تحقيق تفسير آيات اخلاقي جزء 17 (سورههاي انبيا و حج)
تحقيق تفسير آيات اخلاقي جزء 17 (سورههاي انبيا و حج)
مقدمه: براساس آيات قراني تمام اعمال و نيات انسان در اين دنبا به وسيلة مأموران الهي ثبت و نگهداري ميشود هيچ عملي هر قدر هم كه كوچك باشد از قلم نميافتد و تمامي آنها در روز حساب برخود انسان عرضه ميشود به طوري كه مجرمين و بدكاران وقتي پروندة اعمال خود را مشاهده مينمايند در حالي كه از ديدن آن ترسان و هراسان گشتهاند اظهار ميدارند:
واي بر ما! اين چگونه پرونده اي است. هيچ ريز و درشتي را فرو نگذاشته و همه را بر شمردهاست. و آنچه را انجام دادهاند حاضر مييابند.
جزء17 شامل شوره انبياء و حج است. در سوره انبياء رسيدگي به حساب اعمال در قيامت و انذار درباره قيامت و عبادت تنها معبود هستي، خداوند اشاره شدهاست. انسان بايد حساب همة اعمال خود را از قبيل: رعايت حقوق ديگران، نماز و زكات و … بدهد. اينك به تفسير آيات اخلاقي اين سوره ميپردازيم:
رسيدگي به حساب اعمال
در ابتداي سوره انبيا هشداري تكاندهنده به همه داده ميشود كه حساب مردم به ايشان نزديك شده با اين حال مردم به كلي از آن غافلند در نتيجه از آن رو گردانند. به عبارت ديگر انسان، حسابگري فوقالعاده را در پيش دارد اما به خاطر دلبستگي به دنيا از قيامت غافل ميشود و همين غفلت سبب ميشود تا از حقايق اعراض كند و از آيات حق روگردان شود انسانها چون از آخرت غافلند و از حقايق روگردان ميباشند لذا هر ذكر تازهاي كه از سوي پرودگارشان براي آنها بيايد (مانند آيات قرآن)، اصلاً برآنها اثر نميگذارد چون با شوخي و لعب به آن گوش ميدهند و كاملاً نسبت به آن بياعتنا هستند. لعب، آن كاريست كه به طور منظم انجام ميشود اما هدفي خيالي و غيرحقيقي دارد. قلوب اين قبيل انسانها در لهو و لعب فرورفته است. لهو، سرگرم شدن به هر كاريست كه انسان را از امر مهمي باز دارد. اين ستمكاران كه اين چنين در لهو و لعب فرورفتهاند و در باطل غوطهورند، براي مقابله با دعوت پيامبر مجالس سري برپا ميكردند تا با مشورت هم، بهترين راه را انتخاب كنند. آنها در نجوي و مجالس سري خود، روي دو مسأله انگشت گذاشتند: آيا جز اينست كه اين بشري همچون شماست؟ اگر واقعاً ادعايش درست باشد كه با علم غيب مرتبط است، ما نيز بايد مرتبط باشيم چون مثل او بشريم و چون ما اين ارتباط را نداريم معلوم ميشود كه او هم ندارد لذا پيغمبر نيست. وقتي اينطور باشد، قرآن نيز نه تنها معجزه نيست كه سحر است، آيا شما به سراغ سحر ميرويد و فريب قرآن را ميخوريد با اينكه چشم بينا داريد؟ پيامبر پاسخ دادند كه پروردگار من همة سخنان را چه در آسمان باشد و در چه در زمين، و چه سري باشد و چه علني، همه را ميداند چون او شنوا و داناست. وقتي اين چنين است و او از همة كارها باخبراست پس تدبير امور نيز به دست اوست و هيچ امري به دست من نيست و به من ترتيب پيامبر (ص) افرادي را كه نبوت و قرآن را تكذيب كردند به خدا حواله ميدهد.
هدف از آفرينش و عبادت
در جايي ديگر از اين سوره هدف از آفرينش بيان شدهاست. ما آسمان و زمين و آنچه را در ميان آنهاست براي بازي نيافريديم بلكه مردم به سوي پروردگار بازگشت ميكنند تا بر طبق اعمالشان كيفر و پاداش ببينند براي همين انبياء را مبعوث كرديم تا مردم را به راهحق راهنمايي كنند و بر آنها اتمام حجت شود. يعني محال است كه خدا براي سرگرمي خودش هستي را خلق كردهباشد و معاد هدف خلقت است. اما فرض كنيم كه خدا قصدش سرگرمي بوده باشد آيا نبايد اين سرگرمي مناسب ذات او باشد و مثلاً مخلوقاتي از عالم مجردات را براي سرگرمي انتخاب كند و نه موجوداتي از عالم پست مادي را؟ در مقام تحريك و ترغيب انسان به بندگي و عبادت خدا ميفرمايد تمام آنچه در آسمانها و زمين است، ملك خدا ميباشد و هر طور كه بخواهد ميتواند در آن تصرف كند و هيچكس نميتواند از سلطه و ملك او فرار كند و اين مالكيت مطلق خدا بر همهچيز نشان ميدهد كه اگر انسان را امر به عبادت ميكند به خاطر خود انسان است تا سعادتمند شوند نه آنكه خدا محتاج باشد به عبارت ديگر هدف خلقت چيزي جز به كمال رساندن انسان نميباشد و چيزي عايد خدا نميشود. اصلاً چگونه ميتواند نيازي به عبادت ما داشته باشد در حالي كه ملائكه اي كه نزد او هستند بدون كوچكترين استكباري، دائماً به عبادت او مشغول هستند و هرگز هم خسته نميشوند و همين طوراست شب و روز كه خدا را تسبيح ميگويند و در اين راه هيچ ضعف و سستي نشان نميدهند. آيا اينكه خدا مالك هستي است و ملائكه او راه خالصانه عبادت ميكنند و همه موجودات حتي شب و روز او را تسبيح مي نمايند، نبايد انسان را ملزم سازد تا او هم هماهنگ با تمام موجودات، روبهسوي بندگي خدا آورد و خالصانه و مشتاقانه بدون هيچ احساس خستگي و سستي به عبادتش مشغول شود؟
الله يا ربهاي ديگر
نزاع موحدان و بتپرستان برسر تعداد «الله» نبود چون هر دو گروه او را يكي ميدانستند، دعوا سر اين بود كه موحدان ميگفتند الله، هم خالق است وهم ادارهكنندة جهان در حالي كه مشركان اعتقاد داشتند كه الله، فقط خالق است و جهان را ربها و خدايان ديگر اداره ميكند به همين دليل اين خدايان را ميپرستيدند تا نزد الله شفيعشان باشند. آيه 22 وجود خدايان را رد ميكند و ثابت ميكند الله، هم خالق و هم مدبر عالم است. اگر فرض شود در آسمانها و زمين غير از الله، ربهاي ديگري هستند حتماً بايد بين آنها تفاوت و اختلافاتي وجود داشتهباشد و الا چند خدا نميشوند.
اين تفاوتهاي سبب ميشد تا در ادارة عالم اختلاف كنند و تدبير هريك تدبير ديگري را فاسد نمايد و در نهايت آسمانها و زمين رو به تباهي گذارند اما چون ميبينيم در عالم تنها يك نظام حاكم است و هماهنگي شگفتآوري بين اجزاء آن وجوددارد پس ميفهميم كه فقط يك خدا عالم را اداره ميكند. منزه است الله از آنچه مشركين توصيفش ميكنند، هم او كه صاحب عرش است و به تنهايي برتخت اداره عالم هستي تكيه زدهاست. مشركاني كه جز الله، براي خود خداياني انتخاب كردند آيا دليلي براي مدعاي خود داشتند چون عقل اجازه نمي دهد انسان ادعاي بدون دليل را بپذيرد؟ و ميگويد: اما اينكه من از شما دليل مطالبه ميكنيم به خاطر كتب آسماني است كه از نزد خدا بر شما نازل شده و هيچكدام ادعاي شما را تأييد نميكند بلكه برعكس، مخالف سرسخت شرك و بتپرستي هستند و پرستش را منحصر در خدا كردهاند. متأسفانه اكثر مردم اهل تشخيص و دليل نيستند و نميتوانند بين حق و باطل را تميز دهند در نتيجه بدون دليل از حق و پيروي آن گريزانند. مجدداً تأكيد ميكند كه ما پيش از تو هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر اينكه به او وي كرديم كه معبودي نيز جز من نيست پس تنها مرا پرستش كنيد. مشركان ميگفتند چون ملائكه فرزندان خدايند پس آنها را پرستش ميكنيم اما قرآن صريحاً ميفرمايد: آنها گفتند خداي رحمان فرزندي براي خود برگزيده! خدا منزه از داشتن فرزند است زيرا نه جسم دارد و نه نيازمند است و نه احساس تنهايي ميكند.
ملائك و آثار عبوديت
ملائك نيز بندگان شايسته او هستند به اين دليل كه آثار عبوديت كامل از آنها مشاهده ميشود و آن اينست كه هرگز در قول و فعل از خدا سبقت نميگيرند يعني هميشه چيزي را ميخواهد كه خدا خواسته است و اين كمال بندگي است كه يك بنده، اراده و عمل خود را تابع اراده و فرمان مولي كند. آيا اينها صفات فرزندان است يا بندگان؟ اگر ملائك در قول و فعل از خدا سبقت نميگيرند به دليل اينست كه خدا هم اعمال و گفتار آنها را در گذشته ميداند و هم در آينده لذا آنها همواره مراقب احوال خود هستند. آيه 29 سپس اين اعتقاد مشركين را ملائك، شفيع آنها هستند باطل ميكند و ميفرمايد آنها هركسي را شفاعت نميكنند بلكه تنها كساني را شفاعت ميكنند كه مورد رضاي خدا باشند
تحقيق تفسير آيات اخلاقي جزء 17 (سورههاي انبيا و حج)
- کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.