مقاله کامل مقایسة تأثیر آموزش غیرخطی بر ظهور الگوهای هماهنگی در سرویس بکهند کوتاه بدمینتون

مقاله کامل مقایسة تأثیر آموزش غیرخطی بر ظهور الگوهای هماهنگی در سرویس بکهند کوتاه بدمینتون

مقایسة تأثیر آموزش غیرخطی بر ظهور الگوهای هماهنگی در سرویس بکهند کوتاه بدمینتون

چکیده

براساس نظرية پويايیهای بوم‌شناختی و رويکرد غیرخطی برخاسته از آن‌‌‌‌‌، يادگیرنده بايد برای کشف راه حل های حرکتی که متناسب خودش هستند، تشويق شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی رويکرد آموزش غیرخطی بر يادگیری سرويس بکهند کوتاه بدمینتون است؛ برايناساس، 14 نفر به‌صورت تصادفی به دو گروه خطی و غیرخطی تقسیم شدند. رويکرد خطی را براساس ديدگاه سنتی و مرسوم و رويکرد غیرخطی را با بهره‌گیری از نظرية پويايی های بوم‌شناختی طرحريزی و اجرا کرديم. متغیرهای دقت اجرا، الگوی معیار و متغیرهای کینماتیکی محاسبه شدند. یافته‌ها نشان داد که دقت اجرا و الگوی معیار بین هر دو گروه تفاوت معنادار نداشت، اما گروه غیرخطی خوشه‌های بیشتری را در هر دو مرحلة پس‌آزمون و يادداری نشان دادند که به معنی وجود ديجنريسی است. براساس یافته‌ها ی پژوهش‌‌‌‌‌، رويکرد آموزش غیرخطی در رسیدن به نتايج تکلیف و خلق الگوهای حرکتی متنوع و متناسب با ويژگی‌های يادگیرندگان مؤثر است‌‌‌‌‌، اما ظهور الگوهای اختصاصی به عواملی چون ماهیت تکلیف، هدف و انگیزة يادگیرنده بستگی دارد؛ بنابراين، طراحی دقیق فراهم سازها می‌تواند نتايج بهتری را فراهم کند که برای يادگیرنده و تکلیف مناسب تر باشد.

واژگان کلیدی: پويايی های بوم شناختی، ديجنريسی، تغییرپذيری کارکردی.

 

 

مقدمه

یادگیری، مهارت ورزشی فرایندی پیچیده است که عوامل بیشماری بر آن اثر میگذارند (1). در دهۀ اخیر، پژوهشگران به مکانیسم های درگیر در عملکرد ماهرانه توجه فراوان کردهاند و آنها به دنبال پاسخ به این مسئله هستند که چگونه افراد برای کسب مهارت بیشتر با تکالیف پیچیده روبه رو میش وند و بر محدودیت ها غلبه می کنند؟ حرکات هماهنگ دامنۀ وسیعی از مهارت‌های روزانه و ورزشی را در برمیگیرد و درحقیقت، لازمۀ اجرای هر مهارتی هماهنگ کردن اجزای متعدد حرکت در حالات متفاوت است (2). یادگیری حرکتی و اکتساب هماهنگی فرایند جست و جو برای الگوهای هماهنگی کارکردی است (در نظریۀ سیستم های پویا به عنوان جاذب ها شناخته می شوند) که یادگیرنده می‌تواند بهترین الگوی هماهنگی را متناسب با شرایط بهکار گیرد. هر فردی ویژگیها و تجارب متفاوتی دارد و این موضوع بر ظهور الگوهای حرکتی از سوی فرد، تأثیر میگذارد. تفاوت‌های فردی و اکتشاف الگوهای هماهنگی، چندجانبه بودن و پویایی فرایند یادگیری را نشان می دهند (3). واضح است که یادگیری و کسب تبحر در اجرای حرکات هماهنگ به دلیل اجرای همزمان دو عضو از سایر حرکاتی دشوارتر است که تنها در یک عضو اجرا میشوند. سؤالی که در حوزة کنترل و یادگیری حرکتی مطرح می‌شود این است که چگونه سیستم عصبی مرکزی چندین تکلیف حرکتی پیچیده را سازماندهی و اجرا میکند؟ (2)؛ ازاینرو، داشتن یک رویکرد آموزشی مناسب که عوامل اثرگذار بر یادگیری را به حساب آورد، برای اکتساب یک مهارت ورزشی ضروری است. از جملۀ این رویکردها میتوان به رویکرد سنتی مرسوم در اکتساب مهارت اشاره کرد که برمبنای روش های سنتی اکتساب مهارت‌‌‌‌‌، برمبنای استدلال منطقی، کلامیسازی، تقلید و درونیسازی دانش اخباری و رویه ای با استفاده از روش های آشکار یا تکرار دستورالعمل ها برای رسیدن به هدف تکلیف انجام می‌شود (4). فرض زیربنایی چنین رویکردی این است که الگوی حرکتی ایده آلی برای هر تکلیف وجود دارد و نقش تمرین دهنده این است که به یادگیرنده برای بازآفرینی آن الگوی هماهنگی کمک کند (5). در این رویکرد که عموماً رویکرد خطی شناخته می‌شود، انتظار میرود که یادگیرندگان الگوهای حرکتی را که بسیار شبیه به مدل معیار هستند، دوباره تولید کنند (6)، اما این رویکردها با سؤال هایی چون اثرهای سن‌‌‌‌‌، بافت فرهنگی و اجتماعی، ژنتیک و استعداد‌‌‌‌‌، اختصاصات تکلیف، انگیزش و تأکید بیش از حد بر زمان صرف شده برای تمرین بهع نوان قیود [1]اصلی مواجهاند (7). گیبسون [2] (به نقل از 8) بر این باور بود که مردم غنی ترین و استادانه ترین قابلیت های محیط را عرضه میکنند. به عقیدة وی، بین سیستم ادراکی و حرکتی ارتباط نزدیک وجود دارد. براساس این دیدگاه، افراد با حرکت مداوم چشمها، سر و بدن، محیط خود را به طور مستقیم ادراک میکنند و برای اجرای حرکت به محاسبات پیچیده و پردازش اطلاعات مربوط به اشیاء و بدن خود نیاز ندارند (8)؛ برایناساس، در دیدگاه پویاییهای بوم‌شناختی به روش های سنتی مطالعۀ اجرا و یادگیری در ورزش انتقاد شده است (7). در این دیدگاه، مفاهیم بوم‌شناختی با نظریۀ سیستم های پویا ترکیب می‌شود. درواقع، در مفاهیم بوم‌شناختی ادراک مستقیم فرد و سیستمهای پویا، پویایی زمینۀ اجرا مدنظر قرار گرفته است؛ بنابراین، از نگاه پویاییهای بومشناختی، ظهور الگوهای هماهنگی به‌صورت کارکردی و درراستای تطبیق با محیط اجرا توسط یادگیرنده، توصیف می‌شود (10، 9). رویکرد غیرخطی (برخاسته از نظریۀ پویایی های بوم شناختی) دیدگاه جدیدی دربارة یادگیری مهارت‌های ورزشی است که زمینۀ ایجاد الگوهای حرکتی متنوع را فراهم میکند و تفاوت‌های فردی را درنظر میگیرد (11). همچنین، با توجه به اینکه یادگیرنده موجودی پیچیده با سیستمی غیرخطی تلقی می‌شود، روشهای آموزش غیرخطی نیز یادگیرندگان را به عنوان سیستم های پویای غیرخطی درنظر میگیرند (9). این پویایی در مواجهه با شرایط متفاوت و خاص در یک زمینۀ محیطی ویژه می‌تواند زمینۀ ظهور الگوهای هماهنگی را ایجاد کند که اهمیت شرایط آموزشی و تمرینی را نشان میدهد. در بسیاری از نظریه‌های سنتی یادگیری به وجود تفاوت‌های فردی در میان یادگیرندگان اذعان شده است، اما تاکنون این نظریه‌ها نتوانسته اند تحلیلی جامع دربارة اینکه چگونه میتوان تفاوت‌های فردی را در تمرین لحاظ کرد، ارائه دهند (12). در چنین شرایطی، در رویکرد آموزش غیرخطی یک چارچوب علمی و اصولی برای فهم تفاوت‌های فردی در اکتساب الگوهای هماهنگی فراهم شده است و این مسئله در طراحی جلسه های تمرین و یادگیری لحاظ شده است (13)؛ ازاینرو، به نظر میرسد درنظرگرفتن صرفاً یک الگوی بهینه برای تمام یادگیرندگان کارآمد نخواهد بود و اجرا و یادگیری افراد تحت تأثیر قیود فردی، محیطی و خود تکلیف است (12). کلسو[3] (14) ظهور یادگیری را با قیودی که در زمینۀ ویژة اجرا وجود دارند، در ارتباط نزدیک دانست. همچنین، مرادی و همکاران (15) در پژوهشی با عنوان «تعامل فرد، محیط و تکلیف در یادگیری حرکتی: تأثیر فضای رقابتی و استحکام ذهنی در یادگیری مهارت‌های ساده و پیچیدة ورزشی» دریافتند که تعامل قیود فردی‌‌‌‌‌، محیطی و تکلیفی برای یادگیری مهارت‌های ورزشی ضروری است. در رویکرد آموزش غیرخطی با استفاده از دستکاری قیود بهویژه قیود تکلیف فرد، یادگیرنده به سمت الگویی که برای وی متناسب است، هدایت می‌شود. در این رویکرد افراد سیستم هایی پویا درن ظر گرفته میشوند که این سیستم ها از بخش های بیشماری تشکیل می شوند و رفتار غیرخطی از خود نشان می‌دهند. بخش های متفاوت با یکدیگر تعامل میکنند تا به‌صورت خودسازمان الگوهای هماهنگی را شکل دهند (13)؛ براین اساس، سیستم های پویا (مانند انسان) قادر هستند زمانی که در شرایطی با طراحی قیدی مناسب قرار بگیرند، الگوهای فردی و منحصربه خود را که متناسب با آن شرایط و تکلیف است، اجرا کنند. درواقع، به فرد اجازه داده می‌شود تا در تکاپویی درونی و فعال شرکت کند تا به‌صورت خودسازمان براساس تعامل با قیود متفاوت به راهحل دست یابد. آموزش غیرخطی با واردکردن برخی از شکل های تغییرپذیری در شرایط تمرین و در محیط یادگیری‌‌‌‌‌، جستوجو و اکتشاف و نه القای یک الگوی خاص را توسعه میدهد (16). این تغییرپذیری در الگوهای حرکت و رسیدن به راهحل حرکتی برای پاسخ به مسائل حرکتی «دیجنرسی» [4]نام دارد که توانایی سیستم های پیچیدة عصبی زیستی (مانند انسان) برای کشف الگوهای متفاوت حرکت در شرایط اجرای یکسان است. این قابلیت در یادگیرندگان ظرفیت افزایش یافته ای را برای آنها فراهم میکند تا در مواجهه با اطلاعات زیاد و در محیطی پویا بهترین اجرا را انجام دهند (17)؛ این درحالی است که در رویکردهای سنتی به تفاوتها از فردی به فرد دیگر و تمایلات درونی افراد برای جست وجو و بهره بردای از الگوهای هماهنگی کمتر توجه می‌شود. نتایج پژوهشها حاکی از آن است که افراد از قابلیتی افزایشیافته برای کشف راهحل بهینۀ متناسب با شرایط برخوردار هستند. در این زمینه و درمورد اجرای مهارت‌های ورزشی، پیندر [5]و همکاران (18) با بررسی اجرای ضربۀ کریکت نشان دادند که افراد دیجنرسی سیستم را کشف میکنند تا متناسب با زمینۀ [6]محیطی بهترین اجرای خود را در پاسخ به قیود نشان دهند. دیجنرسی در سنجش هماهنگی در سیستم های عصبی-زیستی بسیار تعیین کننده است و به معنی ایجاد بهترین الگوی هماهنگی در تعامل با شرایط قیدی است (19)، اما چگونه میتوان این قابلیت افزایش یافته و تأثیرگذار بر یادگیری را در افراد ایجاد کرد؟ در این زمینه استفاده از فرایندهای دستکاری قیود در طراحی جلسه های یادگیری می‌تواند به ظهور پاسخ های حرکتی فردی نسبت به پویایی درونی اجراکننده منجر شود (20). در همین زمینه طهماسبی بروجنی و همکاران (21) در پژوهشی با عنوان «نقش قیود مختلف فرد، تکلیف و محیط در دقت زمانبندی پیش بین انطباقی» علاوه بر تأکید بر نقش قیود متفاوت در آموزش دقت در زمان بندی پیشبین انطباقی، به مربیان و درمانگران پیشنهاد کردند که تمرین های زمان بندی پیشبین انطباقی را در قیود تکلیف و محیطی متفاوت در افراد ورزشکار، سالمند و بیماران دارای ضعف سیستم ادراکی حرکتی تدوین کنند. رویکردی که توسط آموزش غیرخطی نیز دنبال می‌شود. شهابی و همکاران (22) پژوهشی با عنوان «تأثیر شرایط تمرینی مختلف (تعامل سازماندهی و توزیع پذیری تمرین)، ویژگی های فردی و سطح دشواری تکلیف بر تعیین مقدار تمرین (تکرار و گذشت زمان) برای اکتساب مهارت حرکتی ظریف» انجام دادند. یافته ها نشان داد که اصول حاکم بر برنامه ریزی تمرینی هم تحت تأثیر سطح دشواری و پیچیدگی تکلیف است و هم از ویژگیهای فردی متأثر است. آنها پیشنهاد دادند که به انجام پژوهش های بیشتری درمورد اثر تعاملی محیط، فرد و تکلیف بر اکتساب مهارت های حرکتی نیاز است. چاو [7] (23) با هدف تشویق قابلیت اکتشافی در بین یادگیرندگان، امکان اجرای شوت چیپ به شیوه های متفاوت را فراهم کرد. نتایج نشان داد که افراد در مرحلۀ اکتساب مهارت الگوهای هماهنگی متنوعی را اجرا کردند. رین [8]و همکاران (24) کینماتیک کل بدن را در شوت هوک بسکتبال تجزیه و تحلیل کردند و تفاوت بینفردی زیادی را در هماهنگی آرنج-شانه و زانو-ران طی شوت و در فاصلۀ یکسان گزارش کردند. به علاوه، لی [9]و همکاران (11) با استفاده از دستکاری قیود در یادگیری مهارت فورهند تنیس نشان دادند که افراد الگوهای هماهنگی اختصاصی را بهدست آوردند و رویکرد غیرخطی را در احتساب تفاوت‌های فردی اثربخش قلمداد کردند. در پژوهش چاو، اکتشاف الگوهای هماهنگی صرف ًاً براساس امکان اجراهای متنوع طراحی شده بود و پروتکل دقیقی بدین منظور به کار گرفته نشده بود. همچنین، در مطالعۀ رین و همکاران، قابلیت ظهور الگوهای هماهنگی اختصاصی و فردی بدون در نظرگرفتن برنامۀ تمرینی ویژهای در این زمینه، نشان داده شده است. در پژوهش لی و همکاران، اثربخشی رویکرد آموزش غیرخطی و ظهور دیجنرسی نشان داده شد، اما مطالعات اندکی براساس اصول رویکرد آموزش غیرخطی پروتکل های تمرینی انجام شده است و در غالب پژوهش های قبلی صرفاً ظهور دیجنریسی (الگوهای هماهنگی متفاوت) و به نوعی قابلیت اکتشاف در اجرا و اکتساب گزارش شده است؛ برایناساس، برای بررسی نقش آموزش غیرخطی در بهبود یادگیری (دقت و کیفیت اجرا) و ظهور الگوهای هماهنگی به انجام پژوهش های بیشتری نیاز است؛ بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر رویکرد آموزش غیرخطی بر یادگیری مهارت ورزشی و ظهور دیجنرسی به عنوان شاخصی از الگوهای هماهنگی انجام شده است.

 

روش پژوهش

با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، راهبرد پژوهش نیمهتجربی و طرح عاملی 3 × 2 با گروه پیشآزمون-پس‌آزمون است. روش این پژوهش، بالینی است.

20 نفر از دانشجویان کارشناسی رشتۀ تربیت بدنی دانشگاه خوارزمی که همگی آنها راست دست بودند، به روش نمونه گیری دردسترس برای این پژوهش انتخاب شدند. تمامی شرکت کنندگان مبتدی بودند و تجربۀ بسیار محدودی در استفاده از ورزشهای راکتی داشتند. این افراد ازطریق قرعه کشی و به ‌صورت کاملاً تصادفی در دو گروه خطی و غیرخطی جای گرفتند. طی اجرای پژوهش شش نفر (از هر گروه سه نفر) از همراهی با فرایند پژوهش انصراف دادند و درنهایت، این مطالعه با 14 نفر انجام شد.

در این پژوهش از آزمون سرویس بکهند استفاده شد. در این آزمون زمین سمت راست بدمینتون به هفت نقطه تقسیم شد و به هر سرویس امتیازهای از صفر تا هفت تعلق گرفت. هر توپی که در منطقۀ خارج از زمین فرود آمد، امتیاز صفر برای آن درنظر گرفته شد. درنهایت، میانگین امتیازهای 10 ضربه بهعنوان نمرة دقت اجرا محاسبه شد (شکل شمارة یک).

ازآنجاکه ماهیت کیفی ضربۀ بکهند بدمینتون (مطابق بودن با معیارها) نیز سنجش شد، از یک دوربین دیجیتال با فرکانس زیاد برای ثبت اجرای حرکتی استفاده شد. نحوة راکتگیری، گرفتن توپ، بالابودن آرنج نسبت به مچ، استفاده از مچ در ضربه، دنبال کردن ضربه و فاصلۀ پاها از خط سرویس و نحوة قرارگیری آنها بررسی شدند.

برای بررسی الگوی کینماتیکی حرکت و تشکیل تصاویر سه بعدی از تعدادی مارکر برای قرارگرفتن در نقاط زائدة اخرمی کتف، اپی کندیل خارجی آرنج، زائدة استیلوئید خارجی زند زیرین، سر راکت و تروکانتر بزرگ ران استفاده شد. مدل دوبعدی الگوی کینماتیکی حرکت با استفاده از یک دوربین به دست آمد که در صفحۀ ساجیتال تعبیه شده بود. این الگو با استفاده از نرم افزار اسکیل اسپکتور [10]تحلیل شد. همچنین، شاخصه ای جابه جایی و سرعت زوایه‌ای به عنوان متغیرهای ملاک انتخاب شدند.

 

فایل : 27 صفحه

فرمت : Word

38900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط