مقاله کامل جايگاه خانواده در اسلام

مقاله کامل جايگاه خانواده در اسلام

بخش اول
كليات
مقدمه:
خانواده از ابتداي تاريخ تاكنون در بين تمامي جوامع بشري، به عنوان اصلي‌ترين نهاد اجتماعي، زيربناي جوامع و منشأ فرهنگ‌ها، تمدن‌ها و تاريخ بشر بوده است. پرداختن به اين بناي مقدس و بنيادين و حمايت و هدايت آن به جايگاه واقعي و متعالي‌اش، همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انساني و غفلت از آن موجب دور شدن بشر از حيات حقيقي و سقوط به ورطه هلاكت و ضلالت بوده است.
اسلام به عنوان مكتبي انسان‌ساز بيشترين عنايت را به تكريم، تنزيه و تعالي خانواده دارد و اين نهاد مقدس را كانون تربيت و مهد مودت و رحمت مي‌شمرد و سعادت و شقاوت جامعه انساني را منوط به صلاح و فساد اين بنا مي‌داند و هدف از تشكيل خانواده را تأمين نيازهاي مادي، عاطفي و معنوي انسان از جمله دستيابي به سكون و آرامش برمي‌شمارد. دستيابي به اين اهداف والاي مكتب اسلام و حفظ و حراست دقيق و مستمر از آن، نيازمند توجه جدي به خانواده و پياده كردن قوانين مربوط به آن در اسلام است و ضروري است كليه برنامه‌ريزي‌ها و سياست‌گذاري‌ها در تمام سطوح،‌ حق‌مدارانه و در راستاي تعالي و مصالح خانواده باشد.
خانواده براساس اجتماع و به عقيده جامعه‌شناسان يكي از عوامل مهم ايجاد تمدن است. رشد و پرورش افراد در خانواده پايه‌گذاري شده و سلامت و سعادت جامعه بشري در گرو تربيت صحيح و استواري است كه در خانواده پديد آمده است. وضعي كه با تأسف، امروزه با آن مواجهيم، وجود تزلزل در اركان خانواده‌هاست. توضيح مسأله اينكه ما امروزه در بسياري از خانواد‌ها شاهد عدم تفاهم، درگيري و نزاع و حتي متاركه و طلاق هستيم.
بسياري از فرزندان در محيط نابسامان خانواده رشد يافته و از تربيت درست و آرامش و سكوني كه لازمه رشد است، برخوردار نمي‌باشند. اين امر در درازمدت زمينه‌سازي نابساماني‌هاي رفتاري و حتي انحراف و لغزش بسيار است.
جرم‌شناسان يكي از ريشه‌هاي جرم و انحراف را در نابساماني خانواده مي‌دانند و بررسي‌هايي كه در جوامع غربي و حتي در جوامع خودمان به عمل آمده نشان داده است كه بسياري از
مجرمان و منحرفان، كساني هستند كه در خانواده نابساماني پرورش يافته‌اند. در مورد سر و سامان دادن به اين موضوع نظرات مختلفي عرضه شده است:
1ـ گروهي تندرو حتي مسأله لغو خانواده را نظر داده بودند كه تجربه انقلاب كمونيستي در دنيا و لغو خانواده در آن سامان، آن‌ها را به خطايشان واقف گردانيده است.
2ـ عده‌اي ريشه اين نابساماني‌ها را عدم آزادي زن و عدم تساوي حقوق او با مرد دانسته و قائل شده‌اند كه با تأمين اين حق،‌ مشكلات خانوادگي حل مي‌شود.
3ـ دسته سومي درست خلاف آن را نظر داده و گمان داشته‌اند كه اگر آزادي را از زنان سلب و آن‌ها را در محيط خانه محبوس سازند، به تربيت نسل درست و استوار قادر شده و مي‌توانند ريشه همه نابساماني‌ها را بخشكانند.
4ـ اسلام در اين زمينه رهنمودهايي براساس دريافت از وحي دارد كه اجراي آن مي‌تواند نابساماني‌هاي موجود را از بين برده و بشر را به سوي هدف خلقتش به پيش برد. در بينش اسلامي حيات خانواده مبتني بر ضوابط ايمان و اخلاق و متكي به حقوق است كه دامنه آن در برگيرنده شأن زن، شوهر، فرزندان و والدين است و ما در اين بررسي كوتاه سعي داريم به توضيح و تشريح آن بپردازيم. طبيعي است كه مستندات ما در اين بررسي منابع اصيل اسلامي و تجربه علماي اسلامي در طول مدت چهارده قرن مي‌باشد.
1 ـ 1 ـ تعريف و تبيين موضوع:
واژه خانواده در لغت‌نامه‌هاي عرب معادل واژه‌هايي همچون اهل البيت، عيال (ع.و.ل)، أسرة و زوج مي‌باشد. از اين رو به بررسي اين كلمات مي‌پردازيم:
الف ـ تعريف لغوي عيال:
عالَه: در معني بهم نزديكند. تحويل: اعتماد و اتكال نمودن به ديگري در هر چيزي كه دشوار و سنگين است.
عيال: مفردش عيل است، يعني چيزي سنگين.
عالَه: سنگيني و فشار زندگي را تحمل كرد و از اين معني است سخن پيامبر(ص) كه: «أبدأ بنفسك ثم بمن تحوّل ـ هزينه و بخشش را از خويش آغاز كن و از عيال خويش آغاز كن.»
أعال: اهل و عيالش زياد شد.
عول: جور و ميل از حق. «عال الرجل يعول عولاً و عيالةً اي مال و جار»، عول فرائض از آنست كه چون سهام زياده باشد به آن‌ها نقص و جور داخل شود. «فإن خضتم الا تعدلوا فواحدة او ماملكت ايمانكم ذلك اوني الا تعدلوا ـ اگر ترسيديد كه در صورت گرفتن زنان بيشتر عدالت نكنيد فقط يك زن بگيريد و يا از كنيزان اختيار كنيد، آن نزديك‌تر است به اينكه ظلم و بي‌انصافي كنيد» اين لفظ يكبار بيشتر در قرآن نيامده است.
ب ـ تعريف لغوي أسر:
أسر: بستن كسي با زنجير و طناب چنانكه گويند: أسرت القتب ـ يعني زين و برگ را به پشت مركب بستم، اسير را هم به همين مناسبت اسير ناميده‌اند، كه مقيد و محدود مي‌شود و سپس به هر چيزي كه گرفته شده و مقيد است، اسير گفته‌اند، هر چند كه با چيزي هم بسته نشود.
جمع أسير ـ أساري، أساري و أسري ـ است و در آيه «و يتيمناً و اسيرا» به كار رفته است. بعداً معني اسير گسترش يافته و در معاني (اسير نعمت شدن) استعمال شده و همچنين
درباره خانواده كه وسيله نيرومندي و تقويت مرد است و اسرة الرجل: يعني خانواده مرد.
الأسرة ج أسر: خانواده، عائله، زره محكم.
ج ـ تعريف لغوي زوج:
الزوج ج أزواج و زوجه: همنشين، قرين، همسر، جفت انسان، عيال، جفت هر چيز
زوج به هر يك از دو همسر مرد و زن (نرينه و مادينه) و در حيوانات كه با هم جفت هستند و آميزش جنسي نموده‌اند، گفته مي‌شود و همچنين به هر دو جفتي، چه در مزاوجت و يا در غير آن، مثل جفت كفش و نعلين و نيز به هر دو چيزي كه با يكديگر شبيه يا همانند باشند، خواه شباهتي يكسان و يا ناهمسان باشد باز هم آن‌ها را ـ زوج ـ گويند.
خداي تعالي گويد: «فجعل منه الزوجين الذكر و الأنثي ….»
«و» قلنا يا آدم اسكن أنت و زوجك الجنة و كلا منها رغداً حيث شئتما و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين…»
«ولي واژه‌ي ـ زوجه ـ ناپسند است و به كار نمي‌رود (در قرآن نيامده است، مي‌گويند: زوج المرئه: شوهر آن زن و زوجه الرجل: زن آن مرد) جمعش زوجات است.
شاعر مي‌گويد: «فبكا نباتي شجوهن و زوجتي ـ همسرم و دخترانم از غم و اندوهشان گريستند.»
جمع زوج ـ ازواج ـ است. در آيه: «هم و ازواجهم» و «احشروا الذين ظلموا و أزواجهم»
أزواجهم ـ يعني ياران و كساني كه در كردار و رفتار از ستمگران پيروي مي‌كردند (كه در دوزخ هم با هم قرينند.)
و آيه: «الي ما متعنا به أزواجاً منهم.» يعني كساني كه همسان و همگنان و اقران آن‌هايند. و آيات: «سبحان الذي خلق
الأزواج» آگاهي و هشداري به اين امر است كه اشياء تمامشان از جوهر و عرض، ماده و صورت تركيب شده‌اند و اين كه هر چيز ساخته شده و مصنوع از قاعده تركيب، عاري و مستثني نيست.
هر مصنوعي به ناچار، اقتضاء صانعي و سازنده‌اي دارد و اين امر خود تنبيهي است براي اين كه خداي تعالي فرد است (چون از حكم مصنوع خارج است ـ كان الله و لم يكن معه شيء … به حكم اين آيه قرآن كه هو الاول و همچنين ـ ليس كمثله شيء ـ يعني ذات باريتعالي از حكم و قانون اشياء كه مركبند، خارج است.
و آيه «خلقنا زوجين» اين آيه روشن كرده است كه هرچه در عالم است زوج است از جهت اين كه براي آن چيز، يا ضدي يا چيزي شبيه به آن، يا چيزي در تركيب آن هست و بلكه به هيچ وجه از تركيب و مركب بودن جدا نيست. در آيه اخير: زوجين را از اين جهت بيان كرد تا هشداري باشد براي بر اين كه: شيء هر چند ضد و مثل و شبهي نداشته باشد اما از تركيب جوهر و عرض ناگزير و جدانشدني است و آن زوجين است.
زوج: جفت ـ صنف. بهر دو قرين از مذكر و مؤنث در حيوانات كه ازدواج يافته‌اند گفته مي‌شود: زوج. به هر دو قرين در غير حيوانات نيز زوج اطلاق مي‌شود مثل يك زوج كفش (يك جفت).
زوجه به معني زن است جمع آن زوجات مي‌باشد.راغب مي‌گويد: آن لغت رديء است. نگارنده گويد لذا زوجه و زوجات در قرآن نيامده بلكه زوج و ازواج به كار رفته است.
زوج هم به زن اطلاق شده مثل: «و ان اردتم استبدال زوج مكان زوج…» «و اگر اراده كنيد تبديل زني را به زن ديگر….»
و مثل «يا ادم اسكن انت و زوجك الجنه «اي آدم تو و زنت در بهشت بمانيد»
«و هم به مرد مثل «فلا تحل له من بعد حتي تنكح زوجاً غيره» پس اگر بعد از طلاق دوم باز طلاق داد شوهر زن را پس حلال نشود آن زن بر آن شوهر بعد از طلاق شوم تا اينكه به نكاح درآيد و شوهر كند آن زن به شوهري غير از شوهر اول.
«و همچنين» قد سمع الله قول التي تجاد لك في زوجها….»
به تحقيق شنيد خدا سخن آنكه مجادله مي كرد تو را در كار شوهر خود ازواج نيز هم در زنان بكار رفته مثل «والذين يتوفون منكم و يذرون ازواجاً ـ و آنهايي كه مي ميرند از شما و وا مي گذارند زنهاي خود را « و هم در مردان»
مثل «فلا تعضلوهن أن ينكحن أزواجهن إذا ترضوا بينهم بالمعروف ـ پس منع نكنيد ايشان را از اينكه به نكاح شوهران خود درآيند در صورتيكه از يكديگر راضي شده باشند كه بخوبي زندگي كنند. «ظاهراً استعمال شدن ازواج در مردان فقط در اين آيه است.
زوج و ازواج در گياهان نيز به كار رفته مثل « انبتت من كل زوجٍ بهيج ـ و برويد از هر گياهي تازه و نيكو. «درباره حيوانات نيز آمده «قلنا احمل منها من كل زوجين اثنين ـ گفتيم ما نوح را بردار در آن كشتي از هر نر و ماده دو تا»« در زبان عرب زوجين به معني يك جفت است و لفظ «اثنين» براي بيان آنست.
يكي از اسرار عجيب خلقت نر و مادگي موجودات است. اگر در حيوان و گياه اين واقعيت وجود نداشت هيچ يك چيز، دو چيز نمي‌شد و جاي از بين‌رفته‌ها پر نمي‌گرديد و توليد و تكثير مطلقاً معنايي نداشت ولي خداوند با اين وسيله نقص عالم را جبران و آن را پيوسته به سوي كمال مي‌راند. بشر با فكر ساده‌ي خود ابتدا آن را فقط در انسان و حيوان مي‌دانست و در اثر پيشرفت علم احساس كرد كه اين واقعيت در عالم گياه نيز حكم‌فرماست و اگر نباتات به وسيله‌ي حشرات و بادها تلقيح نگردند ميوه بدست نخواهد آمد. از قديم بوجود نر و مادگي در بعضي درختان مثل خرما پي برده بودند ولي بعدها عموميت آن روشن گرديد.
قرآن كريم پا را از همه فراتر گذاشته و مسئله نر و مادگي را در تمام موجودات اعلان مي‌كند اعم از زنده و غير زنده، درباره‌ي حيوان و انسان كه روشن است و بعضي از آيات
آن گذشت. درباره‌ي نباتات آمده: «سبحان الذي خلق الأزواج كلها مما تنبت الأرض و من أنفسهم و مما لايعلمون ـ پاك و منزه است خدايي كه از روييدني‌هاي زمين و از شما مردمان جفت‌ها (نر و ماده‌ها) قرار داد و از چيزهايي كه نمي‌دانيد نيز جفت‌ها قرار داد.» در گذشته كه اين واقعيت به ثبوت نرسيده بود، بزرگان ازواج را در آيه اصناف معني مي‌كردند ولي علم نشان داد كه قرآن چه مسئله عجيبي را مطرح مي‌كند در آيه «و من كل الثمرات جعل فيها زوجين اثنين … و همه ميوه ها را جفت قرار داد در زمين«گرچه نسبت زوجيت بخود ثمره داده شده ولي ظاهراً منظور توليد شدن آن‌ها در اثر زوجيت است بعضي از بزرگان آن را دو صنف گفته يكي مال زمستان و ديگري مال تابستان مثل بعضي ميوه‌ها ولي اين خيلي بعيد است و با كليت آيه كه فرموده: «من كل الثمرات» جور در نمي‌آيد كه همه‌ي آن‌ها صيفي و شتوي ندارند.
بالاتر از همه اين آيه است كه مي‌گويد: «و من كل شيء خلقنا زوجين لعلكم تذكرون» ـ و از هر چيزي آفريديم نر و ماده شايد شما پند بگيريد.
روشن مي‌كند كه قانون نر و مادگي در تمام موجودات بدون استثناء جاري است امروز بشر پس از فرو رفتن در درون اشياء و شكافتن ذرات و رسيدن به اتم دانسته است كه اتم‌ها از الكترون و پروتون تشكيل يافته‌اند. الكترون‌ها بار منفي دارند و پروتون‌ها بار مثبت‌ و نيز نر و ماده‌اند و موجودات همه از آن ذرات تشكيل يافته‌اند «سبحان ربك رب العزه عما يصفون.»
«اهتزت و ربت و انبتت من كل زوج بهيج ـ (ظاهراً مراد از زوج در اين آيه و نظائر آن، نوع و صنف است يعني زمين حركت كرد،‌ بالا آمد و هر صنف و هر جور روييدني نشاط‌آور را رويانيد.
نوع و صنف يكي از معاني زوج است چنانكه راغب و اقرب و بيضاوي و ابن اثير و طبرسي گفته است همچنين است آيات 7 شعراء، 10 لقمان، 7 ق و غيره.
«و اذ النفوس زوجت» ظاهراً مراد از آن جفت شدن انسان‌ها با اعمالشان است درباره‌ي آن گفته‌اند: مراد ملكه‌هاي اعمال است كه شخص با آن‌ها مزدوج مي‌گردد يا هر انسان بهم شكل خود از اهل آتش و بهشت قرين شود يا ارواح باجساد برگردد يا هر فريفته بفريبنده ملحق شود يا مؤمنين با حورالعين و كفار با شياطين هم قرين گردند.
قول اخير عبارت اخراي كلام ماست و بنابر تجسم عمل مراد قرين شدن انسان با عمل خويش است. «هذا فليذوقوه حميم و غساق و آخر من شكله ازواج ـ «حميم آب جوشان، غساق چنانكه مجمع گفته چرك بسيار بدبو، شكل، مشابه و نظير است ازواج چنانكه گفته‌اند به معني انواع و اقسام است يعني: اين آب جوشان و چرك بدبوست آن را و اقسام است يعني: اين آب جوشان و چرك بدبوست آنرا بچشند.
«ادخلوا الجنه انتم و ازواجكم تحبرون ـ گفته شود به ايشان كه داخل شويد بهشت را شما با زنهاي خود شادمان باشيد«مي‌شود گفت مراد از اين ازواج زنان دنيوي انسان هستند كه اهل بهشت شده‌اند بقرينه‌ي آيه‌اي كه مي‌گويد: «جنات عدن يدخلونها و من صلح من ابائهم و أزواجهم…» ـ كه آن خانه بهشتهاي عدن است كه داخل مي شوند ايشان آن بهشت 4 را و هر كه شايسته باشد از پدران و زنان ايشان. و شايد مراد ازواج بهشتي و حورالعين باشند.
و همچنين آيه «احشروا الذين ظلموا ازواجهم و ما كانوا يعبدون. من دون الله فاهدوهم الي صراط الحجيم» امر شود به ملائكه كه جمع كنيد آنان را كه ظلم كردند برخود به سبب شرك و تكذيب رسولان و جمع كنيد اتباع و اشياع ايشان را از كفار و آنچه را كه مي پرستيدند از سوي خدا پس راه نمائيد ايشان را به سوي راه جهنم.
«ممكن است مراد زنان دنيايي باشد كه با شوهران شريك ظلم بوده‌اند و اين وضع به خصوصي است كه زن و شوهر در دنيا با هم ظالم باشند و در آخرت نيز از هم جدا نشوند، چنانكه
درباره‌ي ابولهب و زن او آمده: «سيصلي ناراً ذات لهب. و امراته حمالة الحطب» ـ به زودي در آيد در آتشي زبانه دار وزن او هيزم كش است.
و احتمال دارد ازواجي باشند كه از اعمال بد تجسم يافته‌اند و يا همشكلاني در عذاب باشند كه خدا فرموده: «و من يعش عن ذكر الرحمن نقيض له شيطاناً فهو له قرين. و انهم ليصدونهم عن السبيل و يحسبون انهم مهتدون. حتي اذا جائنا قال يا ليت بيني و بينك بعد المشرقين فبئس القرين. و لن ينفعكم ليوم إذ ظلمتم انكم في العذاب مشتركون ـ هر كه از ياد خدا رخ بتابد شيطان را برانگيزيم تا يار و همنشين دائم وي باشد و آن شياطين هميشه آن مردم از خداغافل را از راه خدا باز دارند و به ضلالت افكنند و پندارند كه هدايت يافته‌اند. تا وقتي كه از دنيا به سوي ما باز آيد آنگاه با نهايت حسرت گويد اي كاش ميان من و آن شيطان فاصله‌اي به دوري مشرق و مغرب بود كه او بسيار همنشين و يار بدي بر من بود و هرگز در آن روز به حال شما سودي ندارد زيرا در دنيا ظلم كرديد و امروز البته در عذاب دوزخ شريك هستيد.» در اين آيات شيطان با گناهكار قرين است و او را پيوسته گمراه مي‌كند و روز قيامت نيز او را قرين خود مي‌بيند و اعتذار سودي نمي‌دهد و هر دو مشتركاً وارد عذاب مي‌شوند.
د ـ خانواده در اصطلاح:
تاكنون تعاريف گوناگوني براي خانواده ارائه شده است كه عموماً براساس دو نكته بيان گرديده؛ يكي ساختارهاي موجود خانواده كه تاريخ از آن ياد كرده است و ديگري انتظاراتي كه از كاركرد خانواده بوده و هست.
خانواده مؤثرترين عامل انتقال فرهنگ و ركن بنيادي جامعه است كه در شرايط مختلف در تأثير و تأثر متقابل با فرهنگ و عوامل اجتماعي است. انسان‌ها در خانواده به هويت و رشد شخصيتي دست مي‌يابند و در خانواده‌هاي سالم و رشيد به تكامل معنوي و اخلاق نائل مي‌شوند. لذا خانواده عامل كمال‌بخشي،

فایل : 147 صفحه

فرمت : Word

26900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط