مقاله کامل اقسام جوهر

مقاله کامل اقسام جوهر

اقسام جوهر
ملاهادي سبزواري در اقسام جوهر مي نويسد :
وجوهر كان محل جوهر هيولي اوحل به من صور
و جوهر ليس بذاك و بذا ان فسهمار كب جسما اخذا
و دونه نفس اذا تعلق جسما و الا عقل المفارق
علامه طباطبائي نيز در اقسام جوهر مي نويسد :
قسموا الجوهر – تقسيما اوليا – الي خمسه اقسام الماده و الصوره و الجسم و النفس و العقل و مستند هذا التقسيم في الحقيقه استقراء ما قام علي وجوده البرهان من الجواهر
ابن سينا در تعليل اينكه چرا تعداد اقسام جوهر منحصر در پنج قسم است مي نويسد :
ان كل جوهر فاما ان يكون جسماً و اما ان يكون غير جسم كان غير جسم فاما ان يكون جزء جسم و راما ان
لايكون جز جسم بل يكون مفارقا الاجسام بالجمه فان كان جزء جسم فاما ان يكون صورته و اما ان يكون مادته و ان كان مفارقاً ليس جزء فاما ان تكون لها علاقه تصرف ما في الاجسام بالتحريك و يسقي نفساً اويكون متبرئاً عن المواد من كل جهته وسيمي عقلاً
علامه طباطبائي در تعريف هر يك از اقسام پنجگانه جوهر مي نويسد
فالعقل هو الجوهر العجزد عن الماده ذاتاً‌و فعلاً و النفس هي (( الجوهر العجرد عن الماده ذاتاً المتعلق بها فعلاً و الماره هي الجوهر الحمال للقوه و الصوره الجمسيمه هي الجوهر المفيد لفعليه الماده من حيث الا متدادات الثلاثه و الجسم هو الجوهر الممتد في جهات الثلاث
تعريف عرض
عرض ماهيني است كه اگر در خارج موجود شود وجودش در موضوعي است كه بي نياز از آن مي باشد مانند سفيدي سياهي شجاعت دوري و نزديكي هر يك از اين
امور به گونه اي هستند كه اگر درخارج تحقق يابند به صورت حلول در موجود ديگري تحقق يابند مثلاً تا جسمي نباشد كه سفيدي بر آ‌ن عارض گردد هرگز سفيدي وجود نخواهد يافت .
صدرالدين شيرازي در تعريف عرض مي نويسد .
العرض هوالموجود في شي غير متقوم به لاكجزء منه ولايصح قوامه دون ماهوفيه فهذه قيودار بعه فقولنا في شي لاستماله وجود عرض واحد في شيئين او مازاد عليهما .
تعداد اعراض
مشهرو از فلاسفه تعداد اعراض را 9 عرض دانسته اند كه عبارتند از 1 – كم 2 كيف 3 – اين 4 – متي 5 – وضع 6 – جده 7 – اضافه 8 – ان يفعل 9 – ان ينفعل
ملاهادي سبزواري در تعريف و تعداد عرض مي نويسد :
الغريده الثانيه في رسم العرض و ذكر اقسامه
العرض ما كونه في نفسه الكون في موضوعه لانفسه
كم و كيف وضع اين له متي فعل مضاف و انفعال ثبتا
كم و اقسام آن
كم يا چند عرضي است كه در انواع آن تضاد نيست و در تعريف آن گفته اند كم عرضي است كه ذاتا ً قبول تقسيم و همي مي كند علامه طباطبائي در تعريف و اقسام آن مي نويسد :
الكم عرض يقبل القسمه الوهميه باذات و قد قسموه قسمه اوليه الي المتصل و المنفصل
كم بر دو قسم است كه عبارتند از 1 – كم متصل و آن عبارتست از كمي كه مي شود در آن اجزائي فرض كرد كه بين آن اجزاء حد مشتريك باشد امام خميني درتعريف كم متصل مي نويسد:
كم متصل كمي است كه در آن بعد از قبول قسمت حد متشارك بين القسمتين حاصل مي شود و حد مشترك آن چيزي است كه نسبت آن به دوئ جزء يعني به دو قسمت نسبت واحده است به اين معني كه مثلاً اگر خطي را
كه يك متر است به دو نيم مترتقسيم نمائيم نقطه موهومي فرض مي شود كه اگر آنرا بدايت و اول اين نيم متر قرار دهيم مي توانيم همان را بدايت و اول آن نيم متر ديگر قرار دهيم البته اين نقطه در خارج چيزي از خط نيست و الا لازم مي آيد آن هم كم باشد و باز اين معني در او حاصل مي شود كه لازم است هنگامي قسمت آن حد مشترك قرار دهيم چون كم است و هكذا الي غير النهايه و اگر بگوئيم ديگر آن قابل قسمت نيست جزء لايتجري لازم مي آيد كه آن هم باطل است و اگر آن نقطه موهوم را آخر اين نيم متر قرار دهيم مي توانيم آن را آخر نيم متر ديگر هم قرار دهيم .
2 – كم منفصل و آن عبارتست از كمي كه اجزاء آن مشترك در حدود نيست يعني حدي كه نسبتش بين دو جزء از اجزاء كم يكسان باشد و جود ندارد امام خميني در تعريف كم منفصل مي فرمايد :
قسم دوم كم كه كم منفصل است عدد است البته اشتباه نشود كه عدد عبارت از گردوهائي كه در خارج موجودند نيست آنها معدود بوده و عدد اعتباري عقلي است .
حمل اولي ذاتي و حمل شايع صناعي
يكي از اشكالات حاصله در كلام بعضي از مصنفين عدم تمايز بين حمل اولي و حمل شايع است كه گاه موجب سوال و يا عدم فهم صحيح از موضوع مورد بحث شده است .
علامه طباطبائي در تعريف حمل مي نويسد :
من عوارض الوحده الهو هويه كما ان من عوارض اكثره الغيريه ثم الهوهويه هي الاتحاد في جهته ما مع الاختلاف من جهه ما و هذا هو الحمل و لازم صحت الحمل في كل مختلفين بينهما اتحادما
بنابر اين دو امر كاملاً متباين قابل حمل بر يكديگر نيستند بلكه لازمه هر حمل وجود اتحاد بين
موضوع و محمول است قابل ذكر است كه اتحاد هم داراي اقسامي است كه عبارتند از .
1 – اتحاد حقيقي : و آن عبارت است از اينكه چيزي عينا ً چيزي ديگر يشود بدون اينكه چيزي از آن زائل گردد يا چيزي به آن منضم شود و اين همان معناي اتحاد حقيقي است لكن چنين چيز محال است .
2 – اتحاد انضمامي و آن عبارت است از اينكه چيزي چيز ديگري شود به اين گونه كه چيزي به آن اضافه شود و يا چيزي از زايل گردد نظير اينكه آب تبديل به هوا شود .
3 – اتحاد تركيبي : و آن عبارت است از اينكه دو چيز بوسيله تركيب تبديل به يك چيز شوند مانند اينكه خاك و آب تبديل به گل شوند .
4 – اتحاد مفهومي : و آن عبارت است از اينكه موضوع و محمول در مفهوم متحد باشند و اختلافشان اعبتراي باشد مانند انسان و حيوان ناطق

فایل : 103 صفحه

فرمت : Word

27900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط