مقاله کامل کهن الگوي قهرمان در مقالات شمس تبریزي

مقاله کامل کهن الگوي قهرمان در مقالات شمس تبریزي

کهنالگوی قهرمان در مقالات شمس تبریزی
چکیده
یکی از مهمترین ویژگیهای متغیر و بارز عرفان و آثار عرفانی و آثار منثور غنایی، کهن‌الگوی قهرمان است. سیر قهرمان نیز از مهمترین مسائل عرفان و آثار منثور غنایی است تا آنجا که کهن‌الگوی قهرمان با سیری بغرنج به تکامل شخصیتی نزدیک می‌شود. تکامل شخصیتی قهرمان به اشکال گوناگونی در آثار عرفانی و آثار منثور غنایی بهویژه مقالات شمس تبریزی نمود مییابد. قهرمان عرفانی در مقالات شمس همچون قهرمان ژانر حماسی، ابزارهای گوناگونی در اختیار دارد، ولی در عین حال با قهرمان حماسی متمایز است. مکمل شخصیت قهرمان در مقالات شمس، سیر عرفانی اوست. او برای رسیدن به تکامل یا وصال باید این سیر را آغاز کند، اما آغاز سیر در مقالات شمس منوط به گذر از مراحل دیگر است. این مراحل، قهرمان را با یک ندای درونی فرامیخواند تا آنجا که قهرمان دچار یک ناخودآگاهی می‌شود. پس از عبور از مراحل مذکور، قهرمان به سیری پرمانع گام برمیدارد؛ این موانع در سیر عرفانی قهرمان متغیرند و به اشکال گوناگونی در مقابل قهرمان عرفانی قرار میگیرند. گاه حرکت قهرمان خود مانعی در مقابل اوست؛ این متغیر بودن موانع موجب تغیر شخصیتی قهرمان نیز می‌شود. این پژوهش به شیوة توصیفی- تحلیلی مبتنی بر تحلیل ساختگرایانه با تکیه بر مقالات شمس تبریزی میکوشد تا کهن‌الگوی قهرمان را در سیر تکاملی مورد مطالعه قرار دهد و به فرضیات تکرار آغاز قهرمان در پایان سیر و عدم ایستایی شخصیت متغیر قهرمان در سیر تکاملی دست یابد.
کلیدواژهها: قهرمان، عرفان، سیر، متغیر، مقالات شمس.
مقدمه
پژوهش و تحقیق برایکهن‌الگوی قهرمان، موضوعی جذاب و قابل تأمل در تحقیقات ادبی بهویژه در حوزة ادب عرفانی و ادب غنایی است. کهن‌الگوی قهرمان جایگاه ویژهای در آثار عرفانی و آثار منثور غنایی بهویژه در مقالات شمس تبریزی دارد. مقالات شمس تبریزی یکی از مهمترین آثار منثور غنایی و عرفانی ممتاز در سدة هفتم هجری است. عرفان و شخصیتهای عرفانی به سبب غلبۀ الهام و ماهیت تجارب شخصی بیشتر به حوزة ادب غنایی نزدیک میشوند و کهن‌الگوی قهرمان در مقالات شمس تبریزی قرابت این دو نوع ادبی را افزون میکند. برای عرصۀ عرفان و آثار عرفانی، حضور آرمانی قهرمان با محوریت نبردی مقدس، حقیقتی انکارناپذیر است و ناهمواریها و رهزنان مسیر تکوین شخصیت قهرمانی ضرورت سعی قهرمان را به شاخصۀ قهرمانی ایجاب میکند. ناهمواریها و موانع مسیر تکوین شخصیت قهرمانی فراوانند؛ تا آنجا که شمس میگوید: “اربعین صباحاً هر کسی را آن فایده ندهد. الاّ مردی باید مستعد آن شده و مکمل استعداد آن شده تا اربعین صباحاً مفتاح دل او باشد .و اگر نه صد هزار صباح سود نکندش”(شمس تبریزی، 1391: 706). تکوین شخصیت قهرمان- چه در عرفان و چه در انواع ادبی دیگر- یکی از موتیفهای همیشگی و اساسی بشر است. آنچه بین بشر و قهرمان عرفانی تمایز ایجاد میکند؛ دستیابی به آمال معنوی در عرفان است. دستیابی به آمال معنوی در عرفان، نیاز به انسانهایی دارد که قهرمانانه دست از تعلقات کشیده و همۀ توانایی و استعدادهای خویش را برای گذر از موانع و مشکلات و توفیق در آزمونها بهکار گیرند و تنها در این صورت است که دستان قدرت حامی؛ یعنی خداوند، در قالب نیروهای ماورایی به یاری قهرمان میشتابد که “وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنَا”(عنکبوت/69). “قهرمان کسی است که به خواست خود به
تسلیم رسیده است. ولی تسلیم در برابر چه؟ این معمایی است که امروزه باید در حلّ آن بکوشیم، و حلّ همین معما، نخستین فضیلت و عمل تاریخی قهرمان، در هر کجای جهان است. همانطور که پروفسور آرنولد جی. توئین بی در تحقیق شش جلدی خود در باب قوانین ظهور و سقوط تمدنها ابراز میکند. حل معضل شقاق در روح و شقاق در بدنۀ جامعه، با هیچ طرحی برمبنای بازگشت به روزهای خوش گذشته (گرایش به دوران باستان)، و یا به وسیلۀ برنامهها و طرحهایی که تضمینکنندة آیندهای ایدهآل و از پیش تعیینشدهاند (آیندهگرایی) میسر نیست، و حتی با در پیش گرفتن روشهایی واقعگرایانهتر برمبنای کار و تلاش سرسختانه برای جوش دادن مجدد عناصر از هم پاشیده و رو به زوال جامعه یا روح، مشکل حل نمی‌شود. فقط تولد بر مرگ پیروز می‌شود، تولد نه از چیزهای کهن بلکه از چیزی نو، در درون روح، در درون بدنۀ جامعه باید بهطور پیوسته و مداوم “تکرار تولد” (Palingenesia) وجود داشته باشد تا تکرار بیوقفهی مرگ را انکار کند. چرا که اگر هم دوباره متولد نشده باشیم، فقط با کمک پیروزیهایمان میتوانیم کار نمسیس را به انجام رسانیم و تقدیر سیاه را بر پوستۀ سخت همین فضیلت بشکنیم” (کمبل، 1389: 26 و 27).
این پژوهش به شیوة توصیفی– تحلیلی مبتنی بر رویکرد تحلیل ساختگرایانه تلاش میکند کهن‌الگوی قهرمان را در مقالات شمس تبریزی مورد مطالعه قرار دهد.
پیشینۀ پژوهش
تحقیق در باب کهن‌الگوی قهرمان و همچنین مقالات شمس تبریزی در میان تحقیقات ادبی روند صعودی دارد؛ تا آنجا که مقالاتی متعدد در این باب نوشته شده است: “کهن‌الگوی قهرمان در منظومۀ آرش کمانگیر سیاوش کسرایی” نوشتۀ فاطمه کوپا و دیگران در سال 1394 (نشریۀ ادبیات عرفانی
و اسطورهشناختی)، ”کهن‌الگوی سفر قهرمان در داستان گشتاسپ” نوشتۀ رضا ستاری و سمیه آقاجانی زلتی در سال 1395 (نشریۀ زبان و ادبیات فارسی)، ”مطالعۀ تطبیقی کهن‌الگوی سفر قهرمان در محتوای ادبی و سینمایی” نوشتۀ نادیا معقولی و دیگران در سال 1391 (نشریۀ مطالعات تطبیقی هنر)، ”آیرونی در مقالات شمس” نوشتۀ غلامحسین غلامحسینزاده و زهرا لرستانی در سال 1388 (نشریۀ مطالعات عرفانی)، ”مقالات شمس و مینیمالیسم” نوشتۀ برات محمدی در سال 1388 (نشریۀ پژوهشنامۀ ادب حماسی)، ”انسجام متنی مقالات شمس تبریزی” نوشتۀ فاطمه مدرسی و ثانیه مخبر در سال 1391 (نشریۀ پژوهشنامۀ نقد ادبی و بلاغت)، ”تأویل در مقالات شمس تبریزی” نوشتۀ مهدی محبتی در سال 1393 (نشریۀ متنپژوهی ادبی)، ”پژوهشی در واژههای ترکی مقالات شمس” نوشتۀ اسماعیل تاجبخش در سال 1389 (نشریۀ تاریخ ادبیات)، ”مقالات شمس تبریزی از دیدگاه نظریۀ ساحت اخلاقی زبان” نوشتۀ حسین علیزاده و ایرج مهرکی در سال 1396 (نشریۀ ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی)، ”بررسی و تحلیل سبکشناختی زبانی مقالات شمس تبریزی” نوشتۀ علی محمدی در سال 1389 (نشریۀ پژوهشهای نقد ادبی و سبکشناسی)، ”ساختار تکیه و آهنگ زبان شمس تبریزی در مقالات” نوشتۀ فاطمه مدرسی و دیگران در سال 1393 (نشریۀ زبانشناخت)، ”جستاری در شگرد تمثیل و انواع آن در مقالات شمس” نوشتۀ لیلا آقایانی چاوشی در سال 1396 (نشریۀ متنپژوهی ادبی)، ”تحلیل و بررسی ویژگیهای اخلاقی شمس به استناد مقالات” نوشتۀ آیت شوکتی و جعفر راضینیا در سال 1397 (نشریۀ پژوهشنامۀ ادبیات تعلیمی)، “تحلیل شیوههای گیراسازی زبان در مقالات شمس” نوشتۀ مهدی محبتی در سال 1396 (نشریۀ پژوهش زبان و ادبیات فارسی)، ”بررسی عوامل سازندة ابهام در مقالات شمس با تأکید بر مسألۀ انسجام
دستوری” نوشتۀ سمیرا بامشکی در سال 1388 (نشریۀ مطالعات عرفانی)، ”قطب مجازی زبان نثر صوفیه با تکیه بر مقالات شمس تبریزی” نوشتۀ ایرج مهرکی و حسین علیزاده در سال 1395 (نشریۀ زبان و ادبیات فارسی) و “بررسی ارزشهای ادبی مقالات شمس و تأثیر اندیشههای وی در شعر دیگران” نوشتۀ محمدرضا بیرنگ و جلیل تجلیل در سال 1393 (نشریۀ بهارستان سخن.) اما هیچ پژوهشی تاکنون به کهن‌الگوی قهرمان در مقالات شمس نپرداخته است و در این باب اثری نگاشته نشده است.
بحث
قهرمان، یکی از شخصیتهای اساسی عرفان و آثار عرفانی است که ویژگیهای گوناگون دارد. او قهرمانی است که برای رسیدن به شناخت و وصال معشوق حقیقی حرکت میکند. این وصال، مستلزم ریاضتها و سختیهاست و مواجهه با آنها مقدمۀ سلوك قهرمان است. قهرمان عرفانی در پایان سلوك به آگاهی دست مییابد و این “آگاهی، نفی خود را تصدیق میکند و این نفی، آن را به سکوت وامیدارد؛ دیگر هر سخنی که در آگاهی بهوجود آید، از آگاهی نیست، از خداست”(نویا، 1373: 149). در حقیقت، قهرمان پس از این آگاهی به وحدت میرسد؛ وحدتی که رسیدن به آن مستلزم رد کثرتهاست و به قول شیخ روزبهان: “چون عدم رنگ قدم گرفت، عارف، فعل آمد و در صفت آیینه؛ آنگاه عارف و معروف عین واحد گشت. خود است، در خود نگرد؛ معروف چون عارف بیند و عارف چون معروف؛ آن همه حق است که میبیند”(روزبهان بقلی، 1374:.(106
قهرمان عرفانی در مقالات شمس تبریزی کنشهای گوناگونی دارد تا آنجا که گاهی به اسطوره نزدیک می‌شود و عمل اسطورهای قهرمانان در ژانرهای گوناگون بهویژه حماسه را
تکرار میکند. این تکرار مستلزم سیر عرفانی- اسطورهای اوست .
سیر او موجب تعالی اطرافیان نیز می‌شود. موانع گوناگونی در مقابل قهرمان عرفانی قرار میگیرند. این موانع، در سیر عرفانی قهرمان به اشکال گوناگونی تکرار میشوند و در آثار عرفانی بهویژه مقالات شمس تبریزی نمود مییابند. وجود در مقالات شمس تبریزی، یکی از موانع سیر عرفانی قهرمان است که حاجز تکامل شخصیتی قهرمان عرفانی است .”از عالم معنی الفی بیرون تاخت که هر که آن الف را فهم کرد همه را فهم کرد، هر که این الف را فهم نکرد هیچ فهم نکرد طالبان چون بید میلرزند از برای فهم آن الف، اما برای طالبان سخن دراز کردند شرح حجابها را، که هفتصد حجاب است از نور و هفتصد حجاب است از ظلمت، به حقیقت رهبری نکردند، رهزنی کردند بر قومی، ایشان را نومید کردند که ما این همه حجابها را کی بگذریم؟ همه حجابها یک حجاب است، جز آن یکی هیچ حجابی نیست، آن حجاب این وجود است” (شمس تبریزی، 1391: 99). قهرمان با این حجاب نمیتواند به تعالی دست یابد. تعلق وجود، او را کور و کر میکند و رهایی از آن، شالودة پیروزی او بر دیگر موانع می‌شود. راه رهایی قهرمان از وجود، جستجو در جهان خارج است. او “از طریق جستجو در جهان خارج به هویت و در نهایت، استقلال دست مییابد” (برفر، 1389: 32). این جستجو موجب بسیج قهرمان برای رویارویی با موانع دیگر می‌شود. قهرمان عرفانی پس از وجود، با موانع دیگر مواجه است. این موانع در حقیقت تکرار وجودند که وادة سیر عرفانی او هستند. وصال معشوق حقیقی نقطۀ پایان سیر عرفانی و نقطۀ آغاز تعالی قهرمان و اطرافیان اوست. سیر عرفانی یا سیر وصال، در حقیقت گام برداشتن قهرمان در جهت تکامل است. موانع سیر وصال به تعبیر شمس ترشی شیرین اند.
“اینکه به وقت محنت از حق رو گرداند، و به وقت نعمت خدمت کند، معشوق گوید که من خوش درمیآیم، تو خوش درمیآیی. من ترش میشوم، تو ترش میشوی. این چندان نیست، آنچه خلاصه است در آن ترشی است. این ترشی شیرینی است” (شمس تبریزی، 1391: 114). لازمۀ سیر قهرمان عرفانی در جهت وصال، شناخت است. شناخت و خرد قرین یکدیگرند آن هم خردی که همواره نیک بوده و به تعبیر برخی “خردی که با آن نیکی نیست آن را خرد نباید شمرد” (تفضلی، 1385: 33). این خرد، مستلزم شناخت حقیقی است اما شناخت حقیقی بیپایان است. وسعت و بیپایانی شناخت حقیقی میتواند موجب حرکت یا فترت قهرمان عرفانی شود .”لا یسعنیالسماء را تأویلی بگو، گفت: همان معنی که انا عرضناالامانۀ علیالسموات یعنی معرفهاﷲ، و این معرفت بر درجات است” (شمس تبریزی، 1391: 125).
دنیا یکی دیگر از موانع سیر عرفانی قهرمان مقالات شمس تبریزی است. این مانع با آنکه یکی از بزرگترین موانع سیر عرفانی اوست، در عین حال سامان توسعه و تکامل سیر او را فراهم میکند. رسیدن قهرمان به این مانع، درواقع ورود او به شکم نهنگ است. ویژگیهای برجستۀ این مرحله قهرمان را به نوعی نبرد فرامیخواند. این مرحله به تعبیر جوزف کمبل “گذر از آستان جادویی، مرحلۀ انتقال انسان به سپهری دیگر است که در آن دوباره متولد می‌شود و این عقیده به صورت شکم نهنگ، بهعنوان رحم جهان، نمادین شده است. در این نماد، قهرمان به جای آنکه بر نیروهای آستانه پیروز شود و یا رضایت آنها را جلب کند، توسط ناشناخته بلعیده می‌شود و بهظاهر میمیرد” (کمبل، 1389: 96). مردن قهرمان در این مرحله مقارن نبرد او با دیگر موانع است. این ملازمه در وهلۀ اول، با آشتی قهرمان با
خویش آغاز می‌شود و سپس همچون اجتماع دو ستاره در یک برج ناگهان روی میدهد.
ملازمت شیخ
یکی از ویژگیهای سیر عرفانی قهرمان در مقالات شمس، مقارنت لاینقطع او با شیخ است. سیر آغازین او بسته به شیخ است تا آنجا که میتوان گفت حرکت قهرمان در آغاز، بدون شیخ ممکن نیست؛ چهبسا چون منحرفی به بیراهه رود و از غایت وجودی خویش دور شود. قهرمان در آغاز سیر برای آنکه “از هوا ایمن باشد، از نظر شیخ دور بودن او را مصلحت نباشد. زیرا نَفَسِ سردی، او را درحال سرد کند. زهر قاتل باشد که اژدهایی در دمد، به هر چه رسد سیاه کند. اما چون کامل شد، بعد از آن غیبت شیخ او را زیان ندارد” (شمس تبریزی، 1391: 144و145). اطاعت بیمحابای قهرمان عرفانی از شیخ راهنما، او را در مقابل موانع گوناگون بیواهمه و به سرمنزل مقصود نزدیک میکند. یکی از وجوه اشتراك قهرمان عرفانی با قهرمانان حماسی- اسطورهای، توانایی به کمال رشد رسانیدن طبیعت خویش و دیگران است. او “با به کمال رشد رسانیدن طبیعت خویش قادر است با طبیعت دیگر مردمان همان کند که با طبیعت خویش کرده است” (کمبل، 1383: 402) و این ویژگی در جریان سیر عرفانی قهرمان مشهود است. نکتۀ حائز اهمیت دیگر آن است که اطاعت از شیخ برای قهرمان عرفانی، میتواند نتیجۀ عکس نیز داشته باشد و مایۀ تنزلّ قهرمان در سیر عرفانی شود .”امری که شیخ کند، همچون جوز شمرده باشد. البته ثمره دهد؛ خطا نکند. بعضی از آن بگردانند ثمره ندهد عیب بر شیخ نهند. از خود تصرفی کند در آنچه او را فرمودهاند! پندارد که نزدیکتر میآرد کاری را؛ کار نزدیکآمده را صد فرسنگ دور میکند. یک سبکی و تخفیف جستن در اول وقت کار، موجب فوات صد تخفیف است” (شمس تبریزی، 1391: 150). سیر
تکامل شخصیتی قهرمان عرفانی مقالات شمس در تاریکی نمود مییابد .این تاریکی با آنکه یک مانع است، در عین حال یکی از دربایستهای بنیادین شخصیت عرفانی قهرمان است. مرحلۀ سیر تاریکی قهرمان عرفانی مقالات شمس شباهتهایی با مرحلۀ پایانی سیر حماسی- اسطورهای قهرمان حماسی شاهنامه، کیخسرو دارد. البته پایان سفر نهایی کیخسرو موجب ابهامات زیادی است تا آنجا که نوشتهاند: “بعد از این، شصت سال پادشاهی کرد. پس لهراسب را ولیعهد کرد و از پادشاهی کرانه گزید و دل از دنیای فانی برید. گروهی گویند کیخسرو در دمه بمرد. در کوه دنا، به کوهگیلویه، در میان عراق و فارس، کوهی است که آن را کوشید خوانند. در آن عهد، بر آن کوه اژدهایی عظیم پیدا گشت؛ چنان که از بیم آن آبادانیها بازگذاشتند. کیخسرو بفرستاد؛ آن را بکشت و بر آن کوه آتشخانه ساخت” (مستوفی قزوینی، 1339: 90 و 91). اما آنچه موجب شباهت این دو قهرمان است؛ شصت سال پادشاهی کیخسرو یا کرانه گزیدن او از تخت سلطنت نیست بلکه دگردیسی نابهنگام مرحلۀ تاریکی و پایانی این دو قهرمان است. تا آنجا که میتوان گفت مرحلۀ تاریکی قهرمان مقالات شمس درواقع تکرار مرحلۀ پایانی کیخسرو است. قهرمان عرفانی این اثر “کار آن دارد که تاریکیای درآید و حجابی و بیگانگیای که از حال یار بیخبر شود و نفس تصرف کردن گیرد و تأویل نهادن گیرد؛ زیرا در آن محبت و روشنی نمیتوانست دم زدن” (شمس تبریزی، 1391: 145).
سفر قهرمان اهمیت فراوانی در عرفان دارد تا آنجا که گفتهاند: “دباغ نفس است سالک را” (سهروردی، 1364: 59).
از سفر بیدق شود فرزین راد وز سفر یابید یوسف صد مراد
(مولوی، 1382: 362)
سعادت
یکی از راههای پیروزی قهرمان عرفانی بر موانع سفر، سعادت است. سعادت اهمیت فراوانی در تکوین و تکامل شخصیتی قهرمان دارد. سعادت در آثار عرفانی اهمیت فراوان دارد؛ اهمیت سعادت در این آثار بهویژه مقالات شمس تا آنجاست که مایۀ صیقلی دل دانسته شده است .”هر که را سعادت باشد، نصیحت او را صیقل باشد بر روی آینه. و هر که را سعادت نباشد، سخن نصیحت او را تاریک کند و آینۀ او را زنگ افزاید. آن خود آینه نباشد که به صیقل زنگ افزاید الا در زعم او” (شمس تبریزی، 1391: 154).
فنای قهرمان عرفانی در جریان سیر، مانع ایستایی او در جهت تکامل است. قهرمان با آنکه موانع گوناگونی پیش رو دارد و با نبرد بر این موانع پیروز می‌شود؛ باید در جهت تکامل یا وصال فنا شود. البته فنای او همچون اطاعت از شیخ ممکن است نتیجۀ عکس دهد و او را از تکوین و توسعۀ وجودی دور کند. قهرمان در موقعیتهای گوناگون عملکردهای گوناگون دارد.
وظیفۀ او در شرایط گوناگون متفاوت است. برخی سیر قهرمان را مشمول مراحلی میدانند که عبارتند از:
“کاوش: قهرمان سفری طولانی را آغاز میکند که طی آن باید وظایف سنگینی همچون جنگ با غولها، حلّ معماهای بیپاسخ، ازدواج با یک شاهزاده و مانند آن را به انجام برساند.نوآموزی: قهرمان برای گذر از مرحلۀ بیخبری و خامی و برای رسیدن به بلوغ فکری و اجتماعی، باید یک سلسله وظایف و مقدرات شکنجهآور را از سر بگذراند. این مرحله خود غالباً از سه بخش رهسپاری، دگرگونی و رجعت تشکیل می‌شود.فداکاری و ایثار: قهرمان باید جان خود را بدهد و به کفارة گناهان مردم تا دم مرگ رنج بکشد تا

فایل : 18 صفحه

فرمت : Word

38900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط