مقاله کامل تأثیر شبکه های اجتماعی بر افکار عمومی

مقاله کامل تأثیر شبکه های اجتماعی بر افکار عمومی

تأثیر شبکه های اجتماعی بر افکار عمومی
چکیده
ظهور و گسترش ارتباطات الكترونیك و به تبع آن کاربرد شبكه‌های اجتماعی، تعاملهای اجتماعی را دچار تحول شگرفی نموده است. این شبكه ها به عنوان فراهم کننده راه جدیدی برای برقراری ارتباط و بهاشتراکگذاری محتوا در اینترنت مورد توجه قرارگرفتهاند و امروزه، صدها میلیون نفر از کاربران اینترنت در شبكه‌های مختلف اجتماعی عضویت دارند. در نتیجة چنین تحول ها، این فضاي شبك هاي تا حد زیادي تعامل های افراد و تعامل های گفتمانی را شكل و سمت و سو داده است. در همین ارتباط، انقلاب اطلاعات در دنیاي مجازي به طورفزایندهاي نقشجنبشهاي اجتماعی شبكه ای افراد را گسترش داده و دیگر این کنشگران غیر دولتی هستند که به عنوان طبقه جدید برخط (آنلاین) و با گفتمانی نو، چالشی جدید را براي جوامع سنتی ایجاد کرده اند. لذا، نقش شبكه‌های اجتماعی را نمی توان در شكل دهی به افكار عمومی و در نتیجه تحول های سیاسی جهان نادیده گرفت. با توجه به این واقعیت که شبكه های اجتماعی درسالهای اخیر موجبتحولهای اساسی سیاسی و اجتماعی در گوشه و کنار جهان شده اند، در ایران نیز، استفاده از فضای مجازی به طور اعم و به خصوص شبكه های اجتماعی به طور چشمگیری توسط مردم، احزاب وگروه‌های مختلف قبل و بعد از انتخابات های برگزار شده طی سال های گذشته افزایش یافته است و به نظر می رسد که استفاده از شبكه‌های اجتماعی تبدیل به معیار جدیدی برای تأثیرگذاری بر انتخابات در ایران و نیز فضای سیاسی کشور شده باشد. لذا، هدف اصلی این نوشتار، بررسی نقش شبكههاي اجتماعی در شكل گیری افكار عمومی با تأکید بر انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 ایران است. برای نیل بدین هدف، نگارنده سعی نموده است تا در چارچوب
کارکردگرایی و نیز با بررسی نظرات متعدد جامعه شناختی در خصوص تأثیر شبكه‌های اجتماعی بر افكار عمومی، با تكیه بر اسناد دسته اول و آمارهای منتشر شده توسط مؤسسات غربی به تجزیه و تحلیل موضوع مورد بحث بپردازد.
واژگان کلیدی: شبكه های اجتماعی، کارکردگرایی، افكار عمومی، انتخابات ایران.
مقدمه
با ظهور فناوری های مدرن و به خصوص اینترنت و ورود شبكه های اجتماعی به زندگی افراد، نوع جدیدی از روابط بین فردی شكل گرفته است که از آن به ارتباطات مجازی تعبیرمیشود. در واقع، این ارتباطات مجازی بین فردی در قالب شبك ه سازی های اجتماعی، بر پایهمشارکت همگانی بناشدهاند. از این رو، شبكه های اجتماعی، به عنوان فضاهایی در دنیای مجازی1 که برای ارتباط میان افراد مختلف، با سطوح گوناگون دسترسی به وجودآمدهاند، به علتبیمكانی حاکم بر اینترنت بر علایق افراد وگروه‌ها بنیان نهاده شده اند. ایجاد ارتباطات جمعی و میان فردی، تشكیل اجتماعات مجازی، اطلاعرسانی، تبادل اطلاعات و نظرات از شناخته شدهترین کارکردهای این فضاها هستند. برخی ازویژگیهای شبكه‌های اجتماعی مانند: «به اشتراک گذاری، سازمان دهی، دوستی، اعتماد، استناد و تعمیم، چندرسانه ای بودن، نقد بی رحمانه، دنبالکردن و دنبال شدن، باز انتشار، خردجمعی، ساختار دمكراتیك، قدرت سرمایه اجتماعی، تحرک اجتماعی و ابتكار و خلاقیت » )ضیایی پرور، 1388: 24)، تأثیرهای این شبك ه‌ها را دو چنداننمودهاند و در نتیجة فضای حاکم بر آنها، حضور افراد در شبكه های اجتماعی، احتمال مشارکت ها و کنش های اجتماعی آنها را نیز افزایشمیدهد. اما، بارزترین ویژگی این شبكه‌ها
رامیتوان «هویت» دانست. به این معنا که هویت در شبكه های اجتماعی مجازی به سمت هرچه واقعی تر شدنپیش می رود. پس هر چه پیوند افراد و اعضا در شبكه ها، بیشتر و انبوه تر باشد، همراهی، تعامل ها، نزدیكی دیدگاه ها و نیز حرکت های همسو و مشترک، محتمل تر خواهد شد. بر همین اساس و تحت تأثیر چنین فضایی که در شبكه های اجتماعی به وجود آمده است، از طرفی نیز شاهد رشد و نفوذ شبكه های اجتماعی درتحولها سیاسی و اجتماعی مختلف و حتی فروپاشی نظام های سیاسی و اجتماعی مستقر در گوشه و کنار جهان بوده ایم. تأثیرگذاری این شبك ه‌ها در ایران نیز که در سال های اخیر دستخوش فراز و نشیب های مختلفی بوده است، در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 نقطة عطف خود را تجربه نمود و فرضیاتی را در خصوص تأثیر شبكه های اجتماعی بر شك لدهی افكار عمومی در رویدادهای پس از انتخابات به وجود آورد. بر همین اساس، سؤال اصلی نوشتار حاضر این می باشد که اول اینكه، تا چه اندازه شبكه های اجتماعی بر شكل گیری افكار عمومی نقش دارد و دوم اینكه، این شك لدهی تا چه حد در اعتراض های بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 ایران مؤثر بوده است. فرضیه اصلی این نوشتار نیز بر این اصل استوار است که شبكه های اجتماعی بر شك لگیری افكار عمومی اعضا تأثیر اساسی دارد و نیز در اعتراض های انتخابات ریاست جمهوری 1388 ایران نقشی کلیدی ایفا کرده است.
چارچوب نظری
شبكه های اجتماعی اینترنتی به زبانی ساده، صفحات اینترنتی هستند که افراد با عضویت در آنها میتوانند دوستیابی کنند، به بحث و تبادل نظر بپردازند، تصاویر و فیلم هایی را که دوست دارند به اشتراک بگذارند و این
فرصت را مییابند تا درباره علاقه مندیها و مطالب دیگران اظهار نظر کنند و خودشان نیز مطالبی را مطابق با سلیقه و نظر خود منتشر کنند و حتی در دنیایِ مجازی این شبكه ها، تصویری خیالی از خود ارائه کنند. آنچه در حال حاضر وجود شبكه های اجتماعی را پر اهمیت و تأثیر آنها را پررنگ تر جلوه میدهد، اقبال عمومی کاربران اینترنت به این شبكه ها میباشد. به طوری که روزانه میلیون ها نفر در دنیا با عضویت در این شبكه ها، ساعت های متمادی از عمرشان را صرف گشت و گذار در شبكه های اجتماعی می کنند (افراسیابی، 1392: 15). از این رو، شبكه های اجتماعی اینترنتی، نسل جدیدی از ابزارهای اینترنتی هستند که امكانات بیشتری را برای روابط متقابل، مذاکره، گفت و گو و به طور کلی ارتباط دوسویه فراهم آورده است، به گونه ای که مفهوم وب 2 ناظر به شك لگیری شبكه‌های اجتماعی اینترنتی و اینترنت محاوره ای است که امكان برقراری ارتباطات چند سویه میان کاربران شبكه جهانی اینترنت را فراهم کرده است. شبكه‌های اجتماعی اینترنتی، علاوه بر اینكه مرجع تأمین بسیاری از نیازهای فرهنگی و اجتماعی اعضای خود هستند، این امكان را برای اعضا فراهم میکنند که هم زمان، سایر فعالیتهای اجتماعی را در این جوامع مجازی پیگیری کنند.
عنوان شبكه اجتماعی اینترنتی با قالب امروزی، برای نخستین بار در سال 1960 در دانشگاه ایلینویزدر ایالات متحده امریكا مطرح شد و پس از آن در سال 1997 نخستین پایگاه اطلاع رسانی (سایت) شبكه اجتماعی به نام «سیكس دیگریز»، اجازه ایجاد پروفایل را به کاربرانش داد که
این پایگاه اطلاع رسانی به دلیل عدم موفقیت بعد از سه سال متوقف شد. بعد از آن، تجارت در وب گاه های اجتماعی در سال 2002، باعث به وجود آمدن شبكه های اجتماعی «فرنداستر»، «اورکات »، و «لینكداین»و رشد قارچ گونه اینپایگاه‌های اطلاع رسانی در فضای مجازی شد.در سال 2004، پایگاه های اطلاع رسانی شبكه اجتماعی فرنداستر با هفت میلیون کاربر و مای اسپیسبا دو میلیون کاربر، صاحب بیشترین کاربران در این حوزه بودند. در همین سال، پایگاه اطلاع رسانی شبكه اجتماعی «فیس بوک»توسط مارک زوکربرگدر دانشگاه هارواردبه صورت آزمایشی (پایلوت) راه اندازی شد. سال 2006، سال گسترش روز افزون کاربران و بازدیدکنندگانوبگاه های شبكه های اجتماعی بود. در این سال، دسترسی عمومی مردم بهفیسبوک آزاد شد، همچنین «توییتر»نیز در این سال پا به عرصه شبكه های اجتماعی گذاشت.مفهوم شبكه های اجتماعی در ایران به طور گسترده تقریبا در سال 1383 با حضور شبكة اجتماعی اورکات در میان کاربران ایرانی رواج پیدا کرد و در مدت کوتاهی به قدری سریع رشد کرد که پس از برزیل و امریكا، ایران سومین کشور حاضر در اورکات شد و سرعت باورنكردنی افزایش کاربران این شبكه در ایران، تقریباً موضوع بسیاری از نشریات و رسانه های خبری کشور گردید ( افراسیابی، 1383: 51).
در پرتو چنین تحول هایی، این روزها زمانی که از عنوان شبكه های اجتماعی استفادهمیکنیم، خواه ناخواه نام فیس بوک و توییتر در ذهن ما تداعی می شود. فیسبوک بر اساس برخی آمار، رتبه اول را در میان کلیه پایگاه های اینترنتی جهان از جهت تعداد اعضا داراست (راماچاندران،
2010). اعضای این شبك ه‌هامیتوانند نوشته ها، عكسها وفیلمهایی را کهمیپسندند یا خودشان تهیه کرده اند به دیگران ارائه کنند. در این شبكه ها افراد همفكران خود را در سراسر دنیا پیدامیکنند و داشته هایشان را به اشتراک میگذارند و یا اینكه میتوانند با بحث و استدلال، حتی مخالفان ایده‌ها و عقایدشان را هم با خود همراه و همفكر کنند.
در این میان، جدا از آنچه در خصوص ماهیت شبكه های اجتماعی اینترنتی گفته شد، تعاریف متفاوتی از شبكه های اجتماعی اینترنتی ارائه شده است که بیشتر شامل مفهوم مشترکی هستند. طبق استدلال راین گلد16، شبكة اجتماعی مجازی، معمولاً به معنای شبكه الكترونیكی ارتباطات متقابل است که محدوده اش را خود تعریف می کند و پیرامون علاقه یا هدف مشترکی تشكیل شده است، گرچه در برخی مواقع، ایجاد ارتباط فی نفسه به هدف تبدیل می شود (کاستلز، 1380: 386).
در چنین شرایطی، به طور قطع، وابسته شدن افراد به استفاده از اینترنت و شبكه های اجتماعی، منجر به محوریت یافتن دستاوردهای وب 2 میشود و باعث ارتقای جایگاه شبكه های اجتماعی در سبد مصرفی افراد میشود. از این رو، شبكه ای شدن جامعه امروز، معنای همه چیز را مورد بازاندیشی قرار داده و همچنین مفاهیم تازه ای را نیز ایجاد کرده است. اقتصاد، فرهنگ، اجتماع و حتی مفاهیم عام تری همچون مكان و زمان نیز در این فرایند دگرگون شدهاند یا همچنان در حال دگرگونی هستند و معانی و تعاریف نو و جدیدی به خود گرفته اند (عاملی، 1388: 4). شبكه اجتماعی، روابط ضعیف را تقویت و نیرومند می سازد، تعامل های سرد میان مردم را که به ندرت با یكدیگر ملاقات میکنند، از بین
میبرد و باعث همبستگی تمام مهره‌هایی می شود که دیدگاه‌هایی مشابه با هم در نقاط مختلف دارند؛ این شرایط به خوبی در جنبش های سیاسی دیده می شود (رحیمی، 1392: 49). کلارک شیرکی، از مشهورترین نظریهپردازان امریكایی علوم ارتباطات، معتقد است که هر قدر که حوزه ارتباطات انبوه تر، متراکم تر، پیچیده تر و عملیاتی تر باشد، جمعیت، دسترسی بهتری به اطلاعات خواهد داشت، فرصت های بیشتری برای مشارکت در عرصه های عمومی برای مردم به وجود می آید و توانایی بالاتر و افزون تری برای تحمل جریان‌های سیاسی و اجتماعی شكل میگیرد (2011: 1) بر همین اساس، امروزه فیسبوک و توییتر که دو نماینده اصلی شبكه هایاجتماعی هستند، در عمل به صفحه شخصی هر فرد تبدیلشدهاند که در آنها می تواند شخصیت، اندیشه، استعدادها و مهارت های گوناگون خود را به نمایش بگذارد و طرف داران و پیروانی برای خود و آنچه کهمیتواند به جامعه و دیگران ارائه دهد، پیدا کند. این تغییرهای بسیار مهم و وسیعِ ارتباطی و فناورانه، به تصورها و ابهام های جدیدی دامن زده اند که هرگونه تحول اجتماعی در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به این ابزارها نسبتمیدهند (مهدوی، 1392: 52)؛ چرا که، فضای شبكه های اجتماعی به افكار عمومی فرصتمیدهد تا به شكل مستقیم و بی واسطه از حق دانستن برخوردار باشد. مهم تر از همه آنكه، این فضا فرصت بی بدیلی برای بسیج نیروهای اجتماعی فراهم کرده است. زیرا اکنونجنبشهای جدید، همچون جنبش های زنان، صلح و محیط زیست توانسته اند امكانات شبكه های اجتماعی را جایگزین برخی از کارکردهای سنتی احزاب سیاسی کنند. شبكه اجتماعی به بازیگران اجتماعی فرصتمیدهد تا با استفاده از مزیت های نسبی این فضا به
طرح دیدگاه های خود بپردازند، تابوهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را بشكنند، همفكران خود را بیابند، احساس همبستگی گروهی کنند و در عین حال اگر مایل نیستند، هویت خویش را آشكار نكنند. از همین رو، فضای شبكه های اجتماعی می تواند به تعمیق و بسط مشارکت اجتماعی بینجامد، صدایبیواسطه افكار عمومی را انعكاس دهد، جامعه را به دریافت و درکیبیواسطه از خود برساند، و مونولوگ حاکم بر ساختارهای سنتی رسانه و سیاست را به دیالوگ انتقادی ارتقا دهد (مهدوی، 1392: 51).
نظریه‌های مرتبط با موضوع
الف) نظریه کارکردگرایی
تبیین کارکردها و نقش های فردی و اجتماعی پیام های ارتباطی، برگرفته از نظریه کارکردگراییدر جامعه شناسی است. کارکردگرایی در تعریف پدیده های اجتماعی، به خدمتی که این پدیده ها در نظم و تعادل چارچوب اجتماعی دارند توجه و همه رخدادها و فعالیت های نهادینه شده را بر اساس نیازهای جامعه توجیه میکند. بنابر این، نقشها و کارکردهایی که برای رسانه ها در جامعه تعریف می کند، رفع نیازهایی چون تداوم، نظم، یكپارچگی، هدایت و سازگاری است. از این دیدگاه، جامعه از عناصر مختلفی تشكیل می شود که به یكدیگر متكی هستند و به صورت یك نظام در محیط خود فعالیت میکنند. رسانه یكی از عناصر زیرمجموعه نظام محسوب می شوند که بخش های مختلف نظام را به یكدیگر مرتبط می سازند و ضمن تأمین نظم و یكپارچگی درونیِ نظام، ظرفیت پاسخگویی آن را در بحران ها بر اساس واقعیت‌ها افزایش میدهند. امیل دورکیم19 با نگاهی کارکردی به جامعه و تشبیه آن به ارگانیسم موجود زنده، ضمن تأکید بر نظم و انسجام اجتماعی، بر اهمیت ارتباط در فرایند حفظ و تحول جامعه و نقشی که این ارتباط در تولید و
بازتولید اجماع و توافق در مورد مسائل و حفظ تعادل در جامعه ایفا میکند، اشاره دارد. بنابر این، تجزیه و تحلیل کارکرد رسانه های جمعی بر نقش رسانه ها در حفظ نظم و ساختار اجتماعی تمرکز دارد و به بررسی این امر میپردازد که رسانه ها چگونه برای حفظ تعادل در جامعه، نقش های معینی را انجام می دهند (مهدی زاده، 1389: 34).
کوین ویلیامز20، مشخصه های کارکردگرایی و کارکرد رسانه‌ها را چنین بر می شمارد: کارکردگرایی به جامعه به عنوان نظامی از عناصر و بخش های به هم پیوسته با فعالیت های مرتبط به هم، مداوم و از پیش تعریف شده مینگرد. چنین جامعهای به سمت تعادل پویا تمایل دارد و اگر ناهماهنگی در آن رخ دهد، نیروهای درون جامعه برای استقرار دوباره نظم دخالت میکنند. تمامی فعالیت های مرتبط به هم، مداوم و از پیش تعریف شده جامعه، در حفظ تعادل سهیم هستند و بعضی از فعالیت های از پیش تعریف شده و مداومِ جامعه، برای بقای آن ضرورت دارند. رسانه های ارتباط جمعی یكی از این فعالیت های از پیش تعیین شده و مداوم هستند و در حفظ ثبات و تعادل جامعه نقش دارند. ارتباط جمعی یكی از عناصر لازم و ضروری ساختار جامعه است و جامعه بدون آن نمی تواند به حیات خود ادامه دهد و وسایل ارتباط جمعی در صورت خلقِ بی نظمی و ناهماهنگی، دارای کژ کارکرد می شوند (ویلیامز، 62: 1386).
یكی از محققانی که به طور جدی به نقش و کارکرد پیام های ارتباطی در جامعه توجه کرده است، هارولد لاسول21 است. وی سه کارکردِ «نظارت بر محیط، »«همبستگی اجتماعی» و «انتقال میراث فرهنگی» را برای رسانه ها بر می شمارد (ساروخانی، 59: 1383).
کارکرد نظارت بر محیط شامل اخبار و اطلاعاتی است کهرسانه‌ها در مورد رویدادهای مربوط به تحول های اقتصادی و بازار سهام، تغییرهای آب و هوایی، مسابقات ورزشی، برخوردهای نظامی، دگرگونی های سیاسی و… فراهم و به مخاطبان منتقلمیکنند. کارکرد همبستگی اجتماعی، انتخاب و تفسیر اطلاعات در محیط توسطرسانه‌هاست. این کارکرد، باعثِ تقویت عادات و آداب و رسوم اجتماعی و حفظ اتفاق آرا در جامعه می شود. کارکرد همبستگی با پایش و مدیریت افكار عمومی، از تهدید ثبات اجتماعی جلوگیریمیکند. در کارکرد انتقالِ میراث فرهنگی، رسانه‌ها ارزش ها و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی را از نسلی به نسل دیگر انتقالمیدهند و با گسترش بنیان تجربه مشترک، انسجام اجتماعی را تقویتمیکنند. جامعه پذیری از طریقرسانه‌ها، فرایندی است که با جذب و درونی سازی ارزش ها و هنجارهای فرهنگی توسط مردم صورتمیگیرد. چارلز رایت با افزودن کارکرد سرگرمی برایرسانه‌ها، معتقد است کهرسانه‌ها می توانند آرام بخش و شادی آفرین باشند. سرگرم کننده بودن رسانه ها به گریز از مشكل های روزمره و پر کردن اوقات فراغت کمكمیکند (مهدی زاده، 1389: 37). دنیس مك کوایل کارکردهای اجتماعی رسانه ها را در قالب مؤلفه های اساسی اطلاعات، همبستگی و ارتباط، تداوم و استمرار، سرگرمی و بسیج جدا می نماید. از نظر وی، رسانه های جمعی اساس جامعه هستند برای:
یكپارچگی و هماهنگی؛
نظم، کنترل (پایش) و ثبات؛
انطباق یا تغییر؛
بسیج؛
مدیریت تنش؛
تداوم تفکر و ارزش (مک کوایل، 1388: 97).

فایل : 35 صفحه

فرمت : Word

35900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط