مقاله فارسی محمد خیابانی

مقاله فارسی محمد خیابانی

محمد خیابانی
شیخ محمد خیابانی ( ۱۲۵۹ ش. / ۱۳۳۸ ه.ق. – ۱۲۹۹ ش. / ۱۲۹۷ ه.ق.) از روحانیون آزادی‌خواه تبریز در خامنه در نزدیكی تبریز متولد شد. خیابانی از فعالان سیاسی در دوره انقلاب مشروطه ایران بود. او در مجلس دوم به وکالت رسید و بعد از دورهٔ دوم به تبریز رفت و قیام نمود، که سرانجام این قیام به شکست و کشته‌شدن وی منتهی شد.[۱]
وی در جنگ جهانی اول در برابر فشار روس‌ها مقاومت کرد و پس از آن نیز بر علیه حکومت وقت داخلی شورید. عاقبت با ورود والی جدید مخبرالسلطنه در تبریز کشته شد.
زندگینامه
شیخ محمد، فرزند حاجی عبدالحمید نامی بود. او پس از تحصیل فقه و اصول تا نزدیک مرحله اجتهاد، هیئت و نجوم را آموخت. مدتی نیز حکمت و طبیعیات و تاریخ و ادبیات تحصیل کرد. عموی او توسط قزاقهای تزاری کشته شده بود و او خود، روحانی مسجد جامع تبریز بوده‌است.
زندگی شیخ محمد خیابانی پس از پیروزی مشروطه در سال ۱۲۸۵ ش، با تأسیس انجمن ایالتی در تبریز، وارد مرحله تازه‏ای گردید و در جریان محاصره تبریز، در دفاع از شهر نقش مهمی ایفا کرد. در زمان خیابانی اوضاع ایران، به خاطر دخالت‏های بیگانگان از جمله روسیه، انگلیس و آلمان، آشفته بود. پس از خلع محمدعلی شاه از سلطنت، خیابانی در سی سالگی به
عنوان نماینده مردم تبریز راهی مجلس شورای ملی گردید.
اولین حرکت سیاسی بزرگ خیابانی، مخالفت با اولتیماتوم روسیه در مجلس دوم طی یک نطق بلند یک ساعته بود. او پس از قبول اولتیماتوم توسط دولت و تعطیلی مجلس، در سبزه میدان تهران میتینگی برگزار کرد و بلافاصله برای فرار از دستگیری توسط وثوق الدوله، به خراسان گریخت. در شش سال ایام فترت مجلس، مشغول تجارت شد و با تاجگذاری احمدشاه به تشکیل مجالس ادبی و مذاکرات فلسفی مشغول شد و طی این جلسات گروههایی را به دور خود جمع کرد. در ماجرای اشغال تبریز توسط عثمانی از مخالفان پان‌ترکیزم بود و به همین مناسبت مدتی توسط قوای عثمانی در ارومیه زندانی گردید. شیخ محمد خیابانی، با قرارداد وثوق‌الدوله با دولت انگلستان (قرارداد ۱۹۱۹) نیز به مبارزه برخاست و از آنجا که حکومت مرکزی را ضعیف و وابسته می‏دید، ایجاد یک تحول اساسی در سیستم حکومت ایران و احیای آزادی را گام نخست برای خانه تکانی ایران و بیرون راندن اشغالگران خارجی می‏دانست. ولی برداشتن گام اول را از طریق مذاکره سیاسی امکانپذیر نمی‏شمرد و تنها راه را در قیام و مقاومت در برابر استبداد و دخالت خارجی می‏دانست. از این رو، بعد از قبول قرارداد ۱۹۱۹ م از سوی دولت ایران، در تبریز دست به قیام زد.
سخنرانی‌ها
حاکمیت ملت لزوم تشکیلات در هیئت اجتماعیه پافشاری و استقامت
افکار عمومی
لزوم مرکزیت
بیاد شهدای آزادی، فکر باید هادی انقلاب و تکامل باشد
آزادی با خونسردی فرق دارد
خائن باید مجازات شود
باید بفهمیم که چه می‌خواهیم
آزادی قبل از همه چیز، اراده ملت مافوق همه چیز است
برای اجرای اصلاحات خودمان را باید قبلاَ اصلاح کنیم
آزادی و امنیت
سقوط و اعتلا
و بیش از ۱۰۰ سخنرانی دیگر و مقالات متعدد.
قیام خیابانی
روز ۱۷ فروردين ۱۲۹۹ قيام مسلحانه شيخ محمد خياباني عليه دولت وثوق الدوله در تبريز آغاز شد . شيخ محمد خياباني از جمله مبارزيني بود كه در سالهاي پاياني حكومت قاجار در نقاط مختلف كشور به مقابله با استعمار و استبداد پرداخت. خياباني در 1256 ش. در خامنه ـ‌از توابع تبريزـ متولد شد. او پس از چند سال كار و تحصيل مقدماتي در روسيه كه محل اقامت پدرش بود به تبريز بازگشت و به تحصيل علوم ديني پرداخت. وي علاوه بر فقه و اصول،
ادبيات ـ عرب را فرا گرفت و به كسوت روحانيت درآمد. مدتي امام جماعت مسجد جامع تبريز شد و سپس به دوره دوم مجلس شوراي ملي كه در آبان 1288 آغاز به كار كرد، راه يافت. هنگام اولتيماتوم روسيه تزاري براي بيرون راندن مستشاران خارجي و ادامه اقامت مستشاران روسي در ايران كه با موافقت احمد شاه رو به رو شد و به تعطيلي مجلس دوم انجاميد، شيخ محمد خياباني به مبارزه عليه حضور استعماري بيگانگان ادامه داد. او طي نطق‌هاي پرشوري در مجلس، نمايندگان را از تسليم شدن در برابر روسها برحذر داشت. پس از تعطيلي مجلس دوم به تبريز بازگشت و مبارزات سياسي خود را سازمان تازه‌اي بخشيد.
مهمترين بخش اين مبارزات، قيام وي در برابر پيمان 1919 وثوق‌‌الدوله بود.پس از پايان جنگ جهاني اول كه با تخليه مناطق شمالي ايران از نيروهاي روس همراه بود، دولت انگليس ـ رقيب ديرينه روس‌ـ به بهانه‌هاي مختلف، از جمله مبارزه با يكي از دولت‌هاي متحدين (عثماني) يا مبارزه با نفوذ بلشويسم به ايران، به تقويت روز‌ افزون نيروهاي خود در ايران پرداخت و براي تسلط بيشتر و بسط و نفوذ سياسي و اقتصادي خود دولت وثوق‌‌الدوله را براي انعقاد قراردادهاي گوناگون تحت فشار قرار داد. يكي از پيمانهاي استعماري دربار لندن كه موجب افزايش قابل ملاحظه سلطه سياسي انگليسي‌ها در ايران شد، پيمان موسوم به «قرارداد 1919» بود. به موجب اين قرارداد كه در مرداد 1298 با دولت وثوق‌الدوله منعقد شد، امتياز راه‌آهن و راههاي شوسه در سراسر كشور به
انگليس واگذار شد و ارتش و دستگاه ماليه ايران زير نظر مستشاران سياسي و اقتصادي بريتانيا قرار گرفت. كابينه وثوق‌الدوله به دنبال تحميل اين قرارداد ننگين با موج مخالفت‌هاي عمومي و اعتصابات صنفي و كارگري در كشور سقوط كرد. روحانيون مبارز از جمله شيخ محمد خياباني و سيد حسن مدرس در جريان مخالفت‌ها و اعتراضات عمومي مردم عليه پيمان 1919، به وثوق‌الدوله كه عاقد اين پيمان بود، به شدت اعتراض كردند.
اين افشاگري‌ها به شناخت بيشتر مردم از ماهيت اهداف بيگانگان در ايران انجاميد. شيخ محمد خياباني در آستانه انتخابات دوره چهارم مجلس، مردم را از رأي دادن به سياسيون وابسته به انگليس يا روسيه برحذر داشت. او قرارداد 1919 را مضر به حال مملكت و ناقض حاكميت ملي و استقلال ايران خواند و در تهران با وعظ، خطابه و نگارش مقاله به تشريح ابعاد خطرناك اين پيمان پرداخت. او براي واداشتن وثوق‌الدوله به لغو معاهده، در بهار 1299ش. به مبارزه مسلحانه روي آورد و در روزهاي مياني فروردين همان سال در برنامه‌اي از پيش طراحي شده، تمامي ادارات و مراكز دولتي تبريز را تصرف كرد. وي با گسترش اين قيام به ديگر شهرهاي آذربايجان، توانست، اين خطه را از حاكميت دولت وثوق‌الدوله خارج سازد.
در كشاكش قيام شيخ محمد خياباني، دولت وثوق‌الدوله سقوط كرد و كابينه مشيرالدوله زمام امور را به دست گرفت. مشيرالدوله براي پايان دادن به قيام خياباني، مخبرالسلطنه حاكم تبريز را مأمور فرو نشاندن اين قيام كرد. مخبرالسلطنه پس
از چند دوره مذاكره بي‌حاصل با شيخ محمد خياباني، سرانجام به كمك قواي قزاق عمليات نظامي بزرگي را عليه نيروهاي وفادار به خياباني به راه انداخت. در جريان اين نبرد نيروهاي شيخ سركوب شده و شيخ محمدخياباني نيز در 22 شهريور 1299 به شهادت رسيد.
دولت مشيرالدوله از بيم عكس‌العمل مردم قتل خياباني را تا مدتها «خودكشي» اعلام كرد، اما اين ترفند، بي حاصل بود به طوري كه مشيرا‌الدوله و مخبرالسلطنه كه هر دو در مجلس چهارم وكيل بودند، نزد بسياري از نمايندگان به «قاتل» مشهور شده و روزنامه «طوفان» نيز در مقاله‌اي اين دو را عامل قتل خياباني و آشوبهاي تبريز معرفي كرد.
دلیل اصلی قیام آن بود که وثوق‌الدوله برای تصویب قرارداد نیاز به مجلسی یکدست داشت ولی خیابانی موفق شده بود علی رغم اعمال نفوذ وثوق، شش نفر از اعضای حزب دموکرات آذربایجان را به مجلس بفرستد. وثوق تصمیم گرفت ابتکار عمل را بدست بگیرد و حزب دموکرات را غیرقانونی اعلام نمود. همین امر موجب آغاز قیام گردید. [۲]
وی در دو روز این قیام که از ۱۷ فروردین ۱۲۹۹ شمسی، آغاز شد، نهادهای دولتی تبریز را به تصرف خود درآورد و شهر را از دست دولتیان خارج ساخت. قیام بیش از پنج ماه ادامه داشت. مخبرالسلطنه هدایت به ولایت آذربایجان منصوب گردید. به فرمان مخبرالسلطنه فرستاده ویژه مشیرالدوله، صدراعظم وقت، قزاق‌ها قیام‌گران را منکوب نمودند. خیابانی
که انتظار درگیری با مخبرالسلطنه که از مخالفان قرارداد بود را نداشت، غافلگیر شد و حکومت وی بر آذربایجان تنها ظرف سه ساعت در دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۲۹۹ برابر با ۲۹ ذی‏حجه ۱۳۳۸ق پس از درگیری و دخالت قزاق‌ها به شکست انجامید. شیخ محمد خیابانی نیز در در خانه یکی از دوستانش کشته شد.[۳] (و یا خودکشی کرد) [۴]
در آخرین نطق خیابانی چنین آمده‌است: [۵]
کتاب عبدالحسین ناهیدی آذر به نام «جنبش آزادیستان و شیخ محمد خیابانی» مستقل ترین اثری است که در این باره و به تازگی به چاپ رسیده است.[۶]
ماهیت قیام
درباره ماهیت قیام خیابانی نظرات مختلفی وجود دارد. گروهی او را وطن‌پرستی می‌دانند که برای جلوگیری از انعقاد قرارداد اقدام به قیام نمود و قصد گسترش قیام خود را به مرکز داشت و در آرزوی آزادی همه ایران بود. در مقابل گروهی دیگر اورا تجزیه طلبی می‌دانند که حتی نام آذربایجان را به «آزادی‌ستان» تغییر داد و قصد داشت رشته اطاعت از مرکز را بگسلد.[۷]
قیام شیخ محمد خیابانی در آذربایجان
در آن زمان که جز دست های شوم روس و انگلیس بر سر این سرزمین سایه نمی افکند، تنها با آفتاب نگاه تو بود که بذر امید و شاخه روشنایی در دل
ها جوانه می زد. تنها جمال آسمانی تو بود که روشنایی صبح امید را در غبار و آتش و خون، در عمق باورهای خشکیده بارور می نمود و تو، شیخ محمد خیابانی می شدی تا در فضای خفقان و جهل آلود و هراس انگیز، به واژه جرأت، رسمیّت بخشی.صدای رعدآسای تو بود که سکوت ورم کرده نگاه ها را در هم فرو می ریخت. آن زمان که سایه های سرد و سنگین استبداد و استعمار، از سرزمین ما سر برآورده بود، تو بودی که ایستادی بر سر راه سیاهی ها و سودای چیرگی همیشگی را در گمان مرگ خشکاندی.
آن زمان که تبریز زیر چکمه های سپاه روسی پایمال می شد و ابر و غبار اختناق، به شهر سایه می افکند، تو هوای خیابان ها را داشتی و تمام کوچه های شهر، هوای زخم های خیابانی تو را.
تو آخرین سنگر مردم بودی و زخم ها را به آغوش باز پذیرا. تو بیشتر از قحطی و بیماری در میان مردم بودی و تفنگ به دوش، در برابر آشوب و شر دشمنان قد علم می کردی و از نگاه گوارای خویش به کام های تشنه و مجروح یاران می ریختی.
چشم هایت، زادگاه پنجره ها بود و آغوشت، پناهگاه پرندگان و در تو هزار چشم شعله ور شده زبانه می کشید.
مشروطه، وام دار جسارت تو بود. تو استمداد کبیر مردم بودی در استبداد صغیر ستمشاهی.
نه امین السلطان ها و ناصرالملک ها و مخبرالسلطنه ها در تو راه می یافتند و نه سفاک های شمشیر به دست و تفنگ به دوش روسی برایت هراس آور بودند.
روزی که خیابان های پر از تفنگ به دوشان و شمشیر به دستان، به تو ختم می شدند، تو ختم قرآن می گرفتی و در روشنای شبنم ها شناور می شدی.
تو را خشاب و سرب مذاب خوب می شناسد. تو خون سرخ خویش را ریختی تا ایران، با کلاه و کراوات بیگانگان بر دار نرود و آزادی، این سند سبز و سرخ و سفید، به نام ایران و ایرانی، تا همیشه تاریخ به یادگار بماند. و تو سر خویش را دادی و به خاک افتادی تا فریاد بزرگ آزادی و آزاده خواهی، از سر زبان ها نیافتد
كتابشناسي توصيفي قيام شيخ محمد خياباني
وجود  كتابنامه‎هاي توصيفي پيرامون موضوعات گوناگون پژوهشي، در كيفيت و كميت روند پژوهشهاي مربوط به آن موضوع تاثير كاملا مثبت و آشكاري دارد و محققين را در انجام كار، توفيق و سهولت ويژه‏اي مي‎بخشد. آنچه را كه پيش رو داريد، كتابشناسي توصيفي قيام مرحوم شيخ محمد خياباني است كه اگرچه حدود پنج ماه بيشتر به طول نيانجاميد اما تاثير آن بر دوران پرالتهاب ايران پس از مشروطه، به شكلي عميق و الهام‏بخش باقي ماند. وي از فروردين تا شهريور سال 1299هـ .ش را
به يكي از قله‏هاي پرفراز مبارزات ملت آذربايجان و ايران تبديل كرد و آن را بر تارك شكوهمنديهاي تاريخ معاصر ايران نشاند. اميد است كه كتابشناسي ذيل مورد استفاده عموم علاقمندان و پژوهشگران عزيز و گرامي قرار گيرد.
دوران سلطنت نه چندان بلند احمدشاه قاجار (1327 ـــ 1344ق) با حوادث داخلي و خارجي روبه‎رو بود كه حاكميت در به وجود آمدن بخشي از آنها، دست داشته و بايد به عنوان عامل موثر در حدوث آنها، مورد پژوهش و پردازش قرارگيرد. جنگ جهاني اول (1914م)، انقلاب اكتبر 1917 روسيه، قرارداد 1919 ميان ايران  و انگليس، قيامهاي جنگل، خياباني، پسيان، كودتاي 1299 و… از مهم‏ترين آن حوادث است كه پژوهش درباره هر يك از آنها، دفتري جداگانه و مستقل مي‏طلبد. جنگ، به عنوان عاملي خشن، با رويكردي جهاني كه خيلي زود و گسترده، اوضاع داخلي و روابط خارجي ايران را تحت تاثير قرارداد. انقلاب روسيه، در وراي مرزهاي شمالي ايران كه عليه تزارها اتفاق افتاد، ايران را از يوغ چندين ساله تزارها رهانيد، هرچند عمر آن نيز كوتاه بود. قرارداد 1919 ميان وثوق‏الدوله و سرپرسي كاكس، بسياري از بند و بستهاي پشت پرده را آشكار ساخت و اعتراضات گسترده ملت ايران را عليه سياست استعمارگر پير، برانگيخت؛ اما، قيامهايي نظير قيام ميرزا كوچك خان در جنگهاي گيلان، قيام شيخ محمد خياباني در تبريز و قيام كلنل محمدتقي خان پسيان كه در برهه محدودي از دوران سلطنت احمدشاه، خود را نشان دادند، هريك بر پشتوانه‏هايي تكيه زده بودند كه برخي از آنها
در نحوه عملكرد حكام محلي، استبداد و در عين‎حال وابستگي حكومت مركزي به نيروهاي خارجي، نهفته است. شناخت دور و زمان، علتها و پشتوانه‏هاي فكري ـــ عملي آن قيامها، مستلزم جست‎وجو و كنكاش دقيق و مستند در ميان آثار به جا مانده از آن دوران است كه بدون تحقق اين امر، به دست دادن تعريف درست و منطقي از اين قيامها، كاري ناممكن يا دست‏كم عبث است. قيام شيخ محمد خياباني كه بايد در بطن حوادث دوران سلطنت قاجاري ـــ چه به صورت مستقل و چه در كنار ديگر حوادث ـــ مورد پژوهش قرارگيرد، از وجه وقايع تاثيرگذاري است كه شناخت منابع و ماخذ مربوط به آن، در پژوهشهاي تاريخ معاصر، ضرورت روشن و ملموسي دارد. از اين رو، تدوين و تنظيم آثاري كه به قيام شيخ محمد خياباني و يا ديگر قيامها و حوادث دوران مورد بحث، پرداخته‏اند، مي‏تواند راه را براي پژوهندگان و نويسندگان، هموار ساخته و مقصد را دست يافتني كند.اين نوشتاردر راستاي تحقق اين هدف، قيام شيخ محمد خياباني را ـــ كه به تاريخ 16 فروردين 1299 در تبريز شروع شد و در 22 شهريور همان سال با شهادت رهبر آن خاتمه يافت ـــ مطمح نظر قرارداده، به شناسايي منابع و ماخذ قيام مزبور پرداخته است. دراين مجموعه كه تا حد امكان به توصيف آثار مربوط به قيام خياباني توجه شده، از توصيف يا ذكر برخي از آثاري كه در شناساندن قيام شيخ خياباني تاثير چنداني نداشته، صرف نظر شده و يا از عنوان منابعي كه امكان دسترسي بدانها براي نگارنده وجود نداشته، چشم‎پوشي شده است. هر چند
شمار اين آثار، از تعداد انگشتان يك دست فراتر نمي‏رود.
آذري، علي، انقلاب بي‏رنگ يا قيام كلنل محمدتقي‎خان پسيان، تهران، صفي عليشاه، چ دوم، 1346ش.
از نظر شيوه تحرير عبارات، نثر ساده‏اي دارد كه عاري از رواني و لطف نيست. از بعضي خصوصيتهاي تحقيقات تاريخي و پاره‏اي مزاياي شيرين و سرگرم‏كننده از نوع مطبوعات، برخوردار است. نويسنده از صفحه 160 ـــ 174 به شرح قيام شيخ محمد خياباني در تبريز پرداخته كه چنين به نظر مي‏رسد، هنگام تاليف اين بخش از كتاب، انديشه تاليف اثري جامع و مستقل درباره شيخ محمد خياباني و قيام او در ذهن  نويسنده وجود داشته است. در پايان اين بخش آمده است: «مرحوم كلنل در دوران قيام خياباني در تهران نگران آن قيام بود.» تصوير كارت پستال كلنل به برادرزاده‏اش كه به نوعي اشاره به قيام تبريز دارد، در صفحه 175 كتاب آورده شده است.
قيام شيخ محمد خياباني در تبريز، تهران، صفي عليشاه، چ دوم، 1346ش.
نويسنده كتاب، خود از اهالي آذربايجان (سراسكند) و از علاقه‏مندان و دوستداران شيخ محمد خياباني بوده است. وي هنگام تاليف انقلاب بي‏رنگ به اين فكر افتاد كه قيام شيخ محمد خياباني را هم موضوع پژوهش خود قرارداده، در اين باره اثري پديد آورد. در كتاب حاضر، انشاي روان، فكر منسجم و منظم نويسنده، همراه با مايه‏هاي احساسي، شور و شوق خاصي به موضوع كتاب و صميميتي به اثر بخشيده
است كه از امتيازات در خور توجه آن به شمار مي‏رود. نخستين چاپ اين كتاب در سال 1329 ش و در 515 صفحه منتشر شد كه تنها درباره شرح زندگاني و قيام شيخ محمد خياباني در تبريز مي‏باشد. كتاب، حاوي برخي از متنهاي سخنراني خياباني هم است.
آرين‎پور، يحيي، از صبا تا نيما، ج 2، تهران، زوار، چ چهارم، 1372ش.
اثري دو جلدي كه مشتمل بر صد و پنجاه سال تاريخ ادب فارسي ـــ از دوره بازگشت ادبي تا آستانه شعر نو (از صبا، فتحعلي خان كاشاني، تا نيما، علي اسفندياري) ـــ است. پژوهشي شايسته در زمينه ادبيات معاصر مي‎‏باشد؛ اما از آنجا كه نويسنده، خود از شاگردان تقي رفعت، احمد كسروي و ابوالقاسم فيوضات بوده و معلمانش زماني از همرزمان و ياران شيخ محمد خياباني بوده‏اند و از طرف ديگر، بسياري از سخنرانيها و نوشته‏هاي خياباني را شنيده يا خوانده بوده است، اثر چاپ شده وي، در نوع خود بي‏نظير و حايز اهميت است.
الموتي، ضياءالدين، فصولي از تاريخ مبارزات سياسي و اجتماعي ايران، جنبشهاي چپ، تهران، چاپخش، 1370ش.
ناشر در مقدمه خود، انتشار كتاب را به عنوان مكمل كوششهاي موازي‎اي كه در زمينه روشن شدن تاريخ معاصر ايران صورت گرفته، تلقي كرده است، سپس نويسنده درمقدمه، جمع‏آوري اسناد و مدارك را مطمح نظر قرارمي‏دهد. وي قصد داشته تا از احوال مبارزاني كه در جريان حوادث، شاهد اتفاقات بوده‏اند، آگاهي يابد. قيام شيخ محمد خياباني كه در زمان خود، جزو جنبشهاي مخالف حكومت (چپ) به
شمار مي‏آمده، در بخشي از آن به صورتي جداگانه مورد پژوهش و توجه نويسنده كتاب قرار گرفته است.
الموتي، مصطفي، ايران در عصر پهلوي، لندن، چاپخانه پكا، 1363 ـــ 1373ش.
پژوهشي است در شانزده جلد (بخشي از جلد آخر، به فهرست اعلام مجلدات قبل اختصاص دارد) كه به وقايع مهم سياسي ايران معاصر پرداخته و به تحليل آنها نشسته است. در جلدهاي 2 ـــ 5 و 9 به اقدامات و قيام شيخ محمد خياباني در تبريز اشاره شده است.
امير خيزي، اسماعيل، قيام آذربايجان و ستارخان، تبريز، كتابفروشي تهران، 2536 = 1356ش.
از جمله پژوهشهايي است كه تنها به قيام ستارخان، باقرخان و وقايعي كه پيش از قيام خياباني رخ داده، مي‎پردازد. در اين كتاب، زندگاني شيخ محمدخياباني در دوران مشروطه، قيام آذربايجان، فتح تهران و اقدامات سياسي او در تهران و تبريز بيان شده است.
ايران و جنگ جهاني اول (مجموعه مقالات سمينار)، به كوشش صفا اخوان، تهران، مركز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1380ش.
به دليل همزماني قيام خياباني با روزهاي جنگ جهاني اول، صفحاتي از اين مجموعه مقالات به اقدامات خياباني در تبريز اختصاص يافته است. علاوه بر اين، در مقاله‏اي با عنوان «مقاومت تبريز در برابر قشونهاي روسي و عثماني در جريان جنگ جهاني اول» به قلم رحيم رئيس‏نيا، از صفحه 345 ـــ 373، تحليلي از قيام خياباني صورت گرفته و
نويسنده با ارايه ماخذ معتبر از زواياي متعددي، به آن قيام پرداخته است.
ايوانف، م.س، تاريخ نوين ايران، ترجمه هوشنگ تيزابي و حسن قائم‎پناه، [بي‏جا]، انتشارات حزب توده، 1359ش.
نويسنده در فصل نخست، با عنوان «وضع سياسي واقتصادي ايران در اوايل قرن بيستم» اوضاع ايران را مورد بررسي قرار داده است. سپس، در فصل دوم با عنوان «جنبش رهايي‏بخش ملي ايران» در صفحات 36 ـــ 39 به قيام خياباني در تبريز مي‏پردازد. در صفحه 38، مخالفت با قرارداد 1919، استحكام استقلال ايران، تبديل به جمهوريت، اجراي اصلاحات دمكراتيك، دادن خودمختاري به آذربايجان و برقراري مناسبات سياسي واقتصادي با روسيه شوروي را از اهداف قيام شيخ محمد خياباني دانسته است.
باستاني پاريزي، محمدابراهيم، تلاش آزادي «محيط سياسي و زندگاني مشيرالدوله پيرنيا»، تهران، نوين، چ چهارم، 2536= 1356ش.
به هنگام تجديد چاپ كتاب ايران باستان تاليف ارزشمند حسن مشيرالدوله پيرنيا و استخراج اعلام كتاب مزبور، توسط محمد ابراهيم باستاني پاريزي، به توصيه ناشر، شرح حال مشيرالدوله، در 144 صفحه به قلم باستاني پاريزي هم به آن چاپ افزوده شد. بعدها، به پيشنهاد كاوه دهگان، يكي از دوستان باستاني پاريزي، قسمتهايي از اوضاع اجتماعي دوران زندگي مشير‏الدوله به آن اضافه گرديد. عنوان آن به خاطر اينكه دوران مزبور، دوران تلاش ملت ايران براي مشروطيت و آزادي بود، تلاش آزادي نام گرفت و جداگانه، چاپ و منتشر گرديد. در بخش
يازدهم، ذيل «نهضتها و مشيرالدوله» به وقايع سال 1299ش و قرارداد 1919 با عنوان «خياباني كه بود؟» به شرح زندگاني او پرداخته، به اختصار قيام وي را بيان كرده است. نامه مشيرالدوله درجواب مقاله نشريه طوفان، پايان بخش اين قسمت از كتاب است.
منابع
↑ قيام شيخ محمد خياباني
↑ تاریخ بیست ساله ایران. حسین مکی. نشر ناشر. ۱۳۶۳ تهران
↑ تاریخ بیست ساله ایران. حسین مکی. نشر ناشر. ۱۳۶۳ تهران
↑ صورت مذاکرات مجلس شورای ملی. ۱۴ سنبله ۱۳۰۰ خورشیدی. گزارش مشیرالدوله به مجلس
↑ قیام شیخ محمد خیابانی
↑ ناهيدی آذر، عبدالحسين، جنبش آزاديستان، شيخ محمد خياباني، تبريز، نشر اختر، 1379ش. [۱]
↑ تاریخ بیست ساله ایران. حسین مکی. نشر ناشر. ۱۳۶۳ تهران

فایل : 18 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...