مقاله فارسی محیط زیست بحران در راه است

مقاله فارسی محیط زیست بحران در راه است

محیط زیست بحران در راه است
فعاليت هاى انسان نسل حدود نيمى از گونه هاى گياهى كره زمين را در معرض خطر انقراض قرار داده است. بررسى هاى قبلى حاكى از آن بود كه تنها قريب به ۱۳ درصد از كليه گونه هاى گياهى در خطر انقراض است وليكن بررسى هايى كه جديداً صورت گرفته مشخص ساخته است كه در بررسى هاى قبلى گياهان موجود در مناطق استوايى كه بر اثر تغييرات زيست محيطى مورد تهديد قرار گرفته اند به حساب نيامده است.
مناطق استوايى زيستگاه بيشترين گونه هاى گياهى جهان است. پژوهشگران در گزارشى كه در مجله ساينس به چاپ رسيده اعلام كرده اند كه حدود ۸۳ درصد از گونه هاى گياهى اكوادور در خطر انقراض قرار دارند. محيط زيست كشور اكوادور از نقطه نظر غناى گياهى حرف اول را در ميان كشورهاى استوايىمى زند. از تعميم اين اطلاعات به سرتاسر جهان اين نتيجه به دست مى آيد كه ۲۲ تا ۴۷ درصد از كل گونه هاى گياهى جهان در خطر انقراض قرار دارند. گياه شناسان در مورد شمار گونه هاى گياهى جهان اتفاق نظر ندارند و تعداد گونه هاى گياهى را بين ۳۱۰ تا ۴۲۲ هزار گونه برآورد مى كنند. «پيتر يورگنسن» از باغ كشاورزى
ميسورى مى گويد: «اكثر گونه هاى گياهى جهان در مناطق استوايى مى رويند. از طرفى تقاضا براى به دست آوردن زمين هاى جديد كشاورزى براى تامين غذاى شمار فزاينده مردم در كشورهاى استوايى، بزرگترين عامل انقراض گونه هاى گياهى در جهان است.» به گفته وى در اين مناطق، جنگل هاى طبيعى بريده و سوزانده مى شوند و مرغزارها به كشتزارها و چراگاه ها تبديل مى شوند. وى در ادامه افزود: «گرمايش تدريجى زمين مى تواند فرآيند انقراض نسل گياهان را تشديد كند زيرا اراضى كشاورزى مانع از آن مى شوند كه گياهان در مقابل تغييرات اقليمى واكنش نشان داده و به طور طبيعى مهاجرت كنند.» در پايان بايد خاطرنشان كرد كه ممكن است در حال حاضر گرمايش هوا اثرى نداشته باشد اما در آينده اثر خود را نشان خواهد داد. هر چقدر كه فعاليت هاى مربوط به تكه تكه سازى زمين هاى كشاورزى بيشتر شود براى محيط زيست طبيعى نشان دادن واكنش دشوارتر خواهد بود. گياهانى كه براى يافتن مكانى خنك تر براى رشد مى بايست به اين سو و آن سو مهاجرت كنند قادر به انجام اين كار نخواهند بود زيرا
كشاورزان در سر راه آنها قرار دارند.
طبق آمار روزانه حدود ۳ تن منواكسيد كربن، ۴۵ تن هيدروكربن نسوخته، ۱۳۰ تن اكسيدهاى نيتروژن، ۳۰ تن گوگرد
و ۳۰ تن ذرات معلق وارد هواى از پيش آلوده تهران مى شود. هر چند همه به نقش چشمگير خودروها در آلودگى هواى تهران اذعان داريم، باز هم شاهد آنيم كه مسئولان صنعت كشور روياى توليد سالانه يك ميليون دستگاه خودرو را در سر مى پرورانند. كيفيت بد سوخت مصرفى در كشور، پايين بودن استانداردهاى خودروهاى توليد شده در كشور و همچنين ميزان بالاى مصرف سوخت از مهمترين دلايل آلودگى اين
كلان شهر است. هرچند در چند سال اخير شركت هاى زيادى اقدام به توليد خودرو كرده اند اما هيچ كدام از اين خودروها در سال هاى اخير طراحى نشده اند و لاجرم از تكنولوژى روز بى بهره اند.
به طورى كه به جز يكى دو خودرو هيچ كدام از كيفيت جهانى برخوردار نيستند. مصرف بيش از حد سوخت (بين سه تا چهار برابر متوسط جهانى) بيانگر همين موضوع است. به نظر مى رسد براى رهايى از اين معضل مسئولان بايد از سود هنگفت توليد خودروهاى از رده خارج به قيمت بالا چشم پوشى كرده و با سرمايه گذارى مناسب به توليد خودروهايى در استانداردهاى جهانى بينديشند.معضل ديگر آلودگى هواى تهران وجود تعداد زياد خودروهاى سوارى و نبود سيستم حمل و نقل عمومى است. امروزه عمده خودروهاى توليد شده در
كشور خودروهاى سوارى است اما سيستم حمل و نقل عمومى همانند اتوبوس و مترو در ايران هيچ گونه كارايى ندارد. (نكته جالب آنكه يكى از مسئولان ترافيك كشور در يك برنامه تلويزيونى در پاسخ به اين پرسش كه چرا سيستم حمل و نقل عمومى تقويت نمى شود يا تعداد اتوبوس ها را زياد نمى كنيد، پاسخى گفت به اين مضمون «وجود اتوبوس در شهر تهران باعث تشديد ترافيك مى شود!» مشكل ترافيك تهران به خودروهاى تك سرنشين مربوط مى شود!!) راه حل ديگر براى معضل آلايندگى خودروها استفاده از ديگر وسايط حمل و نقل و استفاده از خودروهاى دوگانه سوز يا گازسوز است. نقش اتوبوس هاى برقى در حمل و نقل تهران بسيار ناچيز و توليد خودروهاى گازسوز نيز به رغم حجم بالاى تبليغات بسيار كم است و به نظر مى رسد تبليغ فراوان درباره توليد آنها توجيه افكار عمومى و متقاعد ساختن آنها است كه مسئولان به فكر حل اين معضل هستند.عدم توجه به محيط زيست و تخريب باغ ها عامل ديگر افزايش آلودگى محيط زيست است. با توجه به سودآورى كلان ساخت و ساز  و بساز بفروشى در تهران مى توان به انگيزه تبر به دستان پى برد. نكته جالب توجه در اين زمينه نيز آن است شهردارى به عوارض ساخت وساز و فروش تراكم همانند يك چاه نفت نگاه مى كند كه مى تواند
درآمد كلان و بادآورده اى را براى شهردارى به همراه داشته باشد و به اين ترتيب به اين معضل دامن زده است. شايد راه حل اين مشكل توجه بيشتر به شهرستان ها و انجام فعاليت هاى عمرانى در شهرستان ها باشد تا شهرستانى ها  به تهران همانند كعبه آمال ننگرند. بسيارى از كشورهاى ديگر به جاى آنكه اجازه دهند شهرهايشان به طور بى رويه و بدون طرح و برنامه رشد يابند در اطراف شهرهاى اصلى شهرك هاى اقمارى با امكانات كافى طراحى مى كنند تا بخش عمده مهاجران را به نحو مناسب و شايسته اى اسكان دهند. هرچند كه مشابه چنين طرح هايى در ايران نيز انجام شده و شهرك هايى همانند پرديس ساخته شده است اما به دلايل بسيار اين الگو بردارى نيز نتوانست موفقيت آميز عمل كند.اما يكى از مهمترين معضلات آلايندگى خودروها به اين نكته برمى گردد كه شهر تهران در هيچ دوره و مرحله اى از ساخت خود هيچ طرح و برنامه اى را براى ساخت و ساز يا معمارى شهرى به خود نديده است.هيچ كدام از مديران شهرى تا همين چند سال پيش هرگز تصورش را هم نمى كردند كه روزى برسد شهر تهران
به جمعيت بالاى ۱۰ميليون برسد. مديران شركت ايران خودرو كه تا چند سال پيش تعداد كل خودروهاى توليدى اش به پنج، شش هزار نمى رسيد به خواب
هم نمى ديدند توليد شركت به چندصدهزار دستگاه در سال برسد.سه ميليون
دستگاه خودروى شهر تهران بايد در همان شهرى تردد كنند كه در دهه هاى سى و چهل و به مقتضاى همان روزها طراحى و ساخته شده بودند.نتيجه آن ترافيك بسيار كند و ازدحام خودروها در پشت چراغ قرمز است كه امروزه همه شاهديم. به نظر بسيارى از كارشناسان بخش بسيار عمده اى از مصرف بنزين و توليد آلاينده ها پشت همين چراغ هاى قرمز صورت مى گيرد. اولين راه حلى كه براى گريز از اين معضل به نظر مى رسد، ساخت راه ها، خيابان ها، بزرگراه ها و به ويژه تقاطع هاى غيرهم سطح است، اما با توجه به اين نكته كه چنين مواردى از قبل پيش بينى نشده بود ساخت بزرگراه ها در تهران چنان هزينه بر است كه چنين طرح هايى را به پروژه هاى عظيمى تبديل مى كند.با اينكه امروزه همه به لزوم بازنگرى در مديريت شهرى واقفيم اما اخيراً به رغم ساخت وسازهاى زيادى كه صورت گرفته، پديده ترافيك به دليل گستردگى و پيچيدگى موضوع همچنان حل نشده باقى مانده است.موقعيت جغرافيايى شهر تهران و محصور بودن در كوه ها و نبود جريان هاى مناسب هوا از يكديگر معضلاتى است كه بر
آلودگى هواى تهران دامن مى زند. رشته كوه البرز همچون ديوارى رابطه هوا با ديگر مناطق اطراف را قطع كرده و باعث مى شود جريان هواى مناسب وجود نداشته باشد. به عبارت ديگر سكون هوا در اين منطقه به تشديد بحران آلودگى كمك كرده است. واقع شدن شهر تهران در منطقه خشك و كم باران عامل ديگرى است كه باعث مى شود شهروندان روزهاى متوالى چشم به آسمان بدوزند بدون آنكه بارش باران و برف به تلطيف هوا كمك كند. تراكم آلاينده ها و كمى بارش در شهر تهران باعث مى شود در همان معدود روز هاى بارندگى با معضل ديگرى علاوه بر مشكلات جارى همانند وقوع راه بندان و جارى شدن سيل مواجه شويم. بارش باران هاى اسيدى مشكلى است كه در شهر هاى صنعتى بسيار روى مى دهد. اما شدت آن در مناطق پرباران كه بارش باران منظم و دائم است، چندان قابل توجه نيست، اما در تهران به معضل ديگرى تبديل شده است. هرچند نمى توان مكان جغرافيايى تهران را تغيير داد يا وضعيت آب و هوايى آن را تغيير داد اما مى توان انتظار داشت كه مسئولان با اتخاذ شيوه هاى مناسب و كنترل دقيق و مستمر كارخانه ها و كارگاه ها ميزان آلايندگى آن را به طور دائم كنترل كنند يا در صورت لزوم واحد هاى آلاينده ها را به حومه شهر هاى بزرگ منتقل كنند تا ميزان آلاينده ها در
دراز مدت كاهش يابد.اگر در نظر داشته باشيم كه هر انسانى در هر روز ۲۲ هزار تنفس مى كند و در اين مدت ۱۶ كيلوگرم هوا را استنشاق مى كند به اهميت هواى پاكيزه و لزوم كنترل آلودگى هوا بيشتر پى مى بريم.آلودگى هواى تهران در شرايطى به وضعيت بحرانى مى رسد كه كميته نظارت و هماهنگى مواقع اضطرارى آلودگى هواى تهران يكشنبه شب تشكيل جلسه داده بود، با غيبت ۱۰ عضو از ۱۶ عضو خود مواجه شد. در اين جلسه نمايندگان وزارتخانه هاى بهداشت، كشور، آموزش و پرورش، راهنمايى و رانندگى و هواشناسى! در جلسه حضور نداشتند و قرار شد با مسئولان اين دستگاه ها مكاتبه شود! گويا مسئولان شهر تهران به تازگى دريافته اند كه بهترين راه مقابله با آلودگى هواى تهران مكاتبه با مسئولان مربوطه است! جالب توجه آنكه استاندار تهران با اشاره به عدم حضور مسئولان سازمان و دستگاه هاى مختلف گفته بود پيش از آنكه وضعيت هواى تهران اضطرارى اعلام شود بايد وضعيت اين جلسه را اضطرارى اعلام كرد. نكته جالب تر آنكه در روزى كه به دليل آلودگى هواى كل شهر تهران به حالت تعطيل درآمده است، سازمان هايى مثل محيط زيست
و شركت كنترل آلودگى هواى تهران كه مستقيماً به اين مسئله مربوطند و
در واقع بايد پاسخگوى شرايط به وجود آمده باشند، به تعطيلات رفته اند!
اين مسئله مثل آن است كه ستاد حوادث غير مترقبه پس از وقوع سيل به
تعطيلات بروند و غافل از آنكه به ويژه براى مقابله با چنين شرايطى تشكيل شده اند، به تعطيلات بروند و پس از آنكه همه مشكلات حل شد و آب ها از آسياب افتاد به ادارات خود برگردند! همين فراموش كردن مسئوليت ها و وظايف است كه شهر ما را به چنين وضعيت اسف آورى درآورده است. آيا به نظر شما براى مقابله با شرايط نابهنجار وضعيت هواى آلوده، بايد به روش هاى مقابله با اين بحران فكر كرد يا ساعت نه شب وقتى كه تايپيست و حروفچين، نمونه خوان، صفحه بند، معاون و سردبير با دندان قروچه بالاى سر آدم ايستاده اند، در مورد مضرات آلودگى هوا و راهكار هاى مقابله با آن مقاله نوشت؟محیط زیست و صنایع پتروشیمی از دو دیدگاه
از نگاه دکتر سيد باقر مرتضوي، مشاور زيست محيطي
شرکت ملي صنايع پتروشيمي در جهت دستيابي به هدف اصلي خود که همان توسعه پايدار مي‌باشد، اولويت مهمي را براي
حفاظت از محيط‌زيست در مجتمع‌ها قائل شده است. در گام اول با ايجاد دفاتر حفاظت و کنترل محيط‌زيست اقدام به ساماندهي وضعيت مجتمع‌ها کرده و خط‌مشي زيست‌محيطي خود را در محورهاي زير تدوين و اجرا نموده است:
1-    بايد قبل از احداث هر مجتمع، ارزيابي زيست‌محيطي صورت پذيرد.
2-    بايد کليه مجتمع‌ها گواهينامه ISO 14000 دريافت نمايند.
3-    مصرف انرژي، مواد اوليه و آب بهينه گردد.
4-    ضايعات توليدي به حداقل ممکن کاهش يابد.
5-    کليه فاضلاب‌ها تصفيه و مجددا استفاده شود.
6-     کليه پسماند‌ها طبقه‌بندي و بازيافت گردد.
7-    مواد مخرب لايه ازن با مواد مناسب جايگزين گردد.
8-    فضاي سبز تاحد امکان گسترش يابد.
پتروشيمي در اين راستا اقدامات متعددي انجام داده که برخي از آنها عبارتند از:
الف) فاضلابهاي صنعتي و بهداشتي:
پتروشيمي جزو صنايع پرمصرف آب مي‌باشد که تبعاً مقادير زيادي پساب توليد مي‌نمايد. بنابراين در مرحله اول، شناسايي دقيق فاضلاب‌ها و اندازه‌گيري کمي و کيفي آلاينده‌ها در کليه واحدها انجام گرديده و عمليات طراحي و احداث سيستم‌هاي تصفيه فاضلاب‌هاي صنعتي و بهداشتي انجام شد.
در حال حاضر در تمام مجتمع‌هاي پتروشيمي، فاضلاب‌هاي صنعتي و بهداشتي توليدي در مجتمع‌ها جمع‌آوري و بطور اصولي تصفيه شده و مطابق استاندارهاي سازمان محيط‌زيست به محيط تخليه مي‌شود. آب‌هاي تصفيه شدة حاصل نيز مجدداً در خط توليد مورد استفاده قرار مي‌گيرد. بدين ترتيب ضمن کاهش هزينه‌هاي توليد، تا حدود زيادي نيز از مصرف آب خام جلوگيري مي‌شود. بعنوان مثال در پتروشيمي اراک که تصفيه‌خانه بسيار پيشرفته‌اي نيز دارد، پسابهاي صنعتي بعنوان آب فرآيند و يا در آبياري فضاي سبز مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
در مجتمع‌هاي پتروشيمي بندر امام و رازي نيز برنامه مديريت فاضلاب‌هاي صنعتي در حال انجام بوده و با جديت دنبال مي‌شود. در مجتمع‌هاي در حال احداث نيز به موازات احداث واحدهاي صنعتي، تصفيه‌خانه‌هاي مربوطه در حال احداث
است، به نحويکه در منطقه ويژه اقتصادي ماهشهر هم اکنون سه تصفيه‌خانه در حال احداث بوده و يکي از تصفيه‌خانه‌ها در حال راه‌اندازي مي‌باشد؛ اين در حالي است که واحدهاي صنعتي هنوز به مرحله بهره‌برداري نرسيده‌اند. يعني تصفيه‌خانه‌ها قبل از واحدهاي صنعتي به بهره‌برداري مي‌رسند.
ب) آلودگي هوا و صوت:
با توجه به تنوع مواد توليدي و مصرفي در پتروشيمي، احتمال آلوده شدن هوا در اين صنعت بالا مي‌باشد. در اين مقوله نيز اقدامات مؤثري صورت گرفته است، به طوريکه در تمامي مجتمع‌هاي پتروشيمي مطالعات ارزيابي کمي و کيفي آلاينده‌ها صورت گرفته و اقدامات لازم جهت کنترل آلاينده‌ها نيز در حال انجام است. مثلاً در مجتمع پتروشيمي رازي دو طرح بصورت همزمان جهت حذف آلاينده‌هاي آمونياکي در حال مطالعه مي‌باشد. همچنين در برخي ديگر از مجتمع‌ها (نظير اراک و بندر امام )، دستگاه‌هاي پيشرفته اندازه‌گيري آلاينده‌هاي اتمسفري خريداري و بصورت روزانه و Online، مبادرت به اندازه‌گيري اين آلاينده‌ها کرده و از نتايج آن براي اصلاح و بهبود وضعيت هواي منطقه استفاده مي‌نمايد. در کنار آن کنترل بهسوزي مشعل‌هاي موجود در مجتمع‌هاي
پتروشيمي بوسيله دوربين‌هاي مدار بسته و تنظيم هواي اضافي و تزريق بخار آب, حرکت ديگري جهت کاهش آلودگي هواي مجتمع‌هاي پتروشيمي مي‌باشد.
ج) مواد زائد جامد:
پروژه‌هاي متعددي جهت شناسايي، طبقه‌بندي، تفکيک، پردازش و دفع اصولي مواد زائد جامد، اعم از صنعتي و شهري در مجتمع‌ها به انجام رسيده است. پروژه‌هاي مکان‌يابي محل‌هاي دفن اصولي مواد زائد جامد در اغلب مجتمع‌ها انجام شده و هم اکنون در مرحله طراحي محل دفن مي‌باشد. لازم به ذکر است در اين خصوص شرکت ملي صنايع پتروشيمي با حمايت از برخي شرکت‌ها و صنعتگران نسبت به جمع‌آوري و بازيافت زائدات پلاستيکي و PET نيز (که امروزه از معضلات زيست‌محيطي کشورمان هستند) اقدام نموده است.
د) پژوهشهاي زيست‌محيطي:
شرکت ملي پتروشيمي در راستاي حل معضلات زيست‌محيطي مجتمع‌هاي پتروشيمي و توسعه ارتباط صنعت با دانشگاه‌، به انجام پژوهشهاي زيست‌محيطي دست زده است. اين فعاليتها بر محور اصلاح فرآيند و کاهش دورريزها، تصفيه آب و فاضلاب،
کنترل آلودگي هوا و بازيافت ضايعات پليمري استوار شده است.
ه) فضاي سبز:
از جمله اقدامات مفيد مجتمع‌ها، تلفيق صنعت با فضاي سبز مي‌باشد. طبق استانداردهاي زيست‌محيطي بايد ده درصد از فضاي صنعتي به فضاي سبز اختصاص داده شود، ولي در پتروشيمي درصدهاي بالاتري به اين مساله اختصاص داده شده است. به عنوان مثال در پتروشيمي اصفهان در مقابل 65 هکتار فضاي صنعتي، 85 هکتار فضاي سبز احداث شده است. در حال حاضر حدود 1000 هکتار فضاي سبز در اطراف و داخل 9 مجتمع توليدي فعلي احداث و نگهداري مي‌شود. آبياري اين فضاي سبز از پسابهاي تصفيه شده صنعتي صورت مي‌پذيرد که تا حد زيادي از مصرف آب خام کاسته است.
دستاوردهاي پتروشيمي در زمينه محيط زيست:
شرکت ملي صنايع پتروشيمي با اجراي سياست‌هاي زيست‌محيطي توانسته به موفقيتهاي متعددي نائل آيد. از آن جمله دريافت گواهينامه ISO 14000 توسط کليه مجتمع‌هاي پتروشيمي مي‌باشد. اين گواهينامه‌هاي ISO 14000، از طرف شرکت‌هاي معتبري نظير SGS و DNV داده شده و اگر طبق‌نظر
برخي کارشناسان اين شرکت‌ها مورد تاييد نباشد، بايد به سازمان محيط‌زيست و مؤسسه استاندارد ارجاع شود که چرا شرکتهاي غيرمعتبر در داخل کشور فعاليت اين‌چنيني دارند.
از جمله ديگر موفقيت‌ها، اهداي اولين جايزه محيط‌زيست ايران به پتروشيمي در سال 80 و دومين جايزه ملي محيط‌زيست ايران به پتروشيمي در سال 81 و دريافت عنوان بهترين صنعت سبز برگزيده، صنعت پاک و صنعت سبز توسط مجتمع‌هاي اصفهان، اراک، خراسان، شيراز و تبريز از طرف سازمان حفاظت محيط‌زيست مي‌باشد.
درخصوص دريافت اين جايزه‌ها و تعميم آن به شرکت ملي صنايع پتروشيمي بايد اين نکته را مدنظر قرار داد که شرکت ملي صنايع پتروشيمي (که دفاتر مرکزي آن در تهران است ) خود به خود آلاينده‌اي توليد نمي‌کند. بلکه واحدهاي توليدي و به اصطلاح مجتمع‌هاي پتروشيمي هستند که امکان توليد آلاينده‌هاي زيست‌محيطي در آن وجود دارد و زمانيکه هر يک از اين مجتمع‌هاي توليدي عنوان صنعت سبز، پاک و سبز برگزيده را داشته باشند، شرکت ملي صنايع پتروشيمي نيز که مديريت کلان همه مجتمع‌ها را برعهده دارد، نيز صنعتي سبز خواهد بود.
در کنار تلاشهاي مذکور، شرکت ملي صنايع پتروشيمي به برقراري و تقويت ارتباط مؤثر ميان مجتمع‌هاي توليدي با دفتر محيط‌زيست NPC اعتقاد داشته و در جهت تقويت آن تلاش نموده است. اين ارتباط نه تنها در داخل سازمان پتروشيمي جريان دارد که با ساير وزارتخانه و قسمتهاي ديگر آن نيز جاري و ساري است.
ارتباط شرکت پتروشيمي با سازمان حفاظت محيط زيست
ارتباط اين شرکت با سازمان حفاظت محيط‌زيست نيز در حد مناسبي بوده و در برخي موارد بسيار درخور توجه است. طبيعي است که در برخي موارد بنا به دلايل متعارف، نارضايتي از طرف کارشناسان محيط‌زيست وجود داشته باشد. چه بسا از طرف کارشناسان اين شرکت نيز برخي نارضايتي‌ها از آن سازمان وجود دارد که در حد متعارف خود قابل پذيرش است. رفع اين ناهماهنگي‌ها و نارضايتي‌ها نياز به هم‌انديشي وگفتگوهايي دور از جنجال دارد تا بتوان کليه مشکلات را حل نموده و اين اندک نارضايتي دوجانبه را نيز از ميان برد. علاوه بر ارتباط دفاتر محيط‌زيست مجتمع‌ها و دفتر NPC، ارتباط مؤثري ميان مديران و اين بخش برقرار مي‌باشد. خوشبختانه مديران ارشد کليه مجتمع‌هاي توليدي به اندازه کافي با مباحث زيست‌محيطي آشنا بوده و از علاقه
بسيار زيادي نيز برخوردار هستند؛ چرا که انجام پروژه‌هاي متعدد زيست‌محيطي در تمام مجتمع‌هاي پتروشيمي بدون نظر مساعد و موافق مديريت مجتمع‌ها عملي نخواهد بود.
در پايان اين نکته بايد مدنظر قرار گيرد که مکان‌يابي و احداث و فرآيند برخي مجتمع‌ها نظير مجتمع  پتروشيمي بندر امام، ساليان پيش و حتي قبل از انقلاب صورت پذيرفته است که مشکلاتي را بدنبال داشته و امروزه تلاش محيط‌زيست پتروشيمي در جهت کاهش اين مشکلات مي‌باشد. اما در خصوص منطقه ويژه ماهشهر و پارس جنوبي مطالعات ارزيابي اثرات زيست‌محيطي (EIA) جامعي قبل از احداث اين مناطق صورت گرفته و به تاييد دفتر ارزيابي سازمان حفاظت محيط‌زيست نيز رسيده است که مستندات آن موجود بوده و در صورت نياز قابل ارائه است. بنابراين اين مجتمع‌ها از نظر زيان‌هاي زيست‌محيطي، کمترين خسارات را بدنبال خواهند داشت.
از نگاه دکتر نبي بيدهندي، رئيس دانشکده محيط‌زيست دانشگاه تهران 
دکتر نبي بيدهندي در زمينه آلودگيهاي صنايع نفت و صنايعي نظير پتروشيمي و علل آن گفت: ” امروزه بحث آلودگيهاي نفتي در دنيا اهميت زيادي پيدا کرده است؛ زيرا آلودگيهايي که از بنادر مختلف حاوي صنايعي نظير
پتروشيمي، درون آبهاي آزاد رها مي‌شود، باعث تجمع مواد نفتي و مشتقات آن در آب و موجودات ريز شده و ماهي‌هايي را که از اين مواد تغذيه مي‌کنند آلوده مي‌سازد. اين آلودگيها در کبد ماهي‌ها تجمع پيدا کرده, وارد زنجيره غذايي شده و به يک عامل اصلي جهت ابتلا به سرطان‌هاي مختلف تبديل مي‌شود.
نمونة اين آلودگيها، آلودگيهاي جيوه‌اي ناشي از پسابهاي مجتمع پتروشيمي بندر امام است که سالها است آبهاي خليج فارس را به اين ماده خطرناک آلوده ساخته است. ما اين مشکلات و خطرات ناشي از آن را براي اين صنايع روشن ساختيم و به آنها در زمينه مرگ و مير و آلوده شدن آبزيان و خطراتي که در نهايت براي مردم بوجود مي‌آيد، هشدار داديم. در حال حاضر نيز يک سري حرکت‌هايي صورت گرفته و تصميماتي اتخاذ شده، اما هنوز به مرحله عمل نرسيده است.
مثلاً محصولات پليمري که در حال حاضر توليد مي‌شود، از مواد اوليه آلي خطرناکي ساخته مي‌شود که بسيار سرطان‌زا است. بخشي از اين مواد خطرناک، در پروسه تبديل مواد اوليه به محصول، در پليمر باقي مي‌مانند و ما مجبور به دفع آنها هستيم که اين دفع, باعث آلودگيهاي بالاي زيست‌محيطي خواهد
شد. دليل اصلي اين مشکلات، عدم بهره‌گيري از تکنولوژي‌هاي مناسبي است که درکشورهاي پيشرفته مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
ما در صنايع خود از تکنولوژيهاي بروز و کارآمدي که مواد اوليه را بطور کامل مصرف کرده و تماماً به پليمر تبديل سازد بي‌بهره‌ايم؛ لذا فرآوري کامل را نمي‌توانيم انجام دهيم و مجبور به دفع مواد تضييع شده خود به محيط مي‌باشيم. اگر ما واقعاً توانمندي توليد يک فرآورده‌اي را نداريم، نبايد به سمت توليد آن فرآورده برويم. زيرا هزينه‌ها و اثرات سوئي که بدنبال خواهد داشت در درازمدت بسيار بيشتر از سودي است که نصيب ما مي‌سازد.”
ارتباط با دانشگاه و سازمان حفاظت محيط زيست
دکتر نبي بيدهندي همچنين در زمينه ارتباط ميان صنايع پتروشيمي، سازمان
حفاظت محيط‌زيست و دانشگاه گفت: “در کشورهاي ديگر، وقتي تصميم به انجام کاري گرفته مي‌شود، از ابتدا کار را به دانشگاه واگذار مي‌کنند تا مورد تحقيق و پژوهش علمي قرار گيرد و بعد وارد مرحله اجرايي شود. اما در کشور ما هيچ‌گونه ارتباطي بين دانشگاه و مراکز صنعتي نظير پتروشيمي و حتي سازمان حفاظت محيط‌زيست وجود ندارد. در
حال حاضر ممکن است در اکثر سازمانها گزارشات متعدد زيست‌محيطي وجود داشته باشد اما هيچ‌کدام آنها نمي‌تواند بعنوان يک سند کاربردي مورد استفاده قرار گيرد.
وقتي ارتباط مؤثري ميان سازمانها و ارگان‌ها وجود نداشته باشد، زمانيکه بنده به وزارت نفت يا پتروشيمي مراجعه مي‌کنم، آمار لازم و دقيق را به بنده نمي‌دهند، و از طرف ديگر هنگاميکه مسئولان آن سازمانها نيز به ما مراجعه مي‌کنند، ما آمار دقيق خود را در اختيار آنها نخواهيم گذاشت. در اين صورت چنانچه گزارشي تهيه شده و راه‌حلي نيز پيشنهاد شود، مورد شک و شبهه دوطرف خواهد بود. به همين دليل اکثر گزارشاتي که تهيه مي‌شود قابل استفاده نيست و بصورت نمايشي مي‌باشد.
دفاتر زيست‌محيطي که در مجتمع‌ها تاسيس شده‌اند، نيز هيچ ارتباط مؤثري نه تنها با دانشگاه، بلکه با سازمان حفاظت محيط‌زيست نيز ندارند. به نظر بنده اين بخشها فقط بدليل اينکه بتوانند نمايش داده و بگويند ما اين کار و آن کار را انجام داديم، همانند بخش‌هاي R&D بصورت نمايشي بوجود آمدند و عملاً تاثيري در بهبود اوضاع نداشتند. من فکر مي‌کنم احداث و اداره اين دفاتر تنها صرف هزينه بسيار هنگفتي است که بر دوش صنايع پتروشيمي و نفت گذاشته
مي‌شود. چون نه نيرويي که در اين دفاتر استفاده مي‌شود، نيروي متخصصي است و نه افرادي که مسؤلين دفاتر زيست‌محيطي را تشکيل مي‌دهند افرادي هستند که در اين حوزه کارآمد باشند و اگر متخصص هم باشند  بدليل برخورداري از پستهاي متعدد، وقت لازم را جهت پرداختن به اين امور ندارند. بنابراين ما نياز به يک ارتباط منسجم و راحت و برپايه اعتماد متقابل، ميان کليه بخشها، از دفاتر زيست‌محيطي مجتمع‌ها گرفته تا خود دفتر محيط‌زيست شرکت ملي پتروشيمي, دانشگاه و سازمان حفاظت محيط‌زيست داريم، تا مشکلات موجود را ريشه‌کن نماييم.”
آموزش تکميلي و بين رشته‌اي
دکتر نبي بيدهندي در زمينه عدم آموزش صحيح و همه‌جانبه حفظ محيط‌زيست نيز بيان داشت: “در حال حاضر کسانيکه در تخصصهايي نظير توليد پليمر تحصيل مي‌کنند، آموزش خاصي را در زمينه حفظ محيط‌زيست نمي‌بينند. عکس اين مساله نيز وجود دارد, يعني فرديکه در زمينه محيط‌زيست تحصيل مي‌کند، اطلاع چنداني از مسائل مربوط به فناوري پليمر، قيمت، مواد اوليه وکاربرد آن ندارد. بنابراين دراين بين يک خلاء وجود دارد که باعث مي‌شود هرکسي کار خود را انجام دهد، بدون اينکه به بخش ديگر توجه داشته باشد. بنابراين
ما در هر دو بخش نيازمند تربيت متخصصين مي‌باشيم. از اين‌رو بايد هم مهندساني تربيت کنيم که با بحث محيط‌زيست آشنا باشند و هم کارشناسان محيط‌زيستي که با صنعت و فناوري بيگانه نباشند.
مساله ديگري نيزکه در اين بين وجود دارد، قرار نداشتن متخصصين در پستهاي خود مي‌باشد. امروزه يا اکثر متخصصين درجاي واقعي خود قرار ندارند و يا از دو يا سه پست هم‌زمان برخودارند و در نتيجه به هيچکدام آنها نمي‌رسند. اخيراً پتروشيمي حرکتي را انجام داده که طي آن متخصصين خود را بورس مي‌نمايد تا در رشته‌هاي حفاظت محيط‌زيست تحصيل کرده و وارد صنعت شوند، اين مساله به شرطي جواب مي‌دهد که اين متخصصين در جاي اصلي خود قرار بگيرند.”
استفاده از تکنولوژي به روز
رئيس دانشکده محيط‌زيست دانشگاه تهران پس از طرح مشکلات فوق بيان داشت: “ما در ايران بخشي بنام حقوق و محيط‌زيست نداشتيم که در حال حاضر آن را ايجاد کرديم و در دو يا سه سال آينده نيز در اين زمينه دانشجو مي‌پذيريم. فارغ‌التحصيلان اين رشته، ابتدا اهميت محيط‌زيست را درمي‌يابند و در مرحله بعد بعنوان قضات خوب وارد دادگاهها مي‌شوند. اگر ما بتوانيم اصل پنجاهم قانون
اساسي را بالفعل و قانونمند کنيم، بعد اقتصادي آن بسيار زياد خواهد بود. امروزه در کشور ما بدليل بهره‌گيري از تکنولوژي‌هاي منسوخ و قديمي که چندان به‌روز نيستند، به حدي مواد اوليه و انرژي هدر مي‌رود، که بحث تقدم صرفه اقتصادي بر حفظ‌ محيط‌زيست را بي‌معنا ساخته است. اگر هزينة توسعة تکنولوژي براي مصرف بهينة انرژي و آلايندگي کمتر محيط زيست را با هزينه‌هايي که به دليل به کارگيري تکنولوژي نامناسب در مصرف مواد اوليه، مصرف انرژي و احياي محيط زيست هدر مي‌دهيم، مقايسه کنيم, مي‌بينيم که مورد اول بسيار به صرفه‌تر بوده و از نظر توسعه تکنولوژي و رشد صنايع نيز مفيد خواهد بود. امروزه در مديريت خود اين صنايع به مساله تهيه تکنولوژي‌هاي روز و بازيافت مواد اوليه توجه چنداني نمي‌شود؛ از اين‌رو شايد با قانون‌مند کردن و وضع قوانين خاص بتوان صنايعي نظير پتروشيمي را به اين سمت پيش برد.”
محیط زیست را پاس بداریم
در حدود 70 درصد آلودگی هوا در چرخه عمر یك خودرو به واسطه مصرف سوخت و حدود 20 درصد آن در فرآیند تامین سوخت ایجاد می‌شود. اما اینها تمام آلودگی ایجاد شده توسط خودروها نیستند. بد نیست بدانید كه نشت فقط یك
قطره روغن موتور, می‌تواند 1000 لیتر آب آشامیدنی سالم را آلوده و غیرقابل خوردن كند. اما متاسفانه مشاهده می‌كنیم كه به راحتی روغن‌موتورهای سوخته در تعویض روغنی‌ها و پنچرگیری‌ها به درون جوی آب یا خاك اطراف درختان نفوذ می‌كنند!بد نیست این را هم بدانید كه سرریز فقط نیم لیتر بنزین نیز می‌تواند هزاران متر مكعب هوای پاك را كاملاً آلوده كند. اما باز هم می‌بینیم همه روزه چه آسان این سرمایه ملی؛ نه قطره قطره, بلكه شره شره از باك خودروها سرریز شده به كف جایگا‌ه‌های بنزین می‌ریزد.نشت این مواد سمی به آب‌های سطحی و زیرزمینی و در نهایت آشامیدن و تنفس آن, می‌تواند بسیار خطرناك و بیماری‌زا باشد. اما چه كسی اهمیت می‌دهد؟ فعلاً فقط تولید خودرو مهم است و خودرودار شدن به هر قیمت. محیط زیست و سلامتی باشد برای بعد! دوستی می‌گفت كه اگر چنانچه در آمریكا با بازرسی‌های دوره‌ای كه از جایگاه‌های بنزین به عمل می‌آید, مشخص شود كه مخازن سوخت یك جایگاه نشتی دارد, اولاً جایگاه بلافاصله تعطیل شده و صاحب جایگاه نه تنها مجبور است كه مخازن ذخیره سوخت را تعویض كند, بلكه باید خاك‌های اطراف مخزن را نیز كاملاً تخلیه و تصفیه و نسبت به عایق‌بندی كامل اطراف آن اقدام كند, ضمن آنكه باید بابت خسارت و آسیب رساندن به محیط زیست, جریمه

فایل : 25 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...