مقاله هوش مصنوعی چیست؟

مقاله هوش مصنوعی

چکیده مقاله هوش مصنوعی

هوش مصنوعی به هوشی که یک ماشین از  خود نشان میدهد و یا  به دانشی در کامپیوترکه سعی در ایجاد آن دارد گفته می شود. جان مک کارتی “پدر علم و دانش ماشینهای هوشمند” ، واژه هوش مصنوعی را در سال 1956 به کار برد . تحقیقات و جستجوهای انجام شده برای رسیدن به ساخت چنین ماشینهائی مرتبط با بسیاری از علوم دیگر مانند رایانه ، روان شناسی ، فلسفه ، عصب شناسی ، علوم ادراکی ، تئوری کنترل ، احتمالات ، بهینه سازی و منطق می باشد .

هنوز تعریف دقیقی برای هوش مصنوعی ارائه نشده است که مورد قبول همه ی دانشمندان صاحب نظر در این زمینه باشد و این خود به علت آن است که اساس این موضوع یعنی هوش مورد جنجال و اختلاف است و تعریف جامعی درباره آن وجود ندارد.

بطور کلی ماهیت وجودی هوش به مفهوم جمع آوری اطلاعات، استقرا و تحلیل تجربیات به منظور رسیدن به دانش و یا ارایه تصمیم می‌باشد. در واقع هوش به مفهوم به کارگیری تجربه به منظور حل مسائل دریافت شده تلقی می‌شود.

هوش مصنوعی علم و مهندسی ایجاد ماشینهایی با هوش با به کارگیری از کامپیوتر و الگوگیری از درک هوش انسانی و یا حیوانی و نهایتاً دستیابی به مکانیزم هوش مصنوعی در سطح هوش انسانی می‌باشد.

در مقایسه هوش مصنوعی با هوش انسانی می‌توان گفت که انسان قادر به مشاهده و تجزیه و تحلیل مسایل در جهت قضاوت و اخذ تصمیم می‌باشد در حالی که هوش مصنوعی مبتنی بر قوانین و رویه‌هایی از قبل تعبیه شده بر روی کامپیوتر می‌باشد. در نتیجه علی رغم وجود کامپیوترهای بسیار کارا و قوی در عصر حاضر ما هنوز قادر به پیاده کردن هوشی نزدیک به هوش انسان در ایجاد هوشهای مصنوعی نبوده‌ایم.

تحقیق در مورد هوش مصنوعی word

بطور کلّی، هوش مصنوعی را می‌توان از زوایای متفاوتی مورد بررسی و مطالعه قرار داد. مابین هوش مصنوعی به عنوان یک هدف، هوش مصنوعی به عنوان یک رشته تحصیلی دانشگاهی، و یا هوش مصنوعی به عنوان مجموعهٔ فنون و راه کارهایی که توسط مراکز علمی مختلف و صنایع گوناگون تنظیم و توسعه یافته‌است باید تفاوت قائل بود.

ایجاد و ابداع فنون و تکنیک‌های لازم برای مدیریّت پیچیدگی را باید به عنوان هستهٔ بنیادین تلاش‌های علمی و پژوهشی گذشته، حال، و آینده، در تمامی زمینه‌های علوم رایانه، و به ویژه، در هوش مصنوعی معرّفی کرد. شیوه‌ها و تکنیک‌های هوش مصنوعی، در واقع، برای حل آن دسته از مسائل به وجود آمده‌است که به طور سهل و آسان توسط برنامه‌نویسی تابعی (Functional programming) ، یا شیوه‌های ریاضی قابل حلّ نبوده‌اند.

امروزه دانش مدرن هوش مصنوعی به دو دسته تقسیم می‌شود :‌

ا) هوش مصنوعی سمبلیک یا نمادین ( Symbolic Ai )

2) هوش غیر سمبلیک یا پیوندگرا ( Connection Ai )

هوش مصنوعی سمبلیک از رهیافتی مبتنی بر محاسبات آماری پیروی می‌کند و اغلب تحت عنوان «یادگیری ماشین» یا Machine Learning طبقه‌بندی می‌شود. هوش سمبلیک می‌کوشد سیستم و قواعد آن را در قالب سمبل‌ها بیان کند و با نگاشت اطلاعات به سمبل‌ها و قوانین به حل مسئله بپردازد. در میان معروف‌ترین شاخه‌های هوش مصنوعی سمبلیک می‌توان به سیستم‌های خبره (Expert Systems) و شبکه‌هایBayesian  اشاره کرد.

اما هوش پیوندگرا متکی بر یک منطق استقرایی است و از رهیافت «آموزش/ بهبود سیستم از طریق تکرار» بهره می‌گیرد. این آموزش‌ها نه بر اساس نتایج و تحلیل‌های دقیق آماری، بلکه مبتنی بر شیوه آزمون و خطا و «یادگیری از راه تجربه»‌ است. در هوش مصنوعی پیوندگرا، قواعد از ابتدا در اختیار سیستم قرار نمی‌گیرد، بلکه سیستم از طریق تجربه، خودش قوانین را استخراج می‌کند. متدهای ایجاد شبکه‌های عصبی (Network Neural) و نیز به کارگیری منطق فازی (Fuzzy Logic) در این دسته قرار می‌گیرد.

در بسیاری از موارد، با پوشانیدن و پنهان ساختن جزئیّات فاقد اهمّیّت است که بر پیچیدگی فائق می‌آییم و می‌توانیم بر روی بخش‌هایی از مسئله متمرکز شویم که مهم‌تر است. تلاش اصلی در واقع، ایجاد و دستیابی به لایه‌ها و ترازهای بالاتر از هوشمندی تجرید را نشانه می‌رود، تا آنجا که، سرانجام برنامه‌های کامپوتری درست در همان سطحی کار خواهند کرد که خود انسان‌ها رسیده‌اند.

به یاری پژوهش‌های گسترده دانشمندان علوم مرتبط، هوش مصنوعی تاکنون راه بسیاری پیموده‌است. در این راستا، تحقیقاتی که بر روی توانایی آموختن زبانها انجام گرفت و همچنین درک عمیق از احساسات، دانشمندان را در پیشبرد این دانش کمک زیادی کرده‌است. یکی از اهداف متخصصین، تولید ماشینهایی است که دارای احساسات بوده و دست کم نسبت به وجود خود و احساسات خود آگاه باشند. این ماشین باید توانایی تعمیم تجربیات قدیمی خود در شرایط مشابه جدید را داشته و به این ترتیب اقدام به گسترش دامنه دانش و تجربیاتش کند.

برای نمونه روباتیی هوشمند که بتواند اعضای بدن خود را به حرکت درآورد، این روبات نسبت به این حرکت خود آگاه بوده و با آزمون و خطا، دامنه حرکت خود را گسترش می‌دهد و با هر حرکت موفقیت آمیز یا اشتباه، دامنه تجربیات خود را وسعت بخشیده و سر انجام راه رفته و یا حتی می‌دود و یا به روشی برای جابجا شدن دست می‌یابد، که سازندگانش برای او متصور نبوده‌اند.

هر چند نمونه بالا ممکن است کمی آرمانی به نگر برسد، ولی به هیچ عنوان دور از دسترس نمی‌باشد. دانشمندان، عموماً برای تولید چنین ماشینهایی، از وجود مدلهای زنده‌ای که در طبیعت وجود، به ویژه آدمی نیز سود برده‌اند.

هوش مصنوعی اکنون در خدمت توسعه علوم رایانه نیز می‌باشد. زبانهای برنامه نویسی پیشرفته، که توسعه ابزارهای هوشمند را ممکن ساخته اند، پایگاههای داده‌ای پیشرفته، موتورهای جستجو، و بسیاری نرم‌افزارها و ماشینها از نتایج پژوهش‌هایی در راستای هوش مصنوعی بوده‌اند.

تاریخچه هوش مصنوعی

هوش مصنوعی علمی است جوان با قدمتی کمی بیش از نیم قرن . مباحث هوش مصنوعی پیش از بوجود آمدن علوم الکترونیک، توسط فلاسفه و ریاضی دانانی نظیر بول (Boole) که اقدام به ارائه قوانین و نظریه‌هایی در باب منطق نمودند، مطرح شده بود.

در سال ۱۹۴۳، با اختراع رایانه‌های الکترونیکی، هوش مصنوعی، دانشمندان را به چالشی بزرگ فراخواند. بنظر می‌رسید، فناوری در نهایت قادر به شبیه سازی رفتارهای هوشمندانه خواهد بود.

با وجود مخالفت گروهی از متفکرین با هوش مصنوعی که با دیده تردید به کارآمدی آن می‌نگریستند تنها پس از چهار دهه، شاهد تولد ماشینهای شطرنج باز و دیگر سامانه‌های هوشمند در صنایع گوناگون هستیم.

نام هوش مصنوعی در سال ۱۹۶۵ میلادی به عنوان یک دانش جدید ابداع گردید. البته فعالیت درزمینه این علم از سال ۱۹۶۰ میلادی شروع شده بود.

بیش از نیم قرن پیش، هنگامی که هنوز هیچ تراشه‌ سیلیکونی‌ای ساخته نشده بود، آلن تورینگ یکی از بحث ‌بر‌انگیزترین پرسش‌های فلسفی تاریخ را پرسید. او گفت: آیا ماشین می‌تواند فکر کند ؟

و اندکی بعد کوشید به پیروی از این قاعده که هر ادعای علمی باید از بوته آزمایش سربلند بیرون بیاید، پرسش فلسفی خود را با یک آزمایش ساده و در عین حال پیچیده جایگزین کند. او پرسید:

آیا یک ماشین یک کامپیوتر می‌تواند بازی تقلید را با موفقیت پشت سر بگذارد؟

آیا ماشین می‌تواند از انسان چنان تقلید کند که در یک آزمون محاوره‌ای نتوانیم تفاوت انسان و ماشین را تشخیص دهیم؟

او در سال ۱۹۵۰ براساس محاسباتی تخمین زد که ۵۰ سال بعد کامپیوتری با یک میلیارد بیت حافظه خواهد توانست به موفقیت‌هایی در این زمینه دست پیدا کند. اکنون که در نیمه سال ۲۰۰۸ میلادی هستیم، حتی هشت سال بیشتر از زمانی که او لازم دانسته بود، هنوز هیچ ماشینی نتوانسته است از بوته آزمون تورینگ با موفقیت خارج شود. در سال ۲۰۰۰ مفهوم هوش مصنوعی برای هیچ‌کس غیر قابل باور نبود .

یکی از جالب‌ترین و هیجان‌انگیزترین پرسش‌هایی که تاکنون تاریخ فلسفه به خود دیده این پرسش است که آلن تورینگ فیلسوف و ریاضیدان انگلیسی در سال ۱۹۵۰ طی مقاله‌ای به نام: Computing Machinery and Intelligence ( ماشین محاسباتی و هوشمند  ) مطرح کرد او پرسید آیا ماشین می‌تواند فکر کند. خود تورینگ نتوانست پاسخ قطعی این پرسش را پیدا کند. اما برای یافتن پاسخ مناسب در آینده یک راهبرد خلاقانه پیشنهاد کرد.

او آزمونی طراحی کرد که خود، آن را بازی تقلید نامید. او آزمون بازی تقلید را چنین شرح داد: یک پرسشگر- یک انسان- همزمان در حال گفت‌وگو با دو نفر است. هر یک از این دو نفر در اتاق‌های جداگانه قرار گرفته‌اند و پرسشگر نمی‌تواند هیچیک از آنها را ببیند

یکی از این دو نفر انسان است و دیگری یک ماشین یعنی یک کامپیوتر. پرسشگر باید با این دو نفر شروع به گفت‌وگو کند و بکوشد بفهمد کدا‌میک از این دو، انسان است و کدامیک ماشین. اگر کامپیوتر بتواند طوری جواب دهد که پرسشگر نتواند انسان را از ماشین تمیز دهد آنگاه می‌توان ادعا کرد

که این ماشین هوشمند است. تورینگ برای آسان‌کردن شرایط این آزمون و پرهیز از پیچیدگی‌های اضافی آن را به محاوره‌ای متنی و روی کاغذ محدود کرد تا مجبور به درگیر شدن با مسائل انحرافی مانند تبدیل متن به گفتار شفاهی و تنظیم تن صدا و لهجه نباشیم.

مقاله کوتاه در مورد هوش مصنوعی

البته چند سال بعد ، در سال ۱۹۶۸ آرتور سرکلارک ، در رمان معروف خود ، یعنی اودیسه فضایی ۲۰۰۱ اصطلاح ” آزمون تورینگ ” را به جای ” بازی‌ تقلید “‌ سر زبان‌ها انداخت . از زمانی که تورینگ این فرضیه را مطرح کرده است ، هزاران دانشمند با هدف ساختن ماشینی که بتواند آزمون تورینگ را با موفقیت تمام کند ، دست به کار شده‌اند . اما هنوز کسی موفق نشده است چنین ماشینی بسازد و پیش‌بینی تورینگ هم درست از آب در نیامده است.

او همچنین بر اساس یک سری محاسبات پیش‌بینی کرد که ۵۰ سال بعد یعنی در سال ۲۰۰۰ انسان قادر خواهد بود کامپیوترهایی بسازد که در یک گفت‌وگوی پنج‌ دقیقه‌ای، فقط ۷۰درصد پرسشگرها بتوانند کشف کنند که در حال گفت‌وگو با یک انسان هستند یا یک ماشین. او برخورداری از یک میلیارد بیت حافظه (۱۲۵ میلیون بایت- حدود ۱۲۰ مگابایت) را یکی از مشخصه‌های اصلی این کامپیوتر دانست.

تورینگ همچنین در این مقاله یک سری استدلال‌های مخالف با نظریه و آزمون خود را مطرح کرد و کوشید به آنها پاسخ دهد، تصور اینکه ماشین‌های هوشمندی ساخته شوند که بتوانند فکر کنند وحشتناک است. تورینگ در پاسخ می‌گوید این نکته‌ای انحرافی است، زیرا بحث اصلی او بایدها و نبایدها نیست بلکه بحث درباره ممکن‌هاست.

دیگر اینکه، ادعا می‌شود محدودیت‌هایی درباره نوع پرسش‌هایی که می‌توان از کامپیوتر پرسید وجود دارد، زیرا کامپیوتر از منطق خاصی پیروی می‌کند. اما تورینگ در پاسخ می‌گوید:‌ خود انسان هنگام گفت‌وگو پرغلط ظاهر می‌شود و نمی‌توان گفتار هر انسانی را لزوما منطقی کرد.

او پیش‌بینی کرد که منشأ اصلی هوشمندی ماشین فرضی او، حافظه بسیار زیاد و سریعی است که یک کامپیوتر می‌تواند داشته باشد . بنابراین از نگاه تورینگ، ماشین همچون کامپیوتر Deep Blue که کاسپاروف، قهرمان شطرنج را شکست داد، می‌تواند یک ماشین هوشمند تلقی شود. در عین حال تورینگ این نظر را که – آزمون مورد بحث معتبر نیست، زیرا انسان دارای احساسات است و مثلا موسیقی دراماتیک می‌سازد- رد کرد و گفت: هنوز هیچ سند قابل قبولی وجود ندارد که ثابت کند فقط ما انسان‌ها دارای احساسات هستیم، زیرا مشخص نیست مفهوم دقیق این واژه به لحاظ علمی چیست .

در سال ۱۹۵۶ جان مک‌ کارتی، یکی از نظریه‌پردازان پیشگام این نظریه در آن زمان، اصطلاح (هوش مصنوعی) را برای اولین‌بار در نخستین کنفرانسی که به این موضوع اختصاص یافته بود، به کار برد . دانشمندان بعدا این تاریخ را به عنوان تاریخ تولد علم هوش مصنوعی انتخاب کردند. البته علاقمندي مك‌كارتي به مقوله هوش مصنوعي به قبل از اين دوران برمي‌گردد. وي در سال 1948 از كارهاي جان فون‌نويمان (پدر منطق كامپيوترهاي امروزي) مطلع مي‌شود به آن‌ علاقمند مي‌گردد .

این نظریه نقش موثری در پیشبرد جنبه‌های نظری و علمی هوش مصنوعی داشت . وليكن آنچه وي به آن مي‌انديشيد آن بود كه مي‌توان يافته‌هاي فون‌نويمان را به نحوي به‌كار بست كه بتوان هوش انساني را روي ماشين شبيه‌سازي نمود. او در اواسط دهه پنجاه ميلادي با كمك مالي بنياد راكفلر، كار روي شبيه‌سازي هوش انساني را آغاز كرد و بدين ترتيب هوش مصنوعي زاده شد.

مقاله درباره هوش مصنوعی

در سال 1956، مك‌كارتي با همكاري كلود شانون و ماروين مينسكي يك كارگاه آموزشي را با موضوع هوش مصنوعي برگزار مي‌كند و اين موضوع را در آنجا مطرح مي‌نمايد. پس از آن‌كه موضوع هوش‌مصنوعي به‌طور جدي مطرح مي‌گردد، مك‌كارتي كار روي بازي‌هاي هوشمندانه ماشيني را آغاز مي‌كند و از حاصل اين كار، زبان LISP  پديدار مي‌گردد، زباني براي توصيف خواسته‌هاي هوشمندانه از ماشين. اين زبان در سال 1958 در دانشگاه MIT توسعه داده شد. مك‌كارتي در آن زمان معتقد بود كه مي‌توان كاري كرد كه ماشين نيز هوشي همانند هوش انساني داشته باشد و LISP زباني است كه مي‌تواند اين هوش را توصيف كند .

زبان LISP به جاي آن‌كه از منطق رياضي و كار روي اعداد استفاده كند، علامات و سمبل‌ها را به اشياء تغيير مي‌دهد، يعني از تعدادي ليست‌ براي توصيف منطق كاري برنامه بهره مي‌برد و در نهايت، خروجي اين زبان تعدادي جمله يا عبارت توصيفي خواهد بود. البته امروزه هم از شكل‌هاي تازه‌تري از زبان LISP در سيستم‌هاي خبره (Expert) و برنامه‌هاي پردازش زبان طبيعي(NLP) استفاده مي‌شود. اين زبان به قدري سطح بالا بود كه تازه در اواخر دهه هشتاد ميلادي كامپيوترهايي پديد آمدند كه توان كامل پردازش دستورات اين زبان را داشتند.

همه كساني كه نخستين گام‌ها را در راه معرفي هوش مصنوعي برداشتند، يك هدف را در سرداشتند و آن رساندن سطح هوش ماشيني به سطح هوش انساني بود. اما امروزه مي‌دانيم كه مطالعه در زمينه هوش و درك عملكرد آن، بسيار پيچيده و دشوار است. اكنون موضوع هوش را مي‌توان از دو جنبه بررسي نمود. جنبه نخست آن است كه آگاهي از جهان اطراف چگونه به دست مي‌آيد و چگونه مي‌توان از يافته‌ها، و حقايق نتيجه‌گيري هوشمندانه نمود. يك سيستم هوشمند نيازمند دريافت دانسته‌ها، تئوري‌هايي تخميني و غيرمشخص از اطراف است. وليكن از چيزهايي كه به‌طور دقيق و نامشخص تعريف شده‌اند،

بايستي نتايج دقيقي استنتاج گردد. جنبه ديگر اين بررسي، حالت كشف و شهود هوشمندانه است . يعني بايد به طريقه كشف و شهود، راهي به سمت مقصد يافت كه اين راه از ميان هزاران راه ممكن و غيرممكن بايستي انتخاب گردد . اين موضوعات هنوز هم دلمشغولي‌هاي مك‌كارتي هستند و راه‌حل‌هاي دقيقي براي حل آن‌ها يافت نشده است.

هوش مصنوعی چیست؟

هوش مصنوعی (Artificial Intelligence) را باید عرصهٔ پهناور تلاقی و ملاقات بسیاری از دانشها، علوم، و فنون قدیم و جدید دانست. ریشه‌ها و ایده‌های اصلی آن را باید در فلسفه، زبان‌شناسی، ریاضیات، روان‌شناسی، نورولوژی، و فیزیولوژی نشان گرفت و شاخه‌ها، فروع، و کاربردهای گونه‌گونه و فراوان آن را در علوم رایانه، علوم مهندسی، علوم زیست‌شناسی و پزشکی، علوم ارتباطات و زمینه‌های بسیار دیگر.

هوش مصنوعی را به عنوان کوششهائی در پی ساختن رایانه های نظام مند ( سخت افزار و نرم افزار ) که رفتاری شبیه انسان داشته باشند ، بیان می کنند . یک سیستم هوش مصنوعی به راستی نه مصنوعی است و نه هوشمندبلکه دستگاهی است هدف گرا که مسائل را به روش مصنوعی حل می کند ، این سیستم ها بر پایه دانش ، تجربه و الگوهای استدلالی انسان به وجود آمده اند .

هدف هوش مصنوعی بطور کلی ساخت ماشینی است که بتواند «فکر» کند. اما برای دسته بندی و تعریف ماشینهای متفکر، می‌بایست به تعریف «هوش» پرداخت. همچنین به تعاریفی برای «آگاهی» و «درک» نیز نیازمندیم و در نهایت به معیاری برای سنجش هوش یک ماشین نیازمندیم.

هنوز تعریف دقیقی که مورد قبول همهٔ دانشمندان این علم باشد برای هوش مصنوعی ارائه نشده‌است، و این امر، به هیچ وجه مایهٔ تعجّب نیست. چرا که مقولهٔ مادر و اساسی‌تر از آن، یعنی خود هوش هم هنوز بطور همه‌جانبه و فراگیر تن به تعریف نداده‌است. در واقع، می‌توان نسل‌هایی از دانشمندان را سراغ گرفت که تمام دوران زندگی خود را صرف مطالعه و تلاش در راه یافتن جوابی به این سؤال عمده نموده‌اند که: هوش چیست؟

اما اکثر تعریف‌هایی که در این زمینه ارایه شده‌اند بر پایه یکی از چهار باور زیر قرار می‌گیرند:

  • سیستم‌هایی که به طور منطقی فکر می‌کنند
  • سیستم‌هایی که به طور منطقی عمل می‌کنند
  • سیستم‌هایی که مانند انسان فکر می‌کنند
  • سیستم‌هایی که مانند انسان عمل می‌کنند

شاید بتوان هوش مصنوعی را این گونه توصیف کرد:«هوش مصنوعی عبارت است از مطالعه این که چگونه کامپیوترها را می‌توان وادار به کارهایی کرد که در حال حاضر انسان‌ها آنها رابهتر انجام می‌دهند»

   تعریف دیگری كه از هوش مصنوعی می‌توان ارائه داد به قرار زیر است:

« هوش مصنوعی، شاخه‌ایست از علم كامپیوتر كه ملزومات محاسباتی اعمالی همچون ادراك (Perception) ، استدلال (Reasoning) و یادگیری (Learning) را بررسی كرده و سیستمی جهت انجام چنین اعمالی ارائه می‌دهد.»

و در نهایت تعریف سوم هوش مصنوعی از قرار زیر است:

«هوش مصنوعی، مطالعه روش‌هایی است برای تبدیل كامپیوتر به ماشینی كه بتواند اعمال انجام شده توسط انسان را انجام دهد.»

بطور کلی ماهیت وجودی هوش به مفهوم جمع آوری اطلاعات, استقرا و تحلیل تجربیات به منظور رسیدن به دانش و یا ارایه تصمیم میباشد . در واقع هوش به مفهوم به کارگیری تجربه به منظور حل مسایل دریافت شده تلقی میشود. هوش مصنویی علم و مهندسی ایجاد ماشینهایی با هوش با به کارگیری از كامپیوتر و الگوگیری از درک هوش انسانی و نهایتا دستیابی به مکانیزم هوش مصنوعی در سطح هوش انسانی میباشد.

در مقایسه هوش مصنوعی با هوش انسانی می توان گفت که انسان قادر به مشاهده و تجزیه و تحلیل مسایل در جهت قضاوت و اخذ تصمیم میباشد در حالی که هوش مصنوعی مبتنی بر قوانین و رویه هایی از قبل تعبیه شده بر روی کامپیوتر میباشد. در نتیجه علی رغم وجود کامپیوترهای بسیار کارا و قوی در عصر حاضر ما هنوز قادر به پیاده کردن هوشی نزدیک به هوش انسان در ایجاد هوشهای مصنوعی نبوده ایم.

روش شناسی ( Methodology )  هوش مصنوعی هنوز به عنوان یک نقطه ضعف مورد انتقاد بسیاری از صاحبنظران است ، از نظر برخی از آنان این ضعف یک شکل تکاملی است که به تاریخچه کوتاه علم رایانه مربوط است .

روش های هوش مصنوعی روش هائی هستند که به درد مسائلی می خورند که به خوبی تعریف شده اند ، به طور مثال بسیاری از مسائل محاسباتی معمولی از محاسبات فیزیک گرفته تا محاسبه حقوق و دستمزد از این دسته مسئل هستند که برای آنها الگوریتم مشخصی وجود دارد و نیازی به جستجو برای یافتن حل مسأله نیست .

دانشمندان هوش مصنوعی و به طور کلی دانشمندان رشته های مختلف ، اکنون مایلند با مدل هائی کار کنند که آنها را ” مدل مؤلف ” می نامند.

آنها بدنبال ساخت ماشینی مقلد هستند، که بتواند با شبیه‌سازی رفتارهای میلیونها یاخته مغز انسان، همچون یک موجود متفکر به اندیشیدن بپردازد.

در بسیاری از موارد، با پوشانیدن و پنهان ساختن جزئیّات فاقد اهمّیّت است که بر پیچیدگی فائق می‌آییم، و می‌توانیم بر روی بخش‌هایی از مسئله متمرکز شویم که مهم‌تر است. تلاش اصلی، در واقع، ایجاد و دستیابی به لایه‌ها و ترازهای بالاتر است ، تا آنجا که ، سر‌انجام برنامه‌های کامپوتری درست در همان سطحی کار خواهند کرد که خود انسان‌ها به کار مشغولند.

به یاری پژوهش‌های گسترده دانشمندان علوم مرتبط، هوش مصنوعی از آغاز پیدایش تاکنون راه بسیاری پیموده‌است. در این راستا، تحقیقاتی که بر روی توانایی آموختن زبانها انجام گرفت و همچنین درک عمیق از احساسات، دانشمندان را در پیشبرد این علم، یاری کرده‌است. یکی از اهداف متخصصین، تولید ماشینهایی است که دارای احساسات بوده و دست کم نسبت به وجود خود و احساسات خود آگاه باشند. این ماشین باید توانایی تعمیم تجربیات قدیمی خود در شرایط مشابه جدید را داشته و به این ترتیب اقدام به گسترش دامنه دانش و تجربیاتش کند.

39900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط