مقاله کامل براورد پتانسيلهاي صادراتي با استفاده از تقريب مدل TradeSim
مقاله کامل براورد پتانسيلهاي صادراتي با استفاده از تقريب مدل TradeSim
براورد پتانسيلهاي صادراتي با استفاده از تقريب مدل TradeSim
چكيده
يكي از روشهاي توسعه تجارت خارجي هر كشور شناخت دقيق پتانسيلهاي اقتصادي- تجاري شركاي تجاري عمده و راههاي رساندن حجم و تركيب تجارت خارجي اعم از صادرات و واردات به سطح مطلوب آن است. به گونهاي كه حداكثر پتانسيلهاي تجاري دو كشور مورد شناسايي قرار گرفته و در راستاي انتفاع هر دو طرف از تجارت دو جانبه بخشها وكالاهاي تجاري اولويتدار تعيين گردد.
از آنجا كه كشور كرهجنوبي يكي از طرفهاي تجاري عمده ايران بوده و باتوجه به رشد صنعتي و تجاري كرهجنوبي پتانسيلهاي تجاري آن در حال رشد ميباشد، شناخت پتانسيلهاي تجاري اين كشور، مانند ساير شركاي تجاري ايران حائز اهميت ميباشد. براين اساس در اين مقاله سعي داريم تا با استفاده از مدل ” شبيهسازي پتانسيلهاي تجاري دوجانبه (TradeSim) “ به براورد پتانسيل صادراتي ايران به كشور كرهجنوبي بپردازيم.
مقدمه
كشور كرهجنوبي(جمهوري كره) ازجمله طرفهاي تجاري عمده ايران ميباشد كه, بويژه پس از رشد سريع اقتصادي اين كشور و پيشرفت قابل ملاحظه صنايع آن، شاهد افزايش سهم اين كشور از تجارت خارجي ايران در سالهاي اخير هستيم، بطوريكه سهم كره از كل صادرات غيرنفتي ايران در سال 1379 معادل 95/1 درصد و از كل واردات كشور بالغ بر 14/5 درصد بوده است. بدين ترتيب رتبه اين كشور در ميان طرفهاي تجاري عمده ايران به سطح شانزدهم دربين مقاصد صادراتي، و رتبه پنجم بين مبادي وارداتي ارتقاء يافته است.
مطمئناً ارتباط تجاري گسترده بين دو كشور ايران و كرهجنوبي منافع فراواني براي دو طرف ميتواند داشته باشد. كه از جمله ميتوان به موارد مهم زير بطور اجمالي اشاره كرد:
1- كشور ايران باتوجه به برخورداري از منابع قابل ملاحظه انرژي ميتواند در براورده كردن نيازهاي وارداتي كره سهم به سزايي داشته باشد.
2- كشور ايران باتوجه به دسترسي گسترده به بازارهاي منطقه، بدليل موقعيت جغرافيايي ممتاز خود, امكان توسعه روابط تجاري كرهجنوبي با كشورهاي منطقه را بصورت چند جانبه دارا ميباشد.
3- كشور ايران باتوجه به جمعيت 65 ميليوني خود بازار مناسبي براي توليدات صنعتي نسبتاً ارزان قيمت كرهجنوبي به حساب ميآيد.
4- باتوجه به جايگاه استراتژيك ايران در منطقه خاورميانه، اين كشور از اهميت فوقالعاده براي شركتهاي كرهاي برخوردار است. چرا كه امكان دسترسي اين شركتها به بازارهاي منطقه(خاورميانه, آسياي ميانه، قفقاز و … ) را آسانتر نموده و امكان بهرهمندي از توسعه اقتصادي و پتانسيلهاي تجاري رو به رشد كشورهاي منطقه را در آينده گسترش ميبخشد.
5 – باتوجه به عضويت كرهجنوبي در APEC, ASEAN+2 و OECD، توسعه روابط اقتصادي ـتجاري با كشور كره امكان توسعه روابط تجاري ايران با ساير اعضاي اين بلوكهاي تجاري- اقتصادي را نيز ممكن ميسازد. اين امر ميتواند علاوه بر توسعه روابط دوجانبه، بعنوان كانالي براي توسعه روابط چند جانبه اقتصادي- تجاري مورد بهرهبرداري قرار گيرد.
6- مطمئناً دو كشور ايران و كره اهداف مشترك فراواني در زمينه تجارت, سرمايهگذاري, همكاريهاي صنعتي و غيره دارند كه آگاهي از آنها نياز به مطالعات گستردهاي دارد.
7- از منظر ايران، بازار كره, عليرغم كوچك بودن نسبي آن, نبايستي مورد بيتوجهي قرار گيرد, چرا كه اولاً، اين بازار بيش از 45 ميليوننفر مصرفكننده دارد, ثانياً انباشت قابل ملاحظه فناوري و سرمايه اين كشور، زمينههاي فراواني را براي توسعه صنايع كليدي ايران نظير حملونقل, ارتباطات, انرژي, ماشينآلات, استخراج منابع طبيعي و ساير صنايع كارخانهاي صادراتگرا مهيا ساخته و توسعه روابط دوجانبه صنعتي, تجاري
و تكنولوژيك كمك گستردهاي به صنايع ايراني خواهد كرد.
8- كشور كره باتوجه به روابط تجاري گسترده با سابقه و رو به توسعه آن با ايران, اين امكان را دارد كه دسترسي صادركنندگان ايراني به بازار آسياي شرقي و جنوبي را توسعه بخشيده و زمينههاي تنوع بخشيدن به طرفهاي تجاري و كالاهاي صادراتي ايران را فراهم سازد.
9- دو كشور ايران و كرهجنوبي اين امكان را دارند كه با توسعه همكاريهاي صنعتي- تجاري در زمينه صنايع آهن و فولاد, خودروسازي, ساختمانسازي، صنايع پتروشيمي, پوشاك و نساجي, توان رقابتپذيري مشترك خود را ارتقاء بخشيده و با توسعه سرمايهگذاريهاي مشترك در اين زمينهها، سهم مشترك خود از توليد و صادرات جهاني را افزايش دهند.
براين اساس در اين مقاله سعي كردهايم, با استفاده از يك روش جديد و نسبتاً مفيد به براورد پتانسيلهاي صادراتي ايران به كرهجنوبي در گروههاي كالايي مختلف بپردازيم. لذا با توجه به ضرورتي كه براي مطالعه پتانسيلهاي تجاري ايران با طرفهاي تجاري عمده آن ذكر گرديد، هدف از اين تحقيق براورد پتانسيلهاي صادراتي ايران به كره براساس ساختار اقتصادي و نيازمنديهاي وارداتي آن مي باشد.
براي اين منظور پس از معرفي متدولوژي تحقيق, ابتدا جايگاه كرهجنوبي در بين شركاي تجاري عمده ايران, در كل صادرات غيرنفتي و هر كدام از گروههاي ده گانه كالايي را، براساس كدهاي يك رقمي SITC، مورد بررسي قرار داده، و سپس ضمن براورد پتانسيل صادراتي ايران به كشور كره در هر گروه و مقايسه آن با وضعيت موجود صادرات ايران به كره, زمينههاي ممكن براي توسعه روابط تجاري دوجانبه را مورد تجزيه و تحليل قرار دادهايم.
1. مباني نظري و متدولوژي تحقيق
تاكنون روشهاي متعددي براي براورد پتانسيل تجاري، بويژه درمواردي كه كشورهاي مورد نظر در ابتدا هيچگونه روابط تجاري متناسبي با طرفهاي تجاري خود نداشته و يا سطح روابط تجاري آنها نازل بوده است، معرفي شده است. برخي از روشهاي مرسوم براي براورد پتانسيل تجاري دوجانبه عبارتند از روش ساختار تجاري(بافت يا تركيب اقلام كالاهاي وارداتي و صادراتي)، روش براورد ساده پتانسيل تجاري، روش ويكس و سوباست, شاخص گروبل- لويد، معيار تشابه صادرات- واردات، فرضيه ليندر، معيار مزيت نسبي آشكار شده، معيار كسينوس, روش انتقال سهم، معيار تشابه فينگر- كرينين. روش ديگر در براورد پتانسيل تجاري, استفاده از مدلهاي جاذبه ميباشد، كه ساختار آنها به نحو مناسبي در مطالعات كلاسن(1972) و كلاسن و وانويكرن(1969) ارائه شده است.
اين مدلها بهعنوان يك ابزار مناسب بطور گسترده در تجارت بينالملل براي توضيح جريانهاي تجاري دوجانبه بكار ميروند. در اقتصاد بينالملل، اين مدلها امكان براورد پتانسيل تجاري دوجانبه در يك مقطع زماني خاص و بهطور همزمان از ديدگاه كشور صادركننده و واردكننده را فراهم ميآورد. در واقع، براورد پتانسيل تجاري بين دو كشور در يك مدل خاص جاذبه با استفاده از عواملي كه ميتوانند تعيينكننده آن باشند, صورت ميگيرد. اين عوامل, ويژگيهاي اقتصادي دو كشور و موانع و مشوقهايي هستند كه براي تجارت بين دو كشور وجود دارند. در واقع, درچارچوب اين مدل ميتوان موانع و تشويقهاي موجود را بصورت متغير كمي و يا متغير كيفي كه در بازارهاي خاص و قابل قبول كمي شدهاند, وارد مدل كرده و تاثير آن را بر تجارت دو جانبه بررسي نمود در مجموع ميتوان گفت كه مدل جاذبه يك ابزار سنتي است كه اخيراً با توجه به گستره اطلاعات قابل حصول، بسط يافته است.
به اعتقاد هوملز(1998)، عامل تعيين كننده اصلي در تجارت دو جانبه هزينههاي تجارت ميباشد كه ازطريق تركيب تعرفهها و موانع غيرتعرفهاي و فاصله بين دو كشور(يا منطقه) قابل تعريف است. از آنجا كه موانع تعرفهاي قيمتهاي بخشي و در نتيجه الگوي توليد و مصرف را تحت تاثير
قرار ميدهند, لذا بكار بردن متغيرهاي كلان وابسته به GDP در معادلات براورد واردات يك كشور موجب تورش در تخمينها ميگردد. لذا در مدلهاي جاذبه نيز در كنار متغيرهاي كلان اقتصادي نظير GDP – بيانگر اندازه اقتصادي دو كشور – و GDP سرانه – بيانگر درآمد يا توان خريد مصرفكنندگان آن كشور – بايستي از متغيرهاي مرتبط با هزينههاي تجاري, نظير تعرفهها, فاصله بين دو كشور, ترتيبات تجاري دوجانبه و حتي عوامل اجتماعي نظير زبان و مذهب مشترك بهره گرفت. بطور كلي ويژگيهاي مدلهاي جاذبه را ميتوان در موارد عمده زير خلاصه كرد(ITC,2000,1-6):
( اولاً, معادله جاذبه يك معادله دوجانبه(دو طرفه) است, به عبارت ديگر، يك مدل جاذبه يك متغير مربوط به تجارت(معمولاً صادرات) را بوسيله تركيبي از متغيرهاي كلان اقتصادي دو كشور(نظير اندازه، نرخ ارز, قيمتها و …. ) توضيح ميدهد.
( ثانياً، يك مدل جاذبه ميتواند برمبناي براورد مقدار يا براورد طبيعت و ماهيت جريان تجاري بين دو كشور بكار گرفته شود. منظور از حالت دوم، استفاده از يك شاخص تجارت درون صنعتي بعنوان متغير وابسته ميباشد.
( ثالثاً، پشتوانه تئوريك قوي اين مدلها اجازه ميدهد تا بتوان با استفاده از انعطافپذيري ساختار مدلها, در مواقع بروز مشكلات مربوط به محدوديت يا ضعف آماري بويژه در مورد كشورهاي درحال توسعه، شكل ظاهري مدلها را بصورت متناسبي تغيير داد.
( رابعاً، نبايستي فراموش كرد كه فرق زيادي بين يك مدل قابل تخمين، بوسيله اطلاعات و آمار موجود و يك مدل ايدهآل، كه بتواند كاملاً بر دادهها برازش شود, وجود دارد. لذا در موارد زيادي ممكن است ميزان تصريح مدلهاي براوردي درحد بالايي نباشد.
( و بالاخره اينكه، باتوجه به نوع متغيرهاي مورد استفاده، مدلهاي اقتصاد سنجي از نوع مدل هاي جاذبه ترجيحاً براي براورد دادههاي كلان(كل صادرات و …) مناسبتر ميباشند.
اخيراً، مركز تجارت بينالملل(ITC) در تكميل مدلهاي جاذبه و انطباق آن با ماهيت جريانهاي تجاري به يك نوآوري در اين مدلها دست يافته
است. مدل شبيهسازي پتانسيل تجاري دوجانبه (TradeSim) در واقع يك مدل اقتصاد سنجي از نوع مدلهاي جاذبه است كه هدف اصلي آن براورد پتانسيل تجاري دو جانبه بين يك كشور درحال توسعه و يا اقتصادهاي درحال گذار، با هركدام از طرفهاي تجاري آن ميباشد(ITC,2000,3-12). هرچند مدلهاي جاذبه مختلفي براي بررسي تجارت دو جانبه مورد استفاده سازمانهاي مختلف ملي و منطقهاي قرار گرفته است، ولي باتوجه به اينكه مدلهاي قبلي منظور ITC را در زمينه براورد پتانسيل تجاري دوجانبه كشورها و مناطق مختلف و نيز سنجش پويايي در مزيتهاي نسبي آنها, تامين نميكرد، لذا كارشناسان بخش تحليل بازار ITC از طريق فراهم آوردن پشتوانه تئوريك نسبتاً قوي براي اين منظور، مدل TradeSimيا مدل شبيهسازي پتانسيل تجاري دوجانبه را طراحي و بكار گرفتهاند. اين مدل بويژه باتوجه به تمايزي كه بين بخشهاي اصلي صنعتي و گروههاي عمده كالاهاي تجاري قائل ميشود, از قابليت كاربرد بالاتري در مورد كشورهاي درحال توسعه برخوردار ميباشد. چنانكه اشاره شد, مدل TradeSim امكان براورد پتانسيل تجاري در هر دو سطح كلان و بخشي را مهيا ميسازد. در مجموع كاربردهاي اين مدل با استفاده از روش شبيهسازي تجاري عبارتند از:
1- براورد پتانسيل تجاري دوجانبه
2- براورد سطح همگرايي منطقهاي و تعيين مناطق(تجاري ) طبيعي
3- سنجش پويايي مزيتهاي نسبي
4- تشخيص كارايي بلوكها و موافقتنامههاي تجاري درحالت مطالعات منطقهاي (خلق تجارت در مقابل انحراف تجاري)
هر چند اين مدل مبتني بر دادههاي كلان و ساير دادههاي كشوري(نظير GDP, GDP سرانه, وجود موافقتنامههاي تجاري بين كشورها, فاصله جغرافيايي, موانع تعرفهاي, عوامل طبيعي و … ) ميباشد، ولي اصل کاربرد آن تعيين پتانسيل هاي تجاري در زمينه هاي مختلف تجاري(بخش ها) مي باشد، چراكه صرف براورد پتانسيل تجاري کلان بدون اشاره به بخشهايي که امکان توسعه روابط تجاري دوجانبه وجود دارد عملاٌ کاربرد سياستگذاري نخواهد داشت. از اين رو با توجه به اينکه هدف اصلي مقاله حاضر در واقع تعيين بخشها، و حتي تا جاي ممکن تعيين اقلام صادراتي مشخص، براي توسعه صادرات ايران به کرهجنوبي مي باشد، لذا رويکرد براورد بخشي با اشاره به بعضي از مهم ترين اقلام صادراتي ذيل آن بخش مورد توجه قرار گرفته است.
از سوي ديگر، از آنجا كه هدف براورد پتانسيل تجاري دوجانبه ايران و كرهجنوبي (پتانسيلهاي صادراتي ايران به كرهجنوبي) و مقايسه جايگاه
كره در تجارت خارجي ايران در مقايسه با ساير كشورهاي طرف تجاري مي باشد, لذا نمونه (Sample) شامل ايران(بعنوان صادركننده)، و كرهجنوبي بهمراه 44 كشور عمده طرف تجاري ايران، كه آمار تجارت خارجي آنها بعنوان گزارش دهنده(Reporter) در بانك اطلاعات تجاري مركز تجارت بينالملل موجود ميباشد،(بعنوان واردكننده) ميباشد.
همچنين بايستي توجه داشت كه, از آنجا كه اين مدل يك ابزار ساختاري) a structural tool ( ميباشد در استفاده از آن ضرورتاً نيازي به دادههاي كاملاً جديد و به روز وجود ندارد. از اينرو در اين مقاله شاخصهاي اقتصادي- تجاري ايران و كشورهاي طرف تجاري بصورت متوسط در دوره 98-1994 مورد استفاده قرار گرفته است.
همچنانكه اشاره شد, يكي از ويژگيهاي شاخص مدل TradeSim اين است كه اين مدل در سازگاري با كاربردهاي مختلف, مجموعهاي از مدلها را بجاي يك مدل منحصر به فرد دربر ميگيرد. با اين توضيح كه تفاوت كاربرد مدلها در انتخاب كشور صادركننده, كشورهاي طرف تجاري, گزينش متغيرهاي مستقل و تعيين زمينههاي فعاليت(در اينجا گروههاي كالايي) بروز پيدا ميكند. براين اساس در اين تحقيق نمونه تخمين(Estimation Sample) شامل گروههاي كالايي دهگانه براساس كدهاي يك رقمي SITC(Rev.3) ميباشد.
2. ساختار مدل TradeSim
شكل عمومي مدل TradeSim كه از سوي بخش تحليل بازار مركز تجارت بينالملل, براي براورد پتانسيل تجاري دوجانبه، مورد استفاده قرار گرفته است به صورت نمايي زير است:
: صادرات كشور به كشور
: اندازه اقتصاد دو كشور (GDP)
: درآمد سرانه دو كشورGDP) سرانه(
: فاصله دو كشور
: متغير مجازي براي همگوني فرهنگي(زبان مشترك، مذهب مشترك و …. )
: برداري از متغيرهاي مجازي براي ترتيبات تجاري
: عامل اخلال مدل
همچنين صورت خطي اين مدل بصورت زير ميباشد:
فایل : 22 صفحه
فرمت : Word
- کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.