مقاله کامل در مورد علم ژنتيك

مقاله کامل در مورد علم ژنتيك

پيشگفتار
چرا از گربه ، بچه گربه و از گوسفند بره متولد مي شود ؟ چگونه شباهتهاي والدين به فرزندان منتقل مي شوند ؟ آيا همه بچه هاي يك جفت گربه عينا مثل هم و مثل والدين خود هستند ؟ آيا همه افراد يك جاندار كاملا شبيه يكديگراند ؟ سرچشمه شباهتها و تفاوتهاي جانداران از كجاست ؟ و اصولا مسئله وراثت چيست ؟ ساليان متمادي پاسخ اين گونه پرسشها مبناي علمي نداشت . مثلا فكر مي كردند كه اگر در آبشخور گوسفندان خرمايي رنگ شاخه هاي درختان تبريزي ، فندق و شابلوط قرار دهند ، بره هايي كه از آنها به دنيا مي آيند داراي پشمي خوشرنگ ، زيبا ، و گرانقيمت خواهند بود . يا اگر زنان باردار به جانوري زشت و بد منظر نگاه كنند نوزادي كه به دنيا مي آورند نيز بد قيافه و بدريخت ( شبيه به آن جانور ) خواهد بود .
امروزه مي دانيم بدن همه جانداران از سلول ساخته شده است و درون هر سلول مولكولهاي مخصوصي به نام « ژن » هست . ژنها ، صفات مشابه و متفاوت جانداران را پديد مي آورند . سلولهاي بدن هر جاندار و ژنهاي درون آنها از والدينش سرچشمه مي گيرند و شباهتهاي آنها هم از اين راه به او منتقل مي شوند . اما ساختمان و كار ژنها ممكن است اندكي مختلف باشند و همين اختلاف سبب تفاوتهايي در جانداران شود . شاخه اي از
علم زيست‌شناسي‌كه به توضيح اين مطالب مي‌پردازد ژنتيك يا علم وارثت‌ناميده مي‌شود .
آيزاك آسيموف دانشمند آمريكايي ، درباره تاريخ تلاشهايي كه زيستشناسان براي پيدايش ژنتيك و توضيح مسائل مربوط به وراثت به عمل آورده اند باز باني ساده و گيرا ، سخن مي گويد .
ژنتيك
تعريف – هر نوع حيوان يا گياه خصوصياتي ساختماني و فيزيولوژيك دارد كه آنها را عموما به نسل بعد انتقال مي دهد . اما آنچه از جانداران به نسل بعد منتقل مي شود طرح كلي ساختماني و فيزيولوژيك است ، به طوري كه عموما ميان والدين و فرزندان تفاوتهايي نيز مشاهده مي شود . گاه نيز در فرزندي خاصه هايي ديده مي شود كه در پدر بزرگ يا مادربزرگش وجود داشته است و گاه خاصه هايي است كه در خانواده آنها تازگي دارد .
ژنتيك يا علم وراثت ، علمي است كه شباهتها و تفاوتهاي ميان والدين و اولاد و عوامل و اسباب آنها را مطالعه مي كند . يكي از اين عوامل وراثت است . عامل ديگر محيط است .
مطالعات مندل
هزارها سال راز وراثت همچنان در پرده باقي ماند . به سال 1865 ، گرگور مندل راه انتقال صفات از والدين به اولاد را كشف كرد . مندل كشيشي ساكن شهر برون ( شهر برنوي فعلي چك
اسلوواكي ) بود . وي در دانشگاه ، علوم و رياضيات تحصيل كرده بود و اوقات فراغت را در باغچه ديرخود نخود مي كاشت و اين كار را براي تهيه غذا نمي كرد بلكه به منظور مطالعه قوانين وراثت بدان دست مي زد .
مندل نخستين كسي نبود كه در اين رشته مطالعه مي كرد بلكه آنچه تا آن زمان در اين پاره تحقيق شده بود بي نتيجه مانده بود .
علت توفيق مندل دو عامل بود :
طرح مسئله به صورتي درست 2- تفسير درست پاسخ حاصل .
مندل در عين حال بسيار پرحوصله و پركار بود و هشت سال تمام به پرورش نخود و مطالعه خصوصيات آن پرداخت و متجاوز از ده هزار بوته از اين گياه را با دقت از نظر گذرانيد و نتيجه استنباطاتش را در يكي از نشريه هاي معمولي انجمن علمي محلي به چاپ رسانيد . حاصل تحقيقات مندل در هشتم فوريه سال 1865 به چاپ رسيد و گرچه سي و پنج سال بعد از آن تاريخ به اهميت آن پي بردند ، اين روز را روز تولد علم وراثت مي شناسند .
در مطالعات مندل سه خصوصيت ديده مي شود :
اول : به تركيب كردن يك يا دو گياه راضي نمي شد بلكه در هر وهله تركيبهاي مشابه پرشمار انجام مي داد تا عده زيادي اولاد حاصل را مطالعه كند .
دوم : از آنجا كه دورگه هاي حاصل پرشمار بودند توانست از رياضيات استفاده ببرد . به عبارت ديگر روش كمي به كار برد .
سوم : همه صفات يك گياه را مورد مطالعه قرار نمي داد بلكه هر بار فقط يك جفت صفت را تحت نظر مي گرفت ، آن هم صفاتي كه مثل طول بوته ( بلندي يا كوتاهي ) شكل دانه ( صاف يا چين خورده ) تفاوت آشكار داشتند .
فراموش نشود كه در عصر مندل از وجود كروموزوم و ژن و تقسيم سلول اطلاعي در دست نبود و او فقط براساس نتايج آزمايشهايش به كشف قوانين وراثت توفيق يافته است. مندل از آن جهت نخود را براي مطالعه انتخاب كرده بود كه كاشتن آن آسان ست و در مدت كوتاهي چند نسل از آن به دست مي آيد و بخصوص وضع گل نخود بسيار مناسب است و بدين معني كه پرچمها و مادگي گل نخود درون گلبرگهايش مخفي هستند و در آنها خود لقاح صورت مي گيرد .
مندل به منظور تركيب كردن دو بوته متفاوت و انجام دگر لقاح ، پرچمهاي گلهاي يك بوته را ، پيش از رسيدن مادگي گلهاي همان بوته ، قطع مي كرد و سپس دانه هاي گرده گلهاي بوته ديگر را به دست خود روي كلاله مادي گلهاي بي پرچم مي نشاند .
پيش از آنكه مندل به دگر لقاح دو بوته داراي دو صفت متفاوت اقدام كند ، هر يك از آنها را چند نسل مي كاشت تا مطمئن شود از نظر
صفت مورد مطالعه دودمان خالص اند . سپس گرده گلهاي چند بوته داراي دانه هاي صاف را روي مادگي چند بوته داراي دانه هاي چين خورده مي نشاند . ( گفتن ندارد كه هر دو دسته گياه از نظر اين صفات دودمان خالص بودند . )
يافته هاي مندل به قرار زير بود :
دانه هاي نسل اول همه به دانه هاي يكي از والدين شبيه بودند و هيچ نشاني از صفت والد ديگر نداشتند . مثلا وقتي كه گلهاي بوته داراي دانه صاف را با گلهاي بوته داراي دانه چين خورده تركيب كرد همه دانه هاي حاصل در نسل اول صاف شدند . از اين گذشته تفاوتي نداشت كه گرده از گلهاي بوته داراي دانه صاف باشد و مادگي از
گلهاي بوته داراي دانه چين خورده يا به عكس ، نتيجه همواره يكسان بود : همه دانه هاي نسل اول صاف مي شدند . بنابر اين در نسل اول يكي از دو صفت غالب مي شد و همواره ظاهر مي گشت .
مندل افت جفت صفت را مطالعه كرد و به اين نتيجه رسيد كه همواره يكي از ره جفت صفت غالب است .
مندل سپس قدمي فراتر رفت و آن اين بود كه نخودهاي نسل اول را كاشت و آنها را در خود لقاح آزاد گذاشت . از دانه هاي حاصل در حدود چين خورده بودند و قريب صاف . از آنجا كه صفت چين خوردگي در نسل اول به وسيله صفت صافي عقب زده شده بود و اين صفت توانسته بود در نسل دوم بار ديگر ظهور كند ، مندل آن را صفت پسرفته ناميده است .
يك صفت چگونه به ارث مي رسد
شايد نتايجي كه مندل از آزمايشهايش به دست آورده است ، چندان چشمگير نباشد ولي توضيحي كه او براي توجيه نتايج حاصل داده سهم بزرگي در پيشرفت علم وراثت داشته است . مندل براي نمودن هر صفت ارثي ، حرفي از الفبا را اختيار كرد و بدين وسيله ، نشان دادن الگوهاي وراثت را فراوان تسهيل كرد .
از آنجا كه صفت گردي دانه بر چين خورده بودن آن غالب بود چنين فرض كرد كه صفت گردي ناشي از تاثير يك عامل غالب است . مندل A را براي نمودن اين عامل اختيار كرد .
مندل به طور كلي حروف بزرگ الفبا را براي نمودن صفات غالب و حروف كوچك را براي صفات
پسرفته برگزيد . امروزه نيز همين روش متداول است .
از انجا كه عامل فرضي مندل همان ژن امروزي يعني مولكول DNA است ، از اين پس به جاي اصطلاح عامل ، همان كلمه ژن را كه معادل آن است به كار خواهيم برد .
سوالي كه براي مندل وطرح بود اين است :
« چگونه از والدين داراي صفت غالب ، اولاد داراي صفت پسرفته به وجود مي آيد ؟
آنچه براي مندل روشن مي نمود اين بود كه والدين داراي صفت غالب بايستي قاعدتا داراي يك ژن صفت غالب بوده باشند . نيز اولاد حاصل از آنها بايستي داراي يك ژن صفت پسرفته بوده باشند . سوال بعدي اين بود : « چونه اولاد حاصل از والدين داراي ژن غالب صاحب ژن پسرفته مي شوند ؟ »
براي حل اين مسئله مندل فرض كرد كه براي هر صفتي بايد دو ژن وجود داشته باشد . دو ژن كه در بروز يك صفت دخالت دارند علل يكديگر ناميده مي شوند .
بنابراين ، اگر از تركيب كردن دو بوته هميشه دانه صاف حاصل شود ، ژنهاي هر يك از انها را مي توانيم با « ص ص » نشان دهيم . اين بدان معني است كه اولاد حاصل از تركيب اين دو بوته ، دو علل صافي ، يكي از پدر و ديگري از مادر ، به دست آورده اند . بر همين قياس اگر از تركيب كردن دو بوته هميشه دانه چين خورده به وجود

فایل : 38 صفحه

فرمت : Word

27900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط