مقاله کامل مجرمین یقه سفید از دیدگاه جرم شناسی و نهج البلاغه

مقاله کامل مجرمین یقه سفید از دیدگاه جرم شناسی و نهج البلاغه

مجرمین یقه سفید از دیدگاه جرم شناسی و نهجالبلاغه
چکیده
در اواسط قرن بیستم میلادي، اصطلاحی تحت عنوان جرم یقه سفیدي مطرح گردید وپژوهشهاي متعددي در این رابطه انجام شد. از دیدگاه جرم شناسی، بزهکاران یقه سفید از یکسو،به دلیل تعلق به طبقات مهم سیاسی یا اجتماعی از توان و موقعیت بالایی براي بزهکاريبرخوردار بوده و از سوي دیگر، میزان سازگاري آنان با جامعه نیز بالا است و همین امر باعثمی گردد که کمتر در معرض تعقیب کیفري قرار گیرند. این در حالی است که حضرتامیرالمومنین علی (ع) قرنها قبل از این که موضوع جرم یقه سفیدي در قلمرو جرم شناسی موردتوجه قرار گیرد، در بیانات خویش به صراحت، وجود چنین بزهکارانی را مورد اشاره قرار داده ودر زمان امامت خویش با آن به مقابله برخاسته اند.
واژههاي کلیدي: نهج البلاغه، یقه سفید، بزهکار، جرم، جرم شناسی.
مقدمه:
جوامع بشري همواره با رفتارهاي مجرمانه علیه قوانین و همچنین رفتارهایی علیه هنجارهاياجتماعی مواجه هستند. افرادي در میان اعضاي یک جامعه وجود دارند که منافع خود را از طریقنقض قوانین تأمین میکنند و به همین دلیل، ضرورت ایجاب می کند که واکنش قهرآمیزي علیهآنان صورت پذیرد. از جمله بزهکارانی که در جرم شناسی مورد مطالعه قرار گرفته اند، افراديهستند که کمتر به عنوان آسیب
زننده به منافع جامعه شناخته شده اند؛ زیرا به دلیل منزلت بالاياجتماعی، توان اقتصادي و نیز توسل به اقدامات مزورانه، معمولاً موفق به مخفی کردن رفتارمجرمانه خود میشوند. در حالی که نه تنها، شمار انبوهی از افراد جامعه، قربانی رفتار مجرمانه آنانشده و هزینهاي به مراتب سنگین تر از سایر جرایم بر جامعه تحمیل می کنند بلکه، این موضوعکمتر در آمارهاي رسمی انعکاس یافته و با واکنش توأم با اهمال و بی توجهی از سوي مقاماتقضایی مواجه میشود. در نتیجه، امکان سوء استفاده از موقعیت هایی که در اختیار این دسته ازبزهکاران قرار دارد، بر شدت خطرآفرینی جرایم ارتکابی آنان می افزاید و لطمه شدیدتري نیز برجامعه وارد می شود.
بر همین مبنا بود که ادوین ساترلند، جرم شناس و جامعه شناس آمریکایی، نخستین بار اصطلاح جرم یقه سفیدي را مطرح و کتابی نیز تحت همین عنوان در سال 1939 منتشر کرد. بر اساس تحقیقات وي، بزهکاران یقه سفید، افرادي از صاحبان ثروت و قدرت به شمار می روند و مرتکب جرایمی می شوند که نتایجی وخیم تر و فراگیرتر از جرایم توده هاي فقیر دارد (پیکا،1389، ص 75). در مقاله حاضر بر آن هستیم تا مشخصات و ویژگی هاي بزهکاران یقه سفید (گفتار نخست) و نوع جرایم ارتکابی آنان (گفتار دوم) را از دیدگاه جرم شناسان و امیرالمومنین علی (ع) مورد بررسی قرار دهیم.
گفتار نخست: ویژگیهاي بزهکاران یقه سفید
ادوین ساترلند، اقدامات غیرقانونی افراد داراي جایگاه بالاي اجتماعی به مناسبت فعالیت حرفه اي را جرم یقه سفیدي نامیده است (گسن،1389، ص 120). با توجه به تعریف مزبور، بزهکاران یقه سفید داراي دو ویژگی هستند. نخست
آن که رفتار غیرقانونی خود را در اجراي یک فعالیت حرفه اي مرتکب می شوند و دوم آن که متعلق به دسته اي از اشخاص هستند که قابل احترام بوده و داراي جایگاه و پایگاه بالاي اجتماعی هستند. بنابراین بزهکاران یقه سفید را باید از دو دسته افراد تفکیک نمود. نخست، افرادي که متعلق به همان رده بالاي اجتماعی و اقتصادي جامعه بوده ولی صرفاً مرتکب جرایمی می شوند که ارتباطی به فعالیت هاي حرفه اي آنان ندارد و دوم، افرادي که متعلق به رده متوسط جامعه هستند و مرتکب رفتارهاي مجرمانه مرتبط با فعالیت هاي حرفه اي می شوند؛ اما بزهکاران یقه سفید به دلیل نفوذ و اقتداري که دارند مانع از افشاي چنین جرایمی می شوند. در حالی که افراد متعلق به رده متوسط جامعه به دلیل ارتکاب همین جرایم به سهولت تحت تعقیب قرار می گیرند.
در مقام مقایسه میان جرایم ارتکابی یقه سفیدان با جرایم طبقه کارگر که از آنان به بزهکاران یقه آبی نیز یاد شده است می توان به این نتیجه دست یافت که بزهکاري طبقه اخیر به دلیل فقر،گرسنگی و تکمیل درآمد ناچیزي است که از انجام کار بدنی در کارگاه هاي صنعتی و کشاورزي عاید این عده شده و غالباً به صورت رویارویی با بزهدیده بروز پیدا می کند. به عنوان مثال با ورود به منازل یا اماکن تجاري مانند فروشگاه ها، مبادرت به تصاحب اموال مالکان می کنند (موسوي مجاب،1383، ص 68). به همین دلیل، آثار چنین جرایمی نیز محدود به همان مکان یا اشخاص می شود (وایت،1390، ص 235). این گونه جرایم به وضوح قابل مشاهده بوده و به همین جهت معمولاً در معرض مداخلات گسترده مقامات قضایی قرار می گیرد. بدین ترتیب، این قشر آسیب پذیر در ازاي هر گونه قانون شکنی با شدید ترین واکنش قهرآمیز
روبرو می شود (وایت،1390، ص 236 و 235). این در حالی است که بزهکاران یقه سفید با بهره گیري از ظاهرسازي،نیرنگ و سوء استفاده از برتري سیاسی یا اجتماعی خود، مرتکب رفتارهاي زیانباري می شوند که شمار بسیاري از مردم را تحت تأثیر قرار می دهد. اما به دلیل آشکار نبودن و یا خشونت آمیز نبودن آن، حساسیت زیادي در میان اقشار مختلف مردم بر نمی انگیزد (سلیمی،1387، ص 217).
با توجه به آن چه که مطرح شد، ویژگی هاي بزهکاران یقه سفید را می توان در فریب و مانورهاي متقلبانه، آشکار نبودن جرایم ارتکابی و سوء استفاده از موقعیت خلاصه کرد که به نوبه خود باعث عدم ایجاد حساسیت در نظر جامعه و اهمال و بی توجهی مقامات قضایی نسبت به رفتار آنان می شود (سلیمی،1387، ص 217). در نتیجه، بزهکاران یقه سفید را از نظر جرم شناسی می توان خطرناك ترین افراد جامعه محسوب کرد زیرا از یک سو، داراي سازگاري بالایی با اجتماع هستند و از سوي دیگر، با توجه به موقعیت هایی که دارا هستند می توانند به ضرر اجتماع عمل نمایند.
ویژگی هاي بزهکاران یقه سفید به صراحت در بیانات حضرت امیرالمومنین علی (ع) در نهج البلاغه قابل مشاهده است. آن حضرت در وصف این عده می فرمایند: «گروهی خود را کوچک و متواضع جلوه می دهند، گام ها را ریاکارانه برمی دارند و خود را همانند مومنان واقعی می آرایند و پوشش الهی را وسیله نفاق و دورویی و دنیا طلبی قرار می دهند» (خطبه 32). همچنین در جاي دیگري می فرمایند: «دام هایی از گفته هاي دروغین بر سر راه مردم افکنده است. ادعا می کند از ارتکاب شبهات پرهیز دارد اما در آنها غوطه می خورد و می گوید از بدعت ها دورم ولی در آن ها غرق شده
است. چهره ظاهر او چهره انسان و قلبش قلب حیوان درنده است» (خطبه 87).
آن حضرت، صرفاً به ذکر ویژگی هاي بزهکاران یقه سفید اکتفا نکرده بلکه، خود را نیز از آن اوصاف و ویژگی ها مبرا اعلام کرده اند. زمانی که به امام گفته شد از اموال عمومی به اشراف عرب ببخش، فرمودند: «به خدا سوگند تا عمر دارم چنین نمی کنم. اگر این اموال از خودم بود به گونه اي مساوي میان مردم تقسیم می کردم تا چه رسد که جزو اموال خدا است» (خطبه 126).
بدیهی است که قصد ایشان از بیان چنین جملاتی، این موضوع بوده است که به رغم داشتن قدرت و حکومت، سوء استفاده نکرده و دست به فساد و تبهکاري نخواهند زد.
همچنین حضرت امیرالمومنین علی (ع) در نکوهش ریاکاري و ظاهرسازي و هنگام سخن از حقوق متقابل رهبر و مردم در خطبه اي می فرمایند: «حق بر کسی واجب نمی شود مگر همانند آن را انجام دهد». به همین دلیل، زمانی که در همین خطبه می فرمایند: «با ظاهرسازي با من رفتار نکنید» (خطبه 216)، بدان معناست که آن حضرت نیز ظاهرسازي و فریب کاري را حتی از جانب خود،زشت و فرومایه می دانستند. در همین رابطه و در جاي دیگري می فرمایند: «خداوندا به تو پناه می برم که ظاهر من در برابر دیده ها نیکو و درونم در آن چه که از تو پنهان می دارم زشت باشد و بخواهم با اعمال و رفتاري که تو از آن آگاهی، توجه مردم را به خود جلب نمایم و چهره ظاهرم را زیبا نشان داده، با اعمال نادرستی که درونم را زشت کرده است به سوي تو آیم» (حکمت 276 نهج البلاغه).
بدین ترتیب، به رغم عدم ارائه عنوان یا اصطلاحی براي افراد فوق الذکر، حضرت امیرالمومنین دقیقاً همان ویژگی هاي ارائه شده توسط جرم شناسان را براي بزهکاران یقه سفید مطرح نموده و علاوه بر آن در زمان خلافت خویش از برخورد با رفتار مجرمانه آنان فروگذار نکرده اند.
گفتار دوم: جرایم ارتکابی توسط بزهکاران یقه سفید
ساترلند، عنوان جرم یقه سفیدي را شامل جرایمی می دانست که متعلق به طبقه اشراف،شاهزاده هاي تاجر و صاحبان صنعت و سرمایه است (نجفی ابرند آبادي،1377، ص 353). به عبارت دیگر، همانگونه که جرم شناسان معتقد هستند، جایگاه طبقاتی و میزان ثروتی که فرد از آن برخوردار است می تواند تعیین کننده نوع جرمی باشد که احتمالاً از وي سر خواهد زد (وایت،1390، ص 233).
این موضوع در مورد مجرمین یقه سفید نیز صدق می کند. به گونه اي که عمدتاً مرتکب جرایمی با وصف مالی همانند جعل، کلاهبرداري، اختلاس،ارتشاء، جرایم رایانه اي، نقض قرارداد، فروش کالا به صورت غیرقانونی، تقلب در پرداخت مالیات و معاملات تجاري غیرقانونی می شوند (موسوي مجاب،1383، ص 71؛ سلیمی،1387، ص 216).
نتایج یک تحقیق در ایالات متحده آمریکا نشان می دهد که ضرر و زیان حاصل از جرایم بزهکاران یقه سفید، چهل برابر ضرري است که از ارتکاب جرایم علیه اموال توسط مجرمین عادي به وجود می آید (رابرتسون،1374، ص 184). برخی از جرم شناسان معتقد هستند علت چنین وضعیتی را باید در فردگرایی شهروندان ایالات متحده که خود ریشه در ساختار فرهنگی آن کشور دارد جستجو کرد (گسن،1370، ص 152).
به رغم این که ارتکاب چنین جرایمی، هزینه اي سنگین بر جامعه تحمیل کرده و شمار بسیار زیادي از افراد جامعه را قربانی خویش می سازد، اما مرتکبین آن به ندرت تحت تعقیب قرار می گیرند.
براي این موضوع، علل متعددي را می توان برشمرد. از جمله این که اگر جرم در یک موسسه بزرگ تجاري رخ دهد، بدیهی است آگاه کردن مقامات قضایی، نتیجه اي جز سلب اعتماد مردم و به نوبه خود کاهش سرمایه گذاري در بر نخواهد داشت (موسوي مجاب،1383 ص 73). همچنین دولت معمولاً تمایلی به اجراي قوانین کیفري نسبت به موسسات بزرگ مالی ندارد زیرا منفعت خود را در حفظ روابط با صاحبان این گونه موسسات می بیند (وایت،1390، ص419) و شاید بتوان این نکته را مطرح نمود که در مجموعه دولت، بزهکاران یقه سفید نیز فعالیت می کنند. با توجه به دلایلی که مطرح شد، برخی از جرم شناسان معتقد هستند که تنها زمانی می توان به تعقیب مؤثر این نوع بزهکاران امید داشت که منافع برخی دیگر از طبقه مرفه و صاحبان قدرت را به خطر اندازند (بودون،1377، ص 35).
بدیهی است در زمان امیرالمومنین علی (ع) مصادیق جرایم مالی مانند عصر حاضر نبوده است و به همین دلیل، مهمترین موردي که می توان از آن نام برد، دست اندازي نسبت به بیت المال توسط افرادي بوده که آن را در اختیار داشته اند. در برخی موارد آن حضرت از ابتدا و قبل از ارتکاب خیانت، افراد را نسبت به چنین اقدامی برحذر داشته و به آنان هشدار داده اند. در نامه اي به اشعث بن قیس فرماندار آذربایجان می فرمایند: «همانا پست فرمانداري براي تو وسیله آب و نان نبوده،بلکه امانتی در گردن تو است… در دست تو اموالی از ثروت هاي خداي بزرگ و عزیز
است و تو خزانه دار آنی تا به من بسپاري» (نامه 5 نهج البلاغه). همچنین در نامه اي به زیاد بن ابیه جانشین فرماندار بصره آمده است: «اگر به من گزارش کنند که در اموال عمومی خیانت کردي، کم یا زیاد، چنان بر تو سخت گیرم که کم بهره شده و در هزینه عیال، درمانده و خوار و سرگردان شوي» (نامه 20 نهج البلاغه) و در زمینه جمع آوري مالیات و پرداختن سهم افراد مستحق در نامه اي به فرماندار اصفهان به این موضوع اشاره می فرمایند که: ـبدان! براي تو در این زکاتی که جمع می کنی سهمی معین و حقی روشن است و شریکانی از مستمندان و ضعیفان داري. همانگونه که ما حق تو را می دهیم، تو هم باید نسبت به حقوق آنان وفادار باشی. اگر چنین نکنی در روز رستاخیز بیش از همه دشمن داري» (نامه 26 نهج البلاغه). بدین ترتیب، ملاحظه می شود که امام (ع) نسبت به کارگزاران خود، اتمام حجت کرده که در صورت خیانت با مجازات دنیوي و عذاب اخروي مواجه خواهند شد.
بی توجهی نسبت به نصایح امیرالمومنین و ارتکاب خیانت نیز واکنش بسیار سخت گیرانه آن حضرت را در پی داشته است. در نامه اي به یکی از فرمانداران خود می فرمایند: «هدف تو آن بود که مردم را بفریبی و غنائم و ثروت هاي آنان را در اختیار گیري. آن گاه که فرصت خیانت یافتی،شتابان حمله ور شدي و با تمام توان، اموال بیت المال را که سهم بیوه زنان و یتیمان بود… به یغما بردي… چگونه با اموال یتیمان و مستمندان و مومنان و مجاهدان راه خدا، کنیزان می خري و با زنان ازدواج می کنی؟… از خدا بترس و اموال آنان را بازگردان و اگر چنین نکنی و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست یابم تو را
کیفر خواهم کرد و با شمشیري تو را می زنم که به هرکس زدم وارد دوزخ گردید» (نامه 41 نهج البلاغه).
از دیگر مواردي که امیرالمومنین نسبت به آن حساسیت نشان داده اند اقدام خیانت آمیز افرادي بوده است که با نوشتن قرارداد، سعی در صحیح جلوه دادن رفتار خود و فریب مردم داشته اند. به همین دلیل است که آن حضرت به شریح قاضی فرمودند: «به من خبر دادند که خانه اي به هشتاد دینار خریده اي و سندي براي آن نوشته اي و گواهانی آن را امضاء کرده اند. اي شریح! به زودي کسی به سراغت می آید که به نوشته ات نگاه نمی کند و از گواهانت نمی پرسد، تا تو را از آن خانه بیرون کرده و تنها به قبر بسپارد. اي شریح! اندیشه کن که آ» خانه را با مال دیگران یا با پول حرام نخریده باشی که آن گاه خانه دنیا و آخرت را از دست داده اي» (نامه 3 نهج البلاغه). همچنین در نامه اي به یکی از فرمانداران خود در یکی از شهرهاي استان فارس ایران می فرمایند: «گزارشی به من دادند که اگر چنان کرده باشی، خداي خود را به خشم آورده اي و امام خویش را نافرمانی کرده اي. خبر رسید که تو غنیمت مسلمانان را که نیزه ها و اسب هایشان گرد آورده و با ریختن خون هایشان به دست آمده، به اعرابی که خویشاوندان تواند و تو را برگزیدند می بخشی» (نامه 43 نهج البلاغه). بدینسان، حضرت علی (ع) به فرماندار خیانتکار هشدار می دهد که قرارداد هبه را پوششی براي اهداف غیرشرعی خود قرار ندهد. مجدداً اهمیت حسابرسی اموال و جلوگیري از جعل و دست بردن به حساب اموال است که باعث می شود آن حضرت در نامه اي به یکی دیگر از فرمانداران خود بنویسند که: »به من خبر رسیده که کشت زمین ها را برداشته و آن چه را که می توانستی گرفته و آن چه در اختیار داشتی به خیانت خورده
اي. پس هرچه زودتر حساب اموال را براي من بفرست و بدان که حسابرسی خداوند از حسابرسی مردم سخت تر است« (نامه 40 نهج البلاغه).
ملاحظه می شود امیرالمومنین علی (ع) پس از منصوب کردن افراد به مشاغل مهم، آنان را به حال خود رها نکرده و ناظرانی را در خصوص مراقبت و نظارت بر رفتار آنان به ویژه در رابطه با بیت المال به کار می گرفتند. در همین زمینه آن حضرت به مالک اشتر پیشنهاد می دهد که: «رفتار کارگزاران را بررسی کن و جاسوسانی راستگو و وفاپیشه بر آنان بگمار که مراقبت و بازرسی پنهانی تو از کار آنان سبب امانت داري و مهربانی با رعیت خواهد بود… از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن و اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش جاسوسان تو خیانت یکی از آنان را تأئید کرد، آن چه که از اموال در اختیار دارند از او بازپس بگیر. سپس او را خوار دار و خیانتکار بشمار» (نامه 53 نهج البلاغه).
بدین ترتیب اهمیت بیت المال و حفظ آن از دید گاه امیرالمومنین علی (ع) به حدي است که هیچ گونه مماشاتی را در این خصوص نپذیرفته و فرد خیانتکار را در هر جایگاه و مرتبه اي باشد مورد توبیخ و هشدار قرار می دهد به گونه اي که می فرمایند: «به خداوند سوگند که بیت المال تاراج شده را در هر جا که بیابم به صاحبان اصلی آن باز می گردانم» (خطبه 15 نهج البلاغه).
نتیجهگیري:
بزهکاران یقه سفید که غالباً به طبقات بالاي جامعه اعم از سیاسی، اقتصادي یا اجتماعی تعلق دارند، با بهره گیري از قدرت و نفوذ خود و در سایه مقبولیت اجتماعی، مرتکب

فایل : 12 صفحه

فرمت : Word

38900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط