مقاله کامل مقايسه سلامت رواني دانشجويان دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي با دانشجويان دانشكده علوم پايه

مقاله کامل مقايسه سلامت رواني دانشجويان دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي با دانشجويان دانشكده علوم پايه

دانشگاه شهيد بهشتي
دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي
موضوع:‌
مقايسه سلامت رواني دانشجويان دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي با دانشجويان دانشكده علوم پايه دانشگاه شهيد بهشتي
استاد راهنما
جناب آقاي دكتر حسين لطف آبادي
پژوهشگر
پرويز حسيني
پائيز 84
چكيده:
در‌اين پژوهش به بررسي مقايسه سلامت رواني دانشجويان دانشكده علوم تربيتي و روانشانسي با دانشجويان دانشكده علوم پايه دانشگاه شهيد بهشتي پرداخته شد سوالهاي‌اين پژوهش آن بوده است كه آيا بين سلامتي رواني دانشكده علوم تربيتي با دانشجويان علوم پايه تفاوت معني داري وجود دارد ؛ و سوال دوم به‌اين شكل بود كه آيا بين سلامت رواني دانشجويان پسر دانشگاه علوم تربيتي روا نشناسي با دانشجويان پسر دانشگاه علوم پايه تفاوتهاي معنا داري وجود دارد ؛‌و سوال سوم به‌اين شكل بود كه آيا بين سلامت رواني دانشجويان دختر دانشگاه علوم تربيتي با دانشجويان دختر علوم پايه تفاوت معني داري وجود دارد؟ و سوال چهارم به‌اين مورد پرداخته بود كه آيا بين سلامتي رواني دانشجويان دختر دو دانشكده با دانشجويان پسردو دانشكده تفاوت معني داري وجود دارد؟ جامعه آماري‌اين پژوهش همه دانشجويان دودانشكده بود كه از بين‌اين دانشجويان دو دانشكده تعداد 100 نفر به ‹‹ عنوان نمونه، از هر دو دانشكده با روش نمونه برداري تصادفي ساده انتخاب شد ابزار گرد آوري اطلاعات در‌اين پژوهش عبارت بود از آزمون سلامت رواني (scl-90-R). روش تحقيق در‌اين پژوهش روش همبستگي بود. ـ آزمون t براي دو گروه مستقل.
بررسي سولات در‌اين پروژهش حاكي از آن است كه ارتباط معني داري بين سلامت رواني دانشجويان دانشكده علوم تربيتي و علوم پايه وجود نداشت و
در مورد سوال دوّم و سوم هم سلامت رواني دانشجويان پسر و دانشجويان دختر دو دانشكده هم نتيجه مانند سوال اول بود يعني تفاوت معناي داري بين سلامت رواني آنها وجود نداشت ولي در مورد سوال چهارم نتيجه بر عكس بود يعني‌اينكه تفاوت معناي داري بين سلامت رواني دانشجويان دختر دو دانشكده در مقايسه با دانشجويان پسر دو دانشكده وجود داشت به‌اين معني كه سلامت رواني دانشجويان پسر دو دانشكده بيشتر از سلامت رواني دانشجويان دختر دو دانشكده بوده است.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اوّل:
مقدمه
بيان مسئله و سوالهاي پژوهشي و اهداف پژوهش
اهميت و ضرورت پژوهش
متغيرها و تعاريف مفهومي‌و عمليات آنها
خلاصه مباحث مطرح شده
فصل دوم:
تاريخچه بهداشت رواني
پيشينه تحقيق
تعريف سلامت رواني و نظريه هاي ارائه شده
عوامل موثر در سلامت روانی انسان
10-هدف اصلي بهداشت رواني و ديدگاههاي روان تحليگري و انسانگري در مورد بهداشت رواني
11-الگوي شخصيت سالم از دي دگاه پرلز
12-ديدگاه اريسكون در مورد مشخصات افراد سالم
فهرست مطالب
13-ديدگاه انجمن ملي بهداشت جهان درباره افراد داراي سلامت ذهني و رواني
14-ديدگاه نظرهاي نظري دربارة سلامت رواني
الف ـ نظريه سيستم ها
ب ـ وديكود اكولوژيكي
ج ـ مفهوم تعادل حياتي
فصل سوم:‌
روش تحقيق
طرح تحقيق
انتخاب نمونه يا نمونه گيري
جامعه آماري
تعداد ونمونه
روش نمونه گيري
معرفي ابزار پژوهش و پايايي آنها
و روش جمع آماري اطلاعات و روش آماري
فصل چهارم:‌
تجزيه و تحليل آماري
فصل پنجم:
بحث و نتيجه گيري
منابع
پيوستها
فصل اول
مقدمه:
هزاره سوم ميلادي در شرايطي آغاز مي‌گردد كه جهان كماكان درگير مشكلات عديده‌اي چون تغييرات اجتماعي و پيامدهاي آن در ابعاد رواني ـ اجتماعي انسان است. پيشرفت و توسعه علي رغم آنكه تسهيلات فراواني به همراه داشته است اما در برگيرنده مشكلات اساسي نيز هست. بدين ترتيب موضوع تغييرات اجتماعي و پيامدهاي آن د رتعليم و تربيت و سلامت رواني يا بيماريهای مرتبط با ان ،‌افزايش رضايتمندي از زندگي يا كاهش آن و هزاران موضوع ديگر از‌اين دست پيش روي محققان است.
از آنجا كه بهداشت رواني پديده‌اي رواني ـ اجتماعي، نيازمند درك و تفسير درست از مسائل مرتبط است و بايد آن را در چهارچوب عوامل اساسي زمينه ساز و يا در ارتباط مستقيم با عوامل زيانبخش براي سلامتي مورد توجه است‌اين موضوع از آن جهت مهم است كه فراتر از متغيرهاي مستقل و جداگانه‌اي كه به طور طبيعي نقش اساسي خود را در سلامت رواني و يا بيماري‌ايفا مي‌كنند. عوامل مشترك را نيز را كه در‌ايجاد يا تسهيل اختلافات رواني برعهده دارد مورد توجه قرار داده است و با رويكردي كل نگر به تنظيم چهارچوب موثر مي‌پردازيم.
تغييرات شرايط اجتماعي،‌طي دو دهه گذشته،‌موجب تغييرات بنيادين در سطح خانواده و دوستان از يك سو و نيز موجب تغييرات وسيعي در تعليم و تربيت و شيوه هاي آن و نيز سبك هاي زندگي از سوي ديگر گرديده است صرف نظر از مشكلات جاري كه مي‌تواند ما حصل شرايط بد اقتصادي و توسعه نيافتگي باشد دگرگوني هاي پي در پي در الگوهاي زندگي تغيير درمطالبات اجتماع از فرد، تغيير در ارزش ها، باورها و فرهنگ به گونه‌اي است كه كه می تواند به صورت مستقيم يا غير مستقيم توانايي هاي سازشي فرد را تحت تاثير قرار دهد.
بدين ترتيب سطوح مختلف اجتماعي به ويژه كودكان و جوانان در مواجه با تغييرات پي در پي پيراموني مشكلات متنوع را تجربه مي‌كنند و با مسائلي درگير مي‌شوند كه ابعاد آن براي بسياري از خانواده ها و مسئولان امرناشناخته است.
توانايي انسان در بهم ارتباط دادن حوادث محيطي و نشان دادن واكنش منطقي به رشد روانشناسي كمك فراوان كرده است از همه جالب تر‌اينكه توانايي ماست كه با اشخاص مختلف‌ايجاد رابطه مي‌كنيم و در صورت نااميدي از آنها فاصله مي‌گيريم توانايي انسان در استفاده از خلاق از قوه تصور و فكر خود و برخورد واقع بينانه كه با امور يكي ديگر از نشانه هاي بلوغ و رشد فكري ماست.
ناراحتي هاي رواني لزوماً حاصل نيروهاي اسرار آميز و نفوذ ناپذير نيستند بلكه اغلب در فرايندهاي معمولي مانند اشتباه در يادگيري، استنباطهاي اشتباه براساس اطلاعات نادرست يا ناكافي و تميز ندادن تصور از واقعيت بوجود مي‌آيند از آن گذشته انديشه ا گر حاصل فرضهای اشتباه باشد مي‌تواندغير واقع بينانه گردد و رفتار اگر مبتني بر طرز تلقي هاي غير منطقي باشد غير عقلاني نظر به‌اينكه خويشتن نگري،فراست – آزمون واقعيت ها و يادگيري اصولاً فرايندهاي شناختي هستند‌اين طرز برخورد با بيماريهاي رواني را شناخت درماني ناميده است
روانشناسي قرن بيستم بيشتر بر هيجانات منفي نظير افسردگي و اضطراب تمركز يافته است تا بر هيجانات مثبتي نظير شادي و بهزيستي. هدف مطالعات روانشناختي بيشتر بر آن بوده است كه بيماريهاي رواني را مورد بحث و گفتگو قرار دهد و درمان آنها هدف اصلي بوده است. به عبارتي ديگر تعريف سلامت رواني مترادف با فقدان بيماريهاي رواني و يا علايم بيمارگونه تلقي شده است در حاليكه
از دهه 1980 به بعد در تعريف سلامت تغيير و تحول بسياري پديد آمده است. متون مربوط باروانشناسي سلامت تنها به جنبه هاي منفي و رفع آثار منفي در افراد محدود نمي‌شود همانطور كه در تعريف سازمان بهداشت جهاني به سلامت از جنبه مثبت آن تأكيد شده است و فردي واجد سلامت شناخته مي‌شود كه به لحاظ زيستي ـ رواني ـ اجتماعي از شرايط معيني برخوردار باشد (بوم و همكاران، 2001،‌نقل از كرمي‌نوري و همكاران 1381).
اختلالات رواني مشكلات جدي و شايع بوده كه در سراسر دنيا مشاهده مي‌شود و يكي ازناتوان كننده ترين بيماريها در طب محسوب مي‌شود كه هزينه هاي زيادي را به جامعه تحميل مي‌كند. سابقه شناخت اختلالات رواني و در كنار آن بحث سلامتي رواني به سابقه تاريخ و شناخت بشر از خود و تغيير رفتاري بعضي از انسانها نسبت به انسانهاي ديگر باز مي‌گردد. گاه مرز بين‌اين دو يعني سلامت رواني از اختلال رواني چنان درهم مي‌آميزد كه اطلاق‌اينكه فردي سالم يا بيمار است مشكل به نظر مي‌آيد‌اينست كه افراد و يا مراكز علمي‌زيادي كوشيده اند تا تعريف واضح و دقيقي از موضوع سلامت رواني و اختلال رواني ارائه دهند كه البته كليه تعاريف ارائه شده با توجه به شرايط و موقعيت هاي اجتماعي سنن و فرهنگ بوده و اصولاً از ديد كساني كه نگرشي طبيعي به سوال نگاه مي‌كنند كسي سالم و بيمار است كه اگر بيمار نباشد ويا كسي كه بيمار است كه سالم نباشد‌اين امر در بعضي بيماريها مانند بيمار روانپزشكان و كساني كه با طب پيشگيري سروكار دارند براي تعريف سلامت رواني و بهنجاری از ميانگين نرمال يا زنگوله معروف منحني توزيع عمومي‌استفاده مي‌كنند و افراد را با خصوصيات افراد ميانگين مقايسه كرده كه‌اين جنبه باليني و درماني نداشته و صرفاً جنبه آماري دارد و البته تعيين خصوصيات
افراد ميانگين كه از طريق آماري بدست مي‌آيد خود مسئله قابل بحث است.
اصولاً فردي از نظر رواني سالم است كه تعادلي بين رفتارها و كنترل او در مواجه مشكلات اجتماعي وجود داشته باشد. از‌اين ديدگاه انسان و رفتارهاي او در مجموع يك سيستم در نظر گرفته مي‌شود كه بر اساس كيفيت تاثيرمتقابل عمل مي‌كند با‌اين ديد سيستميك ملاحظه مي‌شود كه چگونه عوامل متنوع زيستي انسان بر عوامل رواني اجتماعي او اثر گذاشته و بالعكس از آن تاثير مي‌پذيرد.
به عبارت ديگر بهداشت و تعادل رواني انسان به تنهايي مطرح نيست بلكه آنچه مورد بحث قرار مي‌گيرد پديده هايي است كه در اطراف او وجود دارند و بر جمع سيستم و نظام او تأثير مي‌گذارند و از آن متاثر مي‌شوند.
كارشناسان سازمان بهداشت سلامت فكر و روان را‌اين چنين تعريف مي‌كنند:‌
سلامت فكر عبارت است از قابليت ارتباط موزون و هماهنگ با ديگران تغيير و اصلاح فردي و اجتماعي و حل تضادها و تمايلات شخصي بطور منطقي و عادلانه و مناسب (ميلاني فر بهروز بهداشت رواني، نشر قدس 1370 ص 65ـ3)
لونسيون (Levinson) و همكارانش در سال 1962 سلامت رواني را‌اين چنين تعريف كرده اند: سلامت رواني عبارت است از‌اينكه فرد چه احساسي نسبت به خود ـ دنياي اطراف ـ محل زندگي ـ اطرافيان و با توجه به مسئوليتي كه در مقابل ديگران دارد. چگونگي سازش وي با درآمد خود و شناخت موقعيت زماني و مكاني خويشتن.

فایل : 95 صفحه

فرمت : Word

38900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط