info@articlefarsi.ir پشتیبانی 10 صبح تا 2 شب ادرس

مقاله فارسی اعدام صدام قطعا مهمترين رخداد سياسي اخير جهان بود

مقاله فارسی اعدام صدام قطعا مهمترين رخداد سياسي اخير جهان بود

اعدام صدام قطعا مهمترين رخداد سياسي اخير جهان بود. بازتاب اين حادثه مهم و آگاهي از ساير تحولات عراق ازجمله انگيزه هايي بود كه ما را بر آن داشت كه با يكي از مسئولين عراقي به گفتگو بنشينيم . سفر آقاي سيدمحسن حكيم مشاور سياسي رئيس ائتلاف يكپارچه عراق به تهران فرصتي شد تا اين مسائل را با وي در ميان بگذاريم . مشروح اين گفتگو در دو قسمت از نظر خوانندگان گرامي مي گذرد.
سوال*ـ مردم جهان صبح روز شنبه 9 دي ماه كه از خواب برخاستند با خبر اعدام صدام و پخش صحنه اعدام او از شبكه هاي تلويزيوني مواجه شدند. اين حادثه تا حدود زيادي غيرمنتظره و غافلگيركننده حتي براي ما خبرنگاران بود. علت اينكه اجراي حكم صدام به سرعت انجام شد آنهم در روز عيدفطر چه چيز بود؟ حکيم: البته اجراي حكم سريع نبود. بر طبق دادگاه ويژه كه محاكمه صدام برعهده اين دادگاه بود و بايد بگويم اين دادگاه مثل دادگاه هاي عمومي عراق نيست بعد از قطعي شدن حكم و پس از اجراي تمامي مراحل دادرسي و همچنين اخذ راي دادگاه تجديدنظر حكم ميبايست حداكثر تا 30 روز از تاييد اجرا مي شد. لذا حكم بعد از چند روز از تاييد اجرا گرديد و تمامي مراحل دادرسي و اجراي حكم كه در قانون آمده است اجرا شد و اما اينكه گفته مي شود چرا روز عيد قربان حكم اجرا شد بايد عرض كنم در همه مناطق عراق عيد قربان روز شنبه نبود بلكه در بيشتر مناطق و براي اكثر مردم عراق روز يكشنبه عيد قربان بود و حتي هيچيك از مراجع شيعه روز شنبه را عيد اعلام نكردند.  سوال ـ براساس تقويم عراق روز عيد قربان يكشنبه بود.حکيم: در عراق ما تقويم ملي به صورت موردنظر شما نداريم . در عراق سه ديوان وقف داريم : ديوان وقف شيعي ديوان وقف سني و ديوان وقف ساير اديان همچون آشوري انجيلي (مسيحي ) و ساير اقليت هاي ديگر. لذا در عراق اينگونه نبود و اتفاقا آيت الله سيستاني به عنوان مرجع اول عراق روز يكشنبه را عيد قربان اعلام كردند و هيچيك از مراجع هم روز شنبه را عيد اعلام نكرده بودند. دوم اينكه از نظر شرعي و براساس بسياري از فتاوي فقها روز شرعي از طلوع آفتاب است و صدام ساعت شش و پنج دقيقه به وقت عراق اعدام شد لذا حكم در لحظات اوليه بعد از اذان اجرا شد بنابراين ساعات روز را هم اگر چنانچه بخواهيم درنظر بگيريم اعدام صدام در روز نبود. ولي از ديد ما اينها همه بهانه است . بهانه براي دفاع از صدام است و چون مستقيما نمي توانند از صدام دفاع كنند به اين بهانه ها متوسل مي شوند و اين كارها را انجام مي دهند.  سوال- شايع شده بود كه آقاي حكيم (سيدعبدالعزيز) و مقتداصدر هم جزو كساني بودند كه در صحنه اعدام صدام حاضر بودند..حکيم: نه نه آقاي حكيم و نه آقاي مقتدا صدر در آن محل حضور نداشتند. سوال- شما گفتيد كه اعدام صدام شتابزده نبود ولي آنگونه كه مي دانيم صدام در كمتر از 24 ساعت پس از تحويل به دولت عراق اعدام شد. در اين باره شايعاتي مطرح شد داير بر اينكه عواملي قصد داشتند صدام را فراري دهند و اين يكي از علتهاي تعجيل در اعدام صدام بود. آيا همينگونه بود؟ حکيم: البته بنده خبر دقيقي ندارم كه آيا واقعا قصد و نقشه اي بود كه صدام را فراري دهند ولي آنچه كه مهم است ما بايد به مباني و اصول مراجعه كنيم . اصول و مباني مي گويد هر زمان تمامي مراحل آيين دادرسي در مورد هر متهمي طي شد ديگر نيازي به تاخير نيست زيرا هرگونه تاخير برخلاف عدالت است و عدم اجراي حكم خود در راستاي نفي عدالت است بنابراين ديگر معنايي ندارد پس از طي همه مراحل حكم معطل بماند. ضمن اينكه بقاي صدام خود يكي از عوامل تشديد و تداوم ناامني و بي ثباتي عراق بود چرا براي اينكه ما اگر تجزيه و تحليل كنيم پي مي بريم ريشه هاي ناامني در عراق دو ريشه و عامل اساسي دارد. اين دوعامل به عنوان عوامل اساسي و بنيادين ناامني در عراق هستند. يكي در واقع سازمانهاي « تكفيرگرا » كه مهمترين آن القاعده است و البته تنها القاعده نيست در اين طيف همه جريانهايي كه تفكر افراطي دارند جاي مي گيرند. دوم بعثي ها همانهايي كه ساليان سال يعني 35 سال در عراق حاكم بودند و به تمامي ريزوبم و همچنين جزئيات وضعيت عراق آشنا بوده و بر امور مسلط و سوار بودند. عناصر اين جريان داراي دانش و خبرگي نظامي و امنيتي هستند و سلاح هايي كه در زمان صدام بود را به يغما بردند به دليل اينكه آمريكاييها در اين زمينه نتوانستند مانع از تاراج اسلحه ها توسط افراد غيرمسئول شوند از اين رو انبارهاي پادگانها به سرعت تخليه شد و اين دوعنصر مهمترين عامل ناامني در عراق بوده اند. عنصر دوم كه در واقع اساس و محور ناآرامي هاست براي اينكه تمامي اطلاعات و حمايت هاي لجستيكي و سازماندهي همه اين موارد توسط بعثي ها انجام مي شود و جالب است كه به جرات بگويم هيچ عمليات انتحاري توسط بعثي ها انجام نشده است . آنها وظيفه خط دهي شناسايي اماكن موردنظر تامين ابزار و تجهيزات لازم براي انفجارها را برعهده دارند ولي آن كسي كه سوار بر خودرو خود را منفجر مي كند يك فرد « تكفيرگرا » و « افراطي مذهبي » است . بنابراين اينها (بعثي ها) به اميد اين هستند كه بعث را به قدرت بازگردانند خوب رهبر بعثي ها كيست فقط صدام است و هر كس چيز ديگري بگويد يا اينكه واقعيت
تشكيلات بعثي ها را به طور كامل نمي شناسد و يا اينكه خيال پردازي مي كند. رهبريت و « ليدر » طيف بعثي تنها و تنها صدام بود و هيچكس ديگري نيست . بعد از صدام نفر دومي در تشكيلات بعث وجود ندارد چرا كه اصولا صدام نفر دومي را باقي نگذاشت و هركس كه مي توانست موقعيت او را تهديد كند صدام او را از بين برد. شايد اگر مثلا « عدنان خيرالله تلفاح » بود يا « حسين كامل » بود اينها شايد ولي صدام هيچ فرد دومي را براي خود باقي نگذاشت . لذا فقط (محوريت ) صدام بود. خوب در هر حركت سياسي اول اينكه رهبريت حرف اول را مي زند و بعد از آن سازماندهي برنامه ريزي و فعاليت ايدئولوژيك و همچنين كسب حمايت هاي مردمي اينها همگي عناصر تقويت كننده يك حركت هستند. خوب الان در موردبعثي ها مي بينيم كه ايدوئولوژي آنها تقريبا از بين رفته ومضمحل شده است و توانايي بازگشت به صحنه سياسي را ندارند.باتوجه به اينكه در قوانين هم به خصوص درقانون اساسي بازگشت اين تفكر به صحنه سياست تحت عنوان « طرح ريشه كني حزب بعث » مسدود شده است . دوم اينكه تشكيلات فرماندهي آنها از هم فروپاشيده است . خيلي از سران بعث در زندان هستندو تعدادي نيز به خارج گريخته اند. در عراق فرماندهان و رهبران حزب بعث هيچكدام نيستند. البته مسئولان بعث رده هاي پايينتر ممكن است باشند ولي دررده مسئولان ارشد هيچكدام نيستند. سوم اينكه چارت سازماني آنها كاملا فروپاشيد. الان ما در عراق به خصوص در مناطق شيعه نشين فعاليت علني حزب بعث نداريم و بقاياي بعثي ها نيز تحت پيگرد نيروهاي دولتي وحتي نيروهاي مردمي هستند. باتوجه به اين امر كه مي ماند رهبري آن تشكيلات كه شيرازه حزب بعث را تشكيل مي داد و اميد به بازگشت به دوران و نظام سابق البته به رهبري صدام حسين را در دل هواداران بعث زنده نگاه مي داشت . با اعدام صدام آن انگيزه از بين رفت ديگر صدام حسيني نيست كه باز گردد وهمچنين جايگزيني ديگر و شخص دومي نيست كه بتواند خلا صدام را پر كند. هيچ فردي نيست بعد از او. بنابراين اعدام صدام عامل موثري است در اعاده امنيت و ثبات به عراق و به همين دليل بود كه در اعدام صدام نبايد هيچ تاخيري صورت مي گرفت . سوال- دولت عراق با تعجيل در اجراي حكم صدام در واقع تنها منافع خود را در نظر گرفت ولي مردم ايران و همچنين كويت مايل بودند شاهد محاكمه صدام در تجاوز به كشورهاي خود باشند و پرونده محاكمه صدام در جنايت عليه اين كشورها نيز مورد رسيدگي قرار گيرد كه با اعدام صدام اين خواسته برآورده نشد و بدون رسيدگي ماند. دولت عراق چرا مجال رسيدگي به اين پرونده ها را نداد؟ حکيم: البته در اينجا دو بحث وجود دارد. نخست اينكه پرونده حمله صدام به جمهوري اسلامي ايران متاسفانه تاكنون تحويل دادگاه نشده است و اين در واقع سوالي است كه بايستي از مسئولان امر جمهوري اسلامي كرد. اين موضوعي نيست كه در دست دولت عراق باشد. هنوز پرونده شكايت ايران واصل نشده است . در هر دادگاه و پرونده اي ابتدا بايستي شاكي وجود داشته باشد شاكي هم بايد حتما شكايتي ارائه دهد كه آن شكايت تا به امروز تحويل دادگاه نشده است . كجاست آن شكايت دوم ما از همان اول دو نظر درباره محاكمه صدام داشتيم . يك نظر اين بود كه اين دادگاه را به يك دادگاه مستند تاريخي تبديل كنيم و بياييم تمامي جنايات صدام را جز به جز مطرح سازيم و اين بشود مستند. كه اين امر مستلزم زمان زيادي بود وشايد 40 تا 50 سال طول مي كشيد چرا كه يك پرونده « دجيل » كه به نسبت پرونده هاي جنايات ديگر صدام سبك بود البته به نسبت آن پرونده ها يعني نسبت به پرونده هاي « انفال » « انتفاضه » (عراق ) حلبچه همين حمله به جمهوري اسلامي و حمله به كويت سبك بود و قابل مقايسه با آنها نبود. خوب يك چنين دادگاهي يكسال طول كشيد تا حكم صادر شود. اگر بنا بود هر يك از اين دادگاهها طي شود و بررسي گردد شايد فقط پرونده جنگ جمهوري اسلامي سالها زمان مي برد چرا كه هزاران سند و مدرك در اين باره وجود دارد. لذا وظيفه آن دادگاه اين نبود. ضمن اينكه اسناد جنگ وجود دارد و قابل پيگيري است . لذا ما اگر صدام را فقط درباره جنايات مورد رسيدگي شده اعدام كرديم خدمتي به تمامي كشورهاي منطقه بود زيرا امنيت كشورهاي منطقه به هم وابسته است همانگونه كه مي بينيم مسائل ناامني در خوزستان بوجود آمد در اردن بوجود آمد و همه اينها نشان مي دهد امنيت كشورهاي منطقه با هم مرتبط است اما اين بدان معنا نيست كه ديگران پرونده هاي خود را دنبال نكنند و مطرح نسازند و احقاق حق نكنند و بايد در نظر داشت كه فقط صدام تنها مقصر اين پرونده ها نبود و ديگراني بودند و زنده هستند ودر اين امور دخالت داشتند لذا مي توان اين پرونده ها را دنبال كرد. سوال- با وجود اين هنوز اين شائبه وجوددارد كه غرب مي خواست با اعدام سريع صدام اسرارو حقايق همدستي غرب با ديكتاتور عراق همراه با صدام به گور سپرده شود.
حکيم: من فكر نمي كنم لااقل آنچه كه نظر دولت عراق است به هيچ وجه اينگونه نبود. علت تقدم طرح پرونده « دجيل » آماده بودن اين پرونده بود . الان ما 13 پرونده داريم كه بايستي به اين ها رسيدگي شود. مثلا كويت پرونده دارد ولي ايران هنوز پرونده را نداده است . واقعيتي است . در مورد پرونده « انفال » هنوز در ابتداي كار هستيم چون 60 تا شاهد وجود دارد . همين پرونده « دجيل » 7 تا 8 شاهد داشت ديديم چه قدر طول كشيد . خوب طرح همه اين پرونده ها خيلي طول مي كشيد و تنها به ضرر منافع عراق و حتي منافع منطقه بود. البته محكوميت صدام در محافل بين المللي به اثبات رسيده بود . مثلا در 9 دسامبر1991 آقاي خاوير پرزدكويار بر طبق تفسير بند 6 قطعنامه 598 به طور واضح صدام را آغاز كننده جنگ خواند. دبيركل وقت سازمان ملل در آن زمان پس از بررسي ابعاد مختلف جنگ خسارات مستقيم را 97 2 ميليارددلار برآورد كرد كه بعد از آن برآورد ميداني بايستي به شوراي امنيت گزارش مي كرد كه كدام طرف آغازگر جنگ بوده است كه اين گزارش را آقاي پرز دكوئيار 21 روز قبل از پايان دوره دبيركلي خود به آقاي « پطرس غالي » تحويل داد و گزارش خود را مبني بر اينكه صدام آغازگر جنگ بوده است در 9 دسامبر همان سال به شوراي امنيت داد. لذا از جنبه بين المللي مي خواهم بگويم كه محكوميت صدام محرز بوده است و شكي نيست و حتي آقاي حكيم (عبدالعزيز) هم موقعي كه رئيس شوراي حكومتي عراق بود در لندن اعلام كرد كه در واقع حق جمهوري اسلامي ايران است كه خسارات خود را مطالبه بكند اگرچه اين موضع گيري به مذاق خيلي از سياستمداران عراقي ازجمله برادران اهل تسنن خوش نيامد ولي واقعيتي است اگرچه از جمهوري اسلامي انتظار مي رود با درنظرگرفتن وضعيت جديد در عراق با اين موضوع برخورد كند. لذا من فكر نمي كنم چه طرح اين پرونده و يا عدم طرح آن در زمان مذكور (قبل از مرگ صدام ) خيلي تغييري در واقعيت هاي موجود ايجاد نمايد. درست است كه شايد از نظر سياسي تغييرهايي را ممكن است ايجاد كند ولي الان اسناد كافي وجود دارد شركتهايي كه به صدام سلاح شيميايي مي فروختند سندهاي آن هست و در واقع چه كشورهايي در جنگ (عليه ايران ) مشاركت داشته اند بر همگان عيان است و فكر نمي كنم چه چيزي پنهان مانده باشد. با اين وجود در چارچوب قانوني اگر اين اتفاق مي افتاد و پرونده جمهوري اسلامي هم مطرح مي شد بهتر بود هرچند كه باز تاكيد مي كنم هرگونه تاخير در اجراي عدالت درباره صدام به ضرر ملت هاي منطقه بود. سوال- اعدام صدام رخداد مهمي است و بالطبع سئوالات زيادي پيرامون اين موضوع مطرح است . يك سئوال اين است كه باتوجه به اينكه صدام از مهره هاي آمريكا بود و حداقل در مقاطعي از حاكميتش بر عراق خدمات زيادي به منافع آمريكا نمود چرا آمريكائيها با اعدام او موافقت كردند با درنظرگرفتن اين كه اعدام صدام مي تواند تبعات ناخوشايندي براي آمريكا در بين ساير متحدين منطقه اي اش ايجاد كند؟حکيم: البته به اين سئوال از دو منظر مي توان پاسخ داد. نخست اينكه آيا واقعا بايد ببينيم كه آمريكا مخالف اعدام بود بنده شخصا به عنوان يك ناظر در صحنه عمل هيچگونه دليلي نمي بينم كه آمريكا مخالف اعدام صدام باشد چرا چونكه آمريكا اين جنگ (عليه عراق ) را كه انجام داد با طرح اتهام هاي گوناگون به صدام بود. خوب بنابراين اعدام صدام مي تواند يكي از پيروزي هاي خود آمريكائيها نيز باشد چونكه دولتمردان آمريكا به مردم آن كشور گفتند كه صدام سرمنشا تمامي فتنه ها هست و از سازمان هاي تروريستي مثل القاعده كه آمدند و آمريكا را مورد حمله قرار دادند حمايت مي كند. دوم اينكه داراي سلاح كشتار جنگي است و اين مي تواند براي صلح و امنيت بين المللي خطرناك باشد و سوم اينكه تهديدي شده است براي تمامي هم پيمانان ما مثل كويت و عربستان و كشورهاي ديگر منطقه لذا اعدام صدام مي توانست تكميل كننده پروژه آنها باشد. اين از يك طرف . اما از طرف ديگر به عنوان يك عراقي بايد بگويم ما نه تابع آمريكا هستيم و نه اينكه پيرو تحليل ها و ديدگاههاي آنها هستيم بلكه تابع ملت عراق هستيم . ملت عراق اين دولت را انتخاب كرده و اين دولت مردمي ترين دولتي است كه در طول تاريخ 1200 ساله عراق بوده است . هيچ وقت در طول تاريخ عراق ما شاهد نبوديم دولتي به اين معني و مانند اين دولت منتخب مردم باشد . 600 ليست يا گروه سياسي در انتخابات عراق شركت كرده اند شايد نزديك به 400 گروه از سني ها بوده اند . شيعه ها هم بوده اند كردها هم بوده اند همه آشوري تركمن و از همه قوم ها در انتخابات شركت كردند و اين پارلمان تشكيل شد و مجلس نمايندگان عراق دولت فعلي را تشكيل دادند. بنابراين دولت فعلي كاملا يك دولت مردمي است . ما بايد تابع راي مردم باشيم . اگرچه شايد آمريكا در نظر داشت اعدام تاخير بيفتد كه ببينند چه اتفاقي مي افتد اما ما نه من براساس اطلاع كافي و با صراحت اعلام مي كنم اعدام صدام عراقي بود و اگر كساني به شكلي گفتند آمريكا صدام را اعدام كرد به شدت در اشتباه هستند.اين را عرض بكنم اصلا آمريكا در اعدام صدام دخيل نبود و انصافا اراده دولتمردان عراق بود كه باعث اعدام صدام
شد. بنابراين من توجيهي نمي بينم كه ما خيلي به موضوع دخالت آمريكا در اعدام صدام تكيه كنيم . گرچه برخي از روي كم اطلاعي اين موضوع را مطرح مي كنند ولي متاسفانه گروهي ديگر از روي عناد با هدف تضعيف دولت عراق آن را طرح مي كنند. چون اين كار (اعدام صدام ) كار بسيار بزرگي بود و دال بر قوت و نيرومندي هيات حاكمه در ساختار سياسي عراق است . اگر دولت ضعيفي (در عراق ) بود قطعا توانايي اعدام صدام را نداشت و مغرضان مي خواهند اين را كمرنگ كنند و بگويند اينها (دولتمردان عراق ) همه به شكلي مزدور و ابزار دست آمريكا هستند و چونكه آمريكا قبول كرد آنها هم آن را انجام دادند. سوال- البته اين موضوع كه اعدام صدام خواست قبلي مردم و دولت عراق بود ترديدي در آن نيست منتهي اين واقعيت را نيز نمي توان ناديده گرفت صدام در اختيار آمريكائيها بود و اگر آنها رضايت نمي دادند صدام اعدام نمي شد. در اين جا صحبتي مطرح است كه موافقت آمريكا با اعدام صدام پس از ديدار اخير آقاي سيدعبدالعزيز حكيم با بوش حاصل شد. اين صحت دارد اصولا آن ديدار با چه توجيه و هدفي صورت گرفت در حالي كه بازتاب خوبي نيز بين مسلمانان نداشت؟حکيم: اول اينكه هيچگونه صحبتي بين آقاي حكيم با بوش درباره اعدام صدام نشد براي اينكه ربطي به طرف آمريكايي ندارد. اينكه صدام در دست آمريكايي ها بود بنابر قطعنامه شوراي امنيت بوده است . قطعنامه 1546 مقرر مي دارد امنيت عراق در دست ائتلاف غربي باشد البته اين وضعيت انشاالله در سال جديد تغيير خواهد يافت و وضعيت به شكلي كه الان هست ديگر نخواهد بود. خوب فكر نمي كنيم ربطي به آقاي بوش داشته باشد كه بيائيم و از بوش براي اعدام صدام اجازه بگيرم . اين يك تصميم سياسي كاملا عراقي بوده است كه هيچ گونه ربطي به هيچ دولت خارجي ندارد. اما در رابطه با سفر آقاي حكيم به آمريكا باتوجه به اينكه درحال حاضر يكي از مشكلات اساسي كه در عراق داريم موضع امنيت است و بر طبق قطعنامه 1546 مسئول اصلي امنيت در عراق به نيروهاي چندمليتي در عراق واگذار شده است كه رهبري اين نيروهاي چندمليتي در دست آمريكاست و البته بيشتر نيروها هم يعني 130 هزار نفر از نيروهاي موجود در عراق آمريكايي هستند و بقيه هم شايد 15 هزار نفر هم نباشند به همه طرفهاي ديگر تعلق دارد بنابراين ما چاره اي نداريم تا با آمريكائيها در باره اين موضوعات مذاكره كنيم . با اينحال ما يك اختلاف نظر اساسي با آمريكائيها داريم و آن اين است كه از نظر ما امنيت شهرها را جز خود عراقي ها نمي توانند تامين كنند. به چند دليل : اول اينكه اولين مولفه امنيت مردم هستند. دوم اينكه امنيت به يك شكلي با فرهنگ و تمدن و زندگاني ارتباط تنگاتنگ دارد و در هر كشور امنيت شكل خاص خود را دارد پس معقول نيست كه امنيت عراق در دست آمريكائيها كه ديدگاه فرهنگ و تاريخ متفاوتي دارند باقي بماند. سوم از ديد ما نيروهاي عراقي توان و قدرتشان بيش از آن حدي است كه تصور مي شود. و از آنجائيكه غربيها بر طبق قطعنامه شوراي امنيت متولي امنيت هستند لذا اجازه داده نمي شود كه خود نيروهاي عراقي بيشتر وارد صحنه شوند. بنابراين مي بايست در اين زمينه مهم با مقامات آمريكايي صحبت مي شد و محور صحبت آقاي حكيم با بوش هم همين مسئله بود يعني در دست گرفتن پرونده امنيتي عراق توسط خود عراقي ها. لذا اصلا هدف اساسي از سفر حكيم به آمريكا اين بود. مسئله دوم شكل امنيت سازي است . يكي ديگر از اختلاف نظرهاي ما با آمريكايي ها اين است كه ما معتقديم و اصرار داريم كه مردم بايد در صحنه امنيتي حضور فعال موثر و ملموس داشته باشند همانطور كه ما در ايران سازمان بسيج را داريم و حتي در خود آمريكا در زمان « آبراهام لينكلن » در 1861 وقتي كه مي خواستند جنوب آمريكا را جدا كنند 75 هزار نفر از خود مردم به غير از ارتش و پليس بسيج شدند. الان آنها (آمريكائيها) قبول نمي كنند ما از ظرفيت مردمي استفاده كنيم به اين بهانه كه شايد بعدها اين تشكيلات تبديل به ميليشيا بشوند. ما مي گوئيم اصلا اينطور نيست و ما حتما بايد از پتانسيل مردمي استفاده كنيم . مثلا ما همانگونه كه مي بينيم در مناسبت هاي مختلف ازجمله نيمه شعبان عاشورا و 25 رجب و ساير مراسم حضور نيروهاي مردمي باعث امنيت مي شود و گرنه نيروهاي دولتي قطعا قادر نيستند همه ابعاد را پوشش دهند. اين يكي از مسائلي بود كه آقاي حكيم در آمريكا مطرح كرد. سوال- توافقي هم در اين باره صورت گرفت؟حکيم: بله ـ توافق هاي اوليه صورت گرفت . البته در رابطه با انتقال پرونده امنيتي تا ماه ششم ميلادي (خردادماه آينده ) گفتند ما پرونده را به شما خواهيم داد و بعد از آن تاريخ مسئول امنيت عراق خود عراقي ها خواهند بود و البته مسائلي ديگري هم در ديدار آقاي حكيم از آمريكا مطرح شد. 
سوال- بعد از ديدار آقاي حكيم طارق الهاشمي به آمريكا سفر كرد. آيا اين سفرها توسط آمريكايي ها برنامه ريزي شده بود موضوع ديگر اختلاف بين اهل تشيع و تسنن است كه اين روزها مطرح است و به نظر مي رسد آمريكا در تشديد اين تفرقه نقش دارد نظر شما چيست؟ حکيم: در رابطه با سفرهايي كه انجام شد من فكر مي كنم پس از انتخابات آمريكا دولت اين كشور قصد دارد استراتژي جديدي را در عراق طرح ريزي كند كه اين خط مشي بايد متفاوت با سياست پيشين باشد كه در انتخابات آمريكا شكست آن مسجل شد و همانگونه كه اعلام شده قرار است طي روزهاي آينده اين استراتژي جديد اعلام شود. براي اينكه استراتژي موفق باشد لازم بوده است كه كاخ سفيد از ديدگاه دولتمردان عراق آگاه باشد و عراقي ها تمايل داشته اند تا ديدگاه هاي خود را به عنوان نماينده مردم عراق به آنان تفهيم كنند چه اينكه ممكن است آمريكايي ها استراتژيي را تنظيم كنند كه كاملا مخالف ديدگاه هاي دولت عراق باشد بنابراين ما لازم است از منافع ملت عراق به هر شكل دفاع كنيم و يكي از اشكال اين دفاع رساندن ديدگاه و نظر مردم عراق به آمريكايي هاست . البته ما پيگيري مي كنيم كه اين استراتژي به نفع مردم عراق باشد و حدسم هم اين است كه همينگونه باشد و يكي از خواسته هاي ما كه تحويل اختيار امنيت به دولت عراق است محقق شود. سوال- در زمينه ناامني ها و خشونت هاي عراق تا چه حد دولتهاي عربي را در آن دخيل مي دانيد و آيا باتوجه به موضع گيري هاي تامل برانگيز اين دولتها پس از اعدام صدام اين موضع گيري ها را در تشديد ناامني ها موثر مي دانيد؟ حکيم: ما اگر بخواهيم سازمانهاي تروريستي در عراق و در راس آن القاعده را معرفي كنيم به غير از بعثي ها بايد بگويم بيشتر اعضاي آن از خارج عراق هستند. خوب ما هر روز هم شاهد دستگيري اتباعي از اين كشورها هستيم همه ما شكل و ساختار كشورهاي عرب منطقه را مي شناسيم و به اين آساني نمي شود اين همه تروريست در آن كشورها تردد كنند و خارج شوند بدون اينكه آن كشورها و سازمان هاي اطلاعاتي آنها چراغ سبز نشان نداده باشند. دوم اينكه ما اطلاعاتي دردست داريم اين ديگر تحليل نيست مدارك روشني داريم و خيلي از اينها هم ديگر سري نيست و آشكار است . براي مثال در حج مي توانيد اين مسلمانان افراطي را به آساني پيدا كنيد و به مواردي برخوريد كه يكي مي گويد برادرم رفت در فلوجه كشته شد و يا ديگري مي گويد پسر عمويم رفت عراق جنگيد و اينكه الان خود من قصد دارم بروم به عراق و بجنگم و الان دارم پاسپورتم را آماده مي كنم . همه قضايا واضح است . موضوع اصلي اين است كه متاسفانه دولتهاي جهان عرب تاكنون نخواسته اند واقعيت سياسي جديد عراق را بپذيرند. البته ما كه عملا نشان داده ايم فرقه گرا نشستيم و اعتقادمان بر اين است كه شيعه و سني با هم برادرند ولي 22 كشور عربي در 1200 سال گذشته همه حاكمان آن ها سني بوده و اين اولين بار است كه بعد از حكومت 8 ماهه امام حسن (ع ) در عراق شيعيان مي آيند و دولت تشكيل مي دهند با اينكه اصولا دولت عراق دولتي فراگير است كه نه تنها شيعه ها و سني ها را دربرگرفته بلكه كرد و ساير تفكرها را نيز در خود جاي داده است ولي اعراب به اين مقدار هم راضي نيستند تحت هيچ شرايط . دوم اينكه فكر مي كنم ساير حكومت هاي عربي ترس و واهمه دارند از اينكه دمكراسي عراق در صورت ثبات به عنوان يك الگو حكومت هاي آنها را مورد تهديد قرار دهد و گريبانگير آنها نيز بشود و اگر دمكراسي برقرار شود آن حاكمان كرسي هاي فعلي خود را قطعا نخواهند داشت . همانطور كه ما ديديم در فلسطين در مصر و ساير كشورهاي عربي تا اينكه فضاي دمكراسي به صورت محدود باز شد گروههاي مردمي سر كار آمدند و موقعيت حاكمان سنتي را به خطر انداختند و لذا واقعا ترس دارند از اين شرايط جديد در عراق . سوم اينكه از موقعيت جديد ژئوپلتيك جهان شيعه واهمه دارند. البته ما اين ترس را اصلا منطقي و درست نمي دانيم ولي آنها ترس دارند . مثلا در عربستان 20 درصد شيعه در كويت سي و چند درصد شيعه در بحرين هم حدود 80 درصد شيعه و در همه سرزمينهاي عربي ما شاهد فراكسيون هاي شيعه قوي هستيم به يك شكلي و در ميان آنها هم افراد نخبه روشنفكر و افراد با نفوذ و ثروتمندي هستند. آنها (حاكمان عرب ) ترس دارند از اينكه شيعيان كل منطقه را تحت كنترل درآورده و ساختار سنتي منطقه را به هم بريزند. لذا مي بينيم كه آقاي « نواف عبيد » كه مشاور امنيتي سفارت عربستان در واشنگتن است در مقاله اي در « واشنگتن پست » مي گويد اگر جنگ شيعه و سني در عراق واقع شود عربستان به طور سريعي وارد اين جنگ مي شود به نفع سني ها يا اينكه بعد از او 38 نفر به اصطلاح اساتيد و عالم نماهاي عربستان عليه كل شيعيان و نه فقط شيعيان عراقي موضع گيري مي كنند و مي گويند اينها (شيعيان ) خارج از دين هستند رافضي هستند و اصلا كافر و مرتد هستند و بعد هم مي آيند در
استانبول تركيه كنفرانسي را مي گذارند براي به اصطلاح حمايت از سني هاي عراق . بعد هم آنها ما را متهم مي كنند به طايفه گري در حاليكه خود در اوج طايفه گري هستند و شديدترين نوع فرقه گرايي را دارند. حالا اين جو را اينها ايجاد كرده اند. به اين ترتيب ما فكر مي كنيم كه برخي از كشورهاي منطقه در كشتارهاي كل ملت عراق نه فقط شيعيان مداخله دارند. اينها فقط عليه شيعه نيست . بمبي كه در بغداد كار گذاشته مي شود همه قربانيان آن كه شيعه نيستند هرچند كه طبق انتخابات اخير مشخص شده است 70 درصد بغداد شيعه هستند ولي در معابر عمومي و بازار كه فقط شيعه ها تردد نمي كنند و در جريان بمبي كه منفجر مي شود سني ها هم كشته مي شوند. اينها (برخي دولتهاي عربي ) در اين جنايات دست دارند و در روز قيامت حسابرسي سنگيني خواهند داشت . غير از اينكه در اين دنيا نيز تاريخ آنها را نخواهد بخشيد و ملت عراق نيز هرگز از گناهان آنها نخواهد گذشت . آنها دارند روز به روز نظام و تفكر طايفه گري را ترويج مي كنند. از نظر دولت عراق اگر مجال داده مي شد همه پرونده هاي صدام كه 13 پرونده سنگين هستند مورد رسيدگي قرار بگيرد شايد دادگاه صدام تا 40 سال طول مي كشيد چرا كه دادگاه « دجيل » كه سبك ترين پرونده صدام بود بيش از 6 ماه به درازا كشيد. ضمن اينكه پرونده هاي ديگر مي تواند كماكان در دادگاه مورد رسيدگي قرار بگيرد ازجمله تجاوز صدام به خاك جمهوري اسلامي كه البته متاسفانه هنوز پرونده شكايت ايران به دادگاه تحويل داده نشده است.اين كار (اعدام صدام ) كار بسيار بزرگي بود و دال بر قوت و نيرومندي هيات حاكمه عراق است . اگر دولت فعلي دولت ضعيفي بود قطعا توانايي اعدام صدام را نداشت و مغرضان مي خواهند اين را كمرنگ كنند و بگويند اينها (دولتمردان عراق ) همه به شكلي مزدور هستند و چون آمريكا قبول كرد آنها هم آن را انجام دادند. بسياري از عوامل تروريست در عراق از برخي كشورهاي عربي مي آيند و ما هر روزه تعدادي از اينها را دستگير مي كنيم . بعيد است اين تروريست ها بتوانند آزادانه در كشورهاي مذكور تردد كرده و از آن خراج شوند و به عراق بيايند بدون اينكه چراغ سبز سازمان هاي اطلاعاتي آن كشورها را كسب كرده باشند.برخلاف آنچه مطرح مي شود اعدام صدام شتاب زده نبود چرا كه مي بايست حداكثر تا 30 روز پس از تائيد حكم توسط دادگاه تجديدنظر اجرا مي شد و در روز عيد قربان هم نبود زيرا در عراق علما روز يكشنبه را عيد اعلام كرده بودند ولي به نظر ما همه اينها بهانه كساني است كه مي خواهند با اين توجيهات از صدام دفاع كنند. از نظر ما هرگونه تاخير در اجراي حكم اعدام صدام برخلاف عدالت و راي دادگاه و به ضرر امنيت عراق و حتي كل منطقه بود با مرگ صدام همه اميد بعثي ها براي بازگرداندن و احياي حاكميت بعث از ميان رفت چرا كه بعث نفر دومي براي رهبري اين حزب ندارد به اين دليل كه صدام اصولا نفر دومي را باقي نگذاشته است . اگر « عدنان خيرالله طلفاح » و يا « حسين كامل » زنده بودند شايد مي توانستند جانشين صدام شوند ولي صدام هر كس را كه تهديدي براي قدرت خود ديد از ميان برد.زمانيكه مشاور امنيتي عربستان در مقاله اي در واشنگتن پست مي نويسد در صورت بروز جنگ شيعه و سني عربستان به سرعت به نفع سني ها وارد مي شود و 38 نفر از عالم نماهاي مذهبي كل شيعيان را فضي و خارج از مذهب قلمداد مي كنند و يا در تركيه كنفرانس دفاع از سني هاي عراق تشكيل مي دهند اين اوج طايفه گري است در حالي كه آنها ما را به فرقه گرايي متهم مي كنند.
سوال – در زمينه ناامني ها و خشونت هاي عراق تا چه حد دولتهاي عربي را در آن دخيل مي دانيد و آيا باتوجه به موضع گيري هاي تامل برانگيز اين دولتها پس از اعدام صدام اين موضع گيري ها را در تشديد ناامني ها موثر مي دانيد؟
حكيم: ما اگر بخواهيم سازمانهاي تروريستي در عراق و در راس آن القاعده را معرفي كنيم به غير از بعثي ها بايد بگويم بيشتر اعضاي آن از خارج عراق هستند. خوب ما هر روز هم شاهد دستگيري اتباعي از اين كشورها هستيم همه ما شكل و ساختار كشورهاي عرب منطقه را مي شناسيم و به اين آساني نمي شود اين همه تروريست در آن كشورها تردد كنند و خارج شوند بدون اينكه آن كشورها و سازمان هاي اطلاعاتي آنها چراغ سبز نشان نداده باشند. اينكه ما اطلاعاتي دردست داريم اين ديگر تحليل نيست مدارك روشني داريم و خيلي از اينها هم ديگر سري
نيست و آشكار است . براي مثال در حج مي توانيد اين مسلمانان افراطي را به آساني پيدا كنيد و به مواردي برخوريد كه يكي مي گويد برادرم رفت در فلوجه كشته شد و يا ديگري مي گويد پسر عمويم رفت عراق جنگيد و اينكه الان خود من قصد دارم بروم به عراق و بجنگم و الان دارم پاسپورتم را آماده مي كنم . همه قضايا واضح است . موضوع اصلي اين است كه متاسفانه دولتهاي جهان عرب تاكنون نخواسته اند واقعيت سياسي جديد عراق را بپذيرند. البته ما كه عملا نشان داده ايم فرقه گرا نشستيم و اعتقادمان بر اين است كه شيعه و سني با هم برادرند ولي 22 كشور عربي در 1200 سال گذشته همه حاكمان آن ها سني بوده و اين اولين بار است كه بعد از حكومت 8 ماهه امام حسن (ع ) در عراق شيعيان مي آيند و دولت تشكيل مي دهند با اينكه اصولا دولت عراق دولتي فراگير است كه نه تنها شيعه ها و سني ها را دربرگرفته بلكه كرد و ساير تفكرها را نيز در خود جاي داده است ولي اعراب به اين مقدار هم راضي نيستند تحت هيچ شرايط . دوم اينكه فكر مي كنم ساير حكومت هاي عربي ترس و واهمه دارند از اينكه دمكراسي عراق در صورت ثبات به عنوان يك الگو حكومت هاي آنها را مورد تهديد قرار دهد و گريبانگير آنها نيز بشود و اگر دمكراسي برقرار شود آن حاكمان كرسي هاي فعلي خود را قطعا نخواهند داشت . همانطور كه ما ديديم در فلسطين در مصر و ساير كشورهاي عربي تا اينكه فضاي دمكراسي به صورت محدود باز شد گروههاي مردمي سر كار آمدند و موقعيت حاكمان سنتي را به خطر انداختند و لذا واقعا ترس دارند از اين شرايط جديد در عراق . سوم اينكه از موقعيت جديد ژئوپلتيك جهان شيعه واهمه دارند. البته ما اين ترس را اصلا منطقي و درست نمي دانيم ولي آنها ترس دارند . مثلا در عربستان 20 درصد شيعه در كويت سي و چند درصد شيعه در بحرين هم حدود 80 درصد شيعه و در همه سرزمينهاي عربي ما شاهد فراكسيون هاي شيعه قوي هستيم به يك شكلي و در ميان آنها هم افراد نخبه روشنفكر و افراد با نفوذ و ثروتمندي هستند. آنها (حاكمان عرب ) ترس دارند از اينكه شيعيان كل منطقه را تحت كنترل درآورده و ساختار سنتي منطقه را به هم بريزند. لذا مي بينيم كه آقاي « نواف عبيد » كه مشاور امنيتي سفارت عربستان در واشنگتن است در مقاله اي در « واشنگتن پست » مي گويد اگر جنگ شيعه و سني در عراق واقع شود عربستان به طور سريعي وارد اين جنگ مي شود به نفع سني ها يا اينكه بعد از او 38 نفر به اصطلاح اساتيد و عالم نماهاي عربستان عليه كل شيعيان و نه فقط شيعيان عراقي موضع گيري مي كنند و مي گويند اينها (شيعيان ) خارج از دين هستند رافضي هستند و اصلا كافر و مرتد هستند و بعد هم مي آيند در اسلامبول تركيه كنفرانسي را مي گذارند براي به اصطلاح حمايت از سني هاي عراق . بعد هم آنها ما را متهم مي كنند به طايفه گري در حاليكه خود در اوج طايفه گري هستند و شديدترين نوع فرقه گرايي را دارند. حالا اين جو را اينها ايجاد كرده اند. به اين ترتيب ما فكر مي كنيم كه برخي از كشورهاي منطقه در كشتارهاي كل ملت عراق نه فقط شيعيان مداخله دارند. اينها فقط عليه شيعه نيست . بمبي كه در بغداد كار گذاشته مي شود همه قربانيان آن كه شيعه نيستند هرچند كه طبق انتخابات اخير مشخص شده است 70 درصد بغداد شيعه هستند ولي در معابر عمومي و بازار كه فقط شيعه ها تردد نمي كنند و در جريان بمبي كه منفجر مي شود سني ها هم كشته مي شوند. اينها (برخي دولتهاي عربي ) در اين جنايات دست دارند و در روز قيامت حسابرسي سنگيني خواهند داشت . غير از اينكه در اين دنيا نيز تاريخ آنها را نخواهد بخشيد و ملت عراق نيز هرگز از گناهان آنها نخواهد گذشت . آنها دارند روز به روز نظام و تفكر طايفه گري را ترويج مي كنند. شما به بن لادن نگاه كنيد. اين شخص يك ملت را تكفير مي كند انتخابات را تحريم مي كند و افرادي را كه در اين انتخابات شركت مي كنند واجب القتل مي داند. و كشتن مردم عراق را آغاز مي كند. آيا اين دوازده ميليون فرد عراقي (74 درصد از واجدين شرايط ) كه در انتخابات شركت كردند كافرند سازمان القاعده به اين شكل به جان ملت عراق افتاده است و سران عرب با كمال تاسف ساكتند. اما اين حاكمان وقتي به ماجراي اعدام صدام مي رسند به همه چيز اعتراض مي كنند و جنايت هاي او در حق ملت منطقه و كشورهاي همجوار را فراموش مي كنند. آنها گاهي مي گويند چرا او را در روز عيد اعدام كرديد. و گاهي هم دست به تحريك هايي مي زنند تا هواداران صدام را جسورتر كنند و از سوي ديگر كشوري مثل ليبي كه با اقدامي سخيف سه روز عزاي عمومي در آنجا اعلام مي كند. آنها هميشه بهانه تراشي مي كنند و اقدامات آنها خطرناك است . سوال – براي افرادي كه تصور مي كنند فرد اعدام شده صدام نبوده بلكه بدل او بود چه توضيحاتي داريد؟حكيم: شخصي كه اعدام شد قطعا صدام حسين بود زيرا به تاييد عشيره او جسدش را تحويل گرفتند و در مقبره
خانوادگي او در روستاي « العوجه » در كنار « عدي » و « قصي » (فرزندان صدام ) دفن شد. سوال – همواره صحبت از هلال شيعي از سوي حاكمان عرب مطرح مي شود آنها از قدرت گرفتن دولت شيعه در عراق هراس دارند دولت عراق در اين ميان براي رفع اين نگراني چه اقداماتي را انجام داده است و چه برنامه هايي براي آينده درنظر گرفته است؟حكيم: ما يك نظريه كامل داريم و آن را « نظريه مشاركت استراتژيك منطقه اي » نامگذاري كرده ايم اين ديدگاه مبتني بر سه عامل مهم و مشترك در تامين منافع فيمابين مي باشد. نخست مساله امنيت است : اين نظام امنيتي فعلي چه در شوراي همكاري خليج فارس و چه در بين كشورهاي عربي نظام ناكارآمدي است . از اينرو بايد يك نظام امنيتي هوشمند منطقه اي تعريف كنيم كه مبتني بر همكاري هاي امنيتي و در راس آن كنترل مرزها تبادل اطلاعات و داده هاي امنيتي استرداد مجرمين يكسان سازي ديدگاه ها و دكترين امنيتي منطقه و ايجاد يك بستر و زمينه مناسب همكاري امنيتي منطقه اي باشد. دوم اقتصاد است : اقتصاد به عنوان عنصر و عامل مهم وحدت بخش منافع منطقه به شمار مي آيد. وقتي سرمايه گذاري مشترك در كشورها صورت بگيرد بازار مشترك ايجاد شود تعرفه هاي گمركي يكسان شود و تبادل كالاها بين كشورها به حد خوبي برسد نقش به سزايي در اين زمينه ايفا خواهد كرد. سوم دين : همه ما بعنوان مسلمان در اين منطقه زندگي مي كنيم و كشوري غيرمسلمان در همسايگي خود نداريم بنابراين شايسته نيست كشورهاي مسلمان رابطه خوبي بين يكديگر نداشته باشند. ما بايد از طريق تقريب مذاهب و گفتگوي بين شيعه و سني به روابط « اسلامي اسلامي » پويايي ببخشيم زيرا شايسته نيست با وجود هزاران نقطه مشترك فيمابين به برخي از نقاط مورد اختلاف دامن زده شود. اختلاف ميان فقه جعفري و فقه برادران اهل تسنن كمتر از اختلافات ميان مذاهب مختلف اهل سنت است بنابراين معنايي ندارد اختلاف جزيي ميان ما و برادران اهل سنت بزرگنمايي شود زيرا سود اين كار به نفع دشمن و به ضرر مسلمانان تمام مي شود. اين طرح ماست و مي شود نامش را « اتحاد اسلامي عربي » « اتحاد اسلامي اسلامي » و يا « اتحاد اسلامي » ـ كه تمامي اعضاي آن كشورهاي اسلامي ـ گذاشت است با اين طرح مي شود نگراني ها را رفع كرد. البته اين نگراني ها با صحبت خوب مصافحه و معانقه رفع نمي شود جملات زيبا اگر با عمل همراه نباشد مشكلات حل نمي شود. دو جنگ بزرگ جهاني در اروپا روي داد جنگ هايي كه در آن ميليون ها انسان كشته شدند اما امروز مي بينيم كه ميان كشورهاي اروپايي روابط چنان مستحكمي وجود دارد كه قوي ترين اتحاد را در جهان تحت عنوان اتحاديه اروپا ميان خود برقرار كرده اند. جالب اينجاست كه اساس قوانين ميان كشورهاي عضو اتحاديه اروپا اقتصاد امنيت و دين است . و يكي از دلايلي كه بعضي از كشورهاي عضو در اتحاديه اروپا با عضويت تركيه در اين اتحاديه مخالفند دين است . اگر اين كشورها با عضويت تركيه در اتحاديه اروپا مخالفت مي كنند حق دارند چرا كه آنها سكولارند و نمي خواهند يك كشور اسلامي در اتحاديه اروپا همطراز آنها شود. حال كه ما مسلمانيم و همه ما داراي يك دين قبله كتاب و پيامبريم و پايبند به ارزشهاي اسلامي هستيم چرا با هم متحد نمي شويم . بنابراين ما بايد سه عامل مهم فوق را فعال كنيم . در حال حاضر اختلافات ميان ما (كشورهاي اسلامي ) هزاران برابر كمتر از اختلافات كشورهاي اروپايي قبل از تشكيل اتحاديه اروپاست . در ميان كشورهاي اسلامي بجز عراق در زمان حاكميت صدام كه يك نظام فاشيستي و تجاوزگري بود ميان هيچ كشور اسلامي جنگي بوجود نيامد. از اين رو ما داراي پتانسيل هاي بالايي براي تشكيل « اتحاديه اسلامي » داريم ما نه تمايل داريم عليه كشورهاي همسايه صحبت كنيم و نه اينكه آنها عليه ما صحبت كنيم . ما مي خواهيم براساس همگرايي همبستگي همسازي هماهنگي و انسجام با كشورهاي منطقه رابطه برقرار كنيم اما متاسفانه برخي از اين كشورها به صورت مستقيم ـ و يا از طريق عوامل خود كه از خارج خط دهي مي شوند ـ دست به فتنه انگيزي مي زند. القاعده چگونه كشتن فردي را كه به كلمه لااله الاالله ايمان دارد توجيه مي كند آنها 300 ميليون شيعه را در جهان تكفير مي كنند برخورد آنها با شيعه با هيچ منطقي سازگار نيست . اگر مسئله فلسطين را تنها مساله وحدت بخش مسلمانان و كشورهاي اسلامي بدانيم پس بايد به حزب الله لبنان
كه در برابر رژيم صهيونيستي مقاومت كرد با احترام زياد نگاه كنيم رژيمي كه 60 سال بعنوان معضلي بزرگ براي جهان عرب به شمار مي رود. كشورهاي عرب وقتي به اين قضيه مي رسند تقريبا موضع يكساني را اتخاذ مي كنند اما وقتي نوبت به عراق مي رسند مي بينيم كه برخي ها 65 درصد از جمعيت عراق را متهم به غيرعرب مي كنند و اين با هيچ منطقي سازگار نيست . اگر آنگونه كه آنها درباره عراق مي گويند صحيح باشد بايد عراق را از فهرست كشورهاي عربي خارج كرد چرا كه عراق از كردها تركمن ها آشوري ها شيعيان و 18 درصد اهل سنت تشكيل شده است و اگر قرار است اين كشور تنها بخاطر 18 درصد از جمعيت آن عربي شناخته شود اين كار غيرمنطقي است . بنابراين اينگونه سخنان سخنان عاقلانه اي نيست و از جهالت سرچشمه مي گيرد. در عراق عده اي آمده اند و ايالتي را به عنوان ايالت اسلامي انتخاب كردند آنها معلوم نيست كه از كدام كشور و از چه كسي خط مي گيرند. آنان همواره از شيعيان بخاطر مساله فدرالي كردن عراق انتقاد مي كردند اما نوبت به خودشان كه مي رسد ايالت اسلامي را مطرح مي كنند. آنها فردي را به نام « ابوعمر بغدادي » بعنوان مسئول خود انتخاب كردند فردي كه نامش مجهول است و او را با كنيه صدا مي كنند. ما در تاريخ نداريم كه فردي خود را با كنيه به ديگران معرفي كند رهبران مقاومت خود را با نام معرفي مي كنند در ايران فردي به نام سيدروح الله الموسوي الخميني انقلاب اسلامي را بنيانگذاري مي كند و در ليبي فردي به نام عمرالمختار كسي نيست كه يك مقاومتي را رهبري كند و نام خود را مخفي كند مگر اينكه عامل خارجي باشد. اين چه مقاومت شريفي است كه رهبران آن حاضر نيستند كه نام خود و پدر و جد خود و عشيره خود را معرفي كنند ! پرواضح است كه اين افراد اشخاص مشكوك و شبهه داري هستند كسي كه خود را ابوعمر بغدادي معرفي مي كند از كجا معلوم است كه عراقي باشد ممكن است هندي پاكستاني افغانستاني ويالله باشد. اين چه مقاومت شريفي است كه شيعيان و اهل سنت را مي كشد كردها را تكفير مي كند بارگاه امامان در سامرا را تخريب مي كند و افراد بيگناه را در خيابان مي كشد ! شما نگاه كنيد زرقاوي به اين افتخار مي كرد كه او « شيخ الذباحين » است . ما تا حالا القابي مانند « شيخ العارفين » « شيخ الزاهدين » « شيخ المصلين » « شيخ المجاهدين » و… شنيده بوديم اما كسي كه به آدم كشي هاي خود افتخار كند و نام خود را شيخ آدم كش ها بگذارد اين نخستين بار است كه چنين آدم هايي را مي بينيم . ما از تمامي كشورهاي اسلامي مي خواهيم كه در برابر اين خط هاي انحرافي و شبهه ناك موضعگيري كنند. اگر اين ميكرب ها و غده هاي سرطاني همچنان در منطقه بمانند همه جاي منطقه را فراخواهند گرفت . اگر جنگ عراق تمام شود معلوم نيست كه اين آدم كش ها چه بلايي بر سر كشورهاي ديگر منطقه بياورند. آنها امنيت كل كشورهاي عرب منطقه را به هم خواهند ريخت و خواهيد ديد. تروريست ها و تكفيري ها مارهايي هستند كه برخي كشورهاي عربي در آستين هاي خود پرورش مي دهند و نتيجه كار خود را خواهند ديد. « من اعان الظالم سلطه الله عليه » هركس به ستمگري كمك كند خداوند آن ستمگر را بر او مسلط خواهد كرد. و اين يك سنت الهي است همانگونه كه اعدام صدام يك سنت الهي بود. به نظر ما بايد « تئوري جامعه مدني منطقه اي » مورد پذيرش قرار دهيم . بايد تكثرها را بعنوان يك واقعيت بشناسيم و آن را بپذيريم . همانگونه كه يك جامعه مدني داخلي داراي احزاب مطبوعات نخبگان سياسي جنبش هاي دانشجويي و كارگري است و بايد آنها را به رسميت شناخت در سطح منطقه اي نيز بايد واقعيت ها را پذيرفت . واقعيت موجود در منطقه اين است كه برخي از حكومت ها در كشورهاي همجوار پادشاهي جمهوري و… است و بايد به آن احترام گذاشت . نه ما ميخواهيم كه اكثريت داخلي كشورها را برهم بزنيم و نه ميخواهيم كه آنها اكثريت داخلي كشور ما را به هم بريزند. معناي دموكراسي و مردم سالاري اين است « حكومت اكثريت با حفظ حقوق اقليت » و اين تعريف در همه جاي دنيا صدق مي كند. اگر درصد اكثريت 51 درصد باشد اين اكثريت مي تواند دولت تشكيل بدهد . ما شيعيان عراق براساس آخرين انتخاباتي كه در كشور برگزار شد (طبق اسناد موجود) 62 الي 65 درصد از كل جمعيت كشور را تشكيل مي دهيم در بغداد نيز 70 درصد از جمعيت از آن شيعيان است . با اين وجود دست به انحصارطلبي نزديم بلكه از كردها اهل سنت تركمن ها و.. دعوت كرديم تا در تشكيل دولت شركت كنند. قانون اساسي عراق كه 78 5 درصد از مردم به آن راي مثبت دادند و اين حق را به اكثريت مي دهد تا هرگونه كه
صلاح مي بيند دولت تشكيل دهد باعث نشد كه ائتلاف عراق يكپارچه دست به انحصارطلبي بزند بلكه آمديم و در هيات وزيران چند مورد مهم از قبيل تعيين سفرا تعيين معاونين وزرا بودجه و برنامه هاي استراتژيك مطرح كرديم كه بايد به تاييد دو سوم دولت برسد و اين يك دموكراسي واقعي نيست بلكه يك دموكراسي توافقي است . برادران اهل سنت ما همواره با فدرالي شدن عراق مخالف بودند و از آن هراس داشتند . امروز 25 كشور در جهان به صورت فدرالي اداره مي شود همين كشور امارات مگر به چه صورت اداره مي شود. به صورت فدرالي كه نه ولي به صورت كنفدرالي اداره مي شود. حال چگونه است كه نظام فدرالي در اروپا آمريكا كانادا برخي كشورهاي اسلامي و عربي مناسب تشخيص داده مي شود اما اين نظام براي عراق غيرمناسب است در عراق تمام قدرت ها را اعم از ثروت ارتش ماليات سياستهاي گمركي آب و… در اختيار مركز است و تنها مسائل اداري است كه به مناطق تعلق دارد اما باز هم با اين نظام مخالفت مي شود. حق شهروندي يعني چه يعني هر شهروندي همان حقوقي را دارد كه ساير شهروندان بايد آن را داشته باشند. اگر كردستان عراق از نظام فدرالي برخوردار شود ولي جنوب كشور از اين نظام محروم شود يعني برخي از شهروندان از حقوق كامل خود بي نصيب بمانند بخاطر كارشكني هاي موجود. ما هيچگونه اصراري براي نظام فدرالي نداريم اما وقتي مردم به آن راي بدهند پس اين حق ماست كه بايد اجرا شود حال اگر اقليت كمتر 20 درصد جمعيت كشور بخواهد با آن مخالفت كند يعني تسليم شدن در برابر منطق زور و استبداد اقليتي كه مي خواهد بر سرنوشت 80 درصد از مردم عراق تسلط يابد كه هرگز چنين منطقي را قبول نخواهيم كرد. سوال – آيا عقب نشيني شيعيان از حقوق و خواسته هاي خود موجب اين نشده است كه برادران اهل تسنن از اين عقب نشيني به نفع خود استفاده كنند و توقع هاي خود را بالا ببرند تا به اهدافشان برسند چرا آنها نبايد بپذيرند همانگونه كه خود به دنبال حقوق خود هستند و اين حقوق بايد محترم شمرده شود بايد به حقوق اكثريت نيز احترام قائل شوند؟حكيم: ما تمامي بهانه ها را از بين برده ايم با دنبال كردن حداقل ها از سوي ما هيچ بهانه اي را دست آنها نداده ايم ولي آنها بازهم اعتراض دارند. وقتي ما طرح « تئوري جامعه مدني منطقه اي » را مطرح مي كنيم آنها بايد اين واقعيت را بپذيرند اما مخالفت با نظام فدرالي كشداركردن مشكلات مي شود و اين قضيه با مسائل امنيتي گره مي خورد. همه ما بايد به اين نكته توجه كنيم كه همه ما سوار بر يك كشتي هستيم . يا همه ما به سلامت به ساحل مي رسيم و يا همه غرق مي شويم بايد بپذيريم كه امنيت ما تاثير به سزايي بر امنيت منطقه دارد. اگر كسي در خانه خود راحت بنشيند ولي همسايه او زير آتش باشد سخت در اشتباه است اگر تصور كند كه اين آتش گريبانگير او نخواهد شد. جنگ هايي كه صدام عليه ايران و كويت راه انداخت تركش هاي آن به برخي از كشورهاي منطقه نيز اصابت كرد و امروز هم حضور تروريست ها در عراق آسيب هايي نيز به كشورهاي همجوار مثل ايران تركيه سوريه اردن و… رسانده است لذا مقوله امنيت مقوله اي است كه در صورت نبود آن در يك كشور ممكن است كه به ساير كشورهاي همجوار سرايت كند. بنابراين همه بايد دست به دست هم بدهيم و در يك نظام مشاركت گراي فراشمول شركت كنيم و يك تعريف جديدي از امنيت منطقه اي داشته باشيم تا هيچ نيازي به حضور نيروهاي فرامنطقه اي در منطقه نداشته باشيم . حضور بيگانگان در منطقه بخاطر چالشها شكاف ها و گسل هايي است كه وجود دارد. ما اگر بيائيم و رويكرد درستي در برخورد با وقايع سياسي و پديده هاي امنيتي داشته باشيم نيازي نخواهد بود تا ديگران در كار ما دخالت بكنند اما اين ضعف ماست كه چنين اتفاقهايي در حال وقوع است . سوال – كدام يك از كشورهاي خارجي به طور مشخص در حمايت هاي اطلاعاتي لجستيكي و عملياتي گروه هاي تكفيري و بعثي ها نقش دارند آيا شما به اطلاعات دقيقي در اين زمينه دست پيدا كرده ايد؟حكيم: دولت عراق اسناد مدارك و اطلاعات بسيار دقيقي در اين زمينه در اختيار دارد اما اين قضايا در پشت درهاي بسته مطرح مي شود و از رسانه ها دور مي ماند تا حساسيت ها برانگيخته نشود. آنچه كه مهم به نظر مي رسد اين است كه ما بايد گفتگوها را بيشتر كنيم تا سوتفاهم ها برطرف شود. دامن زدن به تقسيم منطقه به منطقه شيعي نشين و سني نشين به نفع هيچكس نيست . ما همه مسلمانيم لذا بايد با هم گفتگو كنيم تا به نتيجه برسيم .
همه ما بايد با واقعيات موجود بسازيم هيچكس قادر نيست با خيال و توهم زندگي كند لذا بايد واقعيت هاي منطقه مورد شناسايي قرار گيرد. در عربستان خاندان آل سعود حكومت مي كنند چه بخواهيم و چه نخواهيم اين خاندان در آنجا حكومت مي كنند. در عراق چه بخواهيم و چه نخواهيم در گذشته صدام حكومت مي كرد و با اعدام او نظام و تاريخ صدام به گور رفت لذا ما بايد صفحه جديدي را در روابط باز كنيم . سوال – در مورد طرح امنيتي جديد بغداد صحبت هاي زيادي است آيا ممكن است كمي درباره جزئيات اين طرح برايمان توضيح بدهيد.حكيم: قرار نيست جزئيات طرح در رسانه ها مطرح شود چونكه تاكنون هر طرح امنيتي كه در گذشته فاش مي شد تروريست ها تاكتيك هاي خود را براي خنثي كردن اين طرح ها عوض مي كردند اما اين طرح يكي از بهترين طرح هايي است كه تاكنون اجرا شده است . البته اين به اين معني نيست كه امنيت رابطور صددرصد تامين كند. زيرا آنچه كه طرح هاي امنيتي را تهديد مي كند خشونت هاي طائفي است . اما به هر حال اين طرح قرار است تا شعاع پنجاه كيلومتري خارج از بغداد را دربربگيرد. مشكل اساسي امروز ما در زمينه امنيت عراق بغداد و شعاع 50 كيلومتري پيرامون آن است اگر بتوانيم در اين مساحت امنيت را برقرار كنيم كار بزرگي را انجام داده ايم . اين طرح ظرف يك يا دو هفته نمي تواند امنيت بغداد را تامين كند بلكه بايد حداقل پنج يا شش ماه از زمان آغاز آن بگذرد تا نتايجش را ببينيم . سوال – بارها صحبت از خلع سلاح شبه نظاميان در عراق مطرح شده است خلع سلاح شامل چه كساني مي شود آيا جيش المهدي شامل اين مساله مي شود؟ حكيم: رق است ميان كسي كه نظام را قبول ندارد و در راستاي سرنگوني نظام گام بر مي دارد با كسي كه نسبت به سياستهاي نظام اعتراض دارد. سيد مقتدا صدر جزيي از نظام است . او شش وزير در دولت دارد و 30 نماينده در پارلمان دارد و برخي از استانداران از گروه وي مي باشند و اين يعني حركت با نظام فعلي است اما در عين حال اختلاف نظرهايي هست و او انتقادهايي نيز نسبت به بعضي از مسائل دارد كه اين حق اوست و اين مساله تكثر و تعدد را ثابت مي كند. بنابر اين آقاي مقتدي صدر جزيي از نظام فعلي عراق به شمار مي روند همان گونه كه كردها جزيي از نظام هستند اما فرق است بين او و ديگر گروههاي مسلحي كه نظام را قبول ندارند و امنيت را تهديد مي كنند. با اين وجود اين دولت است كه بالاتر از هر كس و هر گروهي است . بايد روشن شود كه آيا ما مي خواهيم يك دولت بسازيم و اين دولت تصميم گيري كند يا اينكه يك ميليشيا بسازيم و اين ميليشيا همه كاره باشد اين دو نمي توانند در كنار هم قرار گيرند. آيا در ايران گروه هاي مسلحي در جمهوري اسلامي ايران وجود دارد قطعا خير وجود ندارد. اگر وجود داشته باشد اين بزرگ ترين چالش براي دولت خواهد بود. اين واقعيت نه فقط در ايران بلكه در همه جا صدق مي كند. لذا ما در عراق خواهان ساخت يك نظام سياسي قدرتمندي هستيم كه براساس قانون اساسي و احترام به راي مردم باشد. اين كار بايد در چارچوب قانون انجام شود. زوم كردن روي « جيش المهدي » وابسته به مقتدي صدر از كارهاي تبليغاتي است . اگر قرار است گروههاي مسلح خلع سلاح شوند اين موضوع بايد شامل همه گروهها مانند پيشمرگه سپاه بدر مليشياي حزب اسلامي مليشياي آقاي عدنان دليمي و… شود همه بايد در چارچوب قانون حركت كند و هيچكس حق ندارد فراتر از قانون عمل كند. شهيد آيت الله حكيم هنگام بازگشت به عراق در كربلا و در صحن حسيني اعلام كرد كه سپاه بدر به سازمان بدر تغيير نام يافت . ايشان هم نام سپاه بدر را به سازمان بدر تغييرداد و در عمل نيز اين كار را انجام داد و سازمان بدر را براي توسعه و بازسازي عراق بكار گرفت . امروز سازمان بدر بعنوان يك حزب و گروه سياسي مدني در عراق فعاليت مي كند و ارتباط تنگاتنگي با مردم دارد. اين سازمان در پارلمان چندين نماينده و در دولت نيز چند وزير دارد. همه گروه ها بايد در راستاي خدمت به دولت گام بردارند تا دولت تقويت شود وگرنه بهانه اي خواهد شد تا تروريست ها بخاطر ضعف دولت در راستاي سرنگوني آن گام بردارند. بنابر اين همه بايد اين دولت را تقويت كنند دولتي كه هم اكنون نيز با وجود همه طيف هاي موجود در آن بعنوان
قوي ترين دولت در جهان به شمار مي رود اما باز هم بايد به اين دولت كمك كرد تا در مسير خود موفق تر شود. صحبت اين نيست كه تنها « جيش المهدي » خلع سلاح شود بلكه همه بايد خلع سلاح شوند و اين سلاح تنها بايد دردست دولت باشد تا اينكه بتوان حاكميت قانون را طبق قانون اساسي پياده كرد. سوال – با بازگشايي سفارت هاي عراق و سوريه در دمشق و بغداد اين نويد به گوش مي رسد كه روابط ميان دولت عراق و برخي دولت هاي عربي رو به بهبود رود دولت عراق چه راهكارهايي را براي گسترش روابط با كشورهاي عرب همجوار و بازگشايي سفارتخانه هاي ديگر كشورهاي عربي اتخاذ كرده است؟حكيم: دولت عراق پيك هايي را به تمامي كشورهاي عربي و كشورهاي همسايه مي فرستد اين پيك ها گاهي به صورت مسئولين پارلماني و دولتي است كه پيام صلح و دوستي با خود همراه خواهند داشت و گاهي نيز باسفر مسئولين و هيات هاي رسمي به اين كشورها اين پيام به كشورها منتقل مي شود. پيام اين پيك ها اين است كه بيائيد صفحه جديدي را در روابط با يكديگر باز كنيم و بيائيد عراق را با هم بسازيم . درهاي عراق به روي همه باز است و انشاالله با اين همكاري ها سوتفاهم ها برطرف شود و از رسانه ها انتظار داريم كه براي بهبود روابط ميان عراق و ساير كشورهاي همجوار تلاش كنند و نقش خود را در اين زمينه ايفا كنند. دولت ها براي بهبود روابط خود تلاش مي كنند اما آنچه كه روابط ميان دولت ها را نزديك و يا دور مي كند رسانه هاست . لذا اميدواريم كه با اين تلاش ها شاهد تحولات مثبتي در عراق باشيم . سوال – شما نقش رسانه ها را در برهم زدن مسائل امنيتي عراق تا چه اندازه مخرب مي دانيد و آيا رسانه هاي گروهي جهان تاكنون واقعيت هاي عراق را به نحو صحيح و آن گونه كه بايد به افكار عمومي منعكس كرده اند يا خير؟حكيم: رسانه ها رساله خطيري برعهده دارند تا جو حاكم را آرام نگه دارند اما برخي از اين رسانه ها به جاي اينكه در تقريب و نزديك سازي ميان مذاهب در عراق نقش ايفا كنند اقدام به بزرگ نمايي فتنه هاي طائفي و زوم كردن روي اين مسائل مي كنند كه در اين ميان شبكه « الجزيره » يكي از شبكه هايي است كه به صورت رسانه اي مخرب در مسائل عراق ظاهر شده است . برخي از رسانه ها فرايند مردمي در عراق را در راستاي اهداف آمريكا و به تبعيت از نيروهاي خارجي در عراق مي دانند و همه آنها را مزدور معرفي مي كنند درحاليكه واقعيت اين نيست . اين آيت الله سيستاني بود كه اصرار بر اجراي انتخابات در عراق داشتند و اين خواست آمريكا نبود. آمريكايي ها مي خواستند عده اي را براي تدوين قانون اساسي عراق انتخاب كنند تا به صورت هدايت شده به تصويب برسد اما آيت الله سيستاني اين طرح را قبول نكردند و براجراي انتخابات اصرار ورزيدند. عقيده ايشان اين بود اشخاصي كه قانون اساسي را تدوين مي كنند بايد از ملت عراق و منتخب ملت باشند و همينطور هم شد. آيا اين كار كار بزرگي نيست.همه رسانه هاي عرب منطقه به نوعي حكومت فعلي را مزدور آمريكا مي دانند آنها مي گويند كه حاكمان فعلي عراق سوار بر تانك هاي آمريكايي وارد عراق شدند. من مي پرسم آيا شهيد آيت الله حكيم و يا سيد عبدالعزيز حكيم سوار بر تانك آمريكايي ها وارد عراق شدند خير. آنها بايد كمي انصاف داشته باشند. عكس ها و فيلم هاي ورود شهيد آيت الله حكيم به عراق وجود دارد و استقبال مردمي از ايشان را در تاريخ ثبت كرده است . آيا فردي كه سوار بر تانك آمريكا مي شود مورد استقبال مردمي قرار مي گيرد دولت فعلي دولتي مردمي است و بايد جلوي هجمه اي كه عليه اين دولت در جريان است گرفت . كساني كه براي القاعده تبليغ و عليه دولت عراق تبليغ مي كنند بايد رسوا شوند. در اينجا بايد از روزنامه جمهوري اسلامي كه تنها تريبون ما در زمان حضورمان در ايران بود تشكر كنم . اين روزنامه تنها روزنامه اي بود كه صداي ما و ديدگاه هاي ما را منعكس مي كرد و فعاليت هاي ما را پوشش مي داد. سوال – از اينكه وقتتان را در اختيار ما براي انجام اين گفت وگو قرار داديد تشكر مي كنم . حكيم: من هم از شما و حوصله اي كه براي اين گفت وگو به خرج داديد تشكر مي كنم .

فایل : 14 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...