مقاله کامل اسلام در ایران
مقاله کامل اسلام در ایران
اسلام در ایران
شبه جزيره عربستان از عهد بسيار قديم طي قرنها مردماني را پرورده كه به مملكتهاي همجوار عربستان پناه آورده و دولتهايي را تشكيل دادهاند، مانند مردمان سامينژاد كه در عهد بسيار قديم به مملكت سومريها و اكديها هجوم آورده و دولتهايي در رأس خليج فارس و در بينالنهرين تاسيس كردند.كلدانيها كه بعد از آنها به بينالنهرين آمدند و آراميها كه در قرن سيزدهم به بابل و آمو حمله برده، بعد به شامات رفتند. بعد از آنها نوبت به اعراب رسيد. اينها هم از ديرزماني به طرف سوريه و كلده قديم و بين النهرين متوجه شده دولتهاي كوچكي در عربستان شمالي مجاور سوريه و فرات تشكيل داده بودند. در كلده قديم و بين النهرين هم محلهاي عربنشين زياد بود ولي نهضت واقعي و بزرگ اعراب به خارج شبه جزيره عربستان بعد از طلوع اسلام يعني از ربع دوم قرن هفتم ميلادي شروع شد. مسلمين در اين نهضت بزرگ خود با دو دولت نامي آن زمان مواجه شدند: يكي امپراتوري روم و ديگري شاهنشاهي ايران. در اين ممالك زمينه براي فتوحات مسلمين مهيا بود چون هر دو به جهت جنگهاي متمادي با يكديگر در حال انحطاط بوده،
رمقي نداشتند. اما اعراب مردماني تازه نفس و سختكوش و معتاد به سختيها و مشقتهاي صحراگردي در كوير عربستان و داراي مذهبي بود كه اصول برابري و برادري را بين آنها ايجاد و از خودگذشتگي و فداكاري را به اعلي درجه تشويق مينمود و اجر كشتن و كشته شدن را بهشت برين قرار ميداد.
ايران آن زمان درست فاقد چيزهايي بود كه مزاياي مسلمين محسوب ميشد زيرا آنچه در ايران آن زمان ديده ميشد اين بود:
1- هرج و مرج عقايد از جهت تشتتهاي مذهبي 2- هرج و مرج سياسي و نفوذ فوق العاده نجبا و موبدان زرتشتي و آشفتگي اوضاع سلطنت و جانشيني (تغيير دوازده شاه در مدت چهارسال) 3- فرسودگي و خرابي سپاهيان از جنگهاي بيهوده خسرو پرويز 4- فقر و پريشاني مردم از دادن مالياتهاي سنگين 5 – كثرت ظلم و جور 6 – انحطاط زراعت و تجارت صنايع
البته دعوت رسول گرامي اسلام از پادشاهان بزرگ از جمله پادشاه ايران كه در سال هفتم هجري صورت گرفت را ميتوان به عنوان اولين ورود اسلام به ايران قلمداد كرد. اين نامه به وسيله «عبدالله بن خلافه السهمي» به دربار خسروپرويز فرستاده شد كه خسرو شاهنشاه ايران پس از شنيدن متن نامه به باذان حاكم دست نشانده خويش در يمن دستور داد: «اين غلام را كه چنين گستاخ شده است، بسته به پايتخت بياور» باذان ماموراني به مدينه فرستاد و جريان را به پيامبر اطلاع دادند. پيامبر خبر داد كه خسرو به دست پسرش شيرويه كشته شده است. متن نامه پيامبر به خسروپرويز چنين بود:
بسم الله الرحمن الرحيم. من محمد رسولالله إلي كسري عظيم فارس، سلام علي من التبع الهدي و آمن بالله و رسوله و شهد ان لا اله الله وحده لاشريك له و أن محمدا عبده و رسوله. ادعوك بدعايه الله فاني (انا) رسول الله الي الناس كافه، لانذر من كان حيا و يحق القول علي الكافرين. اسلم تسلم، فإن أبيت فعليك اثم المجوس.
خسرو پرويز نامه پيامبر را پاره كرد اما در نهايت سلطنت خودش از هم پاشيد و در كمتر از ده سال كل شاهنشاني ايران به دست اعراب افتاد.
روايت تاريخي اين حوادث اينگونه است: پس از به هم ريختن دولتهاي جنوبي گروههايي از مردم اين سرزمين (عربستان) به ديگر نقاط شبهجزيره هجرت كردند. اينان در شمال و شرق عربستان هر جا براي زندگي خود سرزمين مناسب يافتند در آن سكونت گزيدند. همين كه نفوذ قدرتهاي خارجي ايران و روم در داخل عربستان افزايش يافت، هر قسمت از اين منطقهها به يكي از دو دولت نيرومندي كه مجاور آن بود پيوست و در جنگهايي كه بين اين دو قدرت بزرگ يعني ايران و روم در ميگرفت به دولتي كه تابع آن بود كمك ميكرد. سرزميني كه امروز عراق ناميده ميشود زير نفوذ حكومت ساساني قرار داشت و همچون سدي در مقابل هجوم قبيلههاي بياباني به داخل ايران ميايستاد. خسرو پرويز اين حكومت محلي را كه «حيره» نام داشت از ميان برد و با بر افتادن آن ديگر مانعي در راه اين قبيلهها ديده نميشد.پس از درگيري طايفه بكر بن وائل و بنيشيبان در دوره پادشاهي خسرو پرويز با گروهي از سپاهيان ايران و شكست ايران كه در تاريخ عرب به نام واقعه ذيقار معروف است عربهاي حاشيه شرقي شبه جزيره به اين فكر افتادند كه قدرت ساساني چنان نيست كه نتوان بر آن پيروز شد. در آغاز مثني بن حارثه شيباني رئيس قبيله
بكر بن وائل كه در سال نهم هجرت مسلمان شده بود و با قبيله خود در كناره فرات به سر ميبرد در فرصتهايي كه به دست آورد به زمينهاي مرزي ايران حمله ميبرد، به ابوبكر نامه نوشت و خليفه را از به هم خوردن وضع داخلي ايران و ناتواني پادشاهان ساساني در اداره كشور آگاه كرد و از او رخصت خواست كه به سرزمينهاي متصرفي آن دولت حمله برد. خليفه به او رخصت داد ليكن خالد بن وليد را به فرماندهي لشكر گماشت و مثني را زيردست او قرار داد. آنچه مسلم است در آغاز نه خليفه و نه فرماندهان و نه ياران پيغمبر فكر گشودن ايران و لشكركشي به اين كشور وسيع را نداشتهاند. جنگهاي داخلي عربستان پيش از ظهور اسلام جنگهايي موضعي بوده است در اين درگيريها قبيلهاي با چند قبيله ديگر متحد ميشد و به دشمنان خويش حمله ميكرد. چنين جنگهايي نيازي به پيش بينيهاي قبلي و تهيه نقشههاي گسترده و دراز مدت نداشته است. جنگهاي اسلام در عصر پيغمبر صليالله عليه و آله نيز در محدودهاي معين و در مدتي كوتاه رخ ميداد. ميتوان گفت كه در لشكركشي به ايران نيز مكر جنگجويان بيشتر بر اساس جنگهاي تهاجمي موضعي و يا دفاعهاي محدود دور ميزده است. پس از درگيري جسر، بويب و نيز نبرد قادسيه و شكست
فایل : 32 صفحه
فرمت : Word
- کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.