مقاله کامل مقايسه ي بازشناسي هيجانهاي چهره در كودكان داراي اختلال طيف اوتيسم و كودكان بهنجار

مقاله کامل مقايسه ي بازشناسي هيجانهاي چهره در كودكان داراي اختلال طيف اوتيسم و كودكان بهنجار

مقايسهي بازشناسي هيجانهاي چهره در كودكان داراي اختلال طيف اوتيسم وكودكان بهنجار
در آغاز كودكان هيجانهاي ديگران را از طريق فرايند نسبتا خودكار سرايتحالات هيجانيتشخيص مي دهند.شادي، غم، ترس و خشم ازجمله (اصلي ترين) حالات هيجاني هستند كه با توجه به دروني بودنشان مي توان آنها را مستقيما از جلوه هاي صورت استنباط كرد. پاسخ دادن به حالات هيجاني ديگران نشان دهنده ي اين است كه اين حالات توسط كودك درك و معنادار شده اند. نتايج متناقضي در خصوص نقص در بازشناسي هيجان در كودكان طيف اوتيسم گزارش شده است. هدف اين پژوهش، مقايسهي كودكان مبتلا به اوتيسم و كودكان بهنجار در بازشناسي هيجانهاي ششگانه از چهرهو زمان واكنش به آن بود. براي اين منظور، طي يك پژوهش مقايسه اي، 20 كودك مبتلا به اوتيسم به شيوه ي نمونه گيري در دسترس انتخاب و با20 نمونه ي بهنجار از نظر سني با اين كودكان همتا شدند.گروه ها از نظر بازشناسي هيجان چهره و زمان واكنش به اين هيجانها مورد ارزيابي قرار گرفتند. نتايج تحليل واريانس نشان داد كه دو گروه در بازشناسي هيجان و زمان واكنشتفاوت دارند و عملكرد گروه اوتيستيك در مقايسه با كودكان عادي، در بازشناسي هيجان و زمان واكنش به آن ضعيفتر بود. اين پژوهش از وجود نقص در بازشناسي اظهارات هيجاني چهره در كودكان مبتلا به اختلال طيف اوتيسم حمايت مي كند.
واژه هاي كليدي:اوتيسم، بازشناسي هيجان چهره، هيجان، زمان واكنش
مقدمه
اختلالات عصبي رشدي در مراحل اوليه ي رشد، اغلب قبل از ورود كودك به مدرسه، آشكار شده و به وسيله ي آسيب در عملكرد شخصي، اجتماعي، تحصيلي و شغلي مشخص مي شود. اختلال طيف اوتيسم نيز زيرمجموعه ي اين اختلالات است كه با دوام نقصهايي در حوزه‌هاي ارتباط و تعامل اجتماعي در موقعيتهاي متعدد كه با روابط اجتماعي متقابل و رفتارهاي غيركلامي و همچنين وجود الگوهاي رفتاري، علايق و فعاليتهاي محدود و تكراري شناخته ميشود. در نسخه‌ي نهايي راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني (2013) فراواني گزارششده براي اختلال طيف اوتيسم در ايالات متحده و ساير كشورها به يك درصد جمعيت رسيده است. به طور سنتي، سيستم ليمبيك براي هيجان مهم انگاشته شده است. قسمت عمدهاي از قشر مخ هم به موقعيتهاي هيجاني درگير است (كالات، 2011). يكي از موردقبول ترين نظريه‌هاي رويكرد نوروسايكولوژي در خصوص بازشناسي هيجان، فرضيه ي آميگدال است. ناحيهاي كليدي كه در اختلال طيف اوتيسم دچار بدكاركردي مي‌شود (بارون كوهن و همكاران، 2000). آميگدال در پردازش هيجانهاي منفي چون ترس (آشوين، چپمن، كول، بارون كوهن، 2006) و تنفر نقش دارد(فان و همكاران، 2002). اما در پژوهشي ديگر، نقش آميگدال را در هر دو هيجان مثبت و منفي بيان ميكند و نقش آميگدال نيمكره ي چپ را در پردازش هر دو نوع هيجان شاد و غمگين و آميگدال نيمكره ي راست تنها در پردازش هيجان غم نشان ميدهد (زاده محمدي، 2011). مشكل در آميگدال موجب كاهش توجه به محرك هاي اجتماعي از جمله چشم ها است كه در بازشناسي هيجان ترس و تعجب اهميت دارند (اولجارويك و هميلتون، 2013) است.
محققان مطابق با نظريه ي نورونهاي آينه اي شكسته شده، اختلال در سيستم عصبي آينهاي مغز را مانعي در برقراري
ارتباط، توانايي تقليد و همين طور نظريه ي ذهن در كودكان اوتيستيك ميدانند. اين نورونها در تقليد، همدردي و نظريه ي ذهن نقش دارند (كوياما، 2005). در مطالعهاي نشان داده شد كه كودكان اوتيسم در هنگام تقليد حالات هيجاني چهره فعاليت ناحيه ي 44 برادمن در مغزشان كاهش مييابد(حاجيخاني، جوزف، سيندر و تاگر فلاسبرگ، 2006؛. مطالعه ي ديگري تاييد مي كند كه ضخامت قشر مغز در ناحيه ي نورونهاي آينهاي در اين كودكان كمتر است داپرتو و همكاران، 2006). با وجود نتايج متناقض پژوهشها به طور كلي نقص در بازشناسي حالات هيجاني در كودكان داراي اختلال طيف اوتيسم گزارششده است (مولنار-اسزاكاكس، وانگ، لاجسون، اوري، وو و پيگوت، 2009؛ بارون كوهن و همكاران، 1993، كريستو و راثرفورد، 2009، فاران، برانسون و كينگ، 2011، جليلي، بهرامي و نجاتي، 2012،ييرميا، سيگمن، كساري و ماندي، 1992، كپس، ييرميا و سيگمن، 1992).
ازجمله ي اين نتايج ميتوان به مشكل در بازشناسي ابرازات هيجاني مبتني بر باور در مقابل حقيقت (بارون كوهن و همكاران، 1993)، نقص در بازشناسي هيجان ترس (هووارد و همكاران، 2000)، عملكرد ضعيف در تشخيص چهره ي پرخاشگر (كريستو و راثردورد، 2009؛ كوبن، كلارك، هادسپت و بري، 2008)، عملكرد كند در پردازش ترس، خشم و غم (فاران و همكاران، 2011)،عملكرد بهتر در شناسايي هيجانات ساده ي بيروني نسبت به هيجانات دروني (جليلي و همكاران،2012) اشاره كرد. همچنين يافته‌هاي متناقضي ازجمله حساسيت كمتر كودكان اوتيستيك به هيجانات منفي (ييرميا و همكاران، 1992) و نقص بيشتر در هيجانهاي داراي منشأ اجتماعي و بيروني (كپس و همكاران، 1992) گزارش شده است. از طرفي برخي پژوهشها به توانايي اين كودكان در بازشناسي برخي
حالات هيجاني چهره اشاره ميكنند (كستلي، 2005؛ فونسكا، سانتوس و باستارد-روست، 2009؛ بالكوني و كاررا، 2007). در مجموع به نظر ميرسد تناقض در يافته‌هاي پژوهشهاي اين حوزه به دليل پيچيدگي اختلال طيف اوتيسم و استفاده از روشها و ابزارهاي مختلف باشد.
برخي پژوهشها نقص قابل توجهي در هيجان چهره را در اين حوزه گزارش كردهاند (بارون كوهن و همكاران، 1993؛ هووارد و همكاران، 2000؛ كريستو و راثرفورد، 2009؛ فاران و همكاران، 2011؛ كپس و همكاران، 1992) و برخي ديگر تفاوتي را ميان اين گروه از كودكان و گروه كنترل نشان ندادهاند (كستلي، 2005؛ فونسكا و همكاران، 2009؛ بالكوني و كاررا، 2007). با توجه به آنچه گفته شد، هدف پژوهش حاضر، مقايسه ي بازشناسي هر يك از هيجان هاي ششگانه چهره در كودكان داراي اختلال طيف اوتيسم و كودكان عادي بود.
روش
اين پژوهش يك پژوهش علي- مقايسه اي بود. جامعه ي مورد مطالعه و كودكان پسر داراي اختلال طيف اوتيسم كه در مقطع ابتدايي در مدارس اوتيسم تهران وكلينيك اوتيسم به آرا در حال درمان بودند و كودكان پسر بهنجاري بود كه در مدارس ابتدايي درس مي خوانند. از اين جامعه 20 نفر از كودكان اتيس تيك و 20 نفر از دانش آموزان ابتدايي به صورت نمونه در دسترس انتخاب و با مقياس هاي اندازهگيري اوتيسم گيليام(GARS)، آزمون بازشناسي بيان چهرهاي هيجان اكمن و فرايسن كه توسط پژوهشگران در سيستم عامل اندرويد كدنويسي شده بود، مورد آزمون قرار گرفتند.
مقياس هاي اندازهگيري اوتيسمگيليام برايتشخيصافراداوتيستيك و حصول اطمينان از عدم وجود علايم اوتيسم در آزمودني هاي گروه كنترلاستفاده مي شود( 1994). اين مقياسبراياشخاص3تا 22سالهمناسب استوچهارخردهمقياسرفتارهايكليشهاي،برقراري ارتباطات، تعاملات اجتماعي، و اختلالاترشدي دارد. ضريبآلفاي 90/0 براي رفتارهايكليشهاي،89/0برايارتباط، 93/0 برايتعاملاجتماعي،88/0 براياختلالات رشديو96/0 درنشانهشناسياوتيسم گزارش شده است (احمدي، صفري، همتيان و خليلي، 1391).
آزمون بازشناسي بيان چهرهاي هيجان اكمن و فرايسن يكي از رايجترين و معتبرترين آزمونها در زمينه ي بازشناسي هيجان چهره است و در سال 1976 توسط اكمن و فرايسن ساخته شد. اين آزمون شامل 60 تصوير است كه 6 هيجان اصلي را نشان ميدهد و شركتكننده بايد با نگاه كردن به هر يك از تصاوير بتواند هيجان موردنظر را بازشناسي كرده و حدس بزند (اكمن و فرايسن، 1976). نريماني و همكاران (2010) در آزمون رايانهاي و درجهبندي شده به صورت 0 و 1 ضريب پايايي را 75/0 گزارش كردند. در اين پژوهش آزمون توسط پژوهشگران در سيستم عامل اندرويد كد نويسي و اجرا شد. از آنجايي كه پاسخهاي غير عادي به رنگ در كودكان داراي اختلال طيف اوتيسم گزارش شده است (سايمونز و همكاران، 2009)، پيش از اجراي آزمون، آزمونگر جهت حصول اطمينان از سلامت بينايي رنگ در كودكان اوتيسم به وسيله ي بازي با آبرنگ و مكعبهاي رنگي با كودك، طي برقراري ارتباط نام رنگها از كودك پرسيده شد. سپس براي بررسي اين كه شركتكنندگان درك درستي از مفهوم شش واژه ي هيجان ها دارند، شش موقعيت بازگوكننده هيجان در قالب تصاوير
كودكانه به صورت پازلهايي ارايه شد. براي انتخاب اين موقعيتها پژوهشگر پيش از طراحي پازل ها نمونه اي تصادفي و در دسترس از كودكان انتخاب نمود و موقعيتهاي داراي بار هيجاني هر يك از شش هيجان خشم، انزجار، ترس، شادي، غم و تعجب براي اكثريت كودكان انتخاب شدند (تصوير 1). به كودك تك تك موقعيتهاي داراي بار هيجاني توضيح داده ميشد و از او خواسته ميشد كه تصوير كودكي كه هيجان متناسب را تجربه ميكند در موقعيت درست قرار دهد (تصوير 2). بعد از تكميل شش پازل و حصول اطمينان كه كودك درك درستي از گزينه‌هاي آزمون و اسامي هيجانها دارد، آزمون بازشناسي هيجان چهره اكمن و فرايسن در سيستم عامل اندرويد اجرا شد.
براي اين كار، ابتدا شش تصوير به صورت تمريني ارايه شد و پس از آموزش نحوه ي اجراي آزمون،آزمون اصلي به صورت 60 تصوير چهره در 60 ترايال و دو بلاك 30 تايي اجرا شد. ترتيب ارايهيترايالها در هر بلاك در هر بار اجراي برنامه متفاوت بود. تصاوير يكبه يك در صفحه ظاهر شده و شش گزينه به صورت تصاوير نقاشي شده از كودكي كه هيجان را
تجربه مي كند در ذيل عكس هم زمان حضور داشتند. همچنين نام هر هيجان در قسمت پايين گزينه ي مربوط نوشته شده بود. از كودك خواسته شد با مشاهده ي تصوير اصلي گزينه ي درست را انتخاب و لمس كند.
/
تصوير 3. تصوير آزمون مبتني بر اندرويد بازشناسي هيجان چهره اكمن و فرايسن
براي هر شخص زمان واكنش به هر يك از تصاوير از لحظه ي ارايه ي تصوير تا لحظه ي پاسخ دهي كودك محاسبه شد. تعداد پاسخهاي درست به هر هيجان (كه شامل 10 تصوير از 60 تصوير براي هيجان ميشد) به صورت حداكثر 10 درج شد.
براي مقايسه ي دو گروه، از روشتحليل كوواريانس و آزمونtمستقل استفاده شد. داده‌ها با نوزدهمين ويرايش نرمافزار SPSS مورد تحليل قرار گرفت.
يافتهها
جدول 1 مولفه هاي آماري نمرات آزمون بازشناسي هيجان چهره ي اكمن به تفكيك هر هيجان در گروه هاي مورد مطالعه را نشان مي دهد.
با توجه به طرح پژوهش و مفروضه هاي آزمون جهت مقايسه ي بازشناسي هر يك از هيجان هاي ششگانه چهره در كودكان داراي اختلال طيف اوتيسم و كودكان عادي از روش تحليل كوواريانس چندمتغيره استفاده شد. براي
بررسيهمگونيواريانس دوگروه، ازآزمونهمگونيواريانس هايلوين استفاده شد.
جدول 1. ميانگين و انحراف استاندارد نمرات بازشناسي هيجان هاي شش گانه چهرهبه تفكيك گروه ها
آزمون لوين در تشخيصتمامي هيجان هاي خشم (73/2=F و 1/0=sig)، انزجار (21/0=sigو 28/1=F)، ترس (21/0=sig و57/1=F)، غم (21/0=sig و59/1=F)، تعجب (11/0=sigو6/2=F) در سطح 05/0 معني نبود،بنابراين مفروضه ي همگوني واريانس ها مورد تاييد قرار گرفت. اين مفرضه تنها در مورد هيجان شادي (35/23=sigو 001/0=F) مورد تاييد قرار نگرفت كه با توجه به برابري تعداد اعضاي دو گروه مي توان آن را ناديده گرفت. همچنين يكي از پيش شرط هاي آزمون تحليل كوواريانس چند متغيره همساني ماتريس كوواريانس ها است.
همينطور نتايج آزمون هاي چند متغيره پيلايي، ويلكز، هتلينگ و روي (001/0=sig) نشان مي دهد كه تفاوت در عامل گروه در بازشناسي هيجان چهره در كودكان اوتيسم و كودكان بهنجار از لحاظ آماري معني دار است. اين معناداري بيانگر آن است كه دو گروه حداقل در يك متغير وابسته با يكديگر تفاوت معنادار دارند. با توجه به محقق شدن مفروضه هاي آزمون، گروه ها با يكديگر مقايسه شدند (جدول شماره ي 2).
جدول 2. نتايج تحليل كوواريانس چند متغيره نمرات بازشناسي هيجان هاي ششگانه در كودكانداراي اختلال طيف اوتيسم و كودكان بهنجار
همانطور كه در جدول شماره ي 2 مشخص است، بازشناسي هيجان چهره در دو گروه كودكاناوتيسم و بهنجار به تفكيك هيجانها مقايسه شده است كه تفاوت كودكان اوتيسم و گروه بهنجار رادر خشم (006/0sig= و 49/8F=)، انزجار (001/0F= و
02/21F=)، ترس (001/0sig= و 88/16F=)، شادي (001/0sig= و 16/12F=)، غم (01/0sig= و 32/7F=) و تعجب (001/0sig=و 34/38F=) به ترتيب با ضريب اتاي 18/0، 36/0،31/0، 24/0، 16/0 و 5/0 معنادار نشان مي دهد.
كودكان اوتيسم نسبت به كودكان گروه بهنجار در بازشناسي هيجان ششگانه ي چهره عملكرد ضعيف تري نشان مي دهند.
به منظور مقايسه ي دو گروه كودكان داراي اختلال طيف اوتيسم و بهنجار در زمان واكنش به اين هيجانها از آزمون t گروه‌هاي مستقل استفاده شد. يافته ها نشان داد در زمان واكنش بين دو گروه اتيستيك و بهنجار تفاوت معناداري ديده ميشود (83/2=t و 008/0=sig). و كودكان اتيس تيك در بازشناسي هيجان چهره كندتر عمل كردهاند.
بحث و نتيجه گيري
پژوهش حاضر با هدف مقايسه ي بازشناسي بيان چهرهاي هيجانهاي ششگانه در كودكان داراي اختلال طيف اوتيسم و كودكان بهنجار صورت گرفت. نتايج پژوهش نشان داد كه ميان كودكان داراي اختلال طيف اوتيسم و كودكان بهنجار در بازشناسي بيان چهرهاي هيجانهاي ششگانه تفاوت وجود دارد. بدين معني كه كودكان بهنجار نسبت به كودكان اوتيسم عملكرد بهتري داشتند. اين يافته با نتايج پژوهشهاي (مولنار-اسزاكاكس، وانگ، لاجسون، اوري، وو و پيگوت،2009؛ فاران، برانسونو كينگ،2011، جليلي، بهرامي و نجاتي، 1391، ييرميا، سيگمن، كساريو ماندي،1992، كپس، ييرميا و سيگمن، 1992؛ بارون كوهن و همكاران، 1993؛ هووارد و همكاران، 2000؛ كريسكو و راثرفورد، 2009؛) همسو و با پژوهشهاي (كستلي، 2005؛ فونسكا و همكاران، 2009؛ بالكوني
و كاررا، 2007) ناهمسو است. در تبيين اين يافته ها رويكرد نوروسايكولوژي در خصوص بازشناسي هيجان، فرضيه ي آميگدال را مطرح ميكند (زادهمحمدي؛ 2011). بدكاركردي (كاهش فعاليت) آميگدال در كودكان داراي اختلال طيف اوتيسم گزارش شده است (كوياما، 2005؛ بارون كوهن و همكاران، 2000، هيل، 2004؛ لاولند، باچوالير، پيرسون و لين، 2008؛ هميلتون 2009). مطابق با نظر (ميرزاخاني و همكاران، 2006) اين مشكل در آِميگدال موجب كاهش توجه به چشم ها باشد كه در بازشناسي هيجان چهره اهميت دارند. كه اين تبيين همسو با (اولجارويك و هميلتون، 2013) است. بنابراين به نظر ميرسد نقص در آميگدال موجب كاهش توجه از همه ي محرك هاي اجتماعي و به طور اختصاصي تر از چشم ها در اين كودكان شده و به اين واسطه موجب نقص در بازشناسي هيجان چهره شده است.
همچنين با توجه به نظريه ي شكستن آينه‌هاي عصبي يا نقص در نورونهاي آينهاي در كودكان اوتيسم از آنجايي كه در كودكان داراي اختلال طيف اوتيسم فعاليت كم نورونهاي آينهاي، به طور اختصاصيتر در هنگام تقليد حالات هيجاني (داپرتو و همكاران، 2006) و كم بودن ضخامت قشر مغز در اين ناحيه (حاجيخاني و همكاران، 2006) گزارش شده است و اين ناحيه در بازشناسي هيجان نقش دارد. به نظر ميرسد اين كودكان به اين دليل عملكرد ضعيفتري در بازشناسي هيجان چهره نشان دادهاند. يافته‌ها نشان داد كه زمان واكنش كودكان بهنجار از كودكان اوتيسم كوتاهتر است.
بدين معني كه كودكان اوتيسم در بازشناسي هيجان چهره كندتر از كودكان بهنجار عمل كردهاند.

فایل : 16 صفحه

فرمت : Word

37900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط