مقاله کامل واقع گرايي در جريان شعرنو (نيمايي)

مقاله کامل واقع گرايي در جريان شعرنو (نيمايي)

واقعگرايي در جريان شعرنو (نيمايي)
چكيده
مكتب رئاليسميكي از مكاتب ادبي اروپايي است كه بر بيان واقعيات عيني و ملموس جهان بدون دخالت دادن ذهنيات انتزاعي نويسنده تاكيدمي كند. اين مكتب درحوزه ي شعرمعاصر فارسي نفوذ و تأثيردرخوراعتنايي داشته كه رد پاي آن را مي توان در اشعار شاعراني همچون نيمايوشيج. مهدي اخوان ثالث. احمد شاملو. فروغ فرخ زاد مشاهده نمود. آنچه مسلم است؛شاعران اين جريان شعري با نگرشي خردگرا و واقع بينانه در پي به تصوير كشيدن عينيات زندگي مردم و رخدادهاي اجتماعي-سياسي به منظور بالابردن سطح آگاهي و دست يافتن به مطالبات حقوق فردي واجتماعي افراد جامعه ي زمان خود هستند. زبان منطق شعري آنها غالباآميخته با نمادوتمثيل است كه با بياني غير مستقيم و تأويل بردار ازآن در جهت پرداختن به رسالت شعري به مفهوم برجسته ساختن واقعيات پنهان جامعه و بيدارگري افراد جامعه بهره ميگيرند. لذا دراين مقاله براي روشنتر شدن مسأله و ميزان تأثير پذيري اين مكتب در جريان شعرنيمايي در ابتدا كلياتي درباره ي مفهوم، اصول و ويژگيهاي مكتب رئاليسم بيان گرديده و سپس كلياتي درباره ي شعر معاصر ايران (شعر نيمايي)، ظهور واقع گرايي در شعر معاصر ودر ادامه مقايسهاي ميان اصول و ويژگيهاي جريان شعري نيمايي با مكتب رئاليسم اروپايي به عمل آمده و در نهايت يك جمع بندي و نتيجهگيري از ويژگيهاي اين جريان صورت گرفته است.
واژه هاي كليدي:شعر نيمايي، شعرمعاصرفارسي، رئاليسم، مكاتب ادبي. شعرنو.
مقدمه
اصطلاح رئاليسم كه معادل فارسي آن واقع گرايي است به مفهوم خاص آن نام مكتبي از مكاتب اروپايي است كه درقرن نوزدهم رونق ورواج پيدا كرد. سارتر در كتاب “ادبيات چيست” خود مي گويد:”اصطلاح رئاليسم در فلسفه به معناي عام، آئيني است كه به موجب آن واقعيتي مستقل از تصور ذهن آدمي وجود دارد و به معناي اخص آن، هرآئيني كه علم آدمي را قادر به درك واقعيت حقيقي اشياء بداند. “ (سارتر248) يكي از اصول اوليه در ادبيات رئاليستي ترجيح عناصر تفكر و تعقل بر تصور و تخيل است. درمكتب رئالیسم، خيال پردازي و فردگرايي رمانتيسم از بين ميرود و جاي آن را تفكر و خردگرايي ميگيرد. به بياني ديگر، نويسنده واقع گرا به جاي اينكه با انكار واقعيت و فرار از آن، تسليم تخيل و حسرت گردد؛به واقعيتهاي زمان خود توجه نشان داده ودر پي تغييرو بهبود وضع اجتماعي زمان خود مي گردد. سيدحسيني در كتاب خود مينويسد:”نويسنده رئاليست به هيچ وجه لزومي نمي بيند كه فرد مشخص و غيرعادي و يا عجيبي را كه با اشخاص معمولي فرق دارد به عنوان قهرمان داستان خود انتخاب كند. او قهرمان خود را از ميان مردم و از هر محيطي كه بخواهد، انتخاب مي كند و اين فرد در عين حال خود نماينده همنوعان خويش و وابسته به اجتماعي است كه درآن زندگي مي كند. “(سيد حسيني185)
منتقدان و نظريه پردازان بسياري تاكنون در بسياري مقالات و كتابهاي خود شعر معاصر ايران را به نوعي انعكاسي از واقعيت ميدانند همانند شميسا كه مي گويد:”يكي از مشخصات شعر معاصر فارسي توجه صريح و آگاهانه به مسائل اجتماعي است. در ادبيات قديم ما هم توجه به اوضاع و احوال اجتماعي و سياسي ديده ميشود. اما گستردگي و صراحت در ادبيات جديد بيشتر ملموس و قابل درك است. “(شميسا، 1376، 16)
هورنرمي گويد: “هر يك از ما در قالب فرهنگي خاص كه مجموعهاي از باورها و رفتارهاست به دنيا آمده ايم و رشد كرده ايم. اين شبكه عيني ها و قواعد، خود محصول دوره ممتدي از تغييرات تاريخي است كه سنت ناميده مي شود. فرهنگ و سنت شرايط گريز ناپذيري را بر افراد تحميل مي كنند، خواه آن را بپذيرند و خواه در مقابل آن از خود مقاومت نشان دهند. “(هورنر63) مسأله گفتني ديگر، چند معنايي اصطلاح رئاليسم است سيروس شميسامي گويد:” كم تراتفاق مي افتد كه بتوان اثري را با ذكر نوع آن، چنان كه بايدو شايد معرفي كرد. هنوزتقسيم بنديهاي و مصطلحات انواع ادبي ما جامع ومانع نيستند؛جز در چند مورد خاص، اصطلاحات انواع ادبي اثر را ازهر دو صورت ومعني فرا نمي گيرد. گاهي ناچاريم براي شناخت اثري از چندين اصطلاحِ انواع ادبي استفاده كنيم. “(شميسا، 36، 1378)
دراين مقاله با رويكردي متفاوت به تحليل بازتاب واقعيات اجتماعي و شناخت مض امين واقع گرايي درجريان شعرنيمايي پرداخته و به اين مطلب مي رسيم كه جر يان شعر نو (نيمايي)كه عناصر جامعه گرايي و نماد گرايي از اجزاي اصلي آن است از نماد گرايي به عنوان ابزاري در خدمت واقع گرايي بهره مي گيرد. همچنين امكان دريافت اطلاعاتي درباره ي ميزان تاثيرپذيري اين مكتب بر جريان شعري نيمايي، زبان منطق شعري و عنصر رئاليسم در جريان شعر نيمايي را فراهم مي آورد.
بحث وبررسي
مكتب رئاليسم، نام يكي از مكاتب ادبي اروپايي است كه در نيمه دوم قرن نوزدهم پس از رمانتيسم در اروپا شكل گرفت و باعث دگرگوني وتحولاتي در عرصه ي ادبیات ساير ملل گرديد. نظام الدين نوري مي گويد:”رئاليسم دردرجه اول كشف و بيان واقعيتي است كه رمانتسيم يا به آن توجهي
نداشت و يا آن را مسخ ميكرد. به طور كلي نبوغ نويسنده رئاليست در خيالبافي نيست. بلكه در مشاهده و ديدن واقعيتهاي موجود است. (نوري205)
ساچكوف در كتاب خود تاريخ رئاليسم مي نويسد :”رئاليسم به عنوان شيوهاي خلاق، پديدهاي است تاريخي در مرحله معيني از تكامل فكر بشري، زماني كه انسانها نياز مبرمي به شناخت ماهيت و تكامل اجتماعي پيدا كردند و زماني كه مردم نخست به طور مبهم و سپ ناآگاهانه دريافتند كه اعمال و افكار انسان از هيجانهاي سركش يا علتهاي غير منطقي ناشي نمي شود بلكه از علت هاي واقعي سرچشمه مي گيرند. “ (ساچكوف12)
مكاتب اروپايي كمابيش باعث دگرگوني و تحولاتي در عرصه هاي مختلف ادبي و هنري جهان گرديدند كه در اين ميان، شعر و ادبيات معاصر فارسي نيز از حوزه ي نفوذ اين مكتب به دورنمانده و شاعراني همچون نيمايوشيج، مهدي اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، احمدشاملو، محمدرضا شفيعي كدكني از آن به عنوان يكي از اسلوب هنري براي بيان واقعيات ملموس زندگي و به تصوير كشيدن حوادث اجتماعي- سياسي زمان خود سود بردند.
شعر نو يكي از دستاوردهاي مهم فرهنگي ايران در اوايل قرن حاضر است كه بنيانگذار اين جريان شعري معاصر نيمايوشيج ميباشد است. كسي كه با خردورزي و ارادهاي انساني به حق سزاوارآن است كه به او لقب پدر شعر نو بدهند. جهت گيريهاي اجتماعي، انعك اس شرايط وفضاي عيني زندگي و تأكيد بر رسالت شعري به مفهوم روشن بيني و بيدارگري از بارزترينويژگي هاي مهم اين جريان شعري است.
دستغيب به نقل از كتاب “تاريخ تحليلي شعر نو”درباره ي رسالت شعري شاعر چنين ميگويد:”فرض كنيد در جامعه اي مسئله ي فقر مطرح است و زندگاني افراد آن جامعه با
ناكامي قرين و همراه و با عدم امكانات مادي است. به بهانه ي این كه من اصالت دارم و ميخواهم تجربه ي خود را شرح دهم، نمي توان شانه را از زير بار مسوؤليت خالي كرد. شاعر نميتواند بگويد تجربه من اين است كه في المثل: گل زيباست، فقط بايد درباره ي گل سخن گفت. او نبايد جريان ژرف اجتماعي و انسان هاي تنگدست پيرامون خود را فراموش كند. اگر او در اين باره سكوت كند، نه تنها شاعر خوبي نيست، بلكه انسان خوبي هم نيست. “(شمس لنگرودي720)
البته بايد در نظر داشت كه تفاوتهاي ژنيتكي، پيچيدگي شخصيت و منش انسان، نظام سياسي، حقوقي، اقتصادي حاكم بر جوامع. وجود عرف، سنن، اعتقاد، باورهاي متفاوت در بين ملل، ظهور پديدههاي نواجتماعي-فرهنگي، ميزان شعور انساني حاكم بر جامعه و. . . مي توانند عواملي براي تغيير فرم يك مكتب هنري، ادبي، فلسفي و. . . باشد. چنانكه مي دانيم رئاليسم قرن نوزدهم همچون بالزاك با رئاليسم قرن بيستمي مطرح در ادبيات جهان بسيارمتفاوت است
ويژگيهاي اصلي و محوري مكتب رئاليسم
بيان افكار و عواطف ناشي از مشاهدات عيني وتاحد امكان به دور از واقعيتهاي ذهني.
شاعران واقع گرا از ذهن، باور و احساس خود در بيان واقعيات اجتماعي صحبتي نمي كند و در واقع انعكاس واقعيت بدون غلو وكاستي است
از ويژگيهاي اين مكتب به كار بردن اصطلاحات غير شاعرانه، ساده وصريح و حتياستفاده از زبان محاوره و روزمره است. همچون خيابان يا زنبيل.
نويسنده رئاليست خود را نسبت به بيان واقعيات اجتماعي – سياسي متعهدومسوؤلمي داند ونمي تواند بي تفاوت از كنار مسائل بگذرد.
گريز از واقعيتهاي ذهني و تخيلهاي غير واقعي و غلو آميز.
ترجيح تفكر وتعقل بر تخيل و دريافت هاي شهودي.
ويژگي هاي بارز واقع گراياني درجريان شعري نيمايي(شعر نو)
اگر بخواهيم مطابق اين تعريف كه:”شعر گره خوردگي عاطفي، انديشه و تخيل در زباني آهنگين است. “ ( شفيعي كدكني36) به نقد شعر بپردازيم، بايد آن را از منظر هماهنگي موسيقايي، تصويرسازي، ويژگي هاي زباني، بعد عاطفي، انديشه و تفكر حاكم بر فضاي شعر و مهم تر از همه نحوه ي گره خوردگي و همگرايي كه اين عناصر با هم دارند؛ مورد بررسي قرار دهيم. (اخوان41)
با اين تفاصيل و با توجه به يكي از ويژگيهاي اصلي شعر معاصر كه هنجارگريزي است، شاعر با استفاده از كاركردهاي مختلف زباني انديشهها، باورها و احساسات خود را به تصوير مي كشد. از آنجايي كه شعر نيمايي، شعري مفهوم گرا و با پشتوانه ي درك ذهني ودريافت هاي فلسفي است ونظر به آنچه هايدگر مي گويد كه “اصولاً انسان در زبان زندگي مي كند و وجود ما زبان گونه است”(هايدگر26)مي توان نتيجه گرفت كه زبان شعري بيانگرميزان آگاهي ونوع جهان بيني شاعر است كه آن نيز از وجود او نشأت ميگيرد. بنابراين هر اندازه شاعر جهان بيني، آگاهي و ارتباط انساني بيشتريداشته باشد، شعرش از پشتوانه ي عقلاني ودريافتهايعيني تري برخورداراست.
“شعر نيمايي در جايگاه پديدهاي اجتماعي، در ميانه زبان و آن چيزي جاي دارد كه عموماً به آن “واقعيت” مي گويند.
“ (كريمي حكاك 431) با چنين نگرش و فلسفهاي، شعر نيمايي قوام و دوام پيدا نمود. “شعر نو راستين حاصل نگاهي نو است در همه حال و به همه چيز، حتي آنچه در گذشته كم يا بيش يا به اين و آن صورت وجود داشته است، نه صرف وزن و قافيه و آهنگ ولخت بندي نو يا كلماتي تازه و يا نهايتاً تصوير مبتكرانه و امثال اينها. آنان كه شعر نو را تنها از ديديكي يا برخي و حتي همه ي اينها بدون آن نگاه نو به معناي واقعي و جامع كلمه ديدند راه به جايي نبردند. يعني فقط در ظواهري نو درجا زدند. شعرزمان، نوعي هم نوايي وپيوند شعر با تمامي پديدارهاي نو وهمه ي هنرهاي عصر جديد است. “(حم يديان229)
از اصلي ترين بن مايههاي شعر نو؛ نگاه تازه به جهان، جهت گيري اجتماعي، استفاده ازنمادها در طرح مسائل اجتماعي وانعكاس فضاي واقعيات طبيعي زندگي محسوب ميشوند. تقي نامداريان در مورد نماد پردازي در شعر نيمايي مي گو يد:”درشعرنو رو كرد شاعران به مفاهيمي چون آزادي، خفقان و …از نظر شيوه ي تصوير سازي متفاوت است. برخي بيشتر رنگ ادبي به آن بخشيده ودر قالب كلام ادبي آن را به تصوير كشيدهاند برخي ديگر نيز آن را به طور مستقيم و در همان معني اجتماعي- سياسي آن به كار برده اند. به عنوان مثال نيمايوشيج از شاعراني است كه آزادي را در قالب استعاره و نماد مطرح كرده است.
سمبل صبح (سحر) در شعر وانديشه ي نيما معادل آزادي جامعه اي راني از سلطه استبداد واختناق موجود بر جامعه عصر رضا خاني است”(پورنامداريان207)
شباهت ها و تفاوت هاي مكتب رئاليسم اروپايي و جريان شعري نيمايي(شعر نو)
نخست، درمكتب رئاليسم، شاعر از ذهن، باور واحساس خود در بيان واقعيات اجتماعي صحبتي نمي كندودر واقع انعكاس
واقعيت بدون كاستي يا اغراق، مبناي اصلي دربه تصويركشيدن احساسات ودريافت هاي خود است. در اين زمينه سيروس پرهام ميگويد:”نويسنده رئاليست كسي است كه از كيفيت تغيير پذيري واقعيت آگاه است و مي كوشد تا زندگي طبيعي و اجتماعي را در پرتو دگرگوني ها و تحولات محيطي بنماياند. “ (پرهام44)
در جريان شعر نيمايي نيز همانند مكتب رئاليسم براي بيان افكار و عواطف از تصاوير واقعي و امروزي و نشانههاي عيني و ملموس در پيرامون شاعر استفاده مي شود. “كوششهايپيگيرانه نيما همواره در جهتي بود كه بتواند همچنان كه مسير تماشاي خود را تغيير داده است. مسير تماشاي ديگر شاعران را نيز تغيير دهد و آنان را در آفرينش هاي ادبي از تكرار تجربههاي پيشينيان باز دارد. نيما هوشيارانه از دنياي ذهني گذشته فاصله گرفت و خود را غرق در عينيت هاي دنياي پيرامون خود كرد. “ (حسن لي36) نكته ديگر، به كارگيري تيپهاي شخصيتي عادي وملموس واستفاده ازاصطلاحات غير شاعرانه و روزمره در آثارشان است. هدف حقيقي رئاليسم تشخيص تأثير محيط و اجتماع در واقعيتهاي زندگي و تحليل و شناساندن دقيق تيپهايي است كه در اجتماع معيني به وجود آمده‌اند. سعي نويسندگان رئاليستي در اين است كه جامعه خود را تشريح كنند و تيپ هايموجود در جامعه را نشان دهند. از اين رو كار نويسنده در اين مكتب به كار يك مورخ نزديك مي شود با اين تفاوت كه غالبا عادت و اخلاق مردم اجتماع خويش را بيان ميكند. سيدحسيني در كتاب خود مي نويسد:”نويسنده رئاليست به هيچ وجه لزومي نمي بيند كه فرد مشخص وغيرعادي و يا عجيبي را كه با اشخاص معمولي فرق دارد به عنوان قهرمان داستان خود انتخاب كند. او قهرمان خود را از ميان مردم و از هر محيطي كه بخواهد، انتخاب ميكند و اين فرد در عين حال
خود نماينده همنوعان خويش و وابسته به اجتماعي است كه درآن زندگي مي كند. “(سيد حسيني185)
شاعران جريان شعر نيمايي نيز همانند مكتب رئاليسم از زباني تأثير گذارو قاطع براي بيان مسايل سياسي و اجتماعي استفاده مي كنند. از آنجائي كه هدف شعر نو دست يافتن به مفهوم جامعي از تناسب و ارتباط شعر با زندگي امروز است. نيما گسستي نظاممند و فراگير از تصويرهايي را توصيه ميكند كه پيوسته در شعر فارسي تكرار شدهاند. “شعر نو يا نيمايي در جايگاه پديده اي اجتماعي در ميانه زبان و آن چيزي جاي دارد كه به آن عموما “واقعيت “ ميگويند. نيما همواره بر اين عقيده بود كه شاعران با محيط اجتماعي شان پيوندي ناگسستني دارند و از اين رو خواهان اين هستند كه شعر عصر خود را به آن چيزي كه طبيعي و واقعي جلوه مي كند؛ نزديكتر كنند. “(كريمي حكاك431)
شمس لنگرودي دراين مورد اين گونه مي گويد: “هر پديده ي نويني، الزاماً در مناسبات نويني معني و حيات پيدا ميكندو چيزي كه تحول مييابد نه فقط از اسب به اتومبيل، بلكه از يك نظام به نظامي ديگر است واگر قرار است اتومبيل وارد شعر شود، نه واژه اتومبيل بلكه نقش اتومبيل در نظام نوين، زيبايي شناسي ديگري است و نيما اين را مي فهميد. او مفهوم تحول از اسب به اتومبيل را فهميد و لذا همراه با ورود ماشين به شعرش، كل نظام زيباشناسي وي دگرگون شد. (جهانبگلو 201) يكي ديگر ازجنبههاي اصلي ادبيات رئاليستي تعهدوالتزام هنرمندان نسبت به اجتماع خود است. نويسنده رئاليست، بيان روابط و وقايع روزانه زندگي انسان وپيامدهاو نتايج اجتماعي آن را اساس كار خود قرار ميدهد. به تعبيري ديگر، رئاليسم ريشه ي رفتار آدمي را در شرايط اجتماعي زمان خود مي
جويد. اين نوع نگرش صفات نيك و بد را حاصل پديدههاي طبيعي و ذاتي انسان نمي پندارد؛بلكه جامعه را عامل آنها ميداند. نويسنده واقعگرا، روابط ميان افراد را از يك طرف و افكار، اميدها، خيالات، نوميديها و زبونيهاي آنان را از طرف ديگر، معلول علل معين اجتماعي مي داند كه در محيط معيني به وجود آمده و تحت شرايط معيني نابود مي شود. (پرهام 46)
اين رويكرد درجريان شعر نيمايي نيز به چشم مي خورد. چراكه جامعه گرايي از ويژگيهايمحوري و بنيادين اين شعرمحسوب مي شود. شاعران اين جريان بر اين باورند كه شعر بايد درخدمت اجتماع و تعالي نوع بشر باشد. نيما بر اين باور بود كه: “شعر نوعي روش زندگي است “ وهنر”وسيلهاي است براي درمان تمام دردها ونيز وسيلهاي براي پيشرفت و چون زندگي ما وابسته به زندگي ديگران است. از اين رو شعر تا حدي مديون مردم است. “ (آژند196)
گريز از واقعيتهاي ذهني، تخيلهاي غير واقعي و غلو آميز از ديگر ويژگيهاي بارز مكتب رئاليسم است. شاعران واقع گرا از ذهن، باور و احساس خود در بيان واقعيات اجتماعي صحبتي نمي كند و در واقع مبناي كار بر انعكاس واقعيت بدون كاستي و اغراق است. “رئاليسم به عنوان شيوهاي خلاق، پديدهاي است تاريخي در مرحله معيني از تكامل فكر بشري زماني كه انسانها نياز مبرمي به شناخت ماهيت و تكامل اجتماعي پيدا كردند. زماني كه مردم نخست به طور مبهم و سپس ناآگاهانه دريافتند كه اعمال و افكار انسان از هيجانهاي سركش يا علت هاي غير منطقي ناشي نمي شود. بلكه از علت هاي واقعي سرچشمه مي گيرند. “(ساچكوف12)
در جريان شعر نيمايي، نيما نيز همواره براين مسأله تأكيد دارد و نيما مي گويد:” سعي كنيد همانطور كه ميبينيد، بنويسيدوسعي كنيد شعر شما نشاني واضح تر از

فایل : 16 صفحه

فرمت : Word

38900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط