مقاله در مورد بازی انگیزی، راهبرد طراحی محیط‌های یادگیری

مقاله در مورد بازی انگیزی، راهبرد طراحی محیط‌های یادگیری

بازی انگیزی، راهبرد طراحی محیط‌های یادگیری
دکتر کریممردمی، مهندس سیما ابراهیمی
چکیده:
یادگیری بازی محور، از رویکردهای نوین به مقوله ییادگیری است که در آن با رجوع به مفهوم کودکی کردن، یادگیری را کسب تجربه از جنبه‌های گوناگون بازی تعریفمیکنند. در این رویکرد بازی، ابزار یادگیری است زیرا یادگیری (ایجاد تغییر پایدار در رفتار) بر تجربه استوار است و برای کودک مطمئن ترین ابزارِ کسب تجربه، بازی است. از طرفی یادگیری به جنبه اکتسابی رشدمیپردازد، پس محیط و کیفیت آن بر یادگیری مؤثرند. در مطالعه حاضر فرض این است که با وارد کردن مؤلفه‌های مناسب، محیط به ابزار مؤثری برای یادگیری تبدیل میشود. مسأله اینجاست که چگونه کیفیت معماریِ فضاهای یادگیری، اهداف یادگیری جاری در فضا را تقویتمیکند؟ اساس این پژوهش، یافتنکیفیتهایی در فضای معماری است که کالبد محیط یادگیری را به عاملی تحریک کننده برای کودک تبدیل کند. چون عمده تجربیات کودک در خلال بازی کسب میشود، مطلوب است این تحریکات نیز از مجرای بازی دریافت گردد به ویژه که امروز کودکان کمتر بهبازیهای کودکانه‌ می‌پردازند و تشویق کودکان به بازی با تأمین زمان، نرم افزارها و سخت افزارهای مناسب ضروری است.
در این مطالعه با مروری بر ادبیات موضوع، دامنه ی مطالعه تا بازدید از نمونه محیط‌های یادگیری خاص برای بررسی فضا و برنامه‌های جاری در آنها، مطالعه ی راهبردها و اهداف سازمان‌های مشوق بازی در سایر کشورها و جستجویی در نتیجه ی مطالعات مراکز دانشگاهی و اجرایی گوناگون کشیده شد.
با نگاهی به مفهوم بازی و تجربیات حاصل از طراحی اسباببازیها، زمین‌های بازی و فضاهای شهری دوستدار کودک، کیفیتی در محیط‌های یادگیری معرفیمیشود کهبازیانگیزی نام دارد.
واژه‌های کلیدی:
کودکی، یادگیری بازی محور، معماریِ بازی، فضایِ بازیانگیز.
1. مقدمه
بازی به عنوان روح کودکی و وجه ممیز کودکی از بزرگسالی، رسانه ی ارتباطی کودک با دنیای پیرامون است. اگر مهم ترین صفت یک کودک رشد مدام باشد، آنگاه اهمیت بازی به عنوان ابزار کسب تجربه رشد آشکار خواهد شد. امروزه که با کمرنگ شدن مرزهای بین کودکی و بزرگسالی بحث زوال کودکی مطرح است (پستمن 1378‌، 155)، به منظور هویت دادن به دوران کودکی ضروری است شرایط کودکی کردن فراهم باشد. شرایطی که کودک قادر باشد در قالب بازی‌های کودکانه جستن و یافتن را تجربه کرده و تنوع، پیچیدگی، پویایی، رشد و حرکت رو به جلو را به نمایش بگذارد. بازی برای کودک رسانه ای است برای آموختن، بیان کردن و به خاطر سپردن (شارپ 1363‌، 35) به همین جهت بازی، ابزاری قابل اعتنا در جهت توسعه به شمار‌ می‌رود.
اغلب دیدگاه‌های نوین، یادگیری را فرایندی مبتنی بر خلّاقیت و ابتکار کودک معرفیمیکنند(ماسن 1370‌، 17). ارتباط با مربی و همسالان دیگر و نیز کیفیت محیط پیرامون بر فرایند یادگیری مؤثر است. امروزه در پی طراحی شیوه‌های نوین یادگیری، ضرورت خلق فضاهای نوین برای میزبانی آنها آشکار است. توسعه ی مدارسی تحت عناوین مدارس باز، مدارس چند هسته ای، مدارس اجتماعی و. . . ناشی از همین ضرورت است(کامل نیا 1385‌، 4). در کنار آنها و با مختصاتی متناسب با مخاطب خویش. موزه‌ها، فرهنگسراها و پارک‌های موضوعیِ کودک، فضاهای یادگیریِ کودکانه ای هستند که از اوایل قرن گذشته با تکیه بر خلاقیت کودک و با هدف میزبانی فرآیند یادگیری فعّال معرفی شده اند.
در این میان یادگیری بازی محور به عنوان یکی از شیوه‌های نوین یادگیری، با عنایت به ارزش‌های گونه گون بازی در رشد کودک، بازی را به عنوان ابزار کسب تجربهو یادگیری معرفیمیکند. در این نگاه به مقوله ی یادگیری، برای کسب نتایج بهتر حوزه ی عمل گسترده ای تعریف‌ می‌شود که از طراحی بازی، طراحی روش تدریس، طراحی فعالیت‌های فوق برنامه تا خلق فضای معماری مناسب را شامل‌ می‌شود.
2. دگرگونی کودکی، بازی در معرض تهدید!
علی رغم حضور فراگیر بازی در تجربه ی تاریخی بشر، نقش انکار ناپذیر آن در رشد کودک و اهمیت آن به عنوان یکی از حقوق او (علاوه بر حق برخورداری از تفریح و فراغت(1‌،2006‌،Hewes) امروزه شاهد آن هستیم که دگرگونی محیط فیزیکی و اجتماعی زندگی، به نحو چشم گیری از کمیت و کیفیت بازیهای کودکانه کاسته است، کودکان به ندرت امکان آن را‌ می‌یابند که مدتی را بدون دخالت‌های بیرونیبه صورت خود انگیخته و آزاد بازی کنند.
تراکم جمعیت در کلانشهرها با تأثیر بر زندگی طبقه متوسط و شکل دادن به دغدغه‌های ایشان نوع جدیدی از کودکی را آفریده است که در آن قلمرو و امکان بازی کودک بسیار محدود است. در این کودکی جدید دغدغه ی تأمین امنیت، سلامت و آینده کودک سببمیشود والدین اوقات فراغت فرزند خود را با حضور در فعّالیت‌های آموزشی فوق العاده پر کنند و بازی، فعّالیتی که از علاقه، کنجکاوی و خواست کودک سرچشمهمیگیرد از پیش بینی‌های بسیاری از والدین حذف شود، نتیجه درک معنایی متفاوت از بازی برای کودک و فقر تجربیات ادراکی و شناختی اوست. که به کندی روند یادگیری‌ می‌انجامد.
2-1 فضای زیست
زندگی کودکی از طبقه متوسط در کلانشهری نظیر تهران تقریباً بر الگوی زیر منطبق است؛ تنها فرزند1 خانواده ای با دو والد شاغل، ساکن در خانه ای کوچک و بدون حیاط.
درنتیجهی تغییر الگوی زندگی کودک، الگوی رشد او نیز دگرگون شده است. اکنون تجربیاتی که در گذشته کودک در ارتباط با همسالان خود و در محیط خانه کسبمیکرد به دلیل از بین رفتن محیطِ محرّک، غیرقابل دستیابی است.
برای جبران این نقص، کودک باید این امکان را داشته باشد که خارج از ساختار خانواده و با بهره گیری از ابزارهایی دیگر با همسالان خود تعامل کند. از آنجا که بازی جزء اصلی ترین مشترکات کودکان است، همبازی شدن با همسالان و تشکیل گروه‌های دوستی‌ می‌تواند مؤلفه ی ارزشمندی برای کسب مهارت‌های ضروری رشد اجتماعی باشد(Eischensn. d).
2-2 دغدغه‌ها
یکی از مواردی که کودکان را از تجربه کردن محروم‌ می‌کند، نگرانی‌های فزاینده ی والدین از تأمین امنیت
فرزندانشان است. قلمرویی که کودکان نسل‌های گذشته در همسایگی‌ها برای خود تعیینمیکردند، محدوده ی امنی بود که توسط ساکنین نظارت‌ می‌شد. در گذشته، کیفیت شهرسازی و ترکیب جمعیتی بافت نوعی حریم اجتماعی برای کودکان فراهم‌ می‌آورد که در آن سلامت و امنیت کودکان نیز در معرض تهدید نبود.
امروزه با تغییر بافت اجتماعی محلات (ناشی از مهاجرت و، ). . . سیاست‌های تخصیص زمین، وضع ترافیک و تغییر ترجیحات درنظام حرکت پیاده و سواره قلمرو طبیعی بازی کودکان تا مرز ناپدید شدن کوچک شده است(1‌، 2006 ‌،Hewes). در این شرایط والدین ترجیحمیدهند به منظور تأمین امنیت گزینه ی بازی‌های کودکانه ای که در همسایگی‌ها انجام میشد را حذف کنند.
از سوی دیگر رفتار والدین تحت تأثیر آماده سازی کودک برایموفقیت در نظام رسمی آموزش قرارمیگیرد. درآموزشگاه‌هامیتوانروند کاستن از زمان بازی آزاد یا ساعات دروس تربیت بدنی و هنر را به منظور افزودن بر زمان آموزش زبان و ریاضیات شاهد بود. گروهی معتقدند تلاش برای تقویت مهارت‌های مذکور با کاستن از زمان بازی، نتیجه مورد نظر را به دست نخواهد داد زیرا توان شناختی کودک هنگامی متعادل‌ می‌شود که او قادر باشد با تجربه کردن تغییری مشخص و قابل اعتنا در فعّالیتهایش، نوعی رهایی را تجربه کند(184‌، 2002 ‌،Floydetal) تا آنجا که ورزش‌های ضابطه مند نیز تأثیر مورد نظر را نخواهند داشت. به همین دلیل تئوری‌های یادگیری در مورد بازی صراحتاً بیانمیکنند که کودک باید زمان، فضا، ابزار و حمایت والدین آگاه و مربیان آموزش دیده را دارا باشد تا بازی کند(4 ‌،2006‌،Hewes).
3. بازی2
بازی اصلی جهانی است که علم، فلسفه و جامعه شناسی خود را دارد. اهمیت جهانی بازی برای اولین بار هنگامی مطرح شد که هربرت اسپنسر3 ادعا کرد هنر انسان در تقلید بازی گونه ی او از رفتار حیوانات ریشه دارد.
در علوم تجربی هر جنبشی را‌ می‌توان به بازی تعبیر کرد، برای انسان بازی کارکردی آزاد و خلّاق از نفس و مفصلی است
که رفتارهای غریزی انسان با گذشتن از آن به مرحله ی خلق آگاهانه ی هنر نزدیک‌ می‌شوند(152 ‌،1908 ‌،Triggs)
با تجزیه بازی به عناصر تشکیل دهنده اش(مسیر، هدف، بازیکنان، روابط بین بازیکنان و اسباب بازی)‌ می‌توان مفهوم بازی را به مقولات گوناگون تعمیم داد. امروزه ردپای واژه بازی در امور گوناگونی دیده‌ می‌شود، ارائه تئوری بازی4 در ریاضیات و کاربرد گسترده آن در علوم مختلف نمونه ای از گستردگی و شاهدی بر ساختارمندی پدیده ی بازی است.
بازی را‌ می‌توان راهی برای تخلیه ی نیروهای اضافه دانست یا آمادگی کودک برای دوران بزرگسالی، یا پاسخی به طبیعت فعّال کودک و یا چاره ای غریزی برای رشد او، (ریاحی نژاد 1370‌، 151) در هر صورت بازی از اصلی ترین مشخصه‌های رفتاری کودک و یک تجربه ی مشترک جهانی است. تشریح بازی کار دشواری است زیرا بازی مفاهیم به ظاهر متضادی در خود دارد، جدی هست و نیست، واقعی هست و نیست، ظاهراً بی معنی است ولی از ضروری ترین گام‌های رشد است. در این مطالعه واژه ی بازی برای توصیف فعالیتی به کارمیرود که کودک برای رسیدن به اهداف خاص خود به هنگام پیروی از تصورات و علائقش به شیوه ی خاص خودش انجام‌ می‌دهد. مطالعه ی بازی به منظور رفع محدودیت‌های بازی کردن و تقویتفرصتهای بازیاز آن رو دارای اهمیت است که بازی به عنوان منبع اصلی تعیین شکل و جهت رشد کودک،‌ می‌تواند تمامی وجوهِ رشد را شکوفا کند؛ اعم از رشد جسمانی، اجتماعی، احساسی، عقلانی و قوه خلّاقه. رشد کودک در حین بازی به صورتی همزمان، جامع و غیر قابل پایش اتفاق‌ می‌افتد. نتیجه با مقایسه گروه‌های مختلف کودکان، به لحاظ میزان محرومیت یا بهره مندی از بازی آشکار‌ می‌شود(4 ‌،2006‌، Hewes).
3-1. بازی ابزار توسعه
صورت مطلوب توسعه هنگامی اتفاق‌ می‌افتد که تأمین نیازهای نسلی، نسل دیگر را از تأمین نیازهایش محروم نکند، توسعه پایدار نتیجه مدیریت منابع است و از آنجا که هر نسل عهده دار تربیت منابع انسانی برای آینده است ارزشهای ضروریِ توسعه باید به کودکان آموزش داده شود. تعریفِ هدف برای یادگیری به معنای یافتن ابزار یادگیری است زیرا هدف تا آنجا معنی دارد که مبیّن تغییر مورد نظر
و پایداری وضعیت مطلوب باشد. توسعه ی پایدار به هم نشینی نیازها و راه حل‌های به ظاهر ناسازگار وابسته است تا اهداف درازمدت فدای رفع نیازهای اولیه نشود. آموختن در خلال بازی نمونه ای از هم نشینی دو نیاز متفاوت است؛ نیاز به یادگیری و نیاز به فراغت.
بازی باارزشهای ذاتی خود از ابزارهای مناسب آموزش نسل فعّال بعدی است زیرا این فعّالیتِ خلّاقانه و اجتماعی، تفکر مستقل را تشویق کرده، محیط پیرامون خود رامیسازد، شرایط بروزمهارتها و کارکردهای نو را فراهممیکند، انعطاف پذیری که یکی از اساسی ترین پیش نیازهای حل مسأله است را تقویتمیکند و مایه پیشرفت و تکامل خلّاقیت و ذوق زیبایی شناسی است(2006‌،J. L. Frost).
3-2. بازی، رشد و نشاط
کودک با محیطش از طریق بدن و حواسش ارتباط برقرار‌ می‌کند، به همین دلیلبه فضایی نیاز دارد که در آن تحت کمترین فشار بازی کند و بیاموزد(2001‌،Olds). ضمن بازی کودک آشکارترین بیان از خود را ارائه‌ می‌دهد، زیرا رفتار اوبه هنگام بازی ناشی از انتخاب‌های خود اوست. کودک ضمن بازی با دنبال کردن ایده آلهایش به اصیل ترین اهدافش خواهد رسید. روندی که تأثیر عمیقی در شخصیت او دارد(Gulick‌،1902‌،xiv).
بازی کردن برای بزرگسالان فعّالیتی است مختص مواقعی که شرایطاضطراری زندگی به طور موقت برطرف شده و فرد در جوّی به دور از نگرانی، آرامش را تجربهمیکند‌(Gulick‌،1902‌،XII)اما برای کودکان، بازی کردن تنها صورت انجام کارهاست برای او بازی، کار لذت بخش است.
بارزترین مشخصه کودک رشد همه جانبه اوست، در این میان بازیبه عنوان کارِ تمام وقت کودک بر رشد او تأثیر بسیار دارد. تفاوت بینبازی کودک و کار بزرگسال از بستر این دو ناشی‌ می‌شود بازی، کار خوشایندی است که به خاطر خودش انجاممیگیرد و خود، پاداش خود است. علی رغم تمام آنچه که کودک از بازی دریافت‌ می‌کند، به هنگام بازی هیچ هدف ثانویه ای را دنبال نمی کند(12 ‌،1921‌، Curtis). گروهی معتقدند بازی تنها صورت صحیح انجام کارهاست(13 ‌،1921‌، Curtis). زیرا بازی مهارت لذت بردن از انجام وظایف پیش
روست. در دنیای بازی همه چیز به نحوی تعبیرمیشود که با ایده آلهای کودک مطابق باشد. با این ویژگیها بازی از ابزارهای مناسب یادگیری برای کودکان است.
3-3. بازی و رشد اجتماعی
بازی با همسالان از اساسی ترینپایه‌هایی است که دنیای کودکانه بر آن استوار است. در حقیقتمیتوان گفت کودکان همسال برای خود جهانیمیسازند که نظیر یک خرده فرهنگ زیرمجموعهیجامعهی بزرگتری است که کودکان در آن زندگیمیکند. این خرده فرهنگ تاریخچه، سازمان اجتماعی و ابزار انتقالداشته‌های مخصوص به خود را دارد(ماسن 1370‌، 508). انتقالدانسته‌ها در این دنیا با خلق محیطی صورتمیگیرد که در آن هر عنصر بیرونی ما به ازایی دارد به این ترتیب کودک این فرصت رامییابد که در دنیایی ایمن و حفاظت شده دریافت کند، بیازماید و تجربه کسب کند.
کودک در حین بازی یادمیگیرد چطور با افراد روابط اجتماعی برقرار کند و چطور مشکلات ناشی از این روابط را حل کند. کودک از طریق بازی‌های دسته جمعیِ مبتنی بر همکاری، تعامل با بزرگسالان را‌ می‌آموزد. بازی کردن در خانه پیوندهای محبت آمیز میان والدین و کودکان و میان خواهر و برادرها را تقویتمیکند. و منتهی به تطابق اجتماعی بهتر و محیط خانوادگی سالم تر‌ می‌شود. (احمد وند 1372‌، 14)
هر چند در نهایت کودک در مدرسه و مهدکودک ورود به اجتماع را تجربهمیکند، اما صِرف قرار گرفتن در چهارچوبی خارج از خانواده به معنای برقراری ارتباط مؤثر با سایر همسالان نیست. کودک اولین بار از راهبازیهای دسته جمعی به ارزش کودکان دیگر که بدون آنها بازی مقدور نیست پیمیبرد. به وسیله بازی آنها یادمیگیرند چگونه یکدیگر را قبول داشته باشند، دربارهی قوانین بازی توافق کنند و دسته جمعی بر گروه رقیب پیروز شوند(احمد وند 1372‌، 15).
گذشته از این تعامل، کودکان حین بازی، از طریق ارزشیابی مدام فعالیت‌های یکدیگر و بازخوردهایی که با هم دارند غنی ترمیشوند. جایگاه اجتماعی و مفهوم فردی کودک در میان گروه همسالان درنتیجه ی این تعاملات مشخص‌ می‌شود(ماسن 1370‌، 502).
4. بازی روح فراموش شده کودکی
کودکان کار، کودکان جنگزده وکودکان زاغه نشین بسیاری از بازی‌های کودکانه را تجربهنمیکنند زیرا منابع و امکانات محیطیِ کافی در اختیار ندارند. اما محرومیت از بازی تنها به کودکانی که در شرایط بحرانی زیستمیکنند محدود نیست، بسیاری کودکان طبقه متوسط ساکن در کلانشهرها از مزیتهای فراوان بازی‌های کودکانه بهره مند نمی شوند. به همین جهت بسیاری از فعّالین حقوق کودکان و متخصصین رشد کودک، سعی دارند توجه مسئولین و برنامه ریزان را به رفع موانع بازی کودکان جلب کنند. این موانع ماهیت‌های گوناگون دارند اما قالب کلی آنها را‌ می‌توان عدم برقراری تعادل در فعّالیت‌های روزانه کودک دانست. ایده آل این است که اوقات کودک به صورت متعادل با فعّالیتهایی پر شود که ناظر به انتظارات والدین و نیازمندی‌های طبیعی کودک، هر دو، باشد بر هم خوردن این تعادل سبب شده درکلان شهرها نوعی فقر شدید تجربه بازی مشاهده شود. آگاهی از وجود این فقر، دغدغه رشد سالم کودک و درک اهمیت نقش بازی در رشد کودک، جریانهایی را به راه انداخته که هدفشان جبران نقص موجود در روند رشد کودک است.
راه حل عمده تشویق کودکان به بازی کردن است.
تشویق کودک به بازی به معنای آموختن بازی به او نیست. کودک به طور ذاتی‌ می‌تواند بازی کند آنچه اهمیت دارد این است که تمایل ذاتی کودک به بازی کردن با محیط فیزیکی یا اجتماعی نسبتِ مخربی نداشته باشد. هرگاه محیط، بازی را به عنوان رفتاری سازنده از جانب کودک بپذیرد و تشویق کند، بازی غنای بیشتری خواهد یافت.
5. بازی در شهر، اولین گام‌ها
از اولینواکنشهایی که برای جبران فقر بازی کودکان شهری انجام شد، راه اندازیزمینهای بازی در کشورهای تازه صنعتی شده غربی بود. اولینزمینهای بازی به گونه ای طراحی شده بود که پذیرایبازیهای ورزشی باشد تا فقر حرکتی کودکان را جبران کند. این امرکودکانِ مخاطبزمینهای بازی را پسمیزد. کورتیس5 تأسیسزمینها و بازخورد آن در میان کودکان را چنین شرح میدهد: هنگامی کهزمینهای بازی را در شهرهای بزرگ افتتاح کردیم، بسیارپیشمیآمد کودکانی که برای بازیمیآیند، دور محوطه بایستند یا در گوشه ای
بنشینند. هنگامی که از ایشان پرسیدیم چرا بازینمیکنند، گفتند کهنمیدانند چطور بازی کنند زیرا با بازی‌های(Games) اندکی آشنایی داشتند(9 ‌،1921‌، Curtis).
باید توجه داشت که دو کلمه Play و Game ناظر به دو جنبه یگوناگونِ بازی هستند. از آنجا که Game صورت سازمان یافته یبازی است(52 ‌،1921‌،Curtis). این وجه را‌ می‌توان شاملورزش‌ها و سایر بازی‌های ضابطه مند دانست که کودک با داشتن توان فیزیکی کافی و برخورداری از آموزش مناسب‌ می‌تواند به آنها بپردازد. این گروه ازبازیها نیازمند امکانات و کیفیت‌های محیطی خاصی هستند و خلّاقیتهای فردی بازیکنان آن در چهارچوبهای محدودتری نسبت به بازی‌های کودکانه مجال بروز دارد. حال آنکه بازی کودکانه در لحظه ابداع‌ می‌شود و در مسیرِ تخیل شکل گرفته و‌می‌بالد. آغاز و پایان بازی زاده امکانات محیط، تجربه کودک، تعدادهمبازیها، رابطههمبازیها با هم و دیگر مواردی است که به ندرت قانون از پیش نوشته شده ای آن را پیش بینی کرده است.
کورتیس نتیجه‌ می‌گیرد شرایط زندگی مدرن موجب شده قابلیت ذاتیِ بازی درکودکان به راحتی مجال بروز نیابد. از آنجا که ورزش باید به کودک آموخته شود، کودکی که بدون مربی در فضای زمین ورزش رها گردد، قادر به برقراری ارتباط نخواهد بود زیرا از یک سو آموخته نیست و از سوی دیگر زمین بازی با قواعد و قوانین از پیش تعیین شده اش فعّالیت معینی را به کودک تحمیل‌ می‌کند؛ کودک توان و تمایل بازی کردن را در ذات خود‌ می‌بیند اما زمینه نمایش مهارت‌های خود را ندارد.
5-1. کودک و محیط بازی
روانشناسی محیط در سالهای دهه هفتاد میلادی با تمرکز بر امر تأثیر متقابل انسان و محیط، توسط روانشناسان معرفی شد. در آن زمان با بررسی نتایج برخی مشاهدات میدانی آشکار شده بود که چشم پوشی از تأثیر شرایط فیزیکی، اجتماعی و فرهنگی نقاط کوری در نتیجه گیری‌ها باقیمیگذارد. 6
با تحقیقاتی که زیر مجموعه ی علوم اکو رفتاری، روانشناسی اکولوژیک و در نهایت روانشناسی محیط بودند، وجهی فراموش شده از روانشناسی معرفی شد که برخلاف گذشته

فایل : 27 صفحه

فرمت : Word

37900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط