مقاله فارسی نثر فارسي و آغاز ادبيات تاريخي ديني

مقاله فارسی نثر فارسي و آغاز ادبيات تاريخي ديني

نثر فارسي و آغاز ادبيات تاريخي ديني
1)شاهنامه ابو منصوري
چنان كه پيش از اين ديديم، نثر فارسي در آغاز عصر فردوسي تولد يافت، زيرا نخستين كتاب فارسي كه به عنوان اثري مستقل عرضه شد، همان شاهنامه‌ي منثور بود كه به دليل آن كه به دستور و سرمايه ي ابو منثور محمد بن عبدالرزاق توسي فراهم شد، به شاهنامه ي ابو منصوري شهرت يافته و چنان كه گفتيم، در واقع، تاريخ گذشته ي ايران به شمار مي آمد است. اصل اين كتاب متأسفانه از ميان رفته و تنها مقدمه اي آن كه حدود پانزده صفحه مي‌شود، از طريق بعضي از نسخه هاي خطي قديمي شاهنامه به دست ما رسيده است.
علاوه بر اين شاهنامه، شاهنامه‌ي منثور ديگري به نام شاهنامه ابو المؤيد بلخي وجود داشته كه گويا قبل از شاهنامه ابو منصوري تأليف يافته است اما چون به كلي از ميان رفته درباره آن نمي توان اظهار نظر كرد.
2)ترجمه ي تفسير طبري
دومين كتاب مهمي كه به نثر فارسي در زمان سامانيان فراهم آمده است و خوشبختانه تمام آن تا امروز هم بر جاي مانده، ترجمه اي از يك تفسير قرآن است كه اصل عربي آن در سال‌هاي آخر قرن سوم به دست محمد بن حرير طبري، دانشمند ايراني، تأليف يافته است.
منصور بن نوح ساماني اندكي پس از پديد آمدن شاهنامه ابو منصوري، به نسخه اي عربي از اين تفسير گران قدر دست پيدا كرد، اما چون فهم آن برايش دشوار بود، خواست كه ان را به فارسي ترجمه كنند. پس، عده اي از علماي ديني ماوراء النهر را فرا خواندند و از آن ها نظر خواستند كه آيا مي توان قرآن را به زباني ديگر ترجمه كرد(توضيح آن كه تا آن زمان قرآن كريم به هيچ زباني ترجمه نشده بود.) اين علما پس از مشورت هاي لازم، فتوا دادند كه اين كار اشكالي ندارد. آن گاه همان
فلماي ماورا/ئالنهر مأموريت يافتند كه اين كتاب را به فارسي ترجمه كنند. آن چه امروز به نام ترجمه ي تفسير طبري در اختيار ماست، ترجمه و خلاصه اي از همان تفسير محمد بن جرير طبري است كه در سال هاي ميانه ي سده چهارم هجري به پارسي ساده و استواري در آمده است.
نثر اين كتاب، ساده و شمار لغات تازي در آن بسيار كم است. روي هم رفته، از ترجمه ي تفسير طبري به عنوان نقطه ي آغازي براي نثر ديني فارسي مي توان ياد كرد كه در دوره‌هاي بعد گسترش يافته است.
3)تاريخ بلعمي
از سال 352 ه.ق ابو علي بلعمي، وزير دانشمند منصور بن نوح ساماني، به امر وي مأموريت يافت كه تاريخ مفصلي را كه محمد بن جرير طبري به عربي نوشته بود، به فارسي برگرداند. بلعمي پس از شروع به ترجمه ي اين كتاب، اطلاعات ديگري راجع به
تاريخ ايران به دست آورد و بر آن افزود و با حذف مطالبي از اصل تاريخ طبري، در واقع آن را به صورت تأليفي مستقل در آورد كه به تاريخ بلعمي شهرت يافته است. اين كتاب هم امروز در دست است و از متون تاريخي مهم عصر ساماني به شمار مي رود.
4)الابنيه عن حقايق الادويه
نثر علمي فارسي حدودا با كتاب الابنيه آغاز مي شود. اين كتاب را ابو منصور موفق هروي در خواص گياهان و داروها (و در واقع، درباره علم داروشناسي) در عهد منصور بن نوح ساماني (366-350 ه.ق) تأليف كرده است.
5)هدايه المتعلمين في الطب
زماني كه كتاب البنيه در مورد داروها به زبان پارسي تأليف مي شد، يا اندكي پس از آن، پزشك ديگري از مردم بخارا به نام ابوبكر اخويني بخارايي، كتابي در شيوه درمان بيماري ها تأليف كرد و نام آن را هدايه المتعلمين في الطب گذاشت.
چون وفات اخويني در حدود سال 371 ه.ق بوده است، تاريخ تأليف اين كتاب را بايد نيمه ي دوم قرن چهارم هجري بدانيم. در اين كتاب براي بسياري از اصلاحات علمي واژه هاي مناسب فارسي به كار رفته است.
6)حدود العالم من المشرق الي المغرب
بسياري از كتاب هاي منثور اين دوره، در نوع خود نخستين كتاب هايي هستند به زبان فارسي نوشته شده اند، زيرا نويسندگي فارسي به طور جدي و رسمي در اين سده آغاز شده است. حدود العالم نخستين كتاب جغرافيا به زبان پارسي است و در سال 372 ه.ق تأليف يافته است. مؤلف آن معلوم نيست، اما نثر آن ساده و روان و موضوع آن جغرافياي عمومي، به ويژه جغرافياي سرزمين هاي اسلامي است. اين كتاب در بردارنده اطلاعاتي دقيق و در نوع خود، كم نظير است.
دقيقي، در راه احياي حماسه ي ملي
طرز شاعري ابو منصور دقيقي توسي، در لفظ و معني ساده و طبيعي و از جهاتي شبيه به شيوه رودكي است. او نخستين كسي است كه پس از مسعودي مروزي، به نظم داستان هاي ملي ايران همت گماشت و در واقع، پيشواي فردوسي در اين كار بود. به همين دليل، نام و ياد او را در اين دوره مي آوريم.
دقيقي- كه بر كيش زردشتي بود- در جواني به شاعري پرداخت و برخي از امراي چغاني (نام خانداني كه پس از اسلام در ناحيه چغانيان واقع در مسير علياي جيحون فرمانروايي داشتند) و ساماني را مدح گفت و از آن ها جوايز گران بهايي دريافت داشت.
دقيقي ظاهرا به امر نوح بن منصور ساماني مأموريت يافت تا شاهنامه ي منثور ابو منصوري را به نظم در آورد اما هنوز بيش از هزار بيت از ان را نسروده بود كه به دست غلام خود كشته شد (حدود 367 يا 369 ه.ق) در حالي كه هنوز جوان بود و بخش
عظيمي از داستان هاي شاهنامه ناسروده مانده بود. فردوسي توسي، شاعر استاد و همشهري دقيقي، كار نا تمام او را دنبال كرد و با توفيق به پايان رسانيد.
آثار و اشعار دقيقي: از قصيده ها و غزل ها و قطعات دقيقي به مانند اغلب شاعران عصر رودكي، ابياتي پراكنده بر جاي مانده اما بسياري از ان ها از ميان رفته است. از همين مقدار باقي مانده و اشاره هايي كه برخي از شاعران پس از وي به موقعيت شعر و شاعري او داشته اند، پيداست كه وي در مدح و غزل، روشي استوار داشته است. او در ضمن قصيده، از پند گويي و راهنمايي و ترويج صفات مردانگي خودداري نمي كرده و گاهي ممدوح خود را به داشتن دليري و سخاوت و خرد بر مي انگيخته است. زيبايي طبيعت و تشبيهات رنگين، هم به قصايد او راه يافته و هم به غزل هايش تازگي و جلوه خاصي داده است.

فایل : 29 صفحه

فرمت : Word

29900 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط