مقاله فارسی جلوگيري از توليد و تكثير سلاحهاي كشتار جمعي

مقاله فارسی جلوگيري از توليد و تكثير سلاحهاي كشتار جمعي

جلوگيري از توليد و تكثير سلاحهاي كشتار جمعي
جلوگيري از توليد و تكثير سلاحهاي كشتار جمعي هميشه يكي از اولويت هاي اساسي سياست خارجي ايالات متحده آمريكا بوده است. از زماني كه جان كندي رئيس جمهور سابق آمريكا نسبت به مخاطرات افزايش قدرت هاي هسته اي در دنيا هشدار داد تا به امروز دولتمردان ايالات متحده اقدامات مختلفي را براي جلوگيري از تكثير سلاح هاي مزبور انجام داده اند.
در زمينه جلوگيري از توليد و تكثير سلاحهاي كشتار جمعي از منظر دكترين بوش دولت ايالات متحده بايد پيش از آن كه دولتهاي سركش بتوانند اين كشور را تهديد به استفاده از سلاحهاي كشتار جمعي كنند يا عملاً از اين سلاحها بر ضد آمكريكا استفاده كنند آنها را متوقف سازد. در پاسخ به اين تهديدات دولت آمريكا بايد با حداكثر استفاده ممكن را از اتحادهايش با ساير كشورها بنمايد. همچنين دولت آمريكا بايد حداكثر بهره را از دوستي هاي تازه كه با رقباي سابق خود به وجود آورده است ببرد. راههاي تازه استفاده از نيروهاي مسلح كشور،
1-سابقه فعاليتهاي هسته اي ايران
سابقه فعاليت هاي هسته اي ايران به دوران پيش از انقلاب باز مي گردد. در اوايل دهه 1970، ايران با اين استدلال كه بالاخره زماني منابع نفتي كشور تمام
خواهد شد برنامه تنوع منابع انرژي را در دستور كار خود قرار داد. در اين راستا انرژي اتمي اولويت بسيار مهمي تلقي مي شد. افزايش عوايد نفتي در اوايل دهه 70 و درنتيجه افزايش امكان اجراي برنامه مزبور فيزيكي از دلايل اين امر بود. در آغاز ايران تصميم گرفت كه حدود 23 راكتور اتمي را احداث كند. بدين ترتيب، براي عملي شدن اين برنامه سازمان انرژي اتمي ايران تأسيس شد.
اما به دليل نوپا بودن مطالعات و فعاليت هاي هسته اي در ايران، اين كشور به ناچار از جنبه هاي مختلف مانند نظريات كارشناسي و حتي كارشناسان فني، سوخت هسته اي و ديگر قطعات و لوازم مورد نياز به خارجيان وابسته بود، بنابراين به كشورهاي غربي شامل آلمان غربي. فرانسه و آمريكا روي آورد و قراردادهاي متعددي را با آنها امضاء كرد. ازجمله در سال 1974 قراردادي بين سازمان انرژي اتمي ايران و كرافت و رك يونيون آلمان مبني بر احداث دو نيروگاه اتمي در بوشهر به امضاء رسيد و به دنبال آن، دولت هاي وقت ايران و آلمان گسترش همكاري اتمي صلح آميز را در دسترو كار خود قرار دادند. همچنين در سال 1974 ايران 10 درصد از سهام كنسرسيوم اوروديف را خريداري كرد. اين كنسرسيوم براي غني سازي اورانيوم تشكيل شده بود. در همين سال فرانسه در تأمين يك مركز تحقيقات هسته اي در اصفهان با ايران همكاري كرد و در سال 12976 نيز ايران در باره احداث راكتور هسته اي ديگري در اهواز با فرتنسه به توافق رسيد.
در اين راستا، همكاري ايران و آمريكا حتي به سالهاي پيش از دهه 1970 برمي گردد. بر اساس برنامه اتم براي صلح آمريكا، دو كشور ايران و ايالات متحده به توافق هايي در زمينه همكاري هسته اي صلح آميز دست يافتند. بسياري از صنايع هسته اي كشور صورت مي گيرد. اما از ديد غرب به ويژه آمريكا به عنوان فراهم نمودن زمينه اي مساعد براي اجراي يك پروژه مخفبانه كسب سلاحهاي هسته اي تلقي مي شود.
2-اتهام عليه ايران
از زماني كه جمهوري اسلامي ايران اجراي برنامه هسته اي صلح آميز را به طور فعال از سر گرفت، كشورهاي مختلف اتهامات متعددي را عليه ايران مطرح كرده اند. ازجمله سازمان سيا گزارش هاي متعددي را ارائه كرده است. سازمان اطلاعاتي آمريكا براي منصرف كردن شركاي هسته اي ايران از يك طرف و ايجاد ترديد در آژانس بين المللي انرژي اتمي كه در قالب همكاري هاي فني، كمك هاي مالي و فني در اختيار ايران قرار مي دهد اطلاعات مغرضانه و در بسياري موارد دروغهاي تبليغاتي را به آنها ارائه مي دهد. در آخرين گزارش سازمان سيا در باره وضعيت هسته اي ايران چنين آمده است. «ايران به شدت برنامه سلاحهاي كشتار جمعي و وسايل پرتاب آنها و نيز سلاحهاي پيشرفته را دنبال مي كند و بدين منظور مواد اوليه، تجهيزات و دانش فني ايجاد
سيستم هاي تسليحاتي كامل است. در حال حاضر اين كشور براي تحقق هدف مزبور تلاشهاي خود را بر روسيه، چين، كره شمالي و اروپا متمركز كرده است».
ازجملع پايه هاي ديگر اتهام به تلاش ايران براي دستيابي به سلاحهاي هسته اي، سياستهاي منطقه اي اين كشور از ديدگاه آمريكا است. در واقع از نظر آمريكاييها، مخالفت ايران با حضور آمريكا در منطقه و روند صلح اعراب – اسرائيل به عنوان سياست كسب سلطه منطقه اي تلقي مي شود نظر ساده اي كه طبق آن، سلاح هسته اي ابزار خوبي براي تأمين رهبري و سلطه بر منطقه خواهد بود.
محمدالبرادعي، مديركل آژانس بين المللي انرژي اتمي در گزارشي كه در ژوئن 2003 در مورد فعاليتهاي هسته اي اتيران به اعضاي شوراي حكام آژانس ارائه كرد و بلافاصله به رسانه هاي گروهي راه يافت و تبليغات و پيش داوريهاي زودهنگامي را نسبت به جمهوري اسلامي در پي داشت به چند مورد جديد از فعاليتهاي هسته اي ايران كه به آژانس اطلاع داده نشده بود ارائه كرد:
1-عدم اظهار واردات اورانيوم، البرادعي در گزارش خود اعلام كرد كه ايران در سال 1999 8/1 تن اورانيوم طبيعي را وارد كرده كه گزارش آن به آژانس اعلام نشده است. جمهوري اسلامي ايران مدعي است كه طبق تحولات، به اعلام گزارش اين گونه واردات نيازي نيست، درحالي كه آژانس اعتقاد دارد اين گونه واردات بايد در اولين فرصت به آژانس اعلام شوند.
2-واحد توليد پولوتونيوم. ايران در ماه مي سال 2003 به آژانس اطلاع داد كه قصدا دارد آزمايشگاه رآمتور آب سنگين را در اراك تأسيس كند. درحالي كه در سال 2002 آژانس از طريق رسانه ها از اين طرح اطلاع يافته بود.
3-عدم گزارش طرحهاي غني سازي اورانيوم همچنين در گزارش مزبور آمده است كه ايران در نطنز مجموعه كوچكي براي غني سازي اورانيوم دارد كه ظرفيت هزار سانتريفوژ غني سازي را داراست. ايران همچنين ساخت آن اطلاع
معاهده سال 1971 را امضا كند اين پروتكل اجازه دسترسي گسترده تر و بازرسيهاي سرزده را به آژانس خواهد داد آژانس معتقد است بدون اين پروتكل، پاي بندي كامل و معتبر نسبت به تعهدات تضمين نخواهد شد.
در اين راستا پاتريك كلاوسن از كارشناسان مركز مطالعات خاور نزديك آمريكا معتقد كه «اگر ايران بخواهد در زمينه برنامه هيا هسته اي همكاري خود را با جامعه بين المللي در حداقل نگه دارد، نبايد از اين كه مورد سوء ظن جامعه
بين المللي قرار گيرد، شگغت زده شود بدين ترتيب رفتار ايران كاملاً با الگوي رفتاري كشورهائي مطابقت دارد كه مي خواهند موضوعي را پنهان كنند.»
3-موضع جمهوري اسلامي ايران در مبارزه با توسعه سلاحهاي كشتار جمعي
جمهوري اسلامي ايران كه بر بينش و تفكر اسلامي مبتني است، از همان آغاز توسل به هرگونه سلاح كشتار جمعي را با اصول نوع دوستانه مغاير داشته و هواره، در مجامع بين المللي افزون بر اين كه تعقيب سياستهاي مربوطه از سوي هر كشوري را تقبيح كرده خواستار انهدام نهايي آنها نيز شده است. با اين ديدگاه جمهوري اسلامي ايران كنوانسيونهاي خلع سلاح و كنترل تسليحات هرچند انتقادات مقطعي نيز به آنها وارد كرده را پذيرفته است و در حال حاضر، يكي از كشورهاي پيشرو در محافل و مجامع بين المللي خلع سلاح مي باشد. به طور كلي جمهوري اسلامي ايران با كسب هرگونه سلاح كشتار جمعي مخالف است، زيرا افزون بر اعتقادات ديني و انسان دوستانه، طعم تلخ حملات شيميايي را در طول هشت سال دفاع مقدس چشيده است و هنوز هم به طور مداوم، خسارتهاي جاني و مالي فراواني را به دليل حملات شيميايي رژيم سرنگون شده عراق متحمل مي شود. بنابراين در مقاطع مختلف هرگونه توسل به اين سلاحها را نيز محكوم كرده است.
گفتار 2: تقويت نيروهاي نظامي آمريكا در منطقه خليج فارس
آمريكا به بهانه انتقام عمليات تروريستي يازده سپتامبر پيش از گذشته به تقويت نيروهاي نظامي خود اقدام نموده است.
جرج بوش رييس جمهور آمريكا اظهار داشته بود «ارتش آمريكا بايد خود را به فناوري هاي جديد مجهز كند كه سبك تر و از قدرت آتش بيشتر برخوردار است. قدرت هوايي بايد به حدي باشد كه در مسافت هاي دور دشمن را مورد حمله قرار دهد، يك بررسي جامع براي توسعه معماري جديد براي دفاع از آمريكا بايد انجام شود تا اين كشور بتواند با چالش هاي جديد مقابله نمايد آمريكا بايد از فرصت موجود بريا جايگزيني تسليحات قديمي با نسل تسليحات جديد استفاده كند. نيروي زميني بايد سبك تر و قدرت آتش بيشتر داشته باشد، نيروي هوايي با استفاده از هواپيماهاي باسرنشين و بدون سرنشين برتري خود را حفظ كند ارتش بايد حداقل 20 درصد از بودجه خريدهاي تسليحاتي را صرف برنامه هايي نمايد كه نسل‌آينده آمريكا را در فناوري نظامي جلوتر از ساير كشورها قرار دهد» در اين نوشتار به بررسي تقويت نيروهاي سه گانه آمريكا در منطقه خليج فارس مي پردازيم.
1-تقويت نيروي زميني ارتش آمريكا
با توجه به برنامه هيا آمريكا براي تواناي حنگ در تمام زمينه ها و در يك جبهه بسيار بزرگ نيروهاي زمين بايد به عنوان بخشي از نيروهاي عمل كننده قادر به انجام عمليات هاي مختلف باشند. در اين رابطه مي توان به ايجاد ثبات در
مناطق بحران زده را به منزله يكي از خط مشي هاي جديد درنظر گرفت كه ارتش آمريكا به عنوان وظيفه حفظ صلح براي خود تعريف كرده است.
البته ارتش آمريكا مايل نيست تمام وظايف مربوطه از شناسايي، طراحي و برنامه ريزي تا عمليات و مديريت پس از بحران را براي مقابله با چالش ها و تهديدات مختلف برعهده بگيرد، بلكه براي نيروهاي خارجي نيز به منزله شريك نظامي نقشي قائل است. در اين راستا آموزش نظامي براي نيروهاي خارجي و تجهيز آنها ازجمله اولويت هاي ارتش آمريكا شامل نيروي زميني اين كشور مي باشد.
ازجمله آثار ديگر افزايش آمادگي ها، كسب توان عمليات هاي تركيبي است كه نيروهاي آمريكايي در دره تورابورا در افغانستان انجام دادند. نمونه اي از اين توانايي ها به نمايش گذاشته شد. بدين ترتيب كه در اين عمليات حمله به صورت همزمان و از جهات مختلف و با شركت نيروهاي هوايي و زميني انجام گرفت. در عين حال عمليات مزبور با سرعت بسيار زيادي نيز به پايان رسيد. در واقع اين امر نشان دهنده آمادگي لازم براي مقابله با تهديدات بود.
در حال حاضر نيروي زميني ارتش آمريكا در مناطقي همچون بوسني، كوزوو، افغانستان و عراق وظايفي را بر عهده گرفته است. تحليل هايي كه در باره توان كلي اين نيرو انجام شده اند نشان مي دهند كه استقرار چهار تيپ عملياتي در خارج از امريكا تا حد زيادي توان اين كشور را براي انجام جنگ همزمان كاهش
خواهد داد. البته لازم است اين نكته را هم يادآور شد كه ممكن است ظرفيت و توان تيپ هاي امريكايي از ظرفيت
2-تقويت نيروي هوايي ارتش آمريكا
حملات تروريستي يازده سپتامبر 2001، نيروي هوايي آمريكا را بيش از هر بخش نظامي ديگر آسيب پذير كرد. چرا كه سيستم دفاعي هوايي اين كشور نتوانست در مقابل تنها نوزده هواپيما با اقدام موثري را انجام دهد. اما اين نيرو با توجه به درس هاي جديد، نه تنها مصمم شد توانايي هاي لازم را به منظور مقابله با تهديدات جديد كسب كند بلكه در عمليات سركوب طالبان و القاعده نيز اصلي ترين فعال نظامي آمريكايي بود.
نخستين اقدام نيروي هوايي امريكا در واكنش به حملات مزبور تقويت و افزايش ايمني فرودگاه ها و هواپيماهاي آمريكا بود. تقريباً سه ماه طول كشيد تا نيروي هوايي آمريكا توانست بر ترس از حملات تروريستي فائق آيد، اما هدف اصلي آن تاسيس امنيت داخلي آمريكا در بلندمدت بود. بدين منظور دكترين نيروي هوايي آمريكا حوزه ماموريت خود را تغيير اندكي گسترش داد.
حملات تروريستي شوك موثري را به نيروي هوايي آمريكا وارد كرد. پس از اين حملات، حدود صد هواپيما در سي پايگاه هوايي داخل امريكا به صورت
آماده باش كامل درآمدند، به طوري كه در صورت بروز يك سانحه مي توانند ظرف پانزده دقيقه براي مقابله با اتفاقات جديد به پرواز درآيند. همچنين نيروي هوايي آمريكا 250 هواپيماي ديگر، شامل 120 فروند هواپيماي جنگنده و يازده هزار پرسنل نيريو هوايي را براي تأمين هدف مزبور بسيج كرد و همين تعداد نيرو نيز مسأله ارائه خدمات لجستيكي و پشتيباني شدند. در يك زمان كوتاه اين نيروها 13400 سورتي پرواز انجام دادند كه بيش از رقمي است كه در حمله به افغانستان بود.
در آوريل سال 2002 گشت زني مداوم كاهش پيدا كرد و طبق تصميم جديدي كه اتخاذ شد پروازهاي گشت زني و هواپيماهاي آماده باش در كنار هم و با صلاح ديد فرماندهي نيروهاي هوايي آمريكا اين ماموريت را بر عهده گرفتند.
با توجه به برنامه ها و دستور كار وزارت امنيت داخلي آمريكا مي توان وظايف مختلفي را براي نيروي هوايي اين كشور درنظر گرفت.
1-استفاده از توانايي هاي اطلاعاتي و شناسايي نيروي هوايي كه مي تواند مانند كشف و شناسايي جمع آوري اطلاعات و مقابله با تروريسم سلاح هاي كشتار جمعي حتي قبل از ورود مهاجمان به داخل خاك آمريكا باشد.
2-نيروهاي هوايي امريكا مي تواند با برقراري ارتباط موثر با سازمان هاي فدرال، ايالتي و محلي مسئول مقابله تروريسم و عضو شبكه وسيع امنيت
داخلي كشور، امكانات خود را براي تامين نيازهاي فوري آن سازمانها بسيج كند. عمليات جستجو و نجات نمونه اي از اين نيازهاست.
3-اقدامات پيشگيرانه براي منفعل كردن حملات تروريستي كه در اين ميان حمله از طريق سلاح هاي هسته اي بيشترين و جديدترين تهديد عليه امنيت آمريكاست. زيرا در مقايسه با ديگر سلاحهاي كشتار جمعي (شيميايي و ميكروبي) تاثير مخرب حملات هسته اي بيار وحشتناك است و به جرأت مي توان گفت بر مديريت بحران و عملكرد آن تاثيري منفي مي گذارد، درحالي كه حملات شيميايي و ميكروبي در گستره اندكي تاثيرگذار هستند.
نيروي هوايي آمريكا با آگاهي از اين امر توجه به حملات هسته يا را در صدر اولويت خود در مبارزه عليه حملات سلاح هاي كشتار جمعي قرار داده مي خواهد حملات هسته يا را شناسايي و حتي از طريق از كارانداختن بمب با موشك پرتاب شده قبل از اصابت به هدف آن را كنترل كند. مي توان گفت كه حتي همين وظيفه و هدف نيز بدون اتكا بر تمامي توانايي هاي نيروي هوايي از توسعه و تحقيق گرفته تا عمليات تمام عيار امكان پذير نخواهد بود.
3-تقو.بت نيروي دريايي ارتش آمريكا
از يازدهم سپتامبر تا كنون نيروي دريايي آمريكا در خليج فارس افزايش چشمگيري يافته است. ناوگان پنجم آمريكا در منطقه شامل سه ناو و هواپيما
در داخل و اطراف خليج فارس است كه هركدام 75 هواپيماي جنگي را حمل مي كنند.
ديگر تجهيزات مستقر در منطقه عبارتست از هواپيماهاي جت اف 15 و اف 16 بمب افكن هاي اف 15 اي استرايك ايگل و اف 117 استيلت هواپيماهاي مراقب اي 8 سي جونيت استارز هواپيماهاي رادار آواكس هواپمياهاي جاسوسي يو 2 و تانكرهاي كي سي 15 و كي سي 135.
بظاهر نيروي به كار گرفته شده به منظور حمايت از جنگ واشنگتن عليه تروريسم به اين ترتيب براي از بين بردن مشل طالبان مورد استفاده سال 2003) يك بار ديگر نقش در خور توجه ناوهاي هواپيما و انتقال نيروي نظامي آمريكا را نشان مي دهد. در اين راستا نيروهيا آمريكايي در منطقه خليج فارس بايد با فناوري اطلاعاتي مدرني كه دولت بوش به درستي به اهميت آنها پي برده است دگرگون و تقويت شوند زيرا منطقه خليج فارس از نظر امنيت انرژي و مداخلع منطقه اي و جهاني براي آمريكا اهميت دارد و كليد طراحي استراتژيك آمريكا براي آينده به شمار مي رود.
4-ايجاد يك سيستم دفاعي موشكي در منطقه
بوش در هنگان معرفي رامسفلد به عنوان وزير دفاع سه هدف اصلي را بريا سياست دفاعي آمريكا برشمرد:
1-احياي روحيه ارتش
2-ايجاد تحول در ارتش و تقويت آن به نحوي كه بتواند براي رويارويي با چالش هاي قرن بيست و يكم خود را آماده كند.
3-ايجاد يك سيستم دفاع موشكي براي مقابله با حملات تروريستي و موشكي از جانب كشورهاي ياغي. كشورهاي ياغي موشك هايي را توسعه مي دهند كه مي تواند خاك آمريكا را در تيررس يخود قرار داده و همچنين نيروهاي آمريكايي و متحدان اين كشور را در مناطق مختلف جهان تهديد نمايد. برنامه دفاع موشكي استراتژي كلان آمريكا در سطح ملي براي مقابله با تهديدات موجود عليه سلطه اين كشور است و به منزلة سپري دفاعي عمل خواهد كرد كه بر اساس ردپايي ره گيري و انهدان موشك هاي پرتاب شده به سوي امريكا استوار است. وزير دفاع آمريكا دونالد رامسفلد در ديالر خود از منطقه خليج فارس در سال 2001 ابتكار دفاع دستجمعي را پيشنهاد كرد. اين دفاع همانند دفاع موشكي در صحنه نبرد بوده و طرح نظامي كلان آمريكا براي حمايت از منافع استراتژيك اين كشور در منطقه است.
مفهوم وابتكار دفاع استراتژيك امريكا آن را براي منطقه خليج فارس پيشنهاد كرد سه هدف دارد: صدور مداوم انرژي، حمايت از نيروهاي آمريكا و فروش تسليحات. قصد امريكا، در تلاش براي اجراي اين طرح مهار ايران است. اين پيشنهاد يك سيستم هشداردهنده اوليه مي باشد كه با حملات موشكي از هر نقطه مقابله سيستم ابتكار دفاعي دسته جمعي با شبكه هايي در باره پرتاب موشك كه با ماهواره شناسايي و ره گيري خواهد شد به متحدين خود آماده باش مي دهد. يعني موشك پرتاب شده شناسايي، ره گيري و منهدم مي كند.
دونالد رامسفلد وزير دفاع آمريكا گفته بود:
«كشورها مي توانند از ديدگاه خود به اين مسئله نگاه كنند اما هدف من تأمين آمادگي در كشورهاي منطقه از نظر شناسايي تهديدات مبادله اطلاعات و بازدارندگي در مقابل وقوع تهديدات است. برخي از ناظران خليج فارس اظهار عقيده كرده اند كه آمريكا براي پيشرفت صنايع نسليحاتي خود در باره خطرات منطقه يا اغراق مي كند. صدام سرنگون شده است و ايران هم تهديدي عليه امنيت منطقه به شمار نمي آيد. به طور كلي سيستم دفاع موشكي به آمريكا اين امكان را خواهد داد در درگيريهاي احتمالي پيروز شود. هم چنين به تداوم رهبري آمريكا و نيز جلوگيرياز جنگ متعارب كمك خواهد كرد و مكمل اساسي
براي نيروهاي اتمي در جلوگيري از استفاده و كاربرد جنگ افزارهاي اتمي و ميكروبي عليه آمريكا خواهد بود.
منابع:
1-اندرور راثمل، سيستم امنيتي جديد خليج فارس، ترجمة پريسا كريمي نيا، ماهنامة نگاه، سال چهارم شماره 37، (مرداد 1382) ص 28
اهداف نظامي آمريكا در منطقه خليج فارس بعد از 11 سپتامبر

فایل : 17 صفحه

فرمت : Word

دانلود فایل

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...