مقاله کامل رشد اخلاقي از نظر اسلام

مقاله کامل رشد اخلاقي از نظر اسلام

مقدمه
آشنايي با مراحل رشد و مشخصات كودكان در سنين مختلف، ابزار بسيار مهمي در مراقبت و تعليم و تربيت كودكان است. زيرا والدين را آگاه مي سازد تا در چه محدوده سني، منتظر چه نوع تغييراتي در كودك باشند و انتظارات خود را با موقعيت سني و مراحل رشد تنظيم كنند و در تربيت كودك، روشهايشان را با ميزان ادراك و توانايي هاي كودك هماهنگ سازند. بديهي است اطلاع از خصوصيات كودك در هر سن به معني آن نيست كه هر رفتاري را از كودك قبول كنيم. بلكه اطلاع از اين خصوصيات ما را در مواجهه صحيح با موضوع ياري خواهد كرد.
روانشناسان كودك و عنوان واكنشي به اين تغييرات اجتماعي همچنان سرگرم تلاش در جهت نفوذ در سياستهاي اجتماعي اي هستند، كه به نحوي كودكان و خانواده شان از آنها متاثرند. آنان همچنين در جهت تشريك مساعي در حل مسائل اجتماعي تلاش مي‌كنند.
انسان به طور فطري موجودي اخلاقي است و بسياري از كمالات او از راه تحصيل ارزشهاي اخلاقي حاصل مي شود. بدون اخلاق زندگي انسان بويژه در بعد اجتماعي با مشكلات جدي روبرو مي شود و آدمي از زندگي سعادتمندانه محروم مي گردد. انسان زماني به معناي واقعي «انسان» خواهد بود كه مرزهاي اخلاق را محترم به شمارد و تجاوز از آن را بر خود ممنوع سازد؛ از اين رو:
اخلاق مرزي است كه زندگي انسانها را از زندگي حيوانات جدا مي سازد و به آن رنگ انساني و معنوي مي بخشد.
اما انسان علاوه بر تمايلات اخلاقي اميال ديگري نيز دارد. اين اميال به جنبه هاي مادي زندگي انسان از قبيل خوردن، خوابيدن، ميل جنسي، و… مربوط است. اين اميال ريشه هايي محكم در وجود انسان دارند. علاوه بر اين، چون آدمي در عالم مادي زندگي مي كند و براي حفظ حيات ناگزير از تامين خواسته هاي مادي خويش است، انس او با ماديات بيشتر و لذا تمايل طبيعي او به اميال و خواسته هاي مادي افزونتر است و لذا آن گاه كه بين تمايلات مادي و خواسته هاي اخلاقي و معنوي تعارض پيش مي آيد، به گونه اي كه بايد از آن دو يكي را برگزيند، انتخاب يك ارزش اخلاقي هميشه كاري آسان نيست؛ از اين رو، اگر تربيت اخلاقي انسان جدي گرفته نشود، به نتيجه نمي رسد يعني در اين كشمكش دائمي بين «ارزشهاي اخلاقي» (جنبه هاي متعالي وجود انسان) غالباً تمايلات حيواني بر جنبه هاي اخلاقي مي چرخد و آنها را از
ميدان خارج مي سازد. به همين علت است كه پرورش اخلاقي را نبايد كاري ساده و آسان قلمداد كرد و گمان برد كه با چند نصيحت و سفارش يا با اقداماتي سطحي، بي آن كه از زيربنايي محكم بهره مند باشد، مي توان در تربيت اخلاقي كسي توفيق يافت.
اين روانشناسان بسياري از تلاشهاي تحقيقاتي خود را در جهت مطالعه مسائل عملي و ارزيابي برنامه هاي كرده اند كه براي چاره جويي اين گونه مسائل طرح ريزي شده اند كه ما در اين تحقيق يكي از اين تغييرات يعني (رشد اخلاقي كودك) را مورد بحث قرار مي دهيم.
رشد اخلاقي از ديدگاه اسلام
نخست بايد پرسيد كه معناي اخلاقي بودن يك عمل چيست فرق كار اخلاقي با كارهاي ديگر اين است كه كار اخلاقي قابل ستايش و تحسين است و انسان براي آن ، ارزش خاصي قائل است ؛ اين ارزش با مقياسهاي مادي قابل سنجش نيست و در آنها نوعي قداست و ارزش وجود دارد و بر خلاف افعال غريزي و طبيعي ، از روي طبع و غريزه انجام نميگيرد . مي توان گفت كه فعل اخلاقي داراي شرايط زير است :
جزو كارهاي طبيعي و عادي نيست ؛
با اختيار و انتخاب برگزيده مي شود ؛
متبني بر غريزه است و انسان عاقل آن را انجام مي دهد.
امام سجاد (ع) در دعاي مكارم الاخلاق خود، نمونه اي از كارهاي اخلاقي را چنين معرفي مي كند:
خدايا مرا به زينت صالحان بياراي و لباس پرهيزكاران بر من بپوشان با گستردن عدل و داد ، فرونشاندن خشم ، خاموش كردن آتش دشمني ، به هم پيوستن پراكندگان (‌الفت دادن دلهاي از هم رنجيده )، اصلاح فسادي كه بين مردم است ، فاش كردن خير و نيكي ، پنهان كردن عيب و زشتي، نرم خويي، فروتني ، رفتار نيك ،وقار و سنگيني ، خوشخويي با مردم ، پيشي گرفتن در نيكي ها ، برگزيدن احسان و نيكي بدون انتظار پاداش ، سرزنش نكردن ديگران ، نيكي كردن به كسي كه مستحق نيست و … .
ويژگيهاي افعال اخلاقي. از ديدگاه اسلام در اعمال و افعال اخلاقي ، عوامل و عناصر مشخصي نقش دارد كه مهمترين آنها به شرح زير است :
نيت در كارهاي اخلاقي . اساس افعال اخلاقي و عبادي در اسلام نيت است و كار با ارزش آن است كه از روي نيت ، قصد و توجه و آگاهي انجام شود.
پيغمبر اكرم (ص) مي فرمايد : هيچ عملي جز با نيت (ارزشمند) نيست .
از ديدگاه اسلام ، نيت در هر عملي دو ركن دارد : اول اينكه كار بايد از روي توجه و التفات انجام گيرد ، نه از روي عادت؛ دوم اينكه انگيزه عمل از روي اخلاق باشد ؛ يعني انسان در هر عملي ، بداند چه كار مي كند و اين كار را براي چه هدفي انجام مي دهد؛ به همين دليل اهميت نيت حتي از خود عمل بيشتر است ؛ يعني نيت خير بر عمل خير و نيت شر بر عمل شر مقدم است.
پيغمبر اكرم(ص) مي فرمايد: نيت مؤمن بهتر از عمل اوست و نيت كافر از عمل او بدتر است؛ چرا كه هر كس بر طبق نيت خود عمل مي كند.
نقش خود كنترلي در افعال اخلاقي. از ديدگاه اسلام ، چون هر انساني توانايي اختيار و تصميم گيري دارد و مبناي رفتار وي نيز اراده و اختيار اوست و با توجه به اينكه در درون هر كس وسيله شناخت درست از غلط قرار داده شده است ، هر فرد بايد مسئوليت كارهاي خود را بر عهده بگيرد؛ بنابراين هركس در مقابل اعمال خوب و بد خويش مسئول است . انسان در حفظ و كنترل خويش چنان مسئوليتي دارد كه خطا و گمراهي ديگران نيز نمي تواند دليلي بر خطا و نادرستيعمل او به شمار آيد.
قرآن مي فرمايد : اي كساني كه ايمان آورده ايد ، بر شما باد به (مواظبت) خودتان كه (گمراهي) گمراهان به شما زيان نمي زند ، هر گاه هدايت يافته باشيد.
بنابراين ، اسلام در برنامه رشد و تربيت اخلاقي به اينكه فرد خود را كنترل كند اهميت زيادي مي دهد و براي مرافبت از خويش سفارشها و تأكيد هاي بسياري مي كند. اسلام معتقد است تا ويژگي مراقلت از
نفس و خود كنترلي در انسان تقويت نشود و مورد توجه قرار نگيرد، تربيتها و سفارشهاي محيط نيز نمي تواند مؤثر باشد.
امام صادق (ع) مي فرمايد: كسي كه از خود ، براي خويش واعضي قرار نداده باشد (خود واعظ خويش نباشد ) موعظه هاي ديگران براي او فايده اي نخواهد داشت .
در اينجا دو نكته قابل ذكر است ؛ اول آنكه از ديدگاه اسلام امكان بروز خود كنترليو مسئوليت پذيري به طور مستقيم ، از دوران بلوغ و سن تكليف به وجود مي آيد . بديهي است تا قبل از اين مرحله ، عئامل محيطي و تربيتي نقش حساستري بر عهده دارند؛ ولي بايد اساس و محور تربيت محيط نيز همين اصب باشد و محيط بايد مقدمات اين ويژگي پسنديده را در انسان فراهم آورد؛ دوم آنكه مسئوليت پذيري و برعهده گرفتن مسئوليت امر نامحدود و نامعيني نيست ، بلكه هر كس به اندازه توانايي و استعدادي كه دارد، عهده دار تكليف و مسئوليت است .
نقش خدا كنترلي در افعال اخلاقي. از ديدگاه اسلام همچنان كه نفس و وجدان انسان، نقش و اهميت خود را در كارهاي اخلاقي حفظ مي كند- علاوه بر آن و بلكه مهمتراز آن – انساني كه به رشد اخلاقي دست پيدا كرده باشد،در تمام كارها و حتي نيتها و مقاصد ، خدا را حاضر و ناظر مي داند و خود را در محضر خدا مي بيند.
قرآن مي‌فرمايد: هر كجا كه باشيد او با شماست و او به هرچه مي‌كنيد‌، آگاه است.
بنابراين از ديدگاه اسلام ، يك فرد مسلمان در اعمال و رفتار اخلاقي خود ، فقط به اجتماع و افراد انساني نظر ندارد؛ يعني به اين دليل كه ديگران شاهد و ناظر رفتار خوب و بد او هستند يا براي آن پاداش و يا تنبيه در نظر گرفته اند ، به اخلاقي دست نمي زند؛ بلكه از آن رو كه خداوند در همه حال ، شاهد كارها و مقاصد و نيتهاي انسان است و اوست كه پاداش و تنبيه واقعي را به وي مي دهد ( خواه ديگران شاهد و ناظر اين اعمال و رفتار باشند يا نباشند ) به رفتار اخلاقي دست مي زند .
لقمان براي رشد و تربيت اخلاقي فرزندش مي گويد : فرزندم ، نيكيها اگر خردلي باشد و در خاره سنگي يا در آسمانها و يا در زمين ( پنهان ) باشد، خداوند آنها را (براي سنجيدن و حساب) فراآورد كه خداوند بر همه چيز توانا و آگاه است .
نقش كرامت دادن و عزيز شمردن نفس در افعال اخلاقي. اسلام براي آنكه ميل به كارهاي خوب را در انسان تقويت كند و اورا از انجام دادن كارهاي بد پرهيز دهدو موجبات رشد اخلاقي او را فراهم سازد، تأكيد دارد كه اصولا نفس انساني ارزش و فضيلت و كرامت خاصي دارد .
قرآن در اين باره مي فرمايد : ما به فرزندان آدم كرامت بخشيديم و آنها را بر مركب خشكي و دريا سوار كرديم و به آنها از غذاهاي خوب، روزي داديم و آنها بر بسياري از آفريدگان خويش برتري فراوان بخشيديم .
بنابراين ، انساني كه چنين كرامت ، فضيلت و ارزشي دارد، نبايد روح و نفس خود را به كارها و اعمال پست آلوده كند؛ او بايد خود را بالاتر و برتر از آن بداند كه به چنين پستي،آلوده شود .
علي (ع) در وصيت خود به امام حسن (ع) مي فرمايد: خود را از هر كار پستي برتر و گرامي تر بدار، هر چند تو را به خواسته ها سوق دهد؛ زيرا هيچ بهايي همتاي (كالاي گرانبهاي) نفس خويش دريافت نخواهي كرد.
بنابراين در رشد و تربيت اخلاقي ، بايد عزت و احترام گذاشتن به نفس را سرلوحه كار خود قرارداد ؛ زيرا از كساني مي توان رفتار اخلاقي انتظار داشت كه از اين عزت و احترام به نفس برخوردار باشند و در مقابل، از كساني كه به حقارت و فرومايگي نفس دچار شده اند، انتظار هرگونه رفتار پست و ناروا مي رود.
علي (ع) مي فرمايد: كسي كه نفس خود را بزرگ و با كرامت بداند، زشتيها در مقابل او كوچك و حقير است.
امام هادي (ع) مي فرمايد: كسي كه خود را كوچك و حقير بشمارد ، از شر او ايمن مباش .
نقش محيط تربيتي در افعال اخلاقي. هرچند نقش شناخت در افعال اخلاقي بسيار مهم است – زيرا با شناخت است كه انسان كمال را مي شناسد و به مراحل آن ميرسد – ولي انس و عادت نيز در انجام دادن آنها نقش مهمي دارد ؛ اسلام بر اين مسأله تأكيد دارد كه در دوران كودكي و نوجواني ، كه انسان بيشتر بر اساس تقليد عمل مي كند ، بايد در محيطي قرار بگيرد كه رفتار هاي اخلاقي صحيح را ببيند و از آنها تقليد كند. از اين رو در احاديث گوناگون سفارش شده است كه اطرافيان (خصوصا پدر و مادر) رفتار و اعمال خوب اخلاقي را در برابر كودك بسيار انجام دهند و از كارهاي بد بپرهيزند و با اخلاق و كردار صحيح به تربيت عمل او اقدام كنند تا تدريجا جان او با رفتارهاي صحيح و ارزشهاي انساني خو بگيرد و همين كه جوانه هاي عقل در او ظاهر شد ، آرام آرام خير و شر اخلاقي به او معرفي شود تا قبل از اين كه ذهن او با افكار و ارزشهاي منفي و نادرست رو به رو شود ، مفاهيمم و ارزشهاي صحيح به او عرضه شده باشد و تلاش شود تا او آنها را درك كند.
علي (ع) به فرزندش امام حسن(ع) مي فرمايد:
دل نوجوان مانند زمين خالي از گياه و درخت است ، هر بذري كه در آن افشانده شود ، مي پذيرد و در خود مي پرورد. پس فرزند عزيزم ، من (در آغاز جوانيت) به ادب و تربيت تو اقدام كردم پيش از آنكه قلبت سخت گردد (و حالت انعطاف و پذيرش خود را از دست بدهد) و مطالب ناصحيح ، عقلت را پر كند .
در سنين بزرگسالي نيز عوامل محيطي و تربيتي نقش خود را همچنان حفظ مي كنند . اصل امر به معروف و نهي از منكركه دعوت ديگران به نيكيها و دور كردن آنها از بديهاست، به عنوان يك واجب و بك وظيفه الهي به عهده هر انسان است . اين بدان معناست كه هر انسان علاوه بر وظايف و مسئوليتي كه در قبال خود و خداي خويش دارد، در برابر كارهاي خوب و بد ديگران نيز مسئول است و بايد نقش اجتماعي خويش را ايفا كند؛ از اين طريق خوبي كارهاي خوب و زشتي اعمال بد همواره و به طور مداوم در بين مردم يادآوري مي شود .
رشد اخلاقي
رشد اخلاق در طول قرنها از مهمترين مسائل اجتماعي مورد توجه بوده است . نظريه پردازان بزرگ اوايل قرن بيستم ، اخلاق را وسيله اي براي رشد اجتماعي به حساب آورده اند . مطابق نظر مك دوگال(1928) رشد اخلاقي از مسائل عمده روانشناسي اجتماعي است. از نظر فرويد (1930) احساس گناه مهمترين مسأله اجتماعي است .
اولين تحقيقات روانشناسي در رشد اخلاق در سالهاي 1928-1930 به وسيله دو روانشناس به نامهاي هارتشورن و مي انجام گرفت و پس از آن تحقيقات پياژه در رشد اخلاق در سال 1932 در كتابي به نام داوريهاي اخلاقي كودكان منتشر شد؛ سپس روانشناس ديگري به نام لورنس كلبرگ از حدود سال 1948 تا كنون در اين زمينه مطالعات گسترده اي انجام داده است .
در نتيجه تحقيقات چندين ساله هارتشورن و مي در زمينه رشد اخلاق در دبيرستانها، پيچيدگي رشد اخلاقي در كودكان و نوجوانان مشخص شد و اهميت مسئله هر چه بيشتر آشكار گرديد.
نظريه اي كه به طور مستقيم تحقيقات اخير رشد اخلاق را تقويت مي كند، مربوط به پياژه است كه از نظريه عمومي او در مورد رشد شناخت نشأت مي گيرد. تحقيقات پياژه در زمينه رشد اخلاق نتيجه بيش از پنجاه سال مطالعه و تحقيق است .
نظريه پياژه و كلبرگ
اخلاق از نظر پياژه ، مانند هوش در قالب مراحلي نظامدار و پي در پي رشد مي كند كه به رشد شناختي كودك وابسته است و هر مرحله جديد در رشد شناختي ، سطح بالاتري از آگاهي اخلاقي را به دنبال خواهد داشت.
پياژه حاصل مشاهدات خود را از قضاوتهاي اخلاقي كودكان در كتاب داوريهاي اخلاقي كودكان جمع آوري كرده است. اين كتاب شامل چهار بخش است:

فایل : 60 صفحه

فرمت : Word

29900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط