|
|
| در اجارهٔ اشياء، مدت اجاره بايد معين شود والاّ اجاره باطل است. | |
|
|
| مدت اجاره از روزى شروع مىشود که بين طرفين مقرر شده و اگر در عقد اجاره، ابتداى مدت ذکر نشده باشد از وقت عقد محسوب است. | |
|
|
| در صحت اجاره، قدرت بر تسليم عين مستأجره شرط است. | |
|
|
| براى صحت اجاره بايد انتفاع از عين مستأجره با بقاء اصل آن ممکن باشد. | |
|
|
| عين مستأجره بايد معين باشد و اجارهٔ عين مجهول يا مردد باطل است. | |
|
|
| لازم نيست که موجر، مالک عين مستأجره باشد ولى بايد مالک منافع آن باشد. | |
|
|
| مستأجر مىتواند عين مستأجره را به ديگرى اجاره دهد مگر اينکه در عقد اجاره خلاف آن شرط شده باشد. | |
|
|
| اجاره مال مشاع، جايز است ليکن تسليم عين مستأجره موقوف است به اذن شريک. | |
|
|
| موجر بايد عين مستأجره را تسليم مستأجر کند و در صورت امتناع، موجر اجبار مىشود و در صورت تعذر اجبار، مستأجر خيار فسخ دارد. | |
|
|
| موجر بايد عين مستأجره را در حالتى تسليم نمايد که مستأجر بتواند استفاده مطلوبه را بکند. | |
|
|
| هرگاه معلوم شود عين مستأجره در حال اجاره معيوب بوده، مستأجر مىتواند اجاره را فسخ کند يا به همان نحوى که بوده است اجاره را با تمام اجرت قبول کند ولى اگر موجر رفع عيب کند بهنحوى که به مستأجر ضررى نرسد مستأجر حق فسخ ندارد. | |
|
|
| عيبى که فسخ اجاره مىشود عيبى است که موجب نقصان منفعت يا صعوبت در انتفاع باشد. | |
|
|
| عيبى که بعد از عقد و قبل از قبض منفعت، در عين مستأجره حادث شود موجب خيار است و اگر عيب در اثناء مدت اجاره حادث شود نسبت به بقيهٔ مدت، خيار ثابت است. | |
|
|
| هرگاه عين مستأجره به واسطهٔ عيب از قابليت انتفاع خارج شده و نتوان رفع عيب نمود اجاره باطل مىشود. | |
|
|
| اگر مورد اجاره عين کلى باشد و فردى که موجر داده معيوب درآيد مستأجر حق فسخ ندارد و مىتواند موجر را مجبور به تبديل آن نمايد و اگر تبديل آن ممکن نباشد حق فسخ خواهد داشت. | |
|
|
| اگر در مدت اجاره، عين مستأجره به واسطهٔ حادثه، کلاً يا بعضاً تلف شود اجاره از زمان تلف نسبت به مقدار تلف شده منفسخ مىشود و در صورت تلف بعض آن، مستأجر حق دارد اجاره را نسبت به بقيه فسخ کند يا فقط مطالبهٔ تقليل نسبى مالالاجاره نمايد. | |
|
|
| موجر نمىتواند در مدت اجاره، در عين مستأجره تغييرى دهد که منافى مقصود مستأجر از استيجار باشد. | |
|
|
| اگر در مدت اجاره، در عين مستأجره تعميراتى لازم آيد که تأخير در آن موجب ضرر موجر باشد مستأجر نمىتواند مانع تعميرات مزبوره گردد اگرچه در مدت تمام يا قسمتى از زمان تعمير نتواند از عين مستأجره کلاً يا بعضاً استفاده نمايد، در اينصورت حق فسخ اجاره را خواهد داشت. | |
|
|
| تعميرات و کليهٔ مخارجى که در عين مستأجره براى امکان انتفاع از آن لازم است به عهدهٔ مالک است مگر آنکه شرط خلاف شده يا عرف بلد برخلاف آن جارى باشد و همچنين است آلات و ادواتى که براى امکان انتفاع از عين مستأجره لازم مىباشد. | |
|
|
| هرگاه مستأجر نسبت به عين مستأجره تعدى يا تفريط نمايد و موجر قادر بر منع آن نباشد موجر حق فسخ دارد. | |
|
| |
| | اگر شخص ثالثى بدون ادعاى حقى در عين مستأجره يا منافع آن، مزاحم مستأجر گردد در صورتىکه قبل از قبض باشد مستأجر حق فسخ دارد و اگر فسخ ننمود مىتواند براى رفع مزاحمت و مطالبهٔ اجرتالمثل به خود مزاحم رجوع کند و اگر مزاحمت بعد از قبض واقع شود حق فسخ ندارد و فقط مىتواند به مزاحم رجوع کند. | |
|
| |
| | اگر شخصى که مزاحمت مىنمايد مدعى حق نسبت به عين مستأجره يا منافع آن باشد مزاحم نمىتواند عين مزبور را از يد مستأجر انتزاع نمايد مگر بعد از اثبات حق با طرفيت مالک و مستأجر هر دو. | |
|
| |
| |
| |
| | – در استعمال عين مستأجره بهنحو متعارف رفتار کرده و تعدى يا تفريط نکند. | |
|
| |
| | – عين مستأجره را براى همان مصرفى که در اجاره مقرر شده و در صورت عدم تعيين در منافع مقصوده که از اوضاع و احوال استنباط مىشود استعمال نمايد. | |
|
| |
| | – مالالاجاره را در مواعدى که بين طرفين مقرر است تأديه کند و در صورت عدم تعيين موعد، نقداً بايد بپردازد. | |
|
| |
| | اگر منفعتى که در اجاره تعيين شده است به خصوصيت آن، منظور نبوده مستأجر مىتواند استفادهٔ منفعتى کند که از حيث ضرر، مساوى يا کمتر از منفعت معينه باشد. | |
|
| |
| | اگر مستأجر، عين مستأجره را در غير موردى که در اجاره ذکر شده باشد يا از اوضاع و احوال استنباط مىشود استعمال کند و منع آن ممکن نباشد موجر حق فسخ اجاره را خواهد داشت. | |
|
| |
| | مستأجر نسبت به عين مستأجره ضامن نيست به اين معنى که اگر عين مستأجره بدون تفريط يا تعدى او کلاً يا بعضاً تلف شود مسئول نخواهد بود ولى اگر مستأجر تفريط يا تعدى نمايد ضامن است اگرچه نقص در نتيجهٔ تفريط يا تعدى حاصل نشده باشد. | |
|
| |
| | عقد اجاره به محض انقضاء مدت برطرف مىشود و اگر پس از انقضاء آن، مستأجره، عين مستأجره را بدون اذن مالک مدتى در تصرف خود نگاه دارد موجر براى مدت مزبور مستحق اجرتالمثل خواهد بود اگرچه مستأجر استيفاء منفعت نکرده باشد و اگر با اجازهٔ مالک در تصرف نگاه دارد وقتى بايد اجرتالمثل بدهد که استيفاء منفت کرده باشد مگر اينکه اجازه داده باشد که مجاناً استفاده نمايد. | |
|
| |
| | اگر براى تأديهٔ مالالاجاره، ضامنى داده شده باشد ضامن مسئول اجرتالمثل مذکور در مادهٔ فوق نخواهد بود. | |
|
| |
| | عقد اجاره به واسطهٔ تلف شدن عين مستأجره از تاريخ تلف، باطل مىشود و نسبت به تخلف از شرايطى که بين موجر و مستأجر مقرر است خيار فسخ از تاريخ تخلف ثابت مىگردد. | |
|
| |
| | عقد اجاره به واسطهٔ فوت موجر يا مستأجر باطل نمىشود ليکن اگر موجر فقط براى مدت عمر خود مالک منافع عين مستأجره بوده است اجاره به فوت موجر باطل مىشود و اگر شرط مباشرت مستأجر شده باشد به فوت مستأجر باطل مىگردد. | |
|
| |
| | اگر عين مستأجره به ديگرى منتقل شود اجاره به حال خود باقى است مگر اينکه موجر حق فسخ در صورت نقل را براى خود شرط کرده باشد. | |
|
| |
| | هرگاه متولى با ملاحظهٔ صرفهٔ وقف، مال موقوفه را اجاره دهد اجاره به فوت او باطل نمىگردد. | |
|
| |
| | در بيع شرط، مشترى مىتواند مبيع را براى مدتى که بايع حق خيار ندارد اجاره دهد و اگر اجاره منافى با خيار بايع باشد بايد بهوسيلهٔ جعل خيار يا نحو آن، حق بايع را محفوظ دارد والاّ اجاره تا حدى که منافى با حق بايع باشد باطل خواهد بود. | |
|
| |
| | اگر در عقد اجاره، مدت بهطور صريح ذکر نشده و مالالاجاره هم از قرار روز يا ماه يا سالى فلان مبلغ معين شده باشد. اجاره براى يک روز يا يک ماه يا يک سال صحيح خواهد بود و اگر مستأجر، عين مستأجره را بيش از مدتهاى مزبوره در تصرف خود نگاه دارد و موجر هم تخليهٔ يد او را نخواهد موجر بهموجب مراضات حاصله براى بقيهٔ مدت و به نسبت زمان تصرف، مستحق اجرت مقرر بين طرفين خواهد بود. | |
|
| |
| | اگر مستأجر در عين مستأجره بدون اذن موجر تعميراتى نمايد حق مطالبهٔ قيمت آن را نخواهد داشت. | |
|
| |
| | هرگاه مستأجر بدون اجازهٔ موجر در خانه يا زمينى که اجاره کرده وضع بنا يا غرس اشجار کند هر يک از موجر و مستأجر حق دارد هر وقت بخواهد بنا را خراب يا درخت را قطع نمايد در اينصورت اگر در عين مستأجره نقصى حاصل شود برعهدهٔ مستأجر است. | |
|
| |
| | هرگاه مستأجر بهموجب عقد اجاره، مجاز در بنا يا غرس بوده، موجر نمىتواند مستأجر را به خراب کردن يا کندن آن اجبار کند و بعد از انقضاء مدت اگر بنا يا درخت در تصرف مستأجر باقى بماند موجر حق مطالبهٔ اجرتالمثل زمين را خواهد داشت و اگر در تصرف موجر باشد مستأجر حق مطالبهٔ اجرتالمثل بنا يا درخت را خواهد داشت. | |
|
| |
| | اقساط مالالاجاره که بهعلت نرسيدن موعد پرداخت آن، بر ذمهٔ مستأجر مستقر نشده است به موت او حال نمىشود. | |
|
| |
| | در اجاره عقار، آفت زراعت از هر قبيل که باشد بهعهدهٔ مستأجر است مگر اينکه در عقد اجاره طور ديگرى شرط شده باشد. | |
|
| |