مقاله کامل اهداف كلان شهر جديد بينالود

مقاله کامل اهداف كلان شهر جديد بينالود

شهرهاي جديد
شهرهاي جديد معمولاً با هدف جلوگيري از گسترش بي رويه شهرهاي بزرگ و جذب سرريز جمعيت آنها و نيز جلب مهاجرين احتمالي به عنوان موج گير تأسيس مي شوند. در شهرهاي جديد فاصله بسيار بيشتر از شهرك با شهر اصلي است و معمولاً خارج از نفوذ شهر هستند. موضوع شهرهاي جديد در ايران در حال حاضر يكي از سياست هاي اصلي وزارت مسكن در كنار بهسازي و احياي بافت قديم شهرها به خصوص شهرهاي بزرگ و توسعه بيروني (فيزيكي) شهرهاي موجود مي باشد كه محل بحث بسياري از كارشناسان اقتصادي، جامعه شناسي، معماران و شهرسازان و… مي باشد.در حال حاضر عليرغم تلاش هاي انجام شده جمعيتي در حدود ۲۰۰ هزار نفر در بيش از ده شهر جديد در كشور سكونت دارند و پيش بيني شده است در سال ۱۴۰۰ اين رقم به ۵/۳ ميليون نفر افزايش يابد. روند پيچيده تر شدن مسائل شهر و شهرنشيني (به ويژه مسأله مسكن) در سال هاي اخير سبب گرديد تا سياستگذاران آمايش زمين هاي شهري در سطح كشور از اواسط دهه ۶۰ به ايجاد موجي از طرح هاي آماده سازي زمين و نيز ايجاد شهرهاي جديد دست يابند.
در حال حاضر براي ايجاد شهرهاي جديد كه حجم عمليات احداث آن در تاريخ شهرسازي ايران و حتي در ميان كشورهاي در حال توسعه نيز بي سابقه است، اهداف بسيار مهمي پيش بيني گرديده است كه هر يك از اين اهداف ناشي از تنگناها و نيازهاي موجود عرصه هاي شهري است. با اين وجود پس از گذشت چند سال از آغاز عمليات احداث شهرهاي جديد هنوز اين سؤال مطرح است كه ايجاد شهرهاي جديد چگونه مي تواند پاسخگوي اهداف پيش بيني شده باشد يا به عبارت ديگر تحت چه شرايطي و با ايجاد چه زمينه هايي اين راه حل مي تواند مطلوب و مفيد واقع شود و يا احياناً كارايي خود را از دست مي دهد و به صورت معضل جديدي در مي آيد. بدون شك نحوه اداره امور اين شهرها مؤثرترين شاخصي است كه به صورت مستقيم در چند و چون زندگي در شهرهاي جديد تأثير مي گذارند. از اين روست كه براي پاسخ به اين سؤال بايد شهرهاي جديد را به عنوان سكونتگاه هايي كه شرايط ويژه اي بر آنها حاكم است شناخت و هدف از ايجاد آنها را بررسي نمود.
به طور كلي ضرورت هاي احداث نوشهرها در ايران به شرح زير است:۱- ضرورت هاي ناشي از رشد فزاينده جمعيت و شهرنشيني۲- ضرورت هاي ناشي از مسأله مسكن در شهرهاي بزرگ۳- ضرورت هاي ناشي از تمركززدايي از كلان شهرها۴- ضرورت هاي ناشي از كنترل ساخت و سازهاي بي رويه اطراف شهرها و برنامه ريزي فضايي
۵- ضرورت هاي ناشي از ملاحظات زيست محيطي
۶- ضرورت هاي ناشي از توسعه صنعتي برخي از مناطق و استقرار صنايع بزرگ و اسكان كاركنان.
تعاريف
شهرهاي جديد در نظام هاي اجتماعي- اقتصادي جهان و با توجه به تحولات نظريه اي بسيار دگرگون شده اند. هنوز تعريف جامعي براي شهرهاي جديد ارائه نشده است. اما مي توان تعاريف زيرا را براي آنها پذيرفت:
۱- شهرهاي جديد اجتماع هاي برنامه ريزي شده اي است كه در پاسخ به اهداف از پيش تعيين شده ايجاد مي شود.
۲- ايجاد شهر جديد عملي ارادي است كه فرض را بر وجود يك منبع قدرت يا سازماني مي گذارد كه تأمين كننده مكان و منابع براي توسعه شهر و اعمال كنترل مداوم بر آن است تا شهر به اندازه بادوامي برسد.
۳- شهر جديد اجتماعي خود اتكاست با جمعيت و مساحت مشخص، فاصله اي معين از مادرشهر، برنامه ريزي از پيش تعيين شده اهداف معين و همچنين برخوردار از تمام تسهيلات لازم براي يك محيط مستقل.
۴- معمولاً شهرهاي جديد براي تمركززدايي كالبدي اقتصادي و اجتماعي در ناحيه شهري شهرهاي بزرگ طراحي مي شوند تا با وجود جاذبه نزديكي به شهرهاي بزرگ جمعيت تشويق به خروج از مادرشهر شوند تا اسكان به همراه اجراي برنامه هاي توسعه اقتصادي، اجتماعي فراهم
آيد. بدين ترتيب جذب سرريز هاي جمعيتي ساماندهي فضايي مادرشهر و ناحيه شهري بهبود وضعيت محيط كار زندگي سالم و اجتماعي كامل ميسر مي شود در واقع مفهوم شهر جديد مفهوم اجزاي يك شهر در ارتباط ارگانيك با يكديگر است.
بنابر تعاريف قبلي شهرهاي جديد داراي تاريخ تولد مشخصي هستند و در زمان كوتاه و معيني ساخته مي شوند. اين گونه شهرها در تضاد كامل با پيدايش و تحول شهرهاي متراكم هستند و بر اساس يك هسته پيش از آن كه به وجود آيند تشكيل مي شوند و به كندي رشد مي كنند. معمولاً برنامه ريزي شهر جديد مبتني بر پيش بيني جمعيت است تا اين جمعيت تضميني پايه اي براي پيش بيني نيازهاي كالبدي اقتصادي و اجتماعي آينده باشد. طراحي و ساخت شهرهاي جديد بيشتر در زمين هاي بكر و غيرقابل كشت و بدون هسته اوليه صورت مي گيرد.دلايل ايجاد شهرهاي جديد
سياست ايجاد شهرهاي جديد پس از انقلاب به يقين از بزرگترين و بااهميت ترين سياست هايي است كه در زمينه شهرسازي و به طور كلي شهرنشيني كشور اتخاذ شده است اما بايد ديد منشاء اتخاذ چنين سياستي چه بوده و بر اساس كدام راهبردي به اين نتيجه ختم شده است. در اين باره وزارت مسكن علاوه بر وجود مشكلات كالبدي شهرها دلايل زير را ارائه داده است:۱- جمعيت كشور در سال ۱۴۰۰ به ۱۳۰ ميليون خواهد رسيد كه ۹۶ ميليون نفر در مناطق شهري و ۳۴ ميليون نفر در مناطق روستايي اسكان مي يابند. برابر اين پيش بيني جمعيت شهرنشين كشور در سي سال آينده سه برابر مي شود و بر پايه اين فرض تعدادي از شهرها و تراكم آنها و ساير موارد ثابت خواهد ماند بنابراين نياز به سطحي معادل سه برابر سطح موجود شهرها خواهد بود. در چهارچوب اين استدلال چون پيرامون شهرها را باغ ها و مزارع مي پوشاند براي پيشگيري از انهدام آنها ضرورت احداث شهرهاي جديد مطرح مي شود.
۲- حل مشكل مسكن شهري و حل مشكلات ناشي از نارسايي هاي امور زيربنايي شهرها و هرج و مرج و نابساماني كالبدي شهرها هرچند كه عوارضي تبعي ديگر ناشي از تراكم شديد جمعيت در چند شهر بزرگ نظير بيكاري، فقر، حاشيه نشيني و غيره نيز در اتخاذ تصميم ايجاد شهرهاي جديد نقش داشته است.۳- تمركززدايي از شهرهاي بزرگ و جذب سرريزهاي جمعيتي آنها، جلوگيري از توسعه بي رويه شهرهاي بزرگ، ايجاد تعادل رشد اقتصادي و اجتماعي كنترل حركات مهاجرتي و نيز به سبب اشباع امكانات شهرهاي بزرگ در جذب جمعيت مهاجر. اگر به سير اتخاذ سياست هاي پاسخگويي به مشكلات شهرنشيني در ايران پس از انقلاب اسلامي نگريسته شود مشخص مي گردد كه در پاسخ به مشكل مسكن ابتدا با واگذاري زمين هاي مصادره شده به شهرنشينان و
برخي مهاجرين فاقد مسكن تا حدي از شدت بحران كاسته شده وليكن به زودي عدم كارآيي اين راه حل به ويژه در شهرهاي بزرگ به اثبات رسيد از اين رو براي كمك به واگذاري زمين به نيازمندان و جلوگيري از زمين بازي در اين شهرها قانون زمين شهري وضع شد. صرف نظر از اين كه در اين دوره تا چه حد سياست ارائه مسكن تحقق يافته است، به طور كلي مسكن با واگذاري زمين و همچنين ساخت و سازهاي وسيع تا حدي خود انگيخته تأمين شده است. براي برنامه ريزي و طراحي دقيق اين گونه مجموعه ها به صورتي صحيح و از پيش انديشيده شده، ضرورت ايجاد و طرح هاي آماده سازي مطرح شد. اما در برخي از شهرهاي بزرگ، شهرهايي با محدوديت هاي ويژه، يافتن اراضي وسيع مناسب، آماده سازي و متصل به بافت موجود شهر ميسر نشد از اين رو توسعه ناپيوسته به عنوان يگانه راه پاسخگويي به گسترش برخي از شهرهاي بزرگ يا شهرهايي با موقعيت ويژه مطرح گرديد. اين چنين توسعه اي ديگر نمي توانست مانند طرح هاي آماده سازي از زيربناهاي شهر موجود استفاده كند و حداكثر بايد به تأمين خدمات در حد ساكنان خود اكتفا نمايد. زيرا به دليل فاصله از شهر اصلي بايد به خود متكي بوده و نيز داراي زيربناهاي لازم خدمات و صنايع باشد تا به صورت يك شهر مستقل و پويا عمل كند.
اهداف عمده شهرهاي جديد
مهمترين اهداف شهرهاي جديد را به شرح زير مي توان برشمرد:۱. جلوگيري از توسعه بي رويه و كلانشهر شدن مادرشهر
۲. انتقال كارگاه ها از مادرشهر به شهر جديد
۳. جذب سرريز جمعيت با ايجاد كانون هاي اشتغال در شهر جديد۴. جلوگيري از بالا رفتن قيمت زمين در مادرشهر و بورس بازي زمين به علت توسعه نامحدود مادرشهر
۵. پالايش مادرشهر براي سازماندهي توسعه آن به شكل منفصل۶. كاهش هزينه رفت و آمد از مادرشهر به مناطق صنعتي اطراف شهرهاي بزرگ و حذف زمان تلف شده كاركنان مناطق صنعتي مذكور و جابجايي ساكنان به علت وسعت شهر بزرگ
۷. جلوگيري از ايجاد حاشيه نشيني در شهرهاي بزرگ
۸. سبك شدن بار ترافيك در داخل مادرشهر
۹. احداث محل سكونت در نزديكي محل كار
۱۰. استفاده از اراضي غيرزراعي براي ايجاد شهرهاي جديد و جلوگيري از تخريب اراضي كشاورزي حومه شهرهاي بزرگ
۱۱. ايجاد اشتغال در شهر جديد و جلوگيري از خوابگاهي شدن آنها۱۲. تنزل بهاي تمام شده واحدهاي مسكوني به علت پايين بودن بهاي زمين با توجه به نسبت هزينه ساخت و قيمت زمين در شهرهاي بزرگ و در نتيجه امكان ارائه مسكن به مردم
۱۳. انتقال سرمايه هاي كوچك مردم از فعاليت هاي واسطه اي به سرمايه گذاري در مسكن و صنايع و كارگاه هاي توليد ي به علت پايين بودن قيمت زمين و حذف سرقفلي هاي كلان در شهرهاي بزرگ
۱۴. كاهش هزينه هاي توسعه زيربناي مادرشهر
۱۵. آزاد شدن سطوح كارخانه ها و كارگاه هاي مزاحم داخل مادرشهر براي ايجاد تأسيسات مورد نياز زيربنايي از قبيل فضاهاي سبز، آموزش خدماتي و ترافيكي ۱۶. جلوگيري از آلودگي محيط زيست در شهرهاي بزرگ كه در بعضي از شهرها از جمله تهران به شكل خطرناكي درآمده است.
۱۷. احداث شهر از پيش برنامه ريزي شده و متناسب با نياز واقعي جامعه ۱۸. امكان كنترل ساخت و سازها در شهر جديد طبق ضوابط مطلوب مطالعه شده۱۹. پالايش شهر از شغل هاي كاذب و مخرب كه با توسعه رشد شهرهاي بزرگ روبه ازدياد است.
مسائل شهرهاي جديد
به طور كلي، هر پديده اجتماعي داراي كاركردهاي مثبت و منفي است. لذا، شهرهاي جديد نيز به عنوان پديده هاي اجتماعي گرچه براي پاسخگويي به نيازهاي شهروندان احداث شده ولي در عين حال داراي مشكلات عديده اي است كه در زير به چند نمونه از آنها اشاره مي گردد:
* فقدان تمركز بين بخش هاي خصوصي و دولتي،
* ناكافي بودن سيستم مالي براي تضمين سرمايه گذاري
* عدم برآورد دقيق هزينه ها براي كسب امكانات در بازار و….
* فقدان هماهنگي بين مديريت شهرها و برنامه هاي مربوط به حمل و نقل* عدم توجه به جنبه هاي تاريخي و هويتي شهروندان، زيرا، شهروندان معرف ويژگي ها، ريشه ها، اصالت و فرهنگ هاي مختلف هستند. اين عدم توجه موجب اختلال در وضعيت روانشناختي ساكنين گشته و عامل تنش هاي فرهنگي، قومي و تاريخي مي گردد. از اين رو، عدم احساس هويت جمعي و تعلق گروهي باعث مي گردد كه آنها نتوانند در روابط اجتماعي مشاركت نمايند.
كاركردهاي شهري ناقص
شهر جديد، به رغم كمك هاي متعدد نمي تواند همانند شهرمادر باشد، زيرا جذابيت هاي خاص آن را ندارد. شهرمادر در طول تاريخ شهر شده است و براساس نيازهاي تدريجي شكل هاي جديد از نهادها و سازمان هاي در آن به وجود آمده اند. حال آن كه شهر جديد با توجه به اين كه با فاصله جغرافيايي تعيين شده در اطراف شهرمادر ساخته مي شود. به راحتي نمي تواند خود را تكميل كند و مجبور است به عنوان شهر اقماري و وابسته در كنار شهر متروپل قرار بگيرد. تنوع گروه ها و اقوام، ناشناخته شدن آنها توسط ديگر گروه ها و تنش هاي فرهنگي كه اين وضع ايجاد خواهد كرد، نمي تواند سيماي مطلوبي از شهر ارائه نمايد.
* شهر جديد يك اقدام غير واقع بينانه در جهت دهي شهرنشيني و تمركز به طرف پيرامون محسوب مي شود كه آينده روشني را نشان نمي دهد.شهرهاي جديد تهران
سياست ايجاد و توسعه شهرهاي جديد در اطراف تهران با توجه به اهداف زير اجرا شده است:
۱. توزيع مناسب و برنامه ريزي شده جمعيت در ناحيه شهري تهران از نظر هدايت سرريز جمعيت كلانشهر تهران به شهرهاي جديد؛
۲. تمركززدايي از كلانشهر ناحيه با انتقال برخي از وظايف آن به شهرهاي جديد به گونه اي كه اين شهرها بتوانند نقش پيوندي بين مراكز جمعيتي كوچك و كلانشهر را ايفا كنند؛
۳. پالايش تهران و بهبود و ارتقاي معيارهاي زيستي و خدماتي در آن؛۴. جلوگيري از بالارفتن بي رويه قيمت زمين مسكن و همچنين ايجاد نواحي حاشيه نشيني و تخريب اراضي كشاورزي، در اطراف تهران.براي برآورده شدن اهداف فوق، شهرهاي جديدي در ناحيه شهري تهران مكان يابي شده اند. محدوده ناحيه اي كه به عنوان ناحيه شهري تهران براي مكان يابي شهرهاي جديد مطالعه مي شود، از شمال تا ارتفاعات البرز، از شرق تا شهرستان دماوند، از جنوب تا شهرستان ري و از غرب تا شهرستان قزوين است. اين ناحيه؛ شهرستان هاي تهران، كرج، ورامين، ري و شميرانات، ساوجبلاغ و شهريار را در برمي گيرد و ۱۳ هزار كيلومتر مربع (كمتر از يك درصد مساحت كل كشور) مساحت دارد. اين ناحيه از نظر همبستگي اقتصادي _ اجتماعي، رشد جمعيتي مشابه، راه هاي ارتباطي و دسترسي هاي قديمي داراي بافت درهم تنيده اي است و به عنوان يك ناحيه واحد شناخته مي شود. حجم جمعيت آن طي ۱۳۳۵ _ ۱۳۷۰ ، ۹/۴ برابر شده است، در حالي كه جمعيت كل كشور طي همين مدت ۶/۲ برابر افزايش داشته است (جمعيت ناحيه شهري تهران از يك ميليون و ۹۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۳۵ به ۹ ميليون و ۵۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۷۰ و ميزان شهرنشيني از ۶/۸۰ درصد به ۹۲ درصد رسيده است.) طي سال هاي اخير از رشد جمعيت تهران كاسته شده، اما به رشد جمعيت ناحيه شهري تهران افزوده شده است (رشد جمعيت شهر تهران طي دهه ۱۳۵۵- ۱۳۶۵ و ۱۳۶۵ _ ۱۳۷۰ معادل ۸/۲ و ۴/۲ درصد بوده است). همچنين ۲۱ درصد مهاجران كل كشور در ناحيه شهري تهران اسكان يافته اند. به طور كلي با خوش بيني بسيار مي توان اظهار داشت كه در ۱۳۹۵ جمعيت ناحيه شهري تهران به ۱۹ تا ۲۱ ميليون نفر مي رسد. طبق محاسبات براي ۶ ميليون نفر فضا مورد نياز است. براين اساس پنج شهر جديد پرديس، هشتگرد، اشتهارد، زاويه و پرند در دستور كار طراحي و احداث براي اسكان مهاجرين و جمعيت مازاد تهران و شهرهاي ناحيه شهري قرار گرفت. بايد طبق برنامه از پيش تنظيم شده دست كم حدود ۳ ميليون نفر از آن به عنوان سرريز جمعيت به اين شهرهاي جديد هدايت و اسكان يابند.هم اكنون شهر تهران با محدوديت هاي جدي توسعه روبه رو است، زيرا در چند سال گذشته بيش
از ۳۰۰ هكتار از اراضي كشاورزي داخل محدوده پنج ساله و ۲۰۰ هكتار از اراضي كشاورزي محدوده ۲۵ ساله زير ساخت و ساز رفته است، در عين حال علاوه بر اراضي كشاورزي، به باغ هاي پيرامون تهران نيز هجوم برده است. مكان يابي پنج شهر جديد ناحيه شهري تهران (پرديس، هشتگرد، پرند، انديشه و لتيان) با توجه به معيارهاي زير انجام گرفته است. ۱- دسترسي مناسب به شبكه هاي ارتباطي اصلي در ناحيه و فاصله مناسب با شهرهاي بزرگ ناحيه.
۲- امكان تأمين نيازهاي اساسي به تأسيسات زيربنايي از قبيل آب، برق وانرژي.۳- امكان بهره برداري از توان هاي بالقوه اقتصادي.
۴- عدم هم جواري با نواحي كشاورزي.
۵- مناسب بودن محل استقرار شهر از نظر ايجاد تعادل ميان قطب ها و شهرهاي موجود در ناحيه.
۶- دارا بودن شرايط مناسب اقليمي، توپوگرافي، زيست محيطي و چشم اندازهاي مطلوب.
۷- دارا بودن شرايط مناسب براي احداث شهر از نظر تأمين نيروي انساني و مصالح ساختماني مورد نياز.
شهر جديد پرديس
برابر مصوبه مورخ ۲۳/۱۲/۶۸ شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران درباره موضوع مكان يابي و تعداد جمعيت شهر جديد پرديس، احداث اين شهر از ديدگاه قانوني رسمي شد و در تاريخ ۱/۵/۱۳۶۹ اساسنامه شركت عمران آن به تصويب رسيد. محل استقرار اين شهر پس از انجام مطالعات مكان يابي شهرهاي جديد در ناحيه شهري تهران برگزيده شد. شهر جديد پرديس در فاصله ۳۵ كيلومتري شرق تهران در كنار جاده ترانزيت تهران _ آمل احداث مي شود. اين جاده يكي از راه هاي اصلي كشور است كه پايتخت را به شهرهاي مهم ساحلي درياي خزر متصل مي كند. بنابراين محدوده راهبردي شهر جديد پرديس شامل محدوده شرقي ناحيه شهري تهران تا منتهي

فایل : 87 صفحه

فرمت : Word

29900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط