مقاله کامل روش تدریس مبتنی بر خلاقیت

مقاله کامل روش تدریس مبتنی بر خلاقیت

روش‌های تدریس خلاقانه
چکیده
این مقاله شیوه‌های تدریس خلاقیت آفرین را با رویکرد کیفی و روش تحلیلی – توصیفی مورد بررسی قرار می‌دهد. در این مقاله خلاقیت و روش‌های تدریس خلاقانه تعریف و تشریح شده است. همچنین ضرورت پرورش خلاقیت در دانش آموزان، عوامل مؤثر در خلاقیت، موانع خلاقیت و ویژگی‌های دانش آموز خلاق بیان شده است. آموزش خلاقیت یادگیرندگان یکی از مهم ترین اهداف دست اندرکاران آموزش و پرورش است. یافته‌های این مقاله نشان می‌دهد که پژوهش، بستری مناسب برای تقویت و گسترش روحیه ابتکار، نوآوری و خلاقیت است. معلم به عنوان ایجاد کننده شرایط و تسهیل کننده یادگیری دانش آموزان می‌توانند ازطریق نوگرایی، انعطاف پذیری، عدم اجبار دانش آموزان به حفظ و انباشت ذهنی، شوخ طبعی، پرهیز از راهبردها و روش‌های قالبی آموزش، زمینه سازی برای ابراز وجود شاگردان و افزایش اعتماد به نفس در آنان، تحریک حس کنجکاوی فراگیران و بالاخره توأم ساختن آموزش و پرورش به آموزش خلاق و پرورش خلاقیت در کودکان و نوجوانان بپردازد.
کلمه‌های کلیدی:روش تدریس، خلاقیت، دانش آموزان
1- مقدمه
یکی از اهداف خلقت بشر توسط خالق هستی بخش که در بین تمامی موجودات خود، او را «احسن تقویم» یاد کرده، انسان است و از ویژگی‌های اصلی انسان که او را نسبت به دیگر خلایق برتری داده، بهره مندی از قوه عقل و تفکر خلاق است؛ زیرا یکی از مشخصه‌های اصلی انسان قدرت آفرینندگی و خلاقیت اوست (حسینی، 1393).
خلاقیت اوج توانایی تفکر بشری است که توانسته است انسان را به مرحله پیشرفت و ترقی برساند و او را در حل تمام مسائل و مشکلات زندگی یاری دهد. نمونه‌های خلاقیت را می‌توان در نقاشی روی دیوار در زمان غارنشینان، خلق یک اثر هنری، ماشین آلات صنعتی و آشپزی و خیاطی و…. دید.
در حقیقت خلاقیت یک مفهوم انتزاعی و پیچیده است. اما ابهام در معنی و مفهوم کلمه به معنی پیچیدگی خود جریان خلاقیت نیست، زیرا خلاقیت را می‌توان به راحتی در زندگی روزانه حس کرد و آن را لمس کرد (گاردنر، 1993).
اخیرا محققان و روان شناسان به بعد اجتماعی و محیطی آن توجه کرده اند و معتقدند که خلاقیت را نمی توان بدون توجه به ابعاد اجتماعی و محیطی آن بررسی کرد. به نظر استرانبرگ(۱۹۸۹) فرایند خلاقیت در ذهن شخص با متغیرهای اجتماعی رابطه دارد. واقعیت این است که به خلاقیت نمی توان با تمرکز بر یک بعد نگریست. ابعاد فردی یا محیطی نمی تواند بیانگر ماهیت خلاقیت باشند. بلکه خلاقیت از سویی نیز تابع نظام اجتماعی خلاق است. به همین دلیل خلاقیت هرگز نتیجه عمل فرد به تنهایی نیست. یکی از ابعاد محیطی اجتماعی خلاقیت، مدرسه می‌باشد. تورنس بیان می‌کند مسئله توسعه خلاقیت در نظام آموزشی رسمی بیشتر از این جهت حائز توجه است که بر اساس پژوهش‌ها دریافته ایم که در ابتدا ابتکار و خلاقیت در اغلب کودکان مشاهده میشود ولیمنحنی تحول آن در حدود ۱۰ سالگی افت می‌کند و سیر نزولی می‌یابد و نتیجه آن فقدان علاقه به یادگیری و افزایش مشکلات رفتاری و انگیزشی است. به قول تورنس عدم بروز این توانایی عموما به نامناسب بودن روش‌های تدریس مربوط می‌شود (پاکیزه،1384).
در این میان معلمان نقش کلیدی را بر عهده دارند. معلمان می‌توانند با استفاده از انواع روشهای خلاق امکان ظهور خلاقیت در کودکان و نوجوانان را فراهم سازند. امروزه تمام کودکان دبستانی باید با واقعیت‌ها و مفاهیم علمی آشنا شوند زیرا زندگی در عصر صنعتی بدون استفاده از یافته‌های علمی تقریبا غیر ممکن است (داو و همکاران، 2011). مهمترین عامل در امر یادگیری خلاق، نقش معلم در آموزش است و این معلمان هستند که ‌محیط‌های یادگیری خوبی می۔ سازند و لذا کیفیت کار معلم در رأس امور مربوط به آموزش و یادگیری خلاق است؛ به طوریکه تدریس مؤثر همواره به مثابة عنصر حیاتی امور یادگیری است و معلم در کلاس درس نیز می‌تواند به مثابه مدیر کلاس خود باشد، زیرا او مدیر فن یادگیری است و یادگیری زمانی مؤثر است که یکی از عوامل اصلی آن، که معلم است کارآزموده و با انگیزه و علاقه مند باشد تا بتواند در سایه تلاش برای آموزش بنیادی به انسانی ناآزموده با تکنیک‌های خود، امر یادگیری خلاق را تسهیل بخشد، در نتیجه در هزاره سوم میلادی و در عصر انفجار اطلاعات که تغییر و تحول مستمر و پرشتاب از عمده ترین جریان‌های حاکم بر حیات بشری و از مهمترین مشخصه‌های بارز آن است، فرآیند خلاقیت، بسترساز تغییر و تحول و دگرگونی عمیق است (موریس و همکاران، 2011). با توجه به اهمیت تدریس در خلاقیت دانش آموزان، این پژوهش به بررسی روش‌های تدریس مبتنی بر خلاقیت می‌پردازد.
2-روش پژوهش
تحقیق حاضر از نوع تحقیقات کیفی است که با استفاده از روش بررسی پیشینه پژوهش صورت گرفته است. این روش از سه مرحله به شرح زیر تشکیل شده است:
الف) شناسایی موضوع اساسی: در این مطالعه با در نظر گرفتن نیازسنجی و تعیین اهداف به عنوان شالوده تدوین برنامه درسی، فهم چیستی نیازسنجی و هدف؛ ارتباط بین مبانی برنامه ریزی درسی آموزش عالی و نیازسنجی؛ جایگاه نیاز و در نهایت علت تنوع و تكثر الگوهای نیازسنجی به عنوان موضوعاتی که نیازمند کنکاش عمیق است، شناسایی گردید.
ب) بعد از شناسایی موضوع، جمع آوری داده‌ها در کتاب‌ها و مقالات مرتبط با موضوع مورد واکاوی قرار گرفت. تمامی مقالات از پایگاه مطالعات اسنادی جهان اسلام((ISC و Google scholar جمع آوری گردید.
ج) تحلیل داده‌ها: تحليل داده‌ها با استفاده از اسناد گردآوری شده و با تمرکز بر مسائل مرتبط با سوالات پژوهش صورت گرفت.
3- تاریخچه آموزش و یادگیری مبتنی بر خلاقیت
وقتی از آموزش خلاقیت و تاریخچه آن صحبت می‌شود، با نام خالق انسان، عجین می‌گردد، او که انسان را خلاق خلق نمود و در گوهر وجودش کنجکاوی را نهاد، تا پدیده‌های گوناگون او را تحریک نموده و به پرسش یا کشف آن ترغیب شود، وهمانگونه که خداوند نو آفرید و بر خویش آفرین گفت: «فتبارک الله أحسن الخالقين» (مؤمنون، آیه 14)؛ او نیز نو بیافریند و با دست یافتن به چرایی پدیده‌ها به خویشتن خویش و پروردگارش نزدیکتر گردد. آموزش و یادگیری مبتنی بر خلاقیت یکی از شیوه‌های نوین یادگیری است که توانسته است سطح دانایی و دانش را در جامعه بالا ببرد و جامعه ای که در آن گردش امور مبتنی بر دست آوردها، اطلاعات و شاخص‌های علمی باشد، جامعه دانش محور است که نمود آن در خیلی از جوامع امروزی آشکار است. تقریبا بیش از نیم قرن قبل از کاترین پاتریک آموزش و
یادگیری مبتنی بر خلاقیت توسط والاس برای رفتار افراد خلاق طرح شده بود، والاس این شیوه را مورد آزمایش تجربی قرار داد. پس از آن کاری شبیه به این، توسط راسمن انجام شد. لمان در تحقیقات خود سعی در کشف ارتباط بين جنبه‌های کیفی و کمی رفتار خلاق داشت. این فعالیت‌ها در ایالات متحده آمریکا موجب شد تا مراکز مختلفی برای تحقیق پیرامون این مقوله به وجود آید. سپس پاول تارتس تحقیقات خود را در بررسی محیط و خلاقیت متمرکز نمود و کالوین تیلر در این زمینه به فعالیت پرداخت (سلطانی، 1384).
گذشته از این، جهت تشویق جوانان به تفکر غیر عادی و کسب شجاعت و جسارت در مطرح کردن ایده‌های نو و غیر معمول هر ساله مسابقه ای به نام «المپیک نوآوران» برگزار می‌شود و برنده آن شخصی است که وسیله ساخته شده توسط او در عین حال که مفید است، از دیگران عجیب تر نیز باشد. در سرتاسر جهان امروز آموزش تفکر خلاقانه بخشی الزامی در برنامه آموزشبرای کودکان شده است. در حقیقت اشتیاق هر فردی به موضوع و آموزش خلاقیت مشاهده میشود (رایز برگ، ترجمه والفی،۱۳۷۸).
اما در نظام آموزش کشور ما از لحاظ خلاقیت نقصان وجود دارد؛ به طوری که هر چیز به صورت کلمات یا معادلات بیان می‌شود و عمدتا ابزارهای بیان در اختیار دانش آموزان قرار می‌گیرند نه تفکر خلاق و لذا یادگیری و یاد دادن خلاقیت موضوعی است که متأسفانه توجه کسی را به خود جلب نمی کند و همچون اغلب مقوله‌های تعلیم و تربیت نوین خلاقیت نیز موضوعی فراموش شده است (افشار کهن، 1389).
4- مفهوم خلاقیت
خلاقیت مفهومی است که مورد توجه فراوان روان شناسان به خصوص روان شناسان كمال قرار دارد و امروزه، همه محققان در
این نظر متفق اند که اساس قدرت انسان ناشی «از خلاقیت» اوست؛ و اهمیت خلاقیت و نقش زیربنایی آن در کلیه مسائل زندگی بر همگان آشکار است. برخی صاحب نظران قائل به این تعریف هستند که خلاقیت کشفی ناگهانی است که این تعریف به مقوله کشف و شهود نزدیکتر است و برخی دیگر نیز قائل به این تعریف هستند که خلاقیت فرآیندی مدام و مستمر است؛ در عین حال، نیازمند زمینه و بستر اولیه نیز می‌باشد، این مداومت در وجود فرد نوعی بی قراری، تلاش و کنکاش ایجاد می‌کند تا بدان جا که از خود چیزهای تازه ای به ظهور می‌رساند. فرد خلاق، پذیرای اندیشه‌های تازه است، او محیطی را به وجود می‌آورد که در آن تجربه‌ها را می‌آفریند (اسپاتر و همکاران، 2006).
خلاقیت به معنای خلق و آفرینش اندیشه‌ها، ایده‌ها، افکار نو و بدیع، متفاوت نگریستن به امور، عبور از مرز دانسته‌های محدود به حیطه نادانسته‌های نامحدود و کشف و ابداع راه حل‌های جدید برای حل یک مسأله است. خلاقیت، تشخیص و بیان مسأله و ارائه راه حل‌های جدید برای آن است.
مهم ترین مسأله بعد از تشخیص خلاقیت در کودکان، حفظ و چگونگی پرورش آن است. باید انگیزه ذاتی خلاقیت، پرورش پیدا کند. بهترین روش برای حفظ خلاقیت در کودکان این است که به آنها کمک کنیم تا استعدادها و مهارتها و علایقشان به یکدیگر مرتبط شود. درک و شناخت انگیزه درونی مرحله بسیار مهمی برای تشویق خلاقیت در کودکان است. باید زمینه ایجاد خلاقیت یعنی لذت و رضایت خاطر را در کودکان فراهم کنیم. یادآوری شایستگی‌ها و ایجاد استقلال برای تصمیم گیری در کودکان، موجب بروز خلاقیت در آنان می‌شود. کودکان از فعالیت‌هایی که احساس مسلط بودن به آن دارند، بیشتر لذت
می‌برند و اگر احساس کنند که کار متعلق به آنهاست، بیشتر روی آن وقت می‌گذارند (هسو، 2006).
5- تأثیر ارزشیابی توصیفی در بروز رشد و خلاقیت دانش آموزان
یکی از اهداف اساسی آموزش و پرورش شکوفایی خلاقیت دانش آموزان است. اما با وجود اهمیت این موضوع، به علت‌های مختلف تاکنون کمتر به پژوهش و مطالعه بنیادی و برنامه ریزی در زمینه پرورش خلاقیت دانش آموزان، پرداخته شده است و این در حالیاست که به شدت به نسلی خلاق و نوآور نیازمندیم برای ایجاد خلاقیت، هوش، استعداد، مهارت و تلاش لازم است، اما کافی نیست. انگیزه درونی نیز باید به آنها اضافه شود تا خلاقیت شکل گیرد. ما باید برای کودکانمان فرصت‌هایی را به وجود بیاوریم و مهارت‌هایی را به آنها آموزش دهیم تا استعدادهایشان را گسترش دهند و این محقق نخواهد شد مگر این که بین مهارت‌ها و علایق آنها وجه مشترکی بیابیم و آنها را رشد دهیم ارزشیابی توصیفی سعی کرده با تغییر در ساختار نظام ارزشیابی آن را به قدری انعطاف پذیر کند تا با شیوه‌ها و علایق یادگیری متفاوت، انطباق پیدا کند. در کلاس ارزشیابی توصیفی، کودکان در یادگیری فعال هستند و احساس غرور و مالکیت نسبت به کلاس درس خود دارند. آنها در این کلاس آزادند تا انتخاب کنند. راهنمایی می‌شوند و اختیار دارند تا در محیط کلاس، آن گونه که دوست دارند، یاد بگیرند. معلمین در طرح ارزشیابی توصیفی، با ایجاد جوی صمیمی و مطمئن در کلاس درس فضایی مساعد را برای رشد خلاقیت دانش آموزان فراهم کرده اند تا آنها بتوانند با آسودگی در کلاس به اظهار نظر بپردازند و بدون نگرانی هر سؤالی را که در ذهن دارند، مطرح کنند. آنها یاد گرفته اند که چگونه مهارت‌های یادگیری را در قلمرو خاص به کودکان بیاموزند.
آنها روش تفکر درباره مسائل و قوانین علمی را به دانش آموزان آموزش می‌دهند. تحقیقات نشان داده است روابط صمیمانه و توأم با علاقه و احترام، نقش مؤثری در خلاقیت دانش آموز دارد (مرادی نژاد، 1389).
در ارزشیابی توصیفی، یادگیری تفریحی مهم است. کودکان در کلاس تشویق می‌شوند که علایق، تجارب و ایده‌های خود را به کلاس درس بیاورند و اجازه دارند درباره هدفهای کار روزانه خود با معلمان بحث کنند. به آنها استقلال کاری داده میشود تا تصمیم بگیرند. احساس آرامش می‌کنند و تنشها و فشارهای کسب نمره را ندارند. آنها نه تنها از ایجاد هر گونه زمینه رقابت در کلاس درس، خودداری می‌کنند بلکه جوی را در کلاس ایجاد می‌کنند که دانش آموزان در انجام وظایف به همدیگر کمک کنند،در ایده‌ها با هم سهیم شوند و به نتیجه نهایی کارافتخار کنند و این یعنی خلاقیت (سولهو و همکاران، 2006).
6- روش‌های عملی پرورش خلاقیت
هر یک از این روش‌ها می‌تواند خلاقیت دانش آموزان را پرورش دهد. در بهره گیری از این روش‌ها باید به ویژگی‌های روش خلاق توجه کرد.
داستانگویی و قصه نویسی
شرح حال نویسی و انشا نویسی
امور هنری از قبیل نقاشی
بیان شرح حال و زندگی بزرگان
استفاده از روش‌های تدریس متنوع: در تدریس موارد مختلف، هیچ گاه نباید از روش و الگوی واحدی استفاده کرد. افکار قالبی را در کودکان ایجاد نکنید و پرسش و پاسخ‌ها باید در کلاس درس، آزاد باشد، نه قالبی و محدود.
ایجاد فرصت برای یادگیری اکتشافی
تشویق دستاوردهای خلاق کودکان (هونگیسو همکاران، 2009).
7-روش‌های پرورش خلاقیت
روش‌های پرورش خلاقیت، روش بارش مغزی» و روش «بديعه پردازی» است. با توجه به محدودیت زمانی در آموزش و پرورش ایران، مسأله مهم این است که معلم باید چه زمینه‌هایی را به منظور پرورش خلاقیت کودک فراهم کند. با توجه به این امر، به نظر می‌رسد در سیستم آموزشی، باید دست معلم به اندازه کافی باز گذاشته شود. ساختار نظام آموزشی نباید معلم را محدود به ارائه درس کند، بلکه باید امکانات مناسبی به منظور پرورش خلاقیت‌های کودکان ارائه شود و معلم اجازه مانور داشته باشد تا به منظور پرورش خلاقیت، از حداقل زمان، حداکثر استفاده را ببرد. در این زمینه، فعالیت‌های فوق برنامه از اهمیت بسزایی برخوردار است. معلم، دانش آموز و برنامه درسی عواملی هستند که باید با یکدیگر ارتباط داشته باشند؛ چون تعامل بین آنها موجب رشد خلاقیت کودکان میشود (اسدی، 1389).
روش «بارش مغزی»، یعنی این که معلم سؤالی را مطرح می‌کند و به دانش آموزان اجازه میدهد تا همه نظرهایی را که به ذهنشان می‌آید، بیان کنند (خوب یا بد). نظرهای آنها به هیچ وجه مورد ارزیابی قرار نمی گیرد. در نهایت، پاسخ‌های آنها که روی برگه نوشته شده، جمع آوری می‌شود. معلم با مقایسه تمام راه حل‌ها، بهترین پاسخ را برمی گزیند و از این طریق، ذهن به سمت سیالشدنسوقداده می‌شود. روش «بدیعه پردازی»، بیشتر در دوره ابتدایی به کار می‌رود و منظور از آن، برقراری ارتباط و پیوند بین امور به ظاهر نامربوط است (یوگنر و همکاران، 2009).
8- روشهای تدریس خلاقانه
تدریس، تنها فعالیت معلم در کلاس درس نیست بلکه فعالیتی دو جانبه از طرف معلم و دانش آموزان می‌باشد که در جریان آن، بین دانش آموزان با یکدیگر و معلم تعامل وجود دارد. روش تدریس را می‌توان به دو گروه عمده تقسیم کرد: روش‌های تدریس فعال و روش‌های تدریس غیر فعال (سنتی) (تنجيتانونته، 2011).
در روش تدریس غیر فعال، فقط معلم نقش فعالی را در جریان تدریس به عهده دارد و مطالبی را که از قبل تعیین شده است بطور شفاهی در کلاس بیان می‌کند و دانش آموزان در این میان واکنش چندانی از خود نشان نمی دهند. بعبارت دیگر کودک برای مدرسه است نه مدرسه برای کودک. تدریس سنتی تنها وظیفه خود را این میداند که حافظه کودک را از معلومات انباشته سازد، آنرا به زیور علم بیاراید و با افکار بزرگ زینت بخشد (پارکر، 2008).
بنابراین خلاقیت فقط جای اندکی در آموزش سنتی دارد، زیرا در آموزش سنتی کسب مهارت خواندن و نوشتن مهم است و ارائه مفاهیم به صورت شفاهی از طرف معلم و تکرار و حفظ کردن و پس دادن مطالب توسط شاگردان انجام می‌شود. بدین ترتیب ذهنشاگردان با جزئیات شتاب زده و نامربوط انباشته می‌شود و آنها از یادگیری مطالب مهم درسی و قابل فهم محروم می‌گردند، و تلاشی برای پاسخ‌های چالش انگیز وجود ندارد (دیونو، 1986).
شیوه‌های آموزش سنتی دانش آموزان را با روش‌های شناختی که مرتبط با دنیای فردا است همراه نمی کند و چنین تدریس نامناسبی همراه با عدم طرح موضوعات بحث برانگیز، محیط آموزشی ملالت آوری را ایجاد می‌کند. در نتیجه باعث عدم

فایل : 17 صفحه

فرمت : Word

38900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط