مقاله فارسی رفتار اجتماعی

مقاله فارسی رفتار اجتماعی

رفتار اجتماعی
انسان درون اجتماع زندگی می‌کند و لاجرم رفتارهایی که از او سر می‌زند، بخشی از آنها در ارتباط با تعاملات اجتماعی است و یا به نحوی از طرف عوامل اجتماعی تحت تاثیر قرار می‌گیرد. بطوری که رفتار یک فرد در تنهایی متفاوت از رفتاری خواهد بود که در مجمع از خود نشان می‌دهد. رفتار اجتماعی یعنی هر رفتار که متضمن کنش متقابل دو یا چند انسان باشد.
انسان به عنوان یک موجود اجتماعی از همان بدو تولد گرایشات اجتماعی از خود نشان می‌دهد. نیاز به کسب حمایت و امنیت انحراف مراقبین شاید اولین نشانه‌های نیازمندی فرد به عوامل بیرونی است. لبخند اجتماعی را که در حدود ماههای اول زندگی در نوزاد دیده می‌شود، به عنوان اولین ارتباطات او با محیط اجتماعی خویش می‌دانند. این لبخند در تمامی نوزادان دیده می‌شود که به نظر می‌رسد، کارکرد عمده آن جلب توجه اطرافیان و برقراری یک نوع ارتباط ساده با اجتماع است.
شروع زودرس چنین رفتارهایی حاکی از اهمیت روابط و رفتارهای اجتماعی برای فرد است. هر چند اینگونه رفتارها مختص انسان نبوده و در اغلب حیوانات نیز دیده می‌شود. نیاز به دوست داشته شدن ، نیاز به حمایت ، نیاز به کسب امنیت و نیاز به پیوند جویی از نیازهای اساسی انسان هستند که مازلو آنها را در سلسله مراتب نیازهای خود قرار داده است و به اهمیت آنها در خود شکوفایی فرد تاکید کرده است. روشن است در یک سوی این نیازها فرد و در سوی دیگر آن اجتماع قرار دارد. ارضاء این نیازها در ارتباط فرد با جامعه میسر خواهد بود.
رشد رفتار اجتماعی
ظهور و بروز رفتار اجتماعی شاید به همان ماههای اولیه زندگی نوزاد بر می‌گردد. زمانی که نوزاد لبخند اجتماعی‌اش را ظاهر می‌سازد و به این طریق هر چند به شیوه‌ای ساده رابطه خود را با افراد خود برقرار می‌کند. تعامل نوزاد با محیط تداوم پیدا می‌کند. هر چند در آغاز افرادی که به عنوان اجتماع برای نوزاد شناخته می‌شوند، خیلی محدود بوده و اغلب شامل پدر و مادر و نزدیکان او می‌شود. اما بتدریج این روابط گسترده‌تر شده و به افراد بیشتری عمومیت پیدا می‌کند. بطوری که در سنین خاصی کم ‌کم توجه فرد عمدتا معطوف به افرادی به غیر از افراد نزدیک خانواده او می‌شود.
در حدود ۴ – ۵ سالگی کودک توجه خاصی به همسالان خود پیدا می‌کند و علاقمند ارتباط بیشتری با آنهاست و شاید مدتهای زیاد علاقمند باشد وقت خود را با آنها بگذاراند. این روند نیز بتدریج گسترده‌تر می‌شود و در سالهای اولیه دبستان با علاقمندی بیشتری به برقراری روابط اجتماعی ظهور پیدا می‌کند. رفتارهای اجتماعی در این دوران عمدتا از طریق بازی با همسالان نمود پیدا می کند. کودک با برقراری تعاملات جدید با گروههای جدید همسالان رفتارهای جدید را می‌آموزد و در موارد زیادی آنها در رفتارهای اجتماعی خود منعکس می‌سازد.
در سن نوجوانی گرایش فرد به گروههای اجتماعی بیشتر و بیشتر می‌شود، بطوری که این دوران با این ویژگی اساسی مشخص می‌شود که فرد علاقه شدیدی به برقراری روابط اجتماعی از خود نشان می‌دهد. به عضویت گروههای مختلف در می‌آید و در تعامل با این گروهها رفتارهای اجتماعی خود را شکل می‌دهند. در سنین بعدی رفتارهای اجتماعی پخته‌تر شده‌اند. فرد با انتخاب شغل ، ادامه تحصیل و انتخاب همسر رفتارهای
گسترده‌تر اجتماعی پیدا می‌کند. نقش اجتماعی در این دوران مشخص شده‌اند و فرد رفتاهای خود را بر اساس نقش خود در اجتماع و هویتی که بدست آورده تنظیم می‌کند.
انواع رفتار اجتماعی
رفتار اجتماعی را می‌توان به دو نوع بسیار گسترده‌تر تقسیم بندی کرد: رفتار جامعه پسند و رفتار جامعه ستیز. رفتار جامعه پسند آن دسته از رفتارهایی را شامل می‌شود که مورد قبول جامعه بوده ، با قوانین و هنجارهای جامعه مطابقت دارد. این نوع از رفتارها سازنده و در جهت پیشبرد اهداف یک گروه یا اجتماع هستند. مثل نوع‌دوستی ، از سوی دیگر رفتار جامعه ستیز رفتارهایی منفی هستند که با قوانین و معیارهای جامعه مطابقت ندارند. مورد قبول افراد جامعه نیستند و اغلب پیامدهای منفی اجتماعی را برای فردی که مرتکب این رفتارها می‌شوند به همراه دارند.
این دسته از رفتارها مخرب بوده و مانع پیشبرد اهداف گروه یا اجتماع هستند که فرد در آن قرار دارد. تعیین اینکه کدام رفتار پسند و کدام جامعه ستیز محسوب می‌شود، بر حسب منابع متعددی صورت می‌گیرد. دو منبع معتبر برای این بررسی قوانین رسمی در جامعه است و دیگر هنجارهای عرضی و فرهنگی آن جامعه. هر کدام از این منابع می‌توانند منبع تعیین کننده برای جامعه پسند یا جامعه ستیز بودن یک رفتار اجتماعی باشند. هر چند در اکثر موارد بین این و منبع هماهنگی وجود دارد، ولی در مواردی نیز ناهمخوانیهایی بین آنها دیده می‌شود.
تفاوتهای فرهنگی در رفتارهای اجتماعی
هر چند اکثر رفتارهای اجتماعی در تمامی جوامع و فرهنگها معنی‌دار هستند و به آنها به عنوان رفتارهای جامعه پسند یا جامعه ستیز توجه خاصی مبذول می‌شود، اما برخی رفتارهای اجتماعی در برخی فرهنگها اهمیت شایان توجهی پیدا می‌کنند. انواعی از رفتارهایی مثل ازدواج ، روابط والد – فرزندی ، دوستی ، عضویت در گروهها ، رفتار اجتماعی با همسایگان ، نوع دوستی ، همرنگی و … ، در جوامع متفاوت درجات متفاوتی از توجه را شامل خود می‌سازند. در جوامع روستایی رفتار ارتباطی با همسایگان به عنوان یک رفتار اجتماعی اهمیت خاصی می‌یابد، در حالیکه در شهرهای بزرگ و صنعتی چنین روابطی چندان مورد توجه نیست.
رفتار اجتماعی اولیه
کودک معمولی در دو ماهگی با دیدن چهرهٔ مادر یا پدر خود لبخند می‌زند. والدین که از چنین واکنشی شادمان شده‌اند، دست به‌هر کاری می‌زنند تا لبخند کودک تکرار شود. در واقع، توانائی لبخندزدن در این سن و سال کم ممکن است از لحاظ تاریخی به این دلیل تکامل یافته باشد که پیوند والدین و کودک را تحکیم می‌بخشد. معنی این لبخندها برای والدین این است که نوزاد آنها را می‌شناسد و به آنها عشق می‌ورزد، و از این طریق والدین را تشویق می‌کند که در واکنش‌هایشان نسبت به او محبت بیشتری نشان دهند. به این ترتیب نظام تقویتی متقابلی از تعامل اجتماعی ایجاد و حفظ می‌شود.
در سراسر دنیا، کودکان خواه در روستای دورافتاده‌ای در آفریقا بزرگ شوند و خواه در خانوادهٔ طبقهٔ متوسط آمریکائی، همه در سن و سال مشابهی شروع به لبخندزدن می‌کنند. این امر نشانگر آن است که در این زمینه، رشد کودک نقشی مهمتر از شرایط پرورشی دارد. این واقعیت هم که لبخند زدن در نوزادان نابینا همزمان با کودکان
برخوردار از بینائی آغاز می‌شود، باز دلالت بر آن دارد که لبخندزدن پاسخی فطری است (اطفال نابینا به‌جای چهرهٔ والدین در برابر صدای آنها لبخند می‌زنند). (ایبل – ایبس‌فلت – Eibl-Eibesfeldt در ۱۹۷۰).
در سه یا چهارماهگی، نوباوگان افراد آشنای خانواده را می‌شناسند و آنها را بر دیگران ترجیح می‌دهند، چون با دیدن چهره یا شنیدن صدای آنها بیشتر غان و غون می‌کنند و لبخند می‌زنند. با این همه، در برابر افراد غریبه هنوز هم تاحدود زیادی پذیرا هستند. اما در حدود ۷ یا ۸ ماهگی تغییری در این پذیرش نامتمایز رخ می‌دهد. بسیاری از این نوباوگان وقتی غریبه‌ای به آنان نزدیک شود (حتی وقتی در آغوش والدین خود باشند) ناراحتی یا پریشانی آشکاری نشان می‌دهند، و علاوه بر آن، هر وقت در محیط غریب و یا با فرد غریبه‌ای تنها بمانند، به‌شدت ناراحت می‌شوند. کودکی که قبلاً خونگرم و اجتماعی بوده و همیشه با خوشحالی از توجه مراقب خود استقبال می‌کرده، حالا هنگامی که والدینش می‌خواهند خانه را ترک کنند، به‌طور تسلی‌ناپذیر گریه می‌کند و پس از رفتن آنها نیز تا مدتی به گریه کردن ادامه می‌دهد.
در سراسر دنیا ، همهٔ کودکان ، حتی کودکان نابینا در سن و سال مشابهی شروع به لبخند زدن می‌کنند ، و این پدیده حاکی از آن است که زمان شروع لبخندزدن را بیشتر رشد و تکامل زیستی تعیین می‌کند تا شرایط پرورشی.
هرچند همهٔ کودکان در برابر غریبه‌ها مضطرب نمی‌شوند، اما به‌نظر می‌رسد این اضطراب بخشی از خلق‌وخوی ویژهٔ کودک شیرخوار باشد. تعداد نوباوگانی که چنین اضطرابی را تجربه می‌کنند، از حدود هشت ماهگی تا پایان سال اول زندگی، به‌صورت چشمگیری افزایش می‌یابد. پدیده‌ای مشابه، و در عین حال متمایز از پدیدهٔ فوق، پریشانی ناشی از جدائی از والد است که تاحدودی وابستهٔ خلق‌وخوی فطری است. و در فاصلهٔ چهارده تا هیجده ماهگی به اوج خود می‌رسد و سپس به‌تدریج کاهش می‌یابد. سرانجام، اغلب کودکان سه ساله در غیاب والدین خود به اندازهٔ کافی احساس امنیت می‌کنند و قادر هستند به‌راحتی با کودکان دیگر و بزرگسالان در تعامل باشند.
به‌نظر می‌رسد شدت و ضعف ترس‌های مربوط به جدائی از والدین تنها به‌میزان کمی متأثیر از شرایط پرورشی کودکان باشد. الگوی کلی این ترس‌ها در کودکان آمریکائی خانه‌پرورد و کودکانی نیز که مهدکودک می‌روند، یکسان است. شکل پریشانی کودکان هنگام دور شدن مادر نشان می‌دهد که هرچند درصد کودکانی که هنگام دور شدن مادر گریه می‌کنند در فرهنگ‌های مختلف فرق می‌کند، الگوی سنی پیدایش و کاهش این رفتار، همه‌جا بسیار مشابه است (گیگین، کرسلی – Kearsley و زلازو – Zelazo در ۱۹۷۸).

پریشانی کودکان هنگام دور شدن مادر
هرچند درصد کودکانی که هنگام رفتن مادر از اتاق گریه می‌کنند از فرهنگی به فرهنگ دیگر فرق می‌کند، ولی الگوی سنی ظهور و کاهش این پریشانی در فرهنگ‌های مختلف مشابه است (از کیگین، کرسلی و زلازو، ۱۹۷۸).
چگونه می‌توان این الگوی زمانی منظم ترس را در کودکان توضیح داد؟ به‌نظر می‌رسد دو عامل در ظهور و کاهش این ترس‌ها در کار هستند. عامل اول رشد ظرفیت حافظه است. طی نیمهٔ دوم سال اول زندگی، توانائی به‌یاد آوردن رویدادهای گذشته و مقایسهٔ گذشته و حال افزایش می‌یابد. این تغییر به کودک شیرخوار امکان می‌دهد رویدادهای غیرمعمول یا غیرقابل پیش‌بینی را کشف کند و بعضی وقت‌ها از آنها بترسد. ظهور واکنش اضطراب در برابر غریبه‌ها با ظهور ترس در برابر محرک‌های گوناگونی که غیرمعمول یا غیرقابل انتظار هستند، همزمان است. صورتک ترسناک یا علی ورجه که به چهرهٔ نوباوهٔ چهارماهه لبخند می‌آورد غالباً نوباوهٔ هشت ماهه را بیمناک و پریشان می‌کند. به‌تدریج که کودکان یاد می‌گیرند افراد غریبه و اشیاء غیرمعمول عموماً بی‌خطر هستند از شدت این‌گونه ترس‌ها نیز کاسته می‌شود.
این فرض نیز منطقی به‌نظر می‌رسد که رشد حافظه در اضطراب جدائی دخالت داشته باشد. نوباوه نمی‌تواند غیبت والد خود را احساس کند مگر اینکه بتواند به‌یاد آورد که والدش یک دقیقه پیش حضور داشته و سپس آن را با غیبت کنونی والد مقایسه نماید. وقتی والد اتاق را ترک می‌کند، نوباوه می‌داند که چیزی گم شده (حاکی از نوعی پایداری شیء) که می‌تواند احساس پریشانی ایجاد کند. به‌تدریج که جدائی‌ها و بازگشت‌ها بهتر به‌یاد می‌مانند، کودک بهتر می‌تواند بازگشت والد غایب را پیش‌بینی کند، و به‌همین دلیل نیز اضطرابش کاهش می‌یابد.
عامل دوم، رشد خودپیروی (autonomy) در کودک است. کودکان یک‌ساله هنوز تا حدود زیادی متکی به مراقبت بزرگسالان هستند، ولی کودکان ۲ یا ۳ ساله می‌توانند خود به سراغ ظرف غذا یا قفسهٔ اسباب‌بازی بروند. علاوه بر آن، این کودکان می‌توانند خواسته‌ها و احساسات خود را از طریق گفتار، بیان کنند. بنابراین، اتکاء آنها به مراقبان به‌طور اعم، و مراقبان آشنا به‌طور اخص، کاهش می‌یابد و دیگر حضور یا عدم حضور والدین برای آنها چندان مهم نیست.
رفتار اجتماعی فرد
خبرپردازی اجتماعی
نگرش‌ها (attitudes)
جذابیت در روابط فردی
روانشناسی اجتماعی با مطالعهٔ نحوه تفکر، احساس، و عمل آدمی در محیط‌های اجتماعی و چگونگی تأثیر متقابل محیط‌های اجتماعی در اندیشه‌ها، احساسات، و اعمال وی سر و کار دارد. ما چگونه رفتارها و انگیزه‌های دیگران را ادراک و تفسیر می‌کنیم؟ باورها و نگرش‌های چگونه شکل می‌گیرند؟ دوست داشتن و دوست نداشتن کسی، با عشق ورزیدن به کسی و نفرت داشتن از کسی، ناشی از چیست؟
روانشناسی اجتماعی در برخورد با موضوعاتی از این دست بر دو نکته بنیادی درباره رفتار آدمی تکیه می‌کند. نخست اینکه رفتار هم تابع فرد است و هم تابع موقعیت. چنانکه می‌دانیم، افراد مختلف در یک موقعیت معین به شیوه‌های متفاوت عمل می‌کنند. رفتار یک فرد بازتاب منظومه یگانه‌ای از ویژگی‌هائی است که وی با خود به موقعیت می‌آورد. روانشناسی شخصیت با مطالعه این قبیل تفاوت‌های فردی سر و کار دارد.
اما در حین حال می‌دانیم که هر شخص در موقعیت‌های مختلف به‌گونه‌های متفاوت عمل می‌کند. هر موقعیت شامل مجموعه یگانه‌ای از نیروها است که بر رفتار فرد اثر می‌گذارند. روانشناسی اجتماعی با مطالعه تأثیرات موقعیت نیز سر و کار دارد.
دومین نکته زیربنائی در روانشناسی اجتماعی این است که اگر موقعیت‌ها در نظر افراد واقعی بنمایند پی‌آمدهای آنها نیز واقعی خواهد بود (توماس ”Thomas“ توماس، ۱۹۲۸). به گفته دیگر، مردم تنها به ویژگی‌های عینی یک موقعیت واکنش نمی‌کنند بلکه به تعبیر و تفسیرهای ذهنی خود از آن موقعیت‌ نیز عکس‌العمل نشان می‌دهند. این امر خود یکی از عللی است که موجب می‌شود افراد مختلف در یک موقعیت عینی معین به‌گونه‌های متفاوت رفتار کنند. فردی که یک عمل زیانبار را ناشی از سوءنیت تلقی می‌کند نسبت به شخصی که همان عمل را ناشی از عدم صلاحیت می‌داند واکنش متفاوتی خواهد داشت. به همین دلیل روانشناسی اجتماعی با فرآیندهای ادراک و تفسیرهای اجتماعی، یعنی با راهبردهای خیرپردازی اجتماعی (social information processing) و با سوگیری‌های نظامداری که احتمالاً ناشی از آن راهبردها است سروکار دارد. چنانکه خواهیم دید از طریق درک خیرپردازی اجتماعی می‌توان به شناخت رفتار اجتماعی دست یافت.
خبرپردازی اجتماعی
درباره تعامل اجتماعی روزمره ما با یک فرد دیگر معمولاً دو پرسش اساسی مطرح می‌شود: این شخص چگونه آدمی است؟ و چرا این‌گونه رفتار می‌کند؟ پرسش اول مربوط است به شکل‌گیری برداشت‌ها (impression formation). پرسش دوم ما را با یک تکلیف اسناد علّی (causal attribution) روبه‌رو می‌سازد: باید رفتار شخص را به آمیزه‌ای از علت‌ها اسناد دهیم.
نگرش‌ها (attitudes)
صرف‌نظر از نگاه کوتاهی که به سوگیری‌های احتمالی انگیزشی در اسناد دادن به خود داشته‌ایم، تا اینجا بحث ما درباره خیرپردازی اجتماعی تقریباً محدود به کارکردهای شناختی یعنی فرآیندهای ادراک و تفکر بوده است. با بحث از مفهوم نگرش که اساسی‌ترین مفهوم در روانشناسی اجتماعی است می‌توانیم کارکرد عاطفی یعنی هیجان‌ها و احساسات را نیز به تصویری که از فرد به‌عنوان یک پردازنده اطلاعات اجتماعی داریم بیفزائیم.
نگرش‌ها عبارتند از پسندها و بیزاری‌ها، دوست داشتن یا دوست نداشتن موقعیت‌ها، اشیاء، اشخاص، گروه‌ها و هر جنبه مشخصی از محیط، از جمله اندیشه‌های انتزاعی و خط‌مشی‌های اجتماعی. ما نگرش‌های خود را غالباً به‌صورت اظهارنظر بیان می‌کنیم: ”عاشق پرتقالم“، یا ”نمی‌توانم جمهوری‌خواهان را تحمل کنم“. با اینکه نگرش‌ها بیانگر احساسات هستند، با این حال با شناخت‌های ما و به‌ویژه با اعتقادات ما درباره اشیاء پیوند نزدیک دارند (پرتقال، ویتامین زیاد دارد، جمهوری‌خواهان برای اقتصاد کشور مضر هستند). به‌علاوه، نگرش‌ها با اعمالی هم که ما در ارتباط با اشیاء موضوع نگرش‌های خود انجام می‌دهیم پیوند دارند: (”هر روز صبح یک پرتغال می‌خورم“، ”همیشه به دموکرات‌ها رأی می‌دهم.“). بنابراین روانشناسان اجتماعی معمولاً نگرش‌ها را به‌عنوان یکی از اجزاء یک نظام سه‌جزئی مطالعه می‌کنند که اعتقادات جزء شناختی، نگرش‌ها جزء عاطفی و اعمال جزء رفتاری آن را تشکیل می‌دهند. تحقیق در زمینه نگرش‌ها متوجه دو مسئلهٔ اصلی بوده است: مسئلهٔ اول مربوط به میزان همسازی بین
اعتقادات، نگرش‌ها، و رفتارهای یک شخص است؛ مسئلهٔ دوم با شیوه‌های تکوین و تغییر نگرش‌ها سروکار دارد.
جذابیت در روابط فردی
نگرش‌های ما به افراد دیگر احتمالاً مهم‌ترین نگرش‌های ما هستند. در نخستین دیدار با غریبه‌ها مهم‌ترین سؤالی که از ذهن ما می‌گذرد این است که آیا پذیرش متقابلی به‌وجود خواهد آمد یا نه. پس از دیدار نخست، غالباً توجه ما بر این نکته متمرکز است که رابطه خود را با فرد دیگر چگونه بپرورانیم و هدایت کنیم تا از یک خوش آمدن یا جاذبه اولیه به‌ دوستی عمیق‌تر و احتمالاً حتی به صمیمت و عشق برسیم. اگر بگوئیم اغلب اوقات اکثر مردم برای پرورش روابط متقابل با دیگران اولویت ویژه قائل هستند، شاید سخنی به گزاف نگفته باشیم. به این دلیل، روانشناسان اجتماعی از مدت‌ها پیش به عواملی که دوست داشتن یا جاذبه متقابل را افزایش می‌دهد توجه داشته‌اند و این توجه در سال‌های اخیر – هر چند با کمی تأخیر – به قلمرو عشق و صمیمیت نیز راه یافته است. بعضی از یافته‌ها مؤید تصورات رایج درباره دوست داشتن و عشق بوده‌اند، اما برخی دیگر از این یافته‌ها نیز ما را شگفت‌زده کرده است.
ارتباط دوستانه یکی از رفتار های اجتماعی
ظهور و بروز رفتار اجتماعی شاید به همان ماههای اولیه زندگی نوزاد بر می‌گردد. زمانی که نوزاد لبخند اجتماعی‌اش را ظاهر می‌سازد و به این طریق هر چند به شیوه‌ای ساده رابطه خود را با افراد خانواده برقرار می‌ کند. تعامل نوزاد با محیط کم کم رشد می ‌کند.
انسانها موجوداتی هستند که به طور گروهی ودر کنار همدیگر زندگی می کنند . همین امر باعث رفع خیلی از مشکلات شان ونیز منجر به کمک رسانی ها و نوعدوستی نسبت به همدیگر می شود. که امروزه آنها را رفتار های اجتماعی می نامند . رفتار های اجتماعی معمولا یاد گرفتنی است . مثلا یاد میگیریم که اگر برخی عقاید را بپزیریم به ما پاداش خواهند داد و آنها ما را در بین دوستان خود جای خواهند داد یا امتیازهای در نظر خواهند گرفت ، اما اگر افکار متفاوتی داشته باشیم ، از دادن امتیاز یا حتی از راه دادن ما در جمع خودشان خود داری خواهند کرد . به همین لحاظ باید رفتار های از خود نشان بدهیم که از نظر آنها مطلوب و یا هنجاری باشد و کنش های متفاوت و یا دور از انتظار آنها را در بر نداشته باشد. و یا همچنین باید رفتاری داشته باشیم که مطابق با اصول و قواعد گروه باشد زیرا هر رفتاری که در جمع صورت بگیرد مورد کنش آنها واقع می شود . پس رفتار اجتماعی یعنی هر رفتاری که منجر به کنش متقابل بین دو یا چند نفر گردد ، می باشد
پیدایش رفتاری اجتماعی :
ظهور و بروز رفتار اجتماعی شاید به همان ماههای اولیه زندگی نوزاد بر می‌گردد. زمانی که نوزاد لبخند اجتماعی‌اش را ظاهر می‌سازد و به این طریق هر چند به شیوه‌ای ساده رابطه خود را با افراد خانواده برقرار می‌ کند. تعامل نوزاد با محیط کم کم رشد می ‌کند. هر چند در آغاز افرادی که به عنوان اجتماع برای نوزاد شناخته می‌شوند، خیلی محدود بوده و اغلب شامل پدر و مادر و نزدیکان او می‌شود. اما بتدریج این روابط گسترده‌تر شده و به افراد بیشتری عمومیت پیدا می‌کند. بطوری که در سنین خاصی کم ‌کم توجه فرد عمدتا معطوف به افرادی به غیر از افراد نزدیک خانواده وی می‌شود واین فرایند
شناخت روز به روز بیشتراز پیش در سطح محل، شهر و حتی یک کشور و همین طور در حیطه یک فرهنگ خاص رشد و بارور می شود
ارتباط دوستانه :
در اینجا میخواهم در همین رابطه یعنی در باره یکی از رفتار های اجتماعی بپردازم . یکی از رفتار های اجتماعی، که انسان ممکن است در دوران زندگی اجتماعی خویش آن را تجربه کند ارتباط دوستانه است. یعنی دوست شدن با افراد خاص و مورد نظر .
اول باید به واقعیت اشاره کنم که چرا با دیگران ارتباط بر قرار می کنیم ؟ کدام نیاز ها موجب روابط متقابل می شوند ؟ در جواب این سوال ها پژوهشگری بنام ویس (۱۹۷۴) پاسخ داده است . ایشان رابطه با اشخاص را به شش نیاز پیوند جویی و ارتباط مطرح می کند :
۱) در درجه اول نیاز به وابستگی را ارضا می کند . یعنی امنیت و راحتی لازم را فراهم میکند . مثلا هر فردی ممکن است در دروان زندگی خود وابستگی شدیدی به کسی دیگری داشته باشد مثل همسر و یا نوزاد به مادر .
۲) نیاز به یک پارچگی را تضمین می کند . یعنی با اشخاصی که ارتباط بر قرار می کنیم با پزیرفتن علایق و نگرش های ما ، نشان می دهد که در بین آنها جای داریم .
۳) احساس لیاقت و ارزشمندی را به وجود می آورد . یعنی شخص این حس را خواهد داشت که او هم برای خودش کسی شده است و میتواند ارزشمند واقع گردد .
۴) اهمیت و ارزش دیگران ، اینکه زمانی به کمک و حمایت نیاز داریم دیگران هم اهمیت و ارزش پیدا می کنند زیرا آنها هستند که به ما کمک می کنند .
۵) هدایت و ارشاد ، آنها ما را در چارچوب خاصی قرار می دهند و توصیه های ارائه می دهند . یعنی بر قراری نظم اهمیت خاصی دارد . واز چارچوب و قوانین باید پیروی کرد و همین طور این امر راهنمایی های لازم را در پی خواهد داشت .
۶) بالاخره وقتی به موقعیتی برسیم که بتوانیم به دیگران کمک کنیم ، آنها این احساس را در ما به وجود می آورند که ما نیز مهم و لازم هستیم.
مسلمآ اشخاصی که با آنها رفت و آمد می کنیم نمی توانند همه ای این نیاز ها را یکجا بر آورده سازند .
مثلا : همکار مان این حس را می تواند به وجود آورد که فرد مهم و شایسته ای هستیم اما هرگز نخواهد توانست نیاز به دلبستگی ما را تامین کند . بنا برین انسان ها در تلاش اند تا بتوانند به آن نیازی که دسترسی نداشته اند بدست آورند .
ارتباط دوستانه یکی از ارتباط های بی غل وغش ، صاف و بی ریاو از نظر کیفی خیلی عمیق است که خداوند برای هر انسانی اعطا نموده است همانطور که انسان اولین ارتباط خود را با خودش بر قرار می کند هیچ گونه کلکی هم بکار نمیبرد و در این مورد نیز با خودش رو راست است ، رابطه های دوستانه و صمیمی نیز بدین صورت می تواند باشد . اما امروزه بنا به مصروفیت و مشغله فراوان این گونه ارتباط کم رنگتر شده است اما از جهتی نیاز شدیدی به این گونه ارتباط ها احساس می شود .
وقتی از بازی های خسته کننده و شکننده روزگار سیر میشوی ، وقتی با سختی ها و مشکلات ، ناراسایی ها زندگی به خصوص در ملک غربت دست و پنجه نرم می کنی ، و در زیر بار سنگین مسولیت شانه های قدرتمندت خم می شود ، وقتی با وجود بدترین شرایط و وضعیت ها، تلاش های شبانه روزی خود را در صدد تحقق اهداف خود نشانه
میگیری اما بنا به دلایلی همه ای تلاشت بدون بهره مطلوب از بین میرود ، و ….. هزاران مورد های دیگر. دقیقآ این جا نیاز به یک دوست واقعی احساس می شود تا غم واندوه بیشماری را از دل محزونت بزداید و تسلی بخش خاطراندوهگینت باشد ، دوستی باشد که بر شانه های استوارش تکیه زده و با هم با تلاش بیشتر از پیش ازموانع پیشرفت و ترقی به سلامت بتوان عبور کرد
ویژگی های ارتباط دوستانه :
حال که نیاز به وجود یک دوست قطی شد میخواهم به نکات و یا ویژگی که یک دوست باید داشته باشد تا بتواند کمک حال، همدل و یاور دوستش باشد ، اشاره می کنم .که عبارتند از :
برخورداری ازمجاورت و نزدیکی ، جذابیت ظاهری و استقلال فکری ، داشتن نگرش مثبت و خوش خلق ، صمیمیت و شباهت ، صادق بودن و قابل اعتماد بودن‌، گوینده خوب و شنونده خوب بودن‌، احترام گذاشتن به احساسات دیگران ، وارد نشدن به حریم خصوصی دیگران، توجه به آراستگی ظاهر و تمیزی‌، پذیرفتن تفاوت‌های فردی‌، پرهیز از قضاوت‌های عجولانه، به طرف مقابل فرصت کافی دادن و . . .
معمولا در برقراری روابط دوستانه هرچه دو نفر به لحاظ شخصیتی شباهت بیشتری به هم داشته باشند ونگرش ، علایق و شیوه ای زندگی شان مثل هم باشند ، بیشتر مانند هم فکر کنند، و بیشتر همدیگر را تقویت نمایند،می توانند از دوستی شان بهره بیشتری ببرند
موانع ارتباط :
موانعی بر سر راه دوستی ها بوجود آید که از آن جمله می‌توان به بیماری‌، فاصله جغرافیایی‌ ، استرس ، مشغله زیاد، ترس‌، مشکلات مالی یا فقر، تفاوت در انتظارات و شباهت ، تفاوت در علائق ونگرش، و موارد دیگر، و یا هم به عقیده هامنز (۱۹۶۱) هزینه دوستی بیشتر از سود نباشد . شناخت این مشکلات حائز اهمیت است. این فاکتورها تغییر می کنند اما غیر ممکن نیستند. برخی عوامل مانند فاصله جغرافیایی‌ ‌را باید براحتی پذیرفت و سایر علل مانند ترس و کار زیاد را می توان تغییر داد
نتیجه گیری:
با برسی مراحل های نیاز در ارتباط دوستانه وبا مطالعه و مشاهده نظریات پژوهشگران در علوم اجتماعی و روان شناسی می توان به این نتیجه رسید که ارتباط دوستانه به عنوان یکی از رفتار های اجتماعی در اولویت برقراری ارتباطات در زندگی روزمره انسانها قرار می گیرد . زیرا این نوع ارتباط یا رفتار اجتماعی ضمن برخوردار نمودن ارتباطگر از ویژگی ها و منفعتهای آن، از آثار منفی که ممکن است در صورت عدم به وجود آمدن این نوع رفتاراجتماعی شکل گیرد مثل از تنهایی ، منزوی شدن و یا در انزوا بسر بردن ، وحتی احتمال دارد که توانایی های بالقوه فرد تبدیل به فعلیت نشود ،جلوگیری می کند. و این در صورتی برای اجتماع زیان آور می تواند باشد که شخص مورد نظر استعداد های برای شکوفا شدن در زمینه های مختلف اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی ، هنری و عقیدتی داشته باشد .
منابع :
سایت اطلاع رسانی آفتاب :

فایل : 18 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...