعي بسيار ضعيف و حساس هستند. فعاليتهاي انساني نابخردانه توان اين نواحي را به سرعت کاهش ميدهد و موجب گسترش بيابانها ميشود. بنابراين بيابانزايي فرايند تخريب زمين با تغيير منابع گياهي، خاک و … است که فعاليتهاي انسان عامل مهم اين تخريب بشمار ميآيند.
خشکسالي
تا کنون تعاريف بسيار زيادي از خشکسالي شده است اما هر کدام از اين تعاريف ديدگاه خاصي را مد نظر داشتهاند به هر حال عدم وجود يک تعريف جامع ودقيق از خشکسالي ومتفاوت بودن معني آن از ديدگاههاي مختلف مانع از درک مفهوم خشکسالي شده است .حال از آنجائيکه خشکسالي برکليه جنبههاي زندگي وبخشهاي مختلف جامعه خصوصاً تغييرمحيط طبيعي تأثير مستقيم وغيرمستقيمي دارد عدم درک مفهوم آن موجب ترديد ورکود در بخشهاي مختلف اقتصادي ،مديريتي وسياستگزاري ميشود. از بين تعاريف خشکسالي تعريفي که مقبول تر ومنطقي تر نيز ميباشد عبارت است از اينکه خشکسالي را ميتوان معلول يک دوره شرايط خشک غيرعادي دانست که به اندازه کافي دوام داشته باشد تا عدم تعادل در وضعيت هيدرولوژي يک ناحيه ايجاد شود. در دهههاي اخير در بين حوادث طبيعي که جمعيت هاي انساني را تحت تأثير قرار دادهاند تعداد فراواني پديده خشکسالي از نظر درجه شدت ،طول مدت ،مجموع فضاي تحت پوشش ،تلفات جاني ،خسارات اقتصادي واثرات اجتماعي دراز مدت در جامعه، بيشتر از ساير بلاياي طبيعي بوده است .همچنين تمايز اين پديده با
ساير بلاياي طبيعي در اين است که برخلاف ساير بلايا اين پديده بتدريج ودر يک دوره زماني نسبتاً طولاني عمل کرده واثرات آن ممکن است پس از چند سال وبا تأخير بيشتري نسبت به ساير حوادث طبيعي ظاهر شود بنابراين چون تعيين دقيق زمان شروع آن کار مشکلي است تا حدودي آنرا يک پديده و بليه خزنده ميدانند از سويي چون خشکسالي برخلاف ساير بلاياي طبيعي کمتر منجر به خسارات ساختاري ميشود ،کمک رساني در هنگام وقوع اين پديده در مقايسه با ساير پديدهها مثل سيل پيچيده تر و مشکل تر ميباشد. ايران علي رغم اينکه در معرض خشکساليهاي متوالي قرار دارد اما بدليل وجود قناتهاي عميق هيچگاه در اثر خشکسالي به قحطي مرگ آور دچار نشده است.
تعريف خشکسالي از ديدگاههاي مختلف
ديدگاه هواشناسي : هواشناسان خشکسالي را بارش کمتر از حد معمول که منجر به تغيير الگوي آب وهوايي ميگردد، تعريف کردهاند .بنابراين خشکسالي ازنظرهواشناسي اساساً به حالتي از خشکي ناشي از کمبود بارندگي اطلاق ميشود. تعريف خشکسالي از ديدگاه هواشناسي در کشورهاي مختلف ودر زمانهاي مختلف متفاوت ميباشدبه همين دليل از اين ديدگاه به کار بردن يک تعريف از خشکسالي که درقسمتي از جهان متداول ميباشد ?- ديدگاه اقليم شناسي: ازديدگاه اقليم شناسان خشکسالي يک پديده طبيعي است که در اثر تغييرات الگوههاي آب وهوايي ناشي از کاهش نزولات جوي کمتر از حد معمول خود به خود به وجود ميآيد و ادامه آن موجب عدم تعادل اکولوژيکي و
هيدرولوژيکي ميشود.از طرفي چون از ديدگاه جغرافيايي تعريف خشکسالي مفهومي مکانمند ميباشد ،شدت خشکسالي در هر محل تابعي از ضريب تغييرپذيري بارش در همان محل است بنابراين از نظر اقليمشناسي خشکسالي قابل تعيين است به طوري که در اين روش درجه خشکسالي وترسالي تعيين ميگردد.
ديدگاه هيدرولوژيکي: از ديدگاه هيدرولوژيستها خشکسالي زماني اتفاق ميافتد که سطح تراز ذخاير آبهاي سطحي و زير زميني از حد معمول خود پايين تر باشد.خشکسالي هيدرولوژيک اغلب در عرضهاي مياني بر اثر کمبود و فقدان بارش زمستاني اتفاق ميافتد.علاوه بر بارش فاکتورهاي اقليمي ديگرمانند دماهاي بالا، بادهاي قوي و رطوبت نسبي کم نيز به طور قابل ملاحظهاي بر روي خشکسالي هيدرولوژيک تاًثير دارند. در ديدگاه هيدرولوژيک اندازه گيري ميزان آبهاي جاري –رودخانهها –درياچهها وآبهاي زيرزميني معيارخشکسالي ميباشد ويک زمان پايه بين فقدان بارندگي وکم شدن آبهاي جاري ورودخانهها وآب درياچهها وآبهاي زيرزميني وجود دارد .بنابراين معيار هيدرولوژيک نميتواند اولين نشانگر خشکسالي باشد زيرا زماني که کمبود بارش اتفاق بيفتد بعد از مدتي اين کاهش در آبهاي سطحي وزيرزمين منعکس خواهد شد.
ديدگاه کشاورزي : از ديدگاه کشاورزي زماني که رطوبت خاک از نياز واقعي محصول کمتر باشد و منجر به خسارت در محصول شود خشکسالي اتفاق افتاده است. چون در محاسبه نياز آبي گياهان مشخص شده که نيازآبي آنها باهم
متفاوت است بنابراين مفهوم خشکسالي از ديدگاه کشاورزي براي محصولات مختلف يکسان نميباشد .از ديدگاه کشاورزي درجه خشکسالي به روش پنمن مانتيث وروش باران مؤثرانجام ميشودهمچنين روش پنمن مانتيث از طرف FAO به عنوان بهترين روش براي تعيين درجه خشکسالي کشاورزي معرفي شده است. خشکسالي کشاورزي معمولاً بعد از خشکسالي هواشناسي وقبل از خشکسالي هيدرولوژيک اتفاق ميافتد وکشاورزي معمولاًاولين بخش اقتصادي است که تحت تأثير خشکسالي قرار ميگرد.
ديدگاه اجتماعي و اقتصادي: از ديدگاه اجتماعي و اقتصادي خشکسالي يعني زماني که کمبودآب براي نيازهاي بشر موجب نابهنجاريهاي اجتماعي و اقتصادي شود. به منظور به حداقل رساندن خشکسالي واضح است که انتقال مديريت بحران به مديريت ريسک امري اجتناب ناپذير است و نظارت و ارزيابي خشکسالي از ضروريات است و براي نظارت و ارزيابي خشکسالي نيز شاخص هاي خشکسالي ازاهميت بخصوصي برخوردار ميباشد. بيابان سرزمين وسيعي است که به خاطر بارندگي ساليانه کم داراي پوشش گياهي کمي است. در ايران قسمتهاي نسبتاً وسيع بيابان که به خاطر کمبود باران و نمکي بودن خاک به کلي بدون پوشش گياهي است کوير ناميده ميشود. بيابان يکي از اکوسيستمهاي اصلي خشکي است که از زمينهاي بوتهزاري تشکيل شده است که در آنها گياهان بسيار پراکندهاند و بهوسيله خاک لخت و شني از هم جدا ماندهاند. بسياري از بيابانها در مجاورت رشته کوهها واقع هستند. اطلاعات اوليه تمامي اکوسيستمهاي کره
زمين روي هم زيست کره را تشکيل ميدهند و بخش فيزيکي اين بزرگترين واحد اکولوژيک، محيط زيست کره زمين است. اين بخش فيزيکي خود از سه قسمت به هم پيوسته تشکيل شده است: قسمت آب يا آب کره، قسمت خشکي يا سنگ کره و قسمت گازي يا هوا کره. از آنجا که تعداد اندکي از گونهها ميتوانند بطور هميشگي در هوا بمانند، دو دسته زيستگاهها را زيستگاههاي آبي و زيستگاههاي خشکي تشکيل ميدهند. اين دو زيستگاه از استوا تا قطب و از چند هزار متر زير سطح اقيانوس تا چند هزار متر بالاي آن ادامه دارد. محيطهاي آبي به دو بخش اکوسيستم آب شيرين و اکوسيستم دريايي تقسيم ميشوند. اکوسيستمهاي خشکي عموماً بر پايه نوع و رستني غالب در منطقه، يعني علف، بوته و درخت از هم متمايز ميشوند. اکوسيستمهاي اصلي خشکي، “بيوم” ناميده ميشوند. تمامي اکوسيستمها چه خشکي و چه آبي از اجتماعات زيستي، تشکيل شدهاند که در مراحل گوناگوني از رشد قرار دارند و هر يک فرايندي کم و بيش منظم را به سوي يک مرحله نهايي خود دوام که اوج اجتماع زيستي (Climax Community) است، ميپيمايند. مراحل اين گونه رشد پيشرونده، توالي بومشناختي (ecoligical succession) را شکل ميدهد. توالي اکولوژيک در خشکيها تا حد زيادي زير تأثير اقليم است. مشخصات بيابان از نظر آب و هوا بيابانها، بيومهاي خشکي هستند که بارندگي سالانه آنها از ??? ميليمتر کمتر است. بسياري از بيابانها در مجاورت رشته کوههايي قرار دارند که هوا را روبه بالا ميراند و در آنجا، هواي سردتر، بخار آب را سرد کرده و باران ايجاد ميشود.
سپس هوا رطوبت از دست داده به سوي منطقه مجاور حرکت کند و اقليم بيابانها را بوجود ميآْورد. مثلاً تودههاي هوا که از اقيانوس اطلس به کرانههاي باختري ايالات متحده ميرسد، غالبا مقدار زيادي بخار آب در خود دارد. همچنان که اين توده هوا از رشته کوه “سيئرا کازاکاد” بالا ميرود. بيشتر رطوبت آن به صورت باران فرو ميريزد. بسياري از مناطق غربي اين رشته کوهها سالانه ???-??? ميليمتر، باران دريافت ميکنند، اما مناطق بياباني از شرق اين دو رشته کوه گسترش مييابد و بيشتر ايالات ايداهو ويتا را در برميگيرد. گاهي هواي مرطوب بطور غير معمول به اين مناطق خشک ميرسد، اما معمولاً اين هوا فقط ميتواند رگباري ايجاد کند. نظير همين وضعيت را رشته کوههاي البرز در قسمت شمال ايران بوجود آوردهاند، که در نتيجه گيلان و مازندران مرطوب و بخش جنوبي البرز خشک مانده است. [ويرايش] جانوران و سازگاري آنها به خشکي موجودات زنده بياباني سازگاري زيادي نسبت به کمبود آب، نشان ميدهند. مثلاً بسياري از جانوران تنها در شبها به جستجوي غذا ميروند و روزها را در سوراخهاي زيرزميني دور از نور مستقيم خورشيد به استراحت ميپردازند. روده و کليه بسياري حيوانات بياباني مقدار زيادي آب را دوباره جذب ميکند و در نتيجه مدفوع آنها کاملاً بدون آب دفع ميشود. جانوري مانند موش، کانگورو که جوندهاي در بيابانهاي غربي ايالات متحده است. ميتواند بطور نامعين بدون عرضه آشکار آب، زندگي کند. توان جذب و نگهداري آب اين جانور به حدي بالاست که ميتوانند آب مورد نياز خود را از دانههايي که غذاي اصليش را تشکيل ميدهند، دريافت کند. گربه
وحشي، جانداري است که ويژه بسياري از بيابانهاست.آب از سه طريق به دست ميآيد آب، مواد غذايي حاوي آب و متابوليسم کربنها جانداران در بيابان مانند شتر از سوخت و ساز موادي که در چربيها ذخيره کردهاند آب را به دست ميآورند [ويرايش] گياهان و سازگاري آنها به خشکي سازگاري به خشکي در بين گياهان بياباني هم ديده ميشود. بسياري از گياهان مانند کاکتوس مقدار زيادي آب را در هنگام بارندگي پراکنده ميگيرند و در خود ذخيره ميکنند. ديگر گياهان ريشههايي دارند که آب را از اعماق زيرزمين ميگيرند. بعضي از آنها برگهاي کوچک دارند، يا بهوسيله کوتيکول مومي از هدر رفتن آب جلوگيري ميکنند. برخي ديگر از گياهان نيز بعد از بارندگي رشد و نمو سريع حاصل ميکنند و دوره زندگيشان در چند روز کامل ميشود. اگر چه چنين گياهاني پس از پايان دوره باران به سرعت ميميرند، اما دانههايشان در حالت زندگي نهفته ميمانند و همين که شرايط دوباره براي رشد سريع مناسب شد، جوانه ميزنند. [ويرايش] خاک بيابان خاکهاي بيابان غالبا داراي مقدار زيادي مواد معدني و نمک است، اما مواد آلي آن ناچيز است. بنابراين اگر براي تبديل بيابان به زمينهاي کشاورزي فقط آب به خاک اضافه شود، تلاشها با شکست روبرو ميشود. مثلاً در دهه ???? ميليونها دلار براي افزايش محصولات غذايي، در آبياري بيابانهاي افغانستان، خرج شد. بيابان براي يک دوره ? ساله شکوفا شد. اما مواد غذايي اندک خاک را گياهان رو به پايان رساندند و به سبب شوره گرفتن سطح خاک گياهان از بين رفتند و ديگر هم گياهي سبز نشد. همچنان که در غرب ايالات متحده به اثبات رسيده ميتوان
در آنجا که اتکا يکسره بر روشهاي تخصصي نگهداري خاک و انتقال آب با لوله از چاهها و رودهاي دور دست است، بيابانها را بارور ساخت. با اين همه، هزينه تغيير اکوسيستمها زياد است، اين کار خطرهاي بالقوهاي دارد و نيازمند بررسي دقيق علمي است. [ويرايش] اقليمهاي بياباني اقليمهاي بياباني که داراي بارندگي نامنظم و احتمالاً گاهي بدون باران ساليانه هستند، شامل تقسيمات زير است: · اقليم بياباني استوايي: بطور کلي گرم و فاقد فصول حرارتي متمايز که در آن روزها و شبها در تمام ايام منظم و به توالي يکديگر هستند. · اقليم بياباني گرمسيري: عموماً گرم و داراي فصول حرارتي مشخص، داراي فتوپريوديسم نامنظم تر از اقليم بياباني استوايي است. · اقليم بياباني معتدل: داراي فصول حرارتي متمايز و فتوپريوديسم روزانه نامساوي و کاملاً متمايز است. [ويرايش] علل پيدايش بيابانها بطور کلي عوامل مختلفي موجب پيدايش مناطق خشک و بياباني ميشود. سه عامل مهم در ايجاد بيابانها عبارتاند از: گرم شدن زياد منطقه بر اثر تابش خورشيد در منطقه بينالمدارين (مدار راس السرطان و راس الجدي) به علت تابش عمود آفتاب بيشترين گرما دريافت ميشود و بيشتر بيابانها نيز در اين عرضهاي جغرافيايي قرار دارند.ايمان جاوردي محمد غفاري [ويرايش] فشار زياد جنب حارهاي فشار هوا در همه عرضهاي جغرافيايي يکسان نيست. وقتي در جايي فشار هوا کم باشد، هوا به علت سبکي بالا رفته و پس از سرد شدن در صورت وجود رطوبت کافي و ساير شرايط لازم موجب بارندگي ميشود. هواي گرم و مرطوب استوايي پس از ايجاد بارش به اطراف مدار راس السرطان و
راس الجدي، حرکت ميکند. اما به علت سنگين شدن و تراکم در عرضهاي جغرافيايي مذکور فرو مينشيند و يک منطقه پر فشار بوجود ميآورد. اين توده هوا با از دست دادن رطوبت خود فرومينشيند (نشست هوا)، نتيجه اين امر، خشکي و گرمي هوا و صاف بودن آسمان در اين مناطق است.ايمان جاوردي و صميم صداقتي و نويد خوشبخت [ويرايش] جريانهاي آب سرد ساحلي اقيانوسها جريانهاي سرد اقيانوسي که از قطب جنوب به سمت استوا حرکت ميکنند. در برخي نقاط ساحلي به علت ايجاد هواي سرد و نشست هوا، مانع ايجاد بارش در اين نواحي ميشوند. مانند بيابان “آرتاکاما” و “اريکا” در امريکاي جنوبي و بيابان “ناميبيا” در افريقا. ==تأثير انسان در گسترش بيابانها== هر سرزمين توازن و ظرفيت معيني دارد. حال اگر ميزان بهره وري بيشتر از توازن آن سرزمين باشد تعادل طبيعي به هم ميخورد و زندگي گياهي، جانوري و انساني در معرض خطر قرار ميگيرد. نواحي خشک و نيمه خشک از نظر توان طبيعي بسيار ضعيف و حساس هستند. فعاليتهاي انساني نابخردانه توان اين نواحي را به سرعت کاهش ميدهد و موجب گسترش بيابانها ميشود. بنابراين بيابانزايي فرايند تخريب زمين با تغيير منابع گياهي، خاک و … است که فعاليتهاي انسان عامل مهم اين تخريب بشمار ميآيند. قَنات يا کاريز (در تلفظهاي محلي گاه کهريز) کانالي است که از ديرباز براي مديريت آب در زمين ميساخته اند. ايران بزرگترين و بيشترين قناتهاي جهان را از نظر کمي و کيفي در اختيار دارد. بزرگترين قنات جهان از نظر طول و قدمت قنات گناباد است. يزد قم و تهران نيز داراي قناتهاي بزرگ و
فایل : 15 صفحه
فرمت : Word