مقاله در مورد خواجه نصيرالدين طوسي

مقاله در مورد خواجه نصيرالدين طوسي

خواجه نصيرالدين توسي
فيزيكدان ايراني
متولد: 30 بهمن سال 580 هجري شمسي در توس در خراسان در ايران
مرگ: 6 خرداد سال 653 هجري شمسي در كاظمين (نزديك بغداد در عراق) در سن 73 سالگي.
مقدمه:
در يك محدوده ي زماني نه چندان طولاني قوم ايراني سردمدار علم شد. از جمله دانشمندان اين دوره عبارتند از فردوسي، بوعلي سينا، ناصرخسرو، حسن صباح، خواجه نظام الملك، خيام، خواجه نصيرالدين توسي، زكرياي رازي، رودكي و عنصري. وجود و حضور اين افراد در نتيجه ي يك نوع انباشتگي ثروت و شهرنشيني و اقتدار حكومتي در ايران بود. فردوسي را مي توان دانشمندي دانست كه از لحاظ رواني به سپاهيان كمك مي كرد و البته مردم عادي نيز اشعار او را براي موفقيتهاي بيشتر در زندگي خود بكار مي بردند. خيام كه هم رياضيدان بود، هم شاعر و فيلسوف و هم اخترشناس حرفه اي همراه با تيم تحقيقاتي خود موفق به تنظيم تقويم جلالي شد كه دقت آن در اين عصر شرقيان و غربيان را متعجب كرده كه چگونه مردي در هشتصد سال پيش چنين دقت بي نظيري بكار برده است. اينك به شرح زندگي كسي مي پردازيم كه هشتصد سال پيش اولين مركز تحقيقات ستاره شناسي دنيا را بنام رصدخانه ي مراغه بنا نهاد. محققي كه اكنون به پاس خدماتش در نصف النهار 41 درجه ي جنوبي و مدار صفر ِ ماه منطقه ي بزرگي بنام صحراي نصيرالدين توسي نامگذاري شده است.
كسي كه در كتاب ?شكل القطاع? خود، مثلثات را نه فقط به عنوان پيش زمينه ي نجوم بلكه دانشي مستقل مطرح كرده و قواعد اصلي مثلثات كروي و مسطح را عرضه كرده است. در آن زمان دانشمندان مجبور به فراگيري عربي بودند مثل امروز كه همه مجبور به يادگيري انگليسي هستند. چون علم آن زمان به زبان عربي بوده و پژوهشگران غربي هم به اين زبان آشنايي داشتند. خواجه در كتاب ?تجريد الكلام? درباره ي نور و تكيه بر نظريه ي ذره بودن آن مطلب نوشته است كه فوق العاده اهميت علمي دارد. همچنين درباره ي انتشار صوت و شباهت آن به امواج آب نيز مطالبي را مورد بحث قرار داده است.
 
زندگينامه:
اسم واقعي: محمد بن محمد بن حسن توسي
تولد: 30 بهمن سال 580 هجري شمسي در توس در خراسان در ايران
مرگ: 6 خرداد سال 653 هجري شمسي در كاظمين (نزديك بغداد در عراق) در سن 73 سالگي.
در حقيقت خواجه نصير الدين توسي در طول زندگي خود بنامهاي ديگري مثل محقق توسي، خواجه ي توسي و خواجه معروف بوده است.
 
خواجه در شرايط مستعدي پا به هستي نهاد. در آغاز تحصيل نزد دائى خود به علوم عقليه پرداخت. ‏در اين زمان بود كه مغولها حمله ي سريع خود را به سمت غرب شروع كردند اما هنوز در ايران اتفاق خاصي نيفتاده بود.
 
در سال 593 هجري شمسي ، وقتي كه محمد بن محمد توسي 13 ساله بود راهي شهر نيشابور شدو نيشابود در 75 كيلومتري غرب توس است و آنزمان شهر علمي و معروفي بود. در نيشابور كتاب قانون بوعلي را شبها از استاد خود فريدالدين داماد قرض مي گرفت و مي خواند صبح ها آنرا به او پس مي داد تا استاد آنروز آنرا تدريس كند. اين روش مطالعه براي توسي بسيار مفيد بود چرا كه شوق مطالعه ي درسهايش يعني پزشكي، فيزيك و فلسفه را در او افزون مي كرد. اين پسر به همين استاد اكتفا نكرد و كتاب ديگر بوعلي  يعني كتاب شفا را پيش يك استاد دانشگاهي ديگر بنام قطب الدين مصري ياد مي گرفت.
روزي هم پدرش او را به خانقاه عطار در نيشابور (نزديك توس) مي برد تا رندي و درويشي را از عطار ياد بگيرد. (پاورقي 1) او رياضي و نجوم و موسيقي را از ابوالفتح موسي بن الفضل معروف به كمال الدين يونس موصلي ياد مي گيرد كه خود كمال الدين شاگرد شرف الدين توسي بود. اين استاد در مورد خواجه جمله اي مي گويد كه اهميت علمي دارد و آنرا در پي نوشت اين صفحه بخوانيد.
محمد (خواجه نصير) در سالهاي جواني در مؤسسات علمي و ديني موجود در اصفهان، قم، ري و بغداد درس مي خواند و دوره هايي را مي گذراند. جالبتر از همه اينست كه دانشجويان ايران قديم حتا در دوران اسلامي موسيقي ياد مي گرفتند و با اين هنر بصورت علمي آشنا مي شدند. مقايسه كنيد با درسهاي حالاي دانشگاهها.
او در جايي به شوق خود به علم اقرار مي كند و مي نويسد:
       ”
لذات دنيوي همه هيچ است پيش ِ من
در خاطر از تغيير ِ آن هيچ ترس نيست
روز ِ تنعم و شب ِ عيش و طرب، مرا
غير از شب ِ مطالعه و روز ِ درس نيست
“     
خواجه نصير الدين توسي          
 
حدود سال 599 هجري شمسي، خواجه در عراق كه بخشي از ايران بود مشغول علم آموزي بود كه ايران مورد هجوم قوم لشگر چنگيزخان مغول قرار گرفت. خواجه از اين موضوع بي خبر بود تا موقعي كه به سرزمين مادري بازگشت و توسط محتشم قهستان، حاكم ولايت قهستان، فراخوانده شد و عملا زنداني مؤدب و مورد احترام حاكم شد و تا هجوم بعدي قوم مغول، توسط هلاكوخان مغول، در خدمت خاندان اسماعيلي بود. در اين مدت او مقالات متعددي نوشت و همچنين يكي از مهمترين كتابهايش را بنام ”اخلاق ناصري“ در سال 611 هجري شمسي نوشت. متني از اين متاب را در صفحه ي 3 همين بخش بخوانيد.
با حمله ي بعدي، خواجه به خدمت هلاكو واداشته شد. او با هلاكو همراه شد و در بهمن سال 637 هجري شمسي بغداد را از دست خلفاي عباسي نجات داد. در آن زمان المعتصم خليفه ي بغداد بود. او از لحاظ نظامي بسيار ضعيف بود و بهمراه 300 سپاهيش بزرودي شكست خورد و بغداد بدون خونريزي بدست هلاكو افتاد.
چون خواجه روحيه ي وزيري نداشت و هلاكو از فتح بغداد بسيار راضي بود بنابراين از هلاكو درخواست كرد تا مناسب علمي به او اعطا كند. هلاكو هم وبيتكچي را وزير خود اعلام كرد و به خواجه به ديد مشاور نگاه مي كرد. انها مراغه را در آذربايجان ايران بعنوان پايتخت انتخاب كردند.
 
نكته ي مهم زندگيش ?حسن استفاده از واقعيتها? است بگونه اي كه براي پيشبرد فيزيك، اخترشناسي و رياضي در ايران آنچنان انعطاف و نرمشي از خود نشان داده كه اعجاب انگيز است. از خرافات مغول تا فنون دقيق رياضي را براي پيشبرد علم ايران بكار برده است. بگذاريد توضيح دهم:
 
هلاكو قصد داشت تمام كتابها و آثار علمي را آتش بزند و علماء را از بين ببرد. لذا خواجه متوجه شد كه مغولها به پيشگويي از روي ستارگان بسيار علاقمندند. اين بهترين نقطه ضعف بود و خواجه با اين ادعا كه مي تواند طالع لشگريان مغول را پيشگويي كند توانست‏به هلاكو نزديك شود و از تلف شدن آن همه كتابهاى ارزشمند و نفيس جلوگيرى نمايد. او تنها در يك كتابخانه بيش از 400 هزار جلد كتاب نگهدارى مى‏كرد. مقايسه كنيد با كتابخانه هاي امروز دانشگاههاي دنيا. همچنين در اثر اين تقرب، بسيارى از اهل علم و ادب را از مرگ حتمى نجات داد.
يكى از فوايد ديگر نزديك شدن به هلاكو اين بود در آن چند سالى كه محقق طوسى قدرت داشت ‏بعنوان يك فقيه حدود شرعيه را جارى و نماز جمعه را برپا نمود.
سپس هلاكو را راضي كرد كه براي تعيين طالع بيني دقيق تر بودجه اي به او بدهد! و هلاكو بودجه ي كلاني در اختيار خواجه گذاشت و خواجه با آن پول، در سال 638 هجري شمسي، اولين مركز تحقيقات فيزيك تجربي و اختر شناسي دنيا را در مراغه تحت نام رصدخانه ى مراغه برپا كرد.  رصدخانه ظرف سه سال ساخته شد و در سال 641 هجري شمسي فعاليت خود را آغاز كرد. در كار ساختن اين رصدخانه چينيان به ايرانيان كمك كردند. اما ابتكارات يگانه اي هم خواجه در آن بكار برد. مثلا ساختن يك ديوار 4 متري به قوس 90 درجه در ارتفاع و 90 درجه در پهنا كه براي اولين بار بود ساخته مي شد. سپس خواجه بعنوان رئيس مركز دستور داد تا نسخه هاي تميزي از كتابهاي كتابخانه هاي الموت، بغداد، الجزيره، دمشق، موصل و خراسان خريداري و به مركز تحقيقات مراغه منتقل شد.
 
اعضاي هيأت علمي مركز تحقيقاتي رصدخانه ي مراغه:
 
1- مؤيد الدين عرضي، فرزند برمك فرزند مبارك عرضي دمشقي – مهندس و متخصص در علم هندسه و ساختن الات رصد، از اقران
2- نجم الدين علي، فرزند عمر فرزند علي كابتي -از علماي شافعيه
3- فخر الدين اخلاطي – مهندس و معمار و متبحر در علوم رياضي، از تفليس
4- فخرالدين مراغه اي – پزشك و رياضيدان، از موصل
5- نجم الدين كاتب بغدادي، از صور
6- محي الدين مغربي، مهندس و رياضيدان
7- قطب الدين شيرازي، بعنوان شاگرد خواجه
8- حسام الدين شامي
9- نجم الدين اسطرلابي
10- سيد ركن الدين استرابادي
11- ابن الفوطي كمال الدين عبدالرزاق شيباني بغدادي
12- صدرالدين علي، فرزند خواجه
13- اصيل الدين حسن، فرزند خواجه
14- فو  من  جي   دانشمند چيني
15- ابوالفرج   بارهيراوس – شخصيت ممتاز مذهبي مسيحي
 
 
وقتي هلاكو نامهاي پيشنهادي خواجه را ديد توضيحاتي خواست كه خواجه علت انتخابهايش را گفت و اشاره كرد كه ما نبايد به كيش و قوم فرقه و محل تولد اهميت بدهيم و آنها پذيرفتند و شايد اين اولين جرقه هاي عملكرد دانشگاههاي كنوني غربيست كه از تمام دنيا و هر مذهبي دانشمند استخدام مي كنند. هلاكو پس اينكه عقايد خواجه راشنيد به او گفت شما برويد و هر كاري كه صلاح مي دانيد بكنيد و خراجتان را از ما بگيريد.
 
 
اساسنامه ي مركز تحقيقات رصدخانه ي مراغه:
1- ايجاد دانشكده هاي نجوم، زيج و تأسيس كارگاههاي توليد ابزار رصد و تأسيس مركز تحقيقات اخترشناسي در اين دانشكده.
2- ايجاد مركز ترجمه ي كتابهاي وابسته به ستاره شناسي و هندسه و رياضي.
3- تدريس دوره هاي لازم به پژوهشگران و علماي همكار براي ايجاد روشي واحد و علمي در تحقيق
4- نوشتن نتايج جديد در مجلات براي انتقال سريع علم جديد به ديگران.
 
توجه كنيد كه اين بنياد علمي هشتصد سال پيش تأسيس شد. قبل از اينكه حتا يك دانشگاه به اين شكل نو در دنيا باشد.  اين مركز علمي سالها اساس ترين و دقيقترين داده هاي مورد نياز دانشمندان چين و ساير ممالك اسلامي و غربي را تعيين مي كرد و به داده هاي آن اعتماد بسيار زيادي بود.
او براي اعضاي هيأت علمي خود اين حقوق ها را تعيين كرد:
فلاسفه و رياضيدانان     روزي سه درهم
پزشكان                      روزي دو درهم
فقها                         روزي يك درهم
محدثين                      روزي نيم درهم
و بدين ترتيب رصدخانه پا گرفت و نتيج علمي آن منتشر شدو به جهان غرب راه يافت.
كپرنيك در سالهاي 1501 تا 1503 مشغول به مطالعه ي مقالات و تزهاي مكتب مراغه و يادداشتهاي خواجه نصير الدين طوسي بوده و نظراتش نيز نزديك به اين مكتب است. 
نصيرالدين مدل ديگري براي حركت ماه كه بطور قطع با مدل بطلميوسي مخالف است را طراحي كرده است. اين مدل منظومه ي زمين مركزي بطلميوس را از بين مي برد. او اين كار را با طراحي مدلي كه در آن منحصرا هشت جسم كروي دوار روي مدارهايي منفرد بدور خورشيد انجام مي دهد و مي تواند بي نظميهاي مداري ماه را با اين مدل توجيه كند. با اين كار نصير توانست براي اولين بار در تاريخ ستاره شناسي مدلي با استدلال خود ابداع كند كه از كتاب مقدس استخراج نشده باشد و او در واقع 250 سال قبل از كپرنيك اينكار را انجام داده بود.
اگر همانند خواجه عزم و اراده ي ملي براي پيشرفت علم ايراني داشته باشيم و نيز شرايط پيشرفت را مهيا كنيم و تنگ نظريها را دور بيفكنيم و تشويق به كار مداوم و دوري از تنبلي كنيم دوباره مي توانيم همانند ژاپن جزو سردمداران علمي و اخلاقي دنيا باشيم.
 

 
 
 
 
چند تز و مقاله و كتاب از خواجه:
توجه كنيد كه كتابهاي آنزمان بايد به عربي نوشته مي شد تا بين المللي باشد.
1- تجريد العقائد: درعلم كلام. اين كتاب از بهترين كتابهائى است كه در معقولات و رد شبهه‏ها نوشته شده است و گرچه كتاب از نظر حجم كوچك است ولى از نظر معنى بسيار پرمحتواست كه ملاعلى قوشچى يكى از شارحين اين كتاب مى‏نويسد اگر علامه حلى شرح بر تجريد نمى‏نوشت، كتاب تجريد در بوته اجمال و ابهام باقى مى‏ماند و چيز از آن فهميده نمى‏شد.
 
2- آداب المتعلمين: اولين كتابى است كه در آداب تحصيل علم و شرايط دانشجو و استاد نوشته شده و در واقع راهنماي طريقه ي درس خواندن براي دانشجو هاست. اين كتاب دوازده فصل دارد و در مورد: تعريف علم، اخلاص در طلب علم و جلوگيري از عدد سازي در ازمايشگاهها، دقت در انتخاب استاد راهنما، مدت تحصيل، پرهيز از حسد ورزي به كارهاي مهم ديگران، لزوم استفاده از تمام لحظات عمر براي خدمات علمي، لزوم پرهيزگارى براى دانشجو، راههاي تقويت نيروى حافظه و رعايت آداب اخلاقي بحث مى‏كند.
 
3- الشكل القطاع: اين كتاب رياضى در نوع خود بى‏نظير است. در كتاب فلاسفه الشيعه ص 489 آمده است: غربيها كتاب الشكل القطاع را به زبانهاى لاتين و انگليسى و فرانسه ترجمه كرده‏اند و در طول قرنهاى متعدد مرجع دانشمندان اروپائى بوده كه معلومات خود را در مورد مثلثات مستوى و كروى از آن مى‏گرفتند خواجه اولين كسى است كه حالات ششگانه مثلث كروى قائم الزاويه را به كار برده و آن را در اينجا كتاب ذكر كرده است. هر كس اين كتاب را مطالعه كند متوجه مى‏شود كه مطالب مزبور فقط در جديدترن كتابهائى كه در باب هر دو نوع مثلثات تاليف شده موجود است.
 
4- التذكرة النصيرية فى الهيئة: اين كتاب كه در علم ستاره شناسي نوشته شده، سخت از منظومه بطلميوسى انتقاد مى‏كند و بويژه درباره حركت‏ سيارات بر آن خرده مى‏گيرد.  اين اشكالات در اروپا حكم كفر كردن داشت. در كتاب فلاسفه الشيعه آمده است: خواجه نصير الدين طوسى نظريه‏اى را كه پايه افسانه‏هاى خرافى يونان بود و جمعى از فلاسفه مسلمان هم آن را از يونانيان فرا گرفته بودند بكلى از ميان برداشت و با نقض نظريه يونانى افسانه عقول عشره و ملحقات آن – يعنى آرائى كه در هيئت قديم عنوان مى‏شد و مى‏گفتند افلاك زنده و عاقلند و داراى فكر و تدبر! – همه را از پايه منهدم و ويران ساخت. و اساس هيئت قديم را پيش از ولادت كوپرنيك و گاليله به چند قرن برهم ريخت. امرى كه در اين باب عجيب است اين است كه خواجه از ملاك خود همان قاعده استفاده كرده و دليل بر نقض آن آورده است. خواجه در منظومه سياره‏اى خود براى توضيح دادن حركت ظاهرى سيارات، دو كره تصور كرده بود كه يكى در داخل ديگر دوران مى‏كرد. به همين جهت مورخ آمريكائى رياضيات اسلامى ا.س.كندى كه به اين طرح سياره‏اى متوجه شده، آن را ?جفت طوسى? ناميده است. زيرا مجموع دو حامل متحرك را نشان مى‏دهد.
 
5- تحرير المجسطى: اين كتاب نيز در علم هندسه است.
 
6- اساس الاقتباس در منطق.
 
7- شرح اشارات ابن سينا.
 
8- تحرير اوقليدسى.
 
9- زيج ايلخانى.
 
10- اوصاف الاشراف.
 
11- تذكره در هيئت.
 
12- رساله سى فصل در معرفت تقويم.
 
13- رساله اسطرلاب.
 
14- جامع الحساب.
 
15- قواعد العقايد.
 
16- رساله در جبر و قدر.
 
17- رساله اجوبه سؤالات شيخ صدر الدين قونوى.
 
18- رساله رد ايراد كاتبى بر دليل حكماء در اثبات واجب.
 
19- اخلاق ناصرى. كه در اين جزوه علت تمام بيماريهاي روحي را بيان مي كند و راههاي علاج آنرا مي گويد. مثلا مي گويد كه دليل حسد اينست كه شخص احساس كمي مي كند. راه درمانش اين نيست كه مانع از پيشرفت ديگري شوي بلكه راهش اينست كه همت كني و خودت را زياد كني.
 
20- رساله در تحقيق نفس الامر.
 
21- رساله در بحث امامت.
 
 

 
و سرانجام پس از 73 سال عمر پربركت، در روز 6 خرداد سال 653 هجري شمسي كه عيد غدير بود به جوار حضرت حق تعالى شتافت، و در كاظمين، در جوار امام هفتم و امام نهم عليهما السلام به خاك سپرده شد.
نوشته ‏اند كه در حال احتضار از ايشان پرسيدند: آيا اجازه مى‏فرماييد جنازه شما را به نجف اشرف حمل كنيم. فرمود: مرا همين جا دفن كنيد زيرا از امام موسى بن جعفر عليهما السلام خجالت مى‏كشم كه در جوار او بميرم و جنازه مرا به جاى ديگر منتقل كنند.
 
 
 

 
 
 
 
نظرات ديگران درباره ي خواجه:
– علامه حلى كه افتخار شاگردى توسى را داشت، درباره وى چنين مى‏گويد: خواجه افضل اهل زمان خود در علوم عقلي و نقلي بود. او داراى تاليفات بسيار در فلسفه و علوم شرعي است كسى پاى‏بندتر از او در اخلاق نيافتم. در خدمت او الهيات كتاب شفاى ابن سينا و پس از آن تذكره در علم هيئت را كه تاليف خود ايشان است، ياد گرفتم.
– قطب الدين اشكورى در كتاب محبوب القلوب مى‏نويسد: او دانشمند و پژوهشگرى بود كه دانشمندان دوست و دشمن در برابر او سر تعظيم فرود آورده و براى درك علوم معقول و منقول در خدمتش زانوى ادب به زمين مى‏زدند… كتابها و آثار سودمند بسيارى در فنون و علوم گوناگون دارد بويژه اينكه كوشش فراوانى در رد شبهات فخر رازى نمود كه اين شبهات را فخر در شرح اشاراتش نوشته است.
– كمال الدين موصلي: متاسفانه مردم به كسانيكه به علوم عقليه بيشتر از علوم نقليه هميت بدهند به چشم خوبي نمي نگرند هر چند آن عالم مانند نصيرالدين توسي در بين بقيه بي نظير باشد.
– در كتاب تاريخ رياضي و علوم طبيعي نوشته ي آقايان اسوردلو و نيـــــــــگابولر  (Swerdlow و Neagebauer) در سال 1984 هفتصد صفحه راجع به نجوم عربي و مكتب مراغه نوشته شده است. در آن صفحات نوشته شده: ?نوشته هاي بطلميوس توسط مورخان عرب از يونان به عربي ترجمه شده و دانشمندان عرب زبان درباره ي آن اظهار نظر و بحث مي كردند. از همه معروفتر ابن هيثم است كه نظرات مخالف نظرات بطلميوس ارائه كرده
است.? حتا اشاره شده كه كپرنيك در سالهاي 1501 تا 1503 مشغول به مطالعه ي مقالات و تزهاي مكتب مراغه و يادداشتهاي خواجه نصير الدين طوسي بوده و نظراتش نيز نزديك به اين مكتب است.
S. Kenedy:
“He devised a new model of lunar motion, essentially different from Ptolemy’s. Abolishing the eccentric and the centre of prosneusis, he founded it exclusively on the principle of eight uniformly rotating spheres and thereby succeeded in representing the irregularities of lunar motion with the same exactness as the “Almagest”. His claim that the maximum difference in longitude between the two theories amounts to 10 proves perfectly true. In his model Nasir, for the first time in the history of astronomy, employed a theorem invented by himself which, 250 years later, occurred again in Copernicus, “De Revolutionibus”, III 4. ”
 
 
Street:
“Tusi, a thirteenth century logician writing in Arabic, uses two logical connectives to build up molecular propositions: ‘if-then’, and ‘either-or’. By referring to a dichotomous tree, Tusi shows how to choose the proper disjunction relative to the terms in the disjuncts. He also discusses the disjunctive propositions which follow from a conditional proposition. ”
 
“This work is really the first in history on trigonometry as an independent branch of pure mathematics and the first in which all six cases for a right-angled spherical triangle are set forth.
This work also contains the famous sine formula for plane triangles:  a/sin A = b/sin B = c/sin C. ”
 
“Al-Tusi’s influence, especially in eastern Islam, was immense. Probably, if we take all fields into account, he was more responsible for the revival of the Islamic sciences than any other individual. His bringing together so many competent scholars and scientists at Maragheh resulted not only in the revival of mathematics and astronomy but also in the renewal of Islamic philosophy and even theology. ”
 
 

فایل : 11 صفحه

فرمت : Word

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات زیر را حتما بخوانید ...

مقالات زیر را حتما ببینید ...