مقاله کامل مطالعات و کتاب در مشهد + عکس

مقاله کامل مطالعات و کتاب در مشهد + عکس

نقش مراکز فرهنگی کتاب در توسعه فرهنگی
مقدمه
جامعه انسانی در برگیرنده انسان ها و میراث بشری است. تعامل انسان ها فرهنگ را در محیط پدید می آورد که به طور مداوم تکامل می یابد. مطالعه تاریخ تکامل فرهنگی در گذشته نشان می دهد که به دنبال انقلاب صنعتی تغییرات عمده ای در کل ساختار نظام اجتماعی – فرهنگی جامعه بشری رخ داده است. جهان در چند قدمی انقلاب بزرگ دیگری به نام انقلاب اطلاع رسانی قرار دارد که تاثیر بنیادین آن بسیار بیشتر از انقلاب صنعتی بوده است.
انقلاب اطلاع رسانی را می توان برای بیان فرهنگ ها و اندیشه ها به کار گرفت. استفاده صحیح و مناسب از این فناوری ها سطح گفتگوی تمدن ها را در میان ملل مختلف ارتقا می بخشد و از میان برداشتن فواصل فیزیکی میان ملل و اقوام مختلف، امکان بیان و شناخت فرهنگ ها را هموار ساخته است. به کارگیری این فناوری ها در کتابخانه های امروزی شیوه های سنتی اشاعه اطلاعات فرهنگی را دچار تغییر و تحولات اساسی کرده و دستاوردهای نوینی را برای ارتقاي سطح تعاملات فرهنگی در سراسر جهان به ارمغان آورده است.
فرهنگ
مفهوم فرهنگ نخستين بار توسط مردم شناس انگلیسی، سرادوارد بارنت تایلور در سال 1871 به کار رفت. وی فرهنگ را مجموعه ای پیچیده می داند شامل: دانش ها، باورها، هنر، قوانین، اخلاق، آداب و رسوم و دیگر قابلیت ها و عادت هایی که انسان به عنوان عضو جامعه آنها را فرا می گیرد. پس از تایلور تعریف های فرهنگ گسترش یافت و به بیش از صد تعریف رسید.
فرهنگ به تعبیر گسترده آن عبارت است از نظام مشترکی از باورها، ارزش ها، رسم ها، رفتارها، و مصنوعاتی که اعضای یک جامعه در تطبیق با جهانشان و در رابطه با یکدیگربه کار می برند و از راه آموزش از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد.
در یک تعریف ساده از فرهنگ به عنوان “میراث ملی” یاد شده است. امروزه فرهنگ بر همه ابزارهایی که در اختیار افراد جامعه است و نيز به تمامی آداب و رسوم، معتقدات، علوم، هنرها و سازمان های اجتماعی که در یک جامعه وجود دارد، اطلاق می شود.
فرهنگ را می توان مظهر همه ارزش ها و وسایلی دانست که به کمک آن انسان ها به طور انفرادی یا دسته جمعی می کوشند تا جبر زندگی و محیط را با خواست های آزادی و خرد انسانی سازگار کنند و از آن راه زندگی و ارتباط خود را با جهان زیباتر و پویاتر سازند.
عناصر اساسی فرهنگ
فرهنگ شامل عناصر مادی و غیرمادی(معنوی) است.
الف) عوامل مادی شامل همه موضوعات و یا چیزهایی می شود که قابل دسترسی برای مردم یک جامعه است؛ مانند نوشتن، اسکناس، رایانه، تلفن، اجاق گاز، اتومبیل، کاغذ و … . منابع همه اینها (گیاهان، درختان، معادن، یا مواد معدنی)، که می توان آنها را به شکل های مختلفی برای مقاصد گوناگونی چون: حمل و نقل انسان ها، حیوانات و کالاها، برای پختن غذا، برای محاسبه کردن و نظایر آن تبدیل کرد.
ب) فرهنگ غیر مادی شامل ابداعات غیر ملموس انسانی است (چیزهایی که نمی توان آنها را مستقیماً از طریق حواس شناخت). چهار نوع از این ابداعات که به طور قابل توجهی بر رفتارها تأثیر می گذارند عبارتند از: باورها، ارزش ها، هنجارها و نمادها.
ویژگی های فرهنگ
1.  فرهنگ مجموعه ای منتظم و کلیتی سازمان یافته است: یعنی بین اجزای فرهنگ ارتباطی مستقیم یا غیر مستقیم وجود دارد و هر جزء در بقای کل نقش ایفا می کند.
2.  فرهنگ افراد یک جامعه را قادر به پیش بینی رفتار یکدیگر می کند: افراد می توانند برحسب رفتار و گفتار خود، واکنش های دیگران را از پیش تشخیص دهند و بدانند که برای دریافت واکنش مطلوب چه رفتار و گفتاری باید داشته باشند.
3.  فرهنگ آموختنی است: فرهنگ غریزی نیست. به عبارت دیگر فرهنگ از عادات و تجربیاتی تشکیل می شود که افراد در طول حیات خویش می آموزند. فلسفه وجود تعلیم و تربیت در جامعه انسانی بر اساس همین ویژگی است.
4.  فرهنگ وسیله ای است برای کنترل اجتماعی: از آنجا که افراد، شیوه های رفتاری و الگوهای فرهنگی جامعه را از طریق آموزش، یاد می گیرند، فرهنگ وسیله ای است که رفتار و تمایلات و کردار آنان را یکنواخت می کند و از طریق مجازات هایی که اعمال می کند، باعث کنترل و ایجاد نظم در جامعه می گردد.
5.  فرهنگ پدیده ای پویا، انتقال پذیر و پایدار است: فرهنگ با انتقال تجربه ها و الگوها قالب های رفتاری را در ذهن افراد جامعه، حک می کند و زمانی که این قالب ها حک شد، آثار تجربه ها، عمیق و مداوم و پایدار می شوند. فرایند حک کردن از طریق «فرهنگ پذیری» انجام می شود. فرهنگ پذیری در مقیاس وسیع وقتی رخ می دهد که جامعه ای مورد تهاجم جامعه دیگر قرار گیرد، فاتحان می کوشند تا شیوه های زندگیشان را بر مغلوبان تحمیل کنند و مغلوبان نیز به نوبه خود، شروع می کنند به سازگاری با برخی اعمال فاتحان.
گونا گونی فرهنگ ها
فرهنگ هر جامعه منحصر به فرد و شامل ترکیبی از ارزش ها و هنجار هایی است که در جایی دیگر نمی توان یافت. دامنه گوناگونی فرهنگ ها چنان گسترده است که حتی درک و فهم شیوه زندگی وساخت روانی نیاکان ما هم در جامعه خودمان نسبتاً مشکل است.
در این جا به چند زمینه قابل توجه که گوناگونی فرهنگ ها در آن نمایان می گردد اشاره می کنیم:
زبان، ادراک حسی، رفتار هیجانی، بیان حالات و تغییر چهره، شیوه پرورش نوزادان و پایگاه اجتماعی کودک.
فرهنگ همچون پدیده ای اجتماعی، یک کلیت تاریخی است که دو جنبه شاخص دارد: اول، توسعه و استمرار آن در طول زمان با حفظ سنن فرهنگی و دوم، رابطه و نسبت تجزیه ناپذیر «تفکر»، «زبان» و«خط» می باشد.
فرهنگ و جامعه
فرهنگ راه و روش زندگی است که افراد یک جامعه همه با هم آن را فرا گرفته اند و در پیروی از آن سهیم و شریک هستند. پس جامعه یعنی مردم، و فرهنگ یعنی رفتار مردم.
تعادل فرهنگی
جس شرا روابط اجزای فرهنگ و تعادل فرهنگی رابه صورت یک مثلث و به شرح زیر بیان می کند . یک ضلع این مثلث اعتقادات یا نظریه ها است . این ضلع مجموع ساخت های نظری است که جامعه آنها را تکامل بخشیده و زاده تجربیات آن هستند و جامعه آنها را به اصرار نظام های فلسفی یا نظام های نظری و یا هر چیزی که انسانی را با انسانهای دیگر مرتبط می سازد و با تمامیت جهانی که در آن آدمی خود را باز می یابد و با آن باید توازن روحی و ارضای فکری خود را توسعه بخشد، موتلف ساخته است . اعتقاد که نتیجه آداب و رسوم است، فرم های رفتار را می سازد .
دومین ضلع مثلث تجهیزات مادی فرهنگ است . هر فرهنگی حتی فرهنگ های اولیه ابتدایی ابزاری دارند. در عصر سنگ انسان تبر سنگی داشت. امروزه نیز مکانیزم های پیچیده الکترونیکی داریم.
ضلع سوم مثلث سازمان ها یا نهادهای اجتماعی است . به بیان دیگر فرهنگ نظامی سازمان نیافته نیست. حتی در جوامع ابتدایی این فرهنگ کاملاً اختصاصی شده است.
هر سه جنبه فرهنگ باید در حد عالی و با توازن کم و بیش یکسان توسعه پیدا کند.
(شکل 1)
هنگامی که یکی از عناصر فرهنگ سریعتر از دیگر عناصر پیشرفت کند، هر نوع عدم تطبیق و ترتیبی می تواند نتیجه آن باشد. بیشتر مردم گمان می کنند که تجهیزات مادی و تکنولوژی، وسایل نظری و سازمانی ما را پشت سر گذاشته است. از نظر اجتماعی، ما به گونه ای سازمان نیافته ایم که استفاده کاملی از نظریه یا تکنولوژی بکنیم. از این رو به تعارض بی دلیل علوم و انسانیت معتقد شده ایم، که در حقیقت نه تنها تعارضی ندارند، بلکه هر دو اجزایی از یک کل هستند. نقص از ماست و عدم تعادل فرهنگی مان. جنبه های سه گانه فرهنگ باید به اتفاق توسعه یابند. البته آنها هرگز به یک سرعت پیشرفت نمی کنند و همیشه تفاوت چندی در سرعتشان وجود دارد. لیکن نباید بگذاریم این تفاوت فقط در یکی از سه جنبه توسعه یابد.
توسعه
مفهوم توسعه یکی از پیچیده ترین مفاهیم بشری است. هنگامی که ما از جامعه توسعه یافته یا توسعه نیافته یاد می کنیم منظور واقعی ما از این ویژگی چیست؟ آیا توسعه یک روند است، یا اینکه تکامل و ترقی است؟ آیا رشد اقتصادی جامعه ای را می توان به مفهوم توسعه آن جامعه پذیرفت؟ آیا مدرنیزه شدن جامعه ای به معنای توسعه یافتگی است یا پذیرفتن فرهنگ غربی نشانه توسعه است؟
اگر چه در ابتدا توسعه را یک پدیده عینی اجتماعی- اقتصادی تعریف می کردند، ولی امری پیچیده، چند بعدی و کل نگرانه ای فراتر از توسعه صرف اقتصادی است و به سادگی نمی توان با شاخص های کمی نظیر درآمد سرانه، ازدیاد پس انداز و سرمایه گذاری، با انتقال تکنولوژی پیشرفته از جوامع مدرن به
کشورهای جهان سوم اندازه گیری کرد. چرا که علاوه بر بهبود وضع اقتصادی و ترقی سطح تکنولوژی و ازدیاد ثروت ملی، بایستی تغییرات اساسی کیفی در ساخت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی پدید آید. توسعه متوازن فقط با تلفیق و ادغام عوامل فرهنگی در استراتژی های طرح ممکن است. در نتیجه این استراتژی ها همیشه باید با توجه به زمینه های فرهنگی، اجتماعی و تاریخی هر جامعه تعیین گردند. یعنی هدف توسعه دیگر نمی تواند صرفاً اقتصادی و بالا بردن نرخ تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه باشد، بلکه توسعه فرآیندی از تغییر و دگرگونی است که نه تنها در زمینه اقتصادی بلکه در زمینه سیستم اجتماعی، سازمان سیاسی و بالاخره ضوابطی که رفتارهای انسانی را در جامعه رهبری می کند، نیز اثر می گذارد به عبارتی دیگر”توسعه به معنای ارتقاء مستمر کل جامعه و نظام اجتماعی به سوی زندگی بهتر و یا انسانی تر است”.
اجزای خاص این زندگی بهتر هر چه باشد، توسعه در کلیه جوامع باید حداقل دارای سه هدف زیر باشد:
الف) توسعه اقتصادی: توسعه اقتصادی عبارت است از رشد مداوم اقتصادی یک جامعه و بهبود وضعیت رفاهی افراد جامعه، که ناشی از دگرگونی و تحول در بنیان های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، علمی و فرهنگی جامعه است.
ب) توسعه سیاسی: توسعه سیاسی چنان دامنه دار است که «دموکراسی، هویت، نفوذ، توزیع، همبستگی، برابری، ثبات، مشروعیت، مشارکت، بسیج، نهادی کردن، قابلیت، عقلایی کردن، امنیت، رفاه، عدالت و آزادی» را دربردارد.
ج)توسعه فرهنگی: توسعه فرهنگی به معنای حفظ هویت فرهنگی است و مفهوم حفظ هویت فرهنگی نیز پرهیز از تحول فرهنگی بر اساس درس گرفتن از جوامع
پیشرفته تر نمی باشد بلکه بایستی با حفظ هویت فرهنگی به آرمان های نوسازی نیز متمسک شد، چرا که این آرمان ها زمینه های توسعه را در جوامع سنتی فراهم می آورد.
توسعه پایدار
توسعه پایدار مفهومی است که در سال های اخیر به عنوان یک مساله جهانی به آن نگریسته شده است. امروزه اصطلاح توسعه پایدار به عنوان موضوع کنفرانس ها، موسسات پژوهشی و نهادهای بین المللی و به خصوص برنامه ریزان رشد و توسعه کشورها درآمده است و چنین به نظر می رسد که توسعه پایدار به صورت الگویی مناسب برای توسعه در دهه های اخیرو آتی ظاهر گشته است .
تعاریف متعددی از توسعه پایدار ارائه شده است برخی معتقدند توسعه پایدار توسعه ای است که نیازهای زمان حال را بدون اینکه توانایی های نسل آینده را در تامین نیازهایشان به مخاطره اندازد، فراهم کند. عده ای دیگر آن را مفهوم جدیدی ازرشد قلمداد کردند که عدالت و امکانات زندگی را برای تمامی جهانیان و نه برای تعداد اندکی از افراد برگزیده به ارمغان می آورد. در کل توسعه پایدار به عنوان یک فرایند لازمه بهبود و پیشرفت است، فرایندی که اساس بهبود وضعیت و از بین برنده کاستی های اجتماعی- فرهنگی جوامع است و نیروی محرکه پیشرفت متعادل، متناسب و هماهنگ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تمام کشورها می باشد.
ویژگی های توسعه پایدار
1.  توسعه پایدار یک فرایند محسوب می شود.
2.  توسعه پایدار مبنا و لازمه پیشرفت است(نیروی محرکه).
3.  توسعه پایدار توسعه ای متوازن است و متعادل وهماهنگ کننده جنبه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است.
4.  توسعه پایدار توسعه ای همه جانبه است و تامین کننده نیازهای حال و آینده بشر.
5.  توسعه پایدار توسعه ای بدون مخاطره است.
الزامات توسعه پایدار
1.  وجود یک نظام اقتصادی که بتواند برای تنش های ناشی از ناموزونی توسعه چاره اندیشی کند.
2.  وجود یک نظام سیاسی که با تامین امنیت برای شهروندان، آنها را در تصمیم گیری ها مشارکت دهد.
3.  وجود یک نظام تولیدی که محیط زیست را اساس توسعه بداند.
4.  وجود یک نظام بین المللی که الگوهای مناسب و پایدار را از تجارت فراهم نماید.
5.  وجود یک نظام مدیریتی قابل انعطاف .
6.  وجود یک نظام اطلاع رسانی کارآمد و گسترده در جامعه به منظور فراهم آوردن اطلاعات لازم برای هر یک از مقولات سیاسی، اقتصادی،تولیدی،فرهنگی وغیره.
نقش اطلاعات،اطلاع رسانی و مراکز فرهنگی کتاب در توسعه پایدار
جامعه ایران با وجود فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی و تمدن چند هزار ساله از قابلیت کافی برای حرکت به سوی توسعه پایدار برخوردار است. در طراحی ایران آینده باید از تمامی امکانات ملی سود جست. فرایند توسعه پایدار عزم ملی و مشارکت تمامی نهادهای اجتماعی را طلب می کند. یکی از نهادهایی که به نظر می رسد نقش قابل ملاحظه ای در ایجاد توسعه پایدار داشته باشد کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی است.
می دانیم که اطلاعات در حال حاضر ابزار اقتدار و یکی از عناصر بنیادی توسعه است. بشر امروزی در تمامی عرصه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و علمی متکی به اطلاعات است. همه سطوح جامعه نیازمند اطلاعات هستند. هر نظامی که خواستار تحول و پویایی است ناگزیر است از اطلاعات بهره مند باشد به ویژه در حال حاضر که سرعت توسعه فزاینده گشته است، اطلاعات به عنوان نیروی بالقوه توسعه نقش برجسته تری در جامعه به عهده دارد.
بسیاری از کشورها بواسطه درک اهمّيّت ارزش اطلاعات و تاثیرگذاری آن بر جامعه، سرمایه گذاری قابل ملاحظه ای در امر اطلاع رسانی کرده اند. مثل مالزی. به یقین می توان گفت که همگان بر اصل فایده مندی اطلاعات متفق القولند. همه اذعان دارند اطلاعات نیروی تفکر و ابتکار و اساس توسعه کشورها به شمار می رود. دسترسی به دانش و اطلاعات و ارتباطات پیشرفته به عنوان یکی از مولفه ها و شاخص های رشد جوامع تلقی می شود.

فایل : 100 صفحه

فرمت : Word

29900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط