مقاله در مورد سمبوليسم- سورئالیسم
مقاله در مورد سمبوليسم- سورئالیسم
در آغار سده نوزده، در آن دوران كه هريك از مكتبها و جنبشهاي ادبي قلمروئي از جهان هنر و ادب را ويژه خود ساخته بود، جنبش ديگري بنام سمبوليسم پا به پهنه هستي گذارد.
اين جنبش در حقيقت شورش و عصيان نسل جوان در برابر تمام هستيها و پديدههاي اجتماعي و هنري و اخلاقي بود.
سمبوليسم مكتبي ادبي بود كه بدبيني و نوميدي را با وهم و رويا، همراه با احساس و خيالي ژرف و نيز درهم آميخته بازباني آكنده از كنايه و اشاره كه ويژه خود اين مكتب است، بيان ميداشت.
سمبوليسم تنها بر پايه «اصالت احساس» تكيه داشت و هنرمندان اين مكتب براي احساسهاي خود به هيچ اصل ديگري گردن نمينهادند و از هيچ منطق و واقعيت ديگري پيروي نميكردند.
سرايندگان و نويسندگان در اين مكتب هريك با زباني رمزي ويژه خويش سخن ميگفتند زيرا كه اين گفته «مالارمه» شاعر سمبوليك سرآغاز انديشهها و گفتار آنان بود كه ميگويد:
«نام بردن از يك چيز سه چهارم لطف شعر را تباه ميسازد، زيرا كه جاذبهي هر شعر بستگي به خرسندي خاطر دارد كه خواننده در نتيجه درك نكتهها و مضمونهاي شعري به كمك گمان خود به دست ميآورد. با اشاره و كنايه چيزي را نماياندن يا احساسي را برانگيختن، زيبائي انديشه هنري را به كمال ميرساند.»
از همين رو بود كه اين رمزها و كنايهها (سمبلها) به نوشتهها يا سرودههاي هنرمند سمبوليك ويژگي خيالانگيزي ميداد و پديدههاي هنري او را به شكل يك پديده عرفاني يا روحاني مينماياند.
مالارمه در جاي ديگر مينويسد: « يك عبارت زيباي بيمعنا خيلي با ارزشتر از يك عبارت بامعناست كه زيبائي چنداني ندارد. »
سمبوليكها به كمك « جادوي واژهها » آنچنان جهان مادي و معنوي و محسوس و نامحسوس را بهم پيوستند كه آهنگ و طنين واژهها خود سرانجام بيش از هر موضوع ديگري آنها را بسوي خويش كشيد و گاه هدف برجسته برخي از سرودها گرديد.
در همه پديدههاي هنري سمبوليكي، يك احساس و خيال ژرفي كه آميخته با نوميدي و بدبيني است به چشم ميخورد. اين احساس سركش همواره درونبين و خودنگر است و با رويا و خيال همراه است. سخنوري درباره اين گروه هنرمندان ميگويد:
« آنان به همه چيزها و پديدهها معناهائي نامحدود نبخشيدند، به گونهاي كه هرچيزي با ماوراءالطبيعه بستگي پيدا ميكند، اما شيوه بيان آنان دلپسند و نامفهوم است. »
از آنجا كه سمبوليكها به ستيزهجوئي با هر قيدوبند منطقي و رئاليستي در شعر و هنر برخاستند، مكتب سمبوليسم در برابر رئاليسم قرارگرفت.
اين شيوه در هنر تئاتر نيز اثر بخشيد و رواجيافت و نمايشنامهنويسان بزرگي همچون موريس مترلينگ بشيوه سمبوليسم نمايشنامه نوشتند.
از آنجا كه اين دسته هنرمندان اصول استوار و پابرجائي را پيروي نكردند و با زبان ويژه رمزي خود سخن از احساس و رويا و خيال به ميان آوردند هر كس از خواندن آثار آنان به اندازه نيروي درك و احساس خود، چيز خواهد فهميد.
پيشواي اين مكتب در فرانسه شارب بودلر بود كه بهره زيادي در برانگيختن اين جنبش دارد. همچنين ادگارد آلنپو (امريكائي) و موريس مترلينگ (بلژيكي) از رهبران شناخته اين مكتب بشمار ميروند.
آشنایی با سبک هنری سمبولیسم
گرایشهای هنری نوین در قرن بیستم:
سمبولیسم: Symbolism
سمبولیسم در لغت به معنای رمز گرایی و نمادگرایی است. سمبولیسم، جنبشی نامحسوس در هنر بود که در دهه های 1880و 1890 در ارتباطی نزدیک با جنبش ادبی سمبولیستی در شعر فرانسه ظهور و شکل گرفت. این جنبش واکنشی بود به اهداف طبیعت گرایانه ی مکتب امپرسیونیسم و نیز به اصول رئالیسمی که توسط کوربه وضع شد.” نقاشی اساسا هنری عینی است و فقط می تواند شامل بازنمایی چیزهایی شود که واقعی و موجودند… شیء انتزاعی به قلمرو نقاشی تعلق ندارد”
موریه شاعر، در تضاد مستقیم با این ایده، مرامنامه ی سمبولیستی را در فیگارو در18 سپتامبر1886 انتشار داد و در آن اظهار داشت: اصل اساسی هنر” جامه پوشاندن به ایده به شکل حسی است” و کلمه ای بود که اولین بار برای نقاشیهای “ونگوگ” و ” گوگن” به کار رفت
مقاله در مورد سمبوليسم- سورئالیسم
- کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.