مقاله کامل در مورد عواملي كه باعث بدرفتاري كودكان مي شوند

مقاله کامل در مورد عواملي كه باعث بدرفتاري كودكان مي شوند

چكيده مقاله :
در اين مقاله به عواملي كه باعث بدرفتاري كودكان مي شوند مي پردازيم ، موضوع اصلي اين مقاله كمك كردن به حل مشكلات رفتاري كودكان بين سه تا شش سال است . مطمئنا منظورمان اين نيست كه ولدين كودكان قبل از اين گروه سني هرگز با فرزندانشان دچار مشكل نمي شوند . نوزادان و كودكان نوپا هم احتمالا مشكلات واقعي براي پدر و مادرشان پيش مي آورند. تقريبا در همه موارد كودكان مشكلات رفتاري را مي آموزند . اين نكته اكثر والدين را شگفت زده ميكند چون هيچ پدر و مادري هرگز در پي آموزش بر رفتاري به كودك خود نيست و بيشتر آنها فعالانه مي كوشند تا رفتار خوب را به فرزندانشان بياموزند . بخشي از اين مشكل به منظور ما از يادگيري برمي گردد .
براي تغيير اعمال كودكان بايد چند مرحله طي شود : نخستين مرحله آشنايي با آن اصول يادگيري است كه راهنمايي فرايند تغيير رفتار به شمار مي آيند . دومين مرحله آشنايي با آن اصول در مورد مشكل رفتاري خاص فرزندتان است .سومين و مهم ترين مرحله عبارت است از اجراي اين برنامه در مورد فرزندتان .
براي جلوگيري از بد رفتاري كودكان مي توانيم تقويت كننده هايي را به عنوان پاداش يا چيزهاي خشنود كننده اي در نظر بگيريم ، اساسي ترين نوع تقويت كننده ها پاداش عيني يا معمولي است .
پاداش معمولي شي يا امتيازي عيني و مشخص است . نزد بزرگسالان پاداش ملموس عبارت است از : حقوق يا پول ، اتومبيل جديد ، رفتن به رستوران مورد علاقه يا انجام ورزش كه از آن لذت مي برند . كودكان نيز به مشوقهاي مملوس واكنش نشان مي دهند و براي كسب آن تلاش ميكنند.
والدين بعنوان الگوهاي خوب سرمشق فرزندانشان قرار مي گيرند . روند يادگيري از طريق الگوسازي نه خوب است نه بد ؛ بلكه صرفا يكي از راه هايي است كه كودكان از طريق آن الگوهاي رفتاري شان را فرا مي گيرند .
در بعضي از موارد والدين بايد براي تغيير رفتار كودكان از متخصص كمك بگيرند . مثلا در مواردي مانند :
پي گيرانه با مشكلات رفتاري فرزندتان مطابق روشهاي ارائه شده مواجه شده ايد ولي بعد از گذشت يك ماه هنوز بهبودي چنداني مشاهده نكرده ايد . 2- به نظر مي رسد كه فرزندتان با وجود انكه مطابق دستورالعملهاي ارائه شده استفاده كرده ايد واكنش نشان نمي دهد و فكر ميكنيد روشها بايد بيشتر با اوضاع منطبق شوند . 3- فرزندتان افسرده وغمگين است . يا كارهايي مي كند كه ممكن است به خودش آسيب برساند . 4- پرسشهايي درباره رشد عاطفي وتحصيلي فرزندتان داريد و صرفا مايليد آنها را با متخصص مطرح كنيد .
مقدمه :
پرورش گودكان نوعي مبارزه و در عين حال يكي از مهمترين ‹‹ وقت گير ترين ›› و طاقت فرساترين وظايفي است كه انسانها تا كنون با آن روبرو شده اند اما بطور بالقوه يكي از خشنود ترين كارها نيز هست . ما براي پيش بردن بيشتر امور مهم زندگي مان تمهيدات طولاني مدت وگسترده اي نياز داريم . براي اينكه شهروند خوبي باشيم ، دبيرستانها و دانشكده ها دوره هاي تعليمات اجتماعي تاريخ و امور جاري را تدارك مي بينند ؛ براي اينكه آماده كار شويم . دروه هاي مقدماتي را در مدرسه مي گذرانيم كه بعدا با آموزشهاي تخصصي درهر شغلي كه مي خواهيم پيشينه كنيم ، دنبال خواهد شد . با اين همه معمولا مردم در مورد وظيفه بسيار مهم تري چون پرورش كودكانمان غالبا ناچاريم به سه تدبير اساسي ولي ناقص متوسل نشويم. نخستين و مهم ترين تدبير همانا تجربه ي پرورش خودمان است. مردم مايل اند كه كودكشان راهمانطورتربيت كنند كه خودشان تربيت شده اند . دوم والدين بر مبناي تشخيص خودشان تصميم ميگيرند . مثلا وقتي كودك بد رفتاري مي كند ولدين اغلب بر تشخيص تكيه مي كنند كه به آنها مي گويد بد
رفتاري را ناديده بگيرند . سوم ما پدرومادري كردن را صرفا با آزمون و خطا يادميگيريم . مخصوصا در مورد بچه اول ،وقتي والدين با وضعيتي مواجه مي شوند كه نمي دانند چگونه از عهده ي آن بر آيند . اغلب در مورد اينكه چه بايد بكنند صرفا به گمانه زني مي پردازند و اميدوارند كه حدس شان درست از كار در آيد .
در وضعيت بسياري اين سه روش انجام آن چه والدين مان مي كردند استفاده از بهترين تشخيص هاي خودمان و حتي آزمون و خطا براي راهنمايي والدين در پرورش فرزندان شان كافي است .
والدين درمعرض دريافت آرايي متفاوت و اغلب متناقض قراردارند . درباره اينكه چه نوع پدر ومادري باشند هدف ما اين نيست كه شما رامتقاعد كنيم نوع خاصي از پدر يا مادر بشويد بلكه ارائه تدبير واقع بينانه اي براي مواجهه با مشكلات رفتاري فرزندتان است . رهيافتي كه تاكيد دارد انسان ها فرا مي گيرند كه با توجه به نتيجه اي تجارب خود و پي آمدهاي اعمال شان به طريق مشخص رفتار كنند . رهيافتهايي كه ارائه ميكنيم نشان داده اند كه نه تنها در بسياري درمانگاه هاي مختلف كودكان بلكه در مطالعات تحقيقي مفصل درباره ي مشكلات رفتاري كودكان نيز موثر بوده است .
هدفهاي رفتاري مقاله
در اين مقاله مي خواهيم بررسي كنيم وبدانيم كه چرا كودكان بد رفتاري ميكنند و عوامل بد رفتاري كودكان چه عواملي ميباشد؟ وراههاي پيشگيري از اين بد رفتاري كودكان چيست؟ هدفهاي اساسي ما حل مشكلات رفتاري كودكان است تا كودكان بتوانند مهارتهاي مهم و جديد زندگي و روش تفكر مثبت درباره خود را بيازمايند تا در آينده پيشه و كار مناسبي را براي خود بر گزينند كه هم براي خود و هم براي جامعه مفيد واقع شوند
چرا كودكان بد رفتاري مي كنند ؟
موضوع اصلي اين مقاله كمك كردن به حل مشكلات رفتاري كودكان بين سه تا شش سال است . مطمئنا منظورمان اين نيست كه والدين كودكان قبل از اين اين گروه سني هرگز با فرزندانشان دچار مشكل نمي شوند . نوزادان و كودكان نوپا هم احتمالا مشكلات واقعي براي پدر و مادر پيش مي آورند . به هر حال كودكان سنين سه شش سال از چند جهت موجودات خاصي اند . همين كه كودكان به سه سالگي نزديك مي شوند ، رشدي سريع و استثنايي در مهارتها و توانايي هاي جديد آنها بروز ميكند: زبان ، گفتار، گنجينه لغات ، همگي پيچيده تر مي شوند ، توانايي تفكر و استدلال شروع به رشدي كنند ، كودكان نسبت به محيط . خود فعال تر و كنجكاو تر مي شوند . به گستردن دامنه هم بازي هاي خود شروع مي كنند . شخص كه
قبلا به چشم نوزاد يا كودك نوپا به اومي نگريستيم . حالا به كودكي تبديل شده كه رفتارهايي آشكار مخصوص به خود دارد . همين كه كودكان بزرگ مي شوند ، تغيير كرده و رفتارهاي تازه اي را آغاز مي كنند متقابلا والدين نيز بايد تدابير جديدي بكار ببرند .
كه غالبا به معناي كمك به فرزندان براي يادگيري مهارتهاي جديد است . در مرود كودكان كوچكتر از گروه سني بكار ببرند كه غالبا به معناي كمك به فرزندان براي يادگيري مهارتهاي جديد است . در مورد كودكان كوچكتر از گروه سني سه تا شش سال مهارتهاي پيشرفته اي كه لازم است خوب فرا گرفته شوند شامل تسلط بر خود و به تعويق انداختن كسب خواسته هاست . در اين مرحله والدين بايد به فرزندانشان بيشتر كمك كنند تا كاملا براي استفاده از دستشويي تربيت شوند يادبگيرندجاي خود را تر نكنند و بتوانند خواسته هاي خود را بدون كج خلقي بيان كنند.
هنگامي كه كودكان كمي بزرگتر مي شوند ، در بازي ها و دادو ستد هاي اجتماعي باديگران مستقل مي شوند و مي توانند درباره ي اتفاقاتي كه براي شان مي افتد دقيق تر بينديشند . همراه اين پيشرفتهاي تازه وظايف اضافي براي كودك و گاه مشكلاتي نيز بوچود مي آيند . وقتي كودكي چهار ساله در كارهاي روزمره اش مصمم تر و هدفمند تر مي شوئد به همين نسبت ممكن است وقتي كارها بر وفق مرادش پيش نمي
روند بيشتر عصباني و دلسرد شوند حل اين مشكل نيازمند آموزش بيان احساسات به نحو شايسته است تا كودك با خشم نافرماني و ويرانگري احساساتش را بروز ندهد . وقتي دختري 5 ساله مدت زيادي را خارج از فضاي امن و آسايش خانه مي گذراند . ممكن است با چيز نامانوس وترسناكي روبرو شود . فراگيري غلبه بر ترس ها و كسب اعتماد به نفس از وظايف مهم اين مقطع به شمار مي آيند. تقريبا در همين سن وسال كودكان قادرند مسئوليت بيشتري را درتصميم گيري هاي روزمره درباره ي موضوعاتي كه مربوط به آنهاست بر عهده بگيرند . بالاخره همين كه كودكان به شش سالگي نزديك مي شوند دوست دارند وقتي خيلي بيشتري را با دوستان وهمبازي هاي خود بگذرانند و به زودي مدرسه رانيز شروع خواهندكرد . در اين مقطع مهارتهاي اجتماعي جديد و دوست يابي اهميت پيدا مي كند .
با اين نقاط عطف پيش بيني پذيري در رشد و پرورش بيشتر كودكان پيش مي آيد . مثلا كودكان در يك سالگي راه رفتن را شروع مي كنند . معمولا در دو سالگي آمادگي فراگيري استفاده ازدستشويي مي شوند و اكثرا كودكستان رسمي را از پنج سالگي شروع مي كنند . ولي هميشه ميسر نيست مهارت در وظايف خاص يا مشكلات رفتاري را كه ممكن است پيش بيايد با ترتيب زماني و به طور دقيق مشخص كنيم . به اين دليل در اين كتاب بر آن نوع مشكلات رفتاري تاميد مي شود كه معمولا طي اين سالهاي اوليه پيش مي
آيند و روشهايي كه والدين مي تواند در صورت بروز مشكلات با آنها مواجه شوند پيوست پايان كتاب برخي مشكلات رفتاري معمول دوران كودكي را خلاصه و سنيني را كه غالبا اين مشكلات در آن رخ مي دهند مطرح كرده است با توجه به وظايف جديدي كه همه كودكان در طول دوره ابتدايي زندگي شان بر دوش خواهند گرفت گاه دشواريهايي كه آنها را مشكلات رفتاري ميناميم در مواجهه با اين مسئوليتهاي تازه پيش مي آيند . حال بايد ديد كه اين مشكلات چگونه بروز مي كنند و درچه مقطعي آنقدر وخيم مي شوند كه نگراني والدين را بر مي انگيزند ؟
تحقيق در علل مشكلات رفتاري
متخصصان سالها كوشيده اند تا عوامل شكل دهنده ي شخصيت را عموما و اختلالات رفتاري را به طور خاص با جستجو در مكانهاي متقاوت تعيين كنند . قرن ما پيش تصور مي شد كه شخصيت معلول مايعات يا ‹‹ اخلاطي ›› است كه در سراسر بدن جريان دارد . وقتي يكي از اين مايعات فزوني يابد مي تواند سبب تند خواني ، بي حالي ، افسردگي و فعاليت بيش ازاندازه ي شخص شود . سال ها بعد متخصصان متفق القول شدند كه از شكل ، اندازه و طرح سر فرد مي توان رفتار او را پيش بيني كرد . اولين پزشكان با استفاده از علمي كه جمجمه شناسي مي ناميدند و مجهز به نوارهاي اندازه گيري و قطر سنج بود سر مريض هاي جوانشان را با وسواس اندازه گيري مي
كردند تا محل برآمدگيهايي را كه سبب رفتارهاي ناسازگار بود بيابند .
در اوايل قرن بيستم متخصصان متقاعد شدند كه ويژگي هاي شخصيت با ساختمان بدني و قد و قامت ارتباط دارد . فرض بر اين بود كه افراد خيلي چاق دمدمي مزاج و افراد لاغر درون گرا و كمرو و افراد ورزشكار برون گرا و ثابت قدم هستند .
دير زماني است كه تمامي اين كوششها براي درك شخصيت كودكان مردود شمرده مي شوند . ولي به كوشش خود براي يافتن علت ها راه حل هاي مشكلات رفتاري كودكان ، البته در زمينه هايي متفاوت با گذشته ادامه مي دهيم . چند فرضيه ي .وسيعا پذيرفته شده درباره رفتار كودكان كه ثابت شده چندان هم درست نيستند عبارتند از :
اين كه كودكان شبيه پدر ومادرشان رفتار مي كنند آيا به اين معناست كه ويژگي هاي شخصيت را از آنها به ارث مي برند ؟.
مي دانيم كه بسياري از صفات جسماني را از پدر و مادر به ارث مي برند . رنگ چشم ، مو و قد كه به طور ژنتيكي تعيين مي شوند . هر چند اين نظريه تا حدي است كه دستخوش مناقشه است . اما امروزه بسياري از روان شناسان معتقدند كه هوش كودك را تا حد بسيار زيادي عامل ژنتيكي تعيين مي كند . در ضمن مي دانيم كه كودكان معمولا شبيه پدرو مادرشان رفتار مي كنند. مثلا والدين بسيار حساس معمولا فرزندان عاطفي و والدين عاقبت انديش معمولا
فرزنداني دارند كه معيارهاي بالايي را براي عملكرد خود قرار مي دهند و والدين درون گرا به احتمال زياد فرزنداني خجالتي دارند و الي آخر . بعضي از اين موضوع نتيجه مي گيرند كه ويژگي هاي رفتاري هم ارثي اند . در واقع اكثر مطالعات فعلي قادر به اثبات رابطه ي صريح ژنتيكي بين شخصيت والدين و شخصيت فرزندان شان نبوده اند . وقتي كه كودكان مثل ساير اعضاي خانواده ي خود رفتار مي كنند يا با مشاهده و تقليد اعمال ساير اعضاي خانواده ي خود رفتار مي كنند . يا با مشاهده و تقليد اعمال ساير اعضاي خانواده و يا به سبب اين كه احتمالا والدين صفاتي را كه خود دارند در فرزندشان تشويق مي كنند فرا گرفته اند كه اين گونه رفتار كنند .براي اين كه بگوييم ويژگي هاي رفتاري را عوامل ژنتيكي و ارثي تعيين ميكنند شواهد اندكي دردست است .
آيا مشكلات رفتاري نشانه هاي ناهنجاري عميق تري در شرايط روحي نيستند . كه نمي توان مستقيما درمانشان كرد ؟ زماني عبارت مذكور نظريه غالب در زمينه ي مطالعه كودكان بود .چنين گمان مي شد كه بر رفتاري هاي كودكان ( اعم از كتك كاري ، كج خلقي ؛ مشكلات آموزش استفاده ازدستشويي و هراس از تاريكي ) به سبب رويدادها ، كشمكش ها يا ضربه ي عاطفي پنهان در جايي در گذشته پديد آمده اند كه از نخستين دوره ي رشد يا در همان اوايل دوره ي كودكي تداوم يافته اند . بنابراين مشكلات رفتاري

فایل : 25 صفحه

فرمت : Word

29900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط