مقاله فارسی نظارت و كنترل در مديريت اسلامي

مقاله فارسی نظارت و كنترل در مديريت اسلامي

نظارت و كنترل در مديريت اسلامي
نظارت چيزي نيست جز ارسال پيامهايي كه به طور مؤثر رفتار گيرنده پيامها را تغيير دهد.
مقدمه
نظارت و كنترل يكي از اركان مديريت به شمار مي آيد و مدير به عنوان يكي از وظايف اصلي خود بايد شيوه ها و امكانات و عمليات گوناگون تشكيلات را زير پوشش نظارتي قرار دهد تا حركت دستگاهها به انحراف و امكانات موجود به هدر نرود.
مدير در حيطه نظارت، كليه فعاليتها را با برنامه مي سنجد و در صورت تطابق شيوه ها و مقدار و نوع فعاليتها با برنامه و هدفهاي تعيين شده، سلامت دستگاه مربوط را اعلام مي كند
ولي در صورت تطابق نداشتن عمليات واحدها و افراد با هدفها و برنامه ها مدير بايد از اصل هدايت استفاده كند و با هدايتها و راهنماييهاي مناسب انحراف را اصلاح و خسارتها را جبران نمايد. به كمك كنترل است كه مديريت نسبت به نحوه تحقق هدفها و انجام عمليات آگاهي يافته و قدرت پيگيري ايجاد مي شود و زمان مناسب براي سنجش و اصلاح آنها را پيدا مي كند. كنترل ابزار كار مديران در رده هاي مختلف سازمان از مراتب عالي تا رده هاي سرپرستي است و لزوم آن را در سطوح مختلف بسادگي مي توان احساس كرد. سازمان بدون وجود يك سيستم كنترل در تحقق هدفهاي خود موفق نبوده و نمي تواند از منابع خود بدرستي استفاده كند.
در اسلام ارزشيابي، حسابرسي و ساير اصطلاحاتي كه در حقيقت براي بيان نظارت و كنترل مورد استفاده قرار گرفته، فراوان بحث شده است. در حقيقت سه مرجع بر كارگران و مديران حكومت اسلامي نظارت دارند و يا به بيان ديگر، كارگزاران حكومت اسلامي در مقابل سه مرجع يعني خدا، امام و مردم مسئولند.
در اسلام نظارت تنها در چارچوب وظايف دولت و حكومت خلاصه نمي شود، بلكه كليه افراد جامعه موظفند بر اساس يك تكليف شرعي همچون نماز و روزه بر امور اجتماعي و رفتار افراد و اطرافيان نظارت همگاني و عمومي داشته باشند. نظارت عمومي كه به آن امر به معروف و نهي از منكر مي گويند داراي مراحل و درجات مختلفي است و برحسب اينكه شخص چگونه مرتكب گناه شود، از تكليف خود سرباز زند، نحوة برخورد با او و
دادن تذكر تفاوت دارد. مسلمان معتقدند خداوند را همواره حاضر و ناظر بر امور مي داند.
بنابراين چه كنترل باشد و چه نباشد احساس مي كند كه بايد بر نفس خود مسلط باشد
و از جاده صحت و درستي منحرف نگردد. انسان متقي در اسلام، انساني است كه مجهز به يك دستگاه كنترل متشكل از اصول اعتقادي، عقل، فطرت، وجدان و ضمير روشن مي باشد. او خدا ترس است. چنين فردي قطعاً خود كنترل خواهد بود. التفات و توجه به مسائل حرام و حلال، پرهيز از گناهان و انجام كارهاي صواب همه شيوه هايي هستند كه فرد مسلمان را خود كنترل مي سازد، بنابراين با انجام يك سلسله برنامه هاي فرهنگي و ارشادي مي توان در چنين زمينه مساعدي بذر خود كنترلي را در سازمان پراكند و بارور ساخت.
هر رشته اي از رشته هاي گوناگون علوم را پايه ها و اركاني است كه مسائل مربوط در حوزه آن علم بر محور آن اصول مي چرخند. و در ارتباط با آن اصول معنا مي دهند، و آنگاه كه يكي از اركان مربوط متزلزل شود مجموعه آن سازمان فكري و علمي متزلزل خواهد شد.
مديريت نيز همانند ديگر رشته هاي علوم از اين قاعده مستثني نيست و به عنوان يكي از رشته هاي علوم انساني داراي اركان و اصولي است كه شامل برنامه ريزي، سازماندهي، هماهنگي، نظارت و كنترل مي باشد. بنابراين نظارت و كنترل يكي از اجزاي اصلي مديريت به شمار مي رود به گونه اي كه بدون توجه به اين جزء ساير اجزاي مديريت مثل برنامه ريزي، سازماندهي و هدايت نيز ناقص بوده و تضميني براي انجام درست آنها وجود ندارد. در واقع زماني كه يك برنامه تهيه
شد و براي اجراي آن سازماندهي صورت گرفت و رهبري و هدايت آن مشخص شد، انتظار اين است كه هدفهاي برنامه تحقق پيدا كند و در اجراي برنامه، اطمينان وجود داشته باشد كه روند حركت دقيقاً به سوي هدفهاي تعيين شده است.
بنابراين مدير به عنوان يكي از وظايف اصلي خود بايد شيوه ها، امكانات و عمليات گوناگون تشكيلات را زير پوشش نظارتي قرار دهد تا حركت دستگاهها به انحراف و امكانات موجود به هدر نرود.
ضرورت مديريت در اسلام
در اجتماع منافع و مقاصد اشخاص با يكديگر ارتباط و اشتراك پيدا مي كند و براي هر چه مطلوبتر شدن اين ارتباط و پايمال شدن حقوق، تعيين وظايف، معرفي حدود و رعايت حقوق ضرورت
دارد تا حق از باطل و راستي از كژي مشخص گردد. اينجاست كه هماهنگي بين افراد و واحدهاي اجتماعي، هدايت بسوي هدف، نظارت بر ضوابط و ارزشيابي كارها، ضرورت مديريت را روشن مي سازد.
از ديدگاه اسلام ضرورت مديريت تا آنجاست كه اگر گروهي قصد مسافرت داشته باشند، درحالي كه تعدادشان از سه نفر هم كمتر نباشد بايد يكي از آن سه را به عنوان مدير برگزينند تا روح نظم و انضباط را بر اجتماع كوچك حاكم گردانند، تا كارها در ناه نظارت و هماهنگي مدير نتيجه مطلوب را به دست آورد.
پيغمبر اسلام حضرت محمد(ص) فرمود:“الاكان ثلاثه في سفر فليد مروااحدهم”
“ هرگاه در مسافرت تعداد مسافران به سه نفر رسيد بايد يكي از آنها مديريت گروه را به عهده گيرد.”( كنزل العمال، جلد6،ص717)
بنابراين ضرورت مديريت در زندگي اجتماعي تا آنجاست كه حتي بسياري از حيوانات كه به صورت اجتماعي زندگي مي كنند بر اساس فرمان غريزه، مديري را بر مي گزينند تا در اداره محيط اجتماعي خود ناظر به ضوابط و مسئوليتها باشد، مطالعه در زندگي زنبور عسل و مورچگان مي تواند اين معنا را كاملاً روشن نمايد.
قرآن كريم ضرورت مديريت را در موارد گوناگون و با شكلها و شيوه هاي خاصي بيان مي دارد تا جامعه بشري را به اين اصل اساسي متوجه سازد. در قرآن كريم آمده است:
“ و قال موسي لاخيه هارون اخلفني في قومي”
“ موسي به برادرش هارون گفت: تو درميان قوم من جانشينم باش.”( سوره اعراف آيه 142)
همچنين پيامبر اسلام نيز همانند ديگر پيامبران الهي، از جانب خداوند مامور شد تا در آخرين سال عمرش در سفر حجه الوداع، جانشين خويش را به مردم معرفي نمايد و به طور رسمي و اختصاصي، با منصوب نمودن علي(ع) به خلافت و امامت، تكليف مديريت را در امور دين و دنياي امت اسلامي مشخص سازد.
“ يا ايهاالرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس”
“ اي پيغمبر! آنچه از جانب خداي تو، در مورد معرفي علي(ع) بر تو نازل گرديده ابلاغ كن و اگر كار معرفي مديريت امت اسلامي صورت نگيرد رسالت خدا را انجام نداده اي، دلهره نداشته
باش كه خداوند تو را از شر مردم بدخواه حفظ مي كند.”( مائده، آية 67)
{ سازمان بدون وجود يك سيستم كنترل در تحقق هدفهاي خود موفق نبوده و نمي تواند از منابع خود بدرستي استفاده كند.}
تعاريف كنترل و نظارت
در مورد كنترل و نظارت تعاريف مختلفي شده است كه تعدادي از آن به شرح زير آورده مي شود:
نظارت كوششي كه مديريت در جهت تطبيق عمليات با برنامه انجام مي دهد تا ميزان صحت و سقم فعاليتها را به دست آورد.
كنترل فرايندي است كه مدير از طريق آن عمليات پيش بيني شده را با عمليات انجام شده مقايسه مي كند و در صورت وجود اختلاف و
انحراف بين آنچه بايد باشد و آنچه هست به رفع و اصلاح آنها اقدام مي نمايد.
كنترل عبارت است از فعاليتي منظم كه ضمن آن نتايج مورد انتظار در قالب استانداردهاي انجام عمليات معين مي شوند، سيستم دريافت اطلاعات طراحي مي گردد، عمليات پيش بيني شده و انجام شده باهم مقايسه مي گردند، اختلافات و انحرافات مشاهده شده ارزيابي و ميزان اهميت آنها مشخص مي شوند و سرانجام اصلاحات لازم براي تحقق هدفها و ماموريتهاي سازمان صورت مي گيرند.
كنترل تلاشي منظم است در جهت رسيدن به هدفهاي استاندارد، طراحي سيستم بازخورد اطلاعات، مقايسه اجزاي واقعي با استانداردهاي از پيش تعيين شده و سرانجام تعيين انحرافات احتمالي و سنجش و ارزيابي
آنها به روند اجرايي كه در برگيرندة حداكثر كارايي است.
ارزيابي تصميم گيريها و برنامه ها از زمان اجراي آنها و اقدامات لازم براي جلوگيري از انحرافات عمليات نسبت به هدفهاي برنامه و تصحيح انحرافات احتمالي را كنترل يا نظارت مي نامند.
نظارت چيزي نيست جز ارسال پيامهايي كه بطور موثر، رفتار گيرنده پيامها را
تغيير دهد.
نظارت عبارت است از فعاليتي كه باعث تطبيق عمليات با برنامه مي شود.
نظارت و كنترل در مديريت اسلامي
در اسلام از ارزشيابي، حسابرسي و ساير اصطلاحاتي كه در حقيقت براي بيان نظارت و
كنترل مورد استفاده قرار گرفته، فراوان بحث شده است.
برخلاف سيستمهاي مديريت در غرب، در مديريت اسلامي كنترل و نظارت در ادارات و سازمانها از پنج طريق زير صورت مي پذيرد:
روش مستقيم و بدون واسطه؛
روش مستقيم با واسطه؛
روش غير مستقيم( بازرسان مخفي)؛
نظارت همگاني؛
خود كنترلي.
روش مستقيم و بدون واسطه ـ براي عينيت بخشيدن به روش نخست بر مديران است كه با توسعه فرهنگ اسلامي و نشر عقايد انساني در درون سازمان از طريق تشكيل كلاسهاي عقيدتي، برپايي نماز و تكيه بر صفات رهبري و ممكن ساختن آن در محيط كار و كارگري هر چه بيشتر مباني عقيدتي آنان
را در جهت ايمان به خداوند( نظارت الهي) بر اعمال و كردار انسانها بارور سازند.
در قرآن كريم آمده است:
“ والله يعلم ماتسرون و ما تعلنون”
“ خداوند بر پنهان و آشكار شما داناست.”( سوره نخل، آية 19)
و در نهج البلاغه در عهد نامه مالك اشتر آمده است:“ ثم امور من امورك لابذلك من مباشرتها منها اجابه عمالك بما يعيا عنه كتابك و منها اصرار حاجات الناس عند ورودها عليك بما تخرج به صدور اعوانك”
“ در بين كارهاي تو كارهايي است كه ناچار بايد خودت انجام دهي، از جمله آنها پاسخ دادن به كارگزاران است آنجا كه مباشران تو درمانده شوند و نيز انجام درخواستهاي مردم وقتي
يارانت را دلتنگ مي سازد و به تو ارجاع مي شود.”
اسلام نظارت مستقيم را به آن مفهومي كه مدير بخواهد در جزئي ترين مسائل تشكيلاتي شخصاً ناظر باشد هرگز نمي پسندد و از چنين نظارتي مديران سازمانهاي خود را شديداً برحذر مي دارد، زيرا اين آئين آسماني را اعتقاد بر اين است كه هرچه مدير به كارهاي فرعي و جزئي مشغول شود از كارهاي اصلي و كلي كه بمنزله ريشه‌هاي جريانات هستند غافل مي ماند.
در اين ارتباط علي(ع) مي فرمايد:
“ من اشتغل بغير المهم الاهم”
“ كسي كه خود را به كارهاي غير مهم مشغول سازد. كارهاي مهمتر را ضايع كرده است.”
و يا مي فرمايد:
“ ان رايك لايسمع لكل شيء ففرغه للمهم”
“ انديشه تو براي همه كارها گنجايش ندارد پس آن را براي مطالب مهم فارغ نگه دار.”
روش مستقيم با واسطه ـ دومين طريقه اعمال نظارت و كنترل روش مستقيم با واسطه يا نظارت از سوي شخص مدير است. مديران با پويايي و كارايي كه دارند همچنين از طريق عوامل و دستگاههاي مختلف كه به منزله چشمهاي او مي باشند كار نظارت بر سازمان را انجام مي دهند، همچنين مي توانند از طريق تماس با مراجعين سازمان، مديران قسمتها و شنيدن سخنان آنان از چگونگي ارائه خدمات توسط كاركنان مطلع شوند.
در مورد چنين نظارتي علي(ع) به مالك اشتر مي فرمايد:
“ ثم تفقد اعمالهم و ابعث العيون من الصدق و الونا عليهم فان تعاهدك في لامورهم حدوه لم علي التعمال الام الرفق بالرعيه”
“ در كارهاي كارمندان كاوش كن چشمهايي را به عنوان بازرس كه خصوصيت صداقت و وفاداري هم بر آنان بگمار، چون بازرسي كارهاي آن پنهاني وادارشان مي كند تا نسبت امانتداري در برخورد با مردم به نرمي و محبت رفتار نمايند.”
روش غير مستقيم ـ سومين روش نظارت كنترل نيروي انساني درون سازمانها است از روش غير مستقيم با گماردن بازرس مخفي در سازمان است. در اين رابطه حضرت علي(ع) در فرمان خود به مالك اشتر مي فرمايد:
“ . . . . مقتضي است كه به منظور انجام مسئوليت بزرگ( فرمانداري مصر)— خويش گروهي بازرسان ( مخفي) بگمارد تا پنهاني ترا از چگونگي امور ممالك مستحضر دارند.”
مدير اسلامي با گردش در محيط —- گماردن بازرس مخفي سعي مي كند كشف نارساييهاي موجود
و رفع اشكال كه بر سر راه رشد استعدادها و توليد گرفته است آگاه شود. در حالي كه سيستمهاي غربي با اعمال پاداش و—متعاقب بازرسيها كوشش بر مچ گيري اخراج است بدون اينكه سخن كارمند را بشنوند و به حل مسائل و مشكلات بپردازند.
نظارت همگاني ـ مدير مسلمان با اعتقاد اصل زنده مترقي امر به معروف و نهي از منكر مي تواند نظارت و كنترل را در سطح كليه واحدهاي سازمان به نحو بسيار شايسته اي انجام دهد و به جاي اينكه خود و يا ماموران ويژه اش ناظر باشند با ترويج و تبليغ اين اصل هر يك را ناظر بر كار ديگري قرار بدهد. اسلام مسئله نظارت را —- وظيفه دستگاه حاكمه و يا شخص حاكم نمي داند، بلكه به كليه مردم به عنوان
قانون شرعي و تكليفي الهي آموزش مي دهد كه نسبت به سرنوشت يكديگر علاقه نشان دهند.
قرآن مجيد در اين ارتباط مي فرمايد:
“ المومنو و المومنات بعضهم اوليا بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر”
“ مردان و زنان با ايمان بعضي ناظر و سرپرست بر بعضي ديگر هستند به اين معنا كه يكديگر را امر به معروف و نهي از منكر مي كنند.”( سوره توبه،آيه71)
“ كنتم خير امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تومنون بالله”
“ شما بهترين امت بوده ايد كه براي بشريت به وجود آمده، كارهاي شايسته را ترويج مي كنيد و جلو كارهاي زشت را مي گيريد و به خدا ايمان داريد.”( سوره آل عمران، آية 110)
“ الذين ان مكناهم في الارض اقاموا الصلوه و—الزكوه و امورا بالمعروف و نهواعن المنكر”
“ مومنان كساني هستند كه اگر به ايشان در روي زمين تمكن و قدرت دهيم، نماز را به جا مي آورند و زكات مي دهند و به معروف امر مي كنند و ديگران را از منكر باز مي دارند.”
بنابراين در جامعه اسلامي هر فرد مسلماني موظف است به اصلاح امور ديگران قيام كند و با تبليغ و تشويق خوبيها را گسترش و از بديها جلوگيري كند.( سوره حج، آية 41)
پيغمبر اكرم (ص) مي فرمايد:
“كلكم راع و كلكم مسئوول نالامام راع و هو مسئوول و الرجل راع اهله و هو مسئوول و—راعيه علي بيت زوجها و علي ولده— مسئوول عن رعيته.”
“ همه شما نگهبان و مسئول يكديگر هستيد، پس امام مسئول است و مردم مسئول خانواده و زن مسئول بر امور خانه و فرزندان است، پس شما همه در منصب مديريت، مسئول كساني هستيد كه زير نظر شما كار مي كنند.”
و همچنين امام صادق (ع) فرمود:
“ يجب للمومن علي المومن ان يناصحه”
“ از حقوق واجب مومن اين است كه يكديگر را نصيحت كنند.”
بنابراين اسلام با وضع قانون امر به معروف و نهي از منكر سيستم نظارتي و كنترل فراگير را به وجود آورده است كه بر اساس انجام واجب الهي شخص خود را مكلف مي دارد تا حركتهاي مثبت و منفي ديگران را زير نظر بگيرد و در موارد لازم واكنش مناسب را در زمينه تاييد و يا تخريب نشان بدهد.
در نظام مديريت اسلامي، نمودارهاي عمودي بر پايه تقوي و ايمان و پرهيزكاري كاركنان ترسيم مي گردد كه عمده ترين ملاكهاي تعيين مديران‌ آينده است و طبيعي است كه در چنين سازمانهايي انگيزه كار بيشتر، وجدان و رسالت مكتبي افراد است نه پاداشهاي مادي، بنابراين چنين سرپرستي مي تواند توليد را در خدمت سازندگي انسانها قرار دهد نه انسانها را در خدمت توليد، از اين رو ما بايد روابط اسلامي را جايگزين مناسبات بوروكراتيك و مديريتهاي غربي كنيم تا بدين وسيله بتوانيم تشكيلات خود را به گونه اي اسلامي تجديد سازمان نماييم.
با توجه به موارد مذكور در اسلام نظارت تنها در چارچوب وظائف دولت و حكومت خلاصه نمي شود، بلكه كليه افراد جامع موظفند بر اساس يك تكليف شرعي همچون نماز و روزه بر امور
اجتماعي و رفتار افراد و اطرافيان نظارت همگاني و عمومي داشته باشند عمومي كه به آن امر به معروف و نهي از منكر مي گويند داراي مراحل و درجاتي است، و برحسب اينكه فرد چگونه مرتكب گناه شود و يا از تكليف خود
سرباز زند، نحوة برخورد با او تفاوت دارد.
خود كنترلي( كنترل به وسيله خود به خود)ـ در اسلام زمينه هاي اعتقادي به گونه اي است كه بهترين بستر رشد براي خود كنترل ساختن افراد معتقد فراهم است و اعتقادات فرد مسلمان بهترين كنترل كننده دروني براي او به شمار مي آيد. مسلمان معتقد با اعتقاد به معاد روز جزا، روزي كه در آن اعمال او را جزا و پاداش مي دهند مسلماً دست به انجام عملي نخواهد زد كه انجام آن منع شده است. او خود را در مقابل خداي خود مسئول مي داند، نه در مقابل رئيس
خود و يا سازمان خود كنترلهاي اين جهاني. او به كنترلهاي عاقبت كار و آن جهاني مي انديشد و بر اين پايه و اساس است كه خود كنترل مي گردد. فرد مسلمان معتقد خدا را همواره حاضر و ناظر بر امور مي داند. بنابراين چه كنترل باشد و چه نباشد او احساس مي كند كه بايد بر نفس خود مسلط باشد و از جاده صحت و درستي منحرف نگردد. فرد متقي در اسلام، انساني است كه مجهز به يك دستگاه كنترل متشكل از اصول اعتقادي عقل، فطرت، وجدان و ضمير روشن مي باشد. او خدا ترس است و چنين فردي قطعاً خود كنترل خواهد بود.
التفات و توجه به مسائل حرام و حلال، پرهيز از گناهان و انجام صواب، همه شيوه هايي هستند كه فرد مسلمان را خود كنترل مي سازد.
بنابراين با انجام يك سلسله بنامه هاي فرهنگي و ارشادي مي توان در چنين زمينه
مساعدي بذر خود كنترلي در سازمان پراكند و بارور ساخت. البته گفتن اين نكته ضروري است كه هدفها و ماموريتها و شيوه هاي كار سازمان بايد به گونه اي باشد كه با اعتقادات اعضاي سازمان در تضاد نباشد، چه در آن صورت خود كنترل شدن فرد در جهت هدفهاي سازمان نخواهد بود. اما انتظار و توقع آن است كه در جامعه اسلامي هدفهاي سازمان جداي از اصول ارزش اسلامي وضع نشده باشد.
در عصر حاضر جوامع مختلف مي كوشند تا از راههاي گوناگون خود كنترلي را در سازمانهاي خود تحقق بخشند. برخي از اين جوامع بر پيدا كردن وجدان فردي اهتمام مي ورزند و برخي ديگر
مي كوشند تا از راه تقويت احساس مليت خواهي و ميهن دوستي افراد را خود كنترل سازند.
امام كاظم(ع) در اين ارتباط فرموده است:
“ ليس منا من لم يحاسب نفسه في كل يوم فان عمل خيراً استزاوالله منه و حجر الله عليه و ان عمل شراً استغفرالله منه و تاب اليه”
“ از ما نيست كسي كه هر روز به حساب خود نپردازد و اگر كار نيكي انجام داده است از خداوند فزوني آن را نخواهد و خدا را بر آن سپاس مي گويد و اگر كار زشتي را مرتكب شده است از خداوند آمرزش آن را خواهد و توبه كند.”
بنابراين زمينه هاي اعتقادي اسلام بهترين بستر را براي خود كنترلي فراهم آورده و بر
مديران ماست كه بكوشند تا با هدايت و ارشاد افراد بهترين نتيجه را از اين موهبت و فرصت حاصل سازند.
طراحي سيستم كنترل و نظارت در مديريت اسلامي
يكي از وظايف اصلي و مهم مدير اسلامي طراحي سيستم كنترل در سازمان است. بدين منظور وظيفه مدير در اين ارتباط آن است كه مراحل آن را شناسايي نموده و مورد عمل قرار دهد، اين مراحل عبارت است از:
تعيين شاخصها و معيارها( وجود قوانين و مقررات)؛
مقايسه استانداردها با عملكردها؛
اقدامات اصلاحي.
در مورد مرحله اول در اسلام شاخصها و معيارها همان قوانين و مقررات و ضوابط است كه قسمتي
از آن وجود قوانين و احكام شرعي است كه در حكومت اسلامي اين موضوع( استنباط و استخراج آن) به عهده فقها قرار گرفته است كه با استفاده از منابع معتبر اسلامي( كتاب، سنت، عقل، اجماع) آنها را استخراج نموده و تدوين نمايند. در ضمن بخش ديگر از قوانين و مقررات برحسب مقتضيات زمان و مكان و نيازهاي خود و جامعه توسط انسان تهيه و تدوين مي گردد كه معيار سنجش وظايف و مسئوليتهاي افراد قرار مي گيرد. اين قوانين و مقررات از طرف مجامع ذي صلاح به تصويب مي رسد و نمي تواند با اصول و مباني اسلامي مغايرت داشته باشد. بنابراين در اين مرحله شاخصهايي كه به كار برده مي شود بيشتر شاخصهاي كمي است.
در مرحله دوم كه براي كنترل و مقايسه شاخصهاي معيار( استانداردها) با عملكرد است نياز به شاخصهاي كيفي هم مي باشد.
شاخصهاي كيفي مقياسهايي هستند كه براي سنجش كيفيت مورد انتظار به كار مي روند. بنابراين مبناي مقايسه ما در كنترل وجود استانداردها يا الگوهاي مطلوب مي باشند كه در بالا به آنها اشاره گرديد.
مرحله سوم به كمك استانداردهاي انتخابي، اطلاعات جمع آوري شده از عملكرد مورد سنجش و ارزيابي قرار مي گيرد در صورتي كه نتيجه حاصل از مقايسه حاكي از آن باشد كه پيش بيني بدرستي عمل شده است، برنامه ادامه مي يابد و در صورتي كه انحرافات مغايرتهايي، خواه مثبت يا منفي از مقايسه حاصل گردد بايد علت يا علل را بررسي كرد و درصدد رفع آنها و انجام
اقدامات اصلاحي برآمد و در اين مورد براي افرادي كه وظايف خود را بخوبي انجام داده اند پاداشهايي در نظر گرفته شود.
حضرت علي (ع) در نهج البلاغه مي فرمايد:
“ ولا يكون المحسن و المسي عندك بمنزله سواء فان في ذالك تزهيدا لاهل الاحسان
في الاحسان و تدريبا لهل الاساءه، علي الاساءه و الزم كلا منهم ماالرم نفسه”
“ و نبايد نيكوكار و بدكار نزد تو به يك پايه باشند كه آن نيكوكاران را از نيكويي كردار بي رغبت سازد و بدكاران را به بدي كردار وادارد، و هر يك از ايشان را به آنچه گزيند جزا ده، نيكوكار را پاداش و بدكردار را كيفر ده.”
در مديريت اسلامي، شيوه هاي مختلفي براي اصلاح امور و تصحيح انحرافات از كژيها توصيه شده است كه شامل:
شيوه هاي ارشادي با گفتار و كردار؛
تشويق افراد وظيفه شناس و درستكار( ايجاد انگيزش)؛
تنبيه افراد خطاكار و بي توجه به وظايف
نتيجه
در عصر حاضر جوامع مختلف مي كوشند تا از راههاي گوناگون خود كنترلي را در سازمانهاي خود تحقق بخشند، برخي از اين جوامع بر بيدار كردن وجدان خود اهتمام مي ورزند و برخي ديگر مي كوشند تا از طريق تقويت احساس مليت خواهي و ميهن دوستي افراد را خود كنترل سازند.
در اسلام كارگزاران در مقابل خدا، امام و مردم مسئول و پاسخگو هستند. نظارت الهي
نظارت باطني است كه تمام رفتار، گفتار و حتي نيات انساني را در بر مي گيرد و كساني در
مقابل اين گونه نظارت حساس هستند كه اعتقاد به مباني مكتب اسلام داشته باشند. اسلام مسئله نظارت را تنها وظيفه دستگاه حاكمه و يا شخص حاكم نمي داند، بلكه به كليه مردم به عنوان قانون شرعي و تكليفي الهي آموزش مي دهد كه نسبت به سرنوشت يكديگر علاقه نشان دهند، بنابراين در جامعه اسلامي هر فرد مسلماني موظف است به اصلاح امور ديگران قيام كند و با تبليغ و تشويق خوبيها را گسترش دهد و از بديها جلوگيري كند.
اجراي دقيق دستورات اسلام در زمينه نظارت و كنترل، مي تواند در سالم سازي محيط، دستگاهها و نهادهاي سازماني و اجتماعي نظام و افزايش كارايي مديريتهاي آنها نقش موثر و مهمي داشته باشد.
بنابراين مي توان نتيجه گرفت فرد مسلمان معتقد خدا را همواره حاضر و ناظر بر امور مي داند حال چه كنترل باشد يا نباشد او احساس مي كند كه بايد بر نفس خود مسلط باشد و از جاده صحت و درستي منحرف نگردد. فرد متقي در اسلام انساني است كه مجهز به يك دستگاه كنترل متشكل از اصول اعتقادي عقل، فطرت، وجدان و ضمير روشن مي باشد، او خدا ترس است و چنين فردي قطعاً خود كنترل خواهد بود.
منبع
1ـ نهج البلاغه
2ـ افچه اي ، دكتر علي اكبر، مديريت اسلامي، انتشارات دانشگاهي سال 1369
3ـ تقوي دامغاني، سيد رضا، نگرشي بر مديريت اسلامي، انتشارات مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، سال 1377

فایل : 34 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...