مقاله فارسی بررسي كاشت غلات و تناوب در استان خراسان (شهرستان بجنورد)

مقاله فارسی بررسي كاشت غلات و تناوب در استان خراسان (شهرستان بجنورد)

بررسي كاشت غلات و تناوب در استان خراسان (شهرستان بجنورد)
موقعيت و وسعت استان خراسان
مساحت استان خراسان در حدود 313337 كيلومتر مربع و تقريباً يك پنجم مساحت كشور است و بين 30 درجه و 21 دقيقه تا 38 درجه و 17 دقيقه عرض شمالي و 55 درجه و 28 دقيقه تا 61 درجه و 14 دقيقه طول شرقي از نصف‌النهار گرينويچ قرار گرفته است. اين استان از طرف شمال و شمال شرق با اتحاد جماهير شوروي، از مشرق به استان‌هاي يزد و اصفهان و سمنان و گلستان محدود است. طول متوسط آن به خط مستقيم در جهت شمالي ـ جنوبي، 750 كيلومتر و عرض متوسط آن در جهت شرقي ـ غربي، 420 كيلومتر است.
آب و هواي استان
به طور كلي عرض جغرافيايي، بادها، بارش، ارتفاع زمين، جهت كوه‌ها و همچنين درياها و وجود كويرها و صحراي خشك اطراف در آب و هواي هر منطقه موثر است. پس لازم است اثر عوامل فوق بر آن ناحيه مطالعه شود.
خراسان در ناحيه معتدل شمالي واقع است و به طور كلي داراي آب و هواي متغير مي‌باشد و فصل بارش عمدتاً در اواخر فصل پاييز و زمستان و اوايل بهار است. در تابستان هوا گرم و خشك و زمستان‌ها نسبتاً سرد است و اختلاف دماي روز و شب زياد مي‌باشد. دماي هوا از شمال خراسان به طرف جنوب افزايش مي‌يابد و از ميزان بارش ساليانه كاسته مي‌شود. به طور كلي بر اساس مطالعات و آمارهاي اداره هواشناسي، تقسيمات آب و هواي استان خراسان به شرح زير است:
آب و هواي سرد كوهستاني
آب و هواي معتدل كوهستاني
آب و هواي نيمه‌صحرايي ملايم
آب و هواي صحرايي بياباني گرم و خشك
بادهاي مهم
بادهاي شمالي و شمال شرقي
در فصل زمستان، بادهاي شمالي كه از سيبري به طرف جنوب غربي مي‌وزند، در مناطق كوهستاني شمال خراسان دما را پايين مي‌آورد و گاهي موجب ريزش برف مي‌شود. اين بادها گاهي از كوه‌هاي شمالي گذشته، به دامنه‌هاي جنوبي نيز نفوذ مي‌كنند و سبب سردي‌ هوا مي‌گردد.
بادهاي غربي
در زمستان و فصل بهار، بادهاي باران‌آور غربي پس از عبور از آذربايجان و شمال ايران، به خراسان رسيده باعث اعتدال دماي هوا مي‌شود و ريزش باران و برف را سبب مي‌گردد.
بادهاي جنوبي و كويري
اين بادها از جنوب ايران به طرف شمال مي‌رود و از جانب كوير گذشته به خراسان مي‌رسد كه هوا را گرمتر مي‌كند و معمولاً همراه با گرد و غبار است.
بادهاي 120 روزه سيستاني
از شرق در تابستان به جنوب شرقي خراسان مي‌وزد و سبب برپاشدن طوفان‌هاي شن و ريگ‌هاي روان مي‌شود و سرعت وزش آن در جنوب، گاه به 110 كيلومتر در ساعت مي‌رسد و اثر منفي بر پوشش گياهي و كشاورزي و تبخير و دما در مسير وزشش دارد.
بارش
بارش سالانه بين 75 تا 500 م.م به صورت باران و تگرگ است و در سال‌هاي مختلف اين ميزان تغيير مي‌كند و در خشكسالي به حداقل مي‌رسد. بيشتر بارش در فصل زمستان و بهار صورت مي‌گيرد كه قسمت‌هاي شمالي استان نسبت به مناطق جنوبي اين استان داراي بارش بيشتر است.
ارتفاع زمين
در ارتفاعات شمالي استان، دماي هوا به مقدار زيادي كمتر از مناطق پست جنوبي است. در اين مناطق پست، اختلاف دماي حداقل و حداكثر مطلق در طي يك شبانه‌روز زياد است. در تابستان سال 1361، حداكثر مطلق دما تا 49 درجه بالاي صفر (در طبس) بالا رفته است و در زمستان همان سال تا حداقل 5/21- درجه (در اسدآباد بيرجند) گزارش شده است.
اثر درياها
فاصله زياد استان از درياها، با توجه به جهت كوه‌ها، موجب به حداقل رسيدن نقش آنها بر آب و هواي خراسان شده است و فقط درياي مازنداران اثرات مثبتي در ميزان رطوبت و بارندگي نواحي شمال غرب دارد.
منابع آب
منابع آب در خراسان به دو خش آبهاي جاري و آبهاي زيرزميني تقسيم مي‌شود.
الف: آبهاي جاري عبارتند از رودخانه‌ها و نهرها
رودخانه زنگلانلو و درونگر
رود اترك
كشف رود
رود قره‌سو
5. رودخانه جوين و كالشور
ب:آبهاي زيرزميني:
اين آب به صورت قنوات و چاه‌هاي عميق و نيمه‌عميق و چشمه‌ها مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
پوشش گياهي
الف) جنگل: در ارتفاعات شمال غربي اين استان (غرب شهرستان بجنورد)، جنگل‌هاي تنك و جنگل‌هاي خزري انبوه كه رفته رفته به جانب غرب بر انبوهي آن افزوده مي‌شود، وجود دارد.
پوشش گياهي استپي خراسان بسيار متنوع است، بطوري كه بيشتر گياهان ايران را در اين استان مي‌توان ديد. مهمترين آنها عبارتند از:
خارشتر كه در تمام استان خراسان، بخصوص در جنوب آن يافت مي‌شود.
تلخك كه در بيشتر نقاط سرخس و تربت‌جام و تايباد و قسمت‌هاي جنوبي ديده مي‌شود.
درمنه در غالب نقاط استان خراسان، بخصوص در نواحي سرخس، فراوان است.
گون و همچنين تعداد زيادي از خانواده‌هاي مختلف مانند كنگر، مخلصه و ريواس و … در نقاط مختلف خراسان، بويژه در جنوب ديده مي‌شوند. بعضي از اين گياهان در مقابل عوامل نامساعد طبيعي، مقاومت عجيبي به خرج مي‌دهند و همين‌ها هستند كه براي بهبود وضع مراتع اميدواركننده مي‌باشند.
ب) مراتع: مراتع استان خراسان اعم از مرطوب و غيرمرطوب را 5/12 ميليون هكتار تخمين زده‌اند.
تفسر نمودارهاي بجنورد
با توجه به نمودار چندضلعي، مي‌توان نمودارهاي Max. temp, High. temp, Low. temp, Min. temp, Dally. temp را تفسير نمود.
نمودار Temp .High آن نشان مي‌دهد كه حداكثر دما در ماه آگوست با دماي 3/42 درجه و حداقل آن در ماه ژوئن با 17 درجه اتفاق افتاده است.
نمودار Max. Temp آن نشان مي‌دهد كه حداكثر دما در ماه جولاي با 11 درجه و حداقل آن در ماه فوريه با دماي 19- درجه اتفاق افتاده است.
نمودار Dally. Temp آن نشان مي‌دهد كه حداكثر دما در ماه جولاي با دماي 86/25 درجه و حداقل آن در ماه ژوئن با دماي 46/1 درجه اتفاق افتاده است.
نمودار Min. Temp آن نشان مي‌دهد كه حداكثر دماي آن در ماه جولاي و با دماي 8/33 درجه و حداقل آن در ماه ژوئن با دماي 6/3 درجه اتفاق افتاده است.
پس با توجه باينكه دما به زير صفر درجه نزول پيدا كرده است، پس داراي عصر يخبندان مي‌باشد.
با توجه به نمودار گراديان بارش بجنورد مي‌توان گفت گه بيشترين بارش در طي اين 5 سال مربوط به ماه فوريه كه ميزان بارش آن 06/36 م.م مي‌باشد و كمترين ميزان بارش در ماه آگوست با ميزان بارش 44/1 م.م اتفاق افتاده است.
با توجه به نمودار كليموگرام بجنورد، مي‌توان گفت كه تغييرات درجه حرارت بيشتر از تغييرات بارش بوده است.
با توجه به نمودار آمبروتيك، اين نمودار نشان مي‌دهد كه از اواسط ماه نوامبر تا اواسط ماه آوريل، دوره مرطوب مي‌باشد، زيرا نمودار بارش بالاتر از نمودار درجه حرارت قرار گرفته است و از اواسط ماه آوريل تا اواسط ماه نوامبر دوره خشكسالي مي‌باشد.
تناوب
گندم ـ جو ـ آيش ـ گندم ـ جو
اكولوژي گندم
كشت و كار و رشد نمو اين نبات در تمام نقاط دنيا و در آب و هوا‌هاي مختلف، امكان‌پذير مي‌باشد.گندم گياهي است كه در نيمكره شمالي و جنوبي كشت مي‌شود، ليكن براي هر محيط
آب و هوا، نژاد بخصوصي را بايد كشت كرد كه با آن محيط سازگار باشد و به همين دليل است كه نژادهاي گوناگون و بي‌شمار گندم در تمام نقاط مختلف دنيا وجود دارد.
عوامل جوي كه در رشد و توليد محصول گندم موثر مي‌باشد، عبارتند از:
حرارت:
گندم در مراحل مختلف رشد، به مقادير حرارت نياز داشته و به طور كلي در برابر سرما و گرما مقاومت مناسبي از خود نشان مي‌دهد. بذر اين گياه هرگاه در شرايط مناسب رطوبت و اكسيژن قرار گيرد، در حدود 4 درجه سانتي‌گراد شروع به جوان‌زدن مي‌نمايد. لكن در ابتداي رشد، بويژه در نژادهاي پائيزه، هرگاه درجه حرارت محيط به حدود 4 تا 5 درجه كاهش يابد، رشد گندم به خواب رفته و در چنين شرايطي هيچگونه فعاليتي از نظر رشد نخواهد داشت.
در مناطق گرم، اين گياه قادر است گرماي 50 تا 55 درجه را به خوبي تحمل نمايد. اين گياه از نزديك خط استوا تا حدود 60 درجه عرض شمالي و 40 درجه عرض جنوبي رشد مي‌نمايد. مقدار حرارت مورد نياز در مورد گندم پاييزه از كاشت تا رسيدن كامل برابر 2300 كالري (گياهان به طور كلي حرارت مورد نياز را به صورت كاليري جذب مي‌نمايند و مقدار كالري لازم براي آنها با درجه حرارت روزانه متناسب مي‌باشد)، به شرح زير مي‌باشد:
از مرحله كاشت تا توليد جوانه حدود 150-120 كالري
از مرحله جوانه زدن تا توليد پنجه حدود 500 كالري
از مرحله پنجه زدن تا گل دادن حدود 850 كالري
از مرحله گل دادن تا رسيدن حدود 800 كالري
گندم‌هاي بهاره نسبت به گندم‌هاي پائيزه براي رسيدن به هر يك از مراحل فوق، به گرماي كمتري نياز دارند و جمع گرماي مورد نياز آن‌ها حدود 1265 تا 1550 كالري (درجه سانتي‌گراد) مي‌باشد.
در مناطق استوائي كه درجه حرارت خيلي زيادتر از حد تحمل گندم مي‌باشد، نمي‌توان گندم كشت نمود. لكن در نقاط مرتفع استوا كه بين 900 تا 3900 متر از سطح دريا ارتفاع داشته باشد، به علت كاهش درجه حرارت مي‌توان نسبت به كشت گندم اقدام نمود.
حداقل درجه حرارت براي توليد جوانه نيز در ارقام مختلف است، ولي به طور كلي در اين مرحله بين 3 تا 5 درجه تغيير كرده و مناسب‌ترين درجه براي توليد جوانه 6 تا 8 درجه سانتيگراد است.
مقاومت گندم در برابر سرما نسبتاً زياد است و نژادهاي پائيزه كه در مناطق سرد كشت مي‌شوند، مي‌توانند سرماي تا 35- درجه سانتي‌گراد را تحمل نمايند، ولي حد متوسط تحمل گندم در برابر سرما حدود 10- تا 17- درجه مي‌باشد. اين گياه در صورتي مي‌تواند تغييرات درجه حرارت هر فصل را به خوبي تحمل نمايد كه دامنه تغييرات حرارت، سريع و ناگهاني نباشد، زيرا در اين صورت صدمه شديدي به اندام‌هاي هوايي گندم وارد خواهد شد. مقاومت گندم در برابر سرما نسبت به سن گياه و مراحل مختلف رشد آن تغييرمي‌نمايد و در مراحل اوليه رشد حساسيت آن بيشتر مي‌باشد.
خاك‌هاي مناسب براي كاشت گندم
در تعيين نوع خاك، جهت كاشت گندم مي‌بايد در درجه اول عوامل محيطي را درنظر گرفت، زيرا در نقاط مرطوب جنس زمين نسبت به نقاط خشك فرق مي‌نمايد. در اين صورت، زمين بايد شي و يا شني هوموسي باشد. هرگاه در مناطق مرطوب زمين رسي باشد، چون قابليت نفوذ خاك كم است، زمين به تدريج در اثر آبياري و جذب رطوبت باران به باتلاق تبدبل خواهد شد، لكن در مناطق خشك براي كشت و توليد گندم بايد اين گياه را در زمين‌هاي سنگين رسي و يا رسي هوموسي كشت نمود.
به طور كلي، گندم نباتي است كه كشت آن در هر خاكي امكان‌پذير است، مشروط برآنكه خاك شور و باتلاقي نباشد، زيرا در اين حالت امكان رشد گياه و برداشت محصول مناسب از آن، فوق‌العاده كاهش مي‌يابد.
خاك‌هاي خيلي قوي از نظر هوموس، با تهويه كافي مواد غذايي كامل براي كشت گندم بسيار مناسبند. در خاك‌هاي خيلي سنگين و رسي، جوانه‌زدن خيلي دير انجام مي‌شود و به علت آنكه در زمستان و بهار رطوبت را به مقدار زياد و به مدت طولاني در خود نگهداري مي‌نمايد، احتمال از بين رفتن بذر و يا گياه جوان وجود دارد. در خاك‌هاي آهكي، خطر يخبندان زمستان در مناطق معتدل و سرد زياد است. همچنين خاك‌هايي كه سطح آنها در اثر كار ادوات كشاورزي بالا آمده و پوك شده باشند، براي كشت گندم مناسب نيستند، بنابراين گندم بايد در خاك‌هايي كشت گردد كه كاملاً نشست كرده و خاك زياد نرم و پودر نباشد.
بهترين و مناسب‌ترين خاك برا كشت گندم، خاك‌هاي ليموني رسي و ليموني شني كه از رسوب رودخانه‌ها تشكيل شده‌اند و يا خاك‌هاي رسي و سيليسي، با عمق كافي و مواد غذايي كافي مي‌باشند. همچنين زمين‌هاي شني هوموسي و خاك‌هاي هوموسي و در نقاطي كه زمين‌ها شني رسي و يا رسي شني و يا رسي آهكي و يا آهكي شني باشند، كشت گندم در آن‌ها امكان‌پذير بوده و PH مناسب براي رشد خود اين گياه حدود 7 مي‌باشد.
گندم چون داراي ريشه‌هاي افشان و سطحي است، بنابراين احتياج به خاك‌هاي عميق ندارد و حدود 90 درصد ريشه آن در عمق 20 تا 25 سانتيمتري خاك پخش مي‌گردد، لكن در اين عمق، خاك نبايد زياد نرم و پوك باشد، زيرا نه تنها كشت گندم در چنين خاكي نتيجه خوبي دربر نخواهد داشت، بلكه در مورد ارقام پابلند، ورس بوجود مي‌آيد، بنابراين لازم است نسبت به حاصلخيزي خاك، وجود و نگهداري رطوبت كافي در اين عمق توجه گردد.
تناوب (گردش زراعي گندم)
براي بالا بردن راندمان محصول گندم در هر هكتار و به طور كلي در سطح كشور، عوامل مختلفي موثر مي‌باشند كه مهمترين آنها عبارتند از:
آب و هوا
خاك (جنس زمين)
چگونگي عمليات تهيه زمين
لوازم و وسايل آماده كردن زمين
نوع بذر (نوع گياه)
روش كاشت (مكانيزه يا سنتي)
نوع زراعت (آبي يا ديم)
تجزيه و عادت و يا آموزش كشاورزان
ساير عمليات كاشت، داشت و مانند مقدار و نوع مواد غذايي مورد نياز گياه
آبياري مناسب
برداشت به موقع و صحيح
با درنظر گرفتن عوامل بالا و انتخاب صحيح لوازم تهيه زمين و كاشت گندم، مي‌توان مقدار محصول را به نحو مطلوبي بالا برد.
در بعضي از نقاط كه گندم كاشته مي‌شود، اغلب كشاورزان عادت دارند كه چند سال متوالي در يك زمين گندم بكارند، البته كشت گندم به مدت چند سال در يك زمين محصول توليد خواهد نمود، ولي اين كار از نظر تكنيك زراعتي، مناسب و صحيح نيست، زيرا خطر مبتلا شدن محصول در اثر كشت مداوم به بيماري‌هاي مختلف گياهي، زياد است و از طرف ديگر، به علت آنكه ريشه‌هاي گندم سطحي است، فقط نبات از قسمت سطح خاك تغذيه نموده و اين قشر از خاك
بتدريج در اثر كشت متوالي گندم، ضعيف مي‌شود. به علاوه انواع علف‌هاي هرز مزارع گندم و آفات آن زياد خواهد شد. بنابراين بهتر است براي براي توليد يك محصول خوب، تناوب زراعتي صحيحي برقرار شود. بهترين نبات قبل از گندم، طبق تجارب زيادي كه حاصل شده، گياهي است كه خواص فيزيكي خاك را اصلاح نموده و سبب بالارفتن حاصلخيزي خاك شود.
اين نباتات عبارتند از: سيب‌زميني، چغندرقند، حبوبات، سبزيجات و نباتات روغني. در نواحي خشك مي‌بايد مسئله تناوب را طوري برقرار نمود كه از هيچ نظر ضرري به محصولات وارد نشود.
به طور كلي كشت هر نبات بعد از محصولي كه از نظر مصرف كود و ساير عوامل محيطي با قدتر سازش گياه قبلي (در تناوب) و نكات ديگر رابطه مثبتي داشته باشد، علاوه بر افزايش محصول، گام موثري است براي حاصلخيزي خاك زراعتي و بهبود وضع مزرعه، اين خود اهميت فوق‌العاده‌اي براي زراع و بالارفتن درآمد از نظر مقدار محصول برداشته شده، دارد.
تناوب‌هايي كه در نقاط مختلف براي گندم برقرار مي‌شود، بستگي كامل به شرايط جوي، نوع زراعت از نظر ديمي يا آبي و مقدار آب موجود در منطقه خواهد داشتف هرگاه منطقه سردسير باشد، بهتر است براي كشت گندم آبي، تناوب سه ساله و يا دوساله‌اي به شرح زير برقرار گردد:
سال اول: چغندرقند، سيب‌زميني يا ساير نباتات وجيني مناسب با آب و هواي منطقه
سال دوم: آيش
سال سوم: گندم
و يا:
سال اول: گندم
سال دوم: آيش
در مناطق سردسير پس از برداشت چغندرقند، چون سرماي پاييز زود شروع مي‌گردد، به علت شروع سرما و احتمالاً يخ‌زدن زمين، ممكن است نتوان گندم را در پاييز كشت نمود. بنابراين
يا بايد زمين را آيش گذاشت و يا گندم بهاره كشت كرد. در اين صورت تناوب دوساله برقرار شده و به صورت زير است:
سال اول: چغندرقند
سال دوم: گندم بهاره
در نقاطي كه آب و هواي معتدل داشته و زراعت آبي كشت مي‌گردد، تناوب سه ساله زير عمل مي‌شود:
سال اول: نباتات وجيني
سال دوم: گندم
سال سوم: آيش
اجراي گردش زراعي چغندرقند ـ گندم پاييزه نيز براي اين گياه مناسب است.
در مناطقي كه پائيز معتدل، لكن كم آب باشد، مي‌توان با درنظر گرفتن مواد غذايي ذخيره و جنس زمين تناوب چهارساله و يا سه ساله به صورت زير برقرار نمود:
زمين‌هاي نسبتاً قوي: در اين نوع زمين‌ها تناوب چهارساله به صورت زير است:
سال اول: چغندرقند، ذرت، سيب‌زميني و ساير گياهان وجيني مناسب با آب و هواي منطقه
سال دوم: گندم
سال سوم: آيش
تهيه زمين گندم
خاكي كه براي كشت گندم درنظر گرفته مي‌شود، بايد به اندازه كافي عمق داشته و در قسمت سطحي نرم و حاصلخيز بوده، زياد پوك نباشد و از وسايل و ادوات كشاورزي بيش از اندازه مورد نياز در زمين استفاده نشود.
هرگاه در گردش زراعي قبل از گندم، نوعي غله باشد، لازم است باقيمانده كاه و كلش حاصل از گياه قبلي به خوبي نرم و خرد شده و با خاك كاملاً مخلوط شود. در مناطق خشك و كم‌آب، بهتر است كاه و كلش را تا حد امكان جمع‌آوري و از زمين خارج نمود،‌ زيرا به علت كمي رطوبت، به كندي و سختي پوسيده شده و در مدت طولاني از بين خواهد رفت. در مناطق گرم و خشك، هرگاه اضافه نمودن كاه و كلش به خاك زراعتي ضرورت داشته باشد، اين كار مي‌بايست به تدريج و در مدت نسبتاً طولاني صورت گيرد. طبق بررسي‌هاي انجام شده، هر تن كاه و كلش حدود 6 تا 7 واحد ازت به خاك اضافه مي‌نمايد.
به طور كلي هدف از تهيه زمين گندم عبارتند از:
زير خاك كردن كاه و كلش
از بين بردن علف‌هاي هرز
زيرخاك كردن مواد تقويت كننده
حفظ رطوبت موجود در خاك
نفوذپذيري خاك
نرم كردن و افزايش عمق خاك زراعتي
تهيه زمين گندم شامل مراحل مختلفي است كه با درنظرگرفتن روش زراعت (آبي يا ديم، مكانيزه يا سنتي) متفاوت مي‌باشد. به طور كلي مراحل مختلف تهيه زمين گندم عبارتند از:
شخم ديسك هرس تسطيح يا صاف كردن زمين و ساير عمليات
شخم: گندم گياهي است كه احتياج به شخم عميق نداشته و با درنظر گرفتن بافت خاك، معمولاً شخمي به عمق 12 تا 15 و حداكثر 18 سانتيمتر براي اين گياه كافي مي‌باشد. در خاك‌هاي غيرقابل نفوذ و در مواردي كه از ادوات كشاورزي بيش از اندازه استفاده شده و خاك فشرده شده باشد، لازم است عمق شخم به20 تا 22 سانتيمتر برسد، زيرا خاكي كه داراي عمق
لازم بوده و به اندازه كافي نرم شده باشد، آب باران را بهتر و به مقدار بيشتر ذخيره كرده، نه تنها بذر گياه در چنين خاكي بهتر جوانه توليد مي‌نمايد، بلكه گياه حاصل نيز در اين خاك رشد بهتري خواهد داشت. همچنين براي تهيه زمين بايد به وضع تناوب و نبازقبلي نيز توجه نمود. به طور كلي،‌ اصول آماده كردن زمين براي كاشت گندم، بستگي به نوع گياهي دارد كه در گردش زراعي قبل از گندم قرار گرفته و براي هر يك از اين گياهان عبارتند از:
تهيه زمين گندم بعد از آيش:
در مناطقي كه به دلايل مختلف مانند كمبود آب، سردي هوا و شروع سرماي زودرس در پائيز، همچنين ضعف زمين‌هاي زراعتي از نظر مواد غذايي، كمبود يا عدم وسايل تهيه زمين و لوازم كاشت و غيره، نتوان همه ساله زمين‌هاي زراعتي را زير كشت محصولات مختلف قرار داد.
زارعين ناگزير يك سال و به ندرت چند سال يك بار و يا به فواصل زماني ديگر را براي جذب رطوبت، تقويت، مبارزه با علف‌هاي هرز و غيره بدون كاشت باقي مي‌گذارند. با اتخاذ اين رويه كه به آن آيش‌بندي مي‌گويند، بهتر است در شروع سا آيش (سالي كه زمين كاشت نمي‌شود)، زمين را شخم نسبتاً عميق زد تا رطوبت حاصل از باران و احتمالاً برف بهتر و بيشتر در زمين ذخيره شود و در سال بعد، موقع شروع عمليات تهيه زمين و قبل از كاشت گندم، احتياجي به اجراي شخم عميق نباشد.
البته لازم است با ديسك و يا گاوآهن، زمين را شخم متوسط زد تا علف‌هاي هرزي كه در سال آيش در زمين رشد و نمو كرده‌اند، زير خاك رفته و كلوخ‌هاي موجود در سطح خاك نيز كاملاً نرم و خر شده، سپس زمين‌ تسطيح و براي كاشت بذر گندم آماده گردد. در صورتي كه از كودهاي دامي و شيميايي براي تقويت زمين استفاده شود، كود دامي و كود شيميايي فسفره و قسمتي از كود شيميايي ازته را قبل از كاشت گندم و پيش از اجراي شخم يا ديسك در زمين پخش نمود تا در موقع انجام عمليات تهيه زمين در عمق معين از خاك قرار بگيرند. باقي‌مانده كود
شيميايي ازته را مي‌توان در اوايل بهار و هنگام شروع رشد بهاره و تشكيل ساقه، به زمين اضافه نمود تا ساقه‌هاي قوي و سنبله‌هاي كافي بوجود آيد.
روش‌هاي مختلف كاشت گندم
كاشت گندم و روش‌هاي مختلف آن در مناطق مختلف ايران، تحت تاثير عوامل و شرايط مختلف، متفاوت بوده و بستگي كامل به عوامل زير دارد:
تجربه و عادل كشاورزان. بطور كلي آموزش و يا فراگيري مسائل زراعت
وسعت زمين‌هاي زراعتي كه هر كشاورز در اختيار دارد.
شيب‌دار بودن و يا مسطح بودن زمين.
مقدار آب موجود در منطقه
شرايط جوي محيط و مقدار ريزش نزولات آسماني در هر منطقه
وسايل و ماشين‌آلاتي كه كشاورز در اختيار دارد.
گردش زراعي يا تناوب محصولات. با توجه به شرايط آب و هوايي منطقه.
استفاده از ساير عوامل مانند كودهاي دامي و شيميايي، نوع بذر، سموم دفت آفات و بيماري‌هاي گياهي، مبارزه با علف‌هاي هرز.
دستمزد كارگران كشاورزي.
شكل
شكي نيست كه اغلب زارعين، اصول عمليات كشاورزي را از پدران و اجداد خود به ارث بوده‌اند و همان روش‌ها را براي كاشت و توليد محصولات مختلف كشاورزي دنبال و مراعات كرده و به همان طريق نيز زراعت مي‌نمايند. البته اين پيروي موجباتي هم دارد:
به علت آنكه سطح زمين‌هاي زراعتي آنها زياد نيست و از طرف ديگر، وسايل و ماشين‌آلات كامل نيز در اختيار ندارند، ناگزير گندم و يا ساير محصولات خود را به روش قديمي و در داخل كرت مي‌كارند.
در طريق كرتي، هزينه تهيه زمين و مدت زمان لازم براي تهيه زمين، بيشتر و طولاني‌تر از ساير روشها بوده و مقدار مصرف آب هم زيادتر است و گياهاني كه در داخل كرت، رشد و نمو مي‌نمايند، شرايط نامساعدتري را نسبت به طريقه خطي تحمل مي‌كنند.
به طور كلي، روش‌هاي مختلف كاشت گندم در نقاط مختلف كشور به شرح زير است:
طريقه كرتي:
روش كرتي كاشت گندم در اكثر روستاهاي ايران اجرا شده و اغلب كاشت گندم بعد از آيش صورت مي‌گيرد. براي كاشت گندم به اين روش از حدود اوايل پائيز (بسته به درجه حرارت محيط) در صورتي كه كود دامي در اختيار كشاورزان باشد، آنها در سطح زمين پخش مي‌كنند و همراه با شخم، كه در بيشتر روستاها، توسط گاوآهن ايراني كه به وسيله يك جفت گاو يا ساير چهارپايان مانند اسب، الاغ، شتر يا قاطر كشيده مي‌شود و يا توسط گاوآهن‌هاي خارجي كه با تراكتور عمل مي‌كنند، زير خاك كرده، سپس توسط مرزكش و يا كلدر (بيل‌هاي مخصوص دونفره كه در نقاط مختلف، اسامي محلي مخصوص دارد) اقدام به مرزكشي در اطراف كرتها مي‌نمايند.
در موقع مرزكشي، مخصوصاً موقعي كه توسط بيل يا كلدر انجام مي‌شود، بايد دقت نمود كه كناره‌هاي كرت‌ها، زياد گود نشود، زيرا موقع آبياري، آب به مقدار زياد در كنار مرزها جمع شده، نه تنها گياهان به طور يكسان از آب استفاده نخواهند كرد، بلكه تراكم نباتات نيز به سبب جابجاشدن بذرها در اثر حركت و سرعت آب در داخل كرت‌ها، يكسان و برابر نخواهد شد.
طول و عرض كرت‌ها، بستگي كامل به شكل و وسعت و شيب زمين دارد، در زمين‌هاي مسطح، گاهي اوقات بعضي از كشاورزان طول كرت‌ها را حتي تا 40 متر انتخاب مي‌نمايند. در
اغلب مناطق، طول كرت بين 8 تا 15 متر مي‌باشد. عرض كرت‌ها حداقل 3 و بطور متوسط 5 و حداكثر 8 تا 10 متر است. در مناطق كوهستاني و يا زمين‌هايي كه شيب زياد داشته باشند، زمين را پله‌بندي كرده و گندم را در سطح پله‌ها كه وسعت نسبتاً مناسبي دارند، مي‌كارند.
روش خطي:
اين روش براي كاشت گندم در زراعت‌هاي مكانيزه (آبي يا ديم) كه در سطح وسيع صورت مي‌گيرد و يا در زراعت‌هاي آبي كه زمين داراي شيب كافي براي آبياري مي‌باشد و از ماشين‌آلات مختلف كشاورزي مخصوص اين كار كاملاً استفاده به عمل مي‌آيد، انجام مي‌شود.
در طريقه خطي (آبي) براي آنكه گياهان به خوبي و به طور يكنواخت از آب استفاده نمايند، طول هر قطعه را در جهت شيب و نسبت به شيب زمين انتخاب مي‌كنند كه معمولاً بين 110 تا 150 و حداكثر 200 متر مي‌باشد. مناسب‌ترين طول براي هر قطعه در زمين‌هايي كه شيب طبيعي (1-5/0 در هزار) داشته باشند، حدود 120 تا 150 متر و حداقل طول هر قطعه 75 متر است.
شكل
عرض هر قطعه، بستگي به عرض زمين دارد، در صورتي كه مساحت زمين زياد باشد، براي سهولت كار و رسيدگي بيشتر به محصول، زمين را قطعه‌بندي مي‌كنند تا عمليات مختلف زراعتي در هر قطعه به طور جداگانه و به موقع انجام شود، از طرف ديگر، هرگاه در زمين قطعه‌بندي دقيق صورت گيرد، اجراي تناوب و يا گردش زراعي در داخل هر قطعه امكان‌پذير بوده و ساده‌تر انجام خواهد شد.
در مورد زراعت‌هاي ديم مكانيزه احتياجي به قطعه‌بندي زمين نيست و شيب زمين نيز تاثيري در عمليات زراعي ندارد.
در زراعت‌هاي كه گندم به روش خطي كاشته مي‌شود، براي تامين آب مورد نياز گندم در مراحل مختلف رشد، لازم است در جهت ظيب زمين، جويچه‌هايي ايجاد گردد تا آبياري به سهولت و با دقت انجام پذيرد، براي اين كار با كمك وسائل بخصوص، اقدام به ايجاد فارو يا جويچه‌هاي آبياري مي‌شود و اين عمل معمولاً پس از كاشت بذر صورت مي‌گيرد.
در صورتي كه از بذرپاش‌هاي مخصوص كه داراي وسيله ايجاد فارو نيز مي‌باشند، استفاده شود، مي‌توان گندم را كاشته و همزمان با كاشت، جويچه‌هاي آبياري را احداث نمود.
موقع كاشت گندم
به علت آنكه شرايط جوي و درجه حرارت در نقاط مختلف ايران متفاوت است، بنابراين، زمان كاشت گندم نيز در مناطق مختلف، متغير بوده و در يك زمان انجام نمي‌شود. به طور كلي در مناطق گرم در ماه‌هاي خيلي گرم و در مناطق سردسير در ماه‌هاي خيلي سرد امكان كاشت گندم وجود ندارد. گندم از نظر زمان كاشت به گندم‌هاي پاييزه و بهاره تقسيم مي‌شود.
گندم‌هاي پاييزه را زماني بايد كشت كرد كه گرماي تابستان تمام شده و سرماي زمستان نيز شروع نشده باشد.
بالعكس، گندم‌هاي بهاره را موقعي بايد كشت نمود كه سرما و يخبندان زمستان وجود نداشته و گرماي نسبتاً شديد اوايل بهار شروع نشده باشد.
كاشت گندم در بهترين زمان از حدود اواسط تا اواخر شهريور صورت مي‌گيرد و نوع زراعت آن،‌ آبي مي‌باشد.
مشخصات گياه‌شناسي، طبقه‌بندي و گروه‌هاي جو
مشخصات گياه‌شناسي جو
جو مانند گندم از خانواده گندميان، يكساله، علفي و داراي آرايشي به شكل سنبل مي‌باشد. بر روي محور سنبل و در محل گره‌ها سه سنبله وجود دارد. هر سنبله از يك گل كه مستقيماً بر روي گره‌ها اتصال دارند، تشكيل شده است. پس بر روي هر بند، سه گل و در دو طرف سنبل 6 گل وجود دارد. در برخي از انواع جو، هر شش گل تبديل به دانه مي‌شوند و تشكيل سنبل‌هاي شش رديفه مي‌دهند.
در بعضي ديگر فقط گل مياني هر بند تبديل به دانه مي‌شود و تشكيل سنبل‌هايي با دو رديف جو بر روي محور سنبل مي‌دهند. دسته اول به جوهاي شش رديفه و دسته دوم به جوهاي دو رديفه موسوم است. طول سنبل جو بين 15-7 سانتيمتر متغير است.
پوشه‌ها (لگوم‌ها) در جو آنقدر كوچك شده‌اند كه مانند موئي به نظر مي‌رسند و به همين علت دانه‌هاي جو به طور وضوح بر روي محور سنبل ديده و تشخيص داده مي‌شوند. معمولاً پوشه‌ها داري ريشك نمي‌باشند، لكن تقريباً در مورد تمام ارقام جو، ريشك بر روي پوشينه خارجي (لگوم) وجود دارد.
جوها را بر اساس دارابودن و يا فاقدبودن ريشك، طول ريشك، نرمي و زبري (مضرس بودن) ريشك رنگ و تعداد رديف‌هاي دانه بر روي محور سنبل تقسيم‌بندي مي‌كنند. ريشك جزئي از پوسته جو را تشكيل مي‌دهد. طول ريشك معمولاً در حدود 5/7-5 سانتيمتر مي‌باشد. ريشك‌ها در جو اغلب در يك امتداد قرار دارند. ريشك‌هاي جو چون معمولاً زبر و مضرس مي‌باشند، براي حيوانات توليد زحمت مي‌كنند، چون ممكن است در دهان آنها گير كنند، ريشك‌ها به هنگام خرمن‌كوبي شكسته مي‌شوند.
محققين آمريكايي از جو را كه فاقد ريشك‌هاي زبر و مضرس است، ايجاد كرده‌اند. ارقامي از جو وجود دارد كه فاقد ريشك مي‌باشند، اما ميزان محصول آنها كم است. محققين خاصيت بدون ريشك بودن را از جوهاي نپالي و ريشك‌هاي نرم داشتن را از ارقام روسي گرفته‌اند. ارقام جو را بر
اساس كيفيت وضعيت ريشك آنها به سه دسته ريشك‌دار، بدون ريشك و كاكل‌دار تقسيم مي‌كنند.
ارقام زيادي از جو، ريشك خود را به هنگام رسيدن نگه مي‌دارند، اما ريشك برخي از ارقام جو به هنگام رسيدن دانه مي‌افتد. ارقام بدون ريشك نبايد با جوهاي كاكل‌دار اشتباه شوند. در مورد ارقام كاكل‌دار، به جاي ريشك معمولي يك كاكل سه شاخه‌اي قرار دارد.
پوشينه‌هاي جو شامل لما و پالئا مي‌باشند. پوشينه‌ها در دو سمت دانه، به دانه جو چسبيده و در طول خرمن‌كوبي از دانه جدا نمي‌گردند. در داخل انواع مختلف جو ارقاني از جو وجود دارد كه پوشينه‌هاي آنها مانند گندم به هنگام خرمن‌كوبي از دانه جدا مي‌گردد. به اين دسته از جوها، جو لخت اطلاق مي‌گردد.
در داخل هر گل جو مانند گندم سه پرچم و يك مادگي دو برچه وجود دارد. جو نيز مشابه گندم خودبارور است. از اين رو كشت گونه و يا ارقام مختلف جو در نزديك يكديگر به منظور اصلاح نباتات و يا انتخاب ارقام برتر اشكالي ندارد.
رنگ دانه ارقام اصلاح شده جو معمولاً سفيد، آبي و سياه مي‌باشد. اما ارقام دانه قرمز و دانه ارغواني نيز وجود دارد. رنگ سياه دانه‌ها، مربوط به يك ماده شبيه ملانين است. رنگ آبي مربوط به يك ماده رنگي به نام آنتوسيانين است. اين ماده در دانه‌هاي جو در لايه آلورن به رنگ آبي و در پري‌كارپ و پوست به رنگ قرمز به نظر مي‌رسد. دانه جو به صورت گندمه است. وزن متوسط هر هكتوليتر جو، 60 كيلوگرم است.
برگ‌هاي جو مانند گندم از دو قسمت پهنك و غلاف تشكيل شده است. در محل اتصال پهنك به غلاف جو دو زائده نسبتاً بلند به نام گوشوارك وجود دارد. در جو گوشوارك‌ها به طوري بلند هستند كه يكديگر را قطع مي‌كنند و يا به عبارت ديگر، يكديگر را در آغوش مي‌كشند. از اين
رو جو از ساير غلات تميز داده مي‌شود. زبانك نيز در جو بلندتر از گندم و به طول 3-2 م.م است. نوك برگ‌هاي جو تا حدودي دايره‌اي و كند است.
ريشه‌هاي جو مانند گندم سطحي و افشان است و قسمت عمده ريشه‌ها در عمق 25 سانتيمتر خاك قرار دارد. گره كلئوپتيلار در مورد جو طويل مي‌شود. در حالي كه در گندم معمولي‌ طولاني‌ نمي‌گردد.
تعداد كروموزوم‌هاي ارقام مورد كاشت جو 2n=14 و تعداد كروموزم ارقام وحشي كه به صورت علف هرز و گياه چندساله مي‌باشند، 2n=28 است.
گردش زراعي جو
جو به علت خصوصيات زراعتي مشابهي كه تقريباً با گندم دارد، مي‌تواند در گردش زراعتي هر منطقه در رديف گندم قرار گيرد. اصولاً جو براي رشد و نمود خود احتياج به خاك‌هاي نسبتاً عميق و قابل نفوذتر نسبت به گندم دارد. تهويه خاك نيز بايد به طور كامل انجام شده، جنس خاك مناسب باشد و خاك، رطوبت و آب را به مدت زياد در خود نگهداري نكند.
جوهاي بهاره به علت آنكه داراي ريشه‌هاي ضعيف‌تر نسبت به جوهاي پايزه مي‌باشند، قادر به جذب مواد غذايي و آب موجود در اعماق زمين نيستند، بنابراين بايد جوهاي بهاره را در زمين‌هايي كه داراي مواد غذايي كافي در قسمت سطح‌الارض مي‌باشند، كشت نمود و نسبت به تناوب گياه قبل از جو توجه كافي مبذول داشت. هرگاه محصول جو به مصرف تهيه نوشابه‌هاي الكلي مي‌رسد، زمين بايد داراي ازت كمتري باشد و از كشت گياهان خانواده لگومينوز مانند يونجه، شبدر، نخود، باقلا، عدس و غيره در تناوب قبل از اين نوع جوها خودداري گردد.
بهترين تناوب براي جوهاي بهاراه، در صورت مناسب بودن شرايط خاك، آب و يا باران و غيره، كشت چغندرقند و يا سيب‌زميني در سال اول مي‌باشد و پس از برداشت اين گياهان، مي‌توان نسبت به كشت جو اقدام نمود.
چون جوهاي پاييزه معمولاً زودتر از ساير غلات پاييزه كاشته مي‌شوند، لذا در تناوب قبل از جو، بايد گياهاني را قرار داد كه دوره زندگي آنها طولاني نباشد، اين گياهان عبارتند از:
سيب‌‌زميني زودرس، دانه‌هاي روغني، ذرت علوفه‌اي سيلواي، گوجه‌فرنگي و گندم.
هرگاه بافت خاك و شرايط جوي مساعد باشد، مي‌توان مدت چند سال در يك زمين به طور متوالي جو كشت نمود. چون جو معمولاً در آخر تناوب قرار مي‌گيرد، بهتر است بعد از جو هميشه يك نبات علوفه اي كشت نمود. در مناطقي كه شرايط مناسب باشد، مي‌توان جو و يونجه پاييزه و جو و شبدر را همزمان و يا جو جو پائيزه و يا بهاره را به موقع خود و در بهار در داخل اين زراعت يونجه و يا شبدر كشت كرد.
در مناطق گرم و معتدل، مي‌توان تناوب جو ـ ذرت را اجرا كرد و پس از برداشت جو، بلافاصله نسبت به كشت ذرت اقدام كرده و در مدت يكسال، دو محصول از يك زمين برداشت نمود.
در خاك‌هاي ضعيف و در مناطق خشك، نيتجه كاشت جوهاي پاييزه بهتر از جوهاي بهاره است و در اين مناطق مي‌توان جو را بعد از آيش در تناوب قرار داد.
در بعضي از مناطق، تناوب دوساله‌اي به صورت گندم پاييزه و جو بهاره برقرار مي‌نمايند. در مناطق سردسير و يا در زراعت‌هاي آبي كه مقدار آب كم و شرايط زمين از نظر مواد غذايي مناسب نيست، بهتر است تناوب چهارساله، شامل گندم پاييزه، آيش، جو بهاره، آيش برقرار نمود. در بعضي از كشورها، جو را در تناوب بعد از يولاف و يا بعد از جو قرار داده و نتيجه خوبي بدست مي‌آورند.
در صورتي كه منظوز از توليد جو، تامين غذا برا ي دام و پرندگان باشد، معمولا ً جو را در تناوب بعد از گندم قرار مي‌دهند.
آماده‌كردن زمين
زميني كه جو در آن كاشته مي‌شود، هرگاه به نحو مطلوب و يا و سايل كمال آماده شود، در بالابردن مقدار محصول تاثير زيادي خواهد داشت. جو احتياج به خاك‌هاي خيلي عميق ندارد و اگر عمق خاك حدود 25 سانتيمتر باشد، جهت رشد و نمو آن كافي است. بنابراين جو احتياج به شخم خيلي عميق نداشته و در عمق 25 سانتيمتري بايد عمليات به خوبي انجام شود.
به علت آنكه در تناوب معمولاً جو بعد از گندم و يا ساير غلات قرار مي‌گيرد، هرگاه كاه و كلش در زمين زياد باشد، بهتر است مقدار اضافي را از زمين خارج كرده و بقيه را خرد نموده و زير خاك كرد. افزودن كاه و يا كلش غلات در مناطق خشك به زمين، موجب بالارفتن قدرت نگهداري آب و املاح خاك مي‌گردد.
عمق شخم همانطوريكه بيان شد، با درنظر گرفتن عمق و بافت خاك زراعتي براي جو حدود 22 تا 25 سانتيمتر مي‌باشد و مهم آن است كه شخم به موقع انجام شود. در مناطق خشك و در مورد جوهاي بهاره، شخم بايد قبل از فراررسيدن زمستان و در اواسط پائيز انجام شود تا در طول زمستان كلوخ‌ها در اثر سرما و يخبندان خرد شده و رطوبت باران و يا برف در خاك به خوبي ذخيره شده و تهويه خاك كامل گردد.
در مناطق مرطوب مي‌توان شخم را جهت كشت بهاره در اواخر زمستان اجرا كرد و كلوخ‌ها را به وسيله ديسك و هرس خرد نمود، در اين مناطق جذب اكسيژن و تهويه خاك به اندازه ساير مناطق كه در آنها شخم پائيزه اجرا مي‌شود، نخواهد بود.
در مورد جوهاي پائيزه، عمليات تهيه زمين مانند گندم است، لكن چون اغلب در تناوب، جو بعد از گندم و يا ساير غلات قرار مي‌گيرد، پس از برداشت گندم و يا ديگر غلات لازم است باقيمانده غلات را كاملاً از زمين خارج كرده و باقيمانده آن را در اوايل پائيز با شخم زير خاك نموده و به وسيله ديسك و هرس، كاملاً خرد كرد تا مشكلي براي كاشت و يا رويش بذر وجود نداشته باشد. كودهاي مورد نياز را بايد همراه با شخم پائيزه در زمين پخش نمود تا در تمام سطح زمين بطور يكسان پخش شده و در عمق مناسب قرار گيرد تا گياهي كه بعداً كشت مي‌گردد، به خوبي بتواند از آن استفاده نمايد.
مواد غذايي مورد نياز جو
نوع و مقدار مصرف هر يك از مواد غذايي كه براي رشد و نمو، تغذيه و يا بالابردن عمكلرد جو به زمين اضافه مي‌شود، بستگي كامل به نوع مصرف جو و تناوب آن دارد.
هرگاه جو بعد از گندم در تناوب قرار گرفته باشد، پس از برداشت گندم و در موقع تهيه زمين و همراه با شخم پاييزه، 70 تا 100 كيلوگرم فسفر در زمين پخش و زير خاك مي‌نمايند. در مورد جوهاي بهاره بهتر است 3/2 اين مقدار كود را در پائيز و 3/1 آن را در اوايل بهار پخش نمود. در صورتي كه زمين از نظر پتانسيل ضعيف باشد، همزمان با پخش كود فسفره، در خاك‌هاي آهكي، مقدار 60 تا 70 و حداكثر تا 100 واحد پتاس (به صورت K2O) جهت توليد كاه كافي است. همچنين در مناطق گرم و خشك، مقاومت جو در برابر خشكي زيادتر خواهد بود.
با استعمال كودهاي فسفره، نشاسته جو افزايش يافته و نمو آن بهتر صورت گرفته و مقاومت نبات زياد مي‌گردد. با افزايش فسفر، دانه دادن بهتر انجام شده و دانه‌ها زودتذ مي‌رسند. همچنين در مناطق گرم و خشك، مقاومت جو در برابر خشكي زيادتر خواهد شد.
مصرف كود ازته و مقدار آن بستگي به عوامل مختلفي مانند: رقم، شرايط زمين، مقاومت به ورس، تناوب و غيره دارد. در خاك‌هاي آهكي و شني، مي‌توان كود ازته بيشتري مصرف كرده و مقدار كود را 10 تا 20 واحد افزايش داد و هرگاه جو بعد از گياهان وجيني در تناوب قرار گرفته باشد، مقدار كودهاي مصرف شده به خصوص ازت 15 تا 20 كيلوگرم كمتر بايد درنظر گرفته شود.
ازت را در موقع كشت بذر بايد به وزمين اضافه كرده و در موقع افزودن ازت به خاك، به وضع زمين از نظر رطوبت و مقدار مواد غذايي و نوع مصرف جو توجه داشت.
زمان كاشت جو
زمان كاشت جو در هر منطقه بستگي به شرايط جوي، بافت خاك و نوع زراعت دارد. در مورد جوهاي پائيزه، زماني بايد اقدام به كشت بذر نمود كه گرماي تابستان تمام شده و سرماي پايئز و زمستان شروع نشده باشد. معمولاً جو را هميشه قبل از گندم پائيزه بايد كاشت تا قبل از شروع سرما، كاملاً پنجه توليد نمايد. پس از پايان زمستان، جوهاي پائيزه فوراً شروع به رشد نموده و به ساقه مي‌روند.
هرگاه در مناطق سرد و يا معتدل نسبت به كاشت جوهاي پائيزه ديرتر از موعد مقرر اقدام گردد، به علت شروع سرما در اواسط يا اواخر پائيز، جو پنجه توليد نموده كه در نتيجه در چنين حالتي در بهار پنجه توليد نمي‌كند، لذا در چنين شرايطي بايد در پاييز زود كاشته شود تا قبل از شروع سرما، پنجه كافي از آن‌ها بوجود آيد. در مناطق سردسير معمولاً جوهاي پاييزه را در اواخر تابستان و اوايل پائيز و در مناطق معتدل حدود 15 روز ديرتر مي‌بايد كشت كرد.
در مورد جوهاي بهاره، زماني كه يخبندان و سرماي زمستان تمام شد، كشت بايد انجام شود تال سرما به رشد اوليه جوانه صدمه نزند. جوهاي بهاره در مقابل سرما، مقاومت كمتري نسبت به جوهاي پاييزه داشته و مقاومت متوسط آنها 5- تا 7- درجه است. از طرف ديگر قدرت توليد پنجه

فایل : 25 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...