مقاله فارسی در مورد خون مصنوعي

مقاله فارسی در مورد خون مصنوعي

خون مصنوعي :چيست؟ آيا من از آن استفاده كنم؟
از زمان قرن هفدهم ،انتقال خون براي جبران تلفان خون ناشي از زخم وكودكي يا در نتيجه مشكلات درماني در نتيجه زالواند اختن يا رگزني صورت گرفته است. تا زمان تعيين هويت پادتن هاي دلمه كننده انتقال خون با مشكلات زيادي همراه بودند.
اين گرفتاريهاي اوليه تمايل به استفاده از هموگلوبين بصورت يك حامل اكسيژن در پلاسما را مطرح كرد. تلاش هاي اوليه اين راه حل ها نيز مصيب آميز است وگرفتاري هاي چشمگيري دارد كه ناشي از تزريق محلول هموگلوبين انساني بدون استروما است. اين گرفتاري ها اغلب نارسايي كليوي حادي بودند كه نتيجه نفروتوكسيته هموگلوبين مستقيم بودند.
تاريخچه خون مصنوعي:
توسعه يك ماده جايگزين بجاي خون بر پايه هموگلوبين توسط ارتش بصورت وسيله اي براي داشتن يك توسعه دهنده پلاسماي حاوي اكسيژن موجود براي استفاده از ميدان مبارزه است.علي رغم تحقيق جايگزيني خون در دهه 1960 دكتر كلارك للاند شروع به بررسي دسته اي از تركيبات موسومبه پرفلوركربن كردند. اكسيژن تقريبا 100 برابر توانايي انحلال بيشتر از پلاسما در محلول هاي پرفلوركربن دارد. در نتيجه مقدار اكسيژن حل شده در پلاسما ممكن است براي ادامه زندگي كافي باشد بدون آنكه نيازي براي هموگلوبين RBC باشد كه اكسيژن اضافي را فراهم كند. طبيعت هيدروفوبيك اين تركيبات مستلزم توسعه بعدي اموليسون هاي پرفلوركربن قبل از در نظر گرفتن اين تركيبات براي استفاده بصورت يك حامل اكسيژن پلاسما است.
استفاده از pluronicbs بعنوان يك عامل ماده امولسيون كننده براي پرفلوركربن ها توليد flusol را توسط شركت ژاپني cross Green امكان پذير ساخت. تلاش هاي باليني با اين پرفلوروكربن، نااميدكننده بود. Fluosol فقط در غلظت هاي كم در امولسيون وجود داشت و pluronicbs باعث مشكلات چشمگيري شد وقتي كه امولسيون بطور درون وريدي تزريق شد. توسعه بعدي فن آوري هاي امولسيون منجر به توليد تركيبات اي شد كه از ملكول هاي پرفلوركربن با زنجيره كوتاهتر استفاده كرد تا بطور موثرتر پر فلوروكربن ها را امولسيون نمايد و غلظت هاي بالاتر ماده فعال در امولسيون وبنابراين توانايي هاي حمل اكسيژ ن بالاتر را امكان پذير سازد.
پايداري توسعه يافته امولسيون هيا جديدتر نسبت به امولين نسل پرفلوركربن ها برتري
دارند و امولسيون هاي حاضر مي توانند رد s براي دوره هاي طولاني زماني بدون كاهش قابل توجه فعاليت ذخيره شود.
فيزيولوژي انتقال اكسيژن:
انتقال اكسيژن تابعي از هموگلوبين حاوي اريتروليت است. قسمت هم-آهن از ملكول هموگلوبين امكان اتصال وانتشار اكسيژن را مي دهد كه بستگي به كشش اكسيژن نسبي اي دارد كه به آن هموگلوبين در تماس است. ساختار تتراميك قسمت پروتئين به هموگلوبين امكان اتصال چهارملكول را در داخل بسته هاي اتصالي در هر واحد فرعي پروتئين را ميدهد. تغيير شكل توانايي اكسيژن براي اتصال به هموگلوبين بطور طبيعي رخ مي دهد. اندر كنش هاي اكسيژن هموگلوبين منجر به تغييرات تطبيقي ساختاري براي آسان كردن بارگذاري و باربري اكسيژن در
گردش خون دستگاه تنفسي وبافت هاي پيراموني مي شود. راندمان پيوند اكسيژن وانتشار آن ميتواند توسط موازنه اسيد -باز فشار جزئي دي اكسيد كربن ،دما و2/3 و2/3 دي فسفوگليسرات تغيير داده شود. جابجايي حاصله از منحني تفكيك هموگلوبين بصورت يك مكانيزم تنظيمي طبيعي براي تحويل اكسيژن به بافت ها عمل مي كند(شكل 1). در PH خنثي، در غياب هر ماده تعديل كننده ديگر، PSO از هموگلوبين منفي در خارج از PBC برابر با 17mmHg است.
بنابراين milieu داخلي RBC براي تحويل موثر اكسيژن از هموگلوبين پلاسما عمل مي كند. تلاش هاي اوليه محلول هاي هموگلوبين آزاد سود كمي براي بيماران داراي اين ملكول هاي هموگلوبين تعديل نشده نشان دادند كه ناشي از تمايل زياد اكسيژن براي هموگلوبين پلاسما است. تحقيق بعدي
اسلوب شناسي هاي مختلفي را نشان داده است كه در تغيير دادن تمايل پيوندي هموگلوبين از اكسيژن براي تحويل دادن اكسيژن به بافت هاي پيراموني موثر هستند. ليگاندهايي از قبيل گروه هاي پيريدوكسل وقتي كه به هموگلوبين متصل مي شوند، تمايل (آفينيته اكسيژن) را تغيير مي دهند و منحني تفكيك را به سمت راست جابجا مي كند. كاهش در آفينيته اكسيژن تحت تاثير اين تغييرات هموگلوبين پلاسما را قادر مي سازد تا اكسيژن را به بافت هاي پيراموني تحويل دهند.
وضعيت فصلي جانشين خون:
پس از چندين سال تحقيق شديد، فن آوري جايگزين كردن خون بالاخره در حال رسيدن به جايي است كه راه حل هاي موثر باليني ممكن است يك واقعيت شود.
براي امولسيون هاي پرفلوركربن ،ملكول هاي جديدتر در ارتباط با پيشرفت هاي در فن آوري امولسيون كردن راه حل هايي را با پتانسيل زياد براي كاربردهاي باليني توليد كرده است. روش هاي جديد تغيير شكل شيميايي وتقاطع دادن، محلول هاي هموگلوبين را روش اي مطمئن بعنوان حاملان اكسيژن موقتي كرده است.
امولسيون هاي پرفلوركربن:
پس از تعمييع اوليه با توجه به Fluosol بررسي هاي بعدي هيچ فايده اي را از تزريق هاي Fluosol در بيماران داراي كم خوني برجسته نشان ندادند. با محلول هاي كولوئيد بعنوان يك مقايسه كننده، Fluosol اندازه گيري هاي غيرمستقيم اكسيژن گيري را بهبود نبخشيد.
با اينحال، Fluosol براي تزريق بصورت يك حامل اكسيژن در طي رويه هاي آنژيوپلاستي
ترانسلوميال زير جلدي بارسيك بالا تا اوايل 1993 ادامه يافت هنگامي كه تصويب براي اين كار براي امولسيون توسط اداره دارو و غذا لغو گرديد.
امولسيون هاي جديد توسعه يافته اند كه از عوامل امولسيون كننده شبيه به تركيب اوليه استفاده مي كنند.بويژه پرفلوبرون (پر فلور الكتيل بروميد) بصورت يك امولسيون پايدار بي خطر براي تزريق درون وريدي با افزودن مقادير كوچك پرفلور دسيل بروميد بصورت يك عامل امولسيون كننده توسعه يافته است سپس امولسيون با فسفرليپيدهاي زرده تخم مرغ بافر مي شود. امولسيون حاصله داراي يك ظرفيت حمل اكسيژن محاسبه شده است كه تقريبا سه برابر ظرفيت حمل كردن اكسيژن محلول هاي فلوسل اوليه است. ظرفيت حمل اكسيژن پرفلوبرون مستقيما با فشار
نسبي اكسيژن مرتبط است شكل 2. در اين رابطه تحويل اكسيژن پرفلوبرون قابل پيش بيني است. ونفوذ مستقيم اكسيژن مكانيزيمي است كه توسط آن اكسيژن به بافت هاي پيراموني باردهي مي شود. از لحاظ نظري اكسيژن تحويل داده شده توسط نفوذ ممكن است بيشتر موجود باشد و از جريان خون فيلي زودتر از اكسيژن تحويل داده شده به هموگلوبين باربردراي شود.
با اينحال هيچ اطلاعاتي توليد نشده است كه اين قضيه را پشتيباني كند.
منافع انتقال اكسيژن پرفلوركربن:
انتقال اكسيژن بصورت گاز محلول در پلاسما شديدا متفاوت از انتقال اكسيژن بر پايه هموگلوبين است اگر چه مقداري اكسيژن معمولا در پلاسما حل مي شود اين مقدار نوعا كمتر از 1% كل مقدار اكسيژن در خون شرياني است حتي با كم
خوني چشمگير بر عكس مصرف پرفلوربرون ميتواند مقدار اكسيژن حل شده را تا حدود 10- 15% كل مقدار اكسيژن شرياني افزايش دهد كه يك افزايش نرم دواي سه برابر است كه بستگي به فشار جزئي اكسيژن inspined دارد(شكل 3).
شواهدي وجود دارد كه پيشنهاد مي كند كه نفوذ اكسيژن رخ ميدهد و اكسيژناسيون بافت افزايش يافته نتيجه آن است. بررسي هاي درباره درمان تومور جامد توسط شيمي درماني يا پرتو درماني نسبت هاي مرگ تومور زيادي را نشان داده اند هنگامي كه حيوانات با پرفلوربرون مورد مطالعه قرار مي گيرند.
انتشار اكسيژن در داخل هسته هيپوكسيك اين تومورها، منجر به حساسيت بيشتر اين سلول هاي تومور در حال تقسيم به عوامل آنتي ميتوتيك وافزايش فايده آنها مي شود.
مشكلات همراه با پرفلوركربن ها:
پرفلوركربن ها از لحاظ بيولوژيكي خنثي هستند ملكول ها در داخل سيستم رتيكولواندو متوقف مي شوند، بويژه در سلول هاي knpffer جگر (كبد) وماكروفاژ ها وسپس در داخل پلاسما بصورت يك گاز حل شده منتشر مي گردد. سپس گاز پرفلوركربن بدون تغيير نفوذ مي نمايد و از طريق ريه ها غيرمتابوليزه مي شود در حاليكه پرفلوركربن هاي قبلي داراي مقدار زيادي از باقيماندن در سيستم رتيوكولواندوتليال است پرفلوركربن هاي نسل حاضر از قبيل پرفلوركربن داراي يك زمان نگهداري تقريبا يك هفته اي است. اين امر امكان حذف موثر پرفلوركربنها از جگر (كبد) و طحال را مي دهد بدون اينكه اندام دچار اختلال عملكرد چشمگيري شود.
با اينحال علي رغم طبيعت خنثي پرفلوركربن، توقف در سيستم رتيكولواند وتليال ممكن است منجر به پي آمدهاي خاصي گردد. تعداد platelet كم مي شود كه شايد بدليل opsoniIatior توسط پرفلوركربن وتوقف و حذف بعدي توسط سيستم رتيكولوادنو تليال است. پرفلوركربن كافي ممكن است سيستم رتيكولواند وتليال را از بين ببرد كه منجر به عفونت هاي بالقوه يا ساير ناراحتي ها مي شود با اينحال اين موضوع فقط جنبه نظري دارد زيرا هيچ افزايشي در ناراحتي هاي عفوني در بررسي هاي باليني قبلي ذكر نشده است. باقيماندن پرفلوركربن ها يك مشكل ديگر را در ارتباط با مقدار آن اعمال مي كند. پرفلوركربن ها در پلاسما بتدريج محو ميشوند يا ناچيز هستند ونيمه عمر آنها تقريبا 3-4 ساعت در فاز پلاسما است. سيستم رتيكولواند و تليال تقريبا
داراي 2 تا 5 روز مرحله نگهداري مي باشند قبل از اينكه نفوذ پرفلوركربن انجام شود.
بنابراين اگر چه در فاز پلاسما مدت نسبتا كمي زندگي مي كند مقدار اضافي پرفلوركربن ها ممكن است براي چندين نيمه عمر حذف نهايي رتيكولواند وتليال امكان پذير نباشد يعني يك تا دو هفته بنابراين پرفلوركربن ها يك داروي با مقدار واحد و با محدوديت مقدار داروي ناشي از ظرفيت سيستم رتيكولواند و تليال براي كنترل كردن فاز حذف پلاسما مي باشند. در حال حاضر اين محدوديت تعيين مقدار نظري است زيرا هيچ اطلاعات باليني اي وجود ندارد كه كند آيا مقدار دهي مجدد منجر به تاثيرات معكوس جدي مي شود يا خير بررسي هاي بعدي و امولسيون هاي نسل جديدتر اين موضوع را ذكر خواهد كرد.
وابستگي پرفلوركربن ها به قانون فشار هاي جزئي امكان بالقوه افزايش موجوديت اكسيژن را فراهم مي نمايند. اين حقيقت تحويل اكسيژن نيز كاربرد موثر پرفلوركربن ها را به موقعيت هايي محدود مي كند كه فشار جزئي اكسيژن بالاتر از حد معمولي است يعني وقتي كه كشش اكسيژن alveolar جزيي به locummHg يا بالاتر برسد. رسيدن به اين مقدار فشار بدون مصرف اكسيژن مكمل امكان پذير نمي باشد يك فشار اكسيژن جزئي موثر ممكن است با هر نوع مانوري در ارتفاع غير ممكن باشد. حتي در حضور اكسيژن مكمل وتهويه كنترل شده بيماران بيماري تنفسي چشمگير ممكن است نتواند به فشارهاي جزئي اكسيژن دست يابند وپرفلوركربن نتواند بصورت يك حامل اكسيژن موثر عمل نمايد.
حامل هاي اكسيژن بر پايه هموگلوبين:
هموگلوبين بدون استروما مدتي است كه توليد شده است با اينحال مسموميت كليوي چشمگير ناشي از آن مانع از كاربرد وسيع آن مي شود. همگلوبين يك پروتئين تتراميك با چگالي تقريبا 000/61 دالتون است ودر خارج از milieu سلول قرمز خون خودش، ملكول هموگلوبين به سرعت به ديمرهايي از يك واحد فرعي آلفا ويك واحد فرعي بتا تجزيه ميشود و علاوه بر ارائه هموگلوبين غيرفعال اين ديمرها بعدا توسط كليه (قلوه) تصفيه فيلتر مي شوند و اندركنش اين باقيمانده هاي هموگلوبين با مقادير كمي از قطعات ديواره سلول در گلومرول هاي كليوي منجر به نكروزيس لوله اي حاد وخراب شدن سريع كليوي مي شود. توسعه يك ملكول هموگلوبين بدون استروماي كليوي بستگي به توسعه يك تترامر فانك نال هموگلوبين دارد كه به ديمرها براساس نفوذ
تجزيه نمي شوند اين مشكل به شيوه هاي جديدي بر طرف شده است.
جلوگيري از تجزيه تترامر هموگلوبين در پلاسما با اتصال واحدهاي فرعي پروتئين هموگلوبين به يكديگر همراه است تا مانع از تجزيه شود. اتصال تترامر هموگلوبين از لحاظ شيميايي وفيزيكي هر دو صورت گرفته است. اتصال شيميايي تترامر شامل اتصال واحدهاي فرعي توسط يك ماده دو منظوره بي فانكشنال انجام مي شود كه ملكول هاي هموگلوبين را متصل مي نمايد و بنابراين اين آنها را پايدار مي كند اين پلي هموگلوبين ها اكنون تحت بررسي هاي باليني بصورت جايگزين هاي خون بالقوه هستند.
يك مشكل مهم ثانوي عبارت اند از فقدان 2/3 DPG مرتبط با هموگلوبين بدون استرومات است و هموگلوبين بدون استروماي حاصله اگر چه با
مواد بي فانكشنال پليمريزه مي شود در مقادير فيزيولوژيك اكسيژن گيري بافت فانكشنال نخواهد بود. P50 از هموگلوين بدون استروما در محلول تقريبا 17mmHg است. اين موضوع توسط اتصال فسفات پيريد كسيل به ملكول هموگلوبين برطرف شده است. هموگلوبين بدون استروماي پيريدوكسي- لاته داراي يك P50 حدود 32mmHg است در مقايسه با هموگلوبين مربوطه RBC تقريبا 27mmHg شكل 4.بنابراين هموگلوبين بدون استروماي تغيير يافته شيميايي از لحاظ عملياتي نسبت به هموگلوبين بومي تغيير كرده است. روش ديگر براي تغيير شكل هموگلوبين مهندسي ژنتيك بوده است.ساختمان و رشته آمينواسيد هموگلوبين از نوع وحشي معلوم است. بنابراين با تغيير دادن ژنتيكي هموگلوبين بومي توسط افزودن يك آمينواسيد واحد امكان اتصال پيوند دو واحد
فرعي آلفا وجود دارد و بنابراين مانع از تجزيه تترامر هموگلوبين مي شود.
يك جهش موتاسيون نقطه واحد در واحدهاي فرعي بتا يك هموگلوبين داراي P50 تقريبا mmHg32 را توليد مي كند. بنابراين جهش هاي خاص در ملكول هموگلوبين منجر به يك هموگلوبين بدون استروماي پايدار وفانكشنال مي گردد. درج كردن اين هموگلوبين مهندسي سازي شده در داخل پلاسميدهاي E.Coli منجر به توليد مقادير زيادي از هموگلوبين مي شود تصفيه كردن هموگلوبين شيبه به آن فرايند بكار رفته در حال حاضر براي ساير مواد مهندسي سازي شده از لحاظ ژنتيكي است (مانند انسولين) ماده زنوگراف نيز ميتواند براي توليد هموگلوبين بدون استروما استفاه شود. هموگلوبين گاوي ميتواند پس از پليمريزاسيون استفاده شود زيرا هموگلوبين
گاوي به 2/3-DPG يا ساير سيگاندها براي تغيير شكل دادن تجزيه اكسي-هموگلوبين كافي نمي باشد. يك توليد فوري اين هموگلوبين موجود است وا ستريل كردن شيميايي اين پروتئين امان پذير است اگر چه احتمال عفونت بايد در نظر گرفته شود بويژه در رابطه با بيماري prion).
فوايد حاملان اكسيژن بر پايه هموگلوبين:
تمام جايگزين هاي خون اي كه از استريل كردن شيميايي بهره مي برند شامل احياء سلول هاي خون انسان از محصولات سلولي خون قرمز قديمي مي باشد. پرسش هاي درباره توانايي براي استريل كردن شيميايي اين محصولات براي پرهيز كردن از انتقال خون آلوده عفوني به مقدار زيادي پاسخ داده شده است باينحال توليد اين محصول شامل عرضه فوري خون قديمي د ر زمان است كه اهداي خون داوطلبانه كم شده باشد. هموگلوبين توليد
شده از لحاظ ژنتيكي از E.coli از مشكلات مرتبط با استفاده از هموگلوبين انساني پليمريزه شده رنج نمي برد استفاده از هموگلوبين گاوي بايد از لحاظ نظري براي آينده قابل پيش بيني انجام گيرد. اين روش ها ممكن است در تامين تقاضاي زياد براي اين محصولات موثرتر باشد. استفاده از اين محصولات براساس آگاهي از نيمه عمر هيا سرم اين محصولات پيش بيني مي شود. بطور كلي تهيه پلي هموگلوبين باعث افزايش نيمه عمر پلاسما مي شود وقتي كه اندازه آنها زياد شود. يك محدوديت براي اندازه ويسكوزيته وتاثيرات oncotic ملكول هاي هموگلوبين بزرگتر است. اكثر اين محصولات در پلاسما براي نيمه عمر هاي 8 الي 30 ساعت باقي مي مانند. اين محصولات هموگلوبين به كشش اكسيژن سوپر افيزيولوژيك موثر در تحويل اكسيژن احتياج ندارند. در واقع اين
تركيبات در تحويل دادن اكسيژن به بافت در كشش هاي اكسيژن شرياني فيزيولوژيك موثر تر از هموگلوبين طبيعي مي باشند (شكل 4) بنابراين حاملان اكسيژن بر پايه هموگلوبين داراي مزيت اي نسبت به پرفلوركربن ها رد اين رابطه مي باشند. حاملان اكسيژن بر پايه هموگلوبين داراي مزاياي نسبت به تزريق سلول خون قرمز alloginic هستند.
معايب حاملان اكسيژن بر پايه هموگلوبين:
هموگلوبين پلاسما يك ماده جانشين نمي باشد هموگلوبين فقط ظرفيت حمل اكسيژن كل خون را تغيير مي دهد بدون اينكه جنبه هاي ايمونولوژيك يا دلمه شدن بطور معمول در خون وجود داشته باشد. در حاليكه خون آلوژنيك ممكن است اين اعمال را انجام ندهد، نيمه عمر سلول هاي خون قرمز اكوژنيك cross-matched چندين برابر
بيشتر از نيمه عمر هموگلوبين پلاسما است بنابراين حاملان اكسيژن بر پايه هموگلوبين بجاي خون كل خون آلوژنيك يا سلول هاي خون قرمز اكوژنيك يا سلول هاي خون قرمز اكوژنيك بطور كامل قرار نمي گيرند. بنابراين استفاده از اين محصولات ممكن است محدود به كاربردهاي خاصي باشد يا در ارتباط با روش هاي ويژه اي انجام گيرد از قبيل bypass قلبي تنفسي با گردش خون extracorponeal يا hemodilution normovlomic با برداشت كردن autologous كل خون براي تزريق مجدد بعدي هموگلوبين آزاد به شدت به اكسيد نيتريك متصل مي شود. ومعلوم نيست كه آيا اين اتصال در درون بافت داراي اهميت باليني است يا خير اگر چه اتصال اكسيدنيتريك بصورت علت فشار خون با تزريق هموگلوبين نيز اشاره شده است و بايد تعيين شودكه چه تاثيرات اي هموگلوبين بدون
استروما بر روي تنظيم خودكار ناحيه اي جريان خون دارد و اينكه آيا فشار خون مرتبط با تزريق هموگلوبين داراي پي آمدهاي پاتوفيزيولوژيك مي باشد يا خير. در حال حاضر اطلاعات كمي در مطالعات باليني يا حيواني با استفاده از اين تركيبات موجودهستند تا اهميت اين پديده معلوم گردد.
متابولسم:
حاملان اكسيژن بر پا يه هموگلوبين بدون پلاسما مانند هموگلوبين طبيعي منتشر شده سوخت و ساز است وقتي كه يك سلول خون قرمز از بين مي رود. مقادير بيليارد بين افزايش مي يابد وقتي كه هموگلوبين متابوليزه مي شود. همچنين مقادير آميلاز افزايش مي يابد و مقداري افزايش ليپاز تيز رخ مي دهد. لوزالمعده (پانكراس) منبع اين افزايش هاي در ليپاز وآميلاز مي باشد.
اگر چه شواهدي باليني از پانكراتيسس در بيماران ذكر نشده است كه حاملان اكسيژن را بر پايه هموگلوبين دريافت مي نمايند.مصرف اين هموگلوبين ممكن است باعث تغييرات زيادي در مقادير آزمايشگاهي شود و پي آمدهاي باليني جدي را نشان ندهد. ضمنا پي آمدهاي متابولسيم حاملان اكسيژن بر پايه هموگلوبين ممكن است شبيه به پي آمدهاي انتقال خون مختلف باشد يعني هموسيدروسيسي واضافه بار آهن حاد.
استفاده باليني از جانشين هاي خون:
جانشين هاي خون در حال حاضر هنگامي بي خطرهستند كه در مقادير كم براي داوطلبان استفاده شود. حاملان اكسيژن بر پايه هموگلوبين پرفلوركربن آزمايشات باليني را طي مي نمايند كه براي تعيين ايمني اين تركيبات طراحي شده اند هنگامي كه به بيماران سالم ديگر تزريق
صورت مي گيرد. با اينحال اطلاعات بعدي مربوط به تاثير وفايده باليني اين تركيبات در حال حاظر كافي نمي باشد.
نيمه عمر كم پلاسماي اين تركيبات فايده جانشين هيا خون را براي دوره هاي زماني كوتاه محدود مي نمايد. بالاخره جانشيني خون متابوليزه مي شود و ظرفيت حمل اكسيژن كاهش يافته دوباره ظاهر مي شود هنگامي كه ظرفيت حمل اكسين پلاسما كم مي گردد. بنابراين اگر هيچ ماده عمل كننده طولاني تر موجود نباشد اين احتمال وجود دارد كه اين جانشين هاي خون فقط باعث ايجاد يك تاخير در انتقال خون اكوژنيك شود بجاي اينكه از تماس پرهيز گردد وقتي كه بجاي انتقال خون هاي سلول خون قرمز استفاده گردد.
براي استفاده موثر از اين تركيبات روش هاي خاصي در نظر گرفته مي شوند. يك روش اي كه از
لحاظ نظري بايد استفاده از جانشين خون را بهينه نمايد روش هموديلوشن نورومولميك حاد است برداشت تهاجيم واحدهاي بالقوه مختلف از خون بكلي تازه autologous امكان پذير است وقتي كه محلول براي تعويض خون برداشت شده قادر به انتقال اكسيژن باشد.جفت كردن جانشين هاي خون با هموديلوشن Normovitive حاد در آزمايشات باليني كوچكي موفقيت اميز بوده است اعم از اينكه اين شكل از جانشيني هاي خون منجر به منافع باليني واقتصادي شود يا خير منتظر ارزيابي هاي باليني بعدي باقي مي ماند.
خلاصه :
مواد جانشيني خون در حال حاضر آزمايشگاهي باليني مقدماتي را براي تعيين ايمني شان طي مي نمايند. دو دسته مختلف از حاملان اكسيژن توسعه مي يابند كه هر كدام قادر به انتقال و
حمل خون به بافت هاي پيراموني ميباشند. تحويل دادن اكسيژن توسط اين اسلوب شناسي ممكن است سودمند يا داراي ريسك اجتماعي باشد كه براي دسته آن منحصر به فرد هستند.بررسي هاي باليني روحيه اميدواركننده بوده است با اينحال كاربرد موثر اين مواد جانشين شونده خون ممكن است شامل استفاده از آنها همراه با ساير روش ها باشد از قبيل همودليوشن نورمولميك تا نياز براي انتقال خون در موارد معني اي كم شده يا حذف شود. با اينحال اين اولين نسل جانشين خون ايمني وبي خطر جانشين انتقال خون هاي آلوژنيك بعنوان يا بصورت يك وسيله معالجه انواع بسياري از كم خوني ها نخواهد بود.
جالب است كه بدانيم كه يك تعويض يا تزريق خون طبيعي ممكن است باعث سرايت بيماري هاي نظير HTIP,Hepatitis,AIDS (كه هنوز ناشناخته است) شود

فایل : 28 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...