مقاله کامل نقش کشاورزی در توسعه اقتصادی مازندران

مقاله کامل نقش کشاورزی در توسعه اقتصادی مازندران

نقش کشاورزیدر توسعه اقتصادی مازندران
چكیده
رشد و توسعه پایدار كشاورزییكی از شاخص ترین و مهم ترین هدفهای هر دولتی است كه تحقق آن از طریق تحولات بنیادی همه جانبه در ساختار كشاورزی، مدیریت و بهره برداری مطلوب از منابع و امكانات،سازماندهی و هدایت سنجیده فعالیتها در چار چوب برنامه ریزی علمی و منطقی امكانپذیر خواهد بود. بر همین اساس، بخش كشاورزی در كلیه برنامه های توسعه كشور از اولویت ویژه ای برخوردار بوده و به عنوان محور و اساس توسعه اقتصادی كشور مورد توجه قرار داشته است.

بنابراین با در نظر گرفتن نقش مهم كشاورزی در تولید غذا،اشتغال، حفاظت از منابع طبیعیو بهبود زندگی كشاورزان به عنوان بخش عظیمی از جمعیتجامعه ، استفاده بهینه از منابع طبیعی، انسانی و مالی درجهت پایداری تولید مواد غذایی و ایجاد ثروت و توسعه منطقه از اهمیت بسزایی برخوردار است.
ما در این مقاله ابتدا به تعریف توسعه اقتصادی و توسعه كشاورزی پرداخته و سپس راهکارهایعمده در توسعه روستایی را بیان می کنیمو در نهایت به مزیت های استان مازندران به عنوانیکی از قطب های بخش کشاورزی و منابع طبیعی کشور می پردازیم.
واژه‏های کلیدی:توسعه پایدار کشاورزی،توسعه اقتصادی
مقدمه
کشاورزی را به عنوان نیروی محرکه رشد اقتصادی در مراحل اولیه توسعه دانسته‌اند ودر مراحل بعدی رشد هم برای بخش کشاورزی حداقل پنج نقش عمده رادر تغییر ساختار اقتصاد قائل هستند. به لحاظ خصوصیات عدم وابستگی بخش کشاورزی به خارج و فراهم بودن امکانات ومنبع داخلی، حرکت اولیه رشد اقتصادی می‌تواند از بخش کشاورزی باشد. به طوری که ممکن است چنین اولویتی برای بخشهای دیگر ودر مراحل اولیه فراهم نباشد.نقش بخش کشاورزی از لحاظ تامین درآمد، اشتغال، ارزآوری، بازار، وبه ویژه تامین غذا در میان سایر بخشها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است که در ذیل به آنها می‌پردازیم.
۱)تامین غذا:از وظایف اصلی کشاورزی در هر کشوری تامین نیازهای غذایی آن جامعه است. اهمیت تامین غذا به تنهایی می‌تواند مبنای استراتژی توسعه اقتصادی باشد.
۲)سهم کشاورزی در درآمد ملی: بخش کشاورزی یکی از اجزاء تشکیل دهنده درآمد و یا تولید ملی در اکثر کشورها است.
۳)ارتباط با بازار:کشاورزی علاوه بر عرضه مواد خام، خود مصرف کننده مهم بعضی از محصولات صنعتی است. گسترش کشاورزی تقاضای این بخش برای محصولات سایر بخشها را افزایش داده ودر مجموع، رشد تولید ناخالص داخلی را زیادتر می‌کند.
۴)اشتغال: ویژگی‌های منحصر به فردبخش کشاورزی این قابلیت را داراست که بتواند همواره مقدار قابل ملاحظه‌ای از جمعیت جویای کار را جذب نماید.
۵)ایجاد توازن در بازار کار وسرمایه: بخش کشاورزی می‌تواند از طریق انتقال مازاد نیروی کار وسرمایه به توسعه سایر بخش‌ها کمک نماید. البته این انتقال زمانی مولد است که اولا منجر به کاهش تولیدات کشاورزی نشود
وثانیا بخش‌های دیگر قابلیت جذب این مازاد را در خود داشته باشند.
شرایط اقتصادی فعلی گویای آن است که اکنون زمانی است که باید به صورت پایدار و همه جانبه از بخش کشاورزی حمایت شود و در حوزه های مرتبط با این بخش بازنگری های جدی انجام گیرد. تامین به موقع و مناسب نهاده‌های کشاورزی،تنظیم بازار خرید تضمینی و عرضه محصولات، تقویت صنایع تکمیلی و مکانیزه شدن مراحل کاشت، داشت و برداشت از گام‌هایی است که می تواند در مسیر بالندگی صنعت کشاورزی اثرگذار باشد.
توسعه اقتصادی چیست
باید ببن دو مفهوم ”رشد اقتصادی“ و ”توسعه اقتصادی“ تمایز قائل شد. رشد اقتصادی، مفهومی کمی است در حالیکه توسعه اقتصادی، مفهومی کیفی است. ”رشد اقتصادی“ به تعبیر ساده عبارتست از افزایش تولید (کشور) در یک سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال پایه. در سطح کلان، افزایش تولید ناخالص ملی (GNP) یا تولید ناخالص داخلی (GDP) در سال موردنیاز به نسبت مقدار آن در یک سال پایه، رشد اقتصادی محسوب می‌شود که باید برای دستیابی به عدد رشد واقعی، تغییر قیمت‌ها (بخاطر تورم) و استهلاک تجهیزات و کالاهای سرمایه‌ای را نیز از آن کسر نمود .منابع مختلف رشد اقتصادی عبارتند از ‌افزایش بکارگیری نهاده‌ها (افزایش سرمایه یا نیروی کار)، افزایش کارآیی اقتصاد (افزایش بهره‌وری عوامل تولید)، و بکارگیری ظرفیت‌های احتمالی خالی در اقتصاد.
”توسعه اقتصادی“ عبارتست از رشد همراه با افزایش ظرفیت‌های تولیدی اعم از ظرفیت‌های فیزیکی، انسانی و اجتماعی. در توسعه اقتصادی، رشد کمی تولید حاصل خواهد شد اما در کنار آن، نهادهای اجتماعی نیز متحول خواهند شد،
نگرش‌ها تغییر خواهد کرد، توان بهره‌برداری از منابع موجود به صورت مستمر و پویا افزایش یافته، و هر روز نوآوری جدیدی انجام خواهد شد. بعلاوه می‌توان گفت ترکیب تولید و سهم نسبی نهاده‌ها نیز در فرآیند تولید تغییر می‌کند. توسعه امری فراگیر در جامعه است و نمی‌تواند تنها در یک بخش از آن اتفاق بیفتد. توسعه، حد و مرز و سقف مشخصی ندارد بلکه بدلیل وابستگی آن به انسان، پدیده‌ای کیفی است (برخلاف رشد اقتصادی که کاملاً کمی است) که هیچ محدودیتی ندارد .
مفاهیم و تعاریف توسعه كشاورزی
توسعه، مفاهیم و تعاریف مختلفی دارد و بعلاوه انجام آن امری دشوار، مشكل و پیچیده بوده و مطلبی است كه باید در دراز مدت صورت پذیرد.توسعه كشاورزی هم بعنوان بخشی از اقتصاد یك كشور چنین طبیعتی داشته و اگر بخواهد به معنی واقعی كلمه انجام شود كاری بس دشوار و مشكل است و بقول پروفسور لوئیس مالاسیس انجام این كار یعنی توسعه كشاورزی در عین حال كه ضرورت دارد ولی خارج از حد توانایی تعداد معدودی از مالكین بزرگ و اقلیتی تحصیل كرده و مدیران دولتی و كارمندان اداری و انبوه كشاورزان و روستائیان كم سواد و یا بیسواد می باشد.
به طور كلی در تعریف توسعه كشاورزی نیز قولییكسان وجود ندارد. برخی آنرا گذار از كشاورزی سنتی دانسته اند و بعضی دیگر آنرا فرآیندی می دانند كه در طی آن و بتدریج اوضاع اقتصادی و اجتماعی اكثریت كشاورزان یك كشور بهبود مییابد و اصلاح می شود.
دكتر رابرت استیونز (robert.stevens) استاد دانشگاه ایالتی میشیگان در كتاب معروف خود به نام اصول توسعه كشاورزی در خصوص تعریف توسعه كشاورزی می گوید كه توسعه كشاورزی دلالت بر ایجاد تغییر در بخش كشاورزی می كند.
این تغییرات تعادل كشاورزی سنتی را به منظور بدست آوردن رشد سریع تر تولیدات كشاورزی و افزایش درآمد كشاورزان برهم می زند.
او معتقد است كه در این فرایند تغییر چهار عامل اساسی دخالت دارند كه به ترتیب عبارتند از:
تغییرات تكنولوژی
تغییرات نهادی و سازمانی
سرمایه گذاری در تربیت نیروی انسانی
سرمایه گذاری در تحقیق و ترویج كشاورزی بمنظور سرعت بخشیدن به ایجاد تغییرات تكنولوژی و نهادی
هر چه درجه و میزان این تغییرات بیشتر باشد نیاز برای سرمایه گذاری های جنبی در تربیت نیروی انسانی بیشتر احساس می شود تا مدیریت علمی و بارورتری را برای اداره امور كشاورزی پیچیده و موسسات مربوطه فراهم آورده و رشد كشاورزی را سرعت بخشند.
پروفسور جیمز بونن (James.T.Bonnen) تأثیر بهبود نیروی انسانی را در توسعه كشاورزی بسیار مهم تلقی می كند و معتقد است كه تاثیر بهبود در سرمایه گذاری نیروی انسانی به صورت گسترده ای از اینجا ناشی می شود كه نوع انسان قابلیت دارد كه مشكلات را بشناسد و آنها را مشخص كند و بالاخره از طریق مناسب آن مشكلات راحل نماید.او تكنولوژی را در توسعه كشاورزی با اهمیت می داند ولی می گوید كه تكنولوژی جدید بعد از سرمایه گذاری در عامل نیروی انسانی و نهادهای اجتماعی شكل می گیرد و بوجود می آید.
بنا به عقیده بونن سه عامل مهم در توسعه كشاورزی دخالت دارند كه در عین حال هم وابسته به هم و هم مكمل یكدیگرهستند. این سه عامل به قرار زیرند:
تكنولوژی جدید
بهبود كیفیت نیروی انسانی
تغییرات نهادی و سازمانی در جامعه
نظرات پروفسور بونن بویژه در اواخر دهه 1980 بسیار مورد توجه واقع شده و با تجارب ذیقیمتی كه از فرآیند توسعه كشاورزی در نقاط مختلف عالم بدست آمده می توان گفت كه توسعه كشاورزی تنها با تزریق سرمایه و تكنولوژی و نیروی انسانی به بخش كشاورزی میسر نمی شود بلكه این كار فرآیند كلی، پیچیده و دشواریست كه عوامل بسیاری در آن دخالت دارند و ما تا كنون تنها قسمتهایی از آنرا شناخته ایم.
پروفسور جرج اكسین (George Axinn) می‏گوید كه تنها یك یا چند عامل یا نهاده كشاورزی آنهم بصورت مجزا و بدون ارتباط و هماهنگی با یكدیگر موجب توسعه كشاورزی نمی‏شود آنچنان كه بسیاری می‏پندارند.
او در مقدمه یكی از كتابهای مشهور خود بنام مدرنیزه كردن جهان كشاورزی عقیده‏ای را مورد حمایت قرار می‏دهد كه بر مبنی آن توسعه كشاورزی بطور اخص و عمران و توسعه روستایی بطور اعم و در معنی گسترده خودبستگی به سیستمی دارد كه اجزاء آن نقشها و عملكردهای مربوط و وابسته به هم دارند.اجزاء این سیستم عبارتند از :
تولید كنندگان محصولات كشاورزی،عرضه كنندگان نهاده مربوطه ،بازار محصولات كشاورزی،پژوهشگران رشته‏های مختلف كشاورزی،آنهاییكه جامعه را اداره می‏كنندوآنهایی كه در كار آموزش و ترویج كشاورزی هستند.
از آنچه در خصوص توسعه كشاورزی و علل و عوامل آن گفته شد می‏توان بطور خلاصه تصویری را در ذهن ترسیم نمود كه بسیاری از نقاط آن مبهم به نظر می‏رسد و لذا هركس بنا بر ذوق و سلیقه و استعداد و رشته تخصصی و تجارب خود در مورد آن سخن می‏گوید . به همین دلیل است كه مدلهای مختلف توسعه كشاورزی هیچكدام به تنهایی نتوانستند درهمه كشورها قرین موفقیت گردند.
راهکارهایعمده در توسعه مناطق محروم و روستاها با تكیه بر اقتصادكشاورزی
با رشد پر شتاب صنعت و فناوری در شهرهای بزرگ در سالهای اخیر، عقب ماندگی مناطقمحروم بیشتر عیان گردیده است. از آنجاییكه عموما روستاییان نسبت به شهرنشیناندارای درآمد كمتری هستند و از خدمات اجتماعی ناچیزی برخوردار هستند، روند مهاجرت بهشهرها را شتاب می دهند كه عمده دلایل آن پراكندگی جغرافیایی روستاها، نبود صرفهاقتصادی برای ارائه خدمات اجتماعی، پایین بودن بهره وری كشاورزی، محدودیت منابعارضی، طبیعی و مالی در مقابل رشد جمعیت روستاها و مدیریت صحیح آن می باشد. به همینجهت برای رفع فقر در این مناطق ارتقای سطح و كیفیت زندگی روستاییان، ایجاد اشتغال وافزایش بهره وری آنان، توسعه روستایی روستاها ، از اموراجرایی مهم دولتها به حساب میآید كه با این عمل علاوه بر بهبود شرایط زندگی افراد متعلق به قشر كم درآمد مناطقمحروم، خودكفایی آن در روند توسعه كلان كشور نیز میسر می شود.
بنابراین ازجمله استراتژیهای عمده در توسعه مناطق محروم و روستاها با تكیه بر اقتصاد كشاورزیعبارتند از:
تهیه الگوی متناسب تولید با هرمنطقه كه منجر به تولید بالاتر،كیفی تر و اقتصادی تر می شود
گذار از كشاورزی سنتی و معیشتی به كشاورزی مدرن وعلمی
بكارگیری فارغ التحصیلان جوان آشنا با فناوریهای نو در بخش كشاورزی
گسترش و توسعه و بكارگیری پژوهشها، فناوریها و آموزشهای مرتبط قابل اجرا و كاربردیدر این مناطق
بكارگیری زیر ساختها و نهادههای مناسب تولید نظیر رشدمكانیزاسیون، بالا بردن راندمان مصرف آب، گسترش كشاورزی ارگانیك و حفظ زیست بومها و ….
اعطای تسهیلات كم بهره ی طولانی مدت
گسترش نظام های بیمه ای و تامیناجتماعی
سرمایه گذاری بخش های خصوصی و دولتی در بخش كشاورزی و صنایع تبدیلیمحصولاتتوسعه زیر ساختهای ارتباطی، بهداشتی، فرهنگی واقتصادی در اینمناطق
گسترش مشاركتهای مردمی در جهت توانمندسازی فعالیتهای كشاورزی و نیازسنجیاز كشاورزان
كاهش هزینه ها ی تولید و افزایش درآمدها در فرایند بهرهبرداری
از موارد ذکر شده فوق نقش مهم گسترش تعاونیها و تشکلهای خصوصی در ارائهخدمات به بخشهای مختلف از مرحله تولید تا فروش محصولات کشاورزی مورد تاکید قرار میگیرد. بطور نمونه ملاحظه می شود که در زمان عرضه بعضی از محصولات در فصل برداشتحضور زنجیره واسطه ها به حدی است که گاهی قیمت محصول خریداری شده به وسیله مصرفکننده به چند برابر قیمتی است که کشاورز دریافت کرده است لذا گسترش تشکل ها وتعاونی هایی که محصول تولیدی را به قیمت مناسب از کشاورزان خریداری و با سود مناسببه طور مستقیم به دست مصرف کننده برسانند علاوه بر رضایتمندی خریداران سبب تشویقکشاورزان و بالا رفتن تولید و ایجاد شرایط مناسبتر بازرگانی محصول و در نتیجهسودآوری بیشتر خواهد شد. اگرچه حضور این تعاونی ها و تشکل ها در ارائه خدماتفنی و توزیع نهاده های تولید روز به روز پررنگ تر می شود، حضور هرچه بیشتر آنها دربخش بازرگانی محصولات و صنایع تبدیلی وابسته نقش مهمی در توسعه اقتصاد این بخشدارد.
ویژگی مازندران به عنوان قطب کشاورزی کشور
مازندران به عنوان یکی از قطب های بخش کشاورزی و منابع طبیعی کشور پهناور ایران محسوب می شود و نکته قابل توجه آنکه براساس آمار و ارقام اعلام شده این تولیدات فقط بخشی
از قابلیت کشاورزی استان مازندران است که در صورت داشتن چشم انداز ، برنامه و استراتژی مشخص می توان با تولیداتی به مراتب بیشتر و با کیفیت بهتر به توسعه استان مازندران و خودکفایی و خوداتکایی محصولات کشاورزی در سطح کشور امیدوار شد وکشاورزی را به عنوان محور اقتصادی این استان حفظ نمود تا استقبال از تولید در زیربخش های آن نیز توسط سرمایه گذاران افزایش یابد.
مهمترین شرایط و ویژگی های استان مازندران که این استان را به عنوان اولویت اول برای توسعه کشاورزی تبدیل کرده به شرح ذیل می باشد:
-تولید بیش از 75 نوع محصول مختلف در این استان با سه نوع آب و هوای ( معتدل خزری، معتدل كوهستانی و سرد كوهستانی )
-رتبه نخست ضریب كشت « شاخص بهره وری از زمین » 35/1 در استان مازندران درمقایسه با 7/0 میانگین كشوری كه سبب شده تا اراضی زیر كشت سالانه استان به بیش از 635 هزار هكتار افزایش یابد.
-رتبه اول ضریب مكانیزاسیون « بالاتر از ضریب شاخص » در سطح كشور.
-رتبه نخست در تولید 14 محصول زراعی ، دامی و شیلاتی در كشور « شلتوك برنج ، مركبات ، كیوی ، كلزا ، شبدر ، گل و گیاهان زینتی « آپارتمانی ، درخت و درختچه های زینتی ، گلهای شاخه بریده » نهال زیتون ، گوشت سفید «مرغ» ، جوجه یك روزه گوشتی ، ماهیان گرمابی ، تكثیر و رها سازی بچه ماهیان استخوانی و تكثیر و رها سازی بچه ماهیان آزاد و هم چنین رتبه دوم در 6 محصول دیگر.
-رتبه نخست در بسترهای تولید 11 محصول زراعی ، دامی و شیلاتی در كشور « سطح زیر كشت برنج ، سطح زیر كشت مركبات ، سطح زیر كشت شبدر ، سطح زیر كشت كیوی ، سطح زیر كشت
كلزا ، واحدهای دامی گاو و گوساله بومی ، ظرفیت واحدهای جوجه كشی دارای پروانه ، ظرفیت واحدهای مرغ مادر گوشتی دارای پروانه ، ظرفیت واحدهای مرغ گوشتی دارای پروانه ، صید ماهی سفید و صید ماهی كیلكا » و هم چنین رتبه دوم در 5 محصول دیگر.
-رتبه نخست مازندران با 10 درصد ارزش افزوده اقتصادی تولید « حدود 5/4 برابر میانگین كشوری » در سطح كشور.
-تولید 30 درصد جوجه یك روزه كشور ، 44 درصد برنج و 11 درصد گوشت مرغ و 45 درصد مركبات كشور.
-تولید 8 میلیون و 200 هزار تن انواع محصولات كشاورزی نزدیك به 8 درصد از كل تولید محصولات كشاورزی كشور تنها در 3/2 درصد از زمین های كشاورزی كشور.
-وجود تنها زنجیره كامل طیور خاورمیانه در استان مازندران.
-تامین 20 درصد اشتغال استان مازندران توسط بخش كشاورزی.
-وجود 23% ارزش افزوده اقتصادی استان در بخش كشاورزی.
مهمترین نیازها برای توسعه بخش کشاورزی استان مازندران :
الف) نیازهای نهاده ای شامل تامین نهاده های مورد نیاز بخش کشاورزی استان مازندران همچون سم ، کود ، بذر ، ماشین آلات مدرن ، انواع علوفه ، خوراک دام و آبزیان و سایر نهاده های مورد نیاز پخش با قیمت مناسب و عرضه به موقع و در حد نیاز آن در بازار.
ب) نیازهای فنی شامل تامین مدرن ترین تجهیزات و امکانات فنی مورد نیاز برای بخش کشاورزی ( انواع ماشین آلات و تجهیزات کشاورزی) نیازهای آموزشی شامل به روز نمودن بهره برداران بخش کشاورزی برای تولید بهتر و بیشتر.
د) نیازهای اجتماعی شامل تقویت و توسعه تشکل ها و تعاونی های بهره بردار در بخش کشاورزی برای بهره گیری بهینه از امکانات موجود.

فایل : 16 صفحه

فرمت : Word

37900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط