بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر انگیزه پیشرفت و نارسایی هیجانی دانش آموزان دارای ناتوانی های یادگیری

بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر انگیزه پیشرفت و نارسایی هیجانی دانش آموزان دارای ناتوانی های یادگیری

فصل اول
کلیات تحقیق
1 -1)مقدمه
کودکان بسیاری هستند که ظاهری طبیعی دارند ،رشدجسمی،قد و وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنهاست و هوششان کما بیش عادی است ،به خوبی صحبت می کنند ومثل همسالان خود با سایرین ارتباط برقرار می کنند .درخانه نیز خودیاری های لازم را دارند و از رفتار و اخلاق عادی برخوردارند. اما وقتی به مدرسه می روند و می خواهند خواندن،نوشتن و حساب را یاد بگیرند،دچار مشکلات جدی و قابل ملاحظه می شوند.این کودکان با مشکلات یادگیری درمدرسه روبروهستند واین امرگاهی به شکست تحصیلی وترک تحصیلی منتهی می شود. این مسئله ناتوانی در درک ویادگیری مطلوب برخی ازمطالب آموزشی در برخی از دانش آموزان و بعضا” دانشجویان در سالهای اخیر بطور فوق العاده ای مورد توجه متخصصان وکارشناسان تعلیم وتربیت قرار گرفته است (افروز،1385). این مشکلات،واقعیت های غیر قابل انکاری هستند که در تمام جوامع،فرهنگ هابه
چشم می خورد و ناتوانی آنها ناشی از بهره هوشی پایین،نارسایی حسی ،آموزش ناکافی وفقر فرهنگی آنها نیست (هالاهان و کافمن،1988؛ترجمه جوادی،1386). کودکان دارای این مشکلات که عمدتا” دچار ناتوانی های یادگیریهستند،واینکه اغلب ظاهری طبیعی دارند و از لحاظ رشد جسمی ،قد و وزنشان حالت عادی دارند و از نظرهوش نیز دارای عقب ماندگی ذهنی نمی باشند،مانند سایر همسالان خود صحبت کرده و بازی می کنند ،ولی آنان عمدتا”از نظر درسی در یک یا چند زمینه با مشکل جدی روبرو بوده و بدون بهره گیری از آموزش های ویژه نمی توانند ادامه تحصیل دهند(فریار و رخشان،1379).
صاحب نظران حیطه این اختلال،یک رشته ویژگی ها را برای این اختلال مشخص کرده اند که شامل موارد زیر است ؛ اختلاف بین توانایی بالقوه و عملکرد واقعی،دشواری یادگیری تحصیلی،اختلالات زبانی،اختلالات ادراکی،اختلالات خاص یادگیری،نارسایی فراشناختی ،مشکلات اجتماعی،عاطفی،مشکلات حافظه ای، اختلالات حرکتی ،مشکلات توجه وبیش فعالی (کریمی،1383).
يكي از عواملی که احتمالا”با ناتوانی های یادگیری دانش آموزان مرتبط می باشد، ،نارسایی هیجانی می باشد.این مفهوم در حیطه روانپزشکان و درمانگران اختلالات روان تنی قرار دارد ودر بسیاری ازبیماران روان تنی دیده شده است. نارسایی هیجانی، بعنوان یک پدیده هیجانی به اختلال خاص در کارکرد روانی اطلاق می گردد که در نتیجه فرایند بازداری خودکار اطلاعات و احساسات هیجانی بوجود می آید(مددی وقائلی،2002).نارسایی هیجانی رابعنوان توانایی کم برای متمایز کردن احساسات هیجانی،توانایی کم برای بیان تجربیات هیجانی به صورت کلامی، توانایی کم برای تجربه کردن احساسات هیجانی ،کاهش تمایل برای فکر کردن درباره هیجانات تعریف می کنند(سیفنوز،1973).این اختلال که به ناتوانی در پردازش شناختی اطلاعات هیجانی وتنظیم هیجانها گفته می شود،سازه ای است چند وجهی، متشکل از دشواری در شناسایی احساسات ،دشواری در توصیف احساسات برای دیگران و جهت گیری فکری بیرونی (تیلور و بگبی،2000).ویژگی های اصلی نارسایی هیجانی عبارت است از:ناتوانی در بازشناسی وتوصیف کلامی هیجانهای شخصی، فقرشدید تفکر نمادین که آشکار سازی با برخورد ها، احساسات،تمایلات وسائق ها را محدود می کند.ناتوانی در بکارگیری احساسات بعنوان علایم مشکلات هیجانی، تفکر انتفاعی در مورد واقعیت های کم اهمیت بیرونی،کاهش یادآوری رویاها،دشواری درتمایز بین حالتهای هیجانی وحس های بدنی،فقدان جلوه های عاطفی چهره، ظرفیت محدود برای همدلی و خود آگاهی(تول،مداگلیا و رویمر،2005). نارسایی در تنظیم ومدیریت هیجانها(فرایند گذار از پردازش به عمل)از ویژگیهای نارسایی هیجانی است (تیلور و بگبی،2000).
یکی دیگر از متغیرهای مهم اثرگذار و مشکلات احتمالی در افراد دارای اختلال یادگیری، انگیزه پیشرفت می باشد.بررسی ها نشان می دهند که انگیزش یکی از عوامل اصلی رفتارها است و درتمام رفتارها از جمله یادگیری،عملکرد ادراک،دقت،یادآوری،فراموشی،تفکر ،خلاقیت و هیجان اثر دارند.(مورای،ترجمه براهنی،1369).به طور کلی انگیزش را به موتور و فرمان اتومبیل تشبیه کرده اند ودراین مقایسه نیرو و جهت،مفاهیم عمده انگیزشی هستند.انگیزش متغیری فرضی است که روان شناسان تربیتی، بود و نبود و درجات آن را در دانش آموزان از راه مشاهده رفتار ویا نمرات درسی در فضای آموزشی استنباط می کنند(ریو،2005؛ترجمه سیدمحمدی،1386).بالاخره انگیزه محرک اساسی برای تمام اعمال ما است.انگیزه اشاره به پویایی رفتار ما دارندکه شامل نیازهای ما،تمایلات و جاه طلبی های ما در زندگی می باشد. انگیزه پیشرفت اساس ما در رسیدن به موفقیت و رسیدن به تمام آرزوهای ما در زندگی است. انگیزه پیشرفت می تواند بر نحوه ای که یک فرد وظیفه ای را انجام می دهد ویا تمایل به نشان دادن شایستگی را دارد،تاثیرگذار باشد(هاراکییویچ ،بارون ،کاتر و الیوت،1997).در واقع منظور از انگیزه پیشرفت،میل یا اشتیاق برای کسب موفقیت وشرکت در فعالیتهایی است که موفقیت درآنهابه کوشش و توانایی شخص وابسته است(اسلاوین،2006؛ترجمه سید محمدی، 1385).
از جمله مداخله هایی که می تواند برانگیزه پیشرفت ونارسایی هیجانی دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری تاثیر داشته باشد و تاکنون مورد توجه پژوهشگران قرار نگرفته است مصاحبه انگیزشی می باشد.
مصاحبه انگیزشی روشی مراجع محور است که رهنمودی برای تقویت وافزایش انگیزه درونی بوده و به منظور تغییر ،از طریق کشف،شناسایی و حل تردیدها ودو سوگرایی استفاده می شود. مدل مفهومی مصاحبه انگیزشی،بر پایه مفاهیمی از فرایند تغییرپروچسکا و دیکلمنته ،موازنه تصمیم گیری جانیس و مان ،نظریه متعادل سازی برم،نظریه ادراک خویشتن بیم،نظریه خود سامان دهی کانفر و نظریه ارزش های راکیج شکل گرفته است(فیلدس،2006).در این
نظریه با تکیه بر حمایت نظری نظریه خودتعیین گری، تاکید زیادی بر ارضای نیازهای بنیادی روانشناختی خودمختاری ،شایستگی وارتباط با دیگران می شود.ارضای این نیازها شرایط لازم را برای رشد روانشناختی ، انسجام یافتگی و بهزیستی شخص فراهم می کنند(دسی و رایان،2000).
بنابراین با توجه به مطالب بالا هدف این پژوهش تعیین اثر بخشی مصاحبه انگیزشی بر انگیزه پیشرفت ونارسایی هیجانی دانش آموزان داری ناتوانی های يادگيري شهر پارس آباد می باشد.
1-2)بیان مسئله
امروزه بزرگترین گروه کودکان استثنایی ،کودکان دچار ناتوانی یادگیری می باشند(احدی و کاکاوند،1389؛ کیرک،گالاگ،کلیمان،آناستاسیو،1999).ناتوانی های یادگیری نمایانگر یکی ازبزرگترین وشاید جنجال برانگیزترین مقوله های آموزش و پرورش است.این اختلال بعنوان یک مشکل عصب شناختی در نظر گرفته شده است که با مشکلات جدی در توانایی خواندن ،نوشتن و ریاضی همراه بوده وبا توانایی ذهنی مورد انتظار در فرد همخوانی ندارد.. متخصصان، یادگیری را کلید اساسی زندگی وسالم زیستن می دانند و شاید هیچ فرایندی ازفرایندهای زندگی انسان مانند فرایند یادگیری میزان سلامت و عمدتا سلامت ذهنی و روانی او را نشان ندهند(شعاری نژاد،1386،به نقل از یوسفی،1391). این اختلال سبب ایجاد مشکلاتی در زمینه های اجتماعی ،هیجانی و تحصیلی برای دانش آموزان می شود(فریلیچ وشتمن ،2010) .و یکی از معضلات مهم و تعیین کننده سرنوشت تحصیلی ،ناتوانی به شمار می آید(سیدمن ،بیدرمن واستفن ،2006؛به نقل از رحیمیان بوگر،1391) .وفهم کامل این اختلال، نیازمند توجه به حوزه های اجتماعی ،خانوادگی،عاطفی و رفتاری زندگی کودک است(لرنر،1997؛به نقل از خرمایی،عباسی و رجبی،1391). پیامدهای ناتوانی های یادگیری بر سلامت ذهن و روان مبتلایان شامل:اضطراب،گوشه گیری ، بی اعتمادی،طردشدگی،یاس و ناکامی،اعتماد به نفس پایین،مشکلات بین فردی و کمبود مهارتهای اجتماعی می باشد(هاگر و وان،1995؛به نقل از یوسفی،1391).میزان ترک مدرسه برای کودکان و نوجوانان مبتلا به این اختلال ،گفته می شودحدود 40 در صد،یعنی یک ونیم برابر حد متوسط است.تعداد زیادی از معلمان وقتی را که صرف آموزش خواندن ،نوشتن و ریاضی می کنند بیش از مدتی است که صرف آموزش دروس دیگر می شود(دادستان،1389).
این اختلالات تنها به افت تحصیلی واتلاف بودجه پایان نمی پذیرد،بلکه به سرزنش،تحقیر از جانب سایر دانش آموزان،سلامت روان دانش آموزان را به مخاطره می اندازد واین مشکل منجر به
اضطراب و ناخشنودی گردیده وتمام زندگی فرد را تحت پوشش قرار می دهد که ما حصل آن آسیب به بهداشت روانی فرد و جامعه می باشد (کارگر شورکی ، ملک پورو احمدی،1389).
این کودکان بعد از مدتی خود را متفاوت از دیگران می بینند و چه بسا احساس حقارت به آنها دست بدهد و یا اگر معلم کلاس و سایر همسالان آنها را سرزنش کنند ،به بیزاری از درس،مدرسه،معلم و دانش آموزان نیز دچار شوند. والدین این گروه از کودکان ،که غالبا بی خبر از ریشه ها و دلایل ناتوانی یادگیری فرزندان خود هستند،مشکل را بغرنج تر می کنندو با فشارهایی که به کودک وارد می آورند،دشواری های مضاعفی رابرای او ایجاد می کنند.مقایسه های ناروا غالبا تحقیر آمیزی که بین این کودکان و همسالان و همکلاسی هایشان توسط معلم و والدین و غیره صورت می گیرد،اندک اندک اضطراب وبی اعتمادی را در این کودکان دامن می زند (والاس و مک لافین ،1993؛به نقل از لطف آبادی،1369).همچنین کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری در مقایسه با دانش آموزان عادی همتای خود ،در مهارتهای اجتماعی کمبود دارند.این کودکان بعلت داشتن مشکلات بین فردی با همسالان ،اغلب از سوی آنها طرد شده یانادیده گرفته می شوند، که این رانده شدن بدبینی کودک به درس و مدرسه،گوشه گیری ،تنهایی و افت تحصیلی را باعث می شود(هاگر و وان ،1995؛به نقل از یوسفی،1391).مبتلایان به ناتوانی های یادگیری که طبق تخمین های جهانی حدود 8 درصد از دانش آموزان و غالبا پسران را تشکیل می دهند و معمولا پیش از ورود به مدرسه شناخته نمی شوند ،زیرا این ناتوانی ها در مدرسه ظهور می یابند.افراد مبتلا دارای توزیع هوش بهنجار بوده اما در هجی کردن ،حساب و خواندن دارای مشکلاتی هستند(هیمن وبرگر،2008). در صورت ارزیابی سطحی و نامناسب،ممکن است ناتوانی های یادگیری بر عملکرد فرد تاثیر نامطلوبی گذاشته و باعث ایجاد نقایص عملکردی در بسیاری ازحیطه های زندگی شود(سیلور،روف،ایورسون،بارت،بروشیک و وکسلر،1991) .از قبیل تاثیر نامطلوب بر روابط اجتماعی،نقص در پردازش اطلاعات جتماعی،کج فهمی رفتار دیگران (راورکی،1995؛بائو مینگر و کیمهی –کایند،2008)، مهارتهای بین فردی ضعیف(لاد و تروپ-گاردون،2003؛وینر،2004)،سطوح بالای طرد اجتماعی و تنهایی(استیل،جونز،پارل،وان آکروفارمرورودکین،2008)،اختلال خلق و افسردگی (سیدریدیس،2007؛وینرو اشنایدر،2002)مشکلات سازگاری از هر دو نوع درونی و بیرونی(آل- یاکن و میکولینسر،2004؛آوریچ،گراس-تیسر،مانور و شالوو،2008 و سطح بالایی ازمشکلات هیجانی-اجتماعی می شود(آوربچ و همکاران،2008؛سیدریدیس ،2007؛کلاسن ولینچ،2007؛سیدریدیس،مورگان،بوتساس،پادلیادو و فوکس،2006)،و یا فعالیت های روزانه فرد

فایل : 99 صفحه

فرمت : Word

35500 تومان – خرید
محصول مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.

مقالات مرتبط