مقاله فارسی در مورد سكته مغذي
مقدمه :
stroke شايعترين ناتواني و نقص نورولوژي در افراد بزرگسال ميباشد كه تقريباَ از مرگ و مير در كشورهاي پيشرفته را تشكيل ميدهد . سازمان بهداشت جهاني (W. H . O) آن را بدين صورت تعريف كرده است :
“ به يك حمله ناگهاني با پيشرفت سريع علائم كلينيكي كه نشاندهنده اختلال در اعمال مغزي ميباشد و داراي منشاء عروقي بوده و بيشتر از 24 ساعت طول ميكشد ، اطلاق مي گردد” .
آن گروه از بيماران كه در طي 24 ساعت بهبود مي يابند از اين محدوده خارج مي شوند ، اين گروه از بيماران را بعنوان بيماراني با حملات اسكيميك گذرا مي نامند كه اين حملات به عنوان يك پيشگويي كننده براي حمله كامل در اين افراد مي باشد . به دنبال حمله و با قطع شدن جريان خون مغز يا ساقه مغز ، عمل اين مراكز بصورت موقت يا دائم از بين رفته و دچار آسيب و اختلال در اعمال عصبي مي شود كه احتمال از بين رفتن ويا نقص و اشكال حركتي به صورت فلج ( همي پلژي ) يا ضعف ( همي پارزي ) در طرف مخالف ضايعه مغزي همراه با ضايعات حسي ، ادراكي ، گفتاري ، رواني ، اختلالات مربوط به عملكرد دهان ، تن وضعيتي و غيره ميباشد . البته قابل ذكر است كه بروز علائم و نشانه هاي عصبي بيمار بستگي به محل ضايعه مغزي و شدت آن و همچنين وضعيت قبلي مغز دارد .
روشهاي درمان بسياري توضيح داده خواهد شد . كه هدف آنها دادن پيشنهاد و ايده هاي جديد جهت كار كردن با يك بيمار همي پلژي است . هدف اين درمان بهبود بخشيدن كيفيت حركت در سمت مبتلاي بدن است به نحوي كه سرانجام هر دوسمت بدن با يكديگر به نحو يكنواخت حركت كنند .
بنابر اين انتخاب درمان بستگي به احتياجات اوليه و اختصاصي بيمار و قبل از آن قرار دادن بيمار در خطي است كه بهبود طبيعي و آسانتر و سريعتر انجام گيرد .
تكنيك هاي درماني با توجه به مرحله اي از بهبودي كه به آن رسيده يا در مرحله اي از روند بهبودي كه متوقف شده است ، بكار ميرود . اين مراحل شامل :
مرحله فلاسيد (شلي ) ابتدايي
مرحله فلاسيد اسپاستيسيتي (سفتي )
مرحله فلاسيد بهبودي نسبي
اگر درمان بيمار را نتوان فوراً بعد از حمله استروك شروع كرد ، بيمار در يكي از اين مراحل بهبودي باقي مي ماند . لذا مي بايست هرچه سريعتر درمان را از مرحله اي كه بيمار به آن رسيده است شروع و دنبال كرد
توانبخشي در مراحل اوليه بهبودي ((فلاسيد))
در نيمه بدن بيمار با اختلالات حسي ديده مي شوند .بيماراز افتادن به طرف مبتلا ترسيده واين ترس باعث
افزايش اسياستي سيتي مي گردد . طرف مبتلا به كلي مورد فراموشي قرار ميگيرد .
درمان در اين مرحله پس از حفظ و ثبات كردن بيمار از نظر پزشكي و بعد از 24 الي 36 ساعت با كمك به بيمار در انتقال ، اعمال وزن بر روي طرف مبتلا و يادگيري تعادل در حالت نشسته و ايستاده بر روي سمت مبتلا شروع مي شود .
وضعيت دادن بيمار همي پلژي :
در مراحل اوليه بيماري كه فرد در بستر است ، بيمار را با يك برنامه منظم طوري در بستر قرار ميدهيم كه در هر يك از وضعيتها براي بيشتر از 2 تا 3 ساعت قرار نگيرد . براي اينكار ما به يك تشك سفت نياز داريم . ارتفاع آن نيز بايستي قابل تنظيم باشد . 5 يا 6 بالشت براي حفظ راستاي صحيح سر و تنه و اندامها لازم است .
1ـ وضعيت قرار گرفتن بيمار در حالت خوابيده به پشت (طاق باز )
سرو تنه را كمي به طرف سالم خم مي كنيم . تا عضلات طرف مبتلا كمي كشيدگي پيدا كنند . بازو در حالت كشيده به خارج و در كنار بدن بر روي يك بالشت قدري بالاتر از تنه قرار داده مي شود و شانه و كتف روي همين بالش قرار مي گيرند به نحوي كه به طرف جلو متمايل مي گردند .آرنج صاف بوده و دست در حالت كشيده بر روي بالشت گذاشته مي شود . ساعد و دست به طرف بيرون چرخش مي يابند. ( شكل 1 )
2ـ وضعيت قرار گرفتن بيمار بر روي طرف سالم :
وضعيت بيمار در تخت : بيمار به طور كامل به رو ي يك طرف قرار گيرد .نه اينكه به حالت نيمه چرخش در آيد . سر بايستي در خط وسط به طرف جلو نگاه كند و با تنه در يك امتداد باشد . تنه بايد مستقيم بوده و با قرار دادن يك بالشت در زير قفسه سينه موجب كشش طرف مبتلا ميشويم . آرنج صاف و ساعد به طرف بيرون مي چرخد . لگن متمايل به جلو است . پاي بالائي را روي يك بالشت گذاشته و كمي به جلو خم مي كنيم . پاي زيري را كمي به عقب ميبريم . يك بالشت نيز در ناحيه پشت قرار ميدهيم تا از عقب رفتن لگن و شانه جلوگيري گردد . ( شكل 2 )
3-وضعيت قرار گرفتن بيمار بر روي طرف مبتلا :
وضعيت بيمار در تخت : سر در خط وسط به طرف جلو نگاه مي كند و با تنه در يك خط مستقيم است . شانه مبتلا به جلو تمايل دارد . بازوي مبتلا به جلو كشيده مي شود و از زير تنه بيرون آورده مي شود . آرنج صاف و ساعد به بيرون چرخش پيدا مي كند .لگن زيري به جلو تمايل مي يابد و پاي بالايي را روي يك بالشت گذاشته و به جلو خم مي كنيم . پاي زيري از لگن صاف بوده و كمي خمش در زانو پيدا مي كند . ( شكل 3 )
4-وضعيت بيمار در حالت نشسته بر روي تخت :
بيمار با تنه راست و قائم ، سر در خط وسط و در امتداد تنه بر رو ي تخت مي نشيند و تحمل وزن برروي
هر دو باسن بطور قرينه انجام مي گيرد . بازوي مبتلا به سمت جلو متمايل بوده و كمي بالا آروده مي شود . آرنج نيز كمي خم شده و انگشتان و دست نيز روي يك بالشت قرار داده مي شود . دستها در همديگر قفل مي گردند.
5-وضعيت قرار گرفتن بيمار بر روي صندلي يا ويلچر :
صندلي يا ويلچر بايد به اندازه اي بلند باشد تا زماني كه بيمار به آن تكيه ميدهد و مينشيند مفاصل لگن ، زانو و مچ پا يك زاويه 90 درجه داشته باشد . سرو تنه در يك امتداد قرار گرفته و وزن به طور مساوي روي هر دو باسن تقسيم مي گردد . دستها در همديگر قفل مي گردند و به روي يك ميز كه جلوي او قرار دارد ، قرار مي گيرد . ( شكل 4 )
روشهاي درماني
فعاليتهاي بيمار دربستر :
فعاليتهايي كه ابتدا در بستر انجام مي شوند شامل چرخيدن (غلت زدن ) ، پل زدن ، نشستن از حالت خوابيده ، تعادل در حالت نشسته و انواع انتقال بيمار ميباشد .
غلت زدن (چرخيدن ) از حالت خوابيده به پشت ( طاق باز ) به طرف پهلو :
اين چرخش مي بايست از قسمت فوقاني بدن شروع شود . در حالي كه بيمار دستهايش را در هم قلاب كرده است ، بازوي مبتلا را بلند مي نمايد .
الف) چرخش به طرف مبتلا : بازوي مبتلا از بدن فاصله گرفته در حالي كه به بيرون چرخيده و آرنج صاف است ، بيمار سرخود را بلند كرده و اندام فوقاني سالم اش را از خط وسط عبور داده تا دست طرف ديگررا لمس كند . سپس به او دستور ميدهيم كه پاي سالم خود را بلند كرده و از روي پاي مبتلا عبور دهد . ( بيمار مي تواند در حالي كه دستها در هم قلاب شده اند و بالاي سينه قرار دارند نيز اين عمل را انجام دهد ) . ( شكل 5 )
ب) چرخيدن به طرف سالم : دستها در هم قلاب شده اند . به ميزان كمي كمك جهت چرخش لگن و حركت اندام مبتلا براي عبور از خط وسط روي طرف سالم دارد .
( چرخيدن بيمار به طرف سالم از اهميت فوق العاده اي برخوردار بوده و بايد توجه بيشتري به آن معطوف گردد .)
نكته : غلت زدن (چرخيدن) به سمت سالم و سمت مبتلا را مي توان از حالت خوابيدن به شكم (دمر) نيز انجام دهد . ولي به علت ايجاد مشكلات و محدوديت هاي تنفسي در افراد مسن مي توان ار آن اجتناب نمود و به وضعيت خوابيده به پشت (طاق باز) بسنده كرد . ( شكل 6 )
2- پل زدن :
ابتدا كمك مي كنيم تا بيمار پاهايش را خم نموده وكف پاها را به روي تخت قررا دهد . از بيمار مي خواهيم تا لگن اش را بلند كند . مراقب هستيم تا پاي مبتلا حين اين عمل به طرف پائين سر نخورد . ( با كمك دست همراه بيمار يا پاي سالم بيمار ) سپسكاسه يا لگن رادر زير بيمار قرار ميدهيم . زماني كه بيمار كنترل اين حركت رابدست آورد ، ميتوان عمل چرخش لگن را در اين حالت بهطور مساوي به هردوطرف انجام دهد . (در حين اين حركات با گرفتن پاي مبتلا توسط دست همراه يا گذاشتن پاي سالم روي پاي مبتلا و يا نزديك كردن هردو پاها به طرف باسن ، از سرخوردن پاي مبتلا به طرف پائين جلوگيري ميكنيم .) ( شكل 7 )
3ـ چرخش ونشستن به روي لبة تخت :
الف) چرخش به طرف سالم :
بيمار دستها را در هم قلاب ميكند . به طرف سالم غلت ميخورد . اندام فوقاني پائيني(سالم) را از بدن دور كرده و سرو تنه را به سمت بالا خم ميكند .پاي سالم را به لبة تخت ميآورد و حالت نيمه نشسته بخود ميگيرد . پاي ناسالم توسط خود بيمار و يا توسط همراهاش به لبة تخت آورده ميشود . همراه بيمار، سربيمار را بلند ميكند .بيمار به روي آرنج زيرياش فشار وارد ميكند و درنتيجة تابي (گشتاوري) كه از افتادن پاي زيري كه از تخت آويزان است ، ايجاد ميگردد ، بلند شده وبه حالت نيمه نشسته درلب تخت قرار مي گيرد . ( شكل 8 )
ب) چرخش به طرف نا سالم
بيمار دستها را در هم قلاب كرده و به روي اندام نا سالم به پهلو قرار مي گيرد . و به او كمك مي كنيم تا آنرا به طرف سالم و بالا ببرد . به او كمك مي كنيم تا روي سعدد آرنج مبتلاي خود تكيه كند . در نهايت با چرخش و خم كردن تنه و پايين انداختن پاها و فشار همراه بيمار از طريق سر ، به حالت نشسته در آيد .
ج) از حالت نشسته به دراز كشيده :
همراه بيمار ، دست مبتلا را در حالت صاف به نحوي كه كمي چرخش به بيرون داشته باشد ، نگه ميدارد (درسطحشانه) بيمار بهآرامي به طرف پائين ميرود . در اين زمان بايستي از دست سالمش جهت ساپورت كردن استفاده كند . سپس پاي سالماش را روي تخت قرار ميدهد
. پاي مبتلا از زانو خم شده و به طرف تخت حركت ميكند .(در صورت نياز به اين حركت كمك ميكنيم.)
4ـ تعادل در حالت نشسته :
بيمار دستها را در هم قفل كرده و جلوي بدن نگاه ميدارد، از او ميخواهيم تا تنهاش را در امتداد مستقيم سر نگه دارد دراين حالت بيمار را به جلو ، عقب و پهلوها هل مي دهيم . در انجام اين حركات از افتادن بيمار جلوگيري ميكنيم ، سپس از بيمار مي خواهيم تا حركات چرخشي تنه را به چپ و راست انجام دهد . همچنين از بيمار ميخواهيم تا با بلند كردن يك باسن ، وزن تنه را روي باسن ديگر انتقال دهد . بطور متناوب اين عمل را روي هردو باسن انجام دهد .
5 ـ يك كفپوش الاسيتكي در جلوي تخت بيمار جهت جلوگيري از ليز خوردن بيمار قرار ميدهيم . بيمار در حالت نشسته بر لبة تخت قرار مي گيرد . همراه بيمار در جلو و كمي مايل به سمت مبتلا قرار مي گيرد ، بيمار دست سالم خود را دور كمر همراهاش حلقه ميكند ، همراه دست ناسالم بيمار رااز ناحيه زير بغل گرفته و آنرا به طرف خارج چرخانده و آرنج را صاف مي كند . سپس بازو را بطرف جلو آورده و درمقابل كمر خودش مانند دست سالم قرار ميدهد . سپس همراه بازوي بيمار را در مقابل بدن خود با ساعدش سفت و محكم ميكند . دراين حالت دستهاي همراه براي كمك به بلند كردن بيمار از روي تخت آزاد است . همراه ميتواند زانوهايش را مقابل دو زانوي بيمار قرار داده و در بلند شدن به او كمك كند .
نكته : در بيمارستان به طور عمده صندلي يا ويلچر را در سمت سالم قرار مي دهند تا سريعتر به استقلال برسد . اين در حالي است كه انتقال بيمار بدين طريق موجب فراموشي طرف مبتلا شده و بازآموزيهاي بعدي را با مشكلات بيشتري روبرو ميسازد.
6ـ انتقال از روي صندلي يا تخت به روش فعالتر :
يك صندلي يا چهارپايه در جلوي بيمار قرار مي دهيم تا بتواند راحت تر جلو بيايد و دستهاي قفلشدهاش را روي آن قرار دهد و سرش را بالاي پاهايش قرار گيرد . همراه بيمار نيز از ناحية دوتاباسن او را نگاه مي
دارد و به او در بلندكردن با دستهايش و چرخش آنها به طرف صندلي و يا تخت و ياتوالت كمك خواهد كرد . ( شكل 9 )
نكات قابل توجه :
1ـ بيمار بايد هرچه بيشتر در روز با حالتي كه دستها درهم قلاب شدهاند و در جلوي او قرار دارند ، بنشيند و آنرا بالاي سرببرد و نبايد از دست سالم خود براي اينكار كمك بگيرد .
2 ـ از افتادن و آويزان شدن اندام فوقاني بدون حمايت جلوگيري شود .
3ـ بيمار بايستي به طرف مبتلاي خود نگاه كند .
4ـ بيمار مي بايست غالباً در كنار ميز بنشيند . بهجاي آنكه به روي صندلي كه در جلوي آن ميزي وجود ندارد ، بنشيند .
5 ـ ملاقات كننده و حتي درمانگر بايستي در طرف ناسالم قرار بگيرد.
6 ـ ميبايست هردو اندام فوقاني را به روي ميز با حالت قفل شده قراربدهد .
فيزيوتراپي در اولين مراحل بهبودي
( خم كردن و بلند كردن اندام تحتاني :
نكته : در درمان بهترآنست كه ابتدا كنترل صاف كردن (بلند كردن ) اندام تحتاني را به دست آوريم تا خم كردن بدون مقاومت براي بيمار ممكن و آسان گردد :
اندام تحتاني بيمار را از ناحيه زانو و مفصل ران خم نموده و از افتادن آن به خارج و يا فاصلهگرفتن اش از پاي ديگر جلوگيري ميكنيم . مچ پاي بيمار را كمي روبه بالا و داخل نگه ميداريم . بهآرامي و مرحلهبهمرحله اندام تحتاني را صاف ميكنيم . از بيمار مي خواهيم كه هيچ فشاري به دستمان وارد نسازد و نگذارد كه اندامش بيفتد . در تمام مدت انجام اين حركت از بيمار ميخواهيم تا دقت دركنترل كردن انداماش اعمال كند .
حركت عكس يعني استفاده از خمكردن اندام تحتاني در برابر صاف بودن اندام را ياد ميدهيم .
( صاف كردن اندام جهت آمادگي در تحمل وزن :
پاي بيمار را در حالتي كه به بالا و داخل خم شده است در مقابل دست خود قرار ميدهيم و آنرا در اين وضعيت نگه ميداريم . از بيمار ميخواهيم تا به تناوب خم وراست كردن زانو و ران را انجام دهد . دست ديگرمان را زير زانو قرار ميدهيم و مقداري مقاومت ايجاد ميكنيم .(حين صاف كردن اندام) همچنان كه پاي بيمار را گرفتهايم به او كمك ميكنيم تا اندام تحتانياش را خم كرده و از لبة تخت به طرف پائين بياورد و آويزان كند .به نحوي كه مفصلران صاف و زانو خم باشد . سپس او دوباره بايستي پايش رابلند كرده و برروي تخت قرار دهد . ( شكل 10و11 )
( كنترل دور و نزديك كردن ران از بدن در وضعيتطاقباز :
بيمار روي تخت با پاهاي خمشده قرار ميگيرد ، پا روي تخت نگهداشته ميشود . پاي مبتلا موازي و نزديك پاي سالم قرار ميگيرد . از ليز خوردن آن به سمت پائين جلوگيري ميكنيم .بيمار بايستي زانوي سالم را در وضعيت مياني (نه روبهخارج و نه داخل) حفظ كرده آنرا حركت ندهد . در اين حالت از بيمار ميخواهيم كه پاي سالم را از پاي مبتلا دور كرده و سپس به آن نزديك سازد . اين كار را بدون حركت دادن پاي مبتلا انجام ميدهد .(شكل 12 )
( بيمار را روي تخت مينشانيم . در مقابل سمت مبتلا ميايستيم . يك دست رازير بغل سمت مبتلا مي گذاريم و شانهاش را بالا ميكشيم . بازو رااز تنه فاصله داده و به خارج ميچرخانيم . آرنج را با دست ديگر در حالت صاف نگه ميداريم . مچ و انگشتان بيمار را صاف كرده و برروي كف تخت قرار ميدهيم . بيمار خود را به سمت ما خم كرده و دوباره بلند ميكند و به حالت اولاش باز ميگردد . جهت تعادل بيشتر بيمار سر را به سمت سالم خم ميكند . در مرحلة بعدي ، بيمار دستش را كمي دورتر از بدن قرار ميدهد .(شكل 13 )
تمرين :
( تقويت صافكردن (راستكردن) بازو و حمايت (نگهداشتنخود)در وضعيت نشسته:
بيمار ابتدا دستهايش راكمي دورتر از بدن جهت حمايت (نگهداشتن) خود قرار ميدهد .شانة بيمار را به طرف بالا كشيده و نگه مي داريم .بيمار تنه را به طرف اندام مبتلا حركت مي دهد. و وزنش را به روي باسن مبتلا منتقل ميكند . آرنج را صاف ميكنيم و در اين حالت توسط يك دستمان نگه ميداريم . دست به طرف خارج و حتي عقب چرخش پيدا كرده و نگه داشته ميشود . انگشتان به صورت صاف برروي تخت قرار مي گيرند . در اينحالت بيمار را به طرف جلو ، عقب و پهلوها هل ميدهيم تا بيمار تعادلش را حفظ كند .
نكته : شانة سالم را نيز ميتوان در اين حالت حفظ كرد . در اينحالت بابالا آوردن دست موجب حركت تنه به جلو و خمشدن رانها ميشويم . بيمار در تمامي مراحل ذكرشده بايد بتواند صاف بودن اندام فوقاني را حفظ كند و از خمشدن آن خودداري نمايد.(شكل14 )
O متحرك ساختن كمر بند شانهاي :
بهترين وضعيت جهت اين عمل حالت طاق باز ميباشد . اندام تحتاني در حالت مختصري خم شده قرار مي گيرد . كف پاها روي تخت است . اندام تحتاني مبتلا كمي به سمت داخل متمايل مي گردد . يك دست از زير شانه روي كتف قرار گرفته و با دست ديگر اندام فوقاني مبتلا گرفته مي شود . شانه را به طرف خود مي كشيم و با دست ديگر كتف را به سمت بالا و پايين حركت ميدهيم . توجه ميكنيم تا اين حركت بدون ايجاد درد باشد .(شكل 15 )
فعاليتهاي حركتي دهان :
بيماراني كه مدت زيادي در بستر باقي مانده اند و نشانه هايي از وضعيت نا مناسب يا فلج را در عضلات تنه نشان داده اند ممكن است داراي نقص در تنفس يا الگوي تنفس سطحي باشند . براي بهبود تنفس اين بيماران اعمال ذيل بايستي صورت پذيرد :
درهنگام دم با عمل عكس سرفه كردن و حين بازدم با عمل سرفه كردن توام گردد .
از كشش هاي مختلف جهت قسمت هاي گوناگون ديوارة قفسه سينه استفاده كنيد .
قسمت هاي مختلف ديوارة قفسه سينه را با ضربات ملايم و متناوب كف دستتان كه به حالت فنجان توخالي در آمده به لرزه درآوريد .
در حين انجام فعاليتهاي مختلف از ايجاد فشارهاي ناهنجار بر روي شكم اجتناب ورزيد .
مشكلات بلعيدن و غذا خوردن بايستي هر چه زودتر مورد توجه قرار گيرند . در يك وضعيت نشسته عمودي با ايجاد ثبات در سرو گردن و كمي خم نمودن سر ، مي توان باز تواني حركتي دهان را شروع كرد . اين وضعيت موجب كاهش آسپيراسيون و بلعيدن طبيعي مي گردد . جهت تسهيل باز و بسته شدن فك مي توان ضرباتي ملايم با انگشتان بر روي بالاي لب فوقاني و زير لب پايين وارد كرد .
جهت حركت دادن زبان مي توان از يك گاز استريل تميز براي گرفتن زبان و حركت دادن آن به جلو و كناره ها استفاده كرد .
كنترل مكيدن و توليد بزاق را مي توان با استفاده از مقداركمي يخ تحريك كرد . مكيدن مقاومتي را مي توان با استفاده از يك ني و مايع غليظ و بتدريج كنترل مكيدن را با مايعات رقيق تر جانشين كرد .
در مورد رژيم غذايي افراد همي پلژي مي توان چنين اشاره نمود كه غذا هاي سفت جهت اين افراد بهتر است به نحوي كه غذا هاي سفت و تكه تكه شده آسانتر از غذا هاي نرم و آبكي بلعيده شده و غذا هاي نرم نيز آسانتر از مايعات بلعيده مي شوند . ولي آب نسبت به مايعات ديگر غير آبي داراي خطرات كمتري است . جهت تغذيه بهتر و مؤثرتر ، بيمار مي بايست بر روي سطحي سفت قرار گرفته و اندام فوقاني در حالتي كه روي كف زمين قرارگرفته و وزن بدن را تحمل مي كند ، قرار داشته باشد غذا در مسير بينايي (ميدان ديد) بيمار باشد و محيط نيز خالي از هر گونه اضطراب و آشفتگي باشد .
فایل : 13 صفحه
فرمت : Word