مقاله کامل در مورد نقش دانشگاه آزاد اسلامی در پرورش تفکر خلاق
مقاله کامل در مورد نقش دانشگاه آزاد اسلامی در پرورش تفکر خلاق
دانشگاه ازاد اسلامی واحد شیروان
موضوع تحقیق:نقش دانشگاه آزاد اسلامی در پرورش تفکر خلاق
استاد مربوطه:سر کار خانم رقیه شاهدی
گرداورندگان : فاطمه جعفری- زهرا جعفری
زمستان 87
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چكيده ………………………………………………. 4
مقدمه ……………………………………………………………… 5
مفهوم خلاقيت و روند تفكر خلاق ……………………………….. 6
ويژگيهاي شخصيتي افراد خلاق …………………………….. 9
عوامل موثر در خلاقيت و تاثير آن بر محتواي كتب درسي ….. 11
رابطه هوش و خلاقيت ………………………………………….. 12 عواملي كه مانع خلاقيت ميشوند …………………………….. 17 نقش معلم در پرورش خلاقيت ………………………………….. 17
راههاي ايجاد و پرورش خلاقيت ………………………………. 19
راههاي ايجاد و پرورش خلاقيت دردانش آموزان ……………20
نتايج نظرسنجي از تعدادي معلمان در زمينه خلاقيت ………. 21
نتيجه گيري …………………………………………..
منابع و معاخذ……………………………………………..
چكيده :
در اين مقاله به بررسي خلاقيت در ابعاد مختلف از جمله مفهوم خلاقيت و روند تفكر خلاق ، ويژگيهاي افراد خلاق ، عوامل موثر در خلاقيت ، نقش معلم در پرورش خلاقيت راه هاي ايجاد و پرورش خلاقيت در دانش آموزان، مي پردازيم.
در بعد اول. ضمن بررسي نظرات مربيان و متخصصان تربيتي در رابطه با مفهوم خلاقيت و روند تفكر خلاق در جستجوي پاسخ به اين سؤال هستيم كه آيا خلاقيت فرآيندي دروني است يا بيروني؟ آيا مستلزم انضباط است يا خود انگيزي؟ در بعد دوم. در جستجوي خصوصيات بارز افراد خلاق هستيم و ضمن اشاره به نتايج تحقيقات مختلف به بررسي ويژگيهاي شخصيتي و رواني افراد خلاق و تفاوت آن ها با افراد غير خلاق مي پردازيم . در بعد سوم. عوامل موثر در خلاقيت و تاثير بر محتواي كتاب هاي درسي را ذكر كرده و عواملي كه مانع تفكر خلاق مي شوند را نيز مورد بررسي قرار مي دهيم.
مقدمه:
خلاقيت يكي از عالي ترين و پيچيده ترين فعاليتهاي ذهن آدمي است كه تعليم و تربيت بايد بدان توجه كند.
خلاقيت نه فقط به هوش و تفكر بلكه به سازمان شخصيت فرد نيز مربوط مي شود. تربيت آزادانه كودك در وضعيتي كه والدين داراي علايق قوي گوناگوني باشند باعث بروز صفت خلاقيت در كودكان ميشود. از اين رو مساله تربيت كودكان و پرورش استعدادهاي فطري آنان از مسايل بسيار مهمي است كه بايد مورد توجه مربيان و والدين قرار گيرد و معلمان بايستي امكانات تجلي انديشه خلاق را در مدارس فراهم آوردند و دانش آموزان به تدريج مفاهيم اساسي علوم مختلف را بياموزند تا با مسايل زندگي، خلاقانه برخورد كنند و جهان اطراف خويش را در جهت مطلوب تغيير دهنده (1) تصاوير ذهني كه ما به كودكان خود مي دهيم، آينده آنها را شكل مي بخشند. اين تصاوير ذهني بصورت پيشگويي هايي هستند كه به تحقق در مي آيندو تصوير ذهني شما ميزان شاد بودن، مفيد بودن و خلاق بودن كودكتان را شكل مي بخشند، مطمئناً تصوير ذهني شما براي هر يك از كودكانتان بيش از آنچه انجام مي دهيد و يا به آنها مي گوييد در رشد انگيزه خلاقيت و موفقيت آنها در آينده موثر خواهد بود.(2) يكي از سوالاتي كه در چهار دهه گذشته ذهن بسياري از پژوهشگران و انديشمندان تعليم و تربيت را به خود مشغول كرده است اين است كه آيا مي توان خلاقيت را پرورش داد؟ نتايج تحقيق (بودو، تورنس و …) نشان داده است خلاقيت كه در تمام فعاليتهاي فردي و گروهي انسان مشاهده مي گردد،
مفهوم خلاقيت و روند تفكر خلاق :
نگاهي به منابع معتبر مربوط به خلاقيت، نوآوري و تفكر خلاق نشان مي دهد كه ريشه اين اصطلاح در نوع و روش فكري انسان نهفته است. در حقيقت فرد خلاق كسي است كه از ذهني جستجوگر و آفريننده برخوردار باشد . درباره مفهوم خلاقيت تعاريف متعدد و گاه متضادي ارائه شده است ولي در مورد تعريف زير يك اتفاق نظر كلي مشاهده شده است : «خلاقيت توانايي فرد براي توليد ايده ها، نظريه ها، بينش ها يا اشياء جديد و بديع و بازسازي مجدد در علوم و ساير زمينه ها است كه توسط متخصصان، اصيل واز نظر علمي، زيبا شناسي، تكنولوژي، اجتماعي با ارزش تلقي گردد.در قرآن نيز از آفرينندگي گاهي بر معني تسخير تعبير شده است و« تسخر لكم ما في السموات في الارض جميعاً» (سوره جائيه- آيه 13) يعني خداوند بر پديدههاي طبيعي آنچنان نيرويي بخشيد كه انسان ميتواند با قدرت تسلط و حاكميتي كه دارد
در آن تصرف نموده و هر گونه دگرگوني و سازندگي در آن بوجود آورد . «فردريك فروبل»، يكي از مشهورترين مربيان و پرورشكاران خلاق متوجه مساله خلاقيت بوده و ميپرسيد كه آيا خلاقيت فرآيندي دروني است يا بيروني؟ آيا مستلزم انضباط است يا خودانگيزي؟ او بر اين عقيده بود كه خلاقيت يكي از مهمترين نيازهاي انسان است .
امروزه، چهارچوب روانشناسي به ما اجازه ميدهد كه بر اين عقيده باشيم فرايند خلاقيت ذاتي نيست بلكه ميتواند آموزش داده شود. ما از طريق آموزش ميتوانيم به كودكان ياد دهيم كه به راههاي غير معمولي فكر كنند و از طريق تفكر واگرا به بررسي مشكلات پرداخته و به راه حلهاي مناسب دست يابند. مساله
اين است كه اجازه تفكر در اين حيطه را به مربيان بدهيم كه جريان خلاقيت جرياني از قبل ساخته شده نيست، بلكه روندي زاينده و قابل تغيير ميباشد.
«هالپرن» خلاقيت را توانايي شكل دادن به تركيب تازهاي از نظرات يا ايدهها براي رسيدن به يك نياز يا تحقق يك هدف ميداند. از نظر «پركنيز» تفكر خلاق، تفكري است كه به نحوي تشكيل شده كه منجر به نتايج تازه و نو ميشود . به نظر «ويليام جيمز»، همه ما توانايي و استعداد خلاقيت را داريم ولي متاسفانه در طول زندگي ودر مسير آموزش ياد ميگيريم كه غير خلاق باشيم. به عبارتي در سطح كلي محيط يادگيري اعم از خانه، مدرسه و اجتماع ما را به تفكر همگرا عادت ميدهند . (اسپرينتهال، 1977،ص 576) او معتقد است دوران كودكي سرآغاز شكل گيري روند تفكر خلاق محسوب ميشود (همان منبع، ص 517 ) در دايره المعارف روانشناسي، «آيسنك، آرنولد، مايلي»، خلاقيت به منزله ظرفيت ديدن روابط جديد پديد آوردن، انديشه هاي غير معمول و فاصله گرفتن از الگوهاي سنتي تفكر، قلمداد گرديده. در اثر «دورن » (Doron,R) و «پارو » (,Parot,F1991) خلاقيت استعداد پيچيدهاي است متمايز از هوش و كنش وري شناختي و محتملاً تابع سيلان افكار، استدلال استقرايي، پارهاي از صفات ادراكي وشخصيت و نيز هوش واگرا، در حدي كه اين هوش گوناگوني را حلها و فرآوردهها را مساعد ميسازد.
در فرهنگ روانشناسي «پيرون » pieron ، خلاقيت چنين تعريف شده است : خلاقيت عبارت از كنش اختراعي تخيل سازنده ميباشد كه طبق نظريات «گتزل» و «جاكسون» چيزي سواي هوش معمولي برخي از محققان (ويلسون، 1956،كراچفيلد،1962) خلاقيت را نقطه مقابل «همنوايي» ميدانند و به نظر آنها خلاقيت يعني عقايد اصيل، نظريات متفاوت و نحوه متفاوت نگريستن به مسايل .
اكثر روانشناسان، آفرينندگي و حل مساله را فرايندهاي مشابهي دانستهاند (ماير، 1930 ،تورنس،1960،دي چكو،كرافورد،1974،گانيه،1977،گيج وبرلاينر،1984). گانيه بالاترين سطح يادگيري را حل مساله ميداند و معتقداست كه آفرينندگي نوع ويژهاي از حل مساله است . «مك كينون» نيز خلاقيت را عبارت از حل مساله همرا با ماهيتي بديع و نو ميداند . (مامفورد و گوستافون ).
«آزوبل» (1963،ص 110-99) خلاقيت را استعداد بي همتا در يك زمينه بخصوص ميداند و از نظر «گيلفورد» هوش و خلاقيت دو عامل فكري جداگانه تلقي شده و هوش را تفكر همگرا و خلاقيت را تفكر واگرا ميداند. از نظر او وجه تمايز تفكر آفريننده، تفكر واگرا است كه از طريق انعطاف پذيري،اصالت و رواني ميتوان باز شناخت (سيف: روانشناسي يادگيري و تدريس ).
نظريه پردازان روان شناختي نيز عقيده دارند كه خلاقيت از حالت برانگيختگي دروني ناشي ميشود. (كراچفيلد،1962) «دچار مس» (1968) معتقد است رفتارهايي كه از داخل بر انگيخته ميشوند ناشي از نوعي اشتياق براي تجربهيك امر ميباشند: بررسي تعاريف فوق نشان ميدهد كه عدهاي از آن به برانگيختگي دروني، بعضي به توانايي فرد براي توليد ايدههاي نو، برخي به توانايي حل مساله و نوعي تفكر واگرا، و نيز به نتيجه و محصول خلاقيت پرداختهاند .
بنابراين نتيجه ميگيريم خلاقيت عبارتست از: توانايي مشاهده اشياء به روشهاي جديد، يادگيري از طريق تجربيات گذشته و ارتباط آن به موقعيتهاي جديد، تفكر در راستاي برداشتن موانع و خطوط نا متعارف، استفاده از ديدگاههاي غير سنتي براي حل مسايل، خلق و ابداع چيزي تازه و ابتكاري، طي كردن مراحلي فراتر از اطلاعات داده شده.
بدين ترتيب فرايند آموزش و يادگيري ميتواند تفكر خلاق را پرورش دهد و افرادي كاوشكر، آفريننده، مشكل گشا، نوآور، مولد و عامل تغيير را تربيت كند .
ويژگيهاي شخصيتي افراد خلاق :
پال تورنس (1998) در پاسخ به اين پرسش كه ويژگيهاي شخصيتي چه نقشي در خلاقيت ايفا ميكند، گفته است شخصيت هم ميتواند خلاقيت را آسان سازد و هم مانع آن شود . ويژگيهايي از قبيل آمادگي براي خطر كردن، كنجكاوي و جستجوگري، استقلال انديشه، پشتكار و پايداري، شهامت، استقلال راي، خودآغازگري، ابتكار، پرسشگري درباره موقعيتهاي معماگونه، و در گير شدن با امور دشوار از جمله ويژگيهاي آسان ساز خلاقيت محسوب ميشوند. او ميگويد، هر عملي كه ما براي تشويق اين گونه رفتارها انجام ميدهيم شخص را در جهت خلاقيت بيشتر سوق ميدهد. (سيف،1379 ).
از نظر گيلفورد (1998) ويژگيهايي از بروز خلاقيت جلوگيري ميكنند، عبارتند از سلطه گري،منفي بافي، مقاومت ترس، عيب جويي، انتقاد از ديگران، سازشكاري، تسليم در برابر قدرت و كمرويي. (سيف،1379،ص 599 ). مطالعاتي كه «بارون» (1969) در زمينه شخصيت افراد خلاق انجام داده است نيز نشان ميدهد كه آنها در مقايسه با افراد عادي خوش بينتر وداراي انرژي رواني و جسمي استثنايياند. زندگي آنها پيچيدهتر است و به دنبال تنشاند يا از طريق آزاد شدن آن احساس لذت ميكنند. افراد خلاق، كمتر ضعيفالنفس بوده و از مسايل و امور آگاهند . (مزلو) آنان به مسايل بنياني علاقهمندند و تمايل زيادي به خطر كردن دارند .
«نيكسون» (1962)،تورنس(1966) و ليكاك (1979)،ضمن تحقيقاتي ويژگيهاي دانشآموزان خلاق را چنين عنوان كردهاند: 1- داراي هوش كلامي و
فایل : 25 صفحه
فرمت : Word
- کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.