مقاله کامل تحليل روان شناسی ويژگی حسادت در زنان با تكيه بر داستانهای كليله و دمنه و مرزبان نامه
مقاله کامل تحليل روان شناسی ويژگی حسادت در زنان با تكيه بر داستانهای كليله و دمنه و مرزبان نامه
تحليل روان شناسی ويژگی حسادت در زنانبا تكيه بر داستانهای كليله و دمنه و مرزبان نامه
چكيده
كتب كليله و دمنه و مرزبان نامه ازجمله قصه های قرن ششم و هفتم هجری قمری در ايرانمیباشند؛ يكی ازشخصيتهای مهم در قصه های اين كتب، شخصيت زنان است كهويژگیهای مختلفی از جمله حسادت به آننسبت داده شده است. از سويی ديگرروانشناسی زنان، ضمن توجه به جنبه های مختلف شخصيت زنان،مسئلهی حسادت در شخصيت را مورد بررسی قرار داده است، در اين مقاله ضمن ذكر قصه های مربوط از كليله و دمنه و مرزبان نامه و تحليل ديدگاه پديدآورندگانآنها، با ديدگاه علمی وروانشناختی ويژگی حسادت در شخصيت زنان مورد تطبيق و تحليل قرارگرفته است.
كليد واژگان: زن، كليله و دمنه، مرزبان نامه، حسادت، روانشناسی
مقدمه
ادبيات كلاسيك ايران شامل مجموعه داستان هايی است كه جهت مطالعه ی آن ها ناچار از توجهبه عناصر داستانی آن هستيم؛ از جمله ی عناصر داستانی عنصر” شخصيت” میباشد؛ “ شخصيت در اثرروايتی يا نمايشی، فردی ست كه كيفيت روانی و اخلاقی او در عمل و آن چه میگويد و میكند وجود داشته باشد”.(ميرصادقی، 6731: 48) شخصيت زنان از جمله شخصيت های مطرح در اين داستان هاست و بديهی است تحليل صحيح ويژگی های روانی زنان جز با بهره گيری از علم روانشناسی امكان پذير نخواهد بود چرا كه “روان شناسی را علم رفتار تعريف كرده اند. رفتار يعنی واكنش های يك فرد در يك محيط و در يك زمان معين. اين رفتار كه در عين حال هم به فرد و هم به محيط وابسته است هميشه دارای معناست.” (گنجی،9731: 31)
بدين ترتيب زنان در داستان های مورد بحث با توجه به موقعيت های مختلف با ويژگی های متفاوتی جلوه میكنند و سبب پيدايش شخصيت های مختلف در داستان ها میگردند. زنان را گاه در نقش قهرمان وارد داستان میكنند كه به مسير داستان سمت و سو میبخشند و گاه مانند عناصری منفعل متجلی میسازند كه صرفا دستخوش عوامل و شرايط بيرونی میباشند.
كتاب كليله و دمنه “از كتب خزينگی ملوك هند بوده است و در زمان انوشيروان، طبيب دانايی“برزويه” نام به امر شاهنشاه ،آن كتاب را از هند به ايران آورد و به زبان پهلوی ترجمه كرد.”(بهار،1831: 752)
اين كتاب بعد ها توسط عبداﷲ بن مقفع از پهلوی به عربی ترجمه شده استو ابوالمعالی نصراﷲ منشی ترجمه ی وی را به فارسی برگردانده و آن را به يكی از نثر های شيوای سبك فنی تبديل ساخته است(بهار،1831: 852) اين كتاب مجموعه ای از داستان های به هم پيوسته است كه در ضمن آن به اندرز مخاطب پرداخته میشود.
مجموعه داستان های مذكور در كتاب كليله و دمنه شامل اندرزهايی خطاب به مقام پادشاه است،
پردازندگان اين كتاب در خلال اين داستان ها به ايراد مطالبو نكاتی میپردازند كه به زعم ايشان مراعات آن ها سبب دوام پادشاهی و دولت سعادتمند میگردد.
زنان در اين كتاب با مختصات مختلف و گاه متضادی معرفی میگردند؛ گاه از آن ها به عنوان افرادی غير اعتماد ياد میشود كه میبايست از معاشرت آن ها پرهيز نمود و گاه به عنوان راهنمايانی خردمند كه ديگران را در حل مسائل ياری میرسانند.
بدين ترتيب، زنان به عنوان يكی از شخصيت هايی كه در اغلب داستان های كتاب به ايفای نقش میپردازند دارای
ويژگی های شخصيتی هستند كه معمولا به مسير داستان سمت و سو میبخشند.
كتاب مرزبان نامه يكی از آثار ارزشمند نثر فنی ست كه توسط سعد الدين وراوينی در قرن هفتم هجری از گويش طبری به زبان فارسی باز نويسی شده است. اين كتابمشتمل بر پند و موعظه است كه در لباس كنايات و تمثيلات، از زبان ديگران و به ويژه حيوانات نقل میشود. نثر كتاب از شيوه ی متكلفانه به دور است و ضمن تقليد از كتاب كليله و دمنه ی ابوالمعالی به موازنه و ازدواج و مترادفاتبسنده كرده است(بهار،1831: 62)
در اين كتاب نيز زنان درنقش های مختلفی نمود میيابند و در بسياری از موارد در محور اصلی داستانقرار دارند. نويسنده ی مرزبان نامه ضمن نسبت دادن ويژگی های متفاوت به شخصيت زنان، آن ها را وارد داستان هايی میكند كه عموما يادآور زمان و مكان دوره ی نگارش آن میباشند.
آن چه دراين كتب مشهود است برشمردن ويژگی های منحصر به فرد در مورد زنان میباشد كه علاوه بر پديد آوردن شخصيت زنانه در اين داستان ها، مجموعه ويژگی هايی شخصيتی و روحی را رقم می زند كه بر اساس آن میتوان به تحليل روان شناختی ويژگی های زنان در اين كتاب دست يازيد. حسادت درون مايه ی برخی از قصه های اين كتب است كه پديد آورنده، در پی آن است كه با اثبات وجود اين ويژگی در زنان آن را به عنوان يكی از نقاط ضعف شخصيت زنان معرفی كند و نيز به مردان هشدار دهد كه میبايست از خود و خانواده در برابر اين ويژگی زنان محافظت كنند و گرنه مسائل و مشكلات عديده ای به وقوع خواهد پيوست آن گونه كه در برخی داستان ها مشاهده میشود.
از سويی ديگر علم روان شناسی نيزپيرامون شخصيت زنان به ايراد عقايد و نظرياتی پرداخته و از آن جايی كه روان
شناسی بر تفاوت ميان زنان و مردان تاكيد میورزد، شخصيت زنان را از جهات مختلف مورد بررسی قرار داده است تا جايی كه روان شناسی زنان، يكی از موضوعات مهم در روان شناسی معاصر به شمار میآيد.
زيگموند فرويداز نخستين روان شناسانی ست كه پيرامون شخصيت زنان به ايراد نظريه پرداخته است، وی شخصيت زنان را متاثر از مسائل جنسی میدانست و در نظريات خود به زنان به عنوان افرادی كه بر اساس غبطه ی آلتی دچار عقده ی حقارت هستند، مینگريست. در برابر، كارن هورنای به مخالفت با عقايد وی پرداخته است و اين نظريه را به علت شواهد ناكافی و از سويی ديگر تفسير آن ها در زمان و مكانی كه زنان در مقام دوم قرار داشته اند رد میكند.(شولتز،ترجمه ی كريمی و جمهری و نقشبندی و گودرزی و بحيرايی و نيكخواه4831: 581) وی در كتاب روان شناسی زنان چنين مینويسد:”زنان خود را با اميال مردان وفق داده اند و بر ايشان مشتبه شده است كه اين انطباق و انقياد در ماهيت و هويت راستينشان ريشه دارد. در حقيقت آن ها خود را با چشم مردانشان نگريسته اند و ناخودآگاه به تفكری مردانه تن در داده اند.”(هورنای،ترجمه ی سمی4831: 46)
باربارا دی آنجلس در مورد تفاوت زنان و مردان در احساس ارزشمندی شخصی مینويسد “احساس ارزش شخصی زنان به اين بستگی دارد كه چقدر در عشق ورزيدن و ارتباط برقرار كردن موفق بوده اند. اين در حالی است كه احساس ارزشمند بودن در مردان به ميزان دست يابی آن هابه موفقيت بستگی
دارد.” (دی آنجلس،ترجمه ی ابراهيمی3831: 67) بدين ترتيب دی آنجلس ضمن برجسته كردن ويژگی عشق ورزی در زنان، آن را به عنوان مهم ترين ويژگی زنان معرفی میكند. وی معتقد است برای زنان هميشه عشق در اولويت اول قرار دارد و زنان تمام وقت و انرژی خود را صرف اين مسئله میكنند( دی آنجلس،ترجمه ی ابراهيمی3831: 261)
بدين سان به مقابله و تطبيق دو ديدگاه ادبيات كلاسيك به ويژه در كتب كليله و دمنه و مرزبان نامه درمورد ويژگی حسادت در زنان و روان شناسی زنان پيرامون اين مسئله پرداخته میشود تا تصويری روشنو علمی در اين مورد ترسيم گردد.
ضرورت و اهداف پژوهش:
زنان در دوران كهن به منظور حفظ وادامه حيات خود متكی به وجود مردان بودند چراكه مردان تنها تامين كنندگان غذا و مدافعان قبيله در برابر حملات حيوانات وحشی و يا قبايل ديگر بودند؛ در چنين شرايطی تنها هدفی كه زنان در زندگی خود با آن مواجه بودند يافتن مردانی بود كه آنها و كودكانشان را از خطرات احتمالی محافظت كند.
بدين ترتيب زندر دوران كلاسيكناخواسته و براثر عوامل فيزيكی و جسمی، موجودی وابسته و ضعيفتعريف میشد كه زندگی وی به وجود مرد میپيوست و وظيفه ی اوعبارت بود از اينكه خواسته های حامی و محافظ خود را تامين كرده و در خدمتو بندگی كامل او باشد.
در طول تاريخ نه تنها اكثر سردمداران و صاحبان قدرت های بزرگ مردان بوده اند بلكه مولدان علوم مختلف را نيز مردان تشكيل میداده اند . ادبيات كلاسيك نيز همچون اكثر علوم دوران گذشته مخلوق جنس مذكر است؛ اكثر داستان ها و اشعار دوران كلاسيك توسط مردان نوشته شده اند و زنان اين دوره -كه میبايست سراغ آن ها را از كنج خانه ها و كنار
مطبخ ها گرفت- از حضور در اجتماع و خلق آثار ادبی محروم بوده اند؛ در چنين شرايطی شخصيت زن توسط مردان وارد داستان های كهن شده و ويژگی هايی چون حسادت به آن ها نسبت داده شده است؛ حال آن كه زندر بسياری از موارد مجال اعتراض و ابراز عقايد خويش را نداشته است.
بنابراين زن به عنوان جنس ضعيف در طول تاريخ نمود يافته ومجال و اشتياقی به شناخت حقايق روحی وی وجود نداشته است.چه در بسياری موارد بدون شناخت دقيق از روحيات و ويژگی های شخصيتی زن در باره ی وی به قضاوت نشسته اند؛ “ پيشداوری در مورد اقليتهای قومی و نژادی ، زنان و طبقات اجتماعی در فرهنگ های گوناگون ديده میشود” (احمدی،2831: 18 )
بدين ترتيب به جهت پرهيز از شتاب زدگی و پيشداوری، شناسايی وجود يا عدم ويژگی حسادت در زنان و چند و چون و مطابقه ی آن با علم روان شناسی ضروری مینمايد. بدين وسيله انتظارات و نيازهای روحی زنان در زندگی زناشويی در دوره های پيشين بر اساس علم روان شناسی مورد تحليل قرار گيرد و مخاطب را در درك شخصيت زنان در ادبيات كلاسيك ياری رساند و نيز میتوان با تكيه بر يافته های پژوهش به قضاوت و تصويری معقول و علمی دراين رابطه دست يازيد.
سوالات
ويژگی حسادت زنان در ادبيات كلاسيك با تكيه بر كتب كليله و دمنه و مرزبان نامه دارای چهتصويری است؟
آيا ويژگی حسادتدر زنان در علم روان شناسی نيز مورد توجه بوده و دارای دلايل روان شناختیست؟
عقايد قدمای ادبيات ايران پيرامون ويژگی حسادت در زنان، تا چه حد منطبق با اصول علمی و روان شناختی است؟
حسادت در زنان در ادبيات كلاسيك
در ابتدا دو قصه از قصه های كليله و دمنه و سپس مرزبان نامه با درون مايه ی حسادت در زنان ذكرو به تحليل روان شناختی مربوط، پرداخته خواهد شد.
قصه اول از كليله و دمنه- “چون غيبت باخه از خانه ی او دراز شد جفت او در اضطراب آمد… و شكايت خود با ياری باز گفت. جواب داد كه اگر عيب نكنی… تو را از حال او بياگاهانم. گفت : خواهر… سخن تو چگونه ريبت و شبهت تواند بود… ؟ گفت: او با بوزنه ای قرينی گرم آغاز نهاده است و… مودت او از وصلت تو عوض میشمرد… تدبيری انديش كه متضمن فراغ باشد. پس هر دو رايها در هم بستند، هيچ حيلت و تدبير ايشان را واجب تر از هلاك بوزنه نبود. و او خود را به اشارت خواهر خوانده بيمار ساخت و جفت را استدعا كرد و از ناتوانی اعلام داد. باخه از بوزنه دستوری خواست كه به خانه رود و عهد ملاقات با اهل و فرزندان تازه گرداند. چون آنجا رسيد زن را بيمار ديد. گرد دل جويی… برآمد و از هرنوع چاپلوسی و تودد در گرفت، البته التفاتی ننمود و به هيچ تاويل لب نگشاد. از خواهر خوانده و تيماردار پرسيد كه : موجب آزار و سخن ناگفتن چيست ؟ گفت : بيماری كه از دارو نوميد باشد… چگونه رخصت حديث كردن يابد ؟ چون اين باب بشنود جزعها كرد… گفت : اين چه داروست كه در اين ديار نمی توان يافت؟… جواب داد كه:… آن را هيچ دارو نمی توان شناخت مگر دل بوزنه… باخه از حد گذشته رنجور… گشت… طمع در دوست خود بست …(نصراﷲ، به تصحيح و توضيح مينوی،4831: 242-252)
در اين داستان چند نكته ی اصلی توجه مخاطب را به خود جلب میكند. نخست حساسيت و نگرانی زن است از اينكه همسرش را از دست بدهد، اين خصلت زنانه كه میتوان با جرات اذعان داشت در تمامی زنان مشترك است به عنوان محافظی از
روابط صميمانه ی زندگی عمل میكند و در برابر هر گونه خطر احتمالی كه تهديدی برای حريم عاطفی زن به حساب آيد واكنش نشان میدهد،(دی آنجلس،ترجمه ی ابراهيمی3831: 682) در اين داستان نيز زن از سوی دوست صميمی مرد احساس خطر میكند و با چاره گری سعی در دفع اين تهديد دارد، هرچند اين تهديد از يك زن ديگر نيست اما به هر حال از آن جايی كه مرد اوقات بيش تری را با شخص ديگری سپری میكنداز نظر عواطف، زن میتواند تهديدی برای محبوبيت وی قلمداد شود.
نكته ی بعدی همكاری دو زن برای كسب پيروزی و بخشيدن آرامش به يكی از آن دو است، در حقيقت يكی از زنان –كه نويسنده از وی با عنوان خواهر خوانده ياد میكند- بهره ای از حل و فصل اينمشكل نمی برد، اما آن گونه كه پيش از اين ذكر شد برای زنان صرفا موفقيت و پيروزی شخصی ارزشمندقلمداد نمی شود، بلكه زنان تمامی تلاش خود را میكنند تا بتوانند زمينه های پيروزی زنان ديگر را نيز
فراهم كنند، چراكه خرسندی“خواهرخوانده هايشان” خرسندی آناننيز محسوب میشود.
رفتار زن در اين موقعيتاز جنبه ای ديگر نيز قابل بررسی است.چرا زن از روش تمارض برای جلبمحبت همسرش استفاده میكند؟ چرا وی مستقيما و صريحاً نيازهای خود را با همسرش در مياننمی گذارد؟
يكی از رفتارهايی كه معمولا زنان –به اشتباه- جهت جلب محبت از آن استفاده میكنند روش پنهان كردن قابليت های خويش و يا به عبارتی ديگر ضعيف نمايی است، كه گاه در قالب تمارض، يا گريه يا مواردی مشابه نمود پيدا میكند، زن در چنين موقعيتی عمدا حالتی بحرانی به وجود میآورد تا همسر به نجات وی بشتابد، “مشكل اين جاست كه اين باعث معتاد شدن زن به “بحران” میشود تا بتواند جلب توجه طرف مقابل را بكند.”(دی آنجلس،ترجمه ی گلدار و
باباخانياس3831: 311) زن هر چند درين موقعيت موفق میشود توجه همسر خويش را جلب كند اما روشی اشتباه اتخاذ میكندكه حاكی از عدم توانمندی وی جهت روياروی با مشكلات و ابراز نيازهای روحی وی میباشد.
دومين قصه از كليله و دمنه -”ملك يك شب به نزديك ايران دخت رفتی و يك شب به نزديك قوم ديگر.شبی كه نوبت حجره ی ايران دخت بود به حكم ميعاد آنجا خراميد؛ مستوره تاج بر سر نهاده پيش آمد و طبق زرين پر برنج بر دست و پيش ملك بيستاد… و ملك از آن تناولی میفرمود و به محاورت او موانستی میيافت…
در اين ميان انباغ او آن جامه ارغوان پوشيده، بريشان گذشت… ملك او را بديد حيران بماند و دست از طعام بكشيد و قوت شهوت و صدق رغبت عنان تمالك از وی بستد و بر وی ثنای وافر كرد… ايران دخت چون حيرت ملك در جمال انباغ بديد فرط غيرت او را برانگيخت تا طبق برنج بر سر شاه نگونسار كرد چنانكه به روی و موی او فرو دويد…” (نصراﷲ، به تصحيح و توضيح مينوی ،4831: 153-493)
در اين داستان زن در برابر تهديدهايی كه در جهت از دست دادن قلب مرد احساس میكند، واكنش نشان
می دهد.زنان به عنوان نگاهبانان حريم صميمانه ی روابط خود، در برابر هر گونه خطری واكنش نشان میدهند تا با دفع خطرات موجود، از محدوده ی عاطفی خويش محافظت كنند.(دی آنجلس،ترجمه ی ابراهيمی3831: 682)
نكته ی ديگر كه دراين داستان مد نظر است مقوله ی تعدد زوجات مرد و تاثير آن بر عواطف زنمی باشد.همان مسئله ای كه دليل اصلی تنش روحی زن در اين داستانواقع شده است، ازدواج در ديدگاه زنان به عنوان فرآيندی ويژه و انحصاری مطرح است كه روابط خاص و منحصر به فرد را میطلبد، “برای زن ازدواج بيانيه ای است كه با آن به دنيا اعلام میكند
كه مردی او را “ويژه”يافته و قصد دارد ارتباطی انحصاری با او داشته باشد.”(پيز و پيز،ترجمه ی پايدار و پايدار4831: 011) بنابراين بديهی است زنان در محيطی كه تعدد زوجات در آن امری طبيعی به شمار میآيد –مانند فضای اين داستان- دچار ناراحتی های روحی گردند. زيرا در اعتقاد زنان “داشتن ارتباط جنسی با زنی ديگر نهايتخيانت حساب میشود و دليل محكمی برای قطع رابطه ی زناشويی است”( پيز و پيز،ترجمه ی پايدار وپايدار4831: 111)
درحكايتی نيز زن با مشاهده ی زنان ديگر در حريم عاطفی خود احساس خطر میكند و سعی در دفع موانع موجود دارد. درين حكايت، نويسنده رفتار زن را ناشی از ويژگی حسادت بر میشمرد و آن را مذموم میداند (نصراﷲ، به تصحيح و توضيح مينوی ، 4831: 57) و حال آن كه باربارا دی آنجلس درين مورد چنين مینويسد:”باور غلط : زن ها حسود هستند. واقعيت: زن ها محافظ و نگاهبان روابط صميمی و نزديك خود هستند.” (دی آنجلس،ترجمه ی ابراهيمی3831: 682 ) وی درتوضيح اين مطلب میافزايد:
“ما زن ها به نحوی غريزی محافظ و مدافع عزيزان خوديم و همواره مراقب تهديدات و خطرات احتمالی هستيم”. بنابراين اين واكنش تنها ابزاری است كه برای محافظت از عزيز اختيار میشود.
بدين سان مشاهده میشود زنان هنگامی كه حريم روابط عاطفی خويش را در معرض خطر میبيند، در حالت تدافعی قرار گرفته و سعی در حفظ محبوبيت خويش دارند، از آن جايی كه احساسات و عواطف نقش بسياری در زندگی زنان دارد پرواضح است يكی از مهم ترين دغدغه های زنان، اين میتواند باشد كه در نظر ديگران خاص و منحصر به فرد جلوه كنند، از اين
فایل : 22 صفحه
فرمت : Word
- کاربر گرامی، در این وب سایت تا حد امکان سعی کرده ایم تمام مقالات را با نام پدیدآورندگان آن منتشر کنیم، لذا خواهشمندیم در صورتی که به هر دلیلی تمایلی به انتشار مقاله خود در ارتیکل فارسی را ندارید با ما در تماس باشید تا در اسرع وقت نسبت به پیگیری موضوع اقدام کنیم.