مقاله اثر شلاقی در زنجيره تأمين

مقاله اثر شلاقی در زنجيره تأمين

1- مقدمه

اكثر تعارفي كه از زنجيره عرض ارائه ميشود به نوعي به ساختار خطي زنجيره عرضه اشاره مي كنند . واضح ترين مشخصه اين ساختار جريان وارده از سمت اعضا بالادستي به سمت اعضا پايين دستي و جرياناطلاعات در جهت مخالف است . در ان ساختارهر عضوي تنها قراري ارتباط مستقيم بااعضا بلاواسطه قبل و بعد از خود را دارا مي باشد . شبيه سازي كه فورستر در سال 1961  اين ساختار با نام بازي توزيع نوشيدني ارائه كرد نشان داد كه تصميم گيري شركاي زنجيره عرضه بر مبناي روابط خطي مي تواند بستري براي ايجاداثر شلاقي در زنجيرة عرضه باشد. اثر شلاقي افزايش نوسان تقاضا در طول زنجيره عرضه از سمت اعضا پايين بالادستيمي باشد . اين پديده توجه بسياري از تحقيقات آكاميك را به خود جلبكرده است و به همن دليل راه حلهاي متفاوتي براي مقابله با آنارائه گشته است . همانطور كه در ادامه بحث آورده مي شود راح حل كلي براي مهار اين پديده پرهيز از تصميم هاي محلي توسط اعضاء و حاكم شدن ديدگاه سيستميبر ساختار زنجيره عرضه مي باشد . براي اين منظور ، ساختار منظومه‌اي براي تبادل جريان اطلاعات و مواد به عنوان بستري براي هدف فوق مورد توجه قرار گرفته و معرفيمي شود . اين ساختاراين قابليت را خواهد داشت تا با حذف دلايل ايجاد اثر شلاقي در كاهش هر چه بيشتر آن مؤثر باشد .

2– ساختارخطي زنجيره عرضه و اثر شلاقي

بر اساس تعريفي كه Towill و همكان در سال 1992 ارائه مي كنند زنجره عرضه سيستمي است كه قسمتهاي اصلي آن تأمين كننده هاي مواد خام ، توليد كننده ها ، سرويسهاي توزيع ومشتريان و مشتريان هستند كه همه آنها از طريق جريان رو به جلوي مواد و كالاها وجريان رو بهعقب اطلاعات ا هم متصل مي شوند . بر اساس تعريفي ديگر زنجيره عرضه مجموعه اي از فعاليتها مي بشد كه باعث حركت و انتقال مواد از مراحل اوليه به سمت مصرف كننده نهييمي شود بطوريكه اين فعاليتها همراه با جريان رو به جلوي مواد و جرين رو به عقب اطلاعات مي باشند .

بنابراين همان طور كه در شكل 1 نشانداده شده است مشخصه واضح زنجيره عرضه در ساختار مرسوم حركت رو به جلو جريان فيزيكي كالا و حركت رو به عقب جريان اطلاعات شناخته مي شود .

در اين ساختار خطي هيچ ارتباط مستقيمي بين بالادستي زنجيره عرضه (تأمين كننده ها و توليد كننده ها ) و مصرف كننده‌هاي نهايي يا مشتريهاي پايين دستي زنجيره عرضه براي تبادل وجود ندارد . چنين ساختاري باعث مي شود تا هر عضو از زنجيره عرضه مبناي تصميم مبناي تصميم گيريهاي خود را بر اساس رفتارهاي اعضا بلاواطله خود قرار دهد ، جرا كه جز اين عضا سايراعضا زنجيره را مشاهده نمي كند .

شبيه سازي توزيع نوشيدني به خوبي رفتار سيستمي را نشان مي دهد . شبيه سازي توزيع نوشيدني يك شبي سازي مديريينياست كه براي اولين بار در دانشكده مديريت دانشگاه MIT در آمريكا توسط فورستر در سال 1958 تا 1961 با هدف ايجاد درك بهتر نسبت با نتايج تصميماتي كه در فعاليتهاي به هم وابسته زنجيره تأمين گرفته بوجود آمد .اين شبيه سازي به عنوان يك وسيله استثنايي اثر ديدگاه هاي متفاوت در زنيجره تأمين را روي كاراريي زنجيره زنجيره تأمين نشان ميدهد .  اين شبيه سازي به خوبي بيانگر رفتارسيستمي است كه به شكل ساختار مرسوم زنجيره عرضه ايجاد شده است .

در بازي توزيع نوشيدني اعضا زنجيره عرضه بايد سعي كننده تا با مديريت سطح موجودي در زنجيره توزيع و توليد ، هزينه خود را كمينه كنند . اين بازي شامل 4 مرحله مي باشد : خرده فروش، عمده فروش ، توزيع كننده و توليد كننده .

هر بخش يك بافر كوچك براي مقابله با نوسانات احتمالي در مصرف نهايي ذخيره مي‌كند و از مشتري مستقيم و بدون واسطه خود سفارش مي گيرد و بر اساس تصميم ميگيرد كه به چه مقدار به تأمين كننده خود سفارش بدهد. اين شبيه سازي طوري طراحي شده است كههر بخش ،از اطلاعات محلي خوبي برخوردار است اما در دسترسي به اطلاعات كل زنجيره تأمين راجع به سطح موجوديها و سفارشها به شدت در محدوديت قرارداد . اين بدين معني است كه تنها خرده فروش است كه از تقاضاي واقعي مشتري نهايي اطلاع دارد . در اين بازي فرض مي شود كه دو هفته طول مي‌كشد تا اطلاعات سفارشها بين اعضا منتقل شود و دو هفته طول مي كشد تا سفارشها از يك بخش به بخش ديگر منتقل مي شود ؛ امكان كنسل كردن سفارشها نيز وجودندارد و همچنين سفارشات برگشتياتفاق نمي افتد . هزينه هاي كمبود وجودي (كه شامل از دست دادن مشتري نيز مي شود ) دو برابر بيشتر از هزينه هاي نگهداري موجودي مي باشد . هدف اين بازي آن است كه مجموع هزينه ها در كل بخشهاي درگير در بازي توزيع نوشيدني كمينه شود .

بعد از50 بار تكرار اين شبيه سازي تايج قابل توجهي بدست آمد . هرچند كه تقاضاي مشتري نهايي در هفته پنجم فقط دو برابر شده بود اما نوسانات و اعوجاجهايبزرگي در سفارشهايي كه در طول زنجيره جريان داشت اتفاق افتاد بود . معمولاٌ بعد از انجام هر بازي توليد كننده به الگوي تقاضايي حدوداٌ با دشت 900% تقويت نسبت به نوسان تقاضاي مشتري نهايي مي رسيد .

در اين شبيه سازي هرچند كه شركايزنجيره عرضه به صورت كاملاٌ منفرد و مستقل از هم در مورد سفارش موجوديها تصميم مي گرفتند اما الگوي رفتاري كيفي همةآنها يكسان بود ؛ دين معني كه الگوي سفارش به شكل تقويت شده و با نوسان و تأخير فاز در زمان واكنش نمود پيدا مي كرد . اين پديده كه بام نام اثر فورستر نيز شناخته مي‌شود واريانس سفارشاتي كه به تأمين كننده دادهمي شود بيشتر از وارانس  سفارشاتي است كه از طرف خريداران و مشتريان داده مي شود (Towill,1997) ، اين اثر بعدها توسط iee وهمكارانش در سال 1997 به علت رفتار نوساني تقاضا در طول مسير زنجيره عرضه به نام اثر شلق گاوي ناميده شد .

با توجه به شبيه سازي كه از ساختاررسوم زنجيره عرضه ارائه شده است مي توان زمينه ايجاد چنين لي كه بشدت باعث كاهش كارايي زنجيره عرضه ميشود را در رفتار محلي اعضاء زنجيره و تصيم گيريهايآنهابا اطلاعات غير شفاف و بي كيفيت دانست كه در جريان رو به بالاي اطلاعات حاصل مي شود

3- دلايل ايجاد اثر شلاقي

Galbraith,1977 عدم اطمينان يك فعاليت را به اين شكل تعريف مي‌كند كه … عد اطمينان تفاوت بين مقداري از اطلاعات كه براي انجام يك فعاليت لازم است و مقداري از اطلاعات كه در حال حاضر توسط سازمان پردازش مي شود مي باشد . اينتعريف از اين فرض ناشي مي شود كه عدم اطمينان نتيجه كمبود اطلاعات است .

از نقطه نظر لجستيكي عدم اطمينان بهچهار دسته تقسيم مي شود ؛ عدم اطمينان در تقاضا ، عدم اطمينان در عرضه ، عدم اطمينان در فرايند و عدماطمينان در برنامه ريزي كنترل

بواسطه وابستگي كه بين هر مرحله با تقاضا كننده بعدي و عرضه كننده ماقبل خود در زنجيره عرضه وجود دارد طي مكانيزم خاصي ، تأمين كننده هاي مواد خام براي توليد كننده هابا عدم اطمينان هاي شديدتري نسبت به مصرف كنندهاي نهايي و اعضا پايين دستي روبرو هستند. اين مكانيزم خاص در زنجيره عرضه با نام اثر شلاقي شناخته مي‌شود .

يكي از بنادي ترين تحقيقات در زمينه اثر شلاقي را به ثبت رساندند . آنها دراين مطالعه چهار دليل عمده براي ايجاد اعوجاج تقاضا در زنجيره عرضه را شناسايي كردند :

به هنگام كردن پيش بيني تقاضا

يكي از پديده هايي كه ناشي از محلي عمل كردن شركاي زنجير عرضه مي باشد پيش بينيتقاضا بر مبناي حس مستقيم بدست آمده از مشتري بلافاصله مرتبط با آنها است . در عمل پيش بيني با خطا همراه است و وقتي اين خطا در طول زنجيره تكرار مي شود با تجمع خود در انتهاي زنجيره باعث ايجاد نوسان شديدي نسبت به نوسان ابتداي زنجيره مي شود . عاملي كه باعث تبديل اين اطلاعات بهنگام نقطه فروش به اطلاعاتي قديمي و سوخته مي شود از دست رفتن زمان براي رسيدن اطلاعات سفارش به تأمين كننده ها مي باشد .

از عوامل ديگير كه در تجميع خطاي تقاضاها مؤثر است وجود ليد تايم هاي طولاني بين اعضاء زنجيره عرضه مي باشد . وجود ليد تايم باعث مي شود تا هرعضو علاوه بر تقاضاي حقيقي مورد نيازش مقداري تقاضا هم به عنوان ذخيره اطمينان براي ليدتايم سفارش بعدي صادر كند .در عمل تقاضاهاي حاصل از ليدتايم ها در انتهاي زنجيره باعث نوسات شديدي مي شود . مجموعه عوامل فوق باعث مي شود تا تغييرات مقدار سفارش در طول زمان به عرضه كننده ها بيشتراز نوسان اطلاعات تقضا باشد .

سفارش محموله اي(بچي)

در زنجيره عرضه هر كمپاني جايگزين سفارشهايش را از بالا دستي خود مي كند كه انجام اين فرايند معمولاٌ بوسيله استفاده از سيستمهاي كنترل و پايش دوره اي جريان مواد برنامه ريزي مي شود . در  اين سيستمها معمولاٌ عواملي وجود دارد كه منجر به ايجاد اثر شلاقي مي شوند . معمولاٌ بهدليل وجود هزيه هاي بالاي سفارش دهي ، هزينه هاي بلاي حمل و نقل و … شركتها ترجيح مي دهند تا سفارشهاي رسيده در طول زمان را براي رسيدن به مقدار اقتصادي براي حمل يا كم كردن هزينه هاي موجودي ، انباشتهكنند و اين تقاضاهاي مشتريان انباشته شده به صورت بچ به تأمين كننده‌ها سفارش داده شود . اين امر علاوه بر آنكه باعث تأخير در انتقال اطلاعات فروض به اعضا بالادستي مي شود ، باعث مي شود تا تقاضايي مجازي به علت رسيدن به مقدار سفارش بهينه ايجاد شود .

نوسان قيمت

بالا و پايين شدن قيمت به ايندليل در ايجاد اثر شلاقي مؤثر است كه باعث ايجاد انگيزه براي انجام پيش خريد مي شود . در عمل تمايل براي پيش خريد به معناي ايجاد يك نوسان در تقاضا كه مي باشد كه موقتي است . چرا كه حجم انبوه تقاضاي ايجاد شده در اثر كاهش قيمت قيمت ، با افزايش قيمت به سرعت كاهش يافته و در اين ميان شركتي كه مبناي اين حجم انبوه برنامه ريزي كرده بوده است باتقاضاهاي زيادي وروبرو مي شود كه تبديل به سفارش نشده اند .  بر همين اساس اين نوسان باتأين كننده هايي بالا دستي تعميم پيدا مي كند .

يكي ديگر از رفتارهاي رايج در تجارت استفاده از تختلف مانند تخفيف هاي مقداري ، قيمت تسهيلات و … است . اين امر باعث مي شود تامشتريها مقداري بيشتر از آنچه كه نياز واقعيشان بوده خريد كنند و اين باعث مي شود تا آنها اين خريد اضافي را براي اينده ذخيره كننده و در واقع و در واقع تقاضايي كه بعد از اعمال تخفيف ايجاد شده بعد از مدتي به كاهش تقاضا تبديل مي شود .

سهيمه بندي وكمبود :

Gamming برنامه ريزي است كه با توجه به تصويري غلط از تقاضاي مصرف كننده انجام ميشود . وقتي كه تقاضاي كالايي از عرضه بيشتر مي شود سازنده ها اغلب يك سهم و ثابتي با توجه به درصد نسبي تقاضا مشتريان به كل تقاضا هاي رسيده را براي آنها مي گيرند . . در اين حالت معمولاٌ مشتريان براي عدم مواجه با كمبود و بدليل آگاهي از اين استراتژي تقاضايي بيش از حد نياز خود را تأمين كننده ها اعلام مي كنند كه باعث تورم تقاضا در طول عرضه مي شود .

10-4- راههاي مقابله با اثر شلاقي

از آنجايي كه پديده اثر شلاقي آثار نا مطلوبي بر كارايي زنجيره عرضه دارد مورد توجه بسياري از تحقيقات آكادميك قرار گرفته است .

از تكنيكهاي شبيه سازي براي ارزيابي اثر استراتژيهاي مختلف براي كاهش تورم تقاضا استفاده كرده اند .استراتژيهايي كه مد نظر قرار گرفته اند به قرار زيراست :

  • حذف گرههاي توزيع از زنجيره عرضه ، با در نظر گرفتن فانكشن توزيع در مراكز توليد
  • يكپارچه سازي جريان اطلاعات در طول زنجيره عرضه
  • بكارگيري سياستهاي موجودي JIT براي كاهش تأخيرات زماني
  • بهبود در جريان مواد و محصولاتمياني با تصحيح روبه هاي مقدار سفارش
  • تصحيح پارامترهاي موجود در رويه هاي مقدار سفارش

هدف اينمدل شبيه سازي تعيين مؤثرترين استراتژي در هموار سازي انحرافهاي الگوي تقاضا مي باشد . بر اين اساس مشاهده شد كه استراتژي شماره 3 يعني استراتژي Just In Time و ايتراتژي شماره يك يعني كم كردن گره ها در هموار سازي انحرافات تقضامؤثر از بقيه استراتژيها بوده است .

پنچ استراتژي براي بهبود زنجيره عرضه را مورد بررسي قرار دادند ، سپس اين پنچ استرارژي را روي يك زنجيره عرضه سه مرحله اي مورد آزمايش قرار دادند . اين پنچ استرارژي را روي يك زنجيره عرضه سه مرحله اي مورد آزمايش قرار دادند . اين پنج استراتژي عبارتند از :

  • دقيق كردن قواعد تصميم گيري وجود
  • كاهش تأخيرات زماني در هر يك از مراحل زنجيرة عرضه
  • حذف مراحل توزيع از زنجيره
  • بهبود قواعد تصميم گيري در هر مرحله از زنجيره عرضه
  • يكپارچه كردن جريان اطلاعات و جداسازي تقاضا بر اساس سفارشات واقعيبه طوريكه تقاضاي بازار را منعكس كند .

در زنجيره عرضه مقداري موجودي نگه مي دارد .  بابكارگيري هر يك از اين 5 استراتژي با استفاده از تكنيك شبيه سازي ، نتايج حاصله براي تعيين اينكه كدام يك از ايناستراتژيها مي تواند باعث كمينه كردن نوسانات تقاضا شودمورد استفاده قرار گرفت . نويسندگان اين مقاله نتيجه گرفتند كه مؤثرترين استراتژي بهبود ، استراتژي پنجم است كه جريان اطلاعات در تمام سطوح در زنجيره عرضه بهبود مر دهد .

همانطور كه در جدول زير مشاهده مي شود استراتژي هاي مختلف ان تقاضا در طول زنجيره عرضه را بر مبناي شبيه سازي توزيع توشيدني مورد بررسي قرار داد و به اين نتيجه رسيدند كه با حذف تأخيرات سفارش دهي ، حذف واسطه ها بين تولدد كننده ها و خرده فروشها و رسترسي همه اعضا به تقاضاي مصرف كننده نهايي مي تواند تا حد زيادي در كاهش اثر شلاقي مؤثر باشد .

راههاي متعددي براي كاهش تورم تقاضا در جهت كاهش كل هزينه هاي زنجيره ارائه شدهاست كه مي توان آنها را به صورت زير خلاصه كرد :

  • عرضه كننده ها مي بايستي اطلاعات خود را در زمينه موجوديها و ظرفيت ها با مشتريان خودئ به اشتراك بگذارند .
  • پرهيز از به هنگام كردن پيش بيني ها با اطلاعات مختلف ؛ بايد سيستمها را بكار گرفت كه تا اطلاعات اعضا پايين دستي در اختياراعضا بالا دتسي قرار بگيرد و هر دو بخش بتوانند پيش بيني هاي خود را با يك سري اطلاعات يكسان انجام دهند .
  • سخت تر كردن سياستهاي برگشت پذيريو كنسل كردن تقاضاها
  • حذف هرچه بيشتر تمام تأخيرات زماني چه در جريان كالا و چه در جريان اطلاعات در زنجيره عرضه .
  • تبادل اطلاعات مربوط به تقاضاي بازار با قسمت هايي كه در بالادستي زنجيره تأمين قرار دارند .
  • حذف يك يا چند مرحله مياني در زنجيره عرضه و برنامه هايي كه باعث شود تا به صورت مستقيم با مشتري ارتباط برقرار شود . اين سياست باعث مي شود تا براحتي به الگوي صحيح سفارش مشتريان دست پيدا كرد. اين روش در شركتهاي بزرگي مانند Dell , Apple بكار گرفته شده است .
  • استفاده از تكنيكهاي مبادله لكترونيكي اطلاعات (EDI) ، مديريتموجودي بوسيله فروسندگان (VMI) و برنامه هاي پيوسته جايگزيني (CRP)
  • تدوين و تدبير استراتژيهايي كه منجر به توليد بچ هاي كوچكتر شودو همچنين در مقابل فركانس و تعداد عرضه ها بيشتر شود .
  • كاهش هزينه هاي سفارش دهي با استفاده از ابزارهايي مانند EDI كه به نحو چشمگيري كاهش هزينه هاي سفارش دهي مؤثر است .
  • استفاده از Third party logistic ها براي يكي كردن محمولههاي تإمين كننده هاي كه نزديك بههم هستند تا مقدار محموله از لحاظ اقتصادي به صرفه باشد .

به اشتراك گذاري اطلاعات در زنجيره عرضه

به اشتراك گذاري اطلاعات به عنوان استراتژي اي دستيابي به هماهنگي بيناعضا زنجيره عرضه بوجود آوردن ديد كافي براي تمام اعضا و در نتيجه بهتر شدن تصميم گيريها و بهبود سودآوري كل زنجيره عرضه مطرح مي باشد .

همانطور كهمشاهده مي شود در بين اين دلايل آنچه كه در ادبيات اثر شلاقي به فور مورد توجه قرار گرفته است بررسي تأثير جريان اطلاعات در انتقال تقاضا و تإثيرآن بر كاهش اثر شلاقي وايجاد هماهنگي از مهمترين وظايف مديريت زنجيره عرضه است مي‌باشد  .

وينكر و همكاران (1991) با شبيه سازي ومقايسه سناريو ها مختلف ، از استراتژي يكپارچه جريان اطلاعات و حداسازي تقاضا بر اساس سفارشات واقعي به عنوان مؤثرترين راه حل براي كاهش اثر شلاقي ياد مي كنند . ونآكر و همكاران (1993) همانطور كه در جدول 1 قابل مشاهده است در مطالعات خود نشان دادند كه دسترسي تمام اعضا به اطلاعات تقاضاي مصرف كننده نهايي مي تواند بهترين كارايي را براي كل زنجيره عرضه به همراه داشته باشد.

به اشتراك گذاري اطلاعات توسط بسياري از محققين به عنوان روشي موثر براي كاهش شلاقي و تطابق با تقاضاي ايجاد دشه براي زنجيره عرضه نام برده شده است ( چن و همكاران ، 2000 – گاورني وهمكاران ، 1999- لي و همكاران ، 1997 – لاي و همكاران ، 2000-لاي ، 2002 – تان و همكاران ، 2001 – لاس و همكارارن ، 2004) كه در قالب برنامه هايي چون QR و ECR و VMI و CRP در زنجيره عرضه مورد استفاده قرار مي گيرد . ( لي و همكاران (2000) )

به اشتراك گذاري الاعات در موارد عملياتي نيز مرد توجه قرار گرفتهاست . اشتراك گذاري اطلاعات فقاضا بين خرده فروشهاي شركت پروكتر اند گمبل و تأمين كننده‌هاي آنمانند جيسون اند جيسون و لور بروسرز  معروفترين نمونه هاي عملياتي به اشتراك گذاري اطلاعات در زنجيره عرضه مي باشد.

براي عددي كردن ارزش به اشتراك گذاري اطلاعات در زنجيره عرضه متعددي صورت گرفته است . ( بورلند همكاران [1996] ، كاشون و فيشر [199] ) به عنوان مثالي لي همكاران [ 2000] با ارائه مدلي تحليلي به صورت كمي نشانداده اند كه به اشتراك گذاري اطلاعات به خصوص تقاضا به خصوص زماني كه با نوسان زيادي همراه است مي‌تواند در كاهش اثر شلاقي تأثير بسزايي داشته باشد .

منافعي كه از به اشتراك گذاري اطلاعاتو در نتيجه كاهش اثر شلاقي حصول است و در بعضي از مقالات به آن اشاره شده است بسيار قابل توجه مي باشد . ليجنبرگ [1996] در مطالعات خود متوجه شد كه تخصص بهينه اطلاعات و توزيع متناسب آن مي تواند هزينه هاي زنجيره عرضه را 0% تا 3.9% كاهش دهد . در مطالعه ديگري چن [1998] كاهش هزينه به طور متوسط تا 1.8% را گزارش داده است . آويو و فيدرگان [1998] افزايش منافع بين 0% تا 5% را براي زنجيره عرضه در اثر اشتراك گذاري اطلاعات گزارش داده اند . در مقابل مطالعات لي و همكاران [2000] نشان مي دهد كه به اشتراك گذاري اطلاعات مي تواند تا 23% هزينه هاي زنجيره عرضه را كاهش دهد. بر اساس نتايج گاورني و همكاران  [1999] به اشتراك گذاري اطلاعات تقاضاي خرده فروشها مي تواند س1% تا 35% هزينه هاي تإمين را كاهش دهد. اين در حالي است كه به اشتراك گذاري اطلاعات در مدلي كه اآنها طراحي كرده اند موجب كاهش هزينه ايبراي اعضا پايين دستي به خصوص خرده فوشها نمي شود. همانطور كهمشاهده هر چند كهبه اشترام گذاري اطلاعات تأثير بسزايي در ايجاد هماهنگيو كاهشاثر شلاقي دارد اما در اكثر مدلهاي ارائه شده آنجه كه موجب ايجاد انگيزه در ب اشتراك گذاري اطلاعات قابل اعتماد بين اعضا مي شود كمتر مورد توجه قرار گرفته است . از اين رو كانون توجه ما با در نظر گرفتن ماهيت به اشترام گذاري اطلاعات كه در بخش بعد به طور كامل تشريح مي شود ، ايجاد انگيزه براي اعضا با توجه به ارزشي كه اطلاعات براي آنها ايجاد مي كند مي باشد .

11-2- ارزش اطلاعات

اشتراك گذاري اطلاعات يك عامل كليدي در ايجاد هماهنگي در زنجيره تأمين و در نهايت موفقيت مديريت زنجيره تأمين براي كاهش نا هماهنگي هايي چون اثر شلاقي مي باشد . اما آنچه مي بايست موردتوجه قرار گيرد آن  است كه به اشتراك گذاري اطلاعات نه تنها براي كل زنجيره عرضه بلكه براي تك تك اعضا چه ارزشي مي تواند داشته باشد و بر اساس تعاريفي كه از زنجيره عرضه در ادبيات به آن اشاره شد اعضا زنجيره عرضه هر چند درااي وابستگيهايي به لحاظ عملياتي مي باشند ولي به لحاظ حقوقي موجوديتهايي ستقل هستند كه تك تك آنها حتي در بحث به اشتراك گذاري اطلاعات در پي افزايش و بهينه كردن سود و منافع خود و كسب بيشترين ارزش هستند .

ارزش اطلاعات مي تواند بر اساس تحليل صرفه جويي در هزينه هايي كه توسط به اشتراك گذاريداده ها بدست مي آيد مرد استفاده قرار گيرد و پاسخگوي اين پرسش باشد كه آيا به اشتراك گذاري داده ها مي تواند علاوه بر سودآوري براي كل زنجيره عرضه براي تك تك تعضا زنجيره تإمين نيز سودآور باشد ؟

ارزش اطلاعات به معني درآمدهاي حاصل از به اشتراك گذاري و يا دستيابي به اطلاعات منهاي هزينه بهاشتراك گذاري و يا دستيابي به آن اطلاعات مي باشد. هزينه به اشتراك گذاري اطلاعات به دو بخش زير تقسيم مي شود :

هزينه اطلاعات : اين هزينه شامل هزينههاي سرمايه گذاري براي ايجاد سيستمهاي اطلاعاتي و نيز هزينه هايي مي‌شود كه در بعضي موارد تأمين كنندگان و يا مشتريان براي ارائه اطلاعات از توليد كننده دريافت مي كنند .

هزينه هماهنگي : اين هزينه شامل هزينه هاي پرداختي جهت برقراري ارتباط بين سازماني و تبادل اطلاعات وهزينه‌هاي مديريتي مي باشد.

علاوه بر هزينه هاي به اشتراك گذاري اطلاعات ، امنيت و ريسك نير مي توانند به شكل هزينه مورد بررسي قرار گيرند .

ادبيات تحقيقات انجام شده در زمينه به اشتراك گاذاري اطلاعات در جهت كاهش اثر شلاقي عموماٌ به اشتراك گذاري اطلاعات بدون درنظر گرفتن ارزش واقعي اطلاعات و هزينه اي كه مي تواند براي اعضا بالا دستي داشته باشد پرداخته اند .

به عنوان مثال زنيكس يو و همكاران در سال 2001 سهمدل اطلاعاتي براي بهاشتراك گذاري اطلاعات در زنجيره عرضه غير متمركز را مورد مقايسه قرر دادند كه در شكل 1 نشان داده شده است . نتايج اين مقايسه را مي توان در جدول 2 مشاهده كرد . بر اين اساس همانطور كه در بخش بعد به صورت تحليلي توضيح داده مي شود به اشتراك گذاري اطلاعات بوسيلهخرده فروش ها به طور مستقيم براي توليد كننده سودآور مي‌باشد و كمترين ارزش را براي اعضا پايين دستي ايجاد مي كند .

با توجه به عدم توازن انتفاق ازبهاشتراك گذاري الطلاعات بين اعضا پايين دستي و بالادستي زنجيره عرضه پاسخ به سوال زير اهميت بسزايي خواهد داشت : اينكه چگونه مي توان اعضا زنجيره عرضه را به اشتراك گذاري اطلاعات تشويق كرد و براي اين هدف آنها ايجاد انگيزه كرد ؟

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...