مقاله در مورد عوامل سبب ساز گرايش رابطه نامشروع

مقاله در مورد عوامل سبب ساز گرايش رابطه نامشروع

مقدمه :
زندگي مشترك نيز مانند هر امر و پديدة ديگر، آسيب ها و آفت هاي خاص خود را دارد و يكي از اين آسيب‌هاي بزرگ و عمدة زندگي مشترك، وجود رابطة نامشروع است (كاوه، 1383). مي دانيم كه رابطة نامشروع جنسي از ديرباز تاكنون ادامه دارد ، يعني از زماني كه پيوند ازدواج در جامعه مجاز شمرده شد . از لحاظ تاريخي- قبل از اسلام- از وقتي روابط نامشروع جنسي در ده فرمان موسي از جمله گناهان شمرده شد ، اين مسئله اهميت يافت. اين واقعيت كه رابطة نامشروع جنسي كار خطايي است و حتي گناه شمرده مي شود، از طريق جامعه در وجود ما كاشته شده است و در فرهنگ و دين ما وجود دارد و ما با آن بزرگ مي شويم. به رغم تكفير اجتماعي و ديني رابطة نامشروع، اين پديده هميشه مطرح بوده و با ما است(Layton Tholl , 2003 ). بي وفايي و خيانت، چنانچه در خانواده اي روي دهد ، بيش از همه همسري را كه مورد بي وفايي واقع شده ، مورد آسيب قرار خواهد داد و موجب مختل شدن بهداشت روان و از دست دادن تعادل عاطفي و رفتاري وي خواهد شد . در اين ميان ، فرزندان نيز از آسيب هاي وارد شده به ساختار خانواده بي نصيب نخواهند ماند ( كاوه ، 1383 ) .
البته بي وفايي و خيانت از اموري است كه نياز است تحقيقات و پژوهشهاي بيشتري در مورد آن انجام گرفته و به بررسي علل آن پرداخته شود و نتايج آن بصورت گسترده در اختيار عموم، به ويژه همسران قرار گيرد ، تا از مواهب آن بهره مند شوند ( كاوه ، 1383 ).
بيان مسئله :
احتمالاً هر مشاوري در خانواده درماني يا زوج درماني، با ضربه روحي و مخرب عواطف و روابط زناشويي بعد از كشف رابطه نامشروع روبرو شده است(Rubinstein & Ivanir, 1999). طبق آخرين اخبار آمار گيري 17% طلاق ها در آمريكا در اثر بروز روابط نامشروع بوده است و 70% زنان داراي همسر و 45% مردان داراي همسر از رابطه نامشروع همسرانشان بي اطلاع بوده‌اند ( Lyton tholl, 2003 ). در كشورهاي مختلف درباره عوامل و دلايل وجود پديده رابطه نامشروع و روشهاي درمان و پيشگيري آن تحقيقات و نظريات مختلفي بيان شده است. اما در كشورمان هنوز پژوهش علمي و چشمگيري در اين زمينه نشده است و ما هنوز به درستي نمي‌دانيم كه آثار مخرب اين پديده چگونه محيط خانواده را كه محيط عاطفي و مدرسه حقيقي مهر و محبت است، تهديد مي‌كند.
در اين ميان مسئله اي كه نظر پژوهشگر را به خود جلب كرده است، اين است كه : چه عواملي موجب گرايش زنان و مردان متأهل به رابطه نامشروع جنسي مي شود؟
با توجه به ويژگي هاي مسئله پژوهش، به دنبال مسئله و پرسش اصلي و همچنين با توجه به شواهد، عقايد و نظريات متخصصان و كارشناسان، پرسشهاي زير مطرح مي شود :
آيا نارضايتي از روابط جنسي همسران موجب گرايش آنان به روابط نامشروع مي شود؟
آيا نارضايتي از روابط عاطفي همسران موجب گرايش آنان به روابط نامشروع مي شود؟
آيا عدم اطمينان و سوء ظن نسبت به همسر و حس انتقام جويي نسبت به وي موجب گرايش زن و شوهر به روابط نامشروع مي شود؟
آيا نوعي تنوع‌طلبي بعضي از زن و شوهران موجب گرايش آنان به روابط نامشروع مي‌شود؟
آيا بين گرايش به روابط نامشروع با مدت زماني كه از ازدواج افراد مي گذرد، رابطه وجود دارد؟
آيا دلايل گرايش به روابط نامشروع در بين زنان و مردان متأهل متفاوت است؟
آيا ميزان گرايش به روابط نامشروع در ميان زنان و مردان متأهل متفاوت است؟
هدف اصلي :
هدف اصلي در پژوهش حاضر شناخت عواملي است كه موجب گرايش زنان و مردان متأهل به ايجاد روابط نامشروع جنسي مي شود.
اهميت مسئله :
در طول زندگي زناشويي، شايد بزرگترين آسيب روحي كه يك فرد ممكن است متحمل شود، به استثناي مرگ فرزند يا همسر، كشف رابطه نامشروع زوجين است. چون اصل غير قابل بحث حاكم بر زناشويي، وفادار ماندن نسبت به يكديگر است. با كشف اين نوع رابطه، اعتماد و وفاداري زوج زير سؤال مي رود و نسبتاً تخريب مي شود و روابط زوجين سير نزولي بيشتري پيدا مي كند. ( Lusterman,1995 ).
با شناخت اين عوامل و نقد و بررسي و تجزيه و تحليل آنها، مي توان تعارضها و كشمكش ميان زوجها، استرسها، ناراحتي ها، عقايد و انتظارات نادرست و غير منطقي زوجين را درزندگي مشترك شناخت و آگاهاندن مسئولان و زوجين گامي در جهت كاهش اين معضلات برداشت و در نتيجه، به ايجاد محيط سالم در خانه و جامعه، محكم بودن بنيان خانواده، كاهش روابط
نامشروع و در نتيجه آن كاهش آسيبهاي اجتماعي همچون خودكشي، طلاق، اختلالات رفتاري و روابط نابهنجار و نظاير آن كمك كرد.
بيان فرضيه :
فرضيه اول : بين ميزان نارضايتي از روابط جنسي زنان و گرايش به رابطه نامشروع جنسي رابطه وجود دارد.
فرضيه دوم : بين ميزان نارضايتي از روابط جنسي مردان و گرايش به رابطه نامشروع جنسي رابطه وجود دارد.
فرضيه سوم : بين ميزان نارضايتي روابط عاطفي زنان و گرايش به رابطه نامشروع جنسي رابطه وجود دارد.
فرضيه چهارم : بين ميزان نارضايتي روابط عاطفي مردان و گرايش به رابطه نامشروع جنسي رابطه وجود دارد.
فرضيه پنجم : بين ميزان سوءظن و حس انتقام جويي زنان از بي وفايي همسرشان و گرايش به رابطه نامشروع جنسي رابطه وجود دارد.
فرضيه ششم : بين ميزان سوءظن و حس انتقام جويي مردان از بي وفايي همسرشان و گرايش به رابطه نامشروع جنسي رابطه وجود دارد.
فرضيه هفتم : تنوع طلبي زنان موجب گرايش آنان به رابطه نامشروع جنسي نمي شود؟
فرضيه هشتم : بين ميزان تنوع طلبي مردان و گرايش به رابطه نامشروع جنسي رابطه وجود دارد.
فرضيه نهم : بين رضايت از روابط جنسي افراد با جنسيت و مدت زماني كه از ازدواج آنان مي‌گذرد رابطه وجود دارد.
فرضيه دهم : بين رضايت از روابط عاطفي افراد با جنسيت و مدت زماني كه از ازدواج آنان مي‌گذرد رابطه وجود دارد.
فرضيه يازدهم : بين سوءظن و حس انتقام جويي افراد از همسرشان و جنسيت و مدت زمان ازدواج رابطه وجود دارد.
فرضيه دوازدهم : بين ميزان تنوع طلبي افراد با جنسيت و مدت زماني كه از ازدواج آنان مي‌گذرد، رابطه وجود دارد.
فرضيه سيزدهم : بين گرايش افراد به رابطه نامشروع جنسي، جنسيت و مدت ازدواج رابطه وجود دارد.
سوابق پژوهشي و رويكردهاي علمي :
در كشور ما، معمولاً مسائل مربوط به رابطة نامشروع جنسي، از بُعد اعتقادي و مذهبي مورد بررسي قرار گرفته است و اين موضوع بصورت تخصصي و علمي و اينكه چگونه بوجود مي‌آيد، چگونه ادامه پيدا مي كند و چه آسيب هايي براي اعضاي خانواده دارد، چگونه درمان مي‌شود و چگونه پيشگيري مي شود، مورد توجه نبوده است. طبق بررسي ها و نظريات مشاوران و روانشناسان كه در زمينه رابطه نامشروع جنسي به مطالعه و تحقيق پرداخته اند،عوامل مختلفي مي‌تواند موجب گرايش افراد به رابطه نامشروع جنسي شود كه برخي از اين عوامل كه در اين پژوهش مورد بررسي قرار گرفته است عبارتند از :
1. نارضايتي از روابط عاطفي و عدم صميميت ميان زوجين :
در ميان برخي از زوجين به مرور زمان يك نوع جدايي عاطفي و روابط كور بوجود مي آيد و راحت تر به جدايي عاطفي تن مي دهند. تحريك نشدن و عدم كنجكاوي نسبت به مسائل
فردي ديگر موجب مي شود فرصت ايجاد روابط جديد جنسي و ساير روابط عاطفي و گشودن راههاي جديد بين دو زوج پيش نيامد و در اين ميان زوجين براي رسيدن به روابط عاطفي مناسب و ارضاي احساسات و عواطف ممكن است به روابط نامشروع روي آورند ( Rubinstein & Ivanir, 1999 ).
2. نارضايتي از رابطه جنسي :
بعضي زوجها در اين موارد از روبرو شدن با مشكلي كه دارند، مي گريزند و به درمان آن مي پردازند. نبودن ميل جنسي، ناكارآمدي جنسي مانند ناتواني در روابط جنسي مطلوب و زودانزالي به طور مزمن، امتناع از عشق بازي و رفتار جنسي، عدم تحريك پذيري جنسي، دير ارضاء شدن، عدم توانايي در اظهار عشق جسمي و عاطفي مسائلي هستند كه بيشتر مطرح مي‌شوند. در اين موارد زوجين به جاي درمان مشكل موجود در رابطه جنسيشان، به دليل ناآگاهي يا احساس شرم و يا دلايل ديگر، مشكل را حل نشده رها كرده و نياز خود را با ايجاد رابطه نامشروع جبران مي كند ( اسپرينگ، ترجمه فرجي، 1380 ) .
3. تنوع طلبي :
عده اي از افراد معتقدند كه انسان در مدت طولاني نمي تواند روابط جنسي خود را به شكل تك همسري ادامه دهد و وفاداري به همسر يك عقيده غير عادلانه و قديمي است. بنابراين مي توان گفت در بعضي موارد چيزي كه به يك رابطه نامشروع عشقي مي انجامد، نياز به تجربه شور و عشق زياد و ميل به تجربه كردن يك رابطه جنسي جديد و ممنوع مي باشد ( Rubinstein & Ivanir, 1999 ).
4. انتقام جويي از همسر بي وفا :
زماني است كه يكي از زوجها داراي رابطه نامشروع است و زوج قرباني براي برانگيختن حس حسادت و انتقام جويي از همسرش به رابطه نامشروع روي مي آورد.(Lyton tholl,2003) همسري كه مورد بي وفايي قرار مي گيرد، احساس اجحاف شديدي مي كند. چنين احساسي افكار مختلفي را به ذهن مي آورد و واكنشهاي متفاوتي را مي تواند به همراه داشته باشد كه گاهي اوقات نيز افكاري در ارتباط با گرفتن انتقام و مقابله به مثل نمودن به ذهن همسري كه مورد بي وفايي قرار گرفته، خطور مي نمايد ( كاوه، 1383 ).
در كشورهاي مختلف ديگر، پژوهشهايي انجام گرفته كه نتايج چند نمونه از آنها به شرح ذيل است :
در سال 1992 ، مركز پژوهش افكار عمومي ملي مستقر در دانشگاه شيكاگو مطالعه اي در سطح ملي ايالات متحدة آمريكا انجام داد كه در آن از 3432 مرد و زن در سنين 18 تا 59 سال سئوال شد : « آيا تا به حال با كسي غير از همسر فعلي خود آميزش جنسي داشته ايد ؟ »
تعداد مرداني كه به اين سئوال پاسخ مثبت داده بودند ، بين 1/7% ( گروه سني 18 تا 29 سال ) تا 37% ( گروه سني 50 تا 59 سال ) و تعداد زناني كه پاسخ مثبت داده بودند بين 7/11% ( گروه سني 18 تا 29 سال ) و 9/19% ( گروه سني 40 تا 49 سال ) بود . تنها 12% از زنان گروه سني 50 تا 59 ساله به داشتن روابط جنسي نامشروع پاسخ مثبت داده بودند. از مجموع نتايج بدست آمده ، ميانگين گرفته شد تا افراد جوان تر با سابقة ازدواج كوتاه تر با افراد پيرتري كه سابقة ازدواج طولاني تر داشتند ، در هم درغام شدند . پژوهشگران نتيجه اي بدست نياوردند. آنها صرفاً بر روي نمودار نشان دادند كه حدود 25% از مردان متأهل و 15% از زنان متأهل
حداقل يك مورد رابطة نامشروع را در طول زندگي زناشويي خود گزارش كرده بودند(Louman &… 1994) .
وسيمن و همكاران در يكي از بررسي هاي اخير، نمونة تصادفي زوج درمانهاي شاغل در اين رشته ، كه همگي از اعضاي اتحادية روانشناسي آمريكا با اتحادية كارشناسان زوج درماني و خانواده درماني هستند ، روابط نامشروع جنسي خارج از محدودة زناشويي را به عنوان سومين مشكل بغرنج و دشوار از نظر درماني و دومين مشكل مخربي كه زوج ها با آن روبرو هستند ، ارزيابي كردند . بعلاوه ، گزارش كردند كه خيانت به زندگي زناشويي ، مسألة تقريباً 30% از زوج‌هاي تحت درمان آنان است .
گلس و رايت ( 1985 ) در تحقيق خود متوجه شدند كه 56% از مردان و 24% از زنان مورد مطالعه ، در عين داشتن رابطة جنسي خارج از محدودة زناشويي ، اعلام داشتند ازدواج موفق و خوبي دارند. در حاليكه در مورد مفهوم « ازدواج موفق » مغلطه اي صورت گرفته است .
ديويد باس1 ( 1992 ) ، در مطالعات خود به اين نتيجه رسيد كه زنان بيشتر از درگيري عاطفي شوهرشان با زنان ديگر و مردان بيشتر از درگيري جنسي زن خود با ديگران دچار تشويش خاطر مي شوند . او با قرار دادن چند الكترود بر روي سر مردان و زنان متوجه شد كه وقتي مردان زن خود را در حال آميزش جنسي با مردان ديگر تصور كردند ، به تعريق افتادند و بلافاصله ضربان قلبشان بالا رفت . وقتي آنها زن خود را در بند عشقي افلاطوني با مرد ديگري تصور كردند ، آرامتر شدند ، ولي كاملاً به سطح عادي خود برنگشتند. پاسخ زنان برعكس بود.
وقتي بي وفايي همسرشان را مجسم كردند ، علائم زجر فيزيولوژيك آنها شديدتر از زماني بود كه آنها را در حال خيانت جنسي مجسم كرده بودند .
يك نمونه برداري تصادفي كه در سال 1989 به عمل آمد ، نشان داد كه 4/6 درصد افرادي كه ازدواج كرده اند و همسر دارند ، اعتراف كرده اند كه رابطة نامشروع داشته اند .1
روش مطالعه :
نوع مطالعه :
مسألة رابطة نامشروع جنسي زنان و مردان متأهل يك پديدة اجتماعي و روان شناختي است كه در مطالعة حاضر، با توجه به ويژگيهاي جامعه شناختي همچون جنس، سن، مدت ازدواج و ويژگيهاي جامعه شناختي، به مطالعه دربارة آنچه مردم دربارة رابطة نامشروع مي انديشند و آنچه كه انجام مي دهند، پرداخته شده است. از اين رو، نوعي مطالعة پيمايشي يا زمينه يابي است.
روش نمونه گيري :
براساس ارزيابي مكانهايي كه احتمال تجمع زنان و مردان متأهل در آنجا داده مي شد و امكانات و توان منديهاي موجود ، افراد مورد مطالعه ، با روش نمونه گيري تصادفي خوشه اي انتخاب شدند .
جمعيت مورد مطالعه :
زنان و مردان متأهل شهرستان بجنورد كه از سال 1382 تا 1383 در اين شهر ساكن بودند و بين يك تا بيست سال از زمان ازدواجشان مي گذرد .
نمونة مورد مطالعه :
4 گروه از زنان و مردان متأهل شهرستان بجنورد كه ويژگيهاي افراد هر يك از گروهها و تعداد آنها به شرح زير است :
گروه اول : 50 نفر زنان متأهل شهرستان بجنورد كه داراي حداقل مدرك تحصيلي ديپلم متوسطه هستند، وضعيت اقتصادي متوسط و مدت 1 تا 10 سال از زمان ازدواج آنان مي گذرد .
گروه دوم : 50 نفر زنان متأهل شهرستان بجنورد كه داراي حداقل مدرك تحصيلي ديپلم متوسطه هستند، وضعيت اقتصادي متوسط و مدت 11 تا 20 سال از زمان ازدوجشان مي گذرد .
گروه سوم : 50 نفر مردان متأهل شهرستان بجنورد كه داراي حداقل مدرك تحصيلي دپيلم متوسطه هستند، وضعيت اقتصادي متوسط و مدت 1 تا 10 سال از زمان ازدواج آنان مي گذرد .
گروه چهارم : 50 نفر از مردان متأهل شهرستان بجنورد كه داراي حداقل مدرك تحصيلي ديپلم متوسطه هستند، وضعيت اقتصادي متوسط و مدت 11 تا 20 سال از زمان ازدواجشان مي گذرد .
بطور كلي نمونة مورد مطالعه را 200 نفر ( 100 نفر زن و 100 نفر مرد ) تشكيل داده است .
متغيرها :
« گرايش به رابطة نامشروع جنسي » به عنوان متغير وابسته در نظر گرفته شد و متغيرهاي مستقل عبارت بودند از : « رضايت جنسي از روابط زناشويي » ، « رضايت عاطفي در روابط زناشويي » ، « سوء ظن نسبت به وفاداري همسر و حس انتقام جويي از وي » و « تنوع طلبي » . در مرحلة دوم روابط بين متغيرهاي مستقل و وابسته با توجه به متغيرهاي كنترل « وضعيت اقتصادي » ، « ميزان تحصيلات » و « مدت ازدواج » ، مورد بررسي قرار گرفتند .
ابزار جمع آوري داده ها :
ابزار جمع آوري داده ها پرسشنامة محقق ساخته به نام « سنجش ميزان گرايش افراد به رابطة نامشروع جنسي » است كه به روش ليكرت ساخته شده و بطور غيرمستقيم از آزمودني ها نظرخواهي مي شود . اين پرسشنامه داراي 52 سئوال و 8 خرده آزمون است كه تعداد سئوالات هر خرده آزمون به شرح زير است :
خرده آزمون مربوط به سنجش ميزان رضايت جنسي زناشويي : 10 سئوال
خرده آزمون مربوط به سنجش ميزان رضايت عاطفي زناشويي : 9 سئوال
خرده آزمون مربوط به سنجش ميزان سوء ظن افراد نسبت به وفاداري همسرشان : 7 سئوال
خرده آزمون مربوط به سنجش ميزان تنوع طلبي افراد : 10 سئوال
خرده آزمون مربوط به سنجش ميزان گرايش افراد به رابطة نامشروع جنسي كه داراي 16 سئوال در 4 گروه به شرح زير است :
4 سئوال مربوط به سنجش ميزان گرايش افراد به رابطة نامشروع ، به دليل نارضايتي از روابط جنسي با همسر .
4 سئوال مربوط به سنجش ميزان گرايش افراد به رابطة نامشروع ، به دليل نارضايتي از روابط عاطفي با همسر
4 سئوال مربوط به سنجش ميزان گرايش افراد به رابطة نامشروع ، به دليل سوء ظن نسبت به وفاداري همسر و حس انتقام جويي از وي .
4 سئوال مربوط به سنجش ميزان گرايش افراد به رابطة نامشروع ، به دليل تنوع طلبي .
لازم به ذكر است كه پرسشنامة زنان و مردان با يكديگر متفاوت است و تفاوت آنها فقط در بكارگيري كلمة « زن يا مرد » در هر يك از سئوالات ، با توجه به مفهوم مورد نظر است .
اعتبار و پايايي پرسشنامه :
قبل از اجراي طرح اصلي ، 21 پرسشنامه ( 10 زن و 11 مرد ) براي برآورد اعتبار و روايي اجرا شده و توسط پنج متخصص روان سنج ، جامعه شناس و مشاور مورد بررسي قرار گرفت و ارزيابي و تصحيح شد. اعتبار هر يك از خرده آزمونها نيز از طريق ضريب آلفاي كرانباخ، بيش از 80 صدم بدست آمد.
روش اجرا :
پس از بدست آوردن اعتبار و پايايي پرسشنامه و انتخاب نمونه پرسشنامه ها همراه با يك پاسخ نامه و پاكت جداگانه، به تعداد 5/1 برابر حجم مورد نياز ، در بين شهروندان بجنوردي كه ويژگيهاي مورد نظر را دارا بودند، اجرا شد.
روش تحليل :
داده هاي موجود در پرسشنامه هاي جمع آوري شده وارد برنامة نرم افزاري spss11 شد و اطلاعات نهايي براساس اهداف طرح و فرضيه ها تحليل و بررسي شد . براي بررسي ارتباط بين متغيرهاي مستقل رضايت از روابط جنسي ، رضايت از روابط عاطفي ، سوء ظن نسبت به وفاداري همسر و تنوع طلبي با متغير وابستة گرايش به روابط نامشروع جنسي ، از آزمون همبستگي پيرسون استفاده شد و در مرحلة بعدي با استفاده از آزمون تحليل واريانس دو طرفه و ميانگين ، تأثير عوامل و ويژگيهاي جمعيت شناختي از قبيل جنسيت و مدت زمان ازدواج بر متغيرهاي مستقل و وابسته مورد بررسي قرار گرفتند .
نتايج :
جدول 1 : نتايج آزمون همبستگي پيرسون
جدول 2 – نتايج آزمون تحليل واريانش دوطرفه
جدول 3 : ميانگين ها
بحث :
اگر معيارها و رفتارهاي جنسي در مرد و زن خيلي با هم تفاوت داشته باشد، مي تواند مشكلاتي ايجاد كند، در صورتي كه اگر تمايل جنسي با هم سليقگي همراه باشد، پايه اي براي يكي از سعادتمندترين روابط زندگي مي شود و احساس علاقه بر مبنا و اهميت محض بنا مي گردد (پروينيان ، 1383 ) .
يافته هاي پژوهش حاضر دربارة فرضية اول و دوم نشان مي دهد كه احتمالاً زنان و مرداني كه گرايش به رابطة نامشروع دارند ، از روابط جنسي با همسرشان رضايت ندارند .
تحقيقات انجام شده نشان مي دهد كه مسئله جنسي از لحاظ اهميت در رديف مسائل درجة اول قرار دارد ( اميني قمي ، 1380 ) . سائق جنسي تنها رابطة حساس بين فردي است كه احتمالاً در جامعة ما به اندازة كافي مجال آموزش نظري و عملي براي آن فراهم نشده است ( پروينيان ، 1383 ) . زنان و مردان ما در جامعة سنتي ، هنوز به وظايف خود دربارة فراهم
آوردن لذت براي ديگري ، آگاهي ندارند . معمولاً آميزش به زور و به صورت يك طرفه انجام مي گيرد ( همان منبع ) .
لذت جنسي ، يكي از لذات قوي در انسان است كه اگر برآورده نشود، ممكن است فرد را به واكنش‌هاي منفي كه يكي از آنها ايجاد و برقراري رابطة نامشروع است، سوق دهد. بعضي از زنان و مردان حاضر نيستند تا آخر عمر، نياز جنسي خود را سركوب كنند و از طرفي، به دليل ارزشهاي اجتماعي و شرم و خجالت- كه ريشة آن بايد شناخته شود- از اعتراض كردن، بيان نياز جنسي خود و راههاي عملي درمان پرهيز مي كنند و هنگاميكه كه زمينة مناسبي ايجاد شود، نياز سركوب شدة خود را با ايجاد رابطة نامشروع جبران مي كنند(Rubinstein & Ivanir, 1999).
در روابط ناقص جنسي مرد و زن ، زن و شوهر هر دو از رابطة جنسي لذت نمي برند و شادابي ، رسيدن همزمان زن و شوهر به ارگاسم ، آرامش و آسودگي هنگام مقاربت و معاشقة قبل از سكس ، سير نزولي داشته (Rubinstein, 1997)، و در نتيجه اين نارضايتي، زمينه اي براي گرايش آنها به رابطة نامشروع مي شود . زنان و مردان ما در بعضي جوامع سنتي هنوز نياموخته‌اند كه مشكلات مقاربتي نيز راه درمان دارد و مي توانند با مشاوره و درمان ، اين مشكل را حل كنند و گاهي نيز در مراحل درماني همكاري نمي كنند و به اشتباه ، تحت تأثير يادگيريهاي اجتماعي ، راه دوم را انتخاب كرده و به روابط نامشروع گرايش پيدا مي كنند .
نتيجة آزمون فرضية سوم و چهارم نشان مي دهد احتمالاً زنان و مرداني كه به رابطة نامشروع گرايش دارند ، در بعضي موارد ، از روابط عاطفي با همسرشان رضايت ندارند . نياز به دوست داشتن و دوست داشته شدن از نيازهاي اساسي انسان است و بر آورده نشدن آن موجب آسيب فرد مي شود ( شولتس ، 1362 ) . كه يكي از اين آسيب ها ، انتخاب روش نامناسب
برآورده كردن اين نياز است . بنابراين مي توان گفت احتمالاً ناتواني در حفظ روابط عاطفي و رضايت بخش با زوج در طي يك مدت طولاني ، موجب بروز ميل به ايجاد رابطة نامشروع مي‌شود .
نتيجة پژوهش ديبل لاتين تل ( 2003 ) نشان مي دهد كه از مجموع 4300 نفر كه پرسشنامة مربوط به پژوهش را پر كرده اند ، 90 درصد افراد گفته اند كه نيازهاي عاطفي كه در رابطة زناشويي آنها وجود نداشته ، آنها را به رابطة نامشروع كشانده است و انگيزة جنسي را تا اين حد مهم ندانسته اند .
نتيجة آزمون فرضية پنجم و ششم نيز حاكي از آن است كه احتمالاً در بعضي موارد زنان و مردان نسبت به وفاداري همسر خود سوء ظن دارند و يا به نوعي نسبت به وفاداري آنها اعتماد ندارند، از نوعي مكانيزم دفاعي دليل تراشي ، كه نام آنرا انتقام جويي مي گذارند، استفاده مي‌كنند. معمولاً زماني كه پس از فاش شدن بي وفايي و خيانت همسر ، بين دو زوج جدال و مشاجره زياد مي شود ، و زن و شوهر به نتيجه نمي رسند ، واكنشي همچون انتقام جويي به فكر همسر زخم خورده مي رسد و گاهي نيز براي برانگيختن حس حسادت و جلب نظر و توجه همسر ، اقدام به گرفتن انتقام و مقابله به مثل مي كنند ( كاوه ، 1383 ) .
در بعضي موارد نيز آموزشها و يادگيريهاي دوران كودكي و تأثير اطرافيان ممكن است در واكنش فرد به شكل انتقام جويي تأثير داشته باشد . بعضي افراد آموخته اند كه در برابر خيانت و يا هر رفتار منفي ديگر ، مقابله به مثل كنند و واكنش منفي نشان دهند و اين رفتار خود را با نوعي مكانيزم دفاعي دليل تراشي توجيه مي كنند . بعبارت ديگر ، براي شكست ها ، ناكامي ها ، باخت‌ها يا رفتار ناسازگارانه شان ، دلايلي به ظاهر موجه ارائه مي دهند (اسپرينگ، ترجمة فرجي، 1380).
بطور كلي دقيقاً مشخص نيست كه چه ويژگيهاي ارتباطي ميان همسران وجود دارد ، كه آنها را به چنين وضعيتي مي رساند و براي آشكار نمودن اين نكات ، نياز به تحقيق و پژوهش بيشتري داريم ( كاوه ، 1383 ) .
نتيجة آزمون فرضية هفتم و هشتم نشان مي دهد كه احتمالاً زنان تنوع طلب نيستند و اين عامل موجب گرايش آنها به رابطة نامشروع نمي شود ؛ در مقابل ، مردان در روابط با غير همجنس تنوع طلب بوده و گرايش به برقراري روابط جديد و تجربة هيجان يك رابطة جنسي جديد دارند (Layton Tholl , 2003) .
احتمالاً مردان گرايش بيشتري به كار ممنوع ، پرهيجان و لذت يك رابطة جنسي جديد دارند و گاهي همين امر، موجب گرايش آنها به رابطة نامشروع جنسي مي شوند .
در فرضيه هاي بعدي ، نتايج مطالعات و بررسي ها نشان داد كه مدت ازدواج و جنسيت در ميزان نارضايتي جنسي و عاطفي در روابط زناشويي و حس انتقام جويي آنها تأثير معناداري ندارد . در مطالعة ميزان تنوع طلبي افراد نتايج نشان داد كه مردان تنوع طلب بوده و مرداني كه مدت 1 تا 10 سال از زمان ازدواجشان مي گذرد ، تنوع طلب تر از مرداني هستند كه مدت 11 تا 20 سال مي گذرد . احتمال مي رود مردان جوان تر هنوز تعهد لازم را نسبت به زندگي مشترك ندارند و در مقابل ، مردان ميان سال مدت زمان بيشتري را صرف ارتقاء شغلي و برآورده كردن نيازهاي اعضاي خانواده مي كنند و شايد همين امر موجب شده است كه در پژوهش حاضر مردان جوان تر از ميزان تنوع طلبي در روابط جنسي نمرات بالاتري كسب كنند.
همچنين در آخرين فرضيه ، نتايج بيانگر اين مطلب است كه مردان بيش از زنان به رابطة نامشروع جنسي گرايش دارند . اعتقادات و باورهاي اجتماعي مي تواند نقش مهمي در
گرايش مردان به رابطة نامشروع داشته باشد ، كما اينكه در جوامع سنتي ، افراد نياموخته اند كه تعارضات زناشويي را حل كنند و دائم براي فرار از مسئوليت و حل مشكلات به مُسكِن هاي كاذب همچون اعتياد، لذت يك رابطة جنسي جديد و ممنوع، و مسائلي از اين قبيل روي مي‌آورند و باورهاي اجتماعي نيز در مقابل، بر اين رفتارهاي ضد اجتماعي برچسب « موجه بودن» مي زند.
ملاحظه هاي اخلاقي :
نظر به اينكه اين پژوهش به عرصه هاي زندگي خصوصي آزمودني ها نزديك گرديده، نهايت تلاش بر آن بوده است كه پاسخ گويان در معرض معرفي قرار نگيرند.
نتيجه گيري :
علم روانشناسي و مشاوره توانسته است بسياري از مشكلات فردي و زناشويي را حل كند. به دنبال سلامت خانواده و افراد ، سلامت جامعه را نيز خواهيم داشت . متخصصان و كارشناسان احتمالاً با بحران رابطة نامشروع در جامعه و جلسات مشاوره روبرو شده اند و مي دانند كه اين بحران چگونه توانسته محيط امن خانه و بستر گرم خانواده را بيمار كند . با آگاهي بيشتر نسبت به عواملي كه موجب گرايش افراد به رابطة نامشروع مي شود ، و چگونگي درمان اين بحران مي‌توان به زوجها كمك كرد تا مشكل فوق را حل كرده، زندگي زناشويي موفق‌تر و محيط اجتماعي سالم‌تري را فراهم كنند .
براي پيشگيري از بروز بحران رابطة نامشروع در زندگي مشترك، مي توان اقدامات اجرايي ذيل را انجام داد :
آموزش قبل از ازدواج براي جوانان و زوجها دربارة چگونگي برقراري روابط عاطفي ، دوستانه و صميمانه با همسر .
در برخي از خرده فرهنگ ها، بخصوص در جوامع سنتي ، زنان و مردان نسبت به نيازها، توانايي ها،ويژگيهاي جنسي و علايق يكديگر آگاهي خيلي كمي دارند و عدم آگاهي، موجب بروز بسياري از مشكلات زناشويي شده است. براي حل اين بحران پيشنهادمي‌شود كه با آموزش مهارت هاي ارتباطي و شناخت تفاوتهاي جنسيتي و رواني افراد و همچنين
شناخت نيازهاي رواني و جسماني دو جنس ( زن و مرد ) ، براي جوانان و زوجها كمك شود تا تعارضات زناشويي كاهش يابد .
آموزش جوانان و زوجها دربارة چگونگي برقراري روابط جنسي موفق و عواملي كه در موفقيت اين رابطة حساس و مهم نقش دارند .
بالا بردن سطح تعهد و سلامت روان در بين جوانان و زوجها .
پژوهش حاضر مي تواند زمينه اي باشد براي پژوهشهاي تخصصي تر دربارة پديدة روابط نامشروع، تا اين موضوع و نحوة درمان آن مورد توجه قرار گيرد، و در نمونه ها و جوامع مختلف تحقيقاتي در اين باره انجام گيرد. آگاهاندن مسئولين و خانواده ها از نتايج تحقيقات، جامعه و خانواده ها را در جهت سلامت و بهداشت رواني بيشتر سوق مي دهد و از بروز اين بحران در خانواده پيشگيري مي كند.
فهرست منابع فارسي :
آبراهامز اسپرينگ ، ترجمة مرجان فرجي ( 1380 ) ، پيوند زخم خورده ، تهران : انتشارات فردوسي .
اميني قمي ، محمد ( 81-1380 ) ، پژوهش رابطة بين بيان آزاد احساسات و رضايت زناشويي ، دانشگاه آزاد روهن .
پروينيان ، پريناز سادات ( 1383 ) ، پژوهش بررسي رابطة بين ارضاء جنسي با رضايت زناشويي ، پايان نامة كارشناسي ارشد مشاوره ، دانشگاه آزاد رودهن .
دهقان ، فاطمه ( 1380 ) ، پژوهش مقايسة تعارضات زناشويي زنان متقاضي طلاق با زنان مراجعه كننده براي مشاورة زناشويي ، پايان نامة كارشناسي ارشد ، دانشگاه تربيت معلم .
كاوه ، سعيد ( 1383 ) ، روانشناسي بي وفايي و خيانت ، تهران : انتشارات هنرسراي انديشه .
فهرست منابع انگليسي :
– Buss , David M.;Larsen , Randy J.;Westen , Drew ; and Semmllroth, Jennifer . (1992,July) . Sexdiffernes in jealousy : Evolutinon , Physicology , and psychology . Psychological science 3 (4) , 251-255 .
– Glass, shriley P., and wright, Thomas L. (1985) Sex differences in type of extramential involvement and marital dissatistacation . sex Roles 12(9/10) : 1101-1120 .
– Loumann , Ed ward o . ; Gognon , John H.; Micheal , Robert T.; and Micheals , stuart . (1994) . The social organization of sexuality .chicago : university of chicage Press .

فایل : 23 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...