مقاله کامل اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر کاهش تکانش گری و بهبود رضایت از زندگی بیماران دوقطبی
مقاله کامل اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر کاهش تکانش گری و بهبود رضایت از زندگی بیماران دوقطبی
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر کاهش تکانشگری و بهبود رضایت از زندگی بیماران دوقطبی
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی بر کاهش تکانشگری و بهبود رضایت از زندگی در بیماران دوقطبی بود. روش این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیهی بانوان مرکز نگهداری بیماران روانی مزمن جامی شهر مشهد بود که 8 نفراز آنها با نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. سپس بهطور تصادفی از میان آنها 4 نفردرگروه آزمایش و4 نفردرگروه کنترل قرار گرفتند. در گروه آزمایش، آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی به مدت سه ماه طی 12 جلسه بر اساس راهنمای درمانی درکناردارودرمانی اجرا شد درحالیکه گروه کنترل فقط تحت درمان دارویی قرار داشتند. جمعآوری دادهها از طریق دو پرسشنامه سنجش رضایت از زندگی (TSWLS) و پرسشنامه تکانشوری بارتصورت گرفت. بیماران هردو گروه قبل وبعدازآموزش مقیاسهای پژوهش را تکمیل نمودند. سرانجام دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و نرمافزار spss مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی بر کاهش رفتارهای تکانشگری و بهبود رضایت از زندگی بیماران دوقطبی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بهطور معنیداری اثرگذار است.
واژگان كلیدی:رفتاردرمانی دیالکتیکی، تکانشوری، رضایت زندگی، اختلال دوقطبی
مقدمه
در 5-DSM اختلالات افسردگی و اختلالات دوقطبی عبارتاند از ناراحتیها و نابسامانیهای هیجانی و عاطفی که باعث میشود فرد از درون ناراحت باشد یا نتواند کارها و وظایف خود را خوب انجام دهد. به گزارش 5-DSM اختلال دوقطبی نوع I و II و اختلال دوقطبی نامشخص مجموعاً برابر با 8؛1 درصد در آمریکا دارند و بالاترین نرخ شیوع در افراد 12 ساله و بالاتر است (7%؛2). در اختلال دوقطبی خلق فرد بهطور مستمر و غیرعادی خیلی خوب است یا بدون تناسب و بیجا، از حالت خیلی بد و افسرده تغییر میکند. ویژگی اصلی اختلال دوقطبی، حضور اپیزود مانیک است. مانی نوعی هیجان است که ویژگی اصلی آن عبارتاند از فعالیت فیزیکی بیشازحد، تغییر عقیده سریع و پیدرپی، رفتار بدون فکر و احساس سرزندگی و شادی زیاد از حد (سرخوشی). این افراد بهشدت تحریکپذیر و زودرنج هستند و به تعاملات میان فردی و جنسی علاقه بیشازحد نشان میدهد و دوست دارند در هر کار و فعالیت هدفمندی شرکت کنند (گنجی، 1392). مدلهای اختلال دوقطبی بر اهمیت نقش نارسایی تنظیم هیجان در این اختلال تأکید کردهاند (2007et al,&Johnson & et al, 2007; Phillips).
باوجوداین، تعداد پژوهشهای تجربی که شواهد تجربی مؤید دیدگاه نارسایی تنظیم هیجان اختلال دوقطبی را فراهم کردهاند اندکاند. از سوی دیگر برخی مؤلفان دورههای افسرده ساز را پیامد بدکارکردی تنظیم هیجان دانستهاند (2008Earing&et al,). بر اساس این دیدگاه، علائم افسردگی، پیامد شکست افراد در تنظیم سازگارانه هیجانهایشان در نظر گرفتهشدهاند. لذا هنگام بررسی نقش تنظیم هیجان در افسردگی، تعیین اینکه کدام جنبههای آن کانون توجه هستند
ضروری به نظر میرسد. بر همین اساس نارسایی در تنظیم هیجان در چندین مدل آسیبشناسی روانی ازجمله اختلال افسردگی اساسی و اختلال دوقطبی نقش دارد (2005 ,Johnson&et al). یافتههانشان میدهدکه تکانشگری دراختلالهای خلقینقشداردودرطولدورهیمانیکاختلال دوقطبیافزایش مییابد (2007etSwann&,Swann&al, 2010; & et al)و ویژگی اصلی اختلال دوقطبی است (2001; 2007Najt Moeller & et & et al,)
Powers و همکاران (2013) نشان میدهد که بین علائم افسردگی و رفتارهای تکانشگری در بیماران دوقطبی رابطه معنیداری وجود دارد. تکانشگری هسته اصلی بسیاری از آسیبهای اجتماعی مانند سوءمصرف مواد، قماربازی مرضی،بیبندوباری جنسی و بزهکاری است. این اختلال هرساله موجب از بین رفتن زمان و سرمایه در بسیاری از کشورها میشود. برخی تعاریف تکانشگری شامل “رفتار انسان بدون تفکر کافی “، “عمل غریزه بدون توسل به ایگو ” و “عمل سریع ذهن بدون دوراندیشی و قضاوت هوشیار ” است. البته رفتارهای تکانشی اگرچه تااندازهای با آسیب یا زیانهای احتمالی همراهاند، امکان دستیابی بهگونهای پاداش را نیز فراهم میکنند. دیدگاه رفتاری تکانشگری را دربرگیرنده سود کوتاهمدت هرچند کمارزش در برابر دستاوردهای بلندمدت ولی باارزشتر میداند (نظری گندشمی، 1389).
اتوفنیکل از جنبه دیدگاه روانکاوی بیان میکند که رفتار تکانشی افراد را به تلاش برای غلبه بر احساس تنهایی، احساس گناه، افسردگی و سایر عواطف دردناک از طریق عمل کردن ربط میدهد. به تصور او اعمال، دفاعی در مقابل خطر درونی است و نوعی ارضاء تحریفشده پرخاشگری یا جنسی به وجود میآورد (سادوک و سادوک ،2001). تحقیقات گوناگون، با فراوانی نسبتاً بالایی، نشان دادهاند که
بیثباتی هیجانی، رفتار تکانشی و بیثباتی اجتماعی ازجمله ویژگیهای مشترک افراد مبتلابه اختلال دوقطبی و اختلال شخصیت مرزی هست بهطور دقیقتر، بیثباتی هیجانی یک ملاک تشخیصی برای اختلال شخصیت مرزی است درحالیکه “بیثباتی خودانگیخته” که دربرگیرنده سطح بالایی از حساسیت بین فردی و سطح پایین ثبات هیجانی است، بیشتر در افراد مبتلابه اختلال دوقطبی مشاهده میشود (2004 ,,Paris به نقل از کاظمی و همکاران، 1394). این تشابه در ویژگیها این فرض را مطرح میسازد که درمانهای مؤثر و کارآمد در بیماران مرزی در بهبود بیماران دوقطبی نیز مؤثر باشد (کاظمی و همکاران، 1389).
رفتاردرمانی دیالکتیکی(DBT)، رویکردی شناختی رفتاری است که توسط Linehan و در اصل برای درمان گرایش به خودکشی و خود جرحی در زنان BPD طراحی شد. این رویکرد در شرایطی که BPD از سوی بسیاری از روانپزشکان و روان شناسان بهعنوان یک رویکرد مقاوم به درمان، شناختهشده بود، برای درمان این اختلال ارائه شد و اثربخشی شایان توجهی را در این زمینه نشان داد (علوی، 1389). Verheul و همکاران (2003) کاهش معنادار در فراوانی اعمال شبهخودکشی و اعمال تکانشی آسیبزننده به خود را در بیماران BPD با استفاده از درمان DBT نشان دادند. همچنین Goldstein و همکاران (2007) در پژوهشی به بررسی اثربخشی DBT بر کاهش نشانههای اختلال دوقطبی در نوجوانان پرداختند. نتایج نشان داد DBT در کاهش علائم افسردگی،
رفتارهای اقدام به خودکشی و رفتارهای خود جرحی و بینظمیهای هیجانی مؤثر است. هدف اول در DBT، کنترل رفتارهای خودکشی گرایانه است که مستقیماً بر اساس مؤلفههای جدی اندیشه پردازی خودکشی و رفتارهای شبهخودکشی منطبق با DSM بکار برده میشود، مانند اعمال خود آسیبرسانی عمدی مثل اقدام به خودکشی و جرح خویشتن. (میلر، راتوس و لینهان، 2007).
مفهومسازی DBT بر مبنای نظریه زیستی _ اجتماعی، سطح اختلال و اختلال فراگیر در سیستم هیجانی است. درمان DBT با آموزش مهارتهای تنظیم هیجانی و راهبردهای شناختی_رفتاری میتواند الگوهای رفتاری ناسازگارانهای که از تعامل آسیبپذیری هیجانی فرد و محیط ناتوانکنندهی فراگیر او ناشی میشود را تصحیح کند (علی لوو شریفی،1391). درمان DBT با آموزش مهارتهای تنظیم هیجانی و راهبردهای شناختی- رفتاری میتواند الگوهای رفتاری ناسازگارانهای که از تعامل آسیبپذیری هیجانی فرد و محیط ناتوانکنندهی فراگیر او ناشی میشود را تصحیح کند (علی لو و شریفی ،1391).
مهارتهای رفتاردرمانیدیالکتیکشامل4مهارتتحملپریشانی، مهارتتنظیمهیجانی،مهارتذهنآگاهیومهارت روابطبینفردیاست. مهارتهای هشیار فراگیر، نخستین مهارتهایی هستند که در DBT آموزش داده میشوند. هدف بسیار مهم این بخش، ایجاد توانایی کنترل توجه است. فقدان توانایی در هدایت توجه منجر به مشکلات شایع متعددی میشود که شامل ناتوانی در توقف فکر کردن درباره گذشته، آینده یا مشکلات فعلی و ناتوانی در تمرکز بر تکالیف مهم است. بهطورکلی تر هدف مهارتهای هشیاری فراگیر در DBT، رشد خردورزی، توانایی دیدن آنچه درست است، عمل کردن به شکل عاقلانه و مشارکت
کامل و بدون قضاوت در تجارب زندگی بهمنظور تسهیل ظهور رفتار مؤثر و ماهرانه است (بیر و کریتمیر ،2006، به نقل از علی لو 1390). در بخش کارآمدی بین فردی، اعضای گروه اهمیت توجه کردن به روابط، متعادل ساختن اولویتها با مطالبات، متعادل ساختن خواستهها با بایدها و ایجاد احساس تسلط و احترام به نفس را میآموزند. آنها میآموزند که ایجاد تسلط و احترام به نفس، از طریق تعامل کردن به شیوهای که در فرد احساس شایستگی و کارآمدی بهجای احساس درماندگی ایجاد میکند، رخ میدهد (علی لو، 1390).
میزانتحملافراددر مقاومتدربرابرشرایطروانیمنفیوتجربهآنراتحمل پریشانی میگویند. تحملپریشانیپایینبه رفتارهایتکانشیوسرکوبدردورنجفرد میانجامدو افزایشتحملهیجانینقشمهمیدربهبودرفتارهای تکانشیایفا میکند (Anestis & Joiner, 2012). تنظیمهیجانیبهمعنایتواناییافراددراثرگذاری برنوع،زمانوچگونگیتجربهوبیانهیجانیونیزتغییر طولمدتیاشدتفرآیندهایرفتاری،تجربیوبدنی هیجاناستوبهطورهشیاریاناهشیار،ازطریقبهکارگیریراهبردهایتنظیمهیجان،انجاممیگیرد. بد تنظیمیهیجانی،میتواندمقدمبرشروعاختلالات روانیمانندافسردگیباشد (Chaplin & et al, 2005)ازآنجاییکه این پژوهش در بیماران مرزی با علائم تکانشی مؤثر بوده است، محقق بر آن است تا اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی را بر کاهش رفتارهای تکانشگری و بهبود رضایت از زندگی بیماران اختلال دوقطبی بررسی کند.
روش تحقیق
پژوهش حاضر بر اساس هدف از نوع کاربردی و بر اساس روش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیهی بانوان مرکز نگهداری بیماران روانی مزمن جامی در شهر مشهد بودند. 8 بیمار با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و در دسترس انتخاب بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. سپس بهصورت تصادفی به دو گروه 4 نفر در گروه آزمایش و 4 نفر در گروه کنترل تقسیم شدند. آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی گروهی به مدت 12 جلسه بر روی گروه آزمایش بر اساس راهنمای درمانی در کنار دارودرمانی اجرا شد. گروه کنترل نیز تنها تحت درمان دارویی قرار گرفتند. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار spss نسخه 21 انجام شد. برای بررسی نرمال بودن متغیرها از آزمون کولموگروف-اسمیرنف و فرض همگنی واریانس متغیرهای پژوهشی از آزمون برابری خطای لوین استفاده شد.
معیارهای ورودی و خروج آزمودنیهامعیارهای ورودی:
تشخیص روانپزشک و مراجعه به پرونده بیماران به همراه مصاحبه بالینی مبنی بر اختلال دوقطبی
محدوده سنی بین 40- 20 سال
تکمیل فرم تعهدنامه (رضایتنامه) مصرف دارو در صورت تشخیص روانپزشک
دارا بودن حداقل تحصیلات در پایه راهنمایی
عدم شرکت در دیگر گروههای آموزشی
داشتن حداقل یک عضو خانواده یا حامی
نداشتن بیماری روانی همبود،
عدم وابستگی به مواد مخدر یا الکل معیارهای خروجی پژوهش:
محدوده سنی بالاتر از 40 سال
شرکت در دیگر گروههای آموزشی
داشتن اختلال سوءمصرف مواد
بیش از 3 جلسه غیبت در گروه آموزشی
داشتن علائم واضح سایر اختلالات روانشناختی.
ابزار پژوهش:
پرسشنامه سنجش رضایت از زندگی
این پرسشنامه شامل 36 سؤال است که پاسخهای آن با استفاده از طیف 5 ارزشی لیکرت است (کدخدا زاده 1386، به نقل از ناصری ،1391).این پرسشنامه توسط گرین برگ-لانگ وبرک (2005) جهت اندازهگیری رضایت از زندگی تدوینشده است، که با توجه به فرهنگ ایران انتخاب شد که برخی از آیتمهای آزمون را جهت هماهنگی فرهنگی حذف و سپس چند سؤال باز با نظر اساتید صاحبنظر اضافه گردید. روایی محتوای این پرسشنامه توسط اساتید خبره در این حوزه مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ 88؛0 محاسبه شد که نشاندهندهی پایایی بالای این ابزار داشت.
پرسشنامه تکانشوری
این پرسشنامه حاوی 30 سؤال 4 گزینهای بوده که سه عامل تکانشگری شناختی، تکانشگری حرکتی و بیبرنامگی را ارزیابی میکند. پایینترین و بالاترین نمره به ترتیب 30 و 120 است. استانفورد و بارت (1995) پایایی درونی برای نمره کل آن از 79؛0 تا 83؛0 گزارش کردند. حقشناس (1388)، در پژوهشی برای نخستین بار در ایران به اعتبار
یابی “مقیاس تکانشگری بارت ” با محاسبه همبستگی آن با مقیاس هیجان خواهی زاکرمن در جامعه دانشجویی پرداختند. پایایی آن با روش ضریب آلفای کرونباخ 72؛0 و به روش تصنیف 60؛0 به دست آمد (نادری و حقشناس، 1389).
شیوهی اجرای پژوهش:
با مراجعه به مرکز نگهداری و توانبخشی بیماران مزمن روان جامی در شهر مشهد (ویژه بانوان) و در میان گذاشتن برنامه پژوهشی با استفاده از راهنماییهای مسئولین مرکز و روانشناس مرکز و با توجه به اطلاعات موجود در پرونده پزشکی و روانپزشکی بر طبق مجموعه تشخیصی و آماری انجمن روانپزشکی آمریکا DSM-V مبتلابه اختلال دوقطبی بودند بیماران موردنظر انتخاب شدند طی مصاحبهی اولیه و آشنایی با بیماران دانشجوی محقق ضمن معرفی خود جهت ورود به مطالعه هدایتشده به بیماران هدف و شرایط انجام پژوهش را مطرح نمود و با تأکید اطمینان دهی بر محرمانه بودن اطلاعات بیانشده از نکات اخلاقی رعایت شده این پژوهش بود، از بیماران تقاضا شد تا در صورت امکان و تمایل در برنامه پژوهش موردنظر همکاری نمایند. پس از جلب موافقت و رضایت بیماران در جلسه بعدازآن دادههای جمعیت شناختی مانند سن، جنس، میزان تحصیلات و مدت بیماری. از آنها خواسته شد پرسشنامههای مربوطه را تکمیل نمایند (اجرای پیشآزمون) پس از ارزیابی مقیاسهای غربالگری آزمودنیها به شیوه گمارش تصادفی به دو گروه مداخله آزمایش و گروه کنترل تقسیمبندی شدند. لازم به ذکر است که هردو گروه موردنظر تحت دارودرمانی زیر نظر متخصص روانپزشک مرکز میباشند. با این تفاوت که گروه آزمایش علاوه بر دریافت دارو توسط دانشجوی محقق روانشناس تحت رفتار درمانگری دیالکتیکی نیز قرار میگرفتند ولی گروه کنترل فقط دارو دریافت مینمودند.
این درمان بر مبنای کار لینهان و همکارانش (2007) برای یک دوره 12-8 جلسهای برنامهریزیشده است. به این صورت که آموزش 4 مهارت رفتاردرمانگری دیالکتیکی در طول دوره درمانی موردنظر با مدتزمان تعیینشده با توجه به جلسات درمانی به بیماران بهصورت گروهی آموزش داده میشد. (مک وود، برتنلی، ترجمه حمید پور و همکاران، 2007؛ لینهان، 1393 و علی لو و شریفی 2011).
محتوای جلسات درمانی:
جلسه اول: آشنایی اولیه و معرفی خود و اعضا؛ برقراری رابطه درمانی؛ اهداف و قوانین گروه؛ تعهد اعضای گروه جهت شرکت در جلسات برنامه آموزشی؛ شرح مختصر ساختار جلسات فردی و گروهی؛ معرفی اجمالی نوع درمان همراه با توضیحات و تاریخچه مقدماتی همراه با تحقیقات انجامشده ((DBT
جلسه دوم: آموزش و اهمیت ذهن آگاهی؛ شرح مفهوم پذیرش بنیادین؛ آشنایی باحالتهای ذهن؛ آموزش مهارتهای چگونه (چگونگی).
جلسه سوم: تمرینهای ذهن آگاهی: تکنیک تمرکز بر یک شی؛ ثبت سهدقیقهای افکار؛ تمرین ناهمجوشی فکر، قضاوت؛ توصیف هیجان همراه با فهرست؛ جایگشت توجه.
جلسه چهارم: تمرینهای ذهن آگاهی: تنفس آگاهانه؛ قضاوتهای منفی؛ قضاوتها و برچسبها؛ ارتباط آگاهانه با دیگران و جملات من همراه با توجه آگاهی؛ مراقبت از خویشتن همراه با مهرورزی نسبت به خود و دیگران.
جلسه پنجم: آموزش تحمل پریشانی: تمرین مهارتهای پرت کردن حواس (انواع تکنیکهای توجه برگردانی)؛ مهارتهای خود آرامسازی با حواس 5 گانه (تسکین دهی به خود).
فایل : 21 صفحه
فرمت : Word
- کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.